ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
حافظهمان کوچک نباشد
داریوش کاردان: همه ما مردم از الان تا آخر عمرمان مدیون دو سال تلاش پزشکان، پرستاران و کادر درمان هستیم و هیچ وقت نباید یادمان برود پرستاری که خودش مادر بوده یک هفته فرزندانش را ندیده است. لطفاً حافظه ما کوچک نباشد و یادمان نرود. من خیلی جاها شاهد بودم پزشکی خودش درگیر کرونا و روی تخت بیمارستان بود اما بیمارانش را ویزیت و برایشان دارو تجویز میکرد. یادمان نرود پزشکان چه کردند. اوایل کرونا همه به پزشکان تعظیم میکردیم اما الان دیگر عادی شده و میگوییم شغلشان است. نکند روزی فداکاریهای پزشکان مثل فداکاریهای ایثارگران دفاع مقدس شود که بعدها بعضاً تبدیل به جوک کنیم و برخی دوستان فیلمساز به آن بخندند.
از صحبتهای این مجری و بازیگر با ایسنا
از صحبتهای این مجری و بازیگر با ایسنا
چند نکته درباره حکیم نظامی گنجوی و نوشتنهایش
شاعری که ویراستار دقیقی بود
امین بهروزفرد
استاد دانشگاه تبریز
در تاریخ ادبیات ایران هیچ شاعری در ضمن سرودههای خود، به اندازه نظامی به بایدها و نبایدهای شعر و شاعری توجه نشان نداده و پایبندی او به این آرا در «مخزن الاسرار» بیش از دیگر منظومههاست و شاعر جز در مواردی نادر، به تمام آنچه خود در باب شعر و شاعری گفته، التزام داشته است. با توجه به آنچه در این خصوص پیشنهاد میکند، میتوان او را نخستین شاعری دانست که در زمینه شعر و شاعری به صدور بیانیه اقدام کرد. او در بیانیهاش شاعران را به ترک تعلق، ریاضتکشی و دینورزی، وقت شناسی در سرودن شعر، تازهگویی و گزیدهگویی و دیرپسندی توصیه میکند و از کهنپیشگان و حسودان، دروغ، هجو و سرقت مضامین دیگران برحذر میدارد و ضمن برتر شمردن سخن منظوم بر منثور و غیر قابل ترجمه دانستن شعر و تأکید بر آراستگی و ویرایش آن میگوید: باید از شعرفروشی پرهیز کرد، اما خریدار شایسته سخن را از دست نداد. نظامی گنجوی، در لابهلای سرودههای خود مخاطب را با بایدها و نبایدهای بسیار هشدار میدهد؛ از این باید و نبایدها در بردارنده آرای او در باب شعر و شاعریاست. اگرچه بعضی از شاعران قبل و بعد از او به این مطلب اشاراتی داشتهاند اما سرودههای آنان در این باب از حیث کم و کیف با نامی قابل مقایسه نیست. باید ونبایدهای نظامی ایدهها و آرای او را درباره این موضوعات منعکس میکند: ریاضت کشیدن، حضور شاعر در شعر، به ندای درون گوش سپردن، لزوم توفیق، زمان سرودن شعر، کمگویی و گزیدهگویی، نوآوری، دیرپسندی، ضرورت آراستگی شعر به آرایه های ادبی، ویرایش، کمالجویی در شعر و شاعری، مناعت طبع و غرور، ضرورت اتکای شعر به شرع، مداحی و شعرفروشی، لزوم پرهیز از درج دروغ در شعر، هجو، نقش حامی شایسته در پیشبرد شعر و کار شاعری و سرادقات شعری. در کنار اینها از بعضی ابیات نظامی برمیآید که او قبل از تحریر نهایی متن منظومههای شعری خود، به اصلاح، پیرایش، آرایش و در واقع به ویرایش آنها میپرداخته و این نیز نشانه دیرپسندی و بهپسندی او بوده است. شاعری از شاعران همدوره نظامی به طور صریح، نظامی را به ویرایش سرودههای خود میخواند و میگوید: «شمشیر سخن را به طرز آهنگران، اول بساز و آنگاه صیقل بده/ یعنی با دقت به حک و اصلاح و پیرایش آنها بپرداز.» (نظامی، 1380: ص 30) همچنین در مخزن الاسرار به دبیر سفارش میکند که در تحریر متن منظومه، تأمل و آهستگی پیشه کند تا اگر با سخن دور از ادب و فصاحت برخورد کرد، آن را بزداید. میتوان گفت نظامی امر به ویرایش محتوایی میدهد. در مثنوی خردنامه نیز میگوید شبی سواد خردنامه را در دست گرفته «گاهی مضمون میاندوختم و گاهی ناپسندیدهها را دور میانداختم و - چنانکه رسم شعرپردازی است - به حک و اصلاح و زیر و رو کردن آن مشغول بودم.» (نظامی، 1383: ص 13) و این همان کاری است که امروز ویراستار انجام میدهد، البته اگر چیزی بهعنوان ویراستار با این کیفیت و تعریف داشته باشیم.نکته دیگر اینکه حکیم نظامی شاعری صاحب سبک، نو آور و تازه گو است و همین امر رشک حاسدان را برانگیخته است. او در قصیدهای به صراحت به این امر اشاره میکند و میگوید بهدلیل حلالخواری (مضامین بکری که زاده خاطرم است) مورد آزار حاسدان قرار میگیرم. در «مخزن الاسرار» و «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» از دشمنی حاسدان شکوه کرده و به نکوهش آنان پرداخته است. از طرفی دیگر نظامی شاعران را به دیرپسندی سفارش میکند و میگوید هر گاه فلک تندرو در مقابل اندیشهات نرم و رام شد برای آنکه سخن بلند و ارزشمند بگویی «دیرپسندی» پیشه کن و به آنچه در پرده سخنوری به تو نشان میدهند قانع مباش تا تو را بهتر از آن بدهند؛ چرا که دیرپسندی باعث آفرینش سخن بلند و ارزشمند میشود.
استاد دانشگاه تبریز
در تاریخ ادبیات ایران هیچ شاعری در ضمن سرودههای خود، به اندازه نظامی به بایدها و نبایدهای شعر و شاعری توجه نشان نداده و پایبندی او به این آرا در «مخزن الاسرار» بیش از دیگر منظومههاست و شاعر جز در مواردی نادر، به تمام آنچه خود در باب شعر و شاعری گفته، التزام داشته است. با توجه به آنچه در این خصوص پیشنهاد میکند، میتوان او را نخستین شاعری دانست که در زمینه شعر و شاعری به صدور بیانیه اقدام کرد. او در بیانیهاش شاعران را به ترک تعلق، ریاضتکشی و دینورزی، وقت شناسی در سرودن شعر، تازهگویی و گزیدهگویی و دیرپسندی توصیه میکند و از کهنپیشگان و حسودان، دروغ، هجو و سرقت مضامین دیگران برحذر میدارد و ضمن برتر شمردن سخن منظوم بر منثور و غیر قابل ترجمه دانستن شعر و تأکید بر آراستگی و ویرایش آن میگوید: باید از شعرفروشی پرهیز کرد، اما خریدار شایسته سخن را از دست نداد. نظامی گنجوی، در لابهلای سرودههای خود مخاطب را با بایدها و نبایدهای بسیار هشدار میدهد؛ از این باید و نبایدها در بردارنده آرای او در باب شعر و شاعریاست. اگرچه بعضی از شاعران قبل و بعد از او به این مطلب اشاراتی داشتهاند اما سرودههای آنان در این باب از حیث کم و کیف با نامی قابل مقایسه نیست. باید ونبایدهای نظامی ایدهها و آرای او را درباره این موضوعات منعکس میکند: ریاضت کشیدن، حضور شاعر در شعر، به ندای درون گوش سپردن، لزوم توفیق، زمان سرودن شعر، کمگویی و گزیدهگویی، نوآوری، دیرپسندی، ضرورت آراستگی شعر به آرایه های ادبی، ویرایش، کمالجویی در شعر و شاعری، مناعت طبع و غرور، ضرورت اتکای شعر به شرع، مداحی و شعرفروشی، لزوم پرهیز از درج دروغ در شعر، هجو، نقش حامی شایسته در پیشبرد شعر و کار شاعری و سرادقات شعری. در کنار اینها از بعضی ابیات نظامی برمیآید که او قبل از تحریر نهایی متن منظومههای شعری خود، به اصلاح، پیرایش، آرایش و در واقع به ویرایش آنها میپرداخته و این نیز نشانه دیرپسندی و بهپسندی او بوده است. شاعری از شاعران همدوره نظامی به طور صریح، نظامی را به ویرایش سرودههای خود میخواند و میگوید: «شمشیر سخن را به طرز آهنگران، اول بساز و آنگاه صیقل بده/ یعنی با دقت به حک و اصلاح و پیرایش آنها بپرداز.» (نظامی، 1380: ص 30) همچنین در مخزن الاسرار به دبیر سفارش میکند که در تحریر متن منظومه، تأمل و آهستگی پیشه کند تا اگر با سخن دور از ادب و فصاحت برخورد کرد، آن را بزداید. میتوان گفت نظامی امر به ویرایش محتوایی میدهد. در مثنوی خردنامه نیز میگوید شبی سواد خردنامه را در دست گرفته «گاهی مضمون میاندوختم و گاهی ناپسندیدهها را دور میانداختم و - چنانکه رسم شعرپردازی است - به حک و اصلاح و زیر و رو کردن آن مشغول بودم.» (نظامی، 1383: ص 13) و این همان کاری است که امروز ویراستار انجام میدهد، البته اگر چیزی بهعنوان ویراستار با این کیفیت و تعریف داشته باشیم.نکته دیگر اینکه حکیم نظامی شاعری صاحب سبک، نو آور و تازه گو است و همین امر رشک حاسدان را برانگیخته است. او در قصیدهای به صراحت به این امر اشاره میکند و میگوید بهدلیل حلالخواری (مضامین بکری که زاده خاطرم است) مورد آزار حاسدان قرار میگیرم. در «مخزن الاسرار» و «لیلی و مجنون» و «خسرو و شیرین» از دشمنی حاسدان شکوه کرده و به نکوهش آنان پرداخته است. از طرفی دیگر نظامی شاعران را به دیرپسندی سفارش میکند و میگوید هر گاه فلک تندرو در مقابل اندیشهات نرم و رام شد برای آنکه سخن بلند و ارزشمند بگویی «دیرپسندی» پیشه کن و به آنچه در پرده سخنوری به تو نشان میدهند قانع مباش تا تو را بهتر از آن بدهند؛ چرا که دیرپسندی باعث آفرینش سخن بلند و ارزشمند میشود.
هنر در توضیح دکترین شوک
علیرضا نراقی
منتقد
نائومی کلاین روزنامهنگار تحقیقی که با آثار تکاندهنده خود خاصه کتاب «دکترین شوک» تصویری روشنگر از سیاست جهانی و سیطره سرمایهداری ارائه کرد به ما میآموزد که چگونه صاحبان قدرت و تصمیمسازان درباب هژمونی اقتصادی حاکم بر جهان در پس هر حادثه و بلایی بنا به تئوری و نظرات مشورتی افرادی چون میلتون فریدمن (اقتصاددان برجسته لیبرال) سیاستهای ریاضتی دشوار و موجی از اصلاحات اقتصادی ضد طبقات آسیبپذیر را، به نفع بانکهای چند ملیتی و شرکتهای بزرگ اعمال میکنند تا رویکرد انقیادآور اقتصادی خود را حفظ نمایند. این روش اینک نه فقط در کشورهای توسعهیافته بلکه در کشورهای در حال توسعهای که فضای سیاسی بسته یا به شدت وابستهای دارند نیز دنبال میشود.«دکترین شوک» از کارکرد شوک الکتریکی در قرن نوزدهم و در راستای درمان بیماران روانی شروع میکند. آنجا که این ابزار انسانها را از هویت، خاطره، توان تصمیمگیری و انسجام ذهنی دور میکرد و به کودکانی مطیع بدل میساخت. او سپس به علاقه سیاستمداران و صاحبان قدرت به استفاده از این ابزار میرسد. ابزاری که به دست آنها به یک روش برای کنترل مردمان بدل شد، نظریهای کلان برای تسلط بر رفتارها و تغییرات اجتماعی. شوک یا فاجعه با این تئوری برای سیاستمداران نعمتی است تا بتوانند فشار بیشتری بر مردم بیاورند و سیاستهای ریاضتی را راحتتر به طبقات و یا کشورهای غیربرخوردار تحمیل نمایند.«دکترین شوک» کتاب قطوری است. تمام کتابهای نائومی کلاین محتوای پر و پیمان و وسیعی را در بر میگیرند که نشانه اتکای این نویسنده کانادایی به تحقیق و پژوهش گسترده است. علاوه بر «دکترین شوک» از آثار مهم کلاین میتوان به «بینشان» و «نه کافی نیست» اشاره کرد. او برای نوشتن هر یک از این آثار مفصل خود بیش از پنج سال وقت گذاشته است، اما خواندن آثار کلاین آنهم در این عصر سرعت، پرکاری و البته تنبلی در خواندن، ممکن است راحت رخ ندهد، اما شنیدن پیام آثار کلاین بسیار ضروری است، به همین علت رویکرد و نظریه او به مانند هر متفکر دیگر راههای مختلفی برای بیان پیدا میکند، یکی از این راهها سینما است.در سال 2007 جوناس کوآرون فرزند فیلمساز تحسین شده و برنده اسکار آلفونسو کوآرون در هفت دقیقه فیلمی از محتوای «دکترین شوک» ساخته است که رسالت اصلی آن رساندن همین پیام مهم نائومی کلاین به زبانی ساده و مختصر اما عمیق و دقیق به همه است.
فیلم «دکترین شوک» در هفت دقیقه با استفاده از تصاویری انیمیشن و آرشیوی تاریخی از تسلط دکترین شوک و بازیگران اصلی آن را ارائه میکند و چکیدهای بسیار سودمند و آگاه کننده از کتاب کلاین ارائه مینماید. این یکی از مهمترین کارکردهای سینماست خاصه در معنای رسانهای آن، هرچند که در همین معنا و کارکرد کوآرون پسر نشان میدهد که چگونه میتوان هنرمندانه عمل کرد و از تبیین صرف فراتر رفت و بهجای تأکید بر تبیین با روشی استدلالی و هنری به شکلی آزاد یک ایده فکری را خلاق مطرح کرد. از نکات جالب این مستند کوتاه، حضور کوآرون پدر سازنده آثاری چون «رما»، «جاذبه» و «مادرت راهم» بهعنوان نویسنده است. این فیلم اینک در پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی در دسترس است.
منتقد
نائومی کلاین روزنامهنگار تحقیقی که با آثار تکاندهنده خود خاصه کتاب «دکترین شوک» تصویری روشنگر از سیاست جهانی و سیطره سرمایهداری ارائه کرد به ما میآموزد که چگونه صاحبان قدرت و تصمیمسازان درباب هژمونی اقتصادی حاکم بر جهان در پس هر حادثه و بلایی بنا به تئوری و نظرات مشورتی افرادی چون میلتون فریدمن (اقتصاددان برجسته لیبرال) سیاستهای ریاضتی دشوار و موجی از اصلاحات اقتصادی ضد طبقات آسیبپذیر را، به نفع بانکهای چند ملیتی و شرکتهای بزرگ اعمال میکنند تا رویکرد انقیادآور اقتصادی خود را حفظ نمایند. این روش اینک نه فقط در کشورهای توسعهیافته بلکه در کشورهای در حال توسعهای که فضای سیاسی بسته یا به شدت وابستهای دارند نیز دنبال میشود.«دکترین شوک» از کارکرد شوک الکتریکی در قرن نوزدهم و در راستای درمان بیماران روانی شروع میکند. آنجا که این ابزار انسانها را از هویت، خاطره، توان تصمیمگیری و انسجام ذهنی دور میکرد و به کودکانی مطیع بدل میساخت. او سپس به علاقه سیاستمداران و صاحبان قدرت به استفاده از این ابزار میرسد. ابزاری که به دست آنها به یک روش برای کنترل مردمان بدل شد، نظریهای کلان برای تسلط بر رفتارها و تغییرات اجتماعی. شوک یا فاجعه با این تئوری برای سیاستمداران نعمتی است تا بتوانند فشار بیشتری بر مردم بیاورند و سیاستهای ریاضتی را راحتتر به طبقات و یا کشورهای غیربرخوردار تحمیل نمایند.«دکترین شوک» کتاب قطوری است. تمام کتابهای نائومی کلاین محتوای پر و پیمان و وسیعی را در بر میگیرند که نشانه اتکای این نویسنده کانادایی به تحقیق و پژوهش گسترده است. علاوه بر «دکترین شوک» از آثار مهم کلاین میتوان به «بینشان» و «نه کافی نیست» اشاره کرد. او برای نوشتن هر یک از این آثار مفصل خود بیش از پنج سال وقت گذاشته است، اما خواندن آثار کلاین آنهم در این عصر سرعت، پرکاری و البته تنبلی در خواندن، ممکن است راحت رخ ندهد، اما شنیدن پیام آثار کلاین بسیار ضروری است، به همین علت رویکرد و نظریه او به مانند هر متفکر دیگر راههای مختلفی برای بیان پیدا میکند، یکی از این راهها سینما است.در سال 2007 جوناس کوآرون فرزند فیلمساز تحسین شده و برنده اسکار آلفونسو کوآرون در هفت دقیقه فیلمی از محتوای «دکترین شوک» ساخته است که رسالت اصلی آن رساندن همین پیام مهم نائومی کلاین به زبانی ساده و مختصر اما عمیق و دقیق به همه است.
فیلم «دکترین شوک» در هفت دقیقه با استفاده از تصاویری انیمیشن و آرشیوی تاریخی از تسلط دکترین شوک و بازیگران اصلی آن را ارائه میکند و چکیدهای بسیار سودمند و آگاه کننده از کتاب کلاین ارائه مینماید. این یکی از مهمترین کارکردهای سینماست خاصه در معنای رسانهای آن، هرچند که در همین معنا و کارکرد کوآرون پسر نشان میدهد که چگونه میتوان هنرمندانه عمل کرد و از تبیین صرف فراتر رفت و بهجای تأکید بر تبیین با روشی استدلالی و هنری به شکلی آزاد یک ایده فکری را خلاق مطرح کرد. از نکات جالب این مستند کوتاه، حضور کوآرون پدر سازنده آثاری چون «رما»، «جاذبه» و «مادرت راهم» بهعنوان نویسنده است. این فیلم اینک در پلتفرمهای شبکه نمایش خانگی در دسترس است.
مستند ببینیم
محمدحسین حیدری
مستندساز
برای سال نو و تعطیلات نوروز توصیه میکنم تماشای آثار مستند را در برنامههای روزانه خود قرار دهید پیشنهاد من مستند «در جستوجوی شوگرمن» (searching for sugarman) است. این فیلم داستان دو مرد اهل آفریقایجنوبی است که بهدنبال قهرمان خود در عالم موسیقی، سیکستو رودریگز _خواننده امریکایی دهه ۷۰_ میگردند. آنها اطلاع دقیقی از او و هویتش ندارند و آخرین خبری که دارند خودکشی او روی صحنه اجرا است. طی این مستند، چند تن از هواداران رودریگز تلاش میکنند تا هویت او را مشخص و پیدایش کنند. شوگرمن نام یکی از به یاد ماندنیترین آهنگهای آلبوم کلد فکت رودریگز است. خوانندهای از محله فقیرنشین دیترویت که هیچ یک از آثارش فروش نرفت اما در آفریقایجنوبی و همگام با شکلگیری انقلاب، سمبل اعتراضات شد. سیاهپوستان آفریقایجنوبی در موسیقی او گونهای فراخوان به سرکشی و مبارزه با نژادپرستی میدیدند. بن جلول (Bendjelloul) با کارگردانی این مستند، موفق به کسب جایزه اسکار و بفتای بهترین مستند سال ۲۰۱۳ شد. با دیدن این مستند، هم از قصه پرکشش این جستوجو و هم از موسیقیهای رودریگز لذت میبرید. موقعیت موزیسین و خوانندهای که در کشور خودش به موفقیت نرسیده و فکر میکند همه چیز تمام شده، اما در بخش دیگری از دنیا به سمبل انقلابیون تبدیل شده و طرفداران پرشوری دارد، جذاب است. پیشنهاد دیگرم مستند «دغلباز» ساخته مستندساز بریتانیایی بارت لیتون است. این مستند بازسازی شده با حضور فردریک بوردین، کری گیبسون و بورلی دولارهاید درباره یک خانواده تگزاسی است که سه سال است فرزندشان را گم کردهاند و در این حین سروکله مرد جوانی از اسپانیا پیدا میشود که سعی دارد آنها را متقاعد کند که او فرزند گمشده آنها است. راستیآزمایی این ادعا با قصههای پرکششی همراه است از؛ ارتباط دو خانواده، صحت این ادعا، اینکه آیا این خانواده، خودخواسته فرزندشان را گم کردهاند یا واقعاً گم شده است، خانواده چیزی را پنهان میکنند یا این پسر دروغ میگوید و... در آخر داستان هم بخشی از حقایق آشکار میشود و بخشهایی مبهم میماند.
مستندساز
برای سال نو و تعطیلات نوروز توصیه میکنم تماشای آثار مستند را در برنامههای روزانه خود قرار دهید پیشنهاد من مستند «در جستوجوی شوگرمن» (searching for sugarman) است. این فیلم داستان دو مرد اهل آفریقایجنوبی است که بهدنبال قهرمان خود در عالم موسیقی، سیکستو رودریگز _خواننده امریکایی دهه ۷۰_ میگردند. آنها اطلاع دقیقی از او و هویتش ندارند و آخرین خبری که دارند خودکشی او روی صحنه اجرا است. طی این مستند، چند تن از هواداران رودریگز تلاش میکنند تا هویت او را مشخص و پیدایش کنند. شوگرمن نام یکی از به یاد ماندنیترین آهنگهای آلبوم کلد فکت رودریگز است. خوانندهای از محله فقیرنشین دیترویت که هیچ یک از آثارش فروش نرفت اما در آفریقایجنوبی و همگام با شکلگیری انقلاب، سمبل اعتراضات شد. سیاهپوستان آفریقایجنوبی در موسیقی او گونهای فراخوان به سرکشی و مبارزه با نژادپرستی میدیدند. بن جلول (Bendjelloul) با کارگردانی این مستند، موفق به کسب جایزه اسکار و بفتای بهترین مستند سال ۲۰۱۳ شد. با دیدن این مستند، هم از قصه پرکشش این جستوجو و هم از موسیقیهای رودریگز لذت میبرید. موقعیت موزیسین و خوانندهای که در کشور خودش به موفقیت نرسیده و فکر میکند همه چیز تمام شده، اما در بخش دیگری از دنیا به سمبل انقلابیون تبدیل شده و طرفداران پرشوری دارد، جذاب است. پیشنهاد دیگرم مستند «دغلباز» ساخته مستندساز بریتانیایی بارت لیتون است. این مستند بازسازی شده با حضور فردریک بوردین، کری گیبسون و بورلی دولارهاید درباره یک خانواده تگزاسی است که سه سال است فرزندشان را گم کردهاند و در این حین سروکله مرد جوانی از اسپانیا پیدا میشود که سعی دارد آنها را متقاعد کند که او فرزند گمشده آنها است. راستیآزمایی این ادعا با قصههای پرکششی همراه است از؛ ارتباط دو خانواده، صحت این ادعا، اینکه آیا این خانواده، خودخواسته فرزندشان را گم کردهاند یا واقعاً گم شده است، خانواده چیزی را پنهان میکنند یا این پسر دروغ میگوید و... در آخر داستان هم بخشی از حقایق آشکار میشود و بخشهایی مبهم میماند.
از بخشیدن خود تا دیگری/1
بخشیدن از درک تا عمل!
آزاده سهرابی
روانشناس
بسیاری از ما تصور میکنیم معنای «بخشش» را بخوبی میدانیم. بسیاری درباره بخشیدن دیگران سخن میگوییم اما پای این برسد که عمیقاً خود را بکاویم، میبینیم هنوز احساس حل نشده بسیاری در اعماق وجودمان نسبت به فردی که گمان میکردیم او را بخشیدهایم باقی مانده است. هنوز از او غمگینیم. هنوز نسبت به او خشم داریم و... همین مسأله است که «بخشش» را بسیار رازآلود میکند.
وقتی پای بخشش به میان میآید که دو ویژگی به ذات وجود داشته باشد. یکی وجود فردی که ناعادلانه زخمی خورده است و دیگری عملی ارادی برای رها کردن آن رنجش نسبت به فرد آسیب زننده. در اینجا یک عامل دیگر هم پایش در میان است اما در متن رفتار بخشیدن خودش را نشان میدهد و آن مفهوم شفقت است. به عبارت دیگر شاید بتوان گفت نیکی و شفقت به اضافه رها کردن رنجش با اراده فردی که آسیبی دیده است، میشود بخشش.
در این میان اما شاید مهمترین مسأله روانی که در حواشی بخشش وجود دارد این است که این فرایند باید کاملاً صادقانه و آگاهانه طی شود چرا که پایه بخشش، آسیبی است که ناعادلانه فردی که تشویق به بخشیدن میشود دیده است و این آسیب به هیجاناتی چون خشم و تنفر و غم و... و البته خاطرات پیوسته بسیاری همراه است. حالا شاید بیشتر بتوان متوجه شد که رها کردن، بخشیدن و گذشت کردن آنقدر که در زبان براحتی جاری میشود، از نظر فرایندی درون روانی ساده نیست. در اتاق درمان در بسیاری از رویکردهای درمانی، برای رسیدن فرد به «بخشش» ساعتها تلاش میشود تا فرد بتواند تمام هیجانات خود را در ابتدا نسبت به فرد آسیب زننده تجربه کند و بعد از آن بتواند به گذشتن و رها کردن برسد.
حالا اگر این فرایند بخشش بدون طی کردن تجربه هیجانات زیربنایی صورت بگیرد، عملاً اتفاقی فیک رخ داده است. فرد در کلام بخشیده است اما در اعماق وجودش کافی است تا رویداد آن خاطرات و هیجانات را دوباره برافراشته کند و چه بسا رفتاری هیجانی برای آسیب به فردی که پیش از این گمان میشد بخشیده شده است انجام دهد. برای همین است که بسیار مهم است تا «بخشش» به دور از فشار و اجبار صورت بگیرد چون همانطور که ذکر شد این عمل کاملاً ارادی است و اگر با اجباری اجتماعی، فردی، درون رابطهای و... صورت بگیرد در عمل هیچ «بخششی» صورت نگرفته است.
یادمان باشد وقتی حرف از «بخشش» در حوزه روانشناسانه زده میشود این مسأله به تجربه فرد از آسیب و آسیبزننده بازمیگردد که شاید حتی در نگاه فرد خاطی چنین نباشد. گاه آسیب شکلی عیان دارد مثل اینکه قاتلی جان عزیزمان را عمد یا غیرعمد گرفته باشد یا یک رفتار تجاوزکارانه مشهودی داشته باشد که حقوق ما را زیر پا گذاشته است و گاه میتواند شکلی ناپیدا داشته باشد که عموماً میتواند انواع آن را در اتاقهای درمان دید. از فرزندی که نسبت به والدین خود که حس نادیده گرفته شدن را به آنها منتقل کرده است در دل دارد تا روابط بین فردی بسیاری که به خصومت رسیده و در این میان حتی ممکن است آسیب دو سویه باشد و هر دو سو نیازمند بخشیده شدن و بخشیدن! در این میان حتی رد پای بخشیدن خود نیز در میان است. نگاه کنیم به گذشته و ببینیم چه میزان قادر هستیم خود را در میانه حوادث زندگی گذشته مشفقانه نگاه کنیم و بیرنجشی خود را در آغوش بگیریم؟
بخشش بسیار رازآلود است.
روانشناس
بسیاری از ما تصور میکنیم معنای «بخشش» را بخوبی میدانیم. بسیاری درباره بخشیدن دیگران سخن میگوییم اما پای این برسد که عمیقاً خود را بکاویم، میبینیم هنوز احساس حل نشده بسیاری در اعماق وجودمان نسبت به فردی که گمان میکردیم او را بخشیدهایم باقی مانده است. هنوز از او غمگینیم. هنوز نسبت به او خشم داریم و... همین مسأله است که «بخشش» را بسیار رازآلود میکند.
وقتی پای بخشش به میان میآید که دو ویژگی به ذات وجود داشته باشد. یکی وجود فردی که ناعادلانه زخمی خورده است و دیگری عملی ارادی برای رها کردن آن رنجش نسبت به فرد آسیب زننده. در اینجا یک عامل دیگر هم پایش در میان است اما در متن رفتار بخشیدن خودش را نشان میدهد و آن مفهوم شفقت است. به عبارت دیگر شاید بتوان گفت نیکی و شفقت به اضافه رها کردن رنجش با اراده فردی که آسیبی دیده است، میشود بخشش.
در این میان اما شاید مهمترین مسأله روانی که در حواشی بخشش وجود دارد این است که این فرایند باید کاملاً صادقانه و آگاهانه طی شود چرا که پایه بخشش، آسیبی است که ناعادلانه فردی که تشویق به بخشیدن میشود دیده است و این آسیب به هیجاناتی چون خشم و تنفر و غم و... و البته خاطرات پیوسته بسیاری همراه است. حالا شاید بیشتر بتوان متوجه شد که رها کردن، بخشیدن و گذشت کردن آنقدر که در زبان براحتی جاری میشود، از نظر فرایندی درون روانی ساده نیست. در اتاق درمان در بسیاری از رویکردهای درمانی، برای رسیدن فرد به «بخشش» ساعتها تلاش میشود تا فرد بتواند تمام هیجانات خود را در ابتدا نسبت به فرد آسیب زننده تجربه کند و بعد از آن بتواند به گذشتن و رها کردن برسد.
حالا اگر این فرایند بخشش بدون طی کردن تجربه هیجانات زیربنایی صورت بگیرد، عملاً اتفاقی فیک رخ داده است. فرد در کلام بخشیده است اما در اعماق وجودش کافی است تا رویداد آن خاطرات و هیجانات را دوباره برافراشته کند و چه بسا رفتاری هیجانی برای آسیب به فردی که پیش از این گمان میشد بخشیده شده است انجام دهد. برای همین است که بسیار مهم است تا «بخشش» به دور از فشار و اجبار صورت بگیرد چون همانطور که ذکر شد این عمل کاملاً ارادی است و اگر با اجباری اجتماعی، فردی، درون رابطهای و... صورت بگیرد در عمل هیچ «بخششی» صورت نگرفته است.
یادمان باشد وقتی حرف از «بخشش» در حوزه روانشناسانه زده میشود این مسأله به تجربه فرد از آسیب و آسیبزننده بازمیگردد که شاید حتی در نگاه فرد خاطی چنین نباشد. گاه آسیب شکلی عیان دارد مثل اینکه قاتلی جان عزیزمان را عمد یا غیرعمد گرفته باشد یا یک رفتار تجاوزکارانه مشهودی داشته باشد که حقوق ما را زیر پا گذاشته است و گاه میتواند شکلی ناپیدا داشته باشد که عموماً میتواند انواع آن را در اتاقهای درمان دید. از فرزندی که نسبت به والدین خود که حس نادیده گرفته شدن را به آنها منتقل کرده است در دل دارد تا روابط بین فردی بسیاری که به خصومت رسیده و در این میان حتی ممکن است آسیب دو سویه باشد و هر دو سو نیازمند بخشیده شدن و بخشیدن! در این میان حتی رد پای بخشیدن خود نیز در میان است. نگاه کنیم به گذشته و ببینیم چه میزان قادر هستیم خود را در میانه حوادث زندگی گذشته مشفقانه نگاه کنیم و بیرنجشی خود را در آغوش بگیریم؟
بخشش بسیار رازآلود است.
عکس نوشت
۲۲اسفند در تقویم به نام روز شهید نامگذاری شده است. ایرنا گزارش تصویری از نقاشی شهدا بر دیوارهای شهر منتشر کرده است. ترسیم نقاشی شهدا بر دیوارهای شهر علاوه بر ایجاد محیط معنوی، الگویی در جهت ترویج فرهنگ شهادت و انتقال پیام شهدا به عموم مردم است.
نادرهگوی شیرین گفتار ما
هفته بزرگداشت حکیم نظامی از 21 اسفند آغاز شده و بهمدت یک هفته در سراسر کشور و رایزنیهای فرهنگی کشورمان در کشورهای مختلف برگزار میشود. به همین مناسبت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی پیامی صادر کرد. در بخشی از پیام آمده است: «همه عالم تن است و ایران دل/ نیست گوینده زین قیاس خجل/ چونکه ایران دل زمین باشد/ دل ز تن به بود، یقین باشد؛ شاعر این ابیات نغز یکی از برجستهترین شاعران و سخنگویان فرهنگ ایران و زبان پارسی است که در گسترهای از قلب اروپا تا شمال چین درهای حکمت و معرفت و زیبایی و خیر و سعادت را بر مخاطبان گشودهاند. نامگذاری بیست و یکم اسفند ماه در تقویم فرهنگی ایران بهنام حکیم نظامی، نشانه حق شناسی همه دوستداران زبان فارسی و ادب و حکمت مشرق زمین به این بزرگمرد عرصه هنر و ادبیات است. او حلقهای استوار از سنت ادبی و فرهنگی ایران زمین و زبان فارسی است. نادرهگوی شیرین گفتار ما در قلمرو داستانسرایی شعر فارسی چنان با استادی تمام از عهده کار برآمده و حق مطلب را گزارده، که باوجود گذشت قرنها و ظهور شاعران بزرگی در قلمرو شعر پارسی، هیچکس نتوانسته گوی سبقت را از او برباید و او همچنان سلسلهجنبان داستانسرایی پارسی است.» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی همچنین در پیامی جداگانه درگذشت علیرضا غفاری گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون کشورمان را تسلیت گفت.
صدرنشینی «موقعیت مهدی»
«موقعیت مهدی» با گذشت سه روز از زمان اکران، نیم میلیاردی شده و بر صدر جدول فروش هفتگی قرار گرفته است. این در حالی است که هنوز اکران نوروزی این فیلم سینمایی در ایام نوروز آغاز نشده و با در نظر گرفتن شرایط خاص اسفندماه برای حضور تماشاگران و نداشتن سالنهای کامل سینما در شهرستان، توانسته با استقبال خوب، 14 هزار مخاطب را راهی سینماها کند. «موقعیت مهدی» به کارگردانی هادی حجازیفر روایتی ملموس و متفاوت از ابعاد مختلف زندگی فرمانده لشکر عاشورا، شهید مهدی باکری را به تصویر میکشد. اکران نوروز 1401 در حالی از 18 اسفندماه آغاز شده است که از 7 فیلم این فهرست صرفاً «موقعیت مهدی»، «قدغن» مجید مافی و «گل به خودی» احمد تجری به نمایش در آمدهاند و قرار است از 25 اسفندماه فیلمهای «روز صفر» سعید ملکان و «شادروان» حسین نمازی هم به چرخه اکران اضافه شوند. «مرد بازنده» محمدحسین مهدویان و «سگ بند» مهران احمدی دیگر فیلمهای فهرست اکران نوروز است که هنوز نمایش عمومی آنها آغاز نشده است.
دو وصیت رخشان بنیاعتماد به فیلمسازان جوان
اختتامیه جشنواره فیلم تصویر شامگاه بیستم اسفند ماه همزمان با اختتامیه تصویر سال در خانه هنرمندان ایران برگزار شد. در این مراسم رخشان بنی اعتماد داور جشنواره فیلم تصویر خطاب به جوانان علاقهمند به فیلم سازی، دو وصیت کرد: «وصیت اول این که جشنواره چیز خوبی است، اما سرنوشت یک فیلم به یک جشنواره ربط ندارد. اینجا سه داور بودند که اگر جای آنها سه داور دیگر نشسته بودند، نتیجه میتوانست متفاوت باشد و چه بسا فیلم شما با دیگری جایش عوض شود. وصیت دوم هم این که لذت فیلمسازی و سینما را همین الان و همینجوری که هستید ببرید. عرصهها گسترش پیدا کرده و سینمای رسمی و حرفهای تنها مسیر رساندن شما به مخاطب نیست. مدیاها فرق کرده؛ سینما را همینجوری که شروع کردید ادامه بدهید.» آن طور که ایسنا گزارش داده سیفالله صمدیان نیزدوباره تأکید کرد که از سال آینده بخش فیلمسازی یک نفره را بهعنوان بخش بینالمللی فیلم تصویر با حمایت معنوی «بنیاد عباس کیارستمی» به جشنواره تصویر اضافه میکنیم.
تقدیر علی نصیریان از شهرام ناظری
مراسم رونمایی از آلبوم «خنیاگر» از تازهترین آثار تولید شده با موسیقی مسعود خضری (بر مبنای موسیقی خراسان) و خوانندگی شهرام ناظری شوالیه آواز ایران که طی روزهای اخیر نشان عالی یونسکو را نیز دریافت کرده، شنبه بیست و یکم اسفندماه در موزه موسیقی ایران برگزار شد. علی نصیریان از چهرههای حاضر در این مراسم گفت: «صدا و نغمههای شهرام ناظری چندین دهه است که آرامبخش دلهای مردم ایران است. صدای او دربرگیرنده نغمههای زیبایی است که با صدای او زندگی کردیم. محمدرضا شجریان که خدایش بیامرزد و شهرام ناظری غزلهای حافظ و مولانا را با صدای خوبشان برای مردم ایران معنا کردند. اینها کار کمی نبوده است و اگرچه دستکم گرفته میشوند اما این هنرمندان نماینده فرهنگ و هنر این کشور در دنیا هستند.» طبق گزارش مهر، شوالیه آواز ایران هم از شادمانی انتشار یک آلبوم در قالب انزوای چند ساله گفت: «این جای خوشحالی دارد که در این انزوای چند ساله شاهد انتشار اثر قابل توجهی در عرصه موسیقی ایرانی هستیم. این اثر مربوط به موسیقی شمال خراسان است که به همت مسعود خضری آماده شده و بر اساس موسیقی مقامی تهیه و تدارک دیده شده که استاد این رشته محمدرضا درویشی در این راه کمک قابل توجهی به من داشته است.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
حافظهمان کوچک نباشد
-
شاعری که ویراستار دقیقی بود
-
هنر در توضیح دکترین شوک
-
مستند ببینیم
-
بخشیدن از درک تا عمل!
-
عکس نوشت
-
نادرهگوی شیرین گفتار ما
-
صدرنشینی «موقعیت مهدی»
-
دو وصیت رخشان بنیاعتماد به فیلمسازان جوان
-
تقدیر علی نصیریان از شهرام ناظری
اخبارایران آنلاین