علی عموکاظمی
با گسترش شبکههای اجتماعی شاهد پدیدهای به نام خودنمایی در بین مشترکان این شبکهها هستیم. خودنمایی و جلب توجه از طریق گذاشتن عکسهای عجیب و غریب تا استفاده از جملات خاص در بیوگرافی صفحه شخصی، خودش را بروز میدهد. در ادامه به بررسی چند نوشته بیوگرافی صفحات شخصی در شبکههای اجتماعی میپردازیم:
مهناز
عضو گروه حامیان حقوق سگهای پاکوتاه در سازمان ملل
دبیر هیأت دلواپسان محیط زیست در یونیسف
عاشق گرفتن عکس سلفی با بچههای کار
حرف سیاسی = بلاک
آرش احمدی
فالو و لایک شده توسط ارژنگ امیرفضلی و هرمز شجاعی مهر
عکسهای لایک این عزیزان در پستها موجود است.
سامان عظیمزاده
عاشق کتابهای صادق هدایت
حالم از خودم به هم میخوره!
من آشغال اینجا چیکار میکنم؟!
فکر کردی فقط خودت خری؟!
دکتر حسین ناطقی
رئیس چند بخش خیلی مهم در دولتهای پیشین
دارای ۳ مقاله در ژورنالهای معتبر نیجریه و اوگاندا. (لینک مقالات در پایین صفحه)
مرد روزهای سخت!
کامبیز هستم
یک شهریوری وحشی!
وجود داری فالو کن!
ندا مرتضوی
۱۱ ساله
سینگل
فعلاً قصدم ادامه تحصیله تا چی پیش بیاد!
محمد کورهپز
همه مصیبتهایی که با کرونا داشتیم به کنار، ضربهای که این ملعون به علم و دانش و درس و مدرسه زد، مغولها به این مملکت نزدند! اگر شما هم مثل ما دانشجوی ریاضی بودید دوبرابر متوجه عمق فاجعه میشدید.
صبح، بچههای کلاس ریاضی عمومی خودمان بودند که التماس میکردند حل تمرینها را بدهیم برای کپی کردن. تا اینجایش هیچی. ولی بعد که میدادیم، هرچه التماس میکردیم که لااقل از رویش بنویسید و همین را نفرستید برای استاد، میفرمودند: «جان داداچ نمیصرفه! من همین عکسها رو میفرستم. شما خودت دوباره بنویس!» آخرش هم چند نفر تصویر یکسان فرستادند.
فوقع ما وقع.لنگ ظهر پسر همسایه با زیر چشمهای پف کرده میآمد دم در: «آقا دو تا سؤال دارم. بابام گفت از شما بپرسم.» چند تا هندوانه زیر بغلمان میگذاشت تا خام بشویم بعد دو تا سؤالش قشنگ یک ساعت و نیم وقت ما را میگرفت.عصر پروین خانم ،زن صاحبخانه، توی واتساپ یک برگه امتحانی میفرستاد و زیرش مینوشت: «پسرم یه زحمت بکش جواب این سؤالات رو بنویس. شهرام ساعت 5 باید بفرسته برای معلمش.» حالا ساعت چند بود؟ چهار و چهل و پنج دقیقه!
آخر شب هم نوبت خاله مهین بود که بفرماید بنده بروم و به دخترش که کلاس اول بود درس بدهم! خواستم بگویم: «آخر خاله جان! وصل کردن گوسفندها به علفها و خرگوش به هویج که دیگه آموزش نمیخواد!» دیدم الان خاله جان خواهند گفت: «حالا تو راهنماییش کن! یه وقت اشتباه نکنه ازش نمره کم کنن!» مادر جان هم میفرمود: «حالا یه بار خالهات ازت چیزی خواست ها!» این بود که بیخیال شدم.
خلاصه که چنگیزخان روحت شاد!
نمایشگاهی برای همه
کتاب دوست خوب ما!
مجتبی قبادی
در خبرها آمده که علاوه بر نمایشگاه مجازی، در اردیبهشت ماه نیز نمایشگاه حضوری کتاب به رسم هر ساله برگزار خواهد شد. موضوعی که موجب رنجش کتابفروشان سطح شهر گردیده است. از این رو سؤالاتی از «دکتر صحاف» مسئول میز کتاب وزارت ارشاد پرسیدیم.
-آقای دکتر چرا دو نمایشگاه کتاب اون هم به فاصله کم؟ آیا این موضوع به کتابفروشیهای سطح شهر زیان وارد نمیکنه؟
+بله. خیر. ما در طرح «کتاب برای همه» مواردی رو در نظر گرفتیم که هم باعث سودآوری کتابفروشیها و هم ناشرین خواهد شد.
-مثال میزنید؟
+بله، توسعه کافه کتابها و فروش اقلام خوراکی در کتابفروشیها! مبحث بعد لوازمالتحریر است که سود خوبی داره و در انتها دستگاه کپی قسطی که قرار شده از چین بیاریم بدیم بهشون.
- آیا این موارد ذات کتابفروشی رو زیر سؤال نمیبره؟
+ نه، مگه تو بقالی فیلم میفروشن ذات سینما رفته زیر سؤال؟
-آقای دکتر علی رغم احتمال پیک کرونا چرا نمایشگاه حضوری هم خواهید داشت؟
+ نمایشگاه کتاب یه بخش ناچیزش به کتاب برمیگرده و بخش عمده اون به درآمد فلافل فروش و غرفه بند مربوطه. حتی ما مواردی از ازدواج نمایشگاهی رو هم داشتیم. در نتیجه نمایشگاه حضوری فواید بسیاری برای اقشار مختلف داره که کرونا رو بی اهمیت میکنه.
-خیلی ممنونم از شما!
خودش نیست اما جایش درد میکند!
مرتضی قربانی
در پزشکی دردی وجود دارد به اسم درد فانتوم که بیمار واقعاً درد میکشد، ولی از عضوی که دیگر نیست. مثلاً دستی درد میکند که قطع شده است، انگشتی درد میکند که وجود ندارد.
زمانی پزشکان اعتقاد داشتند این عارضه که پس از قطع عضو ایجاد میشود، یک مشکل روانشناختی است؛ یعنی بیمار چون آن را ندارد احساس درد میکند. اما اکنون متخصصان متوجه شدهاند که این احساسات واقعی بوده و در نخاع و مغز ایجاد میشوند. درد غریبی است حتی نمیتوانی از کسی بخواهی کمی ماساژش بدهد. حتی مواردی هم بوده که فرد احساس خارش در عضوی از بدنش که قطع شده دارد.
حالا چرا اصلاً از دردی گفتم که خودش نیست ولی جایش درد میکند؟ امروز خیلی چیزها دیگر نیستند ولی جایشان درد میکند. بد هم درد میکند. خدا نصیب گرگ بیابان هم نکند. مثلاً کالایی که ارزان فروختی و بعد قیمتش چندبرابر شده، خودش نیست اما جایش درد میکند.
اصلاً چرا راه دوری برویم؟ همین پولهایی که در بورس گذاشتید و سود میکردید و هی به خودتان میگفتید حالا باشد تا بیشتر سود کنم، الان همین حالت را دارد. دردش هم بد دردی است. با قهوه و کافئین و مسکن هم آرام نمیشود، چون مرور خاطراتش دردناکترش میکند.
ببخشید! قرار بود این ماجرا عاشقانه تمام شود ولی مثالی قابل لمستر، از جایی که خودش نیست ولی دردش هست پیدا نکردم.
محمدرضا رضایی
در زمان جریان عملیات سیفالقدس پیشبینی میشد مشکل اصلی اسرائیلیها موشکهایی باشد که دارند روی سرشان میریزند، اما خبرها حاکی از آن بود که مشکل اصلی اسرائیلیها پوشکهایی بود که نداشتند تا زیرشان بریزند. گزارش زیر در جریان عملیات سیفالقدس، از داخل پناهگاههای اسرائیل تهیه شده است؛ یکی از اسرائیلیها به گزارشگر ما گفت: ما فکر نمیکردیم اینقدر باید تو پناهگاه بمونیم وگرنه قبلش حتماً میرفتیم دستشویی. رژیم هم که تمام پوشکهای فروشگاهها رو برده برای سربازاش. ما الان چه غلطی
بکنیم؟!
یک اسرائیلی بیقرار نیز گفت: مشغول آشپزی بودم که آژیر خطرو زدن، منم که فکر نمیکردم اینقدر قضیه طول بکشه، زیر گازو خاموش نکردم که غذا خوب جا بیفته. حالا نگرانم آتیش اجاق کلاً خونهمو سوزونده باشه.
البته گزارشگر ما به این اسرائیلی بیقرار اطمینان خاطر داد که خانهاش از آتش اجاق نسوخته و توسط موشکهای مقاومت کلاً با خاک یکی شده است و اسرائیلی مذکور نیز بیقراریاش رفع شده و کلاً خاموش شد.
گزارشگر ما در حین مصاحبه، متوجه شد که دو اسرائیلی مشغول دعوا هستند؛ یکی از این دو نفر در پاسخ به خبرنگار ما که پرسیده بود «الان چه وقت دعواست؟» گفت: این مردک بیشعور اومده پتوشو جای من پهن کرده. من سالهاست که هروقت آژیر خطرو میزنن و میام پناهگاه، همینجا میخوابم. اصلاً تو این قسمت پناهگاه بیشتر از خونه خودم زندگی کردم. همه اهالی این منطقه هم منو میشناسن. حالا این یارو دو روزه اومده تو این محل، اینجا رو صاحب شده، من کوتاه نمیام، ما حالا حالاها قراره به این پناهگاه رفتوآمد داشته باشیم.
گفتنی است منبع ما ضمن تأکید بر این نکته که اسرائیل هر لحظه در معرض نابودی است و ممکن است امروز باشد و فردا نباشد، از این دو اسرائیلی خواست که بر سر جای خواب دعوا نکنند و این دو روز عمرشان را قدر بدانند.
اسکرینشات در جلسات، آری یا نه؟
علیرضا عبدی
مجلس سنای فرانسه ممنوعیت استفاده از حجاب در مسابقات ورزشی را تصویب کرد. این در حالی است که مجلس سنای امریکا به این حجم از آزادی بیحد و اندازه اروپا، گفت: «منم موخوام!» مجلسیآدمهای امریکا در تلاشاند مجوز اسکرینشاتگرفتن مسئولان خود در جلسات رسمی را تصویب کنند.
این اقدام هوشمندانه چندی پیش مطرح شده بود که با اسکرینشات جو بایدن در جلسهای رسمی با همسر شاهزاده چارلز قوت گرفت. این اسکرینشات بهقدری قوی بود که دود حاصله موجب آلودگی هوا و صدای آن موجب آلودگی صوتی شد. (این عمل حسابشده، ظریفترین اقدام برای ارتباط اسکرینشات و شقیقه است).