ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
هنرمندان ثروت کشور هستند
کاظم نظری: بنده و همکارانم دراداره کل هنرهای نمایشی دوست داریم پیشکسوتان و کسانی که عمر و جوانی خود را برای کار هنری گذاشتهاند کارکنند. مملکت متعلق به همه است و همه در این کشور سهمی دارند. کسی نمیتواند جلوی کار دیگری را بگیرد. هر کسی که در حوزه فرهنگ و هنر توانایی و ایدهای داشته باشد، میتواند کار کند... جناب وزیر که خود در پی عدالت هنری هستند، ما را مکلف کردهاند به هنرمندان رسیدگی ویژهای داشته باشیم چرا که از منظر دولت، هنرمندان ثروت کشور هستند.
بخشی از صحبتهای مدیرکل هنرهای نمایشی با ایسنا
دعای روزهفدهم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اهْدِنِی فِیهِ لِصَالِحِ الْأَعْمَالِ وَ اقْضِ لِی فِیهِ الْحَوَائِجَ وَ الْآمَالَ یا مَنْ لا یحْتَاجُ إِلَی التَّفْسِیرِ وَ السُّؤَالِ یا عَالِماً بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ
خدایا مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته هدایت فرما، و حاجت ها و آرزوهایم را برآور، ای آنکه نیاز به روشنگری و پرسش ندارد، ای آگاه به آنچه در سینه جهانیان است بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست.
خدایا مرا در این ماه به سوی کارهای شایسته هدایت فرما، و حاجت ها و آرزوهایم را برآور، ای آنکه نیاز به روشنگری و پرسش ندارد، ای آگاه به آنچه در سینه جهانیان است بر محمّد و خاندان پاکش درود فرست.
کمدیهایی که مردم دوست دارند
محدثه واعظیپور
روزنامهنگار
فروش بالای «سگبند» کمدی تازه مهران احمدی در اکران آغاز سال، نشاندهنده این است که مخاطبان سینمای ایران (هر چند محدود) این فیلم را بیش از دیگر فیلمهایی که فروردین ماه روی پرده بوده، پسندیدهاند. بیش از «موقعیت مهدی» (هادی حجازیفر) که فیلم بسیار بهتری است و حتی بیشتر از «شادروان» (حسین نمازی) که آن هم یک کمدی پربازیگر است، بسیار بیشتر از «روز صفر» (سعید ملکان) که یک اکشن جاسوسی و پرتعلیق و خوشساخت است. پس «سگبند» به آنچه سازندگانش در نظر داشتهاند، دست یافته است. فیلم دوم مهران احمدی، نسبت به «مصادره» که ایدهای بکر داشت، پر از شوخیهای تازه و موقعیتهای خلاقانه بود، فیلم ضعیفتری است.
«سگبند» انرژیاش را از حضور بهرام افشاری و امیر جعفری میگیرد که زوجی طناز هستند. هر چند سن جعفری برای بازی در نقش فردین، زیاد به نظر میرسد و اختلاف سنی او، افشاری و نازنین بیاتی، زیاد است. مهران احمدی که خودش بازیگر خوبی است و در طنز، شیرینی و ملاحت دارد، یکی از نقشهای بامزه فیلم را بازی کرده است. انتخاب بازیگران و بازیها از امتیازهای «سگبند» است، اما فیلم کند و ملالآور و بنیه داستانی آن اندک است. چیزی که تماشاگر را نگه میدارد شوخیها و موقعیتهای کمیک آن است که بیشتر، بر چشمچرانی و شوخیهای سبک استوار شده است. اصلی که اغلب کمدیهای پرفروش سالهای اخیر از آن بهرهمند بوده و نمیتوان جذابیتش را برای سینماروهای فعلی، کتمان کرد.
«سگبند» از همه عناصری که در این سالها در گیشه جواب داده، استفاده کرده است. نام تایلند و سفر به آن، بخشی از این جذابیت است. هر چند که بخش اعظم این جاذبه توریستی را نمیشود در سینمای ایران به تصویر کشید، اما فیلم از آن به نفع جذب مخاطب و فروش بیشتر استفاده کرده است. مثل نمایی که فرزاد (بهرام افشاری) در خیابان با دختری تایلندی صحبت میکند یا نمای آبتنی او در استخر. پیش از این در «من سالوادور نیستم» (منوچهر هادی) یا «خانم یایا» (عبدالرضا کاهانی) هم لوکیشنهای خارج از ایران، عاملی برای جذب تماشاگر بودهاند. جنس شوخیها و چشمچرانیها هم در فیلمهای مختلف تکرار شده است. صحنهای که فرزاد و فردین منتظرند تا محموله شیشه را در فرودگاه از سه دختر جوان بگیرند، این روزها در فضای مجازی دست به دست میشود و برای مردم جذاب است. خوب یا بد، «سگبند» پرفروشترین فیلم اکران نوروز امسال بوده و استقبال از آن ادامه دارد. فیلم دوم مهران احمدی، یک کمدی تاریخ مصرفدار است و زود فراموش میشود، اما این فروش نشاندهنده سلیقه قشری از جامعه است؛ گروهی که در شرایط دشوار و مشکلات اقتصادی ترجیح میدهند فیلمهای راحت الهضمی مثل «سگبند» را ببینند و فارغ از قیل و قال دنیا، ساعتی در آسودگی بخندند و وقت بگذرانند.
یک دقیقه با خدا
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
ای آفریدگار بنده نواز
صبورتر و مهربان تر از تو کسی را سراغ ندارم تا برایش حرف بزنم.
از تو زلالتر و آیینهتر هم کسی را نمیشناسم که این چنین هزارتوی افکارم را بشناسد و از همه کارهایم آگاه باشد. دوست دارم همانطور که با حکمت خود مرا از طوفانهای حوادث رهاندهای، دست نحیف مرا بگیری و از روزهای بیماری و دود گرفته عبور دهی.
ای خدای بزرگی که در زمین و زمان نمیگنجد، در هفدهمین روز از ضیافت با شکوه رمضان از تو میخواهم که روح و روان مرا سبکتر از بال پروانهها و زیباتر از آنها در کنار خودت حفظ کنی. همین.
شاعر و پژوهشگر
ای آفریدگار بنده نواز
صبورتر و مهربان تر از تو کسی را سراغ ندارم تا برایش حرف بزنم.
از تو زلالتر و آیینهتر هم کسی را نمیشناسم که این چنین هزارتوی افکارم را بشناسد و از همه کارهایم آگاه باشد. دوست دارم همانطور که با حکمت خود مرا از طوفانهای حوادث رهاندهای، دست نحیف مرا بگیری و از روزهای بیماری و دود گرفته عبور دهی.
ای خدای بزرگی که در زمین و زمان نمیگنجد، در هفدهمین روز از ضیافت با شکوه رمضان از تو میخواهم که روح و روان مرا سبکتر از بال پروانهها و زیباتر از آنها در کنار خودت حفظ کنی. همین.
از بخشیدن خود تا دیگران/12
بخشودگی برای کاهش استرس
آزاده سهرابی
روانشناس
عموم کسانی که در اتاقهای درمان درباره خشم و اضطرابهای خود صحبت میکنند در لایههای پنهان آگاهی یا ناآگاهی شان داستانی دارند با کسی یا کسانی که نتوانستهاند یا نمیخواهند آنها را ببخشند. نکته قابل تأمل این است که گاهی آن فردی که بخشیده نشده، خود فرد است. کودکی که نتوانسته به قدر دیگر برادر و خواهرهایش درسخوان باشد، نوجوانی که نتوانسته پرخاشگریاش را کنترل کند تا محبوب والدینش باشد، جوانی که مجذوب عشقی شده و با فرد نامناسبی ازدواج کرده و... حالا فرد در اتاق درمان وقتی با تصویری از گذشته خود رو به رو میشود پر از خشم و اضطراب میشود و تبدیل به یک فرد متوقع میشود که گذشته خود را به باد سرزنش میگیرد. این فرد در صلح با خود نیست. بسیاری از ما به شکلهایی ناخودآگاه در صلح با خود نیستیم که پرداختن به آن از مجال این کلمات خارج است اما آنچه در این سلسله یادداشتها قصد واشکافی اش را داریم نگاه کردن به بخشش، اختیاری بودن آن ولی در عین حال رابطه مستقیم نبخشیدن با برخی آسیبهای روانی از جمله اضطراب است. برای درمان اضطراب راه حلهای زیادی در متدهای درمانی مختلف وجود دارد. از دارو درمانی تا درمانهای شناختی رفتاری و.... یکی از رویکردهای درمانی- آموزشی نسبتاً جدید برای کاهش خشم و استرس اما به اسم رویکرد درمانی-آموزشی بخشش شناخته میشود. شاید برایتان جالب باشد بدانید که برای سنجش بخشش یا همان بخشنده بودن افراد پرسشنامه هم وجود دارد. پرسشنامهای با 32 سؤال که در نهایت تحلیل آن میتواند مشخص کند که شما چقدر در خودتان بخشش را تجربه میکنید.
علت این است که پژوهشگران متوجه شدهاند که بخشودگی میتواند احساسات آزار و رنجش را دور کند. بخشش بهعنوان یک ویژگی سودمند در روابط انسانی به طور گستردهای در حوزه علوم انسانی بررسی شده است. در تعریف بخشش گرچه اختلافنظر هست اما درون این تعریف از منظر روانشناسی کاهش خشم، کاهش تنفر از دیگران، آزادی از رنجشها و قضاوتهایمان درباره گذشته، فرصت برای التیام زخمهایی در گذشته آمده است. از سوی دیگر پژوهشها در دنیای عصبشناسی نیز به کمک آمده و مشخص شده است که بخشش و قرار گرفتن فرد در فرایند بخشش، بخشهایی از نواحی مغز را فعال میکند که با کاهش استرس مرتبط است. کاهش سطح کورتیزول که در استرس نقش پر رنگی دارد، کاهش فشار خون و تنش ماهیچهای بهدنبال رسیدن فرد به بخشش اثبات شده است.
همه اینها را که با هم در یک جدول سود و زیان قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که آنقدر که آموختن و بسط ویژگی بخشش در آدمی سودمند است، نگه داشتنش سودمند نیست. در واقع چه ما بهصورت قطعی از دیگری آسیبی دیده باشیم و چه در اثر خطای شناختی این آسیب را استنباط کرده باشیم و دچار تنفر، خشم و... درباره دیگری شده باشیم، این مسأله به شکلی آزاردهنده و گاه بیمارگونه مثل اضطراب درون ما همچنان به زخم زدنش بر روان ما ادامه میدهد. اینجاست که برای صلح با خود و دوست داشتن خود هم که شده شاید باید از جایی فرایند بخشیدن را آغاز کنیم تا جسم و روانمان را از بند آن عذاب رها کنیم.
روانشناس
عموم کسانی که در اتاقهای درمان درباره خشم و اضطرابهای خود صحبت میکنند در لایههای پنهان آگاهی یا ناآگاهی شان داستانی دارند با کسی یا کسانی که نتوانستهاند یا نمیخواهند آنها را ببخشند. نکته قابل تأمل این است که گاهی آن فردی که بخشیده نشده، خود فرد است. کودکی که نتوانسته به قدر دیگر برادر و خواهرهایش درسخوان باشد، نوجوانی که نتوانسته پرخاشگریاش را کنترل کند تا محبوب والدینش باشد، جوانی که مجذوب عشقی شده و با فرد نامناسبی ازدواج کرده و... حالا فرد در اتاق درمان وقتی با تصویری از گذشته خود رو به رو میشود پر از خشم و اضطراب میشود و تبدیل به یک فرد متوقع میشود که گذشته خود را به باد سرزنش میگیرد. این فرد در صلح با خود نیست. بسیاری از ما به شکلهایی ناخودآگاه در صلح با خود نیستیم که پرداختن به آن از مجال این کلمات خارج است اما آنچه در این سلسله یادداشتها قصد واشکافی اش را داریم نگاه کردن به بخشش، اختیاری بودن آن ولی در عین حال رابطه مستقیم نبخشیدن با برخی آسیبهای روانی از جمله اضطراب است. برای درمان اضطراب راه حلهای زیادی در متدهای درمانی مختلف وجود دارد. از دارو درمانی تا درمانهای شناختی رفتاری و.... یکی از رویکردهای درمانی- آموزشی نسبتاً جدید برای کاهش خشم و استرس اما به اسم رویکرد درمانی-آموزشی بخشش شناخته میشود. شاید برایتان جالب باشد بدانید که برای سنجش بخشش یا همان بخشنده بودن افراد پرسشنامه هم وجود دارد. پرسشنامهای با 32 سؤال که در نهایت تحلیل آن میتواند مشخص کند که شما چقدر در خودتان بخشش را تجربه میکنید.
علت این است که پژوهشگران متوجه شدهاند که بخشودگی میتواند احساسات آزار و رنجش را دور کند. بخشش بهعنوان یک ویژگی سودمند در روابط انسانی به طور گستردهای در حوزه علوم انسانی بررسی شده است. در تعریف بخشش گرچه اختلافنظر هست اما درون این تعریف از منظر روانشناسی کاهش خشم، کاهش تنفر از دیگران، آزادی از رنجشها و قضاوتهایمان درباره گذشته، فرصت برای التیام زخمهایی در گذشته آمده است. از سوی دیگر پژوهشها در دنیای عصبشناسی نیز به کمک آمده و مشخص شده است که بخشش و قرار گرفتن فرد در فرایند بخشش، بخشهایی از نواحی مغز را فعال میکند که با کاهش استرس مرتبط است. کاهش سطح کورتیزول که در استرس نقش پر رنگی دارد، کاهش فشار خون و تنش ماهیچهای بهدنبال رسیدن فرد به بخشش اثبات شده است.
همه اینها را که با هم در یک جدول سود و زیان قرار دهیم به این نتیجه میرسیم که آنقدر که آموختن و بسط ویژگی بخشش در آدمی سودمند است، نگه داشتنش سودمند نیست. در واقع چه ما بهصورت قطعی از دیگری آسیبی دیده باشیم و چه در اثر خطای شناختی این آسیب را استنباط کرده باشیم و دچار تنفر، خشم و... درباره دیگری شده باشیم، این مسأله به شکلی آزاردهنده و گاه بیمارگونه مثل اضطراب درون ما همچنان به زخم زدنش بر روان ما ادامه میدهد. اینجاست که برای صلح با خود و دوست داشتن خود هم که شده شاید باید از جایی فرایند بخشیدن را آغاز کنیم تا جسم و روانمان را از بند آن عذاب رها کنیم.
تحولی در کسبوکار
گروه فرهنگی: کتاب «آنها میپرسند، شما پاسخ دهید» نوشته مارکوس شریدان است که با ترجمه مرتضی چرخزرین منتشر شده و در واقع کتابی است که رویکردی تحولآور به فروش درونگرا، بازاریابی محتوایی و مصرفکننده دیجیتالی امروز دارد. «آنها میپرسند، شما پاسخ دهید» بر اساس روایتی حقیقی از فراز و فرودهای یک کسبوکار غیرآنلاین نوشته شده است. مارکوس شریدان، نویسنده کتاب، در سال ۲۰۰۱ کسبوکاری را راهاندازی میکند. در سال ۲۰۰۸، با آغاز بحران اقتصادی، کسبوکار وی نیز دچار چالش میشود و شرکتش در آستانه ورشکستگی قرار میگیرد. مارکوس با بررسی اوضاع به این نتیجه میرسد که شیوههای قدیمی تبلیغات و بازاریابی غیرآنلاین دیگر کافی نیست. او به ارزش «اینترنت» برای کاربست شیوههای جدید بازاریابی و بازاریابی محتوایی پی میبرد. آنچه در این کتاب میخوانید، تجارب فردی وی برای نجات شرکتش از ورشکستگی است. در «آنها میپرسند، شما پاسخ دهید» با روشهایی از بازاریابی محتوایی آشنا میشوید که کاملاً مبتنی بر شیوههای امتحانشده است. شعار کتاب بهنوعی فلسفه کسبوکار است که بر ارتباطات، فرهنگ سازمانی و شیوه فروش تأثیر میگذارد. این شیوه بر پرسشها، تمایلات و نیازهای مصرفکنندگان تمرکز میکند تا با تولید محتوای مؤثر، آنها را با شما و خدماتتان بیشتر آشنا کند. این همان بازاریابی درونگرا یا ربایشی است که مدل کسبوکارتان را متحول خواهد کرد. در واقع، شما راهبردهایی را به کار میگیرید که هنگام خرید به آن توجه دارید ولی در جایگاه فروشنده خدمات یا محصولات به آنها توجه نمیکنید. خواندن این کتاب را به کارشناسان تولید محتوا، استراتژیستهای محتوا، کسبوکارهایی که در حال تغییر سبک کاری خود هستند و بویژه به کسانی توصیه میکنیم که در مقابل تغییرات و تبدیل کسبوکارهای غیرآنلاین به آنلاین مقاومت میکنند. در واقع به کمک این کتاب، شرکت خود را با روشهایی که قبلاً نتیجه گرفتهاند تقویت کنید تا سطحی از اعتماد را ایجاد کنید که باعث جذب مشتری شود یا از منابع داخلی خود برای تولید محتوایی نوین استفاده کنید. این کتاب به ما میگوید: وقتی افراد سؤالی دارند، از موتور جستوجو میپرسند. اگر پاسخهایی داشته باشید، استراتژی محتوای مناسب آنها را به بالای نتایج جستوجو میرساند و روزانه میلیونها چشم آنها را میبینند. صحبت بازاریابی را کنار بگذارید، «فروش» را متوقف کنید و شروع به پاسخگویی کنید. بهعنوان یک وزنه سنگین پاسخگویی بهنظر بیایید و نه فقط یک تبلیغکننده.
نویسنده: مارکوس شریدن
مترجم: مرتضی چرخزرین
انتشارات برآیند
چاپ اول: 1399
نعمتی به نام «موانع»
پریسا عزیزی خرشکی
روانشناس و مشاور خانواده
در حکایتی از متون کهن چنین آمده بود. روزی روزگاری پادشاه خردمندی سنگ بزرگی را در وسط جادهای پررفت و آمد قرار میدهد تا ببیند دیگران چه واکنشی به این سنگ سر راه دارند؛ سپس با دقت مردم را رصد میکند و میبیند که یک سری از افراد خیلی بیتفاوت از کنار آن سنگ رد میشوند و هیچ کاری نمیکنند. تنها نگاهی میاندازند و میروند. بعضیها شروع میکنند به غرزدن که ای بابا این سنگ اینجا چه کار میکند؟! این چه وضعیتی است؟ این چه شهری است؟ این چه حاکم بیمسئولیتی است؟ چقدر این بینظمیها را تحمل کنیم؟ تا اینکه یک پیرمردی به آن سنگ میرسد. این پیرمرد کوله بار خود را، که پشتهای و باری از میوه و سبزی بود، به زمین میگذارد و همه توان و تلاشش را به کار میگیرد تا بتواند سنگ را به کناری بکشد. وقتی سنگ را جابهجا میکند، نگاهش به کیسهای میافتد. در کیسه را باز میکند و میبیند پر از سکه و طلاست و در کنار این طلا و سکهها یک نامه وجود دارد. نامه از طرف پادشاه بود. در نامه نوشته شده بود: «این نتیجه تلاش و زحمت توست.»
با خواندن چنین حکایتی انسان به فکر فرو میرود که با اینکه همه ما در زندگی خود با موانعی روبهرو میشویم ولی چرا نوع واکنشمان با هم متفاوت است و برخورد یکسانی با موانع نداریم؟ واقعیت این است که بسیاری از ما وقتی مانعی را میبینیم، خیلی بیتفاوت از کنار آن رد میشویم. خیلی از ما شروع میکنیم به غرزدن و گله و شکایت و نق زدن اما خیلی کم هستند کسانی که وقتی با یک مانعی در مسیر زندگیشان مواجه میشوند، از آن مانع بهعنوان فرصتی استفاده کنند. موانع، بسیاری از اوقات میتوانند فرصتهایی برای تغییرات مثبت ما آدمها باشند؛ حتی میتوانند فرصتی برای تغییر مسیر زندگی ما باشند. از اینرو بد نیست که از این به بعد وقتی مانعی بر سر راه زندگی، اهداف، پیشرفت و موفقیت خود میبینیم، به آن بهعنوان یک فرصت نگاه کنیم؛ نه اینکه بنشینیم و غر بزنیم یا اینکه بیتفاوت و ناامید و بیانگیزه از کنار آن گذر کنیم. موانع، صداهای مخالف و اندیشههای غیرهمسو همواره ما را به مسیر رشد و تعالی سوق میدهند.
روانشناس و مشاور خانواده
در حکایتی از متون کهن چنین آمده بود. روزی روزگاری پادشاه خردمندی سنگ بزرگی را در وسط جادهای پررفت و آمد قرار میدهد تا ببیند دیگران چه واکنشی به این سنگ سر راه دارند؛ سپس با دقت مردم را رصد میکند و میبیند که یک سری از افراد خیلی بیتفاوت از کنار آن سنگ رد میشوند و هیچ کاری نمیکنند. تنها نگاهی میاندازند و میروند. بعضیها شروع میکنند به غرزدن که ای بابا این سنگ اینجا چه کار میکند؟! این چه وضعیتی است؟ این چه شهری است؟ این چه حاکم بیمسئولیتی است؟ چقدر این بینظمیها را تحمل کنیم؟ تا اینکه یک پیرمردی به آن سنگ میرسد. این پیرمرد کوله بار خود را، که پشتهای و باری از میوه و سبزی بود، به زمین میگذارد و همه توان و تلاشش را به کار میگیرد تا بتواند سنگ را به کناری بکشد. وقتی سنگ را جابهجا میکند، نگاهش به کیسهای میافتد. در کیسه را باز میکند و میبیند پر از سکه و طلاست و در کنار این طلا و سکهها یک نامه وجود دارد. نامه از طرف پادشاه بود. در نامه نوشته شده بود: «این نتیجه تلاش و زحمت توست.»
با خواندن چنین حکایتی انسان به فکر فرو میرود که با اینکه همه ما در زندگی خود با موانعی روبهرو میشویم ولی چرا نوع واکنشمان با هم متفاوت است و برخورد یکسانی با موانع نداریم؟ واقعیت این است که بسیاری از ما وقتی مانعی را میبینیم، خیلی بیتفاوت از کنار آن رد میشویم. خیلی از ما شروع میکنیم به غرزدن و گله و شکایت و نق زدن اما خیلی کم هستند کسانی که وقتی با یک مانعی در مسیر زندگیشان مواجه میشوند، از آن مانع بهعنوان فرصتی استفاده کنند. موانع، بسیاری از اوقات میتوانند فرصتهایی برای تغییرات مثبت ما آدمها باشند؛ حتی میتوانند فرصتی برای تغییر مسیر زندگی ما باشند. از اینرو بد نیست که از این به بعد وقتی مانعی بر سر راه زندگی، اهداف، پیشرفت و موفقیت خود میبینیم، به آن بهعنوان یک فرصت نگاه کنیم؛ نه اینکه بنشینیم و غر بزنیم یا اینکه بیتفاوت و ناامید و بیانگیزه از کنار آن گذر کنیم. موانع، صداهای مخالف و اندیشههای غیرهمسو همواره ما را به مسیر رشد و تعالی سوق میدهند.
عکس نوشت
از آغازین سدههای اسلام تا کنون، با شروع ماه مبارک رمضان حال و هوای خاص و متفاوتی، شهرها و کشورهای اسلامی را فرا میگیرد و همین امر سبب شده که نقاشان بسیاری در پی به تصویر کشیدن این فضای معنوی حاکم بر زندگی مردم در کشورهای اسلامی، باشند. مانند نقاشیهای محسن أبوالعزم، نقاش مصری یا عماد أبو شتیة، هنرمند فلسطینی ـ اردنی. یک شرقشناس فرانسوی هم تابلویی را به تصویر کشیده که نماز خواندن چند مسافر مسلمان در صحرایی در مراکش و در ماه رمضان را نشان میدهد./ایسنا
هنرمندان در فضای مجازی
برگزاری نشستهای فرهنگی و از سویی صحبت درباره تازههای تولیدات فرهنگی- هنری همچنان از جمله مهمترین مباحث طرح شده از سوی اهالی فرهنگ در شبکههای اجتماعی هستند. از این طریق علاقهمندان هم فرصتی برای اطلاع بیشتر از اتفاقات روز فرهنگی پیدا میکنند.
چهرهها
علی قمصری، بخشی از اجرای خود به همراهی چند نوازنده دیگر را استوری کرده، این نوازنده و آهنگساز در فضای باز این اجرا را انجام داده است. البته او بخشهایی از فیلمهای دیگری را هم با دنبالکنندگان صفحه خود به اشتراک گذاشته، یکی از آنها قسمتی از قطعه برگ، به آهنگسازی قمصری است که از آن با عنوان خاطره یاد کرده است.
بهروز نشان، تهیهکننده سینما هم از راهیابیاش به جمع داوران جشنواره فیلم اسپانیا خبر داده است. وی با انتشار تصویری، بخشی از خبر خبرگزاریها را بازنشر کرده که در قسمتی از آن آمده: «بهروز نشان تهیه کننده سینمای ایران بهعنوان داور نهمین جشنواره فیلم تنریفه اسپانیا در جزایر قناری معرفی شد. وی با پسران دریا موفق به دریافت پروانه زرین بهترین فیلم سینمایی از سیوچهارمین دوره چشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان شده بود.» آنطور که در صفحه نشان درج شده، این جشنواره اسپانیایی بهدنبال مرجعی برای آشنایی با صحنه بینالمللی فیلم کوتاه است. بنابراین برای انجام این کار، بر اساس انتخاب آثار با معیارهای کیفیت و اصالت کار میکند.
علی سرابی، بازیگر و صداپیشه هم تصویری از پوستر «آن سوی آینه» را در صفحه شخصیاش به انتشار گذاشته است. این نمایش که اجرای آن به مدت محدودی تمدید شده به کارگردانی علی سرابی و با حضور بازیگرانی همچون ریما رامینفر، الناز حبیبی، مارال بنیآدم، پژمان جمشیدی و البته خود کارگردان نمایش است. در این نمایش گروه موسیقی هم حضور دارند که مهرنام رستگاری از جمله آنهاست. اجرای این نمایش که پیشفروش آن از روز سهشنبه، سیام فروردین ماه در سایت تیوال انجام میشود در اردیبهشت ماه سالجاری و به میزبانی تالار وحدت خواهد بود.
هومن سیدی، بازیگر سینما هم با انتشار تصویری از خودش در یکی از جلسات نشست خبری، جملهای انگیزشی را با علاقهمندان به اشتراک گذاشته و نوشته: «یا در زخم بمانیم و عذاب بکشیم یا درد تغییر را بپذیریم.» در پایان هم تأکید کرده که متأسفانه اسم عکاس را نمیداند تا از این طریق تعهد خود به رعایت حق کپیرایت را هم نشان داده و احتمالاً فرهنگسازی هم کرده باشد.
بامداد افشار، نوازنده بخشی از قسمت اول سریال «نوبت لیلی» را منتشر کرده، عدهای در حال نوازندگی و برخی هم اطراف آنها در حال انجام حرکاتی به نظر آیینی هستند. در توضیحات آن هم اطلاعات جالبی نوشته: «کولی، تمثیلی واقعی از وضعیت انسانی است. ریشه کولیها گویی از هند برآمده و از ترکیه، مصر، مجارستان، رومانی، فرانسه، اسپانیا عبور میکند و تا فلات ایران ریشه میدواند. واژه کولی با نامهای دیگری مثل غربتی یا سوزمانی در ایران شناخته میشود.»
دیگه چه خبر
صفحه تئاتر شهرزاد تصویری از مسعود دلخواه را منتشر کرده و بخشهایی از گفتههای وی درباره جشنواره تئاتر شهرزاد را منتشر کرده که در بخشهایی از آن آمده: «برگزاری جشنواره تئاتر شهرزاد کمک به گسترش فرهنگ تئاتر است؛ جشنواره تئاتر شهرزاد نگاهی ویژه به تئاتر استانها دارد.» در این دوره جشنواره، خود مسعود دلخواه است که دبیری این رویداد هنری را برعهده دارد. بنا براین نوشته که متن کامل آن را میتوانید در صفحه مذکور بخوانید این جشنواره با هدف فعالکردن استعدادها و انرژیهای نهفته در هنرمندان در دوران کرونا، کمک به گسترش فرهنگ تئاتر، حمایت از متون نمایشی ارزشمند و فراهم آوردن شرایط مناسب جهت معرفی و اجرای عمومی آثار برتر برگزار میشود.
صفحه انتشارات کتابهای طوطی، بخش کودک و نوجوان نشر فاطمی طبق روال این روزها، بخشی از اطلاعات مرتبط با یکی از آثار خود را منتشر کرده است. این کتاب از نوشتههای فرهاد حسنزاده، چهره بینالمللی ادبیات کودک و نوجوان کشورمان است که به نظر میرسد مناسب کودکان باشد. در بخشی از این کتاب آمده: «یک روز، خورشید وسط آسمان بود که موش راه افتاد. رفت و رفت و رفت... تا اینکه یکمرتبه صدایی شنید؛ صدایی ترسناک و خِش خِشی! چه چیزی در انتظار موش بود؟»
برگزاری یک نشست در موزه ملک
برای علاقهمندانی که پیگیر سلسلهنشستهای مرتبط با تاریخ پزشکی در ایران و جهان اسلام هستند بد نیست که سری به صفحه کتابخانه و موزه ملی ملک بزنند. این کتابخانه چهارشنبه همین هفته قصد برگزاری نشستی با عنوان «نگاهی به پیشینه بهداشت و درمان در صنعت نفت ایران» را با همراهی دانشگاه علوم پزشکی ایران دارد. علی یزدینژاد، پزشک و پژوهشگر تاریخ پزشکی سخنرانی این نشست را برعهده دارد. این سومین نشست از سلسله نشستهای موضوع مذکور است که در کتابخانه و موزه ملی ملک، ضمن رعایت دستورالعملهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی برگزار میشود. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید سری به این صفحه بزنید.
چهرهها
علی قمصری، بخشی از اجرای خود به همراهی چند نوازنده دیگر را استوری کرده، این نوازنده و آهنگساز در فضای باز این اجرا را انجام داده است. البته او بخشهایی از فیلمهای دیگری را هم با دنبالکنندگان صفحه خود به اشتراک گذاشته، یکی از آنها قسمتی از قطعه برگ، به آهنگسازی قمصری است که از آن با عنوان خاطره یاد کرده است.
بهروز نشان، تهیهکننده سینما هم از راهیابیاش به جمع داوران جشنواره فیلم اسپانیا خبر داده است. وی با انتشار تصویری، بخشی از خبر خبرگزاریها را بازنشر کرده که در قسمتی از آن آمده: «بهروز نشان تهیه کننده سینمای ایران بهعنوان داور نهمین جشنواره فیلم تنریفه اسپانیا در جزایر قناری معرفی شد. وی با پسران دریا موفق به دریافت پروانه زرین بهترین فیلم سینمایی از سیوچهارمین دوره چشنواره بینالمللی فیلم کودکان و نوجوانان اصفهان شده بود.» آنطور که در صفحه نشان درج شده، این جشنواره اسپانیایی بهدنبال مرجعی برای آشنایی با صحنه بینالمللی فیلم کوتاه است. بنابراین برای انجام این کار، بر اساس انتخاب آثار با معیارهای کیفیت و اصالت کار میکند.
علی سرابی، بازیگر و صداپیشه هم تصویری از پوستر «آن سوی آینه» را در صفحه شخصیاش به انتشار گذاشته است. این نمایش که اجرای آن به مدت محدودی تمدید شده به کارگردانی علی سرابی و با حضور بازیگرانی همچون ریما رامینفر، الناز حبیبی، مارال بنیآدم، پژمان جمشیدی و البته خود کارگردان نمایش است. در این نمایش گروه موسیقی هم حضور دارند که مهرنام رستگاری از جمله آنهاست. اجرای این نمایش که پیشفروش آن از روز سهشنبه، سیام فروردین ماه در سایت تیوال انجام میشود در اردیبهشت ماه سالجاری و به میزبانی تالار وحدت خواهد بود.
هومن سیدی، بازیگر سینما هم با انتشار تصویری از خودش در یکی از جلسات نشست خبری، جملهای انگیزشی را با علاقهمندان به اشتراک گذاشته و نوشته: «یا در زخم بمانیم و عذاب بکشیم یا درد تغییر را بپذیریم.» در پایان هم تأکید کرده که متأسفانه اسم عکاس را نمیداند تا از این طریق تعهد خود به رعایت حق کپیرایت را هم نشان داده و احتمالاً فرهنگسازی هم کرده باشد.
بامداد افشار، نوازنده بخشی از قسمت اول سریال «نوبت لیلی» را منتشر کرده، عدهای در حال نوازندگی و برخی هم اطراف آنها در حال انجام حرکاتی به نظر آیینی هستند. در توضیحات آن هم اطلاعات جالبی نوشته: «کولی، تمثیلی واقعی از وضعیت انسانی است. ریشه کولیها گویی از هند برآمده و از ترکیه، مصر، مجارستان، رومانی، فرانسه، اسپانیا عبور میکند و تا فلات ایران ریشه میدواند. واژه کولی با نامهای دیگری مثل غربتی یا سوزمانی در ایران شناخته میشود.»
دیگه چه خبر
صفحه تئاتر شهرزاد تصویری از مسعود دلخواه را منتشر کرده و بخشهایی از گفتههای وی درباره جشنواره تئاتر شهرزاد را منتشر کرده که در بخشهایی از آن آمده: «برگزاری جشنواره تئاتر شهرزاد کمک به گسترش فرهنگ تئاتر است؛ جشنواره تئاتر شهرزاد نگاهی ویژه به تئاتر استانها دارد.» در این دوره جشنواره، خود مسعود دلخواه است که دبیری این رویداد هنری را برعهده دارد. بنا براین نوشته که متن کامل آن را میتوانید در صفحه مذکور بخوانید این جشنواره با هدف فعالکردن استعدادها و انرژیهای نهفته در هنرمندان در دوران کرونا، کمک به گسترش فرهنگ تئاتر، حمایت از متون نمایشی ارزشمند و فراهم آوردن شرایط مناسب جهت معرفی و اجرای عمومی آثار برتر برگزار میشود.
صفحه انتشارات کتابهای طوطی، بخش کودک و نوجوان نشر فاطمی طبق روال این روزها، بخشی از اطلاعات مرتبط با یکی از آثار خود را منتشر کرده است. این کتاب از نوشتههای فرهاد حسنزاده، چهره بینالمللی ادبیات کودک و نوجوان کشورمان است که به نظر میرسد مناسب کودکان باشد. در بخشی از این کتاب آمده: «یک روز، خورشید وسط آسمان بود که موش راه افتاد. رفت و رفت و رفت... تا اینکه یکمرتبه صدایی شنید؛ صدایی ترسناک و خِش خِشی! چه چیزی در انتظار موش بود؟»
برگزاری یک نشست در موزه ملک
برای علاقهمندانی که پیگیر سلسلهنشستهای مرتبط با تاریخ پزشکی در ایران و جهان اسلام هستند بد نیست که سری به صفحه کتابخانه و موزه ملی ملک بزنند. این کتابخانه چهارشنبه همین هفته قصد برگزاری نشستی با عنوان «نگاهی به پیشینه بهداشت و درمان در صنعت نفت ایران» را با همراهی دانشگاه علوم پزشکی ایران دارد. علی یزدینژاد، پزشک و پژوهشگر تاریخ پزشکی سخنرانی این نشست را برعهده دارد. این سومین نشست از سلسله نشستهای موضوع مذکور است که در کتابخانه و موزه ملی ملک، ضمن رعایت دستورالعملهای بهداشتی و فاصلهگذاری اجتماعی برگزار میشود. برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید سری به این صفحه بزنید.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
هنرمندان ثروت کشور هستند
-
دعای روزهفدهم
-
کمدیهایی که مردم دوست دارند
-
یک دقیقه با خدا
-
بخشودگی برای کاهش استرس
-
تحولی در کسبوکار
-
نعمتی به نام «موانع»
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین