تولید ملی، حمایت از مشتری ایرانی
محمدمهدی رضائی
تولید ملی؛ عبارتی که در سالهای اخیر به وفور آن را شنیدهایم و خیلی روی بورس بوده است. روی بورس بودن برخلاف توی بورس بودن چیز بدی نیست. هر ایرانی بداند که با هر عقیدهای اعم از اصولگرا، اصلاحطلب، استقلالی، پرسپولیسی، بابام همه دنیام، شیعه، سنی، ارمنی، هیومنیتی و... باید از کالای ایرانی حمایت کرد و مثل اسلحه به آن غیرت داشت. یک سری از هموطنان محترم و محترمه هستند که بشدت مرغ همسایه را غاز میبینند. یعنی مورد داشتیم طرف به بازار رفته و یک شلوار گرفته است به این نیت که ساخت ایتالیاست و آلفردو زامبروتا پس از صرف پاستا با چرخ خیاطی لامبورگینی این اثر بدیع را خلق کرده؛ غافل از آنکه جمشید میاندوآبی اصل پس از صرف کلپچ در طباخی جمال کلهپز با چرخ کاچیران آن را دوخته است. پاچه سمت راست مارک ورساچی و پاچه سمت چپ گوچی (قوچاننژاد ایتالیایی). خب این دوستمان مار تو پاچه پرورانده است!
به جز این دوستانِ مرغ همسایه غازبین یک عده از هموطنان دیگر هستند که واقعاً دلشان میخواهد از کالای ایرانی حمایت کنند ولی کالای ایرانی نمیخواهد از آنان حمایت کند با این قیمت و این کیفیت!! آخر برادر من، ما تبلت هفت اینچی را به گوشی خواندگی قبول میکردیم تا پشت پیکی با آن فخر بفروشیم، بعد شما به این افتخار میکنید که گوشی شما «راحت از جیب در بیا» است؟
بعضی اوقات کالای ملی هم بدش نمیآید از مشتریان حمایت کند ولی مسئولان نمیخواهند. وقتی گفته میشود «حمایت از کالای ایرانی» روی صحبت فقط با مردم نیست که به اندازه «بیام و» کار کنید و پول در بیاورید و در نهایت «ام وی ام» بخرید. (نویسنده برای مقابله با کلیشهها اسمی از پراید نمیآورد. بعضی اوقات بیتوجهی از صدتا فحش بدتر است!) وقتی مردم میتوانند با 10 میلیون یک تلویزیون خارجی اسم و رسم دار بخرند چرا باید همان پول را به برندی بدهند که تا دیروز فقط یخچال تولید میکرده و الان به لطف تکنولوژی مونتاژ بازار تلویزیون را هم دست گرفته است و مسئولان هم نظارتی بر کیفیت و قیمت آن ندارند؟
انتقاد کردیم حالا پیشنهاد هم بدهیم. درست است که در بعضی موارد کالاهای خارجی کیفیت بهتر و قیمت کمتری دارند؛ اما به غیر از پراید(!) و یکی دو قلم جنس بنجل دیگر، واقعاً میشود کالاهایی ایرانی پیدا کرد با قیمت کمتر و کیفیت بالاتر. بگردید پیدا میشود.
گر زمین و آسمان بر هم زدی
ز انتقام این مرد بیرون نامدی
بد آوردی!
مرضیه ربیعی
ای صاحب فال؛ اینطور که پیداست باختی، بدم باختی! همش داری پشت هم بد میاری. راستش دیگه اون روزا هم تموم شد که فال بگیری و منم در جوابت بگم که به زودی خبر خوشی به شما میرسد و دوران غم و سختی به پایان خواهد رسید. میدانم که خیلی تلاش کردی ژنرال سلیمانی را تروریست معرفی کنی و همه به خاطر ترورش خوشحال باشند. ولی بعضی وقتها فال هم اشتباه از آب درمیاد و الان اوضاع دقیقاً 180 درجه برعکس شد. خارج کردن چند تا از سامانههای پاتریوت از منطقه خاورمیانه کار خوبی بود، ولی سرعتتون کمه و باید خیلی سریعتر جول و پلاستان را از منطقه جمع کنید...
همگی در مسیر قهقرا قرار گرفتهاید. پس دهانها را بسته و منتظر خبرهای بدی باشید...
زهرا فرقانی
بود یک گوشه توی نانوایی
یک رادیوی کوچک و مغرور
صبح تا شب صداش میپیچید
سنگ هم میشنید توی تنور
رادیو گفت: صبحتان روشن
کیفتان کوک و حالتان کیفور
مردی آمد به سمت نانوایی
گفت که: بازهم منم، معذور!
دوسه تا نان گرم میخواهم
پول آن را ولی نکردم جور
گفت شرمندهام ز اهل محل
بلکه شرمندهام ز اهل قبور
رادیو داد زد که ای مردم
مژده کردیم از رکود عبور
گفت برجام هم شده تصویب
مژده ای مردم نجیب و صبور
به! چه روزیست من چه خوشبختم
گردنم را نمیزند ساطور
سنگ دندان قروچهای کرد و
زیر لب گفت احمق مزدور!
رادیو گفت؛ به! عجب برفی
همه را کرده بی گمان مسرور
سنگ گفت این تویی که خوشحالی
پای کرسی و منقل و وافور
مشتری گفت؛ توی این سرما
قطع کرده است گاز را مأمور
آه زیر فشار این بدهی
پدرم هم درآمده از گور
سنگ چسبید پشت نان سنگک
شاطر انداخت سنگ را آن دور
رادیو هم سکوت کرد، آخر
سنگ کوبید بر سرش ناجور
فرمول ساخت سریع یک سریال کمدی
محمدرضا رضایی
به نظر شما برای ساخت یک سریال کمدی ۹۰ قسمتی به چه ابزاری نیاز است؟ آیا آمادهاید تا همچین سریالی بسازید و یک چند ماهی را از بیکاری دربیایید و یک لقمه نان سر سفره زن و بچهتان ببرید؟ پس با ما همراه باشید.
در ابتدا شما به یک ایده نیاز دارید. خب پس برای شروع اصلاً مشکلی نیست؛ ما پیشنهاد شگفتانگیزی داریم، یک ایده اصیل و موفق که هرکس برده راضی بوده و به یک نان و نوایی رسیده است. فرض کنید چند خانواده که با هم ارتباطی ندارند و یا هیجانانگیزتر از آن، چند خانواده که با هم مشکل دارند، مجبور میشوند برای یک مدت در یک عمارت بزرگ، کنار هم زندگی کنند. تمام، ایده شما آماده است.
شاید فکر کنید مرحله بعدی، نگارش یک فیلمنامه قوی با شوخیهای گیرا و خلاقانه است؛ اشتباه نکنید، مرحله دوم پیدا کردن یک عمارت بزرگ و مجلل است که بشود لوکیشن تمام موقعیتهای سریال. این عمارت باید آنقدر باشکوه باشد که مخاطب محو تماشای آن بشود و خیلی به سایر اجزای سریال دقت نکند. پس در این مرحله هم نباید غصه فیلمنامه و داستان را بخورید، از قدیم هم گفتهاند که دو چیز را خدا خودش جور میکند، یکی پول عروسی و دیگری فیلمنامه سریال کمدی.
در قدم سوم بیفتید دنبال بازیگر کمدی، البته نه هر بازیگری، بلکه بازیگری که لنگ فیلمنامه و متن نباشد و برای خلق شوخی بتواند روی تواناییهای خودش تکیه کند؛ مثلاً همین علی صادقی خودمان، مزه میاندازد عین قند؛ یا حسین رفیعی که دیگر خوراک خودمان است، کافی است یکم ادای فَفَ را دربیاورد تا مخاطب از خنده بیفتد کف زمین.
حتماً با خودتان فکر میکنید الان دیگر وقت تهیه یک فیلمنامه درست و حسابی است؟ در جواب باید بگوییم که خیر! چرا اینقدر دنبال فیلمنامهاید؟ فیلمنامه و شوخی اینجور کارها، در دل خود کار شکل میگیرد. شما فقط کافی است زحمت بکشید شب قبل از فیلمبرداری یک موقعیت برای هر قسمت سریال پیدا کنید که آن هم خیلی کار سختی نیست. بالاخره این همه موقعیت کمدی در سریالهای طنز داخلی و خارجی وجود دارد، کافی است یک دستی سر و رویشان بکشید و انتخابشان کنید.
و حالا در پایان موقعیت انتخاب شده را برای بازیگرانتان تعریف کنید و ولشان کنید جلوی دوربین تا با استعداد ذاتی خودشان در آن موقعیت بازی کنند، نمک بریزند، دیالوگ بگویند و داستان را جلو ببرند. همین! این کار سختی بود؟ حالا اگر احیاناً میزان نمک کار مورد رضایتتان نبود، یکی دو دقیقه از پشت صحنههای خندهدار را هم بزنید تنگ کار و تمام. تبریک میگوییم، حالا شما یک سریال کمدی دارید که تا هر موقع از سال که بخواهید میتوانید کشش بدهید.
راهکارهایی برای مقابله با گرانی رهن و اجاره توسط صاحبان خانهها
چگونه صاحبخانه شویم؟
طوبی عظیمینژاد
اولین و بهترین کار این است که هیچ کس خانهای را اجاره نکند تا خانههایشان روی دستشان بماند و باد کند!
چون راهکار اول کمی مشکل به نظر میآید، یک روش دیگر این است که مستأجر در همان خانهای که اجاره کرده آنقدر بماند و هی قرارداد را تحت هر شرایطی تمدید کند که صاحبخانه از رو برود و عطای خانهاش را به روی زیاد مستأجر ببخشد و خانه را به نام مستأجر کند.
راه دوم هم این است که وقتی خانهای را اجاره کردید، آنقدر در پرداخت کرایه و پول و آب و برق و گاز تعلل کنید که صاحبخانه کلافه شده و خانهاش را به ثمن بخس به شما بفروشد.
البته این روش هم بی شباهت به روش قبل نیست؛ و هم ریسک زیادی دارد زیرا ممکن است قبل از این اتفاق فرخنده دولت انشعابات منزلتان را قطع کند و شما را در خانهای بدون آب و برق و گاز تنها بگذارد.
راهکار بعدی خرید یک وسیله نقلیه بزرگتر از سواری است. این روش بسته به بودجه هر خانواده میتواند متغیر باشد؛ مثلاً میتوانید اتوبوس دو طبقه تهیه کنید و در شبهای گرم تابستان به پنت هاوس اتوبوس رفته و از مناظر اطراف لذت ببرید. با این روش یک تیر و دو نشان زدهاید؛ هم خانه خریدهاید هم خودرو.
چهارمین راهکار مخصوص مستأجران کلانشهرهاست. پیشنهاد میشود با همان پول رهن به شهر آبا و اجدادی خود برگردید و یک خانه و زمین کشاورزی بخرید.
تنها ریسک این روش خشکسالی و کم آبی است که باید دعا کنید تا باد بیاید و ابرها هم زیر خود را نگاه کنند و شما را درخت فرض کنند در آن صورت میبارند و مشکل آب خوردنتان نیز حل میشود.
اگر هیچکدام از این روشها جوابگو نبود میتوانید هر سال مقداری از وسایل زندگیتان را بفروشید و روی پول رهن بگذارید. بدین صورت با دلی خوش و لبی خندان در محلهای پایینتر در خانهای جمع و جورتر زندگی کنید.
سمیه قربانی
مردان مجرد در هنگام ثبت نام طرح نهضت ملی باید تعهد محضری بدهند متأهل میشوند. بعد از اعلام این شرط، نمونه تعهد محضری برای ثبت نام طرح ملی مسکن منتشر شد:
اینجانب یک مورد مجرد عزب اوغلی، دارای 23 سال سن، فرزند یک پدر دارای مسکن اجارهای که جهت دریافت وام مسکن طرح نهضت ملی نیاز به اقدام شجاعانه دارم، متعهد میشوم به هنگام تحویل مسکن دست یک نفر را گرفته و سر و سامان گرفته باشم. همچنین متعهد میشوم جهت استمرار خانهدار شدن، با زوجه محترم ساخته و سوخته شوم. باز هم متعهد میشوم چنانچه یادم رفت خانه را چه کسی به من داده، سند محضری را در مقابل چشمان خود قرار داده چند بار از روی آن بنویسم. ایضاً متعهد میشوم در هنگام تحویل مسکن چند نوه خوشگل و قد و نیم قد دور و بر مسکن ملی را بگیرد. برای بار چندم تعهد میدهم فرزندانم متعهد شوند در هنگام ثبت نام مسکن، خودشان تعهد بدهند متأهل میشوند. اینجانب هم چنین تضمین مینمایم اگر فرزندان به چنین تعهدی متعهد نشوند از ارث محروم گردند.
مجرد فوق متعهد میشود سایر تعهدات مانند: فرزندآوری در حدود 5 الی 10 فرزند، استخدام در شغل دولتی، پرداخت کامل مهریه، اعطای حق طلاق به زوجه و غیره را نیز در صورت صلاحدید وزیر راه و شهر سازی جناب آقای رستمی امضا نماید.
مناجات یک در جست وجوی مسکن
خدایا یک قصر بهشتی لطفا!
فاطمه سادات رضوی علوی
ای خدا! یک منزل جور کن تا چهارتا، همین که همسرم را «منزل» صدا میکنم، انگار جدی باورت شده است که من هم منزل دارم. اثاثم کف کوچه است، یک باب از همان قصرهایی که در بهشت ساختهام الساعه در دنیا عنایت بفرما!
ای پروردگار اثاث به دوشها، به ذهن بساز-بندازها بینداز، خانههایی در طبقه دهم بدون آسانسور، پارکینگ و کف آسفالت هم بسازند. ما دیگر بودجهمان به طبقه چهارم بدون آسانسور نمیرسد!
الهی، این مورد اوکازیون قبلی سرویس بهداشتی نداشت هم مشکلی نیست، دندمان نرم خودمان را بیشتر نگه میداریم!
ای پوشاننده انحرافها، به خانهدارها بفهمان در اذهان عمومی «خانه خالی» صورت خوشی ندارد، بگذارند ما مفت داخلش بنشینیم بهتر از این است که انگ خانه خالی روی پیشانیشان بیفتد. مالیاتی که باید بدهند هم پیشکش! ما صلاح خودشان را میخواهیم وگرنه خانه که نه... اما کارتن یخچال ساید بای ساید برای سکونت ما ریخته!
ای فریادرس نیازمندان، صاحبخانهام مسکین است. یاریام کن بتوانم چهار پنج شیفت کار کنم تا از پس خرج زندگی او نیز بربیایم. این حقوق کفاف خودم را هم نمیدهد چه برسد به خرج لیپوماتیک خانمش اینا...
ای حسابگر دانا، طراحان نهضت ملی مسکن را ریاضیات و جمع و تفریق بیاموز، خودت بهتر میدانی چرا!؟
الهی، اثاثهایم را بر دوشم گذاشتهام، تو گناهانم را ببخش تا بارش را از دوشم بردارم، کمرم شکست! ای بهترین تخلیه بار عالم
خدایا، اصلاً ولش کن، تو که از بالا به همه جا واقفی، ببین غار خوب و امن همین دور و بر سراغ داری؟ همان را برایم ردیف کن.
مرور سال 2021/ بخش سوم
تولید واکسن کرونا:
به بهانه شروع سال 2022 میلادی، نگاهی میاندازیم به برخی اتفاقات مهم و بعضاً عجیب سال 2021
در سال ۲۰۲۱ بالاخره واکسن کرونا به دست مردم جهان رسید و موجی از شادی ملتها را فرا گرفت. البته بماند که از بین تمام واکسنها، واکسن فایزر تلفات زیادی داشت، تا جایی که بسیاری از مردم حاضر شدند در معرض عطسه مستقیم یک بیمار کرونایی قرار بگیرند، ولی واکسن فایزر نزنند. این وسط شایعاتی مانند اینکه در واکسنها چیپهای الکترونیکی برای ردیابی مردم جهان جاساز شده یا اینکه واکسن باعث عقیم شدن مردم میشود هم مطرح شد که از همین تریبون از تولیدکنندگان این قبیل شایعات، برای تلاشهایشان در جهت افزایش شادی و نشاط مردم تشکر میکنیم.
سؤال و جوابهای کاربردی
پیتزا با زیتون پرورده
محمدحسین صادقی
سؤال: چجوری سیرابی بخوریم؟
جواب: ما با کارد و چنگال میخوریم شما میتونی از بیل و کلنگ استفاده کنی.
سؤال: کباب سیخی بیست تومن ارزش خرید داره؟
جواب: هرچیز زیر چهل و پنج هزار و پونصد تومن ارزش خرید داره، ولی بو بکشی بهتره. معدهات بیشتر در امان میمونه.
سؤال: قیمه سفارش دادیم توی رستوران با زیتون پرورده و دوغ محلی. یه سیخ جوجه برای خانمم بگیرم که قیمه دوست نداره مشکلی پیش میاد؟
جواب: هیچ مشکلی پیش نمیاد ولی بعد سرکوفتهای خانمت در مورد بوی توی خونه گردن خودت.
سؤال: پیتزای خوب کجا بخورم؟
جواب: یه فستفودی خوب قبلاً وسطای ویامارگونا بود ولی نمیدونم هنوز باز باشه یا به خاطر کرونا تعطیل کرده باشه. قبلش برای رم هم بلیت بگیر.
سؤال: یه بندری کثیف خوردم توی ترمینال جنوب. چیکار کنم بشوره ببره پایین؟
جواب: از قهوهخونه بغل ترمینال یه چایی لیوانی با نبات بگیر بخور. بعدش نیاز نیست تا نزدیکترین مرکز درمانی بری، همین که زنگ بزنی اورژانس میان دنبالت.