ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دعای روز دوم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِک وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِک وَ نَقِمَاتِک وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لقرائة آیاتِک بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
خدایا مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن، و از خشم و انتقامت برکنار دار، و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان.
خدایا مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن، و از خشم و انتقامت برکنار دار، و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان.
سخن روز
رسول خدا (ص):
رمضان ماهى است که ابتدایش رحمت است و میانهاش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم.
بحارالانوار، ج 93، ص 342
تصمیمگیری برای انتخاب مدیرعامل جدید خانه تئاتر
ایرج راد: درباره وضعیت تصمیمگیری برای زمان برگزاری مجمع عمومی خانه تئاتر و انتخاب مدیرعامل جدید این خانه قرار شده روز دوشنبه ۱۵ فروردین (امروز) جلسه هیأت مدیره خانه تئاتر برگزار شود و طی آن درباره زمان برگزاری مجمع عمومی خانه تئاتر تصمیم گرفته شود. درباره برگزاری جشن انجمنهای مختلف خانه تئاتر که در گذشته و قبل از شیوع ویروس کرونا، هر ساله در اردیبهشت ماه و به مناسبت روز جهانی تئاتر برگزار میشد، باید گفت که شیوع ویروس کرونا باعث شد طی ۲ سال گذشته جشنهای خانه تئاتر را برگزار نکنیم. هنوز انجمنهای خانه تئاتر هم برنامهای در این زمینه اعلام نکردهاند. با روند صنفی شدن انجمن و مستقل شدن انجمنها، هنوز انجمنها برای برگزاری مراسم یا جشن خود در خانه هنرمندان ایران پیشنهادی ارائه ندادهاند. به احتمال زیاد تصمیمگیری درخصوص برگزاری این جشنها نیز در جلسه اخیر هیأت مدیره خانه تئاتر مشخص میشود.
گفتههای رئیس هیأت مدیره خانه تئاتر در مهر
تطهیر همهجانبه و کارنامهای تاریک
مهدی توکلیان
عکاس و روزنامهنگار
ساز مخالف، برای گوش خیلیها شنیدنیتر است نسبت به سازی که موافق باشد. درست مانند تمام افرادی که در فضای فرهنگ و هنر و رسانه دچار نوعی عقبافتادگی از فضای امروز شده و سعی دارند تمام کمبودهای شخصی و شخصیتی خود را در قالب شعارهای خوشضرباهنگ متمدنانه و روشنفکرانهای در قالب مخالفت فریاد زده تا شاید به نوعی خود را در قاب نگاه رسانههای مکتوب و بر خط، جای دهند.هرچند سرعت تحولات اخیر این واقعیت را به گونه حقیقی به نمایش گذاشته و هر صاحب اثر خلاقی در عصر رسانههای نوظهور بازتاب فعالیت و عملکرد خلاقانه و هنرمندانه خود را خیلی زود درمییابد و در فضای عرضه و تقاضای جهانی به تجارت و اقتصاد فرهنگ و هنر نیز اقبال نشان میدهد اما با تأسف فراوان بسیارند هنرمندنماها و فعال نماهای فرهنگی که تلاش وافر میکنند تا با برجسته کردن نقش و جایگاه هنرمندان و نویسندگانی که به طور آشکار با اسلام و انقلاب اسلامی ناسازگار بوده و به بهانههای روشنگرانه و نواندیشانه در بستر تاریخی و حتی علیه آن اعلام موضع نمودهاند اقدامی در راستای مقابله با سیاستهای فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی را در قالب برنامههای رسانهای به مخاطبان عرضه کنند و تمام تلاش خود را در چهارچوب تطهیر هنرمندان متعلق به دوره پهلوی از مفاسد اخلاقی و تجلیل و تمجید ضمنی از رویدادهای مبتذلی مانند جشن هنر شیراز نیز در دستور کار رسانهای قرار دادهاند. شاید مدیران برنامهریز نابخرد حوزه تبلیغات این موضوع را فراموش کردهاند که در بازار جهانی پیام، امکان خنثیسازی اثرات تهاجم فرهنگی، یعنی آنچه که بهصورت یک پروژه اجرا میشود بیشتر خواهد شد... در واقع، در بازار پیام، عصر دروغهای بزرگ به سر خواهد آمد. علاوه بر این، در بازار پیام، فرهنگها همان قدر که تفاوتهای میان خود را خواهند شناخت، از مشابهتها نیز آگاه خواهند شد... رویکرد نادرست رسانههای معاند نظام در بازه زمانی چند ساله اخیر سعی وافر بر این دارد که با معرفی و تطهیر افراد و تشکلهای فرهنگی و هنری متعلق به دوره پهلوی یک روند در حال گسترش را دامن زده و بر تنویر افکارعمومی بیفزاید. روایتهای نادرست درباره کارگاه های هنری و معرفی چهرههای فاسد فعال زمان گذشته و تشریح خدمت محور برنامههای بیمحتوایی چون جشن هنر شیراز در زمره مطالب افشاگرانه زیادی است که تاکنون در رسانههای معاند نظام منتشر شده است، اما ظاهراً بازخوانی وضعیت فرهنگی پیش از انقلاب اسلامی و ارائه روایتهای متفاوت از آن و نحوه مواجهه مبارزان مسلمان و انقلابیون با مفاسد و مفسدان فرهنگی بازمانده از آن رژیم منحوس، با هدف تطهیر و دستکم تبدیل چهره سیاه فرهنگ مبتذل آن دوره به چهرهای خاکستری، مورد توجه برخی جریانهای معارض و واگرا نیز قرار دارد. مرز بین حقیقت و باطل روایتهای بیدرایت مورد مهمی است که مبادا با کوتاهی در انتقال درست و روایت گری صحیح از اتفاقات پیشین در تاریخ فرهنگ و هنر ایران اسلامی پیام رسانهای معاند نظام را در نقش مصلحان اجتماعی و منجیان فرهنگ و هنر در اندیشه مخاطبان جوان ایران اسلامی نمایش دهد و موج رسانهای و تبلیغاتی دشمن موجب شود که بسیاری از هنرمندان نوپای ناشناخته وطنی تحت تأثیر حجم انبوه اطلاعات نادرست دچار خودباختگی عمیق و جدی شوند و هنر را متعلق به غرب بدانند وآثار هنری خود را در فرم و محتوا با شیفتگی جنونآمیز عجیب به آثار غرب همراه کنند و با نهایت وابستگی به این فرهنگ و هنر غربی، آثار خویش را خلق و ارائه کنند. ضرورت دارد تا برای مراقبت از آثار سوء تداخل فرهنگی صرفاً از طریق افزایش خرد جمعی همت گماشت و از روشهای نفوذ و تداوم جریان ابتذال فرهنگی پیش از انقلاب در فرهنگ و هنر بعد از انقلاب با روشنگری هر چه بیشتر بهره برد تا در میان نسل جوانی که نه آن روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی را دیده و نه به اندازه نیازش روایتهای معتبر و مبتنی بر حقیقت در دسترس دارد اثر گذاشته شود.
عکاس و روزنامهنگار
ساز مخالف، برای گوش خیلیها شنیدنیتر است نسبت به سازی که موافق باشد. درست مانند تمام افرادی که در فضای فرهنگ و هنر و رسانه دچار نوعی عقبافتادگی از فضای امروز شده و سعی دارند تمام کمبودهای شخصی و شخصیتی خود را در قالب شعارهای خوشضرباهنگ متمدنانه و روشنفکرانهای در قالب مخالفت فریاد زده تا شاید به نوعی خود را در قاب نگاه رسانههای مکتوب و بر خط، جای دهند.هرچند سرعت تحولات اخیر این واقعیت را به گونه حقیقی به نمایش گذاشته و هر صاحب اثر خلاقی در عصر رسانههای نوظهور بازتاب فعالیت و عملکرد خلاقانه و هنرمندانه خود را خیلی زود درمییابد و در فضای عرضه و تقاضای جهانی به تجارت و اقتصاد فرهنگ و هنر نیز اقبال نشان میدهد اما با تأسف فراوان بسیارند هنرمندنماها و فعال نماهای فرهنگی که تلاش وافر میکنند تا با برجسته کردن نقش و جایگاه هنرمندان و نویسندگانی که به طور آشکار با اسلام و انقلاب اسلامی ناسازگار بوده و به بهانههای روشنگرانه و نواندیشانه در بستر تاریخی و حتی علیه آن اعلام موضع نمودهاند اقدامی در راستای مقابله با سیاستهای فرهنگی و هنری جمهوری اسلامی را در قالب برنامههای رسانهای به مخاطبان عرضه کنند و تمام تلاش خود را در چهارچوب تطهیر هنرمندان متعلق به دوره پهلوی از مفاسد اخلاقی و تجلیل و تمجید ضمنی از رویدادهای مبتذلی مانند جشن هنر شیراز نیز در دستور کار رسانهای قرار دادهاند. شاید مدیران برنامهریز نابخرد حوزه تبلیغات این موضوع را فراموش کردهاند که در بازار جهانی پیام، امکان خنثیسازی اثرات تهاجم فرهنگی، یعنی آنچه که بهصورت یک پروژه اجرا میشود بیشتر خواهد شد... در واقع، در بازار پیام، عصر دروغهای بزرگ به سر خواهد آمد. علاوه بر این، در بازار پیام، فرهنگها همان قدر که تفاوتهای میان خود را خواهند شناخت، از مشابهتها نیز آگاه خواهند شد... رویکرد نادرست رسانههای معاند نظام در بازه زمانی چند ساله اخیر سعی وافر بر این دارد که با معرفی و تطهیر افراد و تشکلهای فرهنگی و هنری متعلق به دوره پهلوی یک روند در حال گسترش را دامن زده و بر تنویر افکارعمومی بیفزاید. روایتهای نادرست درباره کارگاه های هنری و معرفی چهرههای فاسد فعال زمان گذشته و تشریح خدمت محور برنامههای بیمحتوایی چون جشن هنر شیراز در زمره مطالب افشاگرانه زیادی است که تاکنون در رسانههای معاند نظام منتشر شده است، اما ظاهراً بازخوانی وضعیت فرهنگی پیش از انقلاب اسلامی و ارائه روایتهای متفاوت از آن و نحوه مواجهه مبارزان مسلمان و انقلابیون با مفاسد و مفسدان فرهنگی بازمانده از آن رژیم منحوس، با هدف تطهیر و دستکم تبدیل چهره سیاه فرهنگ مبتذل آن دوره به چهرهای خاکستری، مورد توجه برخی جریانهای معارض و واگرا نیز قرار دارد. مرز بین حقیقت و باطل روایتهای بیدرایت مورد مهمی است که مبادا با کوتاهی در انتقال درست و روایت گری صحیح از اتفاقات پیشین در تاریخ فرهنگ و هنر ایران اسلامی پیام رسانهای معاند نظام را در نقش مصلحان اجتماعی و منجیان فرهنگ و هنر در اندیشه مخاطبان جوان ایران اسلامی نمایش دهد و موج رسانهای و تبلیغاتی دشمن موجب شود که بسیاری از هنرمندان نوپای ناشناخته وطنی تحت تأثیر حجم انبوه اطلاعات نادرست دچار خودباختگی عمیق و جدی شوند و هنر را متعلق به غرب بدانند وآثار هنری خود را در فرم و محتوا با شیفتگی جنونآمیز عجیب به آثار غرب همراه کنند و با نهایت وابستگی به این فرهنگ و هنر غربی، آثار خویش را خلق و ارائه کنند. ضرورت دارد تا برای مراقبت از آثار سوء تداخل فرهنگی صرفاً از طریق افزایش خرد جمعی همت گماشت و از روشهای نفوذ و تداوم جریان ابتذال فرهنگی پیش از انقلاب در فرهنگ و هنر بعد از انقلاب با روشنگری هر چه بیشتر بهره برد تا در میان نسل جوانی که نه آن روزهای اول پیروزی انقلاب اسلامی را دیده و نه به اندازه نیازش روایتهای معتبر و مبتنی بر حقیقت در دسترس دارد اثر گذاشته شود.
یک دقیقه با خدا
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
ای آفریدگار آسمانها و زمین!
در این لحظات ملکوتی، کمکم کن تا در همه حال تو را در کنار خودم ببینم. در شادیها و غمها. در موفقیتها و شکستها. حتی در زمانی که به زعم خود فکر میکنم دیگری دارد کار مرا راه میاندازد.
مرا ببخش اگر وقتی به درِ خانه ات میآیم که به بنبست رسیدهام.
مرا ببخش اگر زمانی میآیم که سرگردان و حیران و شکست خوردهام.
حالا ولی در ایستگاه دوم ماه رمضان، از تو میخواهم تا مقدر کنی، در تمام ثانیههای زندگیام، حضور تو را احساس کنم. همین.
مگر ماه با ماه فرق دارد؟
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا زائری
دین پژوه
درست است که همه لحظهها و ساعتها مال خداست، درست است که همه روزها و هفتهها فرصت عشق ورزیدن به بندگی و سر گذاشتن به آستان اطاعت و اخلاص است، اما...
آیا ماه با ماه فرق نمیکند؟ آیا روز با روز تفاوت ندارد؟ سالگرد ازدواج و روز تولد محبوبتان با بقیه روزها و ساعتها یکی است؟آیا همه روزها و ساعتها یک جور هستند؟مگر بهار با زمستان تفاوت ندارد؟ مگر ظهر تابستان با عصر پاییز یکسان است؟صبح دل انگیز اردیبهشت شیراز همان فرصت و فضایی است که مثلاً در شامگاه بهمن و اسفند، ساحل خلیج فارس دارد؟مگر برای درخت و کوهسار نسیم ملایم بهار با سوز سرمای زمستان یکی است؟مگر احساس نوشیدن قهوهای گرم در صبحگاه سرد برفی با نوشیدن آن در ظهر گرمبار میانه تابستان تفاوت ندارد؟ماه داریم تا ماه، روز داریم تا روز و ساعت داریم تا ساعت!این همان رازی بود که پیام آور آسمان با مردم گفت، در آستانه فرا رسیدن میهمانی اهورایی، وقتی که خدا داشت سفره میهمانی را برای همه میگسترد، ایستاد و در چشمهای مردم نگریست و با شادمانی خبر داد:آی مردم، ماه خدا دارد میرسد!
با برکتها و رحمتها و مغفرتها و بارشها و رویشها و جوششها،آی مردم، روزهایش بهترین روزهاست و شبهایش بهترین فرصت ها!شما در این ماه به میهمانی خداوند دعوت شده اید!ماه با ماه فرق میکند، روز با روز فرق میکند و ساعت با ساعت فرق میکند!موسیقی شاداب و پرنشاط صبحگاهی را نمیشود در ساعات پایانی شب شنید و قصه آرامبخش شامگاه را نمیتوان در آغاز روز خواند، آن شور و نشاط و هیاهو دارد و شتاب و جهیدن میخواهد و این گوشهای دنج میطلبد و آرامشی و سکوتی و فراغتی و سکونی!هر لحظه برای مهرورزیدن فرصت عاشقان و دلباختگان است، اما ماهها و هفتهها صبر میکنی تا سالروز تولد فرزندت برسد و با یک پیام مهرآمیز، با یک کادوی تولد، با کیک و شمع، با پیامکی شورآفرین شادمانش کنی!نه تو پیشدستی میکنی که یک ماه زودتر تبریک بگویی و نه او صبر میکند که سه هفته دیرتر آغوش محبت بگشایی!هر لحظه و هر ساعت، میتواند فرصت قدرشناسی و مهرورزی و تبریک و تهنیت باشد، اما کسی که بعد از مدتها خانه دار شده یا جوانی که در کنکور رتبهای تک رقمی داشته یا زوجی که به خانه بخت رفتهاند، همان موقع چشم به راه شادباش و مبارک باد هستند، هیچکس هم نمیگوید که مگر ماه با ماه فرقی دارد؟لحظههای آسمان هم مانند لحظههای زمین با هم فرق میکنند، روزها و شبهای آسمان هم مانند روزها و شب های زمین تفاوت دارند، هر بخشی از زمان با زمان دیگر یکسان نیست، این بود که پیام آور آسمان در آستانه این ماه برخاست و مردمان خویش را بشارت داد؛ خدایتان بزرگ داشته و عزت نهاده است!
خوشا به سعادت تان که فرصت نشستن بر سر این سفره را یافتهاید، قدر بدانید و به هوش باشید، تا چشم بگردانید و به خود آیید فرصت پایان یافته و میهمانی به آخر رسیده و سفره را جمع کرده اند!تن بشویید و جامه نو کنید، جان بپیرایید و خود را خوشبو سازید، آماده شوید و برخیزید!
چشمها را بگشایید!
گوشها را تیز کنید!
فرشتگان در فراز و فرودند، میروند و میآیند و زمزمه نوشانوش طنینانداز شده است!
دارند پردهها را کنار میزنند!
دارند چلچراغهای عرش را برمی افروزند!
دارند سفره را میگسترند!
میهمانی دارد آغاز میشود!
روایت فرازها و نفس تازه کردنها
محمدرضا ضمیری
نویسنده
«واگویههای تلخوش»، واگویههای من، روایت از سالیان سال است، از دل تمام فراز و نشیبهای زندگی، از چرخش خاطرات ریز و درشت، تلخ و شیرین، از جولان رنجها، ترسها و تنگناها و گاهی نیز رهایی و نفس تازه کردنها. بنابراین گاه مثبتاند و گاه منفی.
«واگویههای تلخوش»؛ نوشتههایی است که از حالتهای درونی و ذهنی که اینک عینی شدهاند و مقابل دیدگان شما قرار گرفتهاند جهت اصل مهم ارتباط نویسنده و مخاطب؛ جهت خواندن و دریافتن، جهت قضاوت و اعلام نظرات. من روز و روزگارانی را دوست دارم که عشق باشد و امید و خوبیها، سلامتی و آرامش باشد بر جسمها و جانها و برقراری دورهمیها و همدلیها. ولی در این دوران بیماری و مصایب آن، که زمانه دوری و دوستی است و حکایت از جداییها دارد، نوع ارتباطات متفاوت شده است و همه را به گوشههای تنهایی و خانهها کشانده و گاه نیز در این زمانه همراه و همدم مطالعه و کتاب است و من دل به دریا زدم و قطعات شعری که پراکنده نوشته بودم، جمعآوری کردم و در مجموعهای به انتشار رساندم. (البته باید بگویم که هیچ ادعای شاعری نداشته و ندارم و از فرصت بهره میبرم و سر تعظیم و تکریم در مقابل تمامی شاعران و اهل قلم فرود میآورم).
«تیر خلاصی را بزن به قلبم/ راحت بشه این دل دردمندم/ از این سرا برانیم، نرنجم/ چون عاشق عطر ناب ترنجم/ هرچه که هست، آخرش رهایی/ ولی تا ابد من اینجا پای بندم/ بوسه زنم به جای پایت ای دوست / با اشک دیدههای در کمندم»
این کتاب در بیست و پنجم اسفند ماه توسط انجمن فرهنگ، هنر و معماری سمنان در باغ موزه امیر (سمنان) با حضور جمعی از اهالی فرهنگ و هنر و سخنرانی استادان؛ محمدحسن جواهری، محمدعلیان، خسرو یغمایی، محمدابراهیم سهرابی، دکتر زهرا کواکبیان، دکتر محمد عزیزالدین و همچنین آقای حسین گلهاشم رئیس کمیسیون فرهنگی اجتماعی شورای اسلامی شهر سمنان رونمایی و ارائه شد.
واگویههای تلخوش
شاعر: محمدرضا ضمیری
ناشر: نسک
روز جهانی کتاب کودک را بهنام شما سند زدهاند!
زهره نیلی
روزنامهنگار
قصهها و افسانهها هم سفر میکنند و از شهری به شهری و از دیاری به دیار دیگر میروند و در هر سرزمین با آداب و رسوم و فرهنگ مردم آن یکی میشوند. به همین خاطر است که همیشه زنده و جاری میمانند و هیچوقت روزگارشان به پایان نمیرسد و تنها شکل امروزیتری به خود میگیرند. هانس کریستین اندرسن، نویسنده دانمارکی، یکی از بهترین و دوستداشتنیترین قصهگوهاست. بسیاری از ما داستان «دخترک کبریت فروش»، «جوجه اردک زشت»، «لباس جدید پادشاه»، «بندانگشتی» و «پری دریایی» را خوانده یا کارتون و فیلم آن را دیدهایم.
سال ۱۹۶۷، «یلا لپمن»، پایهگذار کتابخانه بینالمللی مونیخ و دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان پیشنهاد کرد روزی بهنام «روز جهانی کتاب کودک» تعیین شود. با پیشنهاد او موافقت کردند و روز دوم آوریل یعنی سالروز تولد هانس کریستین اندرسن را به این روز اختصاص دادند، اما این همه ماجرا نبود بلکه جایزهای هم بهنام این قصهپرداز و نویسنده مطرح دانمارکی بنیان گذاشته شد. جایزه هانس کریستین اندرسن هر دو سال یک بار به مجموعه آثار یک نویسنده یا تصویرگر داده میشود. تاکنون هوشنگ مرادی کرمانی، احمدرضا احمدی، فرهاد حسنزاده، محمدرضا یوسفی و محمدهادی محمدی در بخش نویسندگی و نسرین خسروی، محمدعلی بنی اسدی و پژمان رحیمیزاده در بخش تصویرگری نامزد دریافت این جایزه که آن را نوبل کوچک میدانند، شدهاند اما تنها فرشید مثقالی، تصویرگر برجسته ایرانی و خالق تصویرهای به یادماندنی «ماهی سیاه کوچولو»، «عمو نوروز» و «پسرک چشم آبی» توانسته این جایزه را از آن خود کند.
چرا نویسندگان ایرانی نتوانستهاند برنده جایزه اندرسن باشند؟ این به محدودیت زبان فارسی و ترجمه نشدن آثار نویسندههای ایرانی برمیگردد؟ علت این مسأله را باید در ضعف تألیف جستوجو کرد؟ بعضی بر این باورند اگر ادبیات کودک و نوجوان ما بدرستی ترجمه شود، قابلیت جهانی شدن دارد، اما یا کتابهای خوب انتخاب و ترجمه نمیشوند یا برگردانها، حق مطلب را ادا نمیکنند. به این معنی که گاهی مترجمان باید به بازنویسی یک اثر و نه ترجمه واژه به واژه آن بپردازند اما چنین کاری نمیکنند یا درکل کتابهایی انتخاب و ترجمه میشوند که با سلیقه و پسند مردم دنیا هماهنگی ندارند. به عبارتی شناخت مخاطب، یکی از ضرورتهاست یعنی وقتی قرار است یک کتاب برای مردم اروپا ترجمه شود باید با خواسته و نیاز اروپاییها هماهنگ باشد اما همین کتاب ممکن است در آفریقا یا در امریکا مورد توجه قرار نگیرد.
بگذریم که ترجمه معکوس و برگردان قصهها و داستانهای فارسی به زبانهای دیگر از یکسو و مخاطب شناسی از سوی دیگر، نیازمند داشتن امکاناتی است که بسیاری از ناشران خصوصی از آن بیبهرهاند. به همینخاطر، رشد ادبیات کودک درگرو حمایتهای دولتی است چراکه ناشران خصوصی، این امکان و توان را ندارند که هم در نمایشگاههای بینالمللی شرکت کنند و اجاره سنگین غرفهها را بپردازند هم کتابهای خود را به زبانهای دیگر، بویژه زبان انگیسی ترجمه کنند؛ ضمن اینکه ناشران در موارد بسیار، شناخت درست و دقیقی از بازار ندارند و نمیدانند چه کتابهایی را انتخاب و ترجمه کنند و همه این مسائل ضرورت حمایتهای دولتی، همچنین وجود و رونق آژانسهای ادبی را تقویت میکند.
از سوی دیگر ما هنوز قانون کپیرایت را نپذیرفتهایم و کپیرایت، یکجورمبادله قانونمند است. دو کشور با هم قرارداد میبندند و کتابهای خود را با یکدیگر رد و بدل میکنند و در این داد و ستد با سلیقه هم آشنا میشوند. به همین خاطر ما پیش از آنکه به جهانی شدن ادبیات کودک خود فکر کنیم باید قانون جهانی کپیرایت را بپذیریم و به حقوق مؤلفان احترام بگذاریم.
فراتر از همه اینها در کشور ما بازاریابی کتاب، کمپینهای تبلیغاتی و شیوههای اطلاعرسانی بسیار ضعیف است. ما کتابهای بسیار خوبی داریم که به خواننده معرفی نمیشوند و این برعهده رسانههای جمعی و شبکههای مجازی است که کتابهای درخور و ارزشمند را به خانوادهها معرفی کنند. چه اشکالی دارد اگر روزنامهها و شبکههای تلویزیونی، بخشی از مطالب و برنامههای خود را به کتاب کودک اختصاص دهند؟ مگر صداوسیما نمیتواند در روز جهانی کتاب کودک به معرفی هانس کریستین اندرسن بپردازد و این نویسنده مهم و اثرگذار را معرفی کند؟اصلاً چند درصد آدمها میدانند قصهگوی «دخترک کبریت فروش» و «جوجه اردک زشت» همان کسی است که روز جهانی کتاب کودک را بهنام او سند زدهاند؟!
البته در این سالها، شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، همچنین فهرست لاکپشت پرنده به معرفی کتابهای خوب برای مخاطبان پرداختهاند. امید میرود خانوادههای علاقهمند به این فهرستها مراجعه کنند و برای بچههایشان کتاب بخوانند و قصه بگویند.
روزنامهنگار
قصهها و افسانهها هم سفر میکنند و از شهری به شهری و از دیاری به دیار دیگر میروند و در هر سرزمین با آداب و رسوم و فرهنگ مردم آن یکی میشوند. به همین خاطر است که همیشه زنده و جاری میمانند و هیچوقت روزگارشان به پایان نمیرسد و تنها شکل امروزیتری به خود میگیرند. هانس کریستین اندرسن، نویسنده دانمارکی، یکی از بهترین و دوستداشتنیترین قصهگوهاست. بسیاری از ما داستان «دخترک کبریت فروش»، «جوجه اردک زشت»، «لباس جدید پادشاه»، «بندانگشتی» و «پری دریایی» را خوانده یا کارتون و فیلم آن را دیدهایم.
سال ۱۹۶۷، «یلا لپمن»، پایهگذار کتابخانه بینالمللی مونیخ و دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان پیشنهاد کرد روزی بهنام «روز جهانی کتاب کودک» تعیین شود. با پیشنهاد او موافقت کردند و روز دوم آوریل یعنی سالروز تولد هانس کریستین اندرسن را به این روز اختصاص دادند، اما این همه ماجرا نبود بلکه جایزهای هم بهنام این قصهپرداز و نویسنده مطرح دانمارکی بنیان گذاشته شد. جایزه هانس کریستین اندرسن هر دو سال یک بار به مجموعه آثار یک نویسنده یا تصویرگر داده میشود. تاکنون هوشنگ مرادی کرمانی، احمدرضا احمدی، فرهاد حسنزاده، محمدرضا یوسفی و محمدهادی محمدی در بخش نویسندگی و نسرین خسروی، محمدعلی بنی اسدی و پژمان رحیمیزاده در بخش تصویرگری نامزد دریافت این جایزه که آن را نوبل کوچک میدانند، شدهاند اما تنها فرشید مثقالی، تصویرگر برجسته ایرانی و خالق تصویرهای به یادماندنی «ماهی سیاه کوچولو»، «عمو نوروز» و «پسرک چشم آبی» توانسته این جایزه را از آن خود کند.
چرا نویسندگان ایرانی نتوانستهاند برنده جایزه اندرسن باشند؟ این به محدودیت زبان فارسی و ترجمه نشدن آثار نویسندههای ایرانی برمیگردد؟ علت این مسأله را باید در ضعف تألیف جستوجو کرد؟ بعضی بر این باورند اگر ادبیات کودک و نوجوان ما بدرستی ترجمه شود، قابلیت جهانی شدن دارد، اما یا کتابهای خوب انتخاب و ترجمه نمیشوند یا برگردانها، حق مطلب را ادا نمیکنند. به این معنی که گاهی مترجمان باید به بازنویسی یک اثر و نه ترجمه واژه به واژه آن بپردازند اما چنین کاری نمیکنند یا درکل کتابهایی انتخاب و ترجمه میشوند که با سلیقه و پسند مردم دنیا هماهنگی ندارند. به عبارتی شناخت مخاطب، یکی از ضرورتهاست یعنی وقتی قرار است یک کتاب برای مردم اروپا ترجمه شود باید با خواسته و نیاز اروپاییها هماهنگ باشد اما همین کتاب ممکن است در آفریقا یا در امریکا مورد توجه قرار نگیرد.
بگذریم که ترجمه معکوس و برگردان قصهها و داستانهای فارسی به زبانهای دیگر از یکسو و مخاطب شناسی از سوی دیگر، نیازمند داشتن امکاناتی است که بسیاری از ناشران خصوصی از آن بیبهرهاند. به همینخاطر، رشد ادبیات کودک درگرو حمایتهای دولتی است چراکه ناشران خصوصی، این امکان و توان را ندارند که هم در نمایشگاههای بینالمللی شرکت کنند و اجاره سنگین غرفهها را بپردازند هم کتابهای خود را به زبانهای دیگر، بویژه زبان انگیسی ترجمه کنند؛ ضمن اینکه ناشران در موارد بسیار، شناخت درست و دقیقی از بازار ندارند و نمیدانند چه کتابهایی را انتخاب و ترجمه کنند و همه این مسائل ضرورت حمایتهای دولتی، همچنین وجود و رونق آژانسهای ادبی را تقویت میکند.
از سوی دیگر ما هنوز قانون کپیرایت را نپذیرفتهایم و کپیرایت، یکجورمبادله قانونمند است. دو کشور با هم قرارداد میبندند و کتابهای خود را با یکدیگر رد و بدل میکنند و در این داد و ستد با سلیقه هم آشنا میشوند. به همین خاطر ما پیش از آنکه به جهانی شدن ادبیات کودک خود فکر کنیم باید قانون جهانی کپیرایت را بپذیریم و به حقوق مؤلفان احترام بگذاریم.
فراتر از همه اینها در کشور ما بازاریابی کتاب، کمپینهای تبلیغاتی و شیوههای اطلاعرسانی بسیار ضعیف است. ما کتابهای بسیار خوبی داریم که به خواننده معرفی نمیشوند و این برعهده رسانههای جمعی و شبکههای مجازی است که کتابهای درخور و ارزشمند را به خانوادهها معرفی کنند. چه اشکالی دارد اگر روزنامهها و شبکههای تلویزیونی، بخشی از مطالب و برنامههای خود را به کتاب کودک اختصاص دهند؟ مگر صداوسیما نمیتواند در روز جهانی کتاب کودک به معرفی هانس کریستین اندرسن بپردازد و این نویسنده مهم و اثرگذار را معرفی کند؟اصلاً چند درصد آدمها میدانند قصهگوی «دخترک کبریت فروش» و «جوجه اردک زشت» همان کسی است که روز جهانی کتاب کودک را بهنام او سند زدهاند؟!
البته در این سالها، شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، همچنین فهرست لاکپشت پرنده به معرفی کتابهای خوب برای مخاطبان پرداختهاند. امید میرود خانوادههای علاقهمند به این فهرستها مراجعه کنند و برای بچههایشان کتاب بخوانند و قصه بگویند.
عکس نوشت
پل خشتی ۷۰۰ ساله «تمیجان» در شش کیلومتری جنوبغربی شهرستان «رودسر» روی رودخانه «تمیجان» ساخته شده است. این پل هشتم آذرماه سال ۱۳۵۴ در فهرست بناهای میراثی کشور ثبت شد. از نوع طاقها و مصالح به کار رفته در این پل میتوان آن را به دوره صفوی نسبت داد./تسنیم
هنرمندان در فضای مجازی
از روز گذشته ماه مبارک رمضان آغاز شده است و برخی از فعالان عرصه فرهنگ و هنر آغاز این ماه پربرکت را تبریک گفتند. اکبر ایرانی نویسنده و محقق از جمله چهرههایی است که با انتشار این ابیات از مولوی فرا رسیدن ماه مبارک رمضان را تبریک گفته: «روزه چو قربان ماست، زندگی جان ماست/ تن همه قربان کنیم، جان چو به میهمان رسید/ صبر چو ابری است خوش، حکمت بارد از او/ زآنکه چنین ماه صبر، بود که قرآن رسید»
چهرهها
مصطفی مستور برشهایی از کتاب رساله درباره نادر فارابی را در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشته است. «رساله درباره نادر فارابی» رساله پژوهشی کوتاهی است در وقایعنگاری ترانهسرای منزوی، نادر فارابی که غروب هفدهم دیماه ۱۳۹۰ به شکلی ناگهانی ناپدید شد. در برشی از این کتاب که مستور منتشر کرده میخوانید: «مادرم میگوید آدمها وقتی میمیرند، پیش خدا میروند ولی من دوست دارم هیچکس نمیرد، خدا بیاید پیش ما....»
نسیم مرعشی نویسنده و روزنامهنگار از چاپ سوم کتاب «دُرسا و ماجراهای عجیب کلاس دوم» خبر داده است. «درسا و ماجراهای عجیب کلاس دوم» که برای گروه سنی 9+سال نوشته شده است، از سوی کتاب چ (کتاب کودک و نوجوان نشر چشمه) به کتابفروشیها راه یافت و در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید.
مهوش وقاری با انتشار بخشهایی از اخبار شبکه سه سیما از پخش سریال «جناب عالی» خبر داده است. این سریال که در ابتدا قرار بود به عنوان سریال نوروزی شبکه نسیم روی آنتن برود به عنوان اثر نمایشی اختصاصی تلوبیون پلاس، از چهاردهم فروردین ماه از طریق این سامانه بهصورت رایگان عرضه خواهد شد. امیرحسین رستمی، حسین سلیمانی، بیژن بنفشهخواه، میرطاهر مظلومی، مهوش وقاری، گیتی معینی، رضا بنفشهخواه، محمد الهی، بیتا سحرخیز و منوچهر آذری بازیگران این سریال به کارگردانی عادل تبریزی هستند. تبریزی فیلم «گیجگاه» با حضور باران کوثری و حامد بهداد را آماده اکران دارد.
لیلی گلستان به مناسبت سالروز درگذشت کاوه گلستان فتوژورنالیست بزرگ معاصر تصویری از او را به اشتراک گذاشته و نوشته است: «سیزده را به در کردی و بعد رفتی روی مین. و رفتی که رفتی. برادر، کاوه جونم، بد جوری ما را تنها گذاشتی.»
نیکی کریمی تصویری از گروه تولید فیلم سینمایی «زمانی در ابدیت» در اولین روز کاری را منتشر کرده است. لیلا حاتمی که در روزهای گذشته تصاویر تست گریم او بازنشر شد تنها بازیگری است که حضورش در این فیلم قطعی شده است. فیلمنامه «زمانی در ابدیت» به کارگردانی مهدی نوروزیان به صورت مشترک توسط «هدی نوروزیان» ، «علی اصغری» و «سپیده قربانی» نوشته شده است و نیکی کریمی آن را تهیه خواهد کرد.
فرزاد فرزین با بازنشر یک ویدیو در صفحه اینستاگرامش آخرین شرایط جسمانیاش را تشریح کرد. این ویدیو توسط گروه اجرایی کنسرت لغو شده فرزاد فرزین و ایلیاس یالتینتاش خواننده موسیقی کشور ترکیه که قرار بود طی روزهای گذشته در ترکیه برگزار شود، منتشر شده است. گفتوگو با دکتر امیری پزشک معالج فرزاد فرزین در استانبول، مرور همه حواشی شب قبل از کنسرت مشترک فرزاد فرزین و ایلیاس و بررسی اتفاقات و اخباری که طی روزهای گذشته حاشیههای فراوانی را ایجاد کرده بود، بخشهای مهم این ویدیو را تشکیل میدهند. فرزین از علاقهمندانش تشکر کرده و با استیکر مربوط به ماه رمضان و اشاره به تیتراژ پایانی «ماه عسل» نوشته است: «راستی ماهتون عسل»
دیگه چه خبر
سعید آقاخانی نوروز امسال یکی از غایبان بزرگ تلویزیون بود. او که با سریال «نون خ» به خاطرات سالهای اخیر از نوروز و تلویزیون تبدیل شده این روزها سریال «راز بقا» را در پلتفرمهای پخش آنلاین دارد. بهرام افشاری، حسن معجونی، نیما شعباننژاد، علیرضا زمانی نسب، هدیه بازوند، فریبا جدیکار و سعید آقاخانی از جمله بازیگران این سریال هستند. آقاخانی تصویری از خودش و بهرام افشاری را در «راز بقا» به اشتراک گذاشته است.
جمال رحمتی، کاریکاتوریست که در کار تازه خود هفت خان رستم را دستمایه قرار داده است ماحصل نهایی طرحش را در فضای اینستاگرام منتشر کرده است. او در این باره نوشته: «اولین سیزه به در عمرم بود که تونستم کار کنم، احتمالاً اتودها رو تو استوری دیدین، هفت خان رستم(هفت خوان) رو دستمایه کارم قرار دادم.»
چهرهها
مصطفی مستور برشهایی از کتاب رساله درباره نادر فارابی را در صفحه اینستاگرامش به اشتراک گذاشته است. «رساله درباره نادر فارابی» رساله پژوهشی کوتاهی است در وقایعنگاری ترانهسرای منزوی، نادر فارابی که غروب هفدهم دیماه ۱۳۹۰ به شکلی ناگهانی ناپدید شد. در برشی از این کتاب که مستور منتشر کرده میخوانید: «مادرم میگوید آدمها وقتی میمیرند، پیش خدا میروند ولی من دوست دارم هیچکس نمیرد، خدا بیاید پیش ما....»
نسیم مرعشی نویسنده و روزنامهنگار از چاپ سوم کتاب «دُرسا و ماجراهای عجیب کلاس دوم» خبر داده است. «درسا و ماجراهای عجیب کلاس دوم» که برای گروه سنی 9+سال نوشته شده است، از سوی کتاب چ (کتاب کودک و نوجوان نشر چشمه) به کتابفروشیها راه یافت و در مدت کوتاهی به چاپ سوم رسید.
مهوش وقاری با انتشار بخشهایی از اخبار شبکه سه سیما از پخش سریال «جناب عالی» خبر داده است. این سریال که در ابتدا قرار بود به عنوان سریال نوروزی شبکه نسیم روی آنتن برود به عنوان اثر نمایشی اختصاصی تلوبیون پلاس، از چهاردهم فروردین ماه از طریق این سامانه بهصورت رایگان عرضه خواهد شد. امیرحسین رستمی، حسین سلیمانی، بیژن بنفشهخواه، میرطاهر مظلومی، مهوش وقاری، گیتی معینی، رضا بنفشهخواه، محمد الهی، بیتا سحرخیز و منوچهر آذری بازیگران این سریال به کارگردانی عادل تبریزی هستند. تبریزی فیلم «گیجگاه» با حضور باران کوثری و حامد بهداد را آماده اکران دارد.
لیلی گلستان به مناسبت سالروز درگذشت کاوه گلستان فتوژورنالیست بزرگ معاصر تصویری از او را به اشتراک گذاشته و نوشته است: «سیزده را به در کردی و بعد رفتی روی مین. و رفتی که رفتی. برادر، کاوه جونم، بد جوری ما را تنها گذاشتی.»
نیکی کریمی تصویری از گروه تولید فیلم سینمایی «زمانی در ابدیت» در اولین روز کاری را منتشر کرده است. لیلا حاتمی که در روزهای گذشته تصاویر تست گریم او بازنشر شد تنها بازیگری است که حضورش در این فیلم قطعی شده است. فیلمنامه «زمانی در ابدیت» به کارگردانی مهدی نوروزیان به صورت مشترک توسط «هدی نوروزیان» ، «علی اصغری» و «سپیده قربانی» نوشته شده است و نیکی کریمی آن را تهیه خواهد کرد.
فرزاد فرزین با بازنشر یک ویدیو در صفحه اینستاگرامش آخرین شرایط جسمانیاش را تشریح کرد. این ویدیو توسط گروه اجرایی کنسرت لغو شده فرزاد فرزین و ایلیاس یالتینتاش خواننده موسیقی کشور ترکیه که قرار بود طی روزهای گذشته در ترکیه برگزار شود، منتشر شده است. گفتوگو با دکتر امیری پزشک معالج فرزاد فرزین در استانبول، مرور همه حواشی شب قبل از کنسرت مشترک فرزاد فرزین و ایلیاس و بررسی اتفاقات و اخباری که طی روزهای گذشته حاشیههای فراوانی را ایجاد کرده بود، بخشهای مهم این ویدیو را تشکیل میدهند. فرزین از علاقهمندانش تشکر کرده و با استیکر مربوط به ماه رمضان و اشاره به تیتراژ پایانی «ماه عسل» نوشته است: «راستی ماهتون عسل»
دیگه چه خبر
سعید آقاخانی نوروز امسال یکی از غایبان بزرگ تلویزیون بود. او که با سریال «نون خ» به خاطرات سالهای اخیر از نوروز و تلویزیون تبدیل شده این روزها سریال «راز بقا» را در پلتفرمهای پخش آنلاین دارد. بهرام افشاری، حسن معجونی، نیما شعباننژاد، علیرضا زمانی نسب، هدیه بازوند، فریبا جدیکار و سعید آقاخانی از جمله بازیگران این سریال هستند. آقاخانی تصویری از خودش و بهرام افشاری را در «راز بقا» به اشتراک گذاشته است.
جمال رحمتی، کاریکاتوریست که در کار تازه خود هفت خان رستم را دستمایه قرار داده است ماحصل نهایی طرحش را در فضای اینستاگرام منتشر کرده است. او در این باره نوشته: «اولین سیزه به در عمرم بود که تونستم کار کنم، احتمالاً اتودها رو تو استوری دیدین، هفت خان رستم(هفت خوان) رو دستمایه کارم قرار دادم.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
ماه مبارک رمضان
-
سخن روز
-
تصمیمگیری برای انتخاب مدیرعامل جدید خانه تئاتر
-
تطهیر همهجانبه و کارنامهای تاریک
-
یک دقیقه با خدا
-
مگر ماه با ماه فرق دارد؟
-
روایت فرازها و نفس تازه کردنها
-
روز جهانی کتاب کودک را بهنام شما سند زدهاند!
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین