انقلاب ایران مردمی بود ، نه نخبگانی
Imed Eddin Hamrouni
عماد حَمرونی
او که مدرس ژئوپلیتیک در مؤسسه مطالعات سیاسی پاریس است، دفعات متعدد بهعنوان تحلیلگر در شبکههای تلویزیونی بینالمللی مانند فرانس24، راشاتودی، دویچه وله و المیادین حضور پیدا کرده است. حمرونی تظاهراتهای ضد جنگ متعدد و همچنین در حمایت از محور مقاومت در پاریس سازمان دهی کرده است. در دهه 80 میلادی بهدلیل پیروی از انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی به اون خمینیست میگفتند.
اهمیت انقلاب اسلامی ایران
انقلاب اسلامی ایران برای ایرانیها، مسلمانان و همچنین برای کل بشر واقعه بسیار مهم و شاخصی است. انقلاب اسلامی انقلابی تاریخی است که در حافظه بشری ثبت شد. اما اینکه این انقلاب مردمی، فرهنگی و سیاسی برای جهان و حتی برای برخی نخبگان ایرانی غافلگیرکننده بود، بسیار عجیب است. در رأس این انقلاب یک مرد با تقوا، حکیم و یک چهره دینی بود که موجب شد این انقلاب رنگ و بوی اسلامی بگیرد
اگر برگردیم به دوره تاریخی و سال وقوع انقلاب یعنی 1979 خواهیم دید که سالهای قبل آن اتفاقات مهمی رخ داده است. در سال 67 مسأله فلسطین، جنگ بین اعراب و اسرائیل و از دست رفتن سرزمینهای اعراب را داشتیم که موجب تضعیف روحیه امت اسلامی و جهان عرب شده بود. اتفاقاتی در فرانسه رخ داد که منجر به انقلاب کم و بیش جالبی در سال 68 شد. همچنین بعد از آن شاهد پایان جنگ ویتنام در سال 75 بودیم.
باید به این نکته هم اشاره کرد که بعد از جنگ جهانی دوم، در دوره جنگ سرد به سر میبردیم که ایالات متحده و اروپا به نمایندگی از غرب، ایدئولوژی لیبرال راستگرا و چپگراها به نمایندگی اتحادیه جماهیر شوروی ایدئولوژی کمونیستی سوسیالیستی را جلو میبردند. در چنین شرایطی انقلاب اسلامی رخ داد تا به بشر یادآوری کند که بهصورت همزمان میشود هم انقلابی و هم متدین بود.
اینجا باید یادآور شوم که در مکاتب دینی مسیحی، یهودی حتی اسلامی قبل از امام خمینی اعتقادی به ترکیب انقلاب و معنویت نبود. افرادی که در مکاتب اسلامی قبل از امام خمینی آمدند دنبال اعمال اصلاحات بودند و نه انقلاب و او بود که توانست فرمول ترکیب دین و انقلاب را احیا کند. از اوایل قرن بیستم هر زمان از انقلاب صحبت شد، مد نظر انقلابهای چپگرا یعنی کمونیستها و سوسیالیستها بود، انقلابهایی مانند انقلاب بلشویک و حتی انقلاب فرهنگی در چین و انتظار نمیرفت که یک انقلاب دینی از راه برسد.
موج سواری نخبگان از حرکتهای مردمی
انقلاب ایران مردمی است و نه نخبگانی و این یکی دیگر از نقاط قوت انقلاب ایران است که مردم انقلاب کردند و نه نخبهها. باید گفت انقلاب در ایران یک دفعه از راه نرسید و تقریباً ثمره نهضت یک قرن است. همه تجربههای کسب شده از 1907 تا 1979 شکست خوردند. امام خمینی مقاومت و روی کار آوردن یک معنویت انقلابی را از دهه 40 (شمسی) زمانی که خیلی جوان بود شروع کرد.
من همیشه گفتهام که خمینیسم یک نظریه جدید برای انقلاب است و امروز هر بار که به قیام فکر میکنیم همواره به این بُعد روحانی نیاز داریم، چیزی که خیلی از انقلابها ندارند. زمانی که یک انقلاب خلأ معنوی داشته باشد، انقلاب ادامه پیدا نمی کند و شاهد خواهیم بودیم که طبقه نخبگان و بورژوا روی جنبشهای مردمی موج سواری میکنند.
معنویت انقلاب ایران جهتگیری و افق خاصی داشت، اما نخبگان دو راه حل بیشتر نداشتند؛ یا ایران را به سمت فرانسه یا امریکا ترک میکردند یا در ایران بمانند و اراده ملت را بپذیرند.
درخصوص نقش نخبگان در انقلاب اسلامی باید بگویم که ما در خصوص تاریخ حرف می زنیم. تاریخ پشت سر ماست و نه روبهرو، تاریخی که زندگی کردیم، آنچه دیدیم و مطالعه کردیم نشان میدهد این مردم هستند که در ایران حکومت میکنند. دشمنانی مثل ایالات متحده هرگز نفهمیدند که در ایران چه کسانی جامعه را اداره میکنند و فکر میکنند که مثل همه جای دنیا نخبگان بورژوا وجود دارند. البته حتی در میان روحانیون افرادی هستند که بورژوا هستند و منافع مادی برایشان مهم است و میشود در آنها نفوذ کرد. امریکاییها و اروپاییها 40 سال تلاش کردند، اما هنوز نفهمیدند مقاومت و نیروی این جمهوری از کجا می آید.
حرکتهای مقاومت فرزندان انقلاب اسلامی
انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی را متولد کرد. حرکتهای مقاومت در عراق، لبنان، فلسطین، یمن و دیگر مناطق در آفریقا نیز فرزندان انقلاب اسلامی ایران هستند. بنابراین انقلاب اسلامی ایران فراتر از جمهوری اسلامی ساختار خودش را دارد و این را باید فهمید. این پویایی را امام خمینی در قلب انقلاب قرار داد.
ادامه انقلاب در ایران
چیزی که برخی ایرانیها نیز حتی متوجه آن نیستند این است که انقلاب در ایران همچنان ادامه دارد و با بیرون کردن شاه انقلاب تمام نشد. انقلاب ادامه دارد و خواهد داشت. این هوش امام خمینی بود که یک موجود فعال و زنده را روی کار آورد. این انقلاب تا مدت زمان زیادی ادامه خواهد داشت، چرا که در داخل خود عناصر پویایی دارد. این نه یک انقلاب ساده اجتماعی، نه یک مبارزه طبقاتی بین فقیر و غنی و نه یک تغییر رژیم بود که مثلاً نظام لیبرالی حاکم باشد و بعد نظام سوسیالیست بیاید روی کار! انقلاب اسلامی ایران درون خود یک پروژه اجتماعی و بذرهای یک تمدن جدید را دارد که با قدرتهای خارجی و حتی با نیروهای داخلی در حال جنگیدن است. به همین دلیل زمان میبرد تا انقلاب اسلامی خودش را بهعنوان یک الگو معرفی کند. انقلاب اسلامی در طول زمان از جهت نظامی و امنیتی با دشمنان مبارزه کرده و میکند و اکنون زمان آن است که نسخههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خودش را معرفی کند.
امت حزب الله
امام خمینی از عبارت «امت حزب الله» استفاده کرد که به معنای همان ساختار انقلاب اسلامی است. حرکتهای مقاومت نه فقط تأثیر گرفته بلکه فرزندان انقلاب اسلامی هستند. اما به این معنی نیست مثلاً اگر من یکی از فرزندان انقلاب اسلامی ایران باشم مسلمان شیعه بشوم، نه! برای مثال ژان پل سارتر گفت من مذهبی نیستم و دین ندارم، اما اگر بخواهم دینی را انتخاب کنم دین علی شریعتی خواهد بود. پس میبینید که درک پویایی انقلاب اسلامی مهم است.
استقلال ملی و کرامت مردمی
ایران 40 سال پیش مانند امروز عربستان تحت سیطره امریکا بود. استقلال سیاسی نداشت و طبعاً ملت ایران کرامت نداشتند. با انقلاب اسلامی دو چیز نصیب ایرانیان شد؛ استقلال سیاسی و اقتصادی و کرامت ملی.
قطعه اصلی در راهبرد بینالمللی امروز روسیه و چین، ایران است. ایران در راهبرد جدید چین و روسیه در برابر دشمن مشترک که امریکاست یک وزنه مهم و اساسی به حساب میآید و به همین دلیل امریکاییها میخواهند با ایران مذاکره کنند.
من نه فقط از روابط دیپلماتیک یا اقتصادی، بلکه در خصوص اهمیت راهبردی حرف می زنم. امریکا دیگر امریکای 40 سال پیش نیست.
40 سال به سرعت گذشت و اتفاقات زیادی افتاد. ایرانیها مشکلات زیادی داشتند، جنگ ایران-عراق و تحریمها ولی با وجود همه این مسائل ایران توانست مستقل باشد و در راهبرد مقاومت جهانی نقشی عمده و اساسی بازی کند.
خیانت نخبگان در مصر
اما در مورد اتفاقاتی که اسمش را بهار عربی گذاشتند و در تونس متولد شد و در نهایت منجر شد مصریها علیه رژیم مبارک قیام کنند، نمیتوانیم با انقلاب ایران قیاس کنیم. چرا که انقلاب تونس یک دینامیک جدید است؛ شبکههای اجتماعی در آن نقش داشتند و خواسته اصلی حقوق بود. چیزی که در فرانسه هم توسط جلیقه زردها شاهد آن بودیم. متأسفانه مردم مصر انقلاب کردند و قدرت را به نخبگان دادند، اما آنها خیانت کردند. نخبگان انقلابی نبودند و همان طور که گفته شد اغلب نخبگان در طبقه بورژوا هستند و نه انقلابی. استادان دانشگاه، وکلا، پزشکان و تجار بزرگ این طبقه نخبگانی را تشکیل میدادند.
در لیبی اما انقلابی در کار نبود و فرانسویها و انگلیسیها ورود کردند که منجر به کودتای نظامی شد. باید یادآور شویم در حالی که در این 40 سال همه بر این باور بودند که اخوان المسلمین به انقلاب اسلامی نزدیک است، اما دیدیم جنبش اخوان المسلمین متحد اصلی اوباما و انگلستان بود و نه دوست و همپیمان انقلاب اسلامی ایران! در طول 30 سال سرویسهای جاسوسی فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در اخوان المسلمین نفوذ کردند و نخبگان این جنبش در بریتانیا، امریکا، فرانسه و آلمان زندگی میکردند.
در مورد النهضه در تونس هم همین اتفاق رخ داد.، فقط موضوع بحث اخوان المسلمین نیست. همان طور که اشاره شد نخبگان در شمال آفریقا بهدنبال منافع خود بودند که ارتباطی با منافع ملت نداشت. به همین دلیل نه نماینده منافع ملت، بلکه نماینده منافع کشورهای بیگانه مانند فرانسه، آلمان، بریتانیا و امریکا هستند.
امام و شیطان بزرگ
در قرآن و کتب دینی همیشه تصویر خیر و شر وجود دارد. شر میتواند یک قدرت سیاسی باشد مانند فرعون مصر در برابر موسی، قریش در برابر پیامبر (ص). این تصویر خوبی و بدی همواره هست و خوبی نمیتواند ادامه حیات بدهد مگر اینکه در برابر بدی مقاومت کند. این شر که قرآن میگوید نه فقط شر اخلاقی، بلکه سیاسی است. به همین خاطر امام خمینی دشمن اصلی انقلاب اسلامی ایران یعنی ایالات متحده را شیطان بزرگ نامگذاری میکند. وقتی میگوید شیطان بزرگ یعنی شیطانهای کوچکی هم هستند، ولی شیطان بزرگ را حریف خودش میداند. به همین دلیل امام خمینی همیشه انرژی انقلابی خود را علیه امریکا متمرکز کرد و این برای پویایی انقلاب اسلامی ایران بسیار اهمیت دارد.
نقش زنان و حجاب در انقلاب ایران
در انقلاب ایران زنان همیشه در صف اول بودند؛ زنها با بچههایشان، با برادر یا همسر، دختران دانشجو، خانمهای خانه دار. یکی از شاخصههای جنبش انقلاب اسلامی در ایران حضور زنان است اما کسی جرأت ندارد بگوید به برکت زنان ایرانی بود که مبارزات علیه شاه به پیروزی رسید. امام خمینی به حضور خانمها در جامعه تأکید داشت. من همیشه به دوستان ایرانیام گفتم شما نتوانستید نقش زن ایرانی در جامعه و انقلاب را بخوبی و زیبایی برای بیرون از ایران توضیح بدهید.
تصویرسازی غلط از ایران
امام خمینی همان طوری که برای ساختار انقلاب اسلامی اندیشید برای ساختار جمهوری اسلامی هم فکر کرد. زمانی که از انقلاب حرف می زنیم امام خمینی ساختارهای مردمی مانند سپاه پاسداران و دیگر اشکال مقاومت اجتماعی مانند بسیج را برپا کرد. جنگ نه فقط از طریق سلاح نظامی بلکه به شیوه ارتباطات و فرهنگ هم رخ میدهد.
جنگ امروز فقط نظامی و اقتصادی نیست، بلکه فرهنگی هم هست. اگر در جنگ نظامی پیروز میدان بشویم ولی در جنگ فرهنگی و اجتماعی شکست بخوریم در حقیقت در جنگ نظامی هم شکست خوردیم. ما در خارج ایران هستیم و زمانی که با مردم در خصوص ایران حرف میزنیم متعجب میشوند چرا که تصویری که از ایران در ذهن دارند مانند واقعیت سعودیها است.
اهمیت اقتصاد
گفتمان قرآن گفتمان عدالت اجتماعی است که در آن از اهمیت اقتصاد گفته شده است. زمانی که بر مردم حکومت می کنیم باید امنیت اقتصادی فراهم کنیم. اقتصاد محور هر انقلاب و هر انتخاب سیاسی هست. باید برای رسیدن به عدالت اجتماعی تلاش کرد و نمیتوانیم بدون اقتصاد عادلانه به عدالت اجتماعی دست پیدا کنیم. آیا انقلاب اسلامی، آیا ایرانیها توانایی این را دارند که یک اقتصاد اسلامی عادلانه را اجرایی کنند؟
اقتصاد پاک اقتصادی است که در خدمت مردم باشد نه اقتصادی که مردم را فقیر کند. امروز در اروپا اقتصاد حاکم مردم را فقیرتر کرده است. فرانسه کشور ثروتمندی است ولی فرانسویها فقیرتر شدهاند. دقیقاً در ایران هم امروز میبینیم که خیلی ثروت دارد، اما ایرانیها فقیر شدند و این منطقی نیست. به همین دلیل باید سیستم اقتصادی عادلانهتر و خلاقانهتر شکل بگیرد.
نفوذ نیروهای خارجی
امروز در جهانی باز و در دنیای نفوذ زندگی میکنیم. نفوذ نیروهای خارجی در جنبشهای انقلابی و شورشهای مردمی در آفریقا، آسیا و امریکای لاتین همیشه بوده و هست. چرا که سرمایه و سرمایهداری و سیستم لیبرالی که امروز دنیا را اداره می کند ابزارهای مالی و ارتباطی زیادی دارد و از طریق ارتباطات و سیستم مالی میتوانند نفوذ کنند. این نفوذ در همه انقلابها از طریق نخبگان سیاسی، فرهنگی و نظامی رخ میدهد. در جنگ هر کسی دنبال منافع خود و بیثباتی دشمن است. دشمن امروز امریکا، چین، روسیه و ایران هستند. زمانی که امریکا میگوید «چین دشمن ماست»، «روسیه دشمن ماست»، «ایران دشمن ماست» از ابزارهای لازم برای نابودی و تضعیف دشمن استفاده میکند. یکی از مهمترین ابزارها، ارتباطات و نفوذ است. در این جنگ نیروهای نظامی در آخرین مرحله قرار میگیرند. جنگ نرم، جنگ نفوذ، جنگ ارتباطات، جنگ رسانه بسیار ارزانتر از جنگ نظامی است. جنگ از طریق جیره خوارها و حتی جنایتکارانی مانند جنبشهای سلفی-تکفیری. امپریالیسم ابزارهای بسیار عظیمی در این جنگ دارد و اهدافش را فراموش نمی کند و تغییر نمی دهد. گفته میشود که امریکاییها می خواهند از خاورمیانه بروند. اگر هم بروند، اهداف خود را حفظ میکنند.
فوکو در شناخت انقلاب ایران اشتباه کرد
Michael Jones
مایکل جونز
پروفسور مایکل جونز، استاد سابق کالج سَنت ماری ایندیانا، فارغالتحصیل دانشگاه تِمپِل و سردبیر مجله جنگهای فرهنگی است که بیش از 40 کتاب از جمله کتاب 1450 صفحهای «بارِن متال: تاریخچه سرمایهداری همچون مناقشه بین دستمزد و ربا» و کتاب 660 صفحهای «آزادی جنسی و کنترل سیاسی» و کتاب 1200 صفحهای «روح انقلابی یهودی» را تألیف نموده و چندین مجلد بیش از 1000 صفحهای دیگر را نیز در کارنامه خود دارد.
قیام علیه مادیگرایی
1979 سال مهمی بود، چرا که در این سال علیه مادیگرایی قیام شد. بر این باورم که درک اسلام از حقیقت بالاتر از برداشت کمونیسم از حقیقت است. همان زمان هم به کمونیسم بهعنوان یک ایدئولوژی منسوخ نگاه میشد. انقلاب ایران بر اساس دین شکل گرفت. آیتالله خمینی موجب تقویت اخوانالمسلمین و همچنین ملیگرایی اسلامی شد. بعد از انقلاب ایران آیتالله خمینی نامهای به گورباچف نوشت و به او دستورالعملهایی داد که چگونه روسیه را از اسارت کمونیسم رها کرده و به نظم اجتماعی برگرداند که نزدیکتر به واقعیت است.
انقلابهای کمونیستی هیچ وجه مشترکی با انقلاب ایران ندارند و اگر به آنها لفظ انقلاب اطلاق کنیم در حقیقت مخاطب را در خصوص اتفاقی که در ایران افتاد به اشتباه میاندازیم، لذا این فریبنده و غلط و موجب سردرگمی میشود.
عدم درک صحیح فوکو از انقلاب ایران
فردی که کاملاً این موضوع را بد متوجه شد میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی بود. فوکو به تهران رفت و خیال کرد انقلاب ایران شبیه انقلاب 1968 فرانسه است. فوکو خیال میکرد که انقلاب 1968 فرانسه ادامه انقلاب 1789 فرانسه بود و ایران هم انقلابی از همین جنس است، ولی او کاملاً برداشت اشتباهی از این داستان داشت. چرا که انقلاب ایران دقیقاً در جهت مخالف انقلاب فرانسه بود. انقلاب فرانسه حمله به دین بود، در حالی که انقلاب ایران بازگشت به دین بود. فوکو کاملاً گیج شده بود و خیال میکرد ماهیت تحولات ایران همان تحولات 1968 فرانسه هست که یک انقلاب جنسی بود. چرا اشتباه درک کرد؟ بهدلیل زندگی شخصیاش، او یک همجنسباز بود و پس از مبتلا شدن به ایدز در سال 1984 در سانفرانسیسکو مرد. حقیقت برای او واضح نبود، چرا که انقلاب ایران یک حرکت معنوی بود و فوکو دوست داشت حقیقت را مطابق خواستههای فاسد خود تغییر بدهد و به همین دلیل درک نکرد که اتفاقی که در ایران افتاد تلاشی در جهت برقراری دوباره نظم طبیعی و اجتماعی بود که شاه به کمک امریکاییها در صدد نابودی آن بود. انقلاب اسلامی ایران هیچ وجه اشتراکی با انقلابهای کمونیستی، انقلاب فرانسه و یا حتی انقلاب کوبا ندارد. چرا که آنها در تلاشهایی در جهت بر هم زدن نظم طبیعی بودند تا آن را با چیزهای دیگری جایگزین کنند که کاملاً مصنوعی بود و به همین دلیل شکست خوردند.
قدرت مؤثر منطقهای
بحرانی که هماکنون ایران باید فوری به آن رسیدگی کند، پیر شدن جمعیت جوان ایرانی است که یک بحران جدی داخلی هست. در حال حاضر وقتی به خاورمیانه مینگریم شاهد دو جبهه هستیم که بشدت با یکدیگر تقابل دارند. از یک طرف وهابیت سعودی که زمانی مجاهدین را در افغانستان هدایت میکردند و در طرف دیگر ایران است. به لطف دخالتهای احمقانه امریکا در خاورمیانه که بهدلیل فشار اسرائیل است، ایران به یک قدرت منطقهای تبدیل شده و هیچ تردیدی در این مسأله نیست. علی رغم تمام مخالفتهای غرب، ایران امروز یک قدرت منطقهای است که قدرت نظامی خود را نیز به نمایش میگذارد. این خبر خوبی است، اما خبر بد مربوط به بحران جمعیتی ایران است که باید به آن توجه شود.