رونق دوباره قالیشوییها پس از دو سال
بهار گل های قالی
محمد معصومیان
گزارشنویس
قالیهای لم داده زیر آفتاب ظهر آخرین روزهای اسفند، محوطه قالیشویی را رنگارنگ کردهاند. هر طرف که سر میچرخانم نقوش زیبای قالی به چشم میآید و کارگرانی که هر کدام مشغول کاری هستند؛ یکی با دستگاه فرچه میکشد، دو نفر به ریشهها مواد تمیزکننده میزنند، دو نفر قالی شسته شده را روی آب میلغزانند تا دو جوان پارو بهدست آب قالی را پارو کنند... روزهای پایانی سال در قالیشویی نارمک همه کارها روی دور تند درحال انجام است. آن طور که مجید هوجیان، مسئول اجرایی کارخانه قالیشویی میگوید: «امسال مردم بیشتر از سال پیش به فکر شستن قالیها بودند و روزانه 4 تا 5 هزار متر فرش به کارخانه رسید که میشود تقریباً 600 تا هزار قالی و قالیچه که باید در عرض چند روز شسته و خشک شده و تحویل مشتری شوند.»
دیگر مانند گذشته آن هم در شهر بزرگی مانند تهران که از حیاط خانهها خبری نیست، نمیتوان فرشها را در حیاط پهن کرد و با دست و پا به جانشان افتاد. حالا قالیشوییها بخصوص در دو ماه منتهی به عید با همه توان کار میکنند بویژه امسال که به نظر میرسد با کمتر شدن آمار همهگیری کرونا میهمانیهای عید بعد از دوسال وقفه دوباره آغاز شود. اما در این میان آن طور که حمید محمدی رئیس اتحادیه صنف قالیشویان میگوید، شرکتهای بینام و نشان هم با وعدههای دروغین وارد بازار شدهاند، شرکتهایی که تعدادشان بیش از 2 برابر تعداد کارخانههای مجوزدار است و باعث بیاعتمادی مشتریان به این صنف شدهاند: «بعضی از واحدها میگویند ما با شامپوی آلمانی و امریکایی قالی را میشوییم یا میگویند با نانو این کار را میکنیم. میگویند فرش را اتو میکنیم که اصلاً فرش اتو نمیشود و نهایت با همان دستگاه خشککن این کار را میکنند. آنها از این طریق پول بیشتری از مردم میگیرند و حتی گاهی سرقت هم میشود و بعد از تماس دوباره، مشتری میبیند شماره از دسترس خارج شده است.» او بهترین راه برای انتخاب یک قالیشویی مطمئن را مراجعه به سایت اتحادیه صنف قالیشویان تهران میداند؛ جایی که نام و شماره و آدرس همه 350 تا 400 قالیشویی مجوزدار در کنار قیمتهای مصوب آمده است و اگر خلافی توسط آن شرکتها صورت بگیرد، از طریق اتحادیه صنف قابل پیگیری خواهد بود.آفتاب هنوز به وسط آسمان نیمهابری نرسیده است که به کارخانه قالیشویی در حاشیه اتوبان تهران - قم میرسم. کارگران بدون وقفه درحال کار میان کف و آب هستند. کپههای قالی نشسته نشان از کار بسیار دارد. ابتدای خط شستوشو، دو کارگر مشغول ریختن پودر و شامپو روی فرش هستند و دو کارگر دیگر با دستگاهی شبیه چمنزن روی فرشهای غرق آب و کف، قدم میزنند. دستگاه با فرچههایی که زیر آن است به صورت اتومات کار میکند و قالی را از چرک و دوده پاک میکند. صدای کرکننده دستگاه، محوطه باز سوله شستوشو را پر کرده است. از لولهای بلند که پایین دیوار کشیده شده آب با فشار روی قالی میریزد و دیدن سفید شدن یک قالی آن هم به این سرعت جذاب است. بعد از شستن قالی دو کارگر حاشیه آن را میگیرند و همین طور که روی آب سر میدهند به بخش بعدی که پارو کردن آب و کف از روی فرش است، میکشانند. دو پسر جوان با پاروهایی در دست چند بار محکم آب را به آبراهه پایین سوله هدایت میکنند، دو نفر دیگر فرش را لوله و داخل دستگاه آبگیر لولهای میکنند که شبیه دستگاه پرتاب موشک زمین به زمین است. دستگاه با برنامهای که به آن میدهند در عرض چند دقیقه فرش را تا 90 درصد خشک و بهاصطلاح اتو میکند. کارگران بعد از شستوشو قالی را در چوب بستهایی که بخش بزرگی از حیاط را به خود اختصاص داده، آویزان میکنند تا لابد قلنج فرشها در برود و در آفتاب رطوبت را از خود بیرون کنند.سری به سوله رفوگری و پرداخت میزنم که سکوت دلپذیری دارد. مجید با دو فرزندش مشغول کار روی قالی و قالیچههای آسیبدیده هستند. مجید دور قالیچه دایرهای دستبافت تبریزی «دوگره» میزند تا ریشهها بعد از شستوشو خود را رها نکنند. پسر کوچکتر پای دار کوچکی نشسته و به نظر هنوز کارآموز است اما پسر بزرگتر همراه همیشگی مجید و کمکم در حال استاد شدن است. مجید همین طور که کار میکند توضیح میدهد که اینجا برای فرش شیرازه، ریشه و چرم میزنند و همه اینها جزو مجموعه قالیشویی است اما همه کارخانهها این کار را نمیکنند. او روی قالی کوچکی نشسته و دورتا دورش «درفش»، «دم باریک» و «دفه» چیده شده است. او که حالا 15 سال است در این کارخانه کار میکند از روستایی در همین نزدیکی میآید. خودش اهل قزوین است و از کودکی رفو و پرداخت را از دوستانش در بازار تهران آموخته است: «خیلی از کارها را چشمی یاد گرفتهام. این دوگره زدن کار راحتی است اما وقتی قرار به رفو و ترمیم باشد کار سختتری حتی از خود قالیبافی است. چون اینجا با فرشهای گاهی پوسیده و زهوار دررفته طرف هستید که باید با احتیاط و دقت کار کرد.»از دستگاه بزرگ خاکگیری فرش میگذرم و به سوله گرمخانه میرسم که با چند گرمکننده بزرگ محل خواب شبانه قالیهاست. سولهای بزرگ که پر از چوب بست است و پنکههایی که گرما را در سوله جابهجا میکنند. سولهای دیگر کارگران مشغول کنترل کیفیت شستوشو و بستهبندی هستند. پیش از بستهبندی مواد ضدعفونیکننده به فرشها اسپری میشود. رول بزرگ نایلون دور قالیهایی که لوله شدهاند کشیده میشود و میروند در قسمت طبقهبندی شده مشتریان که بخشی از سوله بستهبندی را به خود اختصاص است.زمان ناهار است و 70 کارگر کارخانه دست از کار میکشند تا پای سفره بروند. کارگرانی که بیش از 50 تن از آنها روزمزد یا فصلی هستند که هر ساله برای کار در پایان سال به این مجموعه میآیند و 15 کارگر ثابت که تمام طول سال اینجا کار میکنند. پای سفره کارگران کرمانی میروم که همه با یکدیگر دوست و فامیل هستند. آنها از روستای دهج شهر بابک به این کارخانه میآیند تا این دو ماه آخر سال را کار کنند و دست پر به خانه برگردند. کاسههای آبگوشت دست به دست میشود و محمد 20 ساله که همراه پدرش برای کار آمده از آرزوهایش در رشته حسابداری میگوید و حسن آقا از خوابیدن کار کشاورزی در روستا به خاطر خشکسالیهای مداوم: «چارهای نیست دیگر کار روزگار این است که 40 روزی زن و بچه را رها کنم و بیایم برای کار البته ما هر سال میآییم.» او که سه فرزند دارد کشاورز است و گندم و جو و یونجه میکارد اما دیگر مانند سابق نمیتواند کار کند: «آب قنات داریم ولی آنچنان در نمیآید چند سال است خشکسالی امان ما را بریده است.» او با خنده میگوید وقتی کار تمام میشود پول را برمیدارد و از همین عوارضی قم به سمت کرمان مانند گلوله به سمت خانه میرود.ناهار که تمام میشود بعضی از کارگران همان گوشه و کنار اتاق گرم تن به چرتی چند دقیقهای میدهند تا خستگی کار را در کنند و برای کار تا غروب انرژی بگیرند. 5 بعد از ظهر هم عصرانه و دوباره کار تا 9 شب. آن طور که علی، آشپز مجموعه میگوید تمام هزینه غذا و جای خواب به عهده قالیشویی است و تجهیزات مناسبی هم برای کارگران در نظر گرفته شده است. همین طور که با او حرف میزنم از اتاق صدای نی میآید. چند قدم جلو میروم و میبینم پسر جوانی مشغول نواختن است. آسمان ابری و دلگیر است و نوای محلی نی او در فضا میپیچد و روی نقوش قالی ایرانی مینشیند.