ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وزیر نفت اعلام کرد
دولت برنامهای برای افزایش قیمت بنزین ندارد
وزیر نفت گفت: وصول مطالبات ارزی کشور روند خوبی پیدا کرده است. در مورد توزیع یارانه بنزین دولت سیزدهم برای خدمت به مردم بنایی برای افزایش قیمت بنزین ندارد.
جواد اوجی وزیر نفت در حاشیه بازدید از نمایشگاه توانمندی و دستاوردهای دانشگاهی جهاد دانشگاهی 1400 اعلام کرد: دولت سیزدهم برنامهای برای افزایش قیمت بنزین ندارد. دولت مصمم است یارانهای که امروز به خودروها در قالب 27 میلیون کارت سوخت در کشور داده میشود بخشی از مردم که صاحب خودرو نیستند از یارانه بنزین بهره نمیبرند بنابراین طرح کارشناسی در دولت وجود دارد که توزیع یارانه بنزین عادلانه شود و همه مردم از آن بهرهمند شوند. وزیر نفت تأکید کرد: کارهای کارشناسی در حال انجام است همه جوانب را میسنجیم.
وی گفت: در حال حاضر این طرح بهصورت آزمایشی در دو جزیره کیش و قشم انجام میشود که البته در آنجا هم قیمت بنزین سهمیهای 1500 و آزاد 3 هزار تومان است و هیچ افزایش قیمتی در کار نیست. بلکه برنامه این است که همه هموطنان از یارانه بنزین استفاده کنند حتی کسانی که خودرو ندارند و این برای کمک به اقشاری است که دارای خودرو نیستند. اوجی این را هم اضافه کرد: ابهامات طرح با اجرای آزمایشی در دو جزیره کیش و قشم رفع میشود و بر حسب صلاحدید دولت در سراسر کشور اجرا خواهد شد.
وزیر نفت در مورد تولید نفت و گاز گفت: تا پایان برنامه ششم قرار بود گاز شیرین تزریق شده به خطوط شبکه سراسری 1.25 میلیارد مترمکعب در روز باشد اما چون در گذشته سرمایهگذاری مناسب انجام نشد این رقم در حال حاضر 840 میلیون مترمکعب است اما دولت سیزدهم برنامه افزایش تولید گاز را در دستور دارد. وی در توضیح بیشتری از طرح بنزین در جزایر کیش و قشم گفت: طرح شروع شده و کسانی که خودرو دارند یا خودرو ندارند به صرف داشتن کارت ملی و شماره ملی که یکسال در ایران اقامت داشته باشند ماهانه 10 لیتر بنزین اختصاص داده میشود.
تسهیلات برای استانهای محروم
وی همچنین خبر داد: 12 هزار میلیارد تومان تسهیلات کمبهره با بانکهای تجاری برای شرکتهای دانشبنیان و استانهای کمبرخوردار با کمک استانداریهای کشور عملیاتی میشود. وزیر نفت همچنین در مورد مسئولیت اجتماعی وزارت نفت گفت: براساس تأکید دولت کارهای عامالمنفعه، فرهنگی، بهداشتی و آموزشی در مناطق کمبرخوردار و مناطقی که دارای نفت و گاز هستند اجرا میشود و رقم خوبی برای پروژههای عامالمنفعه اختصاص میدهیم بویژه برای مردمی که در کنار تأسیسات نفت و گاز زندگی میکنند.
وی همچنین در مورد استفاده از نیروهای متخصص صنعت نفت گفت: اولویت منابع انسانی نفت این است که در قالب نیروهای قراردادی از دانشجویان ممتاز صنعت نفت و همچنین از افراد بازنشسته صنعت نفت جهت استفاده از خدمات آنها استفاده کنیم که سرمایه اصلی صنعت نفت نیروهای متخصص هستند.
وزیر نفت همچنین گفت: یکی از برنامههای ما رفع مشکل چاههای کمبازده است. در حال حاضر 5500 حلقه چاه در میادین نفتی وجود دارد که 700 حلقه چاه کمبازده شده است و نیاز دارد که با تکنولوژی روز و شرکتهای دانشبنیان بازدهی این چاهها را افزایش دهیم. وی گفت: همچنین تعمیر چاههای نفت با کمک جهاد دانشگاهی و بر اساس ابتکار خاصی که وجود دارد با 59 دستگاه همکار قراردادهایی منعقد کردهایم و فناوریهای مورد نیاز صنعت استفاده میشود.
جواد اوجی وزیر نفت در حاشیه بازدید از نمایشگاه توانمندی و دستاوردهای دانشگاهی جهاد دانشگاهی 1400 اعلام کرد: دولت سیزدهم برنامهای برای افزایش قیمت بنزین ندارد. دولت مصمم است یارانهای که امروز به خودروها در قالب 27 میلیون کارت سوخت در کشور داده میشود بخشی از مردم که صاحب خودرو نیستند از یارانه بنزین بهره نمیبرند بنابراین طرح کارشناسی در دولت وجود دارد که توزیع یارانه بنزین عادلانه شود و همه مردم از آن بهرهمند شوند. وزیر نفت تأکید کرد: کارهای کارشناسی در حال انجام است همه جوانب را میسنجیم.
وی گفت: در حال حاضر این طرح بهصورت آزمایشی در دو جزیره کیش و قشم انجام میشود که البته در آنجا هم قیمت بنزین سهمیهای 1500 و آزاد 3 هزار تومان است و هیچ افزایش قیمتی در کار نیست. بلکه برنامه این است که همه هموطنان از یارانه بنزین استفاده کنند حتی کسانی که خودرو ندارند و این برای کمک به اقشاری است که دارای خودرو نیستند. اوجی این را هم اضافه کرد: ابهامات طرح با اجرای آزمایشی در دو جزیره کیش و قشم رفع میشود و بر حسب صلاحدید دولت در سراسر کشور اجرا خواهد شد.
وزیر نفت در مورد تولید نفت و گاز گفت: تا پایان برنامه ششم قرار بود گاز شیرین تزریق شده به خطوط شبکه سراسری 1.25 میلیارد مترمکعب در روز باشد اما چون در گذشته سرمایهگذاری مناسب انجام نشد این رقم در حال حاضر 840 میلیون مترمکعب است اما دولت سیزدهم برنامه افزایش تولید گاز را در دستور دارد. وی در توضیح بیشتری از طرح بنزین در جزایر کیش و قشم گفت: طرح شروع شده و کسانی که خودرو دارند یا خودرو ندارند به صرف داشتن کارت ملی و شماره ملی که یکسال در ایران اقامت داشته باشند ماهانه 10 لیتر بنزین اختصاص داده میشود.
تسهیلات برای استانهای محروم
وی همچنین خبر داد: 12 هزار میلیارد تومان تسهیلات کمبهره با بانکهای تجاری برای شرکتهای دانشبنیان و استانهای کمبرخوردار با کمک استانداریهای کشور عملیاتی میشود. وزیر نفت همچنین در مورد مسئولیت اجتماعی وزارت نفت گفت: براساس تأکید دولت کارهای عامالمنفعه، فرهنگی، بهداشتی و آموزشی در مناطق کمبرخوردار و مناطقی که دارای نفت و گاز هستند اجرا میشود و رقم خوبی برای پروژههای عامالمنفعه اختصاص میدهیم بویژه برای مردمی که در کنار تأسیسات نفت و گاز زندگی میکنند.
وی همچنین در مورد استفاده از نیروهای متخصص صنعت نفت گفت: اولویت منابع انسانی نفت این است که در قالب نیروهای قراردادی از دانشجویان ممتاز صنعت نفت و همچنین از افراد بازنشسته صنعت نفت جهت استفاده از خدمات آنها استفاده کنیم که سرمایه اصلی صنعت نفت نیروهای متخصص هستند.
وزیر نفت همچنین گفت: یکی از برنامههای ما رفع مشکل چاههای کمبازده است. در حال حاضر 5500 حلقه چاه در میادین نفتی وجود دارد که 700 حلقه چاه کمبازده شده است و نیاز دارد که با تکنولوژی روز و شرکتهای دانشبنیان بازدهی این چاهها را افزایش دهیم. وی گفت: همچنین تعمیر چاههای نفت با کمک جهاد دانشگاهی و بر اساس ابتکار خاصی که وجود دارد با 59 دستگاه همکار قراردادهایی منعقد کردهایم و فناوریهای مورد نیاز صنعت استفاده میشود.
این زن هم کلیددار مسجد است هم کلیسا
ملاقات با ایران خانم ارومیه
محمد مطلق
گزارش نویس
توران، خواهر ناتنی رفت ترکیه و ماندگار شد، ایران خانم اما همین جا ماند در روستای «سِر». حالا او، هم کلیددار مسجد است هم کلیددار کلیسا. سِر را با سپیدارهای بیبرگش در غروب سرد آخرین روزهای پاییز، آرمیده بر دامان کوه میبینم، با خانههای سنگچین و کوچههای سپید از برف. سِر در چند کیلومتری ارومیه روستایی است مثل همه روستاها؛ پر از آرامش و سکوت، آسمانی آبی، هوایی زلال و مردمی آرام اما سِر اسرار زیادی دارد و ایران خانم یکی از آنهاست. او را کنار انباری خانهاش میبینم درحالی که با مرغهایش حرف میزند. میگوید عکس نگیر لباسم خوب نیست. منتظر میمانم برود برگردد. همسرش عصمت هم میآید با دو نوه کوچک و زیبایشان. ایران خانم در کلیسا را باز میکند و دختربچهها با لباسهای رنگارنگ زمستانی در حیاط سفید از برف، دنبال هم میدوند. کلیسا درست رو به روی خانه ایران خانم است و مسجد نوساز روستا روی تپه انتهای کوچه.
میگویم چرا نامت را ایران گذاشتند؟ میگوید: «تنها دختر زن دوم پدرم بودم، عزیز دردانه بودم. خواهرم توران هم تنها دخترش از همسر اول است اما حتماً امید داشته باز دختردار شود.» توران واژهای ایرانی است و کلمهای رایج در کردی به معنای قهر کردن. از خودم میپرسم پدر ایران خانم از کجا میدانسته یکی از خواهرها قهر خواهد کرد؟ عصمت و ایران مثل بقیه کردهای روستا از طایفه «هرکی» هستند. شاخهای از کردهای شمال یا کرمانج اما روستا آسوری و آذری هم دارد؛ هرکیهای سنی شافعی، آذریهای شیعه و آسوری یا آشوریهای مسیحی که تشخیصشان برای غریبهای مثل من سخت است چون هر سه زبان در سِر متداول است و آشوری کردی حرف میزند و کرد، ترکی آذربایجانی و آذری کردی. یک سمت حیاط، ساختمان نوساز سالن اجتماعات است و یک سمت، ساختمان قدیمی کلیسای «یوحنای رسول» با در آهنی منقش به صلیب و دو پنجره بلند هلالی. کنار سالن اجتماعات میایستم و به مسجد با آجرنمای زرد درخشانش نگاه میکنم. کلیسا اما مثل خانههای روستا دیواری سنگچین دارد که قدیمی است و دیواری از آجر سرخ که نشان میدهد چند سال پیش بازسازی شده است. این کلیسا در سال 1253 خورشیدی توسط نسل اول مسیونرهای مذهبی امریکایی ساخته شد که فرزند یکی از آنها ژوزف کاکران متولد 1233 ارومیه است. او 13 ساله بود که برای تحصیل طب در کالج پزشکی نیویورک به امریکا رفت و پس از ازدواج به ارومیه و نزد خانواده بازگشت و در سال 1257 یعنی 56 سال پیش از دانشگاه تهران، نخستین دانشکده پزشکی ایران و دو بیمارستان 150 تختخوابی زنانه و مردانه را در ارومیه تأسیس کرد. اگر فیلم «گلهای داوودی» را دیده باشید، میدانید کجا را میگویم. مدرک نخستین فارغالتحصیلان دانشکده پزشکی ارومیه را هم مظفرالدین شاه و کاکران باهم امضا کردند.
کلیسا محرابی ساده دارد با چند تصویر از حضرت عیسی و حضرت مریم، دو ردیف نیمکت چوبی برای نشستن و کاج تزئین شدهای رو به روی در ورودی در کنج. دختربچهها لا به لای نیمکتها راه میروند اما حواسشان به گفتوگوی من و ایران خانم و عصمت هست. عصمت میگوید: «سه دختر دارم و یک پسر. 40سال است که در سِر ساکنیم. قدیم روستا همه آشوری بودند که خیلیهایشان رفتند؛ بعد که مرزها ناامن شد کردها و آذریها آمدند. الان هم شورای روستا دو نفرشان کرد است یکی آشوری. ایران معتمد همه اهالی است؛ 13 سال پیش وقتی کلیسا را تعمیر کردند، کلیدش را دادند دست ایران، پنج سال پیش هم وقتی مسجد ساخته شد گفتند کلیدش دست تو باشد.»
از او میخواهم گشتی در کوچههای پیچ در پیچ روستا با آن دیوارهای سنگی زیبایش بزنیم و اگر شد برویم در خانه سرگیس عضو مسیحی شورا. سرگیس اما خانه نیست. برای شب نشینی به خانه یکی از آذریهای روستا رفته. عصمت آنقدر مشت به در میکوبد که اویغن بنیامین و همسرش پیده بیرون میآیند زوجی آسوری و حدود هشتاد ساله که نمیتوانند شادیشان را از دیدن ما و عصمت پنهان کنند. پیده خانم که بالای پله ایستاده ترکی آذربایجانی حرف میزند و اویغن که وسط کوچه عصمت را در آغوش گرفته کردی فارسی. دستش را روی شانه عصمت میگذارد و میگوید این برادر من است، فقط برادر نه، برادر بزرگ من است: «چند وقت پیش افتادم سرم شکست، عصمت نبود مرده بودم. برد سرم را ضد عفونی کرد و بست. بعد زنگ زد به پسرم که بیا پدرت را ببر بیمارستان.»
پیده با لرزش از رؤیای زنان باردار سِر میگوید: «چند سال مدام هر زنی که اینجا باردار میشد، خواب میدید حضرت مریم روی تخته سنگ پایین کوچه نشسته و به عیسی(ع) شیر میدهد. این خواب آنقدر تکرار شد که پسرم رفت روی تخته سنگ یک اتاقک ساخت. حالا مردم میروند شمع روشن میکنند و دعا میخوانند.»
به تماشای اتاقک میروم؛ کلیسایی کوچک کنار باغستان روستا که به اندازه نشستن یکی دو نفر جا دارد، با قالیچهای به بزرگی پادری و چند تصویر از عیسی مسیح و حضرت مریم و جایی برای روشن کردن شمع، کنار در آبی کوچکش. ماه لرزان از لا به لای درختان بالا میآید و شبنشینی و دورهمی اهالی شروع میشود. ایران خانم میگفت عزا و عروسی ما یکی است، به قول خودش خیر و شر. به زور از دست عصمت درمیروم؛ دستم را گرفته و سمت خانه میکشد. میگوید شام نخورده بروید عیب است بخدا. نمیگویم شب را همین جا میهمانم که ناراحت نشود. اما همین چند دقیقه پیش میفهمم که دو روستای سِر هست؛ سِر بالا و سِر پایین و سِر پایینی آن طرف کوه است، کوه سِر. از آن هیجانانگیزتر اینکه قبرستان مسیونرهای امریکایی و خانواده کاکران هم بالادست روستاست. فردا تکهای دیگر از اسرار سِر را خواهم فهمید.
ابرهای تیره، آسمان را پوشانده و هوای صبح آخرین روز پاییز، مثل تکههای تیز یخ، پوست را میشکافد. قبرستان امریکاییها و قبرستان قدیمی آشوریهای روستا زیر برف مدفون است. روی تابلوی سنگی کنار در، تاریخ 1855 حک شده است. یکی از اهالی میگوید قبرستان در سبز زیبایی داشت که از جا کندهاند. چند جا دیوار فرو ریخته و تبدیل به انبار کاه و علوفه شده و شاخههای خشک بوتههای خودرو از کپههای برف بیرون مانده است. هر قبر تخته سنگی مکعب مستطیل است با خطوط و نقوش انگلیسی و قبر دونیم شده کاکران درست وسط قبرستان است. میگویند به هوای گنج، سنگ را شکستهاند. راستش را بخواهید اگر همین حالا سنگها را بار بزنید و بروید هم کسی خبردار نمیشود.
قبر مورال، سرکنسول انگلستان در تبریز را کنج قبرستان پیدا میکنم که برای درمان به ارومیه آمده و همان جا مرده است. خاک فروریخته از سراشیبی، نیمی از قبر را پوشانده. میگویند مظفرالدین شاه هم وقتی ولیعهد بود از تبریز برای درمان به ارومیه و نزد کاکران آمده است.
راهی آن یکی روستای سِر با کوچههای چشم نواز و پاکیزهاش میشوم؛ یکی از مقاصد گردشگری ارومیه با کلیسای زیبای «مارسرکیز» که قدمت آن به دوره ساسانی میرسد. اینجا همه اهالی آسوریاند اما هوا چنان سرد است که خبری از هیچ جنبندهای نیست و در کلیسا هم بسته است. روی تابلو ورودی نوشته: «این کلیسای آسوری با مصالحی از جنس سنگهای لاشه و رسوبی ساخته شده و متشکل از دو ساختمان به هم پیوسته است. بخش نخست آن شامل ورودی کوچک، سالن نیایش و محراب کلیسا و بخش دوم سالنی که به موازات سالن اول ساخته شده است. این دو بخش با یک ورودی داخلی به هم متصل هستند. طاقهای هر دو قسمت به سبک پارتی - ساسانی و بهصورت طاق گهوارهای با توریزه نعلی شکل است.» گشتی در کوچههای سنگفرش دور و بر میزنم و برمیگردم.
دیشب در سِر آن سوی کوه و در روستای ایران خانم، میهمان یحییپور سرهنگ بازنشسته بودم. هرچه اصرار به رفتن کردم نشد. رفتم بالای پشت بام تا ارومیه را از دور تماشا کنم. دانههای برف مثل پنبهای که از کمان حلاجی گریخته باشد، دانه دانه این طرف و آن طرف میافتاد و ارومیه از دور مثل صندوقچهای از الماس میدرخشید؛ صندوقچه الماس ایران.
گزارش نویس
توران، خواهر ناتنی رفت ترکیه و ماندگار شد، ایران خانم اما همین جا ماند در روستای «سِر». حالا او، هم کلیددار مسجد است هم کلیددار کلیسا. سِر را با سپیدارهای بیبرگش در غروب سرد آخرین روزهای پاییز، آرمیده بر دامان کوه میبینم، با خانههای سنگچین و کوچههای سپید از برف. سِر در چند کیلومتری ارومیه روستایی است مثل همه روستاها؛ پر از آرامش و سکوت، آسمانی آبی، هوایی زلال و مردمی آرام اما سِر اسرار زیادی دارد و ایران خانم یکی از آنهاست. او را کنار انباری خانهاش میبینم درحالی که با مرغهایش حرف میزند. میگوید عکس نگیر لباسم خوب نیست. منتظر میمانم برود برگردد. همسرش عصمت هم میآید با دو نوه کوچک و زیبایشان. ایران خانم در کلیسا را باز میکند و دختربچهها با لباسهای رنگارنگ زمستانی در حیاط سفید از برف، دنبال هم میدوند. کلیسا درست رو به روی خانه ایران خانم است و مسجد نوساز روستا روی تپه انتهای کوچه.
میگویم چرا نامت را ایران گذاشتند؟ میگوید: «تنها دختر زن دوم پدرم بودم، عزیز دردانه بودم. خواهرم توران هم تنها دخترش از همسر اول است اما حتماً امید داشته باز دختردار شود.» توران واژهای ایرانی است و کلمهای رایج در کردی به معنای قهر کردن. از خودم میپرسم پدر ایران خانم از کجا میدانسته یکی از خواهرها قهر خواهد کرد؟ عصمت و ایران مثل بقیه کردهای روستا از طایفه «هرکی» هستند. شاخهای از کردهای شمال یا کرمانج اما روستا آسوری و آذری هم دارد؛ هرکیهای سنی شافعی، آذریهای شیعه و آسوری یا آشوریهای مسیحی که تشخیصشان برای غریبهای مثل من سخت است چون هر سه زبان در سِر متداول است و آشوری کردی حرف میزند و کرد، ترکی آذربایجانی و آذری کردی. یک سمت حیاط، ساختمان نوساز سالن اجتماعات است و یک سمت، ساختمان قدیمی کلیسای «یوحنای رسول» با در آهنی منقش به صلیب و دو پنجره بلند هلالی. کنار سالن اجتماعات میایستم و به مسجد با آجرنمای زرد درخشانش نگاه میکنم. کلیسا اما مثل خانههای روستا دیواری سنگچین دارد که قدیمی است و دیواری از آجر سرخ که نشان میدهد چند سال پیش بازسازی شده است. این کلیسا در سال 1253 خورشیدی توسط نسل اول مسیونرهای مذهبی امریکایی ساخته شد که فرزند یکی از آنها ژوزف کاکران متولد 1233 ارومیه است. او 13 ساله بود که برای تحصیل طب در کالج پزشکی نیویورک به امریکا رفت و پس از ازدواج به ارومیه و نزد خانواده بازگشت و در سال 1257 یعنی 56 سال پیش از دانشگاه تهران، نخستین دانشکده پزشکی ایران و دو بیمارستان 150 تختخوابی زنانه و مردانه را در ارومیه تأسیس کرد. اگر فیلم «گلهای داوودی» را دیده باشید، میدانید کجا را میگویم. مدرک نخستین فارغالتحصیلان دانشکده پزشکی ارومیه را هم مظفرالدین شاه و کاکران باهم امضا کردند.
کلیسا محرابی ساده دارد با چند تصویر از حضرت عیسی و حضرت مریم، دو ردیف نیمکت چوبی برای نشستن و کاج تزئین شدهای رو به روی در ورودی در کنج. دختربچهها لا به لای نیمکتها راه میروند اما حواسشان به گفتوگوی من و ایران خانم و عصمت هست. عصمت میگوید: «سه دختر دارم و یک پسر. 40سال است که در سِر ساکنیم. قدیم روستا همه آشوری بودند که خیلیهایشان رفتند؛ بعد که مرزها ناامن شد کردها و آذریها آمدند. الان هم شورای روستا دو نفرشان کرد است یکی آشوری. ایران معتمد همه اهالی است؛ 13 سال پیش وقتی کلیسا را تعمیر کردند، کلیدش را دادند دست ایران، پنج سال پیش هم وقتی مسجد ساخته شد گفتند کلیدش دست تو باشد.»
از او میخواهم گشتی در کوچههای پیچ در پیچ روستا با آن دیوارهای سنگی زیبایش بزنیم و اگر شد برویم در خانه سرگیس عضو مسیحی شورا. سرگیس اما خانه نیست. برای شب نشینی به خانه یکی از آذریهای روستا رفته. عصمت آنقدر مشت به در میکوبد که اویغن بنیامین و همسرش پیده بیرون میآیند زوجی آسوری و حدود هشتاد ساله که نمیتوانند شادیشان را از دیدن ما و عصمت پنهان کنند. پیده خانم که بالای پله ایستاده ترکی آذربایجانی حرف میزند و اویغن که وسط کوچه عصمت را در آغوش گرفته کردی فارسی. دستش را روی شانه عصمت میگذارد و میگوید این برادر من است، فقط برادر نه، برادر بزرگ من است: «چند وقت پیش افتادم سرم شکست، عصمت نبود مرده بودم. برد سرم را ضد عفونی کرد و بست. بعد زنگ زد به پسرم که بیا پدرت را ببر بیمارستان.»
پیده با لرزش از رؤیای زنان باردار سِر میگوید: «چند سال مدام هر زنی که اینجا باردار میشد، خواب میدید حضرت مریم روی تخته سنگ پایین کوچه نشسته و به عیسی(ع) شیر میدهد. این خواب آنقدر تکرار شد که پسرم رفت روی تخته سنگ یک اتاقک ساخت. حالا مردم میروند شمع روشن میکنند و دعا میخوانند.»
به تماشای اتاقک میروم؛ کلیسایی کوچک کنار باغستان روستا که به اندازه نشستن یکی دو نفر جا دارد، با قالیچهای به بزرگی پادری و چند تصویر از عیسی مسیح و حضرت مریم و جایی برای روشن کردن شمع، کنار در آبی کوچکش. ماه لرزان از لا به لای درختان بالا میآید و شبنشینی و دورهمی اهالی شروع میشود. ایران خانم میگفت عزا و عروسی ما یکی است، به قول خودش خیر و شر. به زور از دست عصمت درمیروم؛ دستم را گرفته و سمت خانه میکشد. میگوید شام نخورده بروید عیب است بخدا. نمیگویم شب را همین جا میهمانم که ناراحت نشود. اما همین چند دقیقه پیش میفهمم که دو روستای سِر هست؛ سِر بالا و سِر پایین و سِر پایینی آن طرف کوه است، کوه سِر. از آن هیجانانگیزتر اینکه قبرستان مسیونرهای امریکایی و خانواده کاکران هم بالادست روستاست. فردا تکهای دیگر از اسرار سِر را خواهم فهمید.
ابرهای تیره، آسمان را پوشانده و هوای صبح آخرین روز پاییز، مثل تکههای تیز یخ، پوست را میشکافد. قبرستان امریکاییها و قبرستان قدیمی آشوریهای روستا زیر برف مدفون است. روی تابلوی سنگی کنار در، تاریخ 1855 حک شده است. یکی از اهالی میگوید قبرستان در سبز زیبایی داشت که از جا کندهاند. چند جا دیوار فرو ریخته و تبدیل به انبار کاه و علوفه شده و شاخههای خشک بوتههای خودرو از کپههای برف بیرون مانده است. هر قبر تخته سنگی مکعب مستطیل است با خطوط و نقوش انگلیسی و قبر دونیم شده کاکران درست وسط قبرستان است. میگویند به هوای گنج، سنگ را شکستهاند. راستش را بخواهید اگر همین حالا سنگها را بار بزنید و بروید هم کسی خبردار نمیشود.
قبر مورال، سرکنسول انگلستان در تبریز را کنج قبرستان پیدا میکنم که برای درمان به ارومیه آمده و همان جا مرده است. خاک فروریخته از سراشیبی، نیمی از قبر را پوشانده. میگویند مظفرالدین شاه هم وقتی ولیعهد بود از تبریز برای درمان به ارومیه و نزد کاکران آمده است.
راهی آن یکی روستای سِر با کوچههای چشم نواز و پاکیزهاش میشوم؛ یکی از مقاصد گردشگری ارومیه با کلیسای زیبای «مارسرکیز» که قدمت آن به دوره ساسانی میرسد. اینجا همه اهالی آسوریاند اما هوا چنان سرد است که خبری از هیچ جنبندهای نیست و در کلیسا هم بسته است. روی تابلو ورودی نوشته: «این کلیسای آسوری با مصالحی از جنس سنگهای لاشه و رسوبی ساخته شده و متشکل از دو ساختمان به هم پیوسته است. بخش نخست آن شامل ورودی کوچک، سالن نیایش و محراب کلیسا و بخش دوم سالنی که به موازات سالن اول ساخته شده است. این دو بخش با یک ورودی داخلی به هم متصل هستند. طاقهای هر دو قسمت به سبک پارتی - ساسانی و بهصورت طاق گهوارهای با توریزه نعلی شکل است.» گشتی در کوچههای سنگفرش دور و بر میزنم و برمیگردم.
دیشب در سِر آن سوی کوه و در روستای ایران خانم، میهمان یحییپور سرهنگ بازنشسته بودم. هرچه اصرار به رفتن کردم نشد. رفتم بالای پشت بام تا ارومیه را از دور تماشا کنم. دانههای برف مثل پنبهای که از کمان حلاجی گریخته باشد، دانه دانه این طرف و آن طرف میافتاد و ارومیه از دور مثل صندوقچهای از الماس میدرخشید؛ صندوقچه الماس ایران.
«ایران» از آخرین اخبار و گمانه زنی ها درباره سویه جدید کرونا در کشور گزارش می دهد
ایران چگونه از اُمیکرون می گریزد؟
فریبا خان احمدی
خبرنگار
واریانت امیکرون به سرعت برق و باد در حال گسترش است. همزمان با اعلام زنگ خطر شیوع انفجاری امیکرون نرمافزار ماسک نیز روز گذشته معیار رنگبندی کرونایی بر اساس شاخص بستری را تغییر داد. در رنگبندی فوقالعاده امیکرون، حتی تشخیص یک مورد ابتلای سرپایی به امیکرون میتواند رنگ یک شهر را به نارنجی تغییر دهد. متخصصان اپیدمیولوژیست هشدار میدهند؛ فورانی که اپیدمی با واریانت امیکرون به دنبال خواهد داشت، نگران کننده است. این گزاره که امیکرون مثل آتشفشانی است که در کمتر از 15 روز طغیان خواهد کرد شرایط اپیدمی کووید19 را با وجود روند کاهشی آمارهای ابتلا و فوتی در ایران بسیار شکننده کرده است. 28 آذر اولین مورد ابتلا به سویه جدید ویروس کرونا در ایران تأیید شد و حالا با گذشت 8 روز از ورود آن به کشور تعداد مبتلایان قطعی به امیکرون 26 برابر شده است. شیوع انفجاری وغیر قابل گریز سویه جدید امیکرون خطرآفرینی پیک جدید کرونا را محتملتر کرده است. طبق اعلام رئیس اداره بیماریهای واگیر وزارت بهداشت تا روز 6 دی ماه، 26 مورد ابتلا به سویه امیکرون در کشور شناسایی شده و 12 مورد مشکوک نیز در دست بررسی است. همچنین تاکنون در شهرهای تهران، مشهد، بابل، اصفهان و هرمزگان امیکرون شناسایی شده است. احمد وحیدی وزیر کشور تأکید کرده است؛ در صورت رشد قابل توجه این سویه مجبور به اعمال محدودیتهای جدید هستیم.
متخصصان اپیدمیولوژیست بارها اعلام کردهاند برای پیشبینی دقیق اپیدمی باید مؤلفههای میزان رعایت دستورالعملهای بهداشتی در جامعه، موارد مثبت روزانه و مراجعات سرپایی مورد توجه قرار گیرد تا شرایط کرونایی هر شهرستان به صورت شفافتر منعکس و برنامه ریزیهای لازم انجام شود؛ اینکه برای هر گونه اقدامات مقابله ای و واکنش سریع باید ملاک رنگبندی کرونایی به لحاظ شاخص بستری تغییر کند و ابتلای سرپایی ملاک قرار گیرد.
علیرضا ناجی، رئیس مرکز تحقیقات ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز نسبت به شاخصهای رنگبندی کرونایی گلایه میکند و به «ایران» میگوید: از یک و نیم سال پیش از ستاد ملی کرونا در دولت قبلی درخواست کردیم معیار رنگبندی را که بر اساس تعداد موارد مثبت بستری است تغییر دهند چرا که با این معیار رنگبندی، دو هفته از مقابله با اپیدمی عقب میافتیم. او میگوید: در معیار جدید رنگبندی بر اساس موارد بروز روزانه مثبت، مراجعات سرپایی به مراکز درمانی و پایشهای ژنتیکی تغییر میکند.
ناجی با بیان اینکه تعداد تستهای پی سی آر از 120 هزار تست روزانه به کمتر از 20 هزار تست در روز رسیده است، عنوان میکند: طبق اعلام وزارت بهداشت 26 مورد ابتلا به واریانت امیکرون شناسایی شدهاند در حالی که بسیاری از مردم تست کرونا نمی دهند و مجموعه اینها باعث میشود تعداد موارد شناسایی شده رسمی کمتر از تعداد واقعی مبتلایان باشد.
ناجی میگوید: با توجه به اینکه واریانت امیکرون میزان بستری و مرگ کمتری دارد اتکا به تعداد بستریها شاخص دقیقی برای پایش روند اپیدمی نیست. لذا ما باید به آمار بیماران سرپایی نگاه کنیم که به طور رسمی گزارش نمیشود.
رئیس مرکز تحقیقات ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در ادامه به برخی گمانهزنیها در فضای مجازی درباره احتمال همزمانی وجود سویه امیکرون با دلتا در موج قبلی در ایران این طور پاسخ میدهد: اینکه بگوییم سویه امیکرون در ایران بوده و در نقاط مختلف کشور چرخیده اطلاع دقیقی نداریم چرا که پایش ژنتیکی محدودی در ایران انجام شده و نشان میدهد که در پیک قبلی، واریانت دلتا سویه غالب بوده و قبل از آن نیز آلفا در ایران شیوع داشته است.
شدت درگیری پیک بعدی با امیکرون به تدابیر ما بستگی دارد
گرچه شیوع امیکرون در ایران ناگزیر است اما با توجه به واکسیناسیون جدید کرونا در ایران، این سؤال مطرح میشود که آیا احتمال دارد به دلیل آنکه سطح آنتی بادی ایرانیها به نسبت اروپاییها بیشتر است، ایران به شدت کشورهایی همچون انگلیس درگیر این سویه جدید نشود؟ ناجی در پاسخ به این سؤال میگوید: من با این نظر شما موافق هستم. یکی به دلیل واکسیناسیون جدید و دوم ابتلای بسیار بالای ایرانیها در پیک پنجم و چهارم کرونا که تقریباً هر دو پیک از اسفند سال گذشته شکم به شکم شدند و افراد زیادی عفونت کووید را گرفتند.
به اعتقاد ناجی اینکه شیوع بالایی از واریانت امیکرون در اروپا اتفاق افتاده به دلیل کاهش آنتی بادی حاصل از واکسیناسیون در 6 ماه گذشته است برای همین تفاوتی که کشور ما با اروپا دارد همان زمان تزریق واکسن است. البته این را هم باید در نظر بگیریم که کشورهای اروپایی گردش ویروس را کنترل میکنند و محدودیتهایشان به درستی اجرا میشود همچنین با وجود آنکه واکسیناسیون در اروپا زودتر شروع شده و کماکان هم ادامه دارد اما درصد افرادی که برخوردی با عفونت نداشتهاند به علاوه جمعیت افراد واکسینه نشده موجب شده عفونت امیکرون در اروپا با شدت بالایی بچرخد. از طرفی این را هم باید در نظر گرفت که یکی از خصوصیات اصلی امیکرون ایمن گریزی آن نسبت به واکسنها است. بنابراین با وجود آنکه پس از شیوع اخیر واریانت امیکرون در اروپا و امریکا تعداد بیماران واکسینه نشده بیشتر بود اما به تازگی درصد ابتلا در افراد واکسینه نشده به افراد واکسینه شده نزدیک شده است.
او با بیان اینکه واکسیناسیون در ایران از سه ماه گذشته شدت گرفته است، عنوان میکند: اینکه در ایران نسبت به وضعیت شیوع امیکرون آرامش بیشتری در جامعه احساس میشود را نباید به واکسیناسیون ربط دهیم چرا که چنین تفکری به معنای پیشبرد سیاست ایمنی گلهای است در حالی که ما دو پیک بلند آلفا و دلتا را از سال گذشته تاکنون تجربه میکنیم و هنوز هم در روز دو هزار مورد مثبت داریم. چنانچه تعداد تستهای پی سی آر افزایش یابد تعداد موارد ابتلا بیش از اینها هم خواهد بود. در مجموع باید گفت که در هر دو پیک قبلی تعداد زیادی از افراد به کرونا مبتلا شدند و البته هزاران نفر نیز پس از بهبودی دچار عوارض طولانی کووید شدند همه اینها در واقع به قیمت سلامت مردم ایران تمام شد اینکه تا حدودی آرامش به جامعه برگشته به دلیل ابتلا و درگیری زیاد با عفونت ویروس بوده است. پیشبینی ما بر این است امیکرون در ایران به دلیل واکسیناسیون جدید و عفونت قبلی پیک بلندی ایجاد نمیکند اما باید در نظر داشته باشیم اگر محدودیتها را اجرا نکنیم دو هفته دیگر پیک بعدی را تجربه میکنیم و همه اینها بستگی به تدابیر ما دارد که چقدر پیک بعدی خطرآفرین است چرا که هر اندازه تعداد افراد آلوده و بیمار بیشتر شود سهم افراد بستری و بیماری شدید بیشتر شده و به همان نسبت نیز مرگ و میر خواهیم داشت.
ناجی میگوید: شاید پیک بعدی بیماری را به شدت موج قبلی تجربه نکنیم اما چون امیکرون واکسن گریز است با توجه به نوع واکسنهای غیر فعال مورد استفاده این تئوری نیز ضعیف است.
او درباره شائبههای نبود کیت تشخیص کرونا در ایران نیز عنوان میکند: تستهای ما در آزمایشگاه قابلیت تشخیص امیکرون را دارند. برای شناسایی امیکرون یا سایر سویهها باید تستهای تخصصیتری انجام شود. شبکههای بهداشتی به کیت تشخیص امیکرون مجهز شدهاند و با روش سکانس ژنومی این سویه شناسایی میشود. اینکه بگوییم تست پی سی آر سویه امیکرون را تشخیص نمی دهد حرف غلطی است.
تعداد بیماران سرپایی در مشهد با شیب ملایم در حال افزایش است
به هر حال سرایت پذیری بالای این سویه جدید، (هر یک بیمار میتواند حداقل 40 نفر را آلوده کند) به نگرانیهای جدیدی نسبت به رکوردشکنی همهگیری امیکرون در مقایسه با سرعت همهگیری دلتا در کشور دامن زده است. رئیس مرکز تحقیقات ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پیش از این به «ایران» گفته بود: قدرت و سرعت انتشار ویروس اُمیکرون نسبت به دلتا، ۳ تا ۶ برابر و خصوصیت عفونتزایی آن ۵ تا ۸ برابر دلتا است. این یعنی هم اینک تعداد بسیار بیشتری هم به عنوان ناقلان خاموش در جامعه و بخصوص در تهران که تاکنون بیشترین تعداد مبتلایان به سویه جدید را در کشور داشته است، در رفت و آمد هستند.
دیروز خبری به نقل از رئیس بخش مراقبتهای ویژه کودکان بیمارستان اکبر مشهد مبنی بر ابتلای بالای کودکان مشهدی به سویه امیکرون منتشر شد که واکنشها و نگرانیهای زیادی را در میان کاربران شبکههای اجتماعی ایجاد کرد. خبر این بود: «بخش مراقبتهای ویژه کودکان بیمارستان اکبر مشهد گفت: پزشکان احتمال میدهند ویروسی که بیشتر کودکان درگیر آن هستند، همان امیکرون است اما به دلیل نبود کیت نمیتوان با قطعیت در این خصوص اظهار نظر کرد.» اما این خبر تکذیب دکتر محمد پهلوان کاشی، سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی مشهد را در پی داشت. دکتر پهلوان کاشی با بیان اینکه ما این خبر را تأیید نمیکنیم، به «ایران» میگوید: همان طور که ریاست بیمارستان اکبر مشهد و دکتر علوی فوق تخصص عفونی کودکان این بیمارستان اعلام کردهاند؛ میزان بستری در هفته گذشته کاهشی بوده است و تعداد بیماران سرپایی نیز تغییری نداشته است. البته ما تأکید داریم هر بچهای که علامت سرماخوردگی داشت از حضور در اجتماع و تجمعات جلوگیری کند.
او با بیان اینکه آزمایشگاه مرجع در مشهد ظرفیت شناسایی موارد امیکرون را دارد، در ادامه میافزاید: به طور کلی در مجموعه دانشگاه علوم پزشکی مشهد در 6 روز گذشته در بخش بیماران سرپایی افزایش بیماران سرپایی را با شیب ملایم شاهد هستیم اما هنوز وارد پیک ششم نشدهایم.
پهلوان کاشی در پاسخ به اینکه آیا ستاد کرونای استان خراسان رضوی برای تعطیلی مدارس برنامهای دارد، میگوید: تأکید و نظر کمیته علمی کرونا و ستاد کرونای دانشگاه مشهد بر این است که در شرایط پیک، آموزش گروههای واکسینه نشده دانشآموزی غیر حضوری باشد و ما منتظر تصمیم ستاد استانی کرونا هستیم. به محض اینکه رنگبندی جدید ستاد ملی بر مبنای مراجعین سرپایی اعلام شود، محدودیتهای لازم را در نظر میگیریم.
گفتنی است، روز گذشته نرمافزار ماسک وزارت بهداشت اعلام کرد؛ بنابر پیشنهاد تخصصی کمیتههای علمی و اپیدمیولوژی کرونا و تصویب ستاد ملی کرونا و به دلیل سرعت بالای سرایت سویه اُمیکرون نسبت به سویههای قبلی، از 6 دی رنگبندی فوقالعاده امیکرون جایگزین شاخصهای رنگبندی عادی خواهد شد. در رنگبندی فوقالعاده امیکرون، حتی تشخیص یک مورد ابتلای سرپایی به امیکرون میتواند رنگ یک شهر را به نارنجی تغییر دهد، زیرا این نوع از کرونا با سرعت انفجاری سرایت میکند و اگر بموقع جلوی انتشار آن گرفته نشود، به موج ششم سراسری تبدیل خواهد شد.
خبرنگار
واریانت امیکرون به سرعت برق و باد در حال گسترش است. همزمان با اعلام زنگ خطر شیوع انفجاری امیکرون نرمافزار ماسک نیز روز گذشته معیار رنگبندی کرونایی بر اساس شاخص بستری را تغییر داد. در رنگبندی فوقالعاده امیکرون، حتی تشخیص یک مورد ابتلای سرپایی به امیکرون میتواند رنگ یک شهر را به نارنجی تغییر دهد. متخصصان اپیدمیولوژیست هشدار میدهند؛ فورانی که اپیدمی با واریانت امیکرون به دنبال خواهد داشت، نگران کننده است. این گزاره که امیکرون مثل آتشفشانی است که در کمتر از 15 روز طغیان خواهد کرد شرایط اپیدمی کووید19 را با وجود روند کاهشی آمارهای ابتلا و فوتی در ایران بسیار شکننده کرده است. 28 آذر اولین مورد ابتلا به سویه جدید ویروس کرونا در ایران تأیید شد و حالا با گذشت 8 روز از ورود آن به کشور تعداد مبتلایان قطعی به امیکرون 26 برابر شده است. شیوع انفجاری وغیر قابل گریز سویه جدید امیکرون خطرآفرینی پیک جدید کرونا را محتملتر کرده است. طبق اعلام رئیس اداره بیماریهای واگیر وزارت بهداشت تا روز 6 دی ماه، 26 مورد ابتلا به سویه امیکرون در کشور شناسایی شده و 12 مورد مشکوک نیز در دست بررسی است. همچنین تاکنون در شهرهای تهران، مشهد، بابل، اصفهان و هرمزگان امیکرون شناسایی شده است. احمد وحیدی وزیر کشور تأکید کرده است؛ در صورت رشد قابل توجه این سویه مجبور به اعمال محدودیتهای جدید هستیم.
متخصصان اپیدمیولوژیست بارها اعلام کردهاند برای پیشبینی دقیق اپیدمی باید مؤلفههای میزان رعایت دستورالعملهای بهداشتی در جامعه، موارد مثبت روزانه و مراجعات سرپایی مورد توجه قرار گیرد تا شرایط کرونایی هر شهرستان به صورت شفافتر منعکس و برنامه ریزیهای لازم انجام شود؛ اینکه برای هر گونه اقدامات مقابله ای و واکنش سریع باید ملاک رنگبندی کرونایی به لحاظ شاخص بستری تغییر کند و ابتلای سرپایی ملاک قرار گیرد.
علیرضا ناجی، رئیس مرکز تحقیقات ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی نیز نسبت به شاخصهای رنگبندی کرونایی گلایه میکند و به «ایران» میگوید: از یک و نیم سال پیش از ستاد ملی کرونا در دولت قبلی درخواست کردیم معیار رنگبندی را که بر اساس تعداد موارد مثبت بستری است تغییر دهند چرا که با این معیار رنگبندی، دو هفته از مقابله با اپیدمی عقب میافتیم. او میگوید: در معیار جدید رنگبندی بر اساس موارد بروز روزانه مثبت، مراجعات سرپایی به مراکز درمانی و پایشهای ژنتیکی تغییر میکند.
ناجی با بیان اینکه تعداد تستهای پی سی آر از 120 هزار تست روزانه به کمتر از 20 هزار تست در روز رسیده است، عنوان میکند: طبق اعلام وزارت بهداشت 26 مورد ابتلا به واریانت امیکرون شناسایی شدهاند در حالی که بسیاری از مردم تست کرونا نمی دهند و مجموعه اینها باعث میشود تعداد موارد شناسایی شده رسمی کمتر از تعداد واقعی مبتلایان باشد.
ناجی میگوید: با توجه به اینکه واریانت امیکرون میزان بستری و مرگ کمتری دارد اتکا به تعداد بستریها شاخص دقیقی برای پایش روند اپیدمی نیست. لذا ما باید به آمار بیماران سرپایی نگاه کنیم که به طور رسمی گزارش نمیشود.
رئیس مرکز تحقیقات ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در ادامه به برخی گمانهزنیها در فضای مجازی درباره احتمال همزمانی وجود سویه امیکرون با دلتا در موج قبلی در ایران این طور پاسخ میدهد: اینکه بگوییم سویه امیکرون در ایران بوده و در نقاط مختلف کشور چرخیده اطلاع دقیقی نداریم چرا که پایش ژنتیکی محدودی در ایران انجام شده و نشان میدهد که در پیک قبلی، واریانت دلتا سویه غالب بوده و قبل از آن نیز آلفا در ایران شیوع داشته است.
شدت درگیری پیک بعدی با امیکرون به تدابیر ما بستگی دارد
گرچه شیوع امیکرون در ایران ناگزیر است اما با توجه به واکسیناسیون جدید کرونا در ایران، این سؤال مطرح میشود که آیا احتمال دارد به دلیل آنکه سطح آنتی بادی ایرانیها به نسبت اروپاییها بیشتر است، ایران به شدت کشورهایی همچون انگلیس درگیر این سویه جدید نشود؟ ناجی در پاسخ به این سؤال میگوید: من با این نظر شما موافق هستم. یکی به دلیل واکسیناسیون جدید و دوم ابتلای بسیار بالای ایرانیها در پیک پنجم و چهارم کرونا که تقریباً هر دو پیک از اسفند سال گذشته شکم به شکم شدند و افراد زیادی عفونت کووید را گرفتند.
به اعتقاد ناجی اینکه شیوع بالایی از واریانت امیکرون در اروپا اتفاق افتاده به دلیل کاهش آنتی بادی حاصل از واکسیناسیون در 6 ماه گذشته است برای همین تفاوتی که کشور ما با اروپا دارد همان زمان تزریق واکسن است. البته این را هم باید در نظر بگیریم که کشورهای اروپایی گردش ویروس را کنترل میکنند و محدودیتهایشان به درستی اجرا میشود همچنین با وجود آنکه واکسیناسیون در اروپا زودتر شروع شده و کماکان هم ادامه دارد اما درصد افرادی که برخوردی با عفونت نداشتهاند به علاوه جمعیت افراد واکسینه نشده موجب شده عفونت امیکرون در اروپا با شدت بالایی بچرخد. از طرفی این را هم باید در نظر گرفت که یکی از خصوصیات اصلی امیکرون ایمن گریزی آن نسبت به واکسنها است. بنابراین با وجود آنکه پس از شیوع اخیر واریانت امیکرون در اروپا و امریکا تعداد بیماران واکسینه نشده بیشتر بود اما به تازگی درصد ابتلا در افراد واکسینه نشده به افراد واکسینه شده نزدیک شده است.
او با بیان اینکه واکسیناسیون در ایران از سه ماه گذشته شدت گرفته است، عنوان میکند: اینکه در ایران نسبت به وضعیت شیوع امیکرون آرامش بیشتری در جامعه احساس میشود را نباید به واکسیناسیون ربط دهیم چرا که چنین تفکری به معنای پیشبرد سیاست ایمنی گلهای است در حالی که ما دو پیک بلند آلفا و دلتا را از سال گذشته تاکنون تجربه میکنیم و هنوز هم در روز دو هزار مورد مثبت داریم. چنانچه تعداد تستهای پی سی آر افزایش یابد تعداد موارد ابتلا بیش از اینها هم خواهد بود. در مجموع باید گفت که در هر دو پیک قبلی تعداد زیادی از افراد به کرونا مبتلا شدند و البته هزاران نفر نیز پس از بهبودی دچار عوارض طولانی کووید شدند همه اینها در واقع به قیمت سلامت مردم ایران تمام شد اینکه تا حدودی آرامش به جامعه برگشته به دلیل ابتلا و درگیری زیاد با عفونت ویروس بوده است. پیشبینی ما بر این است امیکرون در ایران به دلیل واکسیناسیون جدید و عفونت قبلی پیک بلندی ایجاد نمیکند اما باید در نظر داشته باشیم اگر محدودیتها را اجرا نکنیم دو هفته دیگر پیک بعدی را تجربه میکنیم و همه اینها بستگی به تدابیر ما دارد که چقدر پیک بعدی خطرآفرین است چرا که هر اندازه تعداد افراد آلوده و بیمار بیشتر شود سهم افراد بستری و بیماری شدید بیشتر شده و به همان نسبت نیز مرگ و میر خواهیم داشت.
ناجی میگوید: شاید پیک بعدی بیماری را به شدت موج قبلی تجربه نکنیم اما چون امیکرون واکسن گریز است با توجه به نوع واکسنهای غیر فعال مورد استفاده این تئوری نیز ضعیف است.
او درباره شائبههای نبود کیت تشخیص کرونا در ایران نیز عنوان میکند: تستهای ما در آزمایشگاه قابلیت تشخیص امیکرون را دارند. برای شناسایی امیکرون یا سایر سویهها باید تستهای تخصصیتری انجام شود. شبکههای بهداشتی به کیت تشخیص امیکرون مجهز شدهاند و با روش سکانس ژنومی این سویه شناسایی میشود. اینکه بگوییم تست پی سی آر سویه امیکرون را تشخیص نمی دهد حرف غلطی است.
تعداد بیماران سرپایی در مشهد با شیب ملایم در حال افزایش است
به هر حال سرایت پذیری بالای این سویه جدید، (هر یک بیمار میتواند حداقل 40 نفر را آلوده کند) به نگرانیهای جدیدی نسبت به رکوردشکنی همهگیری امیکرون در مقایسه با سرعت همهگیری دلتا در کشور دامن زده است. رئیس مرکز تحقیقات ویروس شناسی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پیش از این به «ایران» گفته بود: قدرت و سرعت انتشار ویروس اُمیکرون نسبت به دلتا، ۳ تا ۶ برابر و خصوصیت عفونتزایی آن ۵ تا ۸ برابر دلتا است. این یعنی هم اینک تعداد بسیار بیشتری هم به عنوان ناقلان خاموش در جامعه و بخصوص در تهران که تاکنون بیشترین تعداد مبتلایان به سویه جدید را در کشور داشته است، در رفت و آمد هستند.
دیروز خبری به نقل از رئیس بخش مراقبتهای ویژه کودکان بیمارستان اکبر مشهد مبنی بر ابتلای بالای کودکان مشهدی به سویه امیکرون منتشر شد که واکنشها و نگرانیهای زیادی را در میان کاربران شبکههای اجتماعی ایجاد کرد. خبر این بود: «بخش مراقبتهای ویژه کودکان بیمارستان اکبر مشهد گفت: پزشکان احتمال میدهند ویروسی که بیشتر کودکان درگیر آن هستند، همان امیکرون است اما به دلیل نبود کیت نمیتوان با قطعیت در این خصوص اظهار نظر کرد.» اما این خبر تکذیب دکتر محمد پهلوان کاشی، سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی مشهد را در پی داشت. دکتر پهلوان کاشی با بیان اینکه ما این خبر را تأیید نمیکنیم، به «ایران» میگوید: همان طور که ریاست بیمارستان اکبر مشهد و دکتر علوی فوق تخصص عفونی کودکان این بیمارستان اعلام کردهاند؛ میزان بستری در هفته گذشته کاهشی بوده است و تعداد بیماران سرپایی نیز تغییری نداشته است. البته ما تأکید داریم هر بچهای که علامت سرماخوردگی داشت از حضور در اجتماع و تجمعات جلوگیری کند.
او با بیان اینکه آزمایشگاه مرجع در مشهد ظرفیت شناسایی موارد امیکرون را دارد، در ادامه میافزاید: به طور کلی در مجموعه دانشگاه علوم پزشکی مشهد در 6 روز گذشته در بخش بیماران سرپایی افزایش بیماران سرپایی را با شیب ملایم شاهد هستیم اما هنوز وارد پیک ششم نشدهایم.
پهلوان کاشی در پاسخ به اینکه آیا ستاد کرونای استان خراسان رضوی برای تعطیلی مدارس برنامهای دارد، میگوید: تأکید و نظر کمیته علمی کرونا و ستاد کرونای دانشگاه مشهد بر این است که در شرایط پیک، آموزش گروههای واکسینه نشده دانشآموزی غیر حضوری باشد و ما منتظر تصمیم ستاد استانی کرونا هستیم. به محض اینکه رنگبندی جدید ستاد ملی بر مبنای مراجعین سرپایی اعلام شود، محدودیتهای لازم را در نظر میگیریم.
گفتنی است، روز گذشته نرمافزار ماسک وزارت بهداشت اعلام کرد؛ بنابر پیشنهاد تخصصی کمیتههای علمی و اپیدمیولوژی کرونا و تصویب ستاد ملی کرونا و به دلیل سرعت بالای سرایت سویه اُمیکرون نسبت به سویههای قبلی، از 6 دی رنگبندی فوقالعاده امیکرون جایگزین شاخصهای رنگبندی عادی خواهد شد. در رنگبندی فوقالعاده امیکرون، حتی تشخیص یک مورد ابتلای سرپایی به امیکرون میتواند رنگ یک شهر را به نارنجی تغییر دهد، زیرا این نوع از کرونا با سرعت انفجاری سرایت میکند و اگر بموقع جلوی انتشار آن گرفته نشود، به موج ششم سراسری تبدیل خواهد شد.
فهرست 22 فیلم چهلمین جشنواره فیلم فجر اعلام شد
فصل رویش
نیلوفر ساسانی
خبرنگار
تکلیف فیلمهای راه یافته به چهلمین جشنواره فیلم فجر در دقایق پایانی یکشنبه 5 دیماه مشخص شد و فهرست ۲۲ فیلم حاضر در بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره معرفی شدند؛ فهرستی که با وجود غیبت بزرگان سینما میتوان در آن شاهد رقابت سه نسل از فیلمسازان بود؛ از مسعود کیمیایی تا آرین وزیر دفتری و یوسف حاتمیکیا.
رقابت چند نسل از فیلمسازان
مسعود کیمیایی تنها نماینده نسل اول فیلمسازان در فجر چهلم است. فارغ از فیلم «خون شد» که به خاطر کنارهگیری فیلمساز از داوری حضوری نیم بند در جشنواره سیوهشتم داشت، کیمیایی پس از پنج سال دوری با «خائنکشی» به جشنواره امسال آمده است. ابراهیم حاتمیکیا نه در قامت کارگردان بلکه در کسوت تهیهکننده در همراهی با پسرش یوسف، «شب طلایی» را به جشنواره آورده است. در پیگیری نامهای آشنا از نسل دوم فیلمسازان با رضا میرکریمی (نگهبان شب)، از میان کارگردانهای آزمونپس داده با بهروز شعیبی (بدون قرار قبلی) و منیره قیدی (دسته دختران) روبهرو هستیم. محمد حسین مهدویان که حضوری مستمر در ادوار مختلف جشنواره داشته همین ماه قبل «مرد بازنده» را جلوی دوربین برد تا همچنان فیلمساز فعال جشنواره بماند. به این فهرست میتوان اسامی فیلمسازانی چون کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری (2888)، داوود بیدل (نمور)، امیرحسین عسگری (برف آخر)، علی حضرتی (شهرک)، حمید شاهحاتمی (ماهان)، سید هادی محقق (درب)، حسین دارابی (صورت فلکی)، امیرعباس ربیعی (ضد)، علی عباس میرزایی (بیرو/ با محور زندگی علیرضا بیرانوند) و حسین نمازی (شادروان) را اضافه کرد که با دومین یا سومین تجربه کارگردانیشان به جشنواره آمدهاند.
تازهنفسهای کنجکاویبرانگیز
درست است که ویترین این دوره از نامهای سرشناس قدیمی خالی نیست ولی کنجکاوی در اطراف فیلمهایی است که جوانترها ساختهاند. امسال را باید سال تازهنفسها دانست. در چند سال گذشته جشنواره در قرق فیلمسازان جوان بوده و خیلی از نامهای ناآشنا در عرض برگزاری جشنواره به امضاهای معتبر تبدیل شدهاند. هفت فیلم از 22 فیلم حاضر در جشنواره برای فیلم اولیهاست. در این فهرست هادی حجازیفر آشناترین نام است. این بازیگر سینما پس از تجربه حضور چند ساله در کسوت بازیگری امسال در قامت کارگردان به جشنواره آمده و نسخهای سینمایی از سریالش را با عنوان «موقعیت مهدی» با محوریت زندگی شهید مهدی باکری به جشنواره آورده است. در میان فهرست فیلم اولیها بدون شک اولین فیلم بلند آرین وزیردفتری
- کارگردانی نامآشنا در عرصه فیلم کوتاه - با عنوان «بیرؤیا» را میتوان در صدر کنجکاویبرانگیزهای جشنواره قرار داد. «ملاقات خصوصی» ساخته امید شمس از دیگر آثاری است که وسوسه برای تماشای آن بالاست. سید مرتضی فاطمی (بیمادر)، یوسف حاتمیکیا (شب طلایی)، کاظم دانشی (علفزار) و رامین سهراب (لایههای دروغ) دیگر کارگردانان فیلم اولی این دوره هستند که در مرکز توجه قرار دارند.
غایبان جشنواره و امیدهای اکران
جشنواره فیلم فجر ضیافت سینماست اما تمام بضاعت یکساله سینمای ایران نیست. نه بودن فیلم در جشنواره اثبات بهتر بودن آن است و نه راه نیافتنش دلیل بر ضعف آن. در فهرست غایبان این دوره از جشنواره به لیستی از نامهای سرشناس میرسیم که گرچه عدم حضورشان از تب و تاب جشنواره کم کرده اما همین فهرست بخش زیادی از امید رونق اکران سینما در سال آینده است. بعد از سعید روستایی و مانی حقیقی که طی روزهای گذشته غیبتشان در جشنواره فجر را به دلیل آماده نبودن فیلمهایشان اعلام کردند حالا نام وحید جلیلوند در میان غایبان این دوره از جشنواره دیده میشود. تکلیف «برادران لیلا» و «تفریق» پیش از اعلام اسامی فیلمهای راه یافته به جشنواره مشخص شده بود اما غیبت وحید جلیلوند سؤالبرانگیز است و هنوز مشخص نیست که سازندگان فیلم متقاضی حضور در جشنواره نبودند یا این فیلم به دلایل دیگری به جشنواره راه نیافته است. بر این اساس هیچ یک از سه فیلم کنجکاویبرانگیز نوید محمدزاده در بخش مسابقه نیست و این بازیگر خود یکی از غایبان بزرگ این دوره است. در این لیست جای خالی «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی هم با واکنشهای مختلفی همراه بود که گویا فیلم فرم حضور در جشنواره را پر نکرده است. همچنین بجز «قاتل و وحشی» حمید نعمتالله که برگزارکنندگان جشنواره یا قوانینش مانع حضورش در جشنواره شد، با غیبت «پیر پسر» اکتای براهنی، حامد بهداد و لیلا حاتمی به جمع بازیگران غایب جشنواره چهلم اضافه شدند.
در انتظار غافلگیری نامهای تازه وارد
با انتشار اسامی فیلمهای راه یافته به جشنواره چهلم دوباره بازار حرف و حدیثها و مرثیهسرایی و اظهار یأس و امید داغ شد. برخی مثل همیشه معتقدند از تنور امسال جشنواره آبیگرم نمیشود و گروهی هم امیدوارند همین وضعیت مقدمهای برای غافلگیریهای بزرگ باشد که لذت سینما به همین غافلگیریهاست. همیشه ممکن است در فیلمی پرستاره برخی چیزها دست به دست هم ندهد و اتفاقی که منتظر بودیم نیفتد و همچون دورههای گذشته نامهای ناآشنا شگفتیسازان جشنواره باشند. مصطفی جلالیفخر از منتقدان شناخته شده یکی از چهرههایی است که روز گذشته در پاسخ به این دست واکنشها نوشت: «به عنوان منتقد فیلم عرض میکنم که آنچه مبنای ارزیابی کیفیت فیلم است، فقط و فقط خود فیلم است، نه نامهایی که در تیتراژ نوشته شده است. تا وقتی فیلمها را ندیدهایم، هرگونه پیشداوری عجولانه، ناکارآمد و کمارزش است. شاید همان نامهای تازهوارد، همه را غافلگیر کنند و چه بسا آدم معروفها، فیلمهایی بسازند که باعث شگفتی معکوس شوند. من خودم همواره در 30 دوره جشنوارهای که تجربه کردهام، خوشبینانه، در انتظار تماشای فیلمهای خوب، خیلیخوب و حتی شاهکار هستم.»
خبرنگار
تکلیف فیلمهای راه یافته به چهلمین جشنواره فیلم فجر در دقایق پایانی یکشنبه 5 دیماه مشخص شد و فهرست ۲۲ فیلم حاضر در بخش سودای سیمرغ این دوره از جشنواره معرفی شدند؛ فهرستی که با وجود غیبت بزرگان سینما میتوان در آن شاهد رقابت سه نسل از فیلمسازان بود؛ از مسعود کیمیایی تا آرین وزیر دفتری و یوسف حاتمیکیا.
رقابت چند نسل از فیلمسازان
مسعود کیمیایی تنها نماینده نسل اول فیلمسازان در فجر چهلم است. فارغ از فیلم «خون شد» که به خاطر کنارهگیری فیلمساز از داوری حضوری نیم بند در جشنواره سیوهشتم داشت، کیمیایی پس از پنج سال دوری با «خائنکشی» به جشنواره امسال آمده است. ابراهیم حاتمیکیا نه در قامت کارگردان بلکه در کسوت تهیهکننده در همراهی با پسرش یوسف، «شب طلایی» را به جشنواره آورده است. در پیگیری نامهای آشنا از نسل دوم فیلمسازان با رضا میرکریمی (نگهبان شب)، از میان کارگردانهای آزمونپس داده با بهروز شعیبی (بدون قرار قبلی) و منیره قیدی (دسته دختران) روبهرو هستیم. محمد حسین مهدویان که حضوری مستمر در ادوار مختلف جشنواره داشته همین ماه قبل «مرد بازنده» را جلوی دوربین برد تا همچنان فیلمساز فعال جشنواره بماند. به این فهرست میتوان اسامی فیلمسازانی چون کیوان علیمحمدی و علیاکبر حیدری (2888)، داوود بیدل (نمور)، امیرحسین عسگری (برف آخر)، علی حضرتی (شهرک)، حمید شاهحاتمی (ماهان)، سید هادی محقق (درب)، حسین دارابی (صورت فلکی)، امیرعباس ربیعی (ضد)، علی عباس میرزایی (بیرو/ با محور زندگی علیرضا بیرانوند) و حسین نمازی (شادروان) را اضافه کرد که با دومین یا سومین تجربه کارگردانیشان به جشنواره آمدهاند.
تازهنفسهای کنجکاویبرانگیز
درست است که ویترین این دوره از نامهای سرشناس قدیمی خالی نیست ولی کنجکاوی در اطراف فیلمهایی است که جوانترها ساختهاند. امسال را باید سال تازهنفسها دانست. در چند سال گذشته جشنواره در قرق فیلمسازان جوان بوده و خیلی از نامهای ناآشنا در عرض برگزاری جشنواره به امضاهای معتبر تبدیل شدهاند. هفت فیلم از 22 فیلم حاضر در جشنواره برای فیلم اولیهاست. در این فهرست هادی حجازیفر آشناترین نام است. این بازیگر سینما پس از تجربه حضور چند ساله در کسوت بازیگری امسال در قامت کارگردان به جشنواره آمده و نسخهای سینمایی از سریالش را با عنوان «موقعیت مهدی» با محوریت زندگی شهید مهدی باکری به جشنواره آورده است. در میان فهرست فیلم اولیها بدون شک اولین فیلم بلند آرین وزیردفتری
- کارگردانی نامآشنا در عرصه فیلم کوتاه - با عنوان «بیرؤیا» را میتوان در صدر کنجکاویبرانگیزهای جشنواره قرار داد. «ملاقات خصوصی» ساخته امید شمس از دیگر آثاری است که وسوسه برای تماشای آن بالاست. سید مرتضی فاطمی (بیمادر)، یوسف حاتمیکیا (شب طلایی)، کاظم دانشی (علفزار) و رامین سهراب (لایههای دروغ) دیگر کارگردانان فیلم اولی این دوره هستند که در مرکز توجه قرار دارند.
غایبان جشنواره و امیدهای اکران
جشنواره فیلم فجر ضیافت سینماست اما تمام بضاعت یکساله سینمای ایران نیست. نه بودن فیلم در جشنواره اثبات بهتر بودن آن است و نه راه نیافتنش دلیل بر ضعف آن. در فهرست غایبان این دوره از جشنواره به لیستی از نامهای سرشناس میرسیم که گرچه عدم حضورشان از تب و تاب جشنواره کم کرده اما همین فهرست بخش زیادی از امید رونق اکران سینما در سال آینده است. بعد از سعید روستایی و مانی حقیقی که طی روزهای گذشته غیبتشان در جشنواره فجر را به دلیل آماده نبودن فیلمهایشان اعلام کردند حالا نام وحید جلیلوند در میان غایبان این دوره از جشنواره دیده میشود. تکلیف «برادران لیلا» و «تفریق» پیش از اعلام اسامی فیلمهای راه یافته به جشنواره مشخص شده بود اما غیبت وحید جلیلوند سؤالبرانگیز است و هنوز مشخص نیست که سازندگان فیلم متقاضی حضور در جشنواره نبودند یا این فیلم به دلایل دیگری به جشنواره راه نیافته است. بر این اساس هیچ یک از سه فیلم کنجکاویبرانگیز نوید محمدزاده در بخش مسابقه نیست و این بازیگر خود یکی از غایبان بزرگ این دوره است. در این لیست جای خالی «جنگ جهانی سوم» هومن سیدی هم با واکنشهای مختلفی همراه بود که گویا فیلم فرم حضور در جشنواره را پر نکرده است. همچنین بجز «قاتل و وحشی» حمید نعمتالله که برگزارکنندگان جشنواره یا قوانینش مانع حضورش در جشنواره شد، با غیبت «پیر پسر» اکتای براهنی، حامد بهداد و لیلا حاتمی به جمع بازیگران غایب جشنواره چهلم اضافه شدند.
در انتظار غافلگیری نامهای تازه وارد
با انتشار اسامی فیلمهای راه یافته به جشنواره چهلم دوباره بازار حرف و حدیثها و مرثیهسرایی و اظهار یأس و امید داغ شد. برخی مثل همیشه معتقدند از تنور امسال جشنواره آبیگرم نمیشود و گروهی هم امیدوارند همین وضعیت مقدمهای برای غافلگیریهای بزرگ باشد که لذت سینما به همین غافلگیریهاست. همیشه ممکن است در فیلمی پرستاره برخی چیزها دست به دست هم ندهد و اتفاقی که منتظر بودیم نیفتد و همچون دورههای گذشته نامهای ناآشنا شگفتیسازان جشنواره باشند. مصطفی جلالیفخر از منتقدان شناخته شده یکی از چهرههایی است که روز گذشته در پاسخ به این دست واکنشها نوشت: «به عنوان منتقد فیلم عرض میکنم که آنچه مبنای ارزیابی کیفیت فیلم است، فقط و فقط خود فیلم است، نه نامهایی که در تیتراژ نوشته شده است. تا وقتی فیلمها را ندیدهایم، هرگونه پیشداوری عجولانه، ناکارآمد و کمارزش است. شاید همان نامهای تازهوارد، همه را غافلگیر کنند و چه بسا آدم معروفها، فیلمهایی بسازند که باعث شگفتی معکوس شوند. من خودم همواره در 30 دوره جشنوارهای که تجربه کردهام، خوشبینانه، در انتظار تماشای فیلمهای خوب، خیلیخوب و حتی شاهکار هستم.»
«ایران» از اهمیت دستیابی به پیشنویس ایرانی و تأثیر آن بر دور جدیدمذاکرات گزارش میدهد
عبور از وین 6
وزیر امورخارجه: دیگر سند ژوئن ۲۰۲۱ (خرداد 1400)را کنار گذاشتیم و به اسناد جدید و مشترک یک دسامبر و ۱۵ دسامبر(10و24آذر) رسیدهایم
علی باقری دیروز دوشنبه برای شرکت در دور هشتم مذاکرات وارد وین شد. همزمان با حاضر شدن تیم مذاکرات در هتل کوبورگ حسین امیرعبداللهیان اطلاعات قابل تأمل و مهمی را بیان کرد. وزیر امور خارجه کشورمان در جمع خبرنگاران به طور رسمی از عبور مذاکرهکنندگان از پیشنویس بیست ژوئن خبر داد. این پیشنویس مربوط به شش دور مذاکرات دولت سابق با اعضای 1+4 بود که شائبهها و مشکلات فراوان آن منجر به شکست گفتوگوها شده بود. امیرعبداللهیان در این خصوص گفت: «امروز دور جدید مذاکرات در وین شروع میشود، از جمله موضوعاتی که در دستور کار ماست بحث تضمین و راستی آزمایی است. امروز سند مشترک و قابل قبولی روی میز مذاکرهکنندگان داریم که آنها را اسناد یک دسامبر و ۱۵ دسامبر میخوانیم، هم در موضوع هستهای و هم در بحث تحریمها، یعنی دیگر سند ژوئن ۲۰۲۱ را کنار گذاشتیم و به سند جدید و مشترکی رسیدیم.»
وزیر خارجه خاطرنشان کرد: «از امروز مذاکرات ما حول آن سند مشترک شروع میشود، از جمله موضوعات در دستور کار در مذاکرات جاری ما بحث تضمین و راستیآزمایی است. برای ما مهمترین مسأله این است که باید در ذیل این واژهها و موضوعات به نقطهای برسیم که اولاً نفت ایران به آسانی و بدون هیچ منعی فروخته شود و پول نفت بهصورت ارزی در حسابهای بانکی ایران وارد شود و ما از همه مزایای اقتصادی که در برجام پیشبینی شده بتوانیم استفاده کنیم.»
سخنگوی وزارت امور خارجه نیز در همین خصوص گفت: «ما از موضوعات شکلی عبور کردیم و بعد از دور هفتم به دو سند جدید رسیدیم. پیشنهادات و نظرات ایران کاملاً در آنها گنجانده شده و امروز دو سند جدید داریم و سند رفع تحریمها سندی است که بهصورت خاص در تمرکز ویژه مذاکره کنندگان ملت است. انتظار داریم طرف مقابل تعهد و جدیت نشان دهد که آمدهاند تا به توافق معنادار و منطبق با حقوق بینالملل برسند. روزهای آتی نشان میدهد پاسخ جدیت ایران از طرفهای مقابل داده خواهد شد.»
اهمیت عبور از پیشنویس 20 ژوئن
امریکاییها همواره برجام را سکویی برای سایر خواستههای ضدایرانی خود در نظر گرفتهاند. این موضوع که قبلاً بهصورت تحلیل مطرح میشد در خواستههای تیم دولت بایدن در روزهای ابتدایی قدرت گرفتن نیز دیده میشد. جو بایدن در سخنان انتخاباتی خود در خصوص ایران از ضرورت «تقویت» و «گسترش برجام» و گرفتن امتیازات منطقهای و امنیتی از کشورمان سخن گفته بود. جیک سالیوان مشاور امنیت ملی امریکا همراه با ویلیام برنز نیز در تحلیلی به این موضوع پرداختند که ایران نه تنها باید محدودیتهای برجامی را تمدید کند که حتی باید در خصوص موشکهای بالستیک خود نیز حاضر به مذاکره شود.
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا نیز پیشتر این مسأله را به صراحت گفته بود: «ما از برجام بهعنوان یک سکو استفاده خواهیم کرد، با متحدان و شرکای خود همکاری خواهیم کرد تا آن را تقویت و بلندمدتتر کنیم. به این ترتیب زمینه بهتری برای «فشار جمعی» علیه سایر فعالیتهای بیثباتکننده ایران فراهم میشود و اطمینان حاصل میشود که وقتی بحث این فعالیتها به میان آمد، این ایران است که منزوی میشود، نه امریکا»
این سناریوی هیأت حاکمه امریکا برای گسترش برجام به سایر حوزهها، چه در دوره اوباما و چه در زمان ترامپ و حتی بایدن وجود داشته و هر بار به شکلی آن را تکرار کردند. به همین علت آنها تلاش داشتند تا در شش دور مذاکرات وین این خواستهها را به کشورمان تحمیل کنند. شش دور مذاکراتی که عباس عراقچی آن را پیگیری میکرد همراه با خواستههای فرابرجامی امریکا از جمله تمدید محدودیتهای برجامی و گنجاندن مباحث موشکی و منطقهای بود. این رخداد باعث شد تا به گفته اعضای حاضر در مذاکرات امریکا و تروئیکای اروپا انجام گفتوگوها را به مسائل منطقهای گره بزنند و حاضر به ارائه تضمینهای لازم به کشورمان و راستیآزمایی نباشند، با برداشتن تحریمهای کارزار فشار حداکثری امریکا در دوره ترامپ مخالفت کنند و حتی خواستار تعهدات فرابرجامی در تعهدات هستهای ایران باشند. همین موارد باعث شد تا وصف ناکام بر شش دور مذاکرات دولت قبل اطلاق شود و ضرورت تغییر ریلگذاری مذاکرات مورد توجه قرار بگیرد.
عقب نشینی امریکا و تروئیکای اروپا
مذاکرات دور هفتم توسط دولتمردان جدید کشور از هشتم آذرماه آغاز شد و تا بیست و ششم ادامه داشت. با وجود جوسازیهای رسانهای و بعضاً پروپاگاندای رسانهای امریکا و اروپا علیه تیم جدید مذاکرهکننده اما این مذاکرات در مدت زمان محدود به یک پیشنویس مشترک رسید که مبنای آن خواستههای ایران بود. این خواستهها که بهصورت بستههای پیشنهادی ایران تحویل داده شد در دو موضوع تعهدات هستهای ایران و رفع تحریمها بر پایه توافق سال 2015 بنا شد. طرفهای مخالف سعی داشتند تا متن مربوط به وین شش که شکست خورده بود را بهعنوان مبنای مذاکرات قرار دهند. اما دیپلماسی فعال مقامات کشورمان باعث شد آنها علی رغم میل باطنی مجاب شوند که خواستههای دولت جدید ایران را در پیشنویس مذاکرات وارد کنند. این موضوع بهعنوان عقبنشینی امریکا و تروئیکا ارزیابی میشود که همواره بر زیاده خواهیهای پیشین خود تأکید داشتهاند اما اکنون کمتر خواستههای فرابرجامی خود را تکرار میکنند. به بیان دیگر ایران اکنون تاحدود زیادی توانسته سکوی زیادهخواهی این کشورها را سست و متزلزل کند. در همین زمینه رابرت مالی نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران دیروز در موضعی انفعالی اعلام کرد که کشورش با «توافقی بدتر از برجام» موافقت نخواهد کرد.
دیپلماسی در خدمت منافع ملی
از ابتدای دولت سیزدهم رئیس جمهور جدید ایران به صراحت اعلام کرد که سیاست خارجی دیگر نه از برجام آغاز میشود و نه به آن ختم خواهد شد. پیام این گزاره دقیق توسط سایر کشورها دریافت شد و ایران ضمن توسعه همکاریهای خود با عضویت در سازمان همکاری شانگهای، فعال شدن ظرفیتهای اکو و گسترش روابط با کشورهای همسایه و غیرغربی این پیام را مخابره کرد که آینده کشور را برخلاف گذشته به مذاکرات برجامی گره نخواهد زد. با وجود خارج شدن برجام از تحولات کشور، دولت جدید مذاکرات را با یک دیپلماسی فعال پیگیری کرد. یکی از توفیقات تیم مذاکره کننده افزایش قدرت دیپلماسی و نشستهای دوجانبه با کشورهایی بود که مواضع و زمینههای مشترکی با کشورمان داشتهاند. به همین دلیل شاهد حمایت روسیه و چین در طول مذاکرات از مواضع کشورمان بودهایم و وزنکشی فضای هتل کوبورگ به نفع خواستههای ایران در رفع تحریمها تغییر کرد.
روز گذشته و پیش از آغاز مذاکرات دور هشتم، مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی ایران با رؤسای هیأتهای چین و روسیه دیدار کرد و آنها را در جریان خواستههای ایران برای رفع کامل و مؤثر تحریمها گذاشت. علی باقری کنی، وانگ کوان و میخائیل اولیانوف دیروز پیش از برگزاری نشست کمیسیون مشترک در هتل کوبورگ رایزنیهای دیپلماتیک انجام دادند. همچنین علی باقری در ادامه رایزنیهای دیپلماتیک در دور هشتم مذاکرات رفع تحریم پیش از آغاز گفتوگوها با انریکه مورا معاون دبیر کل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا و مذاکره کننده ارشد فرانسه به صورت جداگانه دیدار و گفت وگو کرد.
یک منبع نزدیک به تیم مذاکره کننده ایران:
اسیر ضربالاجلهای ساختگی نخواهیم شد
یک منبع نزدیک به تیم مذاکرهکننده با بیان اینکه تیم ایران با قدرت و آماده به وین میرود و تا زمانی که لازم باشد برای ادامه گفتوگوها در این شهر خواهد ماند، تأکید کرد: ما اسیر ضربالاجلهای ساختگی نخواهیم شد. به گزارش ایرنا، این منبع نزدیک به تیم مذاکرهکننده ایران با بیان این مطلب، افزود: با توافق درباره مسائل شکلی مذاکرات در دور پیشین، مذاکرهکنندگان قرار است در دور آتی درباره محتوا گفتوگو کنند. اگر طرفهای دیگر آماده تمرکز بر گفتوگوهای محتوایی باشند، میتوانیم رو به جلو حرکت کنیم. وی تصریح کرد: تیم ایران با قدرت و آماده به وین میرود و تا زمانی که لازم باشد برای ادامه گفتوگوها در این شهر خواهد ماند.
او ادامه داد: ایران متعهد به دستیابی به یک توافق خوب در کوتاهترین زمان ممکن است اما ما اسیر ضربالاجلهای ساختگی نخواهیم شد و این ضربالاجلها باعث تغییر خطوط قرمز ما نخواهند شد. برای ما حالت اضطراری در مذاکرات وجود ندارد. وی افزود: پیشرفت حاصل شده درباره متون مربوط به موضوعات هستهای در دور قبل حاکی از تعامل جدی ایران است. الان نوبت طرفهای مقابل است تا حسن نیت خود را در رابطه با موضوعات تحریمی نشان دهند. پیشرفت در دور آتی منوط به رویکرد طرف مقابل است. این منبع درباره گلایههای طرف ایرانی از تیم فرانسوی در مذاکرات گفت: الان قضاوت نمیکنیم. منتظر میمانیم تا ببینیم آیا آنها در دور آتی مذاکرات نقش توافق خراب کن یا توافق درست کن خواهند داشت.
گفتنی است دور هشتم گفتوگوهای نمایندگان ایران و ۱+۴ برای لغو تحریمها، دیروز (دوشنبه) در وین آغاز شده است. این دور از گفتوگوها در حالی از دوشنبه آغاز شده که انتظار میرود طرفهای اروپایی با جدیت بیشتری بر سر میز مذاکره حاضر شده و با پرهیز از فضاسازی رسانهای و تبلیغاتی گامهای عملی برای اجرای تعهدات خود بردارند.
وزیر خارجه خاطرنشان کرد: «از امروز مذاکرات ما حول آن سند مشترک شروع میشود، از جمله موضوعات در دستور کار در مذاکرات جاری ما بحث تضمین و راستیآزمایی است. برای ما مهمترین مسأله این است که باید در ذیل این واژهها و موضوعات به نقطهای برسیم که اولاً نفت ایران به آسانی و بدون هیچ منعی فروخته شود و پول نفت بهصورت ارزی در حسابهای بانکی ایران وارد شود و ما از همه مزایای اقتصادی که در برجام پیشبینی شده بتوانیم استفاده کنیم.»
سخنگوی وزارت امور خارجه نیز در همین خصوص گفت: «ما از موضوعات شکلی عبور کردیم و بعد از دور هفتم به دو سند جدید رسیدیم. پیشنهادات و نظرات ایران کاملاً در آنها گنجانده شده و امروز دو سند جدید داریم و سند رفع تحریمها سندی است که بهصورت خاص در تمرکز ویژه مذاکره کنندگان ملت است. انتظار داریم طرف مقابل تعهد و جدیت نشان دهد که آمدهاند تا به توافق معنادار و منطبق با حقوق بینالملل برسند. روزهای آتی نشان میدهد پاسخ جدیت ایران از طرفهای مقابل داده خواهد شد.»
اهمیت عبور از پیشنویس 20 ژوئن
امریکاییها همواره برجام را سکویی برای سایر خواستههای ضدایرانی خود در نظر گرفتهاند. این موضوع که قبلاً بهصورت تحلیل مطرح میشد در خواستههای تیم دولت بایدن در روزهای ابتدایی قدرت گرفتن نیز دیده میشد. جو بایدن در سخنان انتخاباتی خود در خصوص ایران از ضرورت «تقویت» و «گسترش برجام» و گرفتن امتیازات منطقهای و امنیتی از کشورمان سخن گفته بود. جیک سالیوان مشاور امنیت ملی امریکا همراه با ویلیام برنز نیز در تحلیلی به این موضوع پرداختند که ایران نه تنها باید محدودیتهای برجامی را تمدید کند که حتی باید در خصوص موشکهای بالستیک خود نیز حاضر به مذاکره شود.
آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه امریکا نیز پیشتر این مسأله را به صراحت گفته بود: «ما از برجام بهعنوان یک سکو استفاده خواهیم کرد، با متحدان و شرکای خود همکاری خواهیم کرد تا آن را تقویت و بلندمدتتر کنیم. به این ترتیب زمینه بهتری برای «فشار جمعی» علیه سایر فعالیتهای بیثباتکننده ایران فراهم میشود و اطمینان حاصل میشود که وقتی بحث این فعالیتها به میان آمد، این ایران است که منزوی میشود، نه امریکا»
این سناریوی هیأت حاکمه امریکا برای گسترش برجام به سایر حوزهها، چه در دوره اوباما و چه در زمان ترامپ و حتی بایدن وجود داشته و هر بار به شکلی آن را تکرار کردند. به همین علت آنها تلاش داشتند تا در شش دور مذاکرات وین این خواستهها را به کشورمان تحمیل کنند. شش دور مذاکراتی که عباس عراقچی آن را پیگیری میکرد همراه با خواستههای فرابرجامی امریکا از جمله تمدید محدودیتهای برجامی و گنجاندن مباحث موشکی و منطقهای بود. این رخداد باعث شد تا به گفته اعضای حاضر در مذاکرات امریکا و تروئیکای اروپا انجام گفتوگوها را به مسائل منطقهای گره بزنند و حاضر به ارائه تضمینهای لازم به کشورمان و راستیآزمایی نباشند، با برداشتن تحریمهای کارزار فشار حداکثری امریکا در دوره ترامپ مخالفت کنند و حتی خواستار تعهدات فرابرجامی در تعهدات هستهای ایران باشند. همین موارد باعث شد تا وصف ناکام بر شش دور مذاکرات دولت قبل اطلاق شود و ضرورت تغییر ریلگذاری مذاکرات مورد توجه قرار بگیرد.
عقب نشینی امریکا و تروئیکای اروپا
مذاکرات دور هفتم توسط دولتمردان جدید کشور از هشتم آذرماه آغاز شد و تا بیست و ششم ادامه داشت. با وجود جوسازیهای رسانهای و بعضاً پروپاگاندای رسانهای امریکا و اروپا علیه تیم جدید مذاکرهکننده اما این مذاکرات در مدت زمان محدود به یک پیشنویس مشترک رسید که مبنای آن خواستههای ایران بود. این خواستهها که بهصورت بستههای پیشنهادی ایران تحویل داده شد در دو موضوع تعهدات هستهای ایران و رفع تحریمها بر پایه توافق سال 2015 بنا شد. طرفهای مخالف سعی داشتند تا متن مربوط به وین شش که شکست خورده بود را بهعنوان مبنای مذاکرات قرار دهند. اما دیپلماسی فعال مقامات کشورمان باعث شد آنها علی رغم میل باطنی مجاب شوند که خواستههای دولت جدید ایران را در پیشنویس مذاکرات وارد کنند. این موضوع بهعنوان عقبنشینی امریکا و تروئیکا ارزیابی میشود که همواره بر زیاده خواهیهای پیشین خود تأکید داشتهاند اما اکنون کمتر خواستههای فرابرجامی خود را تکرار میکنند. به بیان دیگر ایران اکنون تاحدود زیادی توانسته سکوی زیادهخواهی این کشورها را سست و متزلزل کند. در همین زمینه رابرت مالی نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران دیروز در موضعی انفعالی اعلام کرد که کشورش با «توافقی بدتر از برجام» موافقت نخواهد کرد.
دیپلماسی در خدمت منافع ملی
از ابتدای دولت سیزدهم رئیس جمهور جدید ایران به صراحت اعلام کرد که سیاست خارجی دیگر نه از برجام آغاز میشود و نه به آن ختم خواهد شد. پیام این گزاره دقیق توسط سایر کشورها دریافت شد و ایران ضمن توسعه همکاریهای خود با عضویت در سازمان همکاری شانگهای، فعال شدن ظرفیتهای اکو و گسترش روابط با کشورهای همسایه و غیرغربی این پیام را مخابره کرد که آینده کشور را برخلاف گذشته به مذاکرات برجامی گره نخواهد زد. با وجود خارج شدن برجام از تحولات کشور، دولت جدید مذاکرات را با یک دیپلماسی فعال پیگیری کرد. یکی از توفیقات تیم مذاکره کننده افزایش قدرت دیپلماسی و نشستهای دوجانبه با کشورهایی بود که مواضع و زمینههای مشترکی با کشورمان داشتهاند. به همین دلیل شاهد حمایت روسیه و چین در طول مذاکرات از مواضع کشورمان بودهایم و وزنکشی فضای هتل کوبورگ به نفع خواستههای ایران در رفع تحریمها تغییر کرد.
روز گذشته و پیش از آغاز مذاکرات دور هشتم، مذاکرهکننده ارشد جمهوری اسلامی ایران با رؤسای هیأتهای چین و روسیه دیدار کرد و آنها را در جریان خواستههای ایران برای رفع کامل و مؤثر تحریمها گذاشت. علی باقری کنی، وانگ کوان و میخائیل اولیانوف دیروز پیش از برگزاری نشست کمیسیون مشترک در هتل کوبورگ رایزنیهای دیپلماتیک انجام دادند. همچنین علی باقری در ادامه رایزنیهای دیپلماتیک در دور هشتم مذاکرات رفع تحریم پیش از آغاز گفتوگوها با انریکه مورا معاون دبیر کل سرویس اقدام خارجی اتحادیه اروپا و مذاکره کننده ارشد فرانسه به صورت جداگانه دیدار و گفت وگو کرد.
یک منبع نزدیک به تیم مذاکره کننده ایران:
اسیر ضربالاجلهای ساختگی نخواهیم شد
یک منبع نزدیک به تیم مذاکرهکننده با بیان اینکه تیم ایران با قدرت و آماده به وین میرود و تا زمانی که لازم باشد برای ادامه گفتوگوها در این شهر خواهد ماند، تأکید کرد: ما اسیر ضربالاجلهای ساختگی نخواهیم شد. به گزارش ایرنا، این منبع نزدیک به تیم مذاکرهکننده ایران با بیان این مطلب، افزود: با توافق درباره مسائل شکلی مذاکرات در دور پیشین، مذاکرهکنندگان قرار است در دور آتی درباره محتوا گفتوگو کنند. اگر طرفهای دیگر آماده تمرکز بر گفتوگوهای محتوایی باشند، میتوانیم رو به جلو حرکت کنیم. وی تصریح کرد: تیم ایران با قدرت و آماده به وین میرود و تا زمانی که لازم باشد برای ادامه گفتوگوها در این شهر خواهد ماند.
او ادامه داد: ایران متعهد به دستیابی به یک توافق خوب در کوتاهترین زمان ممکن است اما ما اسیر ضربالاجلهای ساختگی نخواهیم شد و این ضربالاجلها باعث تغییر خطوط قرمز ما نخواهند شد. برای ما حالت اضطراری در مذاکرات وجود ندارد. وی افزود: پیشرفت حاصل شده درباره متون مربوط به موضوعات هستهای در دور قبل حاکی از تعامل جدی ایران است. الان نوبت طرفهای مقابل است تا حسن نیت خود را در رابطه با موضوعات تحریمی نشان دهند. پیشرفت در دور آتی منوط به رویکرد طرف مقابل است. این منبع درباره گلایههای طرف ایرانی از تیم فرانسوی در مذاکرات گفت: الان قضاوت نمیکنیم. منتظر میمانیم تا ببینیم آیا آنها در دور آتی مذاکرات نقش توافق خراب کن یا توافق درست کن خواهند داشت.
گفتنی است دور هشتم گفتوگوهای نمایندگان ایران و ۱+۴ برای لغو تحریمها، دیروز (دوشنبه) در وین آغاز شده است. این دور از گفتوگوها در حالی از دوشنبه آغاز شده که انتظار میرود طرفهای اروپایی با جدیت بیشتری بر سر میز مذاکره حاضر شده و با پرهیز از فضاسازی رسانهای و تبلیغاتی گامهای عملی برای اجرای تعهدات خود بردارند.
سفرای ایران در مسکو و عشقآباد واکنش نشان دادند
خبرسازی علیه توسعه صادرات ایران به ترکمنستان و روسیه
گروه سیاسی / خبرسازیها در خصوص روابط ایران با کشورهای مختلف بخصوص همسایگان باعث شده تا نگرانیها در خصوص آن افزایش پیدا کند. در آخرین مورد خبر بازگشت سیبزمینیهای ایرانی از ترکمنستان و فلفل دلمه از روسیه در رسانهها مطرح شد. این موضوع باعث شد تا رئیسجمهور در جلسه هیأت دولت از خرابکاری برخی افراد هشدار دهد و چیستی این مسأله مورد بررسی قرار بگیرد. آیتالله رئیسی دو روز قبل با بیان اینکه بر اساس آمار، صادرات محصولات غیرنفتی کشور امسال نسبت به سال قبل حدود ۴۰ درصد افزایش داشته است، اظهار داشت: «وقتی دولت تمرکز خود را بر گسترش تعاملات اقتصادی با کشورهای همسایه قرار داده و در این مسیر موفق نیز بوده است، طبیعی است که بدخواهان بهدنبال خرابکاری در روابط ایران با همسایگانش باشند که باید مراقبت کرد آیا واقعاً مشکل در کالاهای صادراتی بوده است یا مسأله سیاسی وجود دارد؟» این موضوع باعث شد تا سفیر ایران در ترکمنستان توضیحاتی در خصوص این موضوع ارائه دهد. وی با بیان اینکه برگشت سیب زمینی صادراتی ایران از این کشور هیچ ارتباطی با مصرف سموم نداشته است اعلام کرد: طولانی شدن مدت زمان نوبت دهی کنترل کیفی قرنطینهای محصولات کشاورزی تازه خوری علت برگشت این محصول بوده است.
مشکل صادرات به ترکمنستان نداریم
«غلام عباس ارباب خالص» روز دوشنبه در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایرنا با بیان اینکه روند صادرات ایران به ترکمنستان طی دو سال اخیر بین ۵ تا ۶ برابر از لحاظ تناژی و ارزشی افزایش یافته است افزود: از ابتدای سال تاکنون محصول برگشتی از ترکمنستان به ایران نداشتیم و برگشت محموله اخیر نیز بهدلیل کهنه شدن محصول بوده و هیچ ربطی به سموم نداشته است. وی اظهارداشت: ترکمنستان در پاندمی کرونا با ایجاد محدودیت اتباع و کالاها، روند مراودات تجاری خود از ایران به ترکمنستان به آسیای مرکزی را ظرف مدت ۱.۵ سال اخیر آزاد کرده است که در این مبادلات محصولات کشاورزی از جمله سیب درختی، پرتقال، نارنگی، کیوی و سیب زمینی و پیاز و محصولات لبنی در حال صدور است تا جایی که خرمای ایران برای ماه مبارک رمضان وارد بازار این کشور شد. سفیر ایران در ترکمنستان با بیان اینکه مشکل ورود کالاهای کشاورزی از ایران نداریم گفت: براساس گزارش ارائه شده درخصوص برگشت سیب زمینی ایران از ترکمنستان حجم بار را سه هزارو ۵۰۰ تن عنوان کردهاند که این میزان صحیح نیست بلکه حدود ۵۰ تن محصول سیب زمینی بهدلیل طولانی شدن پروسه قرنطینهای و کهنه شدن محصول در گمرکات برگشت خورده است. وی با اشاره به اینکه محصولات کشاورزی جزو کالاهای فاسد شدنی هستند اضافه کرد: هیچ کالایی بدون کنترل کیفیت و گذراندن مراحل قرنطینهای از مرزها خارج نمیشود بنابراین بهدلیل وجود حجم بالای کالا در گمرکات ظرف مدت ۱۰ روز این اتفاق افتاده است.
افزایش صادرات محصولات کشاورزی به روسیه
همچنین سفیر ایران در مسکو از افزایش چشمگیر واردات کالاهای ایرانی توسط روسیه در سال جاری میلادی خبر داد و گفت: محصولات کشاورزی مهمترین اقلام واردات یک میلیارد دلاری روسیه از ایران را تشکیل میدهد. کاظم جلالی روز گذشته در گفتوگو با ایرنا با اشاره به توسعه چشمگیر تجارت کالا میان ایران و روسیه در یک سال اخیر گفت: در ۱۰ ماه نخست سال ۲۰۲۱ روسیه ۷۷۵ میلیون دلار کالا از ایران وارد کرد که در سالیان اخیر رکورد جدیدی محسوب میشود. به گفته جلالی، واردات کالاهای ایرانی به روسیه در ۱۰ ماه نخست سال جاری ۱۲۲ درصد افزایش یافته است. جلالی افزود: اگر آمار سه ماهه پایان سال ۲۰۲۱ هم اعلام شود، احتمال میدهیم که کل واردات ۱۲ماهه روسیه از ایران برای اولین بار به رکورد یک میلیارد دلار خواهد رسید که عمده اقلام وارداتی روسیه از ایران، محصولات کشاورزی، باغی و صیفیجات است. سفیر ایران در روسیه خاطرنشان کرد: روسها در یک سال اخیر حجم بیسابقهای از محصولات کشاورزی ایران را وارد کردهاند و فقط برای چند محموله فلفل دلمه مشکلات استانداردهای سموم پیش آمد وگرنه در سایر موارد شاهد رشد صادرات محصولات کشاورزی ایران به روسیه هستیم و این روند همچنان ادامه دارد. عمده کالاهای صادراتی ایران به روسیه، محصولات کشاورزی است که به ترتیب شامل آبزیان، فرآوردههای آبزیان، فیله تن، میگو، لبنیات، گل و گیاه، صیفیجات، میوهجات و خشکبار است.
رشد قابل توجه صادرات ایران
این صحبتها نشان میدهد که برخی سعی دارند تا با شیطنت و جهت دادن به اخبار، روابط ایران و کشورهای منطقه و متحدان اقتصادی ایران را تضعیف کنند. همچنین برخی رسانهها نیز بدون اعلام این خبر که صادرات ایران به ترکمنستان به شش برابر رسیده است به فضاسازی علیه کشورمان میپردازند. گفتنی است توسعه روابط اقتصادی ایران با کشورهای همسایه و توجه جدی دولت سیزدهم به این موضوع در ماههای ابتدایی شروع به فعالیت دولت رشد قابل توجهی داشته و باعث شده تا مخالفان این پیشرفتها به خبرسازی رو آورند. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، توسعه روابط با کشورهای اکو، فعال شدن خطوط مختلف ترانزیتی، امضای قرارداد سوآپ گازی از ترکمنستان به سمت ایران و جمهوری آذربایجان و... از جمله دهها اقدام اقتصادی دولت در شروع کار خود بوده است.
مشکل صادرات به ترکمنستان نداریم
«غلام عباس ارباب خالص» روز دوشنبه در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایرنا با بیان اینکه روند صادرات ایران به ترکمنستان طی دو سال اخیر بین ۵ تا ۶ برابر از لحاظ تناژی و ارزشی افزایش یافته است افزود: از ابتدای سال تاکنون محصول برگشتی از ترکمنستان به ایران نداشتیم و برگشت محموله اخیر نیز بهدلیل کهنه شدن محصول بوده و هیچ ربطی به سموم نداشته است. وی اظهارداشت: ترکمنستان در پاندمی کرونا با ایجاد محدودیت اتباع و کالاها، روند مراودات تجاری خود از ایران به ترکمنستان به آسیای مرکزی را ظرف مدت ۱.۵ سال اخیر آزاد کرده است که در این مبادلات محصولات کشاورزی از جمله سیب درختی، پرتقال، نارنگی، کیوی و سیب زمینی و پیاز و محصولات لبنی در حال صدور است تا جایی که خرمای ایران برای ماه مبارک رمضان وارد بازار این کشور شد. سفیر ایران در ترکمنستان با بیان اینکه مشکل ورود کالاهای کشاورزی از ایران نداریم گفت: براساس گزارش ارائه شده درخصوص برگشت سیب زمینی ایران از ترکمنستان حجم بار را سه هزارو ۵۰۰ تن عنوان کردهاند که این میزان صحیح نیست بلکه حدود ۵۰ تن محصول سیب زمینی بهدلیل طولانی شدن پروسه قرنطینهای و کهنه شدن محصول در گمرکات برگشت خورده است. وی با اشاره به اینکه محصولات کشاورزی جزو کالاهای فاسد شدنی هستند اضافه کرد: هیچ کالایی بدون کنترل کیفیت و گذراندن مراحل قرنطینهای از مرزها خارج نمیشود بنابراین بهدلیل وجود حجم بالای کالا در گمرکات ظرف مدت ۱۰ روز این اتفاق افتاده است.
افزایش صادرات محصولات کشاورزی به روسیه
همچنین سفیر ایران در مسکو از افزایش چشمگیر واردات کالاهای ایرانی توسط روسیه در سال جاری میلادی خبر داد و گفت: محصولات کشاورزی مهمترین اقلام واردات یک میلیارد دلاری روسیه از ایران را تشکیل میدهد. کاظم جلالی روز گذشته در گفتوگو با ایرنا با اشاره به توسعه چشمگیر تجارت کالا میان ایران و روسیه در یک سال اخیر گفت: در ۱۰ ماه نخست سال ۲۰۲۱ روسیه ۷۷۵ میلیون دلار کالا از ایران وارد کرد که در سالیان اخیر رکورد جدیدی محسوب میشود. به گفته جلالی، واردات کالاهای ایرانی به روسیه در ۱۰ ماه نخست سال جاری ۱۲۲ درصد افزایش یافته است. جلالی افزود: اگر آمار سه ماهه پایان سال ۲۰۲۱ هم اعلام شود، احتمال میدهیم که کل واردات ۱۲ماهه روسیه از ایران برای اولین بار به رکورد یک میلیارد دلار خواهد رسید که عمده اقلام وارداتی روسیه از ایران، محصولات کشاورزی، باغی و صیفیجات است. سفیر ایران در روسیه خاطرنشان کرد: روسها در یک سال اخیر حجم بیسابقهای از محصولات کشاورزی ایران را وارد کردهاند و فقط برای چند محموله فلفل دلمه مشکلات استانداردهای سموم پیش آمد وگرنه در سایر موارد شاهد رشد صادرات محصولات کشاورزی ایران به روسیه هستیم و این روند همچنان ادامه دارد. عمده کالاهای صادراتی ایران به روسیه، محصولات کشاورزی است که به ترتیب شامل آبزیان، فرآوردههای آبزیان، فیله تن، میگو، لبنیات، گل و گیاه، صیفیجات، میوهجات و خشکبار است.
رشد قابل توجه صادرات ایران
این صحبتها نشان میدهد که برخی سعی دارند تا با شیطنت و جهت دادن به اخبار، روابط ایران و کشورهای منطقه و متحدان اقتصادی ایران را تضعیف کنند. همچنین برخی رسانهها نیز بدون اعلام این خبر که صادرات ایران به ترکمنستان به شش برابر رسیده است به فضاسازی علیه کشورمان میپردازند. گفتنی است توسعه روابط اقتصادی ایران با کشورهای همسایه و توجه جدی دولت سیزدهم به این موضوع در ماههای ابتدایی شروع به فعالیت دولت رشد قابل توجهی داشته و باعث شده تا مخالفان این پیشرفتها به خبرسازی رو آورند. عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، توسعه روابط با کشورهای اکو، فعال شدن خطوط مختلف ترانزیتی، امضای قرارداد سوآپ گازی از ترکمنستان به سمت ایران و جمهوری آذربایجان و... از جمله دهها اقدام اقتصادی دولت در شروع کار خود بوده است.
«ایران» از کوچ پولهای مردم برای خرید ملک در ترکیه گزارش میدهد
4 میلیارد دلار سرمایه ایرانی در جیب همسایه
گروه اقتصای/ ایرانیها، در کمتر از سه سال 3 هزار و 960 میلیون دلار را وارد جیب ترکها کردند. بر اساس آنچه مرکز آمار ترکیه اعلام کرده است از سال 2019 تا 10 ماهه سال 2021، ایرانیها 19 هزار و 800 واحد مسکونی در کشور ترکیه خریداری کردند. اگر متوسط قیمت مسکن در ترکیه 200 هزار دلار در نظر گرفته شود، طی مدت یاد شده 3 هزار و 960 میلیون دلار از کشور خارج شده است، یعنی ایرانیها به ارزش 80 هزار و 570 میلیارد تومان در ترکیه سرمایهگذاری کردند.
رضا کامی عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران درباره خروج ارزهای ایران به ترکیه گفت: «طی شش ماه گذشته، ایرانی ها مقام اول در خرید ملک از ترکیه را داشته اند و این امر نشان میدهد که سرمایههای کشور ما به سمت این کشور همسایه در حال هدایت شدن است.»
او درادامه به «ایران» گفت:«طی چند وقت اخیر و در راستای کاهش ارزش لیر، خیلی از ایرانیها به سمت ترکیه رفتند تا واحد مسکونی خریداری کنند؛ اما دولت ترکیه اخیراً اعلام کرده است که کاهش ارزش لیر در برابر دلار را جبران خواهد کرد و اکنون شاهد آن هستیم که وضعیت لیر در برابر دلار رو به بهبود است.»
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران با تأکید بر اینکه یکی از اشتباه های بزرگی که برخی از مردم انجام دادند، تبدیل دلار به لیر بود، تصریح کرد: «از آنجا که ترکیه کاهش ارزش لیر در برابر دلار را جبران خواهد کرد، افرادی که به این سمت رفتند، متضرر میشوند.»
چگونه دولت گذشته، ترکیه را جذاب کرد؟
طی سالهای اخیر در فضای مجازی و شبکههای تلویزیونی ایرانی زبان خارج از کشور تبلیغات وسیعی نسبت به خرید ملک در ترکیه صورت گرفته و این امر مردم و صاحبان پول کشورمان را تشویق به خرید ملک از این کشورهمسایه کرده است. از طرفی برخیها برای گرفتن اقامت سراغ ترکیه رفتند، هر چند که گفته میشود دیگر ترکیه به ازای خرید ملک اقامت نمیدهد ولی برخی از منابع میگویند هر فردی که در ترکیه ملکی به ارزش 250 هزار دلار به بالا خریداری کند، میتواند شهروندی ترکیه را بگیرد.
یکی از سؤالات این است که چرا حضور و سرمایهگذاری در ترکیه مورد اقبال عموم قرار گرفته است؟ کارشناسان، سیاستهای دولت گذشته را عامل حضور ایرانیان در ترکیه میدانند. از آنجا که دولت های یازدهم و دوازدهم ثبات در تصمیمگیری نداشته و همواره مانعی بر سر راه تولید و سرمایهگذاری ایجاد میکرده است، صاحبان پول انگیزه و تمایل خود به سرمایهگذاری در کشورمان را از دست دادند. تمام فعالان اقتصادی به این امر اذعان دارند که دولت گذشته با تصمیمهای آنی، یک شبه و بعضاً فاقد رعایت مباحث کارشناسی، اجازه نداده است که اقتصاد جریان طبیعی خود را داشته باشد. نکته دیگر آنکه دولت گذشته در مهار قیمت مسکن ناکام بود، در شرایطی که دارندگان پول امکان خرید خانه در کشورشان را نداشتند، در ترکیه فرصتهای زیادی برای خانهدار شدن وجود داشت.
دولت گذشته بخصوص عباس آخوندی (وزیر اسبق راه و شهرسازی) اعتقادی به مسکن مهر نداشت و حتی برای اتمام پروژههای نیمه تمام مسکن مهر که مردم در آن با هزاران امید سرمایهگذاری کرده بودند، مانع تراشی میکرد. لذا متعهد نبودن به پروژههای گذشته و عدم ساخت مسکن جدید باعث شد که روز به روز کمبود مسکن بیشتر حس شود؛ آن هم در شرایطی که سالانه در ایران باید 800هزار تا یک میلیون میلیون مسکن ساخته شود. طبیعی است با رخدادهایی که به آن اشاره شد تمایل به سرمایهگذاری در ترکیه روزافزون شود.
عراق در صدر
این عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران همچنین با استناد به اعداد و ارقام به روز مرکز آمار ترکیه درباره خرید ملک در ترکیه به «ایران» گفت: «در سال 2019 ایرانیان 5 هزار و 423 واحد ملک در ترکیه خریداری کردند که بر این اساس کل املاکی که ترکیه به اتباع خارجی فروخته، 45 هزار و 483 واحد بوده است؛ در این سال رتبه اول را عراق و رتبه دوم را ایران در خرید ملک داشته است.»
او افزود:«در سال 2020، در حدود 7 هزار و 189 واحد مسکونی، ایرانیها ملک از ترکیه خریداری کردند که کل فروش سال ترکیه به اتباع خارجی 40 هزار و 412 واحد بوده است. در این سال میزان خرید ملک ایران و عراق تقریباً برابر بوده است.»
خرید ملک از 50 هزار دلار
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران خاطرنشان کرد: «در 10 ماهه سال 2021 ایرانیان بیش از 7هزار و 188واحد مسکونی از ترکیه خریداری کردند که در این میان کل فروش دولت ترکیه به اتباع خارجی 43 هزار و 372 واحد بوده است که بر این اساس ایرانیها به رتبه اول و عراقیها به رتبه دوم رسیدند.»
او با بیان اینکه قیمت ملک در ترکیه از 50 هزار دلار تا بیش از یک میلیون دلار است، اظهارداشت: «به طور متوسط ایرانیها برای خرید ملک در کشور ترکیه در حدود 200 هزار دلار پرداخت میکنند.»
پولی که از کشور طی سالهای گذشته خارج شده تنها مربوط به خرید ملک نیست، حضور گردشگران ایرانی هم در ترکیه رونق داشته است؛ البته طی دو سال گذشته به خاطر شیوع ویروس کرونا و بسته بودن مرزهای مشترک، آمار گردشگری ایران پایین آمده است ولی گویا با کاهش ارزش لیر، تعداد زیادی از مردم تمایل دارند به این کشور همسایه مسافرت داشته باشند.رضا کامی با استناد به اعداد مرکز آمار ترکیه به «ایران»، گفت: «در سال 2019، بیشترین گردشگر ترکیه متعلق به کشور روسیه با 7 میلیون و 17 هزار نفر بوده است، آلمان با 5 میلیون و 27 هزار نفر، بلغارستان با 2 میلیون و 713 هزار نفر و انگلیس با 2 میلیون و 562 هزار نفر به ترتیب رتبههای دوم، سوم و چهارم را به خود اختصاص دادند. در این میان تعداد گردشگران ایرانی به ترکیه در سال یاد شده 2 میلیون و 102 هزار نفر بوده است که بدین جهت رتبه پنجم گردشگری به کشورمان میرسد.»
او درباره میزان گردشگری ترکیه در سال 2020 (شیوع ویروس کرونا)، افزود: «در این سال 352 هزار و 577 ایرانی به ترکیه رفتند که بر این اساس رتبه ایران به عدد 8 رسیده بود. در همین سال روسیه با 2 میلیون و 128 هزار نفر گردشگر، بلغارستان با یک میلیون و 242 هزار نفر و آلمان با یک میلیون و 118 هزار نفر به ترتیب رتبههای اول تا سوم گردشگری ترکیه را داشتند؛ کشورهای اوکراین، انگلیس، گرجستان و عراق هم رتبههای چهارم تا هفتم را ثبت کردند.»
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران با بیان اینکه مرکز آمار ترکیه هنوز تعداد گردشگران 2021 خود را اعلام نکرده است، گفت: «به نظر میرسد در سالجاری تعداد گردشگران ایرانی به ترکیه افزایشی بوده باشد، دلیل اصلی این اتفاق کاهش ارزش لیر است.»
همانطور که در سایر رسانهها آمده است رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، تصمیم گرفت در زمان رکود اقتصادی حاصل از کرونا، نرخ سود بانکی را در چند نوبت کاهش دهد و با اجرای این تصمیم بود که افت پول ملی این کشور آغاز شد. دادههای رسمی ماه نوامبر (نیمه آبان تا نیمه آذر امسال) نشان داد که تورم در ترکیه نسبت به سال گذشته به ۲۱.۳ درصد رسیده است، اگرچه تحلیلگران تخمین میزنند که این تورم احتمالاً بالاتر است.
افزایش حجم نقدینگی، کاهش نرخ سود بانکی، افزایش تورم و افزایش بدهیهای خارجی، از مهمترین عوامل سقوط ارزش ذاتی پول ملی ترکیه محسوب میشود. با وجود این شرایط، همچنان اردوغان رئیسجمهور این کشور، با افزایش نرخهای بهره مخالف و معتقد است که این نرخها باعث افزایش تورم میشود.
دردسرهای خرید از ترکیه
رضا عابد گناباد، کارشناس مسائل ترکیه نیز به «ایران»، گفت:«تبلیغات گسترده در فضای ماهوارهای باعث شد که مردم ایران از فضای داخلی ناامید شوند و به سمت سرمایهگذاری در ترکیه بروند، لذا سرمایه های دهکهای متوسط و رو به بالای جامعه به ترکیه رفتند.»
او با بیان اینکه خرید ملک در ترکیه دردسر دارد و متأسفانه مردم نسبت به قوانین و چالشهای این کشور آشنا نیستند، افزود:«در حال حاضر اقتصاد ترکیه ثبات ندارد و همین امر میتواند یک مانع جدی باشد، صاحبان پول و ثروت باید بدانند کشوری که با تنش روبهرو شده است، سرمایهگذاری و حتی خرید ملک در آن اشتباه است و حتی باعث میشود که برخیها سرمایه اصلی خود را از دست بدهند.»کارشناس مسائل ترکیه گفت: «به مردم توصیه میکنم به جهت ساختار متزلزلی که ترکیه دارد، سرمایهگذاری انجام ندهند.»
رضا کامی عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران درباره خروج ارزهای ایران به ترکیه گفت: «طی شش ماه گذشته، ایرانی ها مقام اول در خرید ملک از ترکیه را داشته اند و این امر نشان میدهد که سرمایههای کشور ما به سمت این کشور همسایه در حال هدایت شدن است.»
او درادامه به «ایران» گفت:«طی چند وقت اخیر و در راستای کاهش ارزش لیر، خیلی از ایرانیها به سمت ترکیه رفتند تا واحد مسکونی خریداری کنند؛ اما دولت ترکیه اخیراً اعلام کرده است که کاهش ارزش لیر در برابر دلار را جبران خواهد کرد و اکنون شاهد آن هستیم که وضعیت لیر در برابر دلار رو به بهبود است.»
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران با تأکید بر اینکه یکی از اشتباه های بزرگی که برخی از مردم انجام دادند، تبدیل دلار به لیر بود، تصریح کرد: «از آنجا که ترکیه کاهش ارزش لیر در برابر دلار را جبران خواهد کرد، افرادی که به این سمت رفتند، متضرر میشوند.»
چگونه دولت گذشته، ترکیه را جذاب کرد؟
طی سالهای اخیر در فضای مجازی و شبکههای تلویزیونی ایرانی زبان خارج از کشور تبلیغات وسیعی نسبت به خرید ملک در ترکیه صورت گرفته و این امر مردم و صاحبان پول کشورمان را تشویق به خرید ملک از این کشورهمسایه کرده است. از طرفی برخیها برای گرفتن اقامت سراغ ترکیه رفتند، هر چند که گفته میشود دیگر ترکیه به ازای خرید ملک اقامت نمیدهد ولی برخی از منابع میگویند هر فردی که در ترکیه ملکی به ارزش 250 هزار دلار به بالا خریداری کند، میتواند شهروندی ترکیه را بگیرد.
یکی از سؤالات این است که چرا حضور و سرمایهگذاری در ترکیه مورد اقبال عموم قرار گرفته است؟ کارشناسان، سیاستهای دولت گذشته را عامل حضور ایرانیان در ترکیه میدانند. از آنجا که دولت های یازدهم و دوازدهم ثبات در تصمیمگیری نداشته و همواره مانعی بر سر راه تولید و سرمایهگذاری ایجاد میکرده است، صاحبان پول انگیزه و تمایل خود به سرمایهگذاری در کشورمان را از دست دادند. تمام فعالان اقتصادی به این امر اذعان دارند که دولت گذشته با تصمیمهای آنی، یک شبه و بعضاً فاقد رعایت مباحث کارشناسی، اجازه نداده است که اقتصاد جریان طبیعی خود را داشته باشد. نکته دیگر آنکه دولت گذشته در مهار قیمت مسکن ناکام بود، در شرایطی که دارندگان پول امکان خرید خانه در کشورشان را نداشتند، در ترکیه فرصتهای زیادی برای خانهدار شدن وجود داشت.
دولت گذشته بخصوص عباس آخوندی (وزیر اسبق راه و شهرسازی) اعتقادی به مسکن مهر نداشت و حتی برای اتمام پروژههای نیمه تمام مسکن مهر که مردم در آن با هزاران امید سرمایهگذاری کرده بودند، مانع تراشی میکرد. لذا متعهد نبودن به پروژههای گذشته و عدم ساخت مسکن جدید باعث شد که روز به روز کمبود مسکن بیشتر حس شود؛ آن هم در شرایطی که سالانه در ایران باید 800هزار تا یک میلیون میلیون مسکن ساخته شود. طبیعی است با رخدادهایی که به آن اشاره شد تمایل به سرمایهگذاری در ترکیه روزافزون شود.
عراق در صدر
این عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران همچنین با استناد به اعداد و ارقام به روز مرکز آمار ترکیه درباره خرید ملک در ترکیه به «ایران» گفت: «در سال 2019 ایرانیان 5 هزار و 423 واحد ملک در ترکیه خریداری کردند که بر این اساس کل املاکی که ترکیه به اتباع خارجی فروخته، 45 هزار و 483 واحد بوده است؛ در این سال رتبه اول را عراق و رتبه دوم را ایران در خرید ملک داشته است.»
او افزود:«در سال 2020، در حدود 7 هزار و 189 واحد مسکونی، ایرانیها ملک از ترکیه خریداری کردند که کل فروش سال ترکیه به اتباع خارجی 40 هزار و 412 واحد بوده است. در این سال میزان خرید ملک ایران و عراق تقریباً برابر بوده است.»
خرید ملک از 50 هزار دلار
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران خاطرنشان کرد: «در 10 ماهه سال 2021 ایرانیان بیش از 7هزار و 188واحد مسکونی از ترکیه خریداری کردند که در این میان کل فروش دولت ترکیه به اتباع خارجی 43 هزار و 372 واحد بوده است که بر این اساس ایرانیها به رتبه اول و عراقیها به رتبه دوم رسیدند.»
او با بیان اینکه قیمت ملک در ترکیه از 50 هزار دلار تا بیش از یک میلیون دلار است، اظهارداشت: «به طور متوسط ایرانیها برای خرید ملک در کشور ترکیه در حدود 200 هزار دلار پرداخت میکنند.»
پولی که از کشور طی سالهای گذشته خارج شده تنها مربوط به خرید ملک نیست، حضور گردشگران ایرانی هم در ترکیه رونق داشته است؛ البته طی دو سال گذشته به خاطر شیوع ویروس کرونا و بسته بودن مرزهای مشترک، آمار گردشگری ایران پایین آمده است ولی گویا با کاهش ارزش لیر، تعداد زیادی از مردم تمایل دارند به این کشور همسایه مسافرت داشته باشند.رضا کامی با استناد به اعداد مرکز آمار ترکیه به «ایران»، گفت: «در سال 2019، بیشترین گردشگر ترکیه متعلق به کشور روسیه با 7 میلیون و 17 هزار نفر بوده است، آلمان با 5 میلیون و 27 هزار نفر، بلغارستان با 2 میلیون و 713 هزار نفر و انگلیس با 2 میلیون و 562 هزار نفر به ترتیب رتبههای دوم، سوم و چهارم را به خود اختصاص دادند. در این میان تعداد گردشگران ایرانی به ترکیه در سال یاد شده 2 میلیون و 102 هزار نفر بوده است که بدین جهت رتبه پنجم گردشگری به کشورمان میرسد.»
او درباره میزان گردشگری ترکیه در سال 2020 (شیوع ویروس کرونا)، افزود: «در این سال 352 هزار و 577 ایرانی به ترکیه رفتند که بر این اساس رتبه ایران به عدد 8 رسیده بود. در همین سال روسیه با 2 میلیون و 128 هزار نفر گردشگر، بلغارستان با یک میلیون و 242 هزار نفر و آلمان با یک میلیون و 118 هزار نفر به ترتیب رتبههای اول تا سوم گردشگری ترکیه را داشتند؛ کشورهای اوکراین، انگلیس، گرجستان و عراق هم رتبههای چهارم تا هفتم را ثبت کردند.»
عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران با بیان اینکه مرکز آمار ترکیه هنوز تعداد گردشگران 2021 خود را اعلام نکرده است، گفت: «به نظر میرسد در سالجاری تعداد گردشگران ایرانی به ترکیه افزایشی بوده باشد، دلیل اصلی این اتفاق کاهش ارزش لیر است.»
همانطور که در سایر رسانهها آمده است رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، تصمیم گرفت در زمان رکود اقتصادی حاصل از کرونا، نرخ سود بانکی را در چند نوبت کاهش دهد و با اجرای این تصمیم بود که افت پول ملی این کشور آغاز شد. دادههای رسمی ماه نوامبر (نیمه آبان تا نیمه آذر امسال) نشان داد که تورم در ترکیه نسبت به سال گذشته به ۲۱.۳ درصد رسیده است، اگرچه تحلیلگران تخمین میزنند که این تورم احتمالاً بالاتر است.
افزایش حجم نقدینگی، کاهش نرخ سود بانکی، افزایش تورم و افزایش بدهیهای خارجی، از مهمترین عوامل سقوط ارزش ذاتی پول ملی ترکیه محسوب میشود. با وجود این شرایط، همچنان اردوغان رئیسجمهور این کشور، با افزایش نرخهای بهره مخالف و معتقد است که این نرخها باعث افزایش تورم میشود.
دردسرهای خرید از ترکیه
رضا عابد گناباد، کارشناس مسائل ترکیه نیز به «ایران»، گفت:«تبلیغات گسترده در فضای ماهوارهای باعث شد که مردم ایران از فضای داخلی ناامید شوند و به سمت سرمایهگذاری در ترکیه بروند، لذا سرمایه های دهکهای متوسط و رو به بالای جامعه به ترکیه رفتند.»
او با بیان اینکه خرید ملک در ترکیه دردسر دارد و متأسفانه مردم نسبت به قوانین و چالشهای این کشور آشنا نیستند، افزود:«در حال حاضر اقتصاد ترکیه ثبات ندارد و همین امر میتواند یک مانع جدی باشد، صاحبان پول و ثروت باید بدانند کشوری که با تنش روبهرو شده است، سرمایهگذاری و حتی خرید ملک در آن اشتباه است و حتی باعث میشود که برخیها سرمایه اصلی خود را از دست بدهند.»کارشناس مسائل ترکیه گفت: «به مردم توصیه میکنم به جهت ساختار متزلزلی که ترکیه دارد، سرمایهگذاری انجام ندهند.»
«ایران» جزئیات سهم و نقش استانها در دستیابی به اهداف لایحه بودجه سال آینده را بررسی می کند
31 استان،31 بودجه
گروه اقتصادی/ در لایحه بودجه 1401 برای نخستین بار استانها بهطور مستقیم درگیر بودجه بوده و نقش مهمی برای آنها تعریف شده است. با مبنا قرارگرفتن آمایش سرزمین در تدوین نخستین لایحه بودجه دولت سیزدهم، تمرکززدایی و توسعه متوازن نیز در دستور کار قرار گرفته است. بدینترتیب برای سال آینده و در قالب سند مالی دولت، سهم و نقش هر استان برای دستیابی به اهداف کلان، مشخص شده تا با قرار دادن تکههای پازل استانی در نهایت رشد اقتصادی 8 درصدی برای کشور حاصل شود. براساس قانون برنامه ششم توسعه، سالانه تحقق رشد 8 درصدی در اقتصاد پیشبینی شد اما در طول سالهای برنامه، میانگین رشد اقتصادی کشور منفی بود و کیک اقتصاد کوچکتر از سال 90 با احتساب قیمت ثابت قرار گرفت. در لایحه بودجه ۱۴۰۱ رشد اقتصادی هشت درصدی هدفگذاری شده است. برای تحقق رشد هشت درصدی طرحهای ملی و استانی دیده شده، اساس این طرحها هم سند آمایش سرزمین است. با مبنا قرار گرفتن این سند دو هدف تمرکززدایی و پیشرفت متوازن محقق خواهد شد. برای تحقق طرحهای استانی صندوق پیشرفت و عدالت در بودجه دیده شده و از محل منابع دولت ۱۷۵ هزار میلیارد تومان به این صندوق تزریق خواهد کرد. البته علاوه بر این، منابعی از فروش داراییهای هر استان و بخشی از درآمدهای مالیاتی استان و دیگر درآمدها به این صندوقها اضافه خواهد شد. به عبارت دیگر هر استانی در فروش اموال و کسب مالیات توفیق بیشتری داشته باشد این منابع در همان استان در جهت تحقق طرحهای رشد اقتصادی صرف میشود.
منابع صندوق هم به شیوه اهرمی به کار گرفته میشود؛ یعنی دولت قرار نیست طرح جدیدی آغاز کند؛ بلکه منابع صندوق در بانکهای کارگزار صندوق سپردهگذاری میشود و تا سه برابر میزان سپرده تسهیلات ارزانقیمت در اختیار بخش خصوصی قرار خواهد گرفت. به این ترتیب منابع بخش خصوصی در راستای تحقق رشد اقتصادی البته مبتنی بر سند آمایش و ظرفیتهای استانی بهکار گرفته میشود. البته در کنار طرحهای استانی طرحهای ملی و طرح عمرانی که بودجه آن رشد ۴۳ درصدی دارد هم در تحقق هدف رشد هشت درصدی نقش بسزایی ایفا خواهند کرد.
براساس لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ دولت به منظور رشد و پیشرفت کشور از طریق ارتقای بهرهوری و توسعه سرمایهگذاریها بر پایه آمایش سرزمین و همچنین پروژههای دانشبنیان و پیشران، صندوق کارآفرینی امید به صندوق پیشرفت و عدالت ایران تغییر نام یافته و با ۳۱ صندوق استانی تابعه، فعالیت خود را آغاز خواهد کرد. در حال حاضر در این صندوق حدود 66 هزار میلیارد تومان اعتبار اختصاص داده شده که سهم هر استان از آن تقریباً برابر و حدود دو هزار میلیارد تومان است. تا پیش از این در خصوص این اعتبارات بهصورت متمرکز تصمیمگیری میشد، اما هماکنون اختیارات وزرا و سازمان برنامه و بودجه در خصوص این اعتبارات گرفته شده و تصمیمگیری درخصوص هزینهکرد این اعتبارات به شورای برنامهریزی استانها داده شده است. عملاً با این کار این استانها هستند که در خصوص این اعتبار دو هزار میلیارد تومانی برای خود تصمیمگیری میکنند و تلاش شده که این اعتبارات در جهت کمک به افزایش و رونق تولید در هر استان صرف شود. در لایحه پیشبینی شده که منابع این صندوق تقویت شود و از محل فروش اموال منقول و غیرمنقول مازاد دولت، سود و بهره مالکانه معادن و 20 درصد از اعتبارات قانون استفاده متوازن خواهد بود. در قانون استفاده متوازن 3 درصد از کل بودجه کسر و برای توسعه متوازن و عدالت به مناطق محروم و کمبرخوردار در نظر گرفته میشود.
سهم استانها در رشد اقتصادی 1401
در لایحه بودجه ۱۴۰۱ رشد اقتصادی هشت درصدی هدفگذاری شده که برای تحقق آن به غیر از منابع طرحهای عمرانی ۱۷۵ هزار میلیارد تومان در قالب صندوق پیشرفت و عدالت دیده شده است. در هر استان طرحهایی برای تحقق رشد اقتصادی بر مبنای سند آمایش سرزمین دیده شده و سهم هر استان در تحقق رشد اقتصادی هشت درصدی مشخص شده است.
بر این اساس استان بوشهر با رشد 10.2 درصد، در صدر و بعد از آن استانهای خوزستان با رشد 10 درصدی و ایلام با رشد 9.6 درصدی قرار گرفته است.رشد اقتصادی استان تهران 7.1 درصد هدفگذاری شده. رتبه چهارم از نظر میزان رشد اقتصادی به استان اردبیل اختصاص دارد که برای آن رشد 8.9 درصدی درنظر گرفته شده است. پس از آن استان یزد با 8.8 درصد و استان کهگیلویه و بویراحمد با رشد 8.6 درصدی دیده میشود. همچنین استانهای زنجان و سمنان هر یک با رشد 8.5 درصدی، نقش خود را در رشد اقتصادی سال آینده ایفا میکنند. درسال آینده رشد استان قزوین هم 8.2 درصد برآورد شده است. درلایحه بودجه سال آینده، سه استان شامل کردستان، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان دارای نرخ رشد 8 درصدی خواهند بود. در طیف نرخ رشد 7 درصدی، 17 استان دیده میشود. استان گیلان با رشد 7.9 درصدی در صدر این استانها نشسته است و پس از آن کرمان با 7.7 درصد، آذربایجان شرقی با 7.6 درصد و استانهای مازندران و فارس هر یک با رشد 7.5 درصدی قرار گرفتهاند. در این سال استان چهارمحال و بختیاری، البرز و قم هر یک باید رشد 7.4 درصدی را تجربه کنند. برای آذربایجان غربی و گلستان نیز رشد 7.3 درصدی و همدان، مرکزی و خراسان رضوی هر یک رشد 7.2 درصدی درنظر گرفته شده است. همانگونه که اشاره شد، استان تهران رشد 7.1 درصدی خواهد داشت. پس از آن سه استان کرمانشاه، خراسان شمالی و اصفهان 7 درصد رشد خواهند داشت. در انتهای این جدول نیز دو استان لرستان و هرمزگان مشاهده میشود. به طوری که برای لرستان رشد 6.9درصدی و برای هرمزگان رشد 6.5 درصدی پیشبینی شده است.
450 هزارمیلیارد تومان برای استانها
در لایحه بودجه سال آینده جمع منابع عمومی استانها به بیش از 449 هزار و 720 میلیارد تومان میرسد که 32.7 درصد از منابع عمومی 1372 هزارمیلیارد تومانی دولت را شامل میشود. در میان استانها، تهران با سهم بیش از 16 درصدی از جمعیت کشور بیش از 203 هزار میلیارد تومان منابع عمومی دارد و پس از آن استان اصفهان با 32 هزار میلیارد تومان قرار دارد. رتبه سوم ازنظر میزان منابع عمومی از لایحه بودجه سال آینده به استان خوزستان با 23 هزار و 593 میلیارد تومان اختصاص دارد و کرمان با 23 هزار و 583 میلیارد تومان در رتبه بعدی قراردارد. در سال آینده منابع عمومی استان خراسان رضوی 16.1 هزار میلیارد تومان و هرمزگان 15.6 هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است.
در این سال 13.3 هزار میلیارد تومان به عنوان منابع عمومی برای استان بوشهر و 12.5 هزار میلیارد تومان برای یزد درنظر گرفته شده است. آذربایجان شرقی هم با 11.6 هزارمیلیارد تومان نهمین استان محسوب میشود. در ادامه این جدول استانهای مرکزی، فارس و البرز قرار دارند که به ترتیب سهم 10.9، 10.7 و 10.3 هزار میلیارد تومانی از منابع عمومی استانها دارند. براساس پیشبینیهای دولت درلایحه بودجه سال آینده، علاوه بر تفویض اختیارات بیشتر به استانها، اعتبارات عمرانی استانها 22 درصد افزایش یافته است. با ایجاد صندوقهای پیشرفت و عدالت استانی با سرمایه هر استان دستکم 2 هزار میلیارد تومان، امکان واریز کردن مازاد مالیاتی و سهم بهره مالکانه معادن و بخشی از منابع توازن و منابع حاصل از فروش اموال مازاد استان به این صندوق و هزینه کردن آن برای حمایت از تولید و اشتغال استان در لایحه بودجه 1401 فراهم شده است. تقویت اعتبارات استانها در جهت تمرکززدایی و توجه به قابلیتهای استانها مبتنی بر آمایش سرزمین و انتقال 422 طرح استانی ویژه (ملی استانی) به استانها از دیگر موارد مهمی است که در بودجه 1401 قید شده است.
تجهیز حداقل 340 هزار میلیارد تومان برای رونق تولید
برآوردهای مقدماتی سازمان برنامه و بودجه نشان میدهد که علاوه بر اختصاص منابع لازم برای طرحهای عمرانی که معمولاً به عنوان موتور محرک اقتصاد نامیده میشود، منابع مجزا برای صندوق پیشرفت و عدالت کشور که رقمی حدود 180 تا 200 هزار میلیارد تومان است از محلهای یاد شده در نظر گرفته خواهد شد. از آنجایی که گفته میشود حدود 160 هزار میلیارد تومان برای طرحهای عمرانی و حدود 180 هزار میلیارد تومان بالغ بر 340 هزار میلیارد تومان برای تجهیز تولید، اشتغال و رشد اقتصادی در نظر گرفته شده رقم اختصاص یافته در بودجه سال آینده، رقم قابل توجهی خواهد بود.
جایگاه سند آمایش سرزمین در برنامهریزی کلان
با ملاک قرارگرفتن آمایش سرزمین در بودجهریزی و برنامهریزی، شاهد ایجاد تعادل در منابع و مصارف، عدالت سرزمینی و تأکید بر اصل ملی بودن و پرهیز از هرگونه نگاه بخشی، جناحی و سیاسی خواهیم بود. طبق اطلاعات ارائه شده از سوی سازمان برنامه و بودجه کشور، بر پایه آمایش سرزمین؛ در افق ۱۴۲۴ تمام بخشها و مناطق ایران با تکیه بر پتانسیلها و ظرفیتهای خود میتوانند عزتمندانه زیست کرده و از مواهب عدالت سرزمینی برخوردار شوند. در پنج دهه گذشته چهار دوره مطالعات جامع آمایش سرزمین در کشور تجربه شده است. در ابتدای دهه ۱۳۵۰ مطالعات جامعی توسط یک شرکت فرانسوی انجام شد و پس از انقلاب اسلامی، بنا به اهمیت موضوع، مطالعات طرح پایه آمایش سرزمین اسلامی ایران منتشر شد.
در تجربه سوم؛ در اوایل دهه ۱۳۸۰ مطالعات جامع آمایش سرزمین با تدوین نظریه پایه توسعه ملی و با هدف تدوین چشمانداز بلند مدت توسعه فضایی در قالب ۶ کتاب و ۱۶ مجلد انجام شد. به نحوی که تدوین و تصویب ضوابط ملی آمایش سرزمین در هیأت وزیران در سال ۱۳۸۳ این مطالعات مبنای تدوین نظرات پایه توسعه استانها و برنامه چهارم توسعه قرار گرفت. در تجربه چهارم؛ آمایش در سطح استانی برای اولین بار در سال ۱۳۸۵ آغاز و در دهه ۱۳۹۰ در قالب بیش از ۱۱۰۰ جلد و برای ۳۱ استان مطالعه شد. با توجه به ضرورت آمایش سرزمین و جایگاه آن در نظام برنامهریزی و استناد به تکلیف ماده قانونی ۲۵ قانون برنامه ششم توسعه وظیفه انجام مطالعات و تدوین سند ملی آمایش در شهریور ماه ۱۳۹۷ به مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری سازمان برنامه و بودجه محول شد. تدوین این سند با همکاری اندیشمندان و شبکه مؤسسات پژوهشی در قالب ۲۱ گروه مطالعاتی و با حضور بیش از ۷۰ نفر از صاحبنظران برجسته کشور انجام شده است، این سند در نهایت در ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۹ به تصویب شورای عالی آمایش سرزمین رسید.۲۲ دستگاه دولتی در سطح کارشناسی تا سطح کلان با وجود تعارض منافع، سند ملی آمایش را امضا کردند.آمایش، مبتنی بر ظرفیتهای طبیعی و داشتههای سرزمینی است و مشخص میکند که درچه مکانهایی باید چه فعالیتهایی انجام شود و درچه مکانهایی چه فعالیتهایی نباید مستقر شود. پراکندگی جمعیت در کشور چگونه باید باشد؟ در چه مکانهایی باید سکونتگاه جدید ایجاد کنیم و در چه مکانهایی نباید سکونتگاه جدید ایجاد کنیم؟
در حال حاضر نیز ضمن برگزاری هر هفته یک نشست علمی تخصصی حول موضوعات اساسی در فضای مجازی، چهار کلان پروژه اساسی تکمیل و اصلاحات مورد نیاز مطالعات آمایش سرزمین، مطالعات پشتیبان تدوین برنامه هفتم توسعه، مطالعات پشتیبان لایحه بودجه کشور و مسألهشناسی و ایدهپردازی در حوزه برنامه و بودجه انجام میشود.
منابع صندوق هم به شیوه اهرمی به کار گرفته میشود؛ یعنی دولت قرار نیست طرح جدیدی آغاز کند؛ بلکه منابع صندوق در بانکهای کارگزار صندوق سپردهگذاری میشود و تا سه برابر میزان سپرده تسهیلات ارزانقیمت در اختیار بخش خصوصی قرار خواهد گرفت. به این ترتیب منابع بخش خصوصی در راستای تحقق رشد اقتصادی البته مبتنی بر سند آمایش و ظرفیتهای استانی بهکار گرفته میشود. البته در کنار طرحهای استانی طرحهای ملی و طرح عمرانی که بودجه آن رشد ۴۳ درصدی دارد هم در تحقق هدف رشد هشت درصدی نقش بسزایی ایفا خواهند کرد.
براساس لایحه بودجه سال ۱۴۰۱ دولت به منظور رشد و پیشرفت کشور از طریق ارتقای بهرهوری و توسعه سرمایهگذاریها بر پایه آمایش سرزمین و همچنین پروژههای دانشبنیان و پیشران، صندوق کارآفرینی امید به صندوق پیشرفت و عدالت ایران تغییر نام یافته و با ۳۱ صندوق استانی تابعه، فعالیت خود را آغاز خواهد کرد. در حال حاضر در این صندوق حدود 66 هزار میلیارد تومان اعتبار اختصاص داده شده که سهم هر استان از آن تقریباً برابر و حدود دو هزار میلیارد تومان است. تا پیش از این در خصوص این اعتبارات بهصورت متمرکز تصمیمگیری میشد، اما هماکنون اختیارات وزرا و سازمان برنامه و بودجه در خصوص این اعتبارات گرفته شده و تصمیمگیری درخصوص هزینهکرد این اعتبارات به شورای برنامهریزی استانها داده شده است. عملاً با این کار این استانها هستند که در خصوص این اعتبار دو هزار میلیارد تومانی برای خود تصمیمگیری میکنند و تلاش شده که این اعتبارات در جهت کمک به افزایش و رونق تولید در هر استان صرف شود. در لایحه پیشبینی شده که منابع این صندوق تقویت شود و از محل فروش اموال منقول و غیرمنقول مازاد دولت، سود و بهره مالکانه معادن و 20 درصد از اعتبارات قانون استفاده متوازن خواهد بود. در قانون استفاده متوازن 3 درصد از کل بودجه کسر و برای توسعه متوازن و عدالت به مناطق محروم و کمبرخوردار در نظر گرفته میشود.
سهم استانها در رشد اقتصادی 1401
در لایحه بودجه ۱۴۰۱ رشد اقتصادی هشت درصدی هدفگذاری شده که برای تحقق آن به غیر از منابع طرحهای عمرانی ۱۷۵ هزار میلیارد تومان در قالب صندوق پیشرفت و عدالت دیده شده است. در هر استان طرحهایی برای تحقق رشد اقتصادی بر مبنای سند آمایش سرزمین دیده شده و سهم هر استان در تحقق رشد اقتصادی هشت درصدی مشخص شده است.
بر این اساس استان بوشهر با رشد 10.2 درصد، در صدر و بعد از آن استانهای خوزستان با رشد 10 درصدی و ایلام با رشد 9.6 درصدی قرار گرفته است.رشد اقتصادی استان تهران 7.1 درصد هدفگذاری شده. رتبه چهارم از نظر میزان رشد اقتصادی به استان اردبیل اختصاص دارد که برای آن رشد 8.9 درصدی درنظر گرفته شده است. پس از آن استان یزد با 8.8 درصد و استان کهگیلویه و بویراحمد با رشد 8.6 درصدی دیده میشود. همچنین استانهای زنجان و سمنان هر یک با رشد 8.5 درصدی، نقش خود را در رشد اقتصادی سال آینده ایفا میکنند. درسال آینده رشد استان قزوین هم 8.2 درصد برآورد شده است. درلایحه بودجه سال آینده، سه استان شامل کردستان، خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان دارای نرخ رشد 8 درصدی خواهند بود. در طیف نرخ رشد 7 درصدی، 17 استان دیده میشود. استان گیلان با رشد 7.9 درصدی در صدر این استانها نشسته است و پس از آن کرمان با 7.7 درصد، آذربایجان شرقی با 7.6 درصد و استانهای مازندران و فارس هر یک با رشد 7.5 درصدی قرار گرفتهاند. در این سال استان چهارمحال و بختیاری، البرز و قم هر یک باید رشد 7.4 درصدی را تجربه کنند. برای آذربایجان غربی و گلستان نیز رشد 7.3 درصدی و همدان، مرکزی و خراسان رضوی هر یک رشد 7.2 درصدی درنظر گرفته شده است. همانگونه که اشاره شد، استان تهران رشد 7.1 درصدی خواهد داشت. پس از آن سه استان کرمانشاه، خراسان شمالی و اصفهان 7 درصد رشد خواهند داشت. در انتهای این جدول نیز دو استان لرستان و هرمزگان مشاهده میشود. به طوری که برای لرستان رشد 6.9درصدی و برای هرمزگان رشد 6.5 درصدی پیشبینی شده است.
450 هزارمیلیارد تومان برای استانها
در لایحه بودجه سال آینده جمع منابع عمومی استانها به بیش از 449 هزار و 720 میلیارد تومان میرسد که 32.7 درصد از منابع عمومی 1372 هزارمیلیارد تومانی دولت را شامل میشود. در میان استانها، تهران با سهم بیش از 16 درصدی از جمعیت کشور بیش از 203 هزار میلیارد تومان منابع عمومی دارد و پس از آن استان اصفهان با 32 هزار میلیارد تومان قرار دارد. رتبه سوم ازنظر میزان منابع عمومی از لایحه بودجه سال آینده به استان خوزستان با 23 هزار و 593 میلیارد تومان اختصاص دارد و کرمان با 23 هزار و 583 میلیارد تومان در رتبه بعدی قراردارد. در سال آینده منابع عمومی استان خراسان رضوی 16.1 هزار میلیارد تومان و هرمزگان 15.6 هزار میلیارد تومان پیشبینی شده است.
در این سال 13.3 هزار میلیارد تومان به عنوان منابع عمومی برای استان بوشهر و 12.5 هزار میلیارد تومان برای یزد درنظر گرفته شده است. آذربایجان شرقی هم با 11.6 هزارمیلیارد تومان نهمین استان محسوب میشود. در ادامه این جدول استانهای مرکزی، فارس و البرز قرار دارند که به ترتیب سهم 10.9، 10.7 و 10.3 هزار میلیارد تومانی از منابع عمومی استانها دارند. براساس پیشبینیهای دولت درلایحه بودجه سال آینده، علاوه بر تفویض اختیارات بیشتر به استانها، اعتبارات عمرانی استانها 22 درصد افزایش یافته است. با ایجاد صندوقهای پیشرفت و عدالت استانی با سرمایه هر استان دستکم 2 هزار میلیارد تومان، امکان واریز کردن مازاد مالیاتی و سهم بهره مالکانه معادن و بخشی از منابع توازن و منابع حاصل از فروش اموال مازاد استان به این صندوق و هزینه کردن آن برای حمایت از تولید و اشتغال استان در لایحه بودجه 1401 فراهم شده است. تقویت اعتبارات استانها در جهت تمرکززدایی و توجه به قابلیتهای استانها مبتنی بر آمایش سرزمین و انتقال 422 طرح استانی ویژه (ملی استانی) به استانها از دیگر موارد مهمی است که در بودجه 1401 قید شده است.
تجهیز حداقل 340 هزار میلیارد تومان برای رونق تولید
برآوردهای مقدماتی سازمان برنامه و بودجه نشان میدهد که علاوه بر اختصاص منابع لازم برای طرحهای عمرانی که معمولاً به عنوان موتور محرک اقتصاد نامیده میشود، منابع مجزا برای صندوق پیشرفت و عدالت کشور که رقمی حدود 180 تا 200 هزار میلیارد تومان است از محلهای یاد شده در نظر گرفته خواهد شد. از آنجایی که گفته میشود حدود 160 هزار میلیارد تومان برای طرحهای عمرانی و حدود 180 هزار میلیارد تومان بالغ بر 340 هزار میلیارد تومان برای تجهیز تولید، اشتغال و رشد اقتصادی در نظر گرفته شده رقم اختصاص یافته در بودجه سال آینده، رقم قابل توجهی خواهد بود.
جایگاه سند آمایش سرزمین در برنامهریزی کلان
با ملاک قرارگرفتن آمایش سرزمین در بودجهریزی و برنامهریزی، شاهد ایجاد تعادل در منابع و مصارف، عدالت سرزمینی و تأکید بر اصل ملی بودن و پرهیز از هرگونه نگاه بخشی، جناحی و سیاسی خواهیم بود. طبق اطلاعات ارائه شده از سوی سازمان برنامه و بودجه کشور، بر پایه آمایش سرزمین؛ در افق ۱۴۲۴ تمام بخشها و مناطق ایران با تکیه بر پتانسیلها و ظرفیتهای خود میتوانند عزتمندانه زیست کرده و از مواهب عدالت سرزمینی برخوردار شوند. در پنج دهه گذشته چهار دوره مطالعات جامع آمایش سرزمین در کشور تجربه شده است. در ابتدای دهه ۱۳۵۰ مطالعات جامعی توسط یک شرکت فرانسوی انجام شد و پس از انقلاب اسلامی، بنا به اهمیت موضوع، مطالعات طرح پایه آمایش سرزمین اسلامی ایران منتشر شد.
در تجربه سوم؛ در اوایل دهه ۱۳۸۰ مطالعات جامع آمایش سرزمین با تدوین نظریه پایه توسعه ملی و با هدف تدوین چشمانداز بلند مدت توسعه فضایی در قالب ۶ کتاب و ۱۶ مجلد انجام شد. به نحوی که تدوین و تصویب ضوابط ملی آمایش سرزمین در هیأت وزیران در سال ۱۳۸۳ این مطالعات مبنای تدوین نظرات پایه توسعه استانها و برنامه چهارم توسعه قرار گرفت. در تجربه چهارم؛ آمایش در سطح استانی برای اولین بار در سال ۱۳۸۵ آغاز و در دهه ۱۳۹۰ در قالب بیش از ۱۱۰۰ جلد و برای ۳۱ استان مطالعه شد. با توجه به ضرورت آمایش سرزمین و جایگاه آن در نظام برنامهریزی و استناد به تکلیف ماده قانونی ۲۵ قانون برنامه ششم توسعه وظیفه انجام مطالعات و تدوین سند ملی آمایش در شهریور ماه ۱۳۹۷ به مرکز پژوهشهای توسعه و آیندهنگری سازمان برنامه و بودجه محول شد. تدوین این سند با همکاری اندیشمندان و شبکه مؤسسات پژوهشی در قالب ۲۱ گروه مطالعاتی و با حضور بیش از ۷۰ نفر از صاحبنظران برجسته کشور انجام شده است، این سند در نهایت در ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۹ به تصویب شورای عالی آمایش سرزمین رسید.۲۲ دستگاه دولتی در سطح کارشناسی تا سطح کلان با وجود تعارض منافع، سند ملی آمایش را امضا کردند.آمایش، مبتنی بر ظرفیتهای طبیعی و داشتههای سرزمینی است و مشخص میکند که درچه مکانهایی باید چه فعالیتهایی انجام شود و درچه مکانهایی چه فعالیتهایی نباید مستقر شود. پراکندگی جمعیت در کشور چگونه باید باشد؟ در چه مکانهایی باید سکونتگاه جدید ایجاد کنیم و در چه مکانهایی نباید سکونتگاه جدید ایجاد کنیم؟
در حال حاضر نیز ضمن برگزاری هر هفته یک نشست علمی تخصصی حول موضوعات اساسی در فضای مجازی، چهار کلان پروژه اساسی تکمیل و اصلاحات مورد نیاز مطالعات آمایش سرزمین، مطالعات پشتیبان تدوین برنامه هفتم توسعه، مطالعات پشتیبان لایحه بودجه کشور و مسألهشناسی و ایدهپردازی در حوزه برنامه و بودجه انجام میشود.
جلسه نهایی دادگاه فدرال برای بررسی شکایت احزاب از صحت انتخابات پارلمانی برگزار شد
معترضان عراقی در انتظار تصمیم بزرگان
زهره صفاری/ دادگاه فدرال عراق پس از سه بار تعویق در بررسی شکایات مربوط به انتخابات پارلمانی در حالی بر نتایج آن مهر تأیید زد که ساعاتی قبل از آن با تجمع گسترده معترضان در پایتخت و سایر شهرهای این کشور، منطقه سبز بغداد تحت تدابیر شدید امنیتی قرار گرفته بود و نیروهای ویژه با احتمال هر گونه ناآرامی در آماده باش قرار داشتند. اکنون باحکم دادگاه انتظار میرود، بر میزان اعتراضها افزوده شود.
بهگزارش «شفق نیوز»، معترضان به نتایج انتخابات عراق و تخلفات کمیساریای عالی انتخابات در بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر مانند بابل، میسان، الدیوانیه، الناصریه، بصره، نجف و...، با محکومیت تعلل دادگاه فدرال برای رسیدگی به شکایت «هادی العامری»، رئیس ائتلاف شیعی الفتح و شکایات دیگر برای ابطال نتایج انتخابات، در حالی تجمعی مسالمتآمیز به راه انداخته بودند که اخبار درزکرده از دادگاه، حکایت از رد شکایات و تأیید نتایج انتخابات داشت. چهارشنبه گذشته «هادی العامری» در برابر قضات با ارائه مدارک و مستندات مدعی تقلب و دست بردن در انتخابات شد، اما رسیدگی به دادخواست او و شکایتهای مشابه با احتمال تظاهراتهای گسترده تا دیروز به بهانههای تعطیلات کریسمس به تعویق افتاد و خشم معترضان را برانگیخت.
بهگزارش رسانههای عراق، معترضان که پلاکاردهایی با مضمون «رأیهای سرقت شده» را در دست داشتند اغلب جادهها و پلهای بغداد را مسدود کرده بودند و شماری از معترضان با آتش زدن لاستیک خودروها در یکی از دروازههای پایتخت، خواستار بررسی عادلانه شکایتها و ابطال انتخابات بودند. نیروهای امنیتی با پیشبینی به خشونت کشیده شدن اعتراضات در برخی مناطق با باتوم و شوکر سعی در متفرق کردن جمعیت کردند. اما همزمان بسته شدن پلهایی مانند الجمهوریه بغداد با بلوکهای نیوجرسی، ترددها در بغداد را با کندی بیشتری روبهرو کرد.
معترضان خشمگین در شرایطی صبح دیروز از ساعاتی قبل از اعلام حکم دادگاه به خیابانها آمده بودند که پیشتر «قیس الخزعلی»، دبیر کل جنبش «عصائب اهل الحق» عراق به استناد اخبار درز کرده از دادگاه، تأیید انتخابات را پیشبینی کرده بود. به نوشته «فارس»، وی با بیان اینکه دادگاه فدرال تحت فشارهای خارجی قرار داشته، صلاحیت این دادگاه برای رسیدگی به شکایات را زیر سؤال برد و گفت: «گزارش شرکت آلمانی، دروغ کمیساریای انتخابات و نماینده سازمان ملل را برملا خواهد کرد و دستگاه «C-1000» عامل تقلب در انتخابات است؛ دستگاهی که هدیه «جنین پلاسخارت» نماینده سازمان ملل بود و هیچ نهاد حکومتی با بررسی دستگاه مذکور موافقت نکرد.»
این اظهارات در حالی بیان شده است که شمارش آرا در انتخابات پارلمانی مهر امسال بهصورت الکترونیکی انجام شد و با نظر کمیساریای مستقل انتخابات به منظور اطمینان از صحت این روش، بهصورت تصادفی در برخی حوزههای رأی نیز شمارش دستی انجام دادند. اما این شرایط نیز اعتراضاتی را از سوی ائتلافهای سیاسی و طرفداران آنها برانگیخت و حتی برخی سیاستمداران با تأیید نفوذ امارات، انگلیس و امریکا در انتخابات، بر فرضیه دستکاری و دخالت طرفهای خارجی در نتایج این انتخابات تأکید کردند.
قضات دادگاه عالی فدرال عراق در شرایطی دیروز حکم به صحت نتایج انتخابات دادند که کمیساریای انتخابات پساز اعلام نتایج اولیه با رسیدگی به حدود 1400 درخواست تجدیدنظر از سوی نامزدها و جناحهای سیاسی، بازشماری آرای 2000 حوزه انتخاباتی را آغاز کرده و تطابق کامل آمارها با نتایج الکترونیکی را تأیید کردند. با این حال علاوه بر «هادی العامری» نماینده کمیته هماهنگی احزاب شیعی، ائتلاف «الوطنیه» به ریاست «ایاد علاوی» نیز با ارائه شواهدی مدعی تقلب در انتخابات شد.
بنا بر آمار تأیید شده از انتخابات پارلمانی عراق، فراکسیون صدر به رهبری «مقتدی صدر» با 73 کرسی، پیشتاز این رقابتها شد، پس از آن، ائتلاف تقدم از بزرگترین ائتلافهای اهل سنت به رهبری الحلبوسی با 37 کرسی در رتبه دوم و ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی با 33 کرسی در رتبه سوم قرار دارد.
واکنشهای داخلی به رأی دادگاه فدرال
کمیته هماهنگی احزاب شیعی که از چند هفته پیش از اعلام حکم دادگاه فدرال، برای تشکیل دولتی توافقی رایزنیها با احزاب کرد و اهل سنتپیشتاز را آغاز کرده بود و در گام آخر رایزنی با «مقتدی صدر» را پیش رو دارد با تأیید نتایج انتخابات و رد شکایتها برای ابطال نتایج، دیروز تشکیل جلسه داد. به نوشته «شفق نیوز» این در حالی است که عصر دیروز تظاهرکنندگان با ترک خیابانها به چادرهای تحصن بازگشتند و در انتظار تصمیمگیری احزاب ماندند.
در همین حال «عمار الحکیم»، رهبر جریان حکمت ملی عراق پایبندی به تصمیم دادگاه فدرال درباره نتایج انتخابات را اعلام کرد. وی در بیانیهای کوتاه پایبندی به حاکمیت قانون اساسی و ملاحظات در روند انتخابات را دلیل پذیرش رأی دادگاه اعلام کرد و با تأکید بر عدم مشارکت در دولت آتی عراق نوشت: «گروههای پیروز طبق مسئولیتی که برعهده دارند برای خدمت به مردم و تسریع در تشکیل دولتی منسجم و هماهنگ تلاش کرده و گروههای مایل به این مشارکت را جمع کنند.»
بهگزارش «شفق نیوز»، معترضان به نتایج انتخابات عراق و تخلفات کمیساریای عالی انتخابات در بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر مانند بابل، میسان، الدیوانیه، الناصریه، بصره، نجف و...، با محکومیت تعلل دادگاه فدرال برای رسیدگی به شکایت «هادی العامری»، رئیس ائتلاف شیعی الفتح و شکایات دیگر برای ابطال نتایج انتخابات، در حالی تجمعی مسالمتآمیز به راه انداخته بودند که اخبار درزکرده از دادگاه، حکایت از رد شکایات و تأیید نتایج انتخابات داشت. چهارشنبه گذشته «هادی العامری» در برابر قضات با ارائه مدارک و مستندات مدعی تقلب و دست بردن در انتخابات شد، اما رسیدگی به دادخواست او و شکایتهای مشابه با احتمال تظاهراتهای گسترده تا دیروز به بهانههای تعطیلات کریسمس به تعویق افتاد و خشم معترضان را برانگیخت.
بهگزارش رسانههای عراق، معترضان که پلاکاردهایی با مضمون «رأیهای سرقت شده» را در دست داشتند اغلب جادهها و پلهای بغداد را مسدود کرده بودند و شماری از معترضان با آتش زدن لاستیک خودروها در یکی از دروازههای پایتخت، خواستار بررسی عادلانه شکایتها و ابطال انتخابات بودند. نیروهای امنیتی با پیشبینی به خشونت کشیده شدن اعتراضات در برخی مناطق با باتوم و شوکر سعی در متفرق کردن جمعیت کردند. اما همزمان بسته شدن پلهایی مانند الجمهوریه بغداد با بلوکهای نیوجرسی، ترددها در بغداد را با کندی بیشتری روبهرو کرد.
معترضان خشمگین در شرایطی صبح دیروز از ساعاتی قبل از اعلام حکم دادگاه به خیابانها آمده بودند که پیشتر «قیس الخزعلی»، دبیر کل جنبش «عصائب اهل الحق» عراق به استناد اخبار درز کرده از دادگاه، تأیید انتخابات را پیشبینی کرده بود. به نوشته «فارس»، وی با بیان اینکه دادگاه فدرال تحت فشارهای خارجی قرار داشته، صلاحیت این دادگاه برای رسیدگی به شکایات را زیر سؤال برد و گفت: «گزارش شرکت آلمانی، دروغ کمیساریای انتخابات و نماینده سازمان ملل را برملا خواهد کرد و دستگاه «C-1000» عامل تقلب در انتخابات است؛ دستگاهی که هدیه «جنین پلاسخارت» نماینده سازمان ملل بود و هیچ نهاد حکومتی با بررسی دستگاه مذکور موافقت نکرد.»
این اظهارات در حالی بیان شده است که شمارش آرا در انتخابات پارلمانی مهر امسال بهصورت الکترونیکی انجام شد و با نظر کمیساریای مستقل انتخابات به منظور اطمینان از صحت این روش، بهصورت تصادفی در برخی حوزههای رأی نیز شمارش دستی انجام دادند. اما این شرایط نیز اعتراضاتی را از سوی ائتلافهای سیاسی و طرفداران آنها برانگیخت و حتی برخی سیاستمداران با تأیید نفوذ امارات، انگلیس و امریکا در انتخابات، بر فرضیه دستکاری و دخالت طرفهای خارجی در نتایج این انتخابات تأکید کردند.
قضات دادگاه عالی فدرال عراق در شرایطی دیروز حکم به صحت نتایج انتخابات دادند که کمیساریای انتخابات پساز اعلام نتایج اولیه با رسیدگی به حدود 1400 درخواست تجدیدنظر از سوی نامزدها و جناحهای سیاسی، بازشماری آرای 2000 حوزه انتخاباتی را آغاز کرده و تطابق کامل آمارها با نتایج الکترونیکی را تأیید کردند. با این حال علاوه بر «هادی العامری» نماینده کمیته هماهنگی احزاب شیعی، ائتلاف «الوطنیه» به ریاست «ایاد علاوی» نیز با ارائه شواهدی مدعی تقلب در انتخابات شد.
بنا بر آمار تأیید شده از انتخابات پارلمانی عراق، فراکسیون صدر به رهبری «مقتدی صدر» با 73 کرسی، پیشتاز این رقابتها شد، پس از آن، ائتلاف تقدم از بزرگترین ائتلافهای اهل سنت به رهبری الحلبوسی با 37 کرسی در رتبه دوم و ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری مالکی با 33 کرسی در رتبه سوم قرار دارد.
واکنشهای داخلی به رأی دادگاه فدرال
کمیته هماهنگی احزاب شیعی که از چند هفته پیش از اعلام حکم دادگاه فدرال، برای تشکیل دولتی توافقی رایزنیها با احزاب کرد و اهل سنتپیشتاز را آغاز کرده بود و در گام آخر رایزنی با «مقتدی صدر» را پیش رو دارد با تأیید نتایج انتخابات و رد شکایتها برای ابطال نتایج، دیروز تشکیل جلسه داد. به نوشته «شفق نیوز» این در حالی است که عصر دیروز تظاهرکنندگان با ترک خیابانها به چادرهای تحصن بازگشتند و در انتظار تصمیمگیری احزاب ماندند.
در همین حال «عمار الحکیم»، رهبر جریان حکمت ملی عراق پایبندی به تصمیم دادگاه فدرال درباره نتایج انتخابات را اعلام کرد. وی در بیانیهای کوتاه پایبندی به حاکمیت قانون اساسی و ملاحظات در روند انتخابات را دلیل پذیرش رأی دادگاه اعلام کرد و با تأکید بر عدم مشارکت در دولت آتی عراق نوشت: «گروههای پیروز طبق مسئولیتی که برعهده دارند برای خدمت به مردم و تسریع در تشکیل دولتی منسجم و هماهنگ تلاش کرده و گروههای مایل به این مشارکت را جمع کنند.»
«ایران» از عدم تناسب قیمت مسکن با امکانات و خدمات شهری در تهران گزارش میدهد
شهر ناموزون!
حمیده امینی فرد
خبرنگار
به این دو آمار که تقریباً در فاصله 2 سال منتشر شده دقت کنید!
براساس اعلام مجله اکونومیست «تهران در سال 2021 با 50 پله صعود در جدول گرانترین شهرهای جهان نشست. جایگاه تهران پیشتر 79 بود که حالا به رتبه 29 رسیده است. پاریس و سنگاپور مشترکاً دومین شهر گران سال 2021 انتخاب شدهاند.»
«آماری که مؤسسه «نامبنو» در سال 2019 منتشر کرده نشان میدهد که تهران در رتبهبندی کیفیت شهرهای جهان از آخر سوم شده است.» قدرت خرید، مراقبتهای درمانی، هزینههای زندگی، زمان اتلاف شده در ترافیک و آلودگی هوا بخشی از شاخصهای ارزیابی اعلام شده است. در این ارزیابی هر تهرانی روزانه 39 دقیقه از وقت خود را در ترافیک تلف میکند.
تهران 10 سال گذشته یکی از ارزانترین کلان شهرهای خاورمیانه معرفی شده بود. حالا ما با این سؤال مواجه میشویم ؛ در شهری که میانگین نرخ هر متر خانه به 32 میلیون تومان رسیده است (طبق اعلام بانک مرکزی، درآبان ماه امسال متوسط قیمت یک متر مربع مسکن در شهر تهران ۳۲ میلیون و ۹ هزار تومان بوده که نسبت به ماه قبل و مدت مشابه سال قبل به ترتیب ۱.۲ و ۱۷.۷ درصد افزایش یافته است)، سطح دسترسی به خدمات عمومی و شهری و کیفیت امکانات ارائه شده چقدر است؟ برای نمونه سهم مترو و اتوبوس در شرایط عادی در تهران 22 درصد است اما اگر به این سهم در شهرهای اروپای شرقی یا به لندن نگاه کنیم که قیمت مسکن در آنجا گران است، میبینیم که این سهم به 45 درصد هم میرسد و این درحالی است که ما در هر سرانه با توجه به منطقه و پراکندگی جمعیت، سطح دسترسی متفاوت تری داریم!
طرح آمایش سرزمین را از روی زمین بردارید!
«تهران شهر فرصتهاست و از نظر درآمدی و امکانات تفریحی، رفاهی و... با شهرهای دیگر فاصله زیادی دارد. برای همین است که پایتخت با وجود گرانیها، اما هنوز هم برای مخاطب جذاب است و میتواند گروههای مختلف شهری و طبقاتی را جذب کند، اما در این میان در همین تهران هم از نظر دسترسی به خدمات و امکانات شهری همیشه میان شمال و جنوب تمایز وجود داشته است. اگر تاریخی به این معضل نگاه کنیم باید بگوییم که این تمایز محصول دوران ناصری است.
حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس شهری، مسأله عدم تناسب هزینه و کیفیت زندگی در شهرهای بزرگ را به عدم توسعه سایر شهرها مربوط میداند. او به «ایران » میگوید: «ساکنان شمال تهران دسترسی مناسب تری به مراکز خرید، فضای سبز و مؤسسات آموزشی دارند، البته که این دسترسی رایگان نیست و باید بهای آن را پرداخت. مثلاً منطقه 3 دارای بیشترین مدارس غیر انتفاعی است. به هرحال طبقه برخوردار و ثروتمند به هر منطقهای که میرود به خاطر نفوذ و نوع ارتباطاتش، امکانات را هم با خود به آن منطقه میبرد یا اگر در خدمات شهری به مشکلی برخورد، سریع گزارش میدهد.»
بحث مهم دیگر شارژ شهری است. به اعتقاد جاجرمی، شهرداری تهران از دهه 70 به جای اینکه سراغ عوارض جدی نوسازی یا شارژ شهری برود سراغ تراکم فروشی رفته است. میگوید: «هرسال باید براساس قیمتهای منطقهای، این عوارض افزایش یابد و براساس آن شهر اداره شود. گرفتاری ما این است که شهر تکه تکه شده و هر منطقه متناسب با اهدافی که دارد دخالتهایی انجام میدهد و چون هماهنگ نیستند چوبش را مردم میخورند. در سطح ملی هم به علت اختلافی که میان وزارت مسکن و سازمان برنامه و بودجه وجود دارد، طرح آمایش سرزمین روی زمین مانده است. درحالی که اگر مناطق دیگر شهری توسعه یابند، تهران از این وضعیت نامتوازن بیرون میآید.»به گفته وی «در دهه 50 میلادی این اتفاق در فرانسه افتاد. آن زمان فقط پاریس ثروتمند بود، اما سایر شهرها در فقر بودند. تا زمانی که برنامه آمایش سرزمین اجرا و مثلاً صنایع به بیرون از پاریس منتقل شد. از طرفی برای مناطق دیگر هم مسئولیت توسعهای تعریف کردند و پاریس سبک شد.»
او تأکید میکند تمرکز شدید منابع و امکانات در تهران دو جنبه دارد؛ از یک سو برای شهر درآمدسازی میکند و از سوی دیگر به علت فشار زیاد بر زیرساختها و تقاضا برای خدمات، کیفیت زندگی کاهش مییابد.
باز بر میگردیم به قیمت مسکن در تهران، نه فقط قیمت خرید و فروش واحدهای مسکونی که اجاره واحدهای مسکونی در تهران هم در آبان ماه همین امسال نسبت به سال قبل و در کل مناطق تهران رشد بالای 50 درصد را داشته است. در میان مناطق ۲۲گانه شهر تهران بیشترین قیمت هر متر خانه بالای ۷۲ میلیون تومان در منطقه یک و کمترین آن با بالای ۱۴ میلیون تومان در منطقه ۱۸ بوده است که در هر دو منطقه باز هم رشد قیمت مسکن هیچ تناسبی با عدم رشد توسعه خدمات شهری ندارد. حالا دیگر خیلی از مردم با توجه به توان مالی خود فقط میگویند چند متر خانه در هر جایی از تهران میتوانند اجاره کنند یا بخرند. این در حالی است که پیش از این مواردی مثل دسترسی به مترو، دسترسی به میادین میوه و تره بار، دسترسی به مراکز درمانی، دسترسی به پارک خودرو و پارک های محلی و دیگر خدمات و امکانات شهری در انتخابها لحاظ میشد اما حالا به نظر میرسد دیگر بحث کیفیت در انتخابها ملاک نیست و در این وانفسا شاهد تحولی در رشد خدمات شهری هم نیستیم. شاید حتی در برخی مناطق دیگر فضایی برای گنجاندن یک مکان برای خدمات عمومی هم پیدا نشود!
مهسا دری که در منطقه پیروزی ساکن است به خبرنگار «ایران» میگوید: از جایی که خانه مان است هر روز باید 15 دقیقه پیاده روی کنم تا به مترو برسم. قیمت کرایهها هم آنقدر زیاد شده که برای دو قدم هم کمتر از 5 هزار تومان دریافت نمیکنند. البته در منطقه پیروزی دسترسی به مایحتاج روزانه خیلی خوب است چون کاملاً بافت محلی دارد ولی ترافیک آن وحشتناک است و خیلی بافت متراکمی هم دارد. در این سالها هم قیمت مسکن سر به فلک کشیده ولی من شخصاً ندیدم حتی یک مدل خدمات عمومی به محله اضافه شود.
فرشاد محبی ساکن منطقه 5 است و از ترافیک و نبود خطوط اتوبوس و مترو در تمام منطقه گلایه دارد و میگوید: موضوع ما اهالی غرب تهران فقط بحث حملونقل عمومی نیست بلکه بحث این است که انگار خیلی از محلهها، محله نیستند و فقط یک مکانهایی برای زندگی در آن ساخته شده در حالی که قیمت همین مکانها چه برای اجاره چه خرید وحشتناک بالاست. واقعاً نمیتوان گفت مثلاً حضور شهرداری برای ارائه خدمات شهری مثل فرهنگسرا و میادین میوه و ترهبار و حملونقل و... خیلی مشهود است. این طرفها فقط اتوبانها خوب کشیده شده است که البته همیشه هم شلوغ و اعصاب خرد کن است یا پاساژ ساخته شده است. مثلاً من برای اینکه فرزند 6 سالهام را تا پارکی برسانم که چهارتا وسیله بازی داشته باشد باید دو تا محله آن طرفتر بروم.
شهریار صادقی هم میگوید: من که منزلمان را به سمت شهریار بردم چون دیگر توان پرداخت اجارهها در تهران را نداشتم. حالا هم باید هر روز مسافت طولانی برای سر کار بروم و بیایم. من سه فرزند دارم و در یک واحد 50 متری نمیتوانستم زندگی کنم. قبلاً در حوالی آزادی سکونت داشتم. آنجا سهم ما از زندگی در شهر فقط دود و آلودگی بود. حالا حداقل یک کم نفس میکشیم. ضمن اینکه از دیدن معتادانی که در کوچه و خیابان جلوی دید هر روزمان بودند هم راحت شدهایم.
باید برای زندگی در تهران هر روز دوباره برنامه ریخت. هر روز به جدول قیمت مسکن نگاه کرد ولی چیزی که لازم نیست روزانه یا ماهانه به آن نگاه کرد جدول خدمات شهری و رفاهی محلههاست که خیلی تغییری نمیکند.
چرا شهرهای ما از کیفیت لازم برخوردار نیستند؟
مقایسه شهرهای بزرگ دنیا با تهران به خاطر نرخ بالای زمین شاید چندان منطقی به نظر نرسد اما در این گزارش شهر ژنو(سوئیس) را از نظر دسترسی به خدمات و هزینه که شهروندان بابت مسکن میپردازند مقایسه کردهایم تا اگر اسم شهرمان در لیست گرانترین هاست، سطح کیفیت خدمات را هم بررسی کنیم.
شایان قهرمانی تقریباً 7 سال است که در ژنو زندگی میکند: «اینجا چیزی به نام پایین و بالای شهر وجود ندارد. تنها عدهای که مولتی میلیاردر هستند در یک منطقه خاص زندگی میکنند. کسانی که کار نیمه وقت دارند اجاره نیم بها میدهند. ساختمانها هم برقی است ما گاز نداریم، اینجا کیفیت خانهها بسیار بالاست. در هر منطقه از ژنو هم مرکز خرید و هم آتشنشانی وجود دارد. افرادی که کار تمام وقت دارند مالیات بالا میپردازند اما تورمی وجود ندارد و ما از این بابت نگرانی نداریم. اینجا متروی زیرزمین نداریم. اما چند خط اتوبوس و قطار در هر محلهای وجود دارد و به همه نقاط دسترسی دارید. ماشین شخصی به ندرت استفاده میشود. کسانی که زیر نظر دولت هستند یا کار نیمه وقت دارند، بلیت را 25 درصد ارزانتر میخرند. قطار بین شهری هم برای افراد زیر 25 سال 50 درصد تخفیف دارد و خط دیگری هم هست که از 7 شب تا 7 صبح رایگان است.»
سرانههای شهری تعیین شده، اجرا نمیشود
چرا شهرهای ما از کیفیت لازم برخوردار نیستند. علی نوذرپور، کارشناس شهری به این سؤال شفاف پاسخ میدهد و میگوید: «چون اسناد قانونی که با صرف زمان وهزینه زیاد برای شهرهای ما نوشته شده در اجرا با عدم همکاری و هماهنگی مواجه میشوند.»
وی میگوید: «در طرح جامع با توجه به هزینههای زندگی، استانداردهای مربوط به سرانههای خدمات شهری برنامهریزی شده است. در سند هم ذکر شده که شهر باید با این سرانه، ویژگیها و خدمات به حیات خود ادامه دهد. اما فضای خصوصی شکل میگیرد، بدون آنکه فضای عمومی متناسب با آن رشد کند. در منطقه 22 برج و واحد مسکونی ساخته میشود بدون آنکه متناسب با آن فضای آموزشی، بهداشتی، ورزشی، فرهنگی، انتظامی، امنیتی و حتی تأسیسات و تجهیزات شهری ساخته شده باشد. در حالی که در شورای عالی معماری و شهرسازی کشور برای هر میزان جمعیت، سرانههای استاندارد تعریف شده است. مثلاً در منطقه 22 در سال 99، 47 مدرسه کم داشتیم تا جمعیت فعلی را جواب دهد. بنابراین جمعیت دانشآموزی به مناطق 2 و 5 سرریز شد.همین حرکت دانشآموزان هزینه حمل و نقل، ترافیک و آلودگی هوا ایجاد کرد که کیفیت زندگی را زیر سؤال میبرد. در منطقه الهیه غرب - مروارید شهر- ما با مشکل کمبود پاسگاه نیروی انتظامی مواجه بودیم. چرا؟ چون نیروی انتظامی متناسب با طرح جامع اقدام به خرید زمین نکرده است. برخی البته توقع دارند شهرداری زمینها را رایگان در اختیار سازمانها قرار دهد، درحالی که هیچ کجای قانون چنین چیزی ذکر نشده.تنها براساس بند 6 ماده 55 قانون شهرداریها، شهرداری میتواند برای مصارف انجمنهایی که در حوزه فرهنگی، هنری، آموزشی فعال هستند بهرهبرداری زمین نه مالکیت آن را آن هم برای مدت معین با تصویب شورا در اختیار این مراکز قرار دهد. سازمان زمین شهری در همه مناطق شهری زمین دارند، اما چون میخواهد انتفاع ببرد تلاش میکنند زمینها کاربری انتفاعی داشته باشد.»او ادامه میدهد: «تأمین سرانههای هفتگانه که در طرح جامع پیشبینی و تصویب شده کمک میکند کیفیت زندگی در شهرها بالا برود. یکی از اشکالات دیگر این است که مهندسین مشاور که وظیفه تهیه طرح جامع را دارند، سرانه خدمات عمومی را روی زمینهایی که در تملک اشخاص است قرار میدهند. یعنی بیتوجه به اینکه مالک زمین کیست، روی زمین کاربری عمومی و غیرانتفاعی میگذارند و همین باعث مشکلاتی میشود که بین مالک و شهرداری بهوجود میآید. نکته مهم دیگر این است که طرح جامع تهیه شده، اما مبنای صدور پروانه طرح تفصیلی است و همین مسأله موجب شده تا بیشترین انحراف از طرح جامع بین سال 86 تا 91 رخ دهد، جالب اینکه عمده پروانههایی که از نظر شهرسازی دچار مشکل شدهاند و بویژه در حوزه بلندمرتبه سازیها در همین برهه زمانی رخ داده است. در واقع شهر به سمت مصارف خصوصی و انتفاعی رفته است و مصرف غیرانتفاعی را نادیده گرفتند. شما ببینید در همین کشورهای همسایه برجهایی که ساخته میشود از هم فاصله دارند، نور، جای پارک و خدمات عمومی ساختمان همه رعایت میشود. ما به خاطر ارزش زمین همه چیز را نادیده میگیریم، چون میخواهیم از زمین انتفاع بیشتری ببریم. برای همین تراکم میفروشیم. مردم هم انتظار دارند روی زمین بارگذاری بیشتری کنند و کمتر به فکر سرانهها هستند.»
بــــــرش
در کشورهایی که با پدیده «نخست شهری» مواجهند مثل قاهره، دهلی و مکزیکوسیتی یعنی کشورهایی که شهرنشینی وابسته دارند، شهر اول با شهر دوم فاصله معناداری دارد.
جاجرمی جامعه شناس شهری میگوید: این مسأله البته سالهای بسیار دور نیز از سوی محققان و کارشناسان هشدار داده شده بود و به همین علت دولت بهدنبال برنامه آمایش سرزمین رفت که تا حدودی هم وضعیت تعدیل شد، البته این مسألهای ریشه دار است و به توسعه شهری ایران برمیگردد. ممکن است در مناطقی از تهران در سالهای اخیر با این مشکل مضاعف روبهرو شده باشیم که شهرداری زمینها را فروخته است و ما با کمبود زمین مواجه شدهایم و از نظر سرانههای آموزشی دچار فقر هستیم. در مناطق غیر رسمی و در مناطق روستایی اطراف تهران (روستا- شهر) مثل مرتضی گرد شرایط فرق میکند. چون هیچ برنامهریزی در کار نیست پس کمبود مراکز خدمات عمومی طبیعی است، اما در توسعه شهری برنامهریزی شده وضعیت متفاوت است. در طرح تفصیلی زمینها پیشبینی شده است. حتی در شهرهای جدید نیز زمین کافی هست اما آموزش و پرورش منابعی برای ساخت ندارد.
خبرنگار
به این دو آمار که تقریباً در فاصله 2 سال منتشر شده دقت کنید!
براساس اعلام مجله اکونومیست «تهران در سال 2021 با 50 پله صعود در جدول گرانترین شهرهای جهان نشست. جایگاه تهران پیشتر 79 بود که حالا به رتبه 29 رسیده است. پاریس و سنگاپور مشترکاً دومین شهر گران سال 2021 انتخاب شدهاند.»
«آماری که مؤسسه «نامبنو» در سال 2019 منتشر کرده نشان میدهد که تهران در رتبهبندی کیفیت شهرهای جهان از آخر سوم شده است.» قدرت خرید، مراقبتهای درمانی، هزینههای زندگی، زمان اتلاف شده در ترافیک و آلودگی هوا بخشی از شاخصهای ارزیابی اعلام شده است. در این ارزیابی هر تهرانی روزانه 39 دقیقه از وقت خود را در ترافیک تلف میکند.
تهران 10 سال گذشته یکی از ارزانترین کلان شهرهای خاورمیانه معرفی شده بود. حالا ما با این سؤال مواجه میشویم ؛ در شهری که میانگین نرخ هر متر خانه به 32 میلیون تومان رسیده است (طبق اعلام بانک مرکزی، درآبان ماه امسال متوسط قیمت یک متر مربع مسکن در شهر تهران ۳۲ میلیون و ۹ هزار تومان بوده که نسبت به ماه قبل و مدت مشابه سال قبل به ترتیب ۱.۲ و ۱۷.۷ درصد افزایش یافته است)، سطح دسترسی به خدمات عمومی و شهری و کیفیت امکانات ارائه شده چقدر است؟ برای نمونه سهم مترو و اتوبوس در شرایط عادی در تهران 22 درصد است اما اگر به این سهم در شهرهای اروپای شرقی یا به لندن نگاه کنیم که قیمت مسکن در آنجا گران است، میبینیم که این سهم به 45 درصد هم میرسد و این درحالی است که ما در هر سرانه با توجه به منطقه و پراکندگی جمعیت، سطح دسترسی متفاوت تری داریم!
طرح آمایش سرزمین را از روی زمین بردارید!
«تهران شهر فرصتهاست و از نظر درآمدی و امکانات تفریحی، رفاهی و... با شهرهای دیگر فاصله زیادی دارد. برای همین است که پایتخت با وجود گرانیها، اما هنوز هم برای مخاطب جذاب است و میتواند گروههای مختلف شهری و طبقاتی را جذب کند، اما در این میان در همین تهران هم از نظر دسترسی به خدمات و امکانات شهری همیشه میان شمال و جنوب تمایز وجود داشته است. اگر تاریخی به این معضل نگاه کنیم باید بگوییم که این تمایز محصول دوران ناصری است.
حسین ایمانی جاجرمی، جامعهشناس شهری، مسأله عدم تناسب هزینه و کیفیت زندگی در شهرهای بزرگ را به عدم توسعه سایر شهرها مربوط میداند. او به «ایران » میگوید: «ساکنان شمال تهران دسترسی مناسب تری به مراکز خرید، فضای سبز و مؤسسات آموزشی دارند، البته که این دسترسی رایگان نیست و باید بهای آن را پرداخت. مثلاً منطقه 3 دارای بیشترین مدارس غیر انتفاعی است. به هرحال طبقه برخوردار و ثروتمند به هر منطقهای که میرود به خاطر نفوذ و نوع ارتباطاتش، امکانات را هم با خود به آن منطقه میبرد یا اگر در خدمات شهری به مشکلی برخورد، سریع گزارش میدهد.»
بحث مهم دیگر شارژ شهری است. به اعتقاد جاجرمی، شهرداری تهران از دهه 70 به جای اینکه سراغ عوارض جدی نوسازی یا شارژ شهری برود سراغ تراکم فروشی رفته است. میگوید: «هرسال باید براساس قیمتهای منطقهای، این عوارض افزایش یابد و براساس آن شهر اداره شود. گرفتاری ما این است که شهر تکه تکه شده و هر منطقه متناسب با اهدافی که دارد دخالتهایی انجام میدهد و چون هماهنگ نیستند چوبش را مردم میخورند. در سطح ملی هم به علت اختلافی که میان وزارت مسکن و سازمان برنامه و بودجه وجود دارد، طرح آمایش سرزمین روی زمین مانده است. درحالی که اگر مناطق دیگر شهری توسعه یابند، تهران از این وضعیت نامتوازن بیرون میآید.»به گفته وی «در دهه 50 میلادی این اتفاق در فرانسه افتاد. آن زمان فقط پاریس ثروتمند بود، اما سایر شهرها در فقر بودند. تا زمانی که برنامه آمایش سرزمین اجرا و مثلاً صنایع به بیرون از پاریس منتقل شد. از طرفی برای مناطق دیگر هم مسئولیت توسعهای تعریف کردند و پاریس سبک شد.»
او تأکید میکند تمرکز شدید منابع و امکانات در تهران دو جنبه دارد؛ از یک سو برای شهر درآمدسازی میکند و از سوی دیگر به علت فشار زیاد بر زیرساختها و تقاضا برای خدمات، کیفیت زندگی کاهش مییابد.
باز بر میگردیم به قیمت مسکن در تهران، نه فقط قیمت خرید و فروش واحدهای مسکونی که اجاره واحدهای مسکونی در تهران هم در آبان ماه همین امسال نسبت به سال قبل و در کل مناطق تهران رشد بالای 50 درصد را داشته است. در میان مناطق ۲۲گانه شهر تهران بیشترین قیمت هر متر خانه بالای ۷۲ میلیون تومان در منطقه یک و کمترین آن با بالای ۱۴ میلیون تومان در منطقه ۱۸ بوده است که در هر دو منطقه باز هم رشد قیمت مسکن هیچ تناسبی با عدم رشد توسعه خدمات شهری ندارد. حالا دیگر خیلی از مردم با توجه به توان مالی خود فقط میگویند چند متر خانه در هر جایی از تهران میتوانند اجاره کنند یا بخرند. این در حالی است که پیش از این مواردی مثل دسترسی به مترو، دسترسی به میادین میوه و تره بار، دسترسی به مراکز درمانی، دسترسی به پارک خودرو و پارک های محلی و دیگر خدمات و امکانات شهری در انتخابها لحاظ میشد اما حالا به نظر میرسد دیگر بحث کیفیت در انتخابها ملاک نیست و در این وانفسا شاهد تحولی در رشد خدمات شهری هم نیستیم. شاید حتی در برخی مناطق دیگر فضایی برای گنجاندن یک مکان برای خدمات عمومی هم پیدا نشود!
مهسا دری که در منطقه پیروزی ساکن است به خبرنگار «ایران» میگوید: از جایی که خانه مان است هر روز باید 15 دقیقه پیاده روی کنم تا به مترو برسم. قیمت کرایهها هم آنقدر زیاد شده که برای دو قدم هم کمتر از 5 هزار تومان دریافت نمیکنند. البته در منطقه پیروزی دسترسی به مایحتاج روزانه خیلی خوب است چون کاملاً بافت محلی دارد ولی ترافیک آن وحشتناک است و خیلی بافت متراکمی هم دارد. در این سالها هم قیمت مسکن سر به فلک کشیده ولی من شخصاً ندیدم حتی یک مدل خدمات عمومی به محله اضافه شود.
فرشاد محبی ساکن منطقه 5 است و از ترافیک و نبود خطوط اتوبوس و مترو در تمام منطقه گلایه دارد و میگوید: موضوع ما اهالی غرب تهران فقط بحث حملونقل عمومی نیست بلکه بحث این است که انگار خیلی از محلهها، محله نیستند و فقط یک مکانهایی برای زندگی در آن ساخته شده در حالی که قیمت همین مکانها چه برای اجاره چه خرید وحشتناک بالاست. واقعاً نمیتوان گفت مثلاً حضور شهرداری برای ارائه خدمات شهری مثل فرهنگسرا و میادین میوه و ترهبار و حملونقل و... خیلی مشهود است. این طرفها فقط اتوبانها خوب کشیده شده است که البته همیشه هم شلوغ و اعصاب خرد کن است یا پاساژ ساخته شده است. مثلاً من برای اینکه فرزند 6 سالهام را تا پارکی برسانم که چهارتا وسیله بازی داشته باشد باید دو تا محله آن طرفتر بروم.
شهریار صادقی هم میگوید: من که منزلمان را به سمت شهریار بردم چون دیگر توان پرداخت اجارهها در تهران را نداشتم. حالا هم باید هر روز مسافت طولانی برای سر کار بروم و بیایم. من سه فرزند دارم و در یک واحد 50 متری نمیتوانستم زندگی کنم. قبلاً در حوالی آزادی سکونت داشتم. آنجا سهم ما از زندگی در شهر فقط دود و آلودگی بود. حالا حداقل یک کم نفس میکشیم. ضمن اینکه از دیدن معتادانی که در کوچه و خیابان جلوی دید هر روزمان بودند هم راحت شدهایم.
باید برای زندگی در تهران هر روز دوباره برنامه ریخت. هر روز به جدول قیمت مسکن نگاه کرد ولی چیزی که لازم نیست روزانه یا ماهانه به آن نگاه کرد جدول خدمات شهری و رفاهی محلههاست که خیلی تغییری نمیکند.
چرا شهرهای ما از کیفیت لازم برخوردار نیستند؟
مقایسه شهرهای بزرگ دنیا با تهران به خاطر نرخ بالای زمین شاید چندان منطقی به نظر نرسد اما در این گزارش شهر ژنو(سوئیس) را از نظر دسترسی به خدمات و هزینه که شهروندان بابت مسکن میپردازند مقایسه کردهایم تا اگر اسم شهرمان در لیست گرانترین هاست، سطح کیفیت خدمات را هم بررسی کنیم.
شایان قهرمانی تقریباً 7 سال است که در ژنو زندگی میکند: «اینجا چیزی به نام پایین و بالای شهر وجود ندارد. تنها عدهای که مولتی میلیاردر هستند در یک منطقه خاص زندگی میکنند. کسانی که کار نیمه وقت دارند اجاره نیم بها میدهند. ساختمانها هم برقی است ما گاز نداریم، اینجا کیفیت خانهها بسیار بالاست. در هر منطقه از ژنو هم مرکز خرید و هم آتشنشانی وجود دارد. افرادی که کار تمام وقت دارند مالیات بالا میپردازند اما تورمی وجود ندارد و ما از این بابت نگرانی نداریم. اینجا متروی زیرزمین نداریم. اما چند خط اتوبوس و قطار در هر محلهای وجود دارد و به همه نقاط دسترسی دارید. ماشین شخصی به ندرت استفاده میشود. کسانی که زیر نظر دولت هستند یا کار نیمه وقت دارند، بلیت را 25 درصد ارزانتر میخرند. قطار بین شهری هم برای افراد زیر 25 سال 50 درصد تخفیف دارد و خط دیگری هم هست که از 7 شب تا 7 صبح رایگان است.»
سرانههای شهری تعیین شده، اجرا نمیشود
چرا شهرهای ما از کیفیت لازم برخوردار نیستند. علی نوذرپور، کارشناس شهری به این سؤال شفاف پاسخ میدهد و میگوید: «چون اسناد قانونی که با صرف زمان وهزینه زیاد برای شهرهای ما نوشته شده در اجرا با عدم همکاری و هماهنگی مواجه میشوند.»
وی میگوید: «در طرح جامع با توجه به هزینههای زندگی، استانداردهای مربوط به سرانههای خدمات شهری برنامهریزی شده است. در سند هم ذکر شده که شهر باید با این سرانه، ویژگیها و خدمات به حیات خود ادامه دهد. اما فضای خصوصی شکل میگیرد، بدون آنکه فضای عمومی متناسب با آن رشد کند. در منطقه 22 برج و واحد مسکونی ساخته میشود بدون آنکه متناسب با آن فضای آموزشی، بهداشتی، ورزشی، فرهنگی، انتظامی، امنیتی و حتی تأسیسات و تجهیزات شهری ساخته شده باشد. در حالی که در شورای عالی معماری و شهرسازی کشور برای هر میزان جمعیت، سرانههای استاندارد تعریف شده است. مثلاً در منطقه 22 در سال 99، 47 مدرسه کم داشتیم تا جمعیت فعلی را جواب دهد. بنابراین جمعیت دانشآموزی به مناطق 2 و 5 سرریز شد.همین حرکت دانشآموزان هزینه حمل و نقل، ترافیک و آلودگی هوا ایجاد کرد که کیفیت زندگی را زیر سؤال میبرد. در منطقه الهیه غرب - مروارید شهر- ما با مشکل کمبود پاسگاه نیروی انتظامی مواجه بودیم. چرا؟ چون نیروی انتظامی متناسب با طرح جامع اقدام به خرید زمین نکرده است. برخی البته توقع دارند شهرداری زمینها را رایگان در اختیار سازمانها قرار دهد، درحالی که هیچ کجای قانون چنین چیزی ذکر نشده.تنها براساس بند 6 ماده 55 قانون شهرداریها، شهرداری میتواند برای مصارف انجمنهایی که در حوزه فرهنگی، هنری، آموزشی فعال هستند بهرهبرداری زمین نه مالکیت آن را آن هم برای مدت معین با تصویب شورا در اختیار این مراکز قرار دهد. سازمان زمین شهری در همه مناطق شهری زمین دارند، اما چون میخواهد انتفاع ببرد تلاش میکنند زمینها کاربری انتفاعی داشته باشد.»او ادامه میدهد: «تأمین سرانههای هفتگانه که در طرح جامع پیشبینی و تصویب شده کمک میکند کیفیت زندگی در شهرها بالا برود. یکی از اشکالات دیگر این است که مهندسین مشاور که وظیفه تهیه طرح جامع را دارند، سرانه خدمات عمومی را روی زمینهایی که در تملک اشخاص است قرار میدهند. یعنی بیتوجه به اینکه مالک زمین کیست، روی زمین کاربری عمومی و غیرانتفاعی میگذارند و همین باعث مشکلاتی میشود که بین مالک و شهرداری بهوجود میآید. نکته مهم دیگر این است که طرح جامع تهیه شده، اما مبنای صدور پروانه طرح تفصیلی است و همین مسأله موجب شده تا بیشترین انحراف از طرح جامع بین سال 86 تا 91 رخ دهد، جالب اینکه عمده پروانههایی که از نظر شهرسازی دچار مشکل شدهاند و بویژه در حوزه بلندمرتبه سازیها در همین برهه زمانی رخ داده است. در واقع شهر به سمت مصارف خصوصی و انتفاعی رفته است و مصرف غیرانتفاعی را نادیده گرفتند. شما ببینید در همین کشورهای همسایه برجهایی که ساخته میشود از هم فاصله دارند، نور، جای پارک و خدمات عمومی ساختمان همه رعایت میشود. ما به خاطر ارزش زمین همه چیز را نادیده میگیریم، چون میخواهیم از زمین انتفاع بیشتری ببریم. برای همین تراکم میفروشیم. مردم هم انتظار دارند روی زمین بارگذاری بیشتری کنند و کمتر به فکر سرانهها هستند.»
بــــــرش
در کشورهایی که با پدیده «نخست شهری» مواجهند مثل قاهره، دهلی و مکزیکوسیتی یعنی کشورهایی که شهرنشینی وابسته دارند، شهر اول با شهر دوم فاصله معناداری دارد.
جاجرمی جامعه شناس شهری میگوید: این مسأله البته سالهای بسیار دور نیز از سوی محققان و کارشناسان هشدار داده شده بود و به همین علت دولت بهدنبال برنامه آمایش سرزمین رفت که تا حدودی هم وضعیت تعدیل شد، البته این مسألهای ریشه دار است و به توسعه شهری ایران برمیگردد. ممکن است در مناطقی از تهران در سالهای اخیر با این مشکل مضاعف روبهرو شده باشیم که شهرداری زمینها را فروخته است و ما با کمبود زمین مواجه شدهایم و از نظر سرانههای آموزشی دچار فقر هستیم. در مناطق غیر رسمی و در مناطق روستایی اطراف تهران (روستا- شهر) مثل مرتضی گرد شرایط فرق میکند. چون هیچ برنامهریزی در کار نیست پس کمبود مراکز خدمات عمومی طبیعی است، اما در توسعه شهری برنامهریزی شده وضعیت متفاوت است. در طرح تفصیلی زمینها پیشبینی شده است. حتی در شهرهای جدید نیز زمین کافی هست اما آموزش و پرورش منابعی برای ساخت ندارد.
روز گذشته در مراسمی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام شد
سنندج پایتخت کتاب کشور
گروه فرهنگی: معرفی هفتمین پایتخت کتاب و شهرهای خلاق ترویج کتابخوانی ایران طی آیینی روز دوشنبه با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و علاقهمندان به کتاب و کتابخوانی برگزار شد. در این آیین، سنندج بهدلیل استمرار در اجرای مناسب برنامههای سالهای گذشته، راهاندازی پویشهای مختلف در جهت ترویج کتابخوانی، استفاده از ظرفیتهای فرهنگی و ایدههای خلاقانه و تلاش در حوزه ترویج کتابخوانی و توسعه کتابفروشیها عنوان هفتمین پایتخت کتاب ایران را به خود اختصاص داد. همچنین شهرهای اِوَز (استان فارس)، بم (کرمان)، سمنان (سمنان) و نجف آباد (اصفهان) بهدلیل ارائه برنامههای مشارکتجویانه و مردمی، استفاده از ظرفیتهای بومی در تدوین برنامههای ویژه پایتخت کتاب ایران، فعالیت مستمر در فضای مجازی، توجه به حوزه کودک و نوجوان در طراحی و اجرای برنامهها از جمله کتابخانه کودک، بهعنوان شهرهای خلاق کتابخوانی معرفی شدند. محمد مهدی اسماعیلی روز دوشنبه در آیین معرفی هفتمین پایتخت کتاب ایران در سالن همایش این وزارتخانه با گرامیداشت یاد و خاطر همه شهیدان بویژه سردار شهید حاج قاسم سلیمانی و شهدای عملیات کربلای ۴، موضوع معرفی پایتخت کتاب ایران را ابتکار خوب ابداع شده این وزارتخانه در سالهای گذشته دانست و ضمن قدردانی از دستاندرکاران این اقدام نیکو، از معاونت امور فرهنگی خواست تا به ایجاد کارها و اقدامات نو و ماندگار توجه کرده و ابتکارات جدیدی را در حوزه فرهنگی بویژه کتاب وکتابخوانی رقم بزنند. عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در ادامه موضوع کتاب و نهضت کتابخوانی را از مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامی که اهتمام ویژهای مبذول داشتهاند، بیان کرد و افزود: معظم له یکی از معماران اصلی، تأثیرگذار و کم نظیر در حوزه فرهنگ و هنر و صاحبنظر در این حوزه هستند که همواره توصیهها و رهنمودهای حکیمانه ایشان چراغ راه و سرلوحه امور ما در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بوده و خواهد بود. اسماعیلی ادامه داد: رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با وجود همه مشغلهها در اداره امور کشور، رهبری جهان اسلام، جبهه مقاومت و...، صحبت و بیاناتشان درباره فرهنگ و هنر همواره بخش مهمی در سیاستگذاری معظمله بوده است.
گزارش «ایران» از کاهش نگرانکننده نرخ باروری و جمعیت در کشور
بحران فردگرایی!
مهسا قوی قلب
خبرنگار
میزان باروری کل کشور در چند سال اخیر کاهش چشمگیری داشته تا آنجا که از ۲.۱ فرزند در سال ۹۶ به ۱.۷ در سال ۹۹ رسیده و جالب اینجاست که پایتخت کشور با وجود داشتن امکانات بیشتر با میزان باروری ۱.۳ نرخ فرزندآوری بسیار پایینی را نسبت به سایر استانها دارد. بر اساس مطالعات انجام شده از سوی مرکز آمار ایران، میزان باروری کل کشور، استانهایی از جمله کرمانشاه، کردستان، آذربایجان شرقی و غربی، فارس، همدان، بوشهر، اردبیل، کهگیلویه و بویراحمد، زنجان، قم، کرمان، لرستان، چهارمحال و بختیاری، هرمزگان، گلستان، خراسان رضوی و شمالی باروری پایین و کمتر از سطح جانشینی داشتهاند، در این میان تهران به همراه سمنان، البرز، مازندران و گیلان پنج استانی هستند که با میزان باروری بسیار پایین رقمی معادل ۱.۳ و حتی پایینتر از این را داشته و چهار استان سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، خوزستان و یزد میزان باروری بیشتر از ۲.۱ و سطح جانشینی را در سال ۹۹ داشتهاند. میتوان اذعان داشت که ۵۸ درصد از استانها در سال ۹۹ باروری کمتر از سطح جانشینی یعنی بین ۱.۵ تا ۲.۱ فرزند، ۱۶ درصد از استانها باروری بسیار پایین یعنی ۱.۳ فرزند و کمتر از آن، ۱۳ درصد از استانها باروری پایین یعنی ۱.۵ فرزند و پایینتر از آن و ۱۳ درصد از استانها باروری بالاتر از سطح جانشینی یعنی بیشتر از ۲.۱ فرزند را داشتهاند.
فهیمه نظری، جامعهشناس و پژوهشگر با اشاره به اینکه مؤلفههای عینی و ذهنی در کاهش باروری و جمعیت مؤثر هستند به «ایران» میگوید: از جمله مهمترین مؤلفه عینی که تأثیر مستقیم بر کاهش نرخ باروری دارد، مقوله اقتصاد است که روی دو فاکتور مهم تورم و بیکاری نقش مستقیم دارد، وقتی فرد نتواند وارد پروسه ازدواج شود، فرزندآوری هم وجود نخواهد داشت، بحث بعدی شرایط جامعه به لحاظ اجتماعی است، همینطور مباحثی چون آلودگی هوا، محیط زیست، رواج فرهنگ دیر ازدواج کردن و افزایش مطالبات و خواستههای جوانان از همسران نیز از جمله عواملی هستند که دراین پدیده تأثیر بسزایی دارند.
به گفته او، مؤلفه ذهنی همان حوزه کیفیت زندگی است که در تمام دنیا وجود دارد و در نهایت هم سبب کاهش نرخ باروری و جمعیت در کل دنیا شده است، نسل جدید به کیفیت زندگی، شادی، لذت بردن از زندگی واقف شده و در همه دنیا این احساس مشترک است؛ فرد تصور میکند، خود باید از زندگی لذت ببرد و حتی با وجود ازدواج کردن با فرزندآوری حس نشاط و شادی کاهش خواهد یافت. حتی اگر امکانات و شرایط اقتصادی مناسب باشد، باز هم در کشورهای مرفه یا مناطق بالای شهر تهران یا استانهای برخوردار، باز هم علاقه پایین به فرزندآوری دیده میشود، امروزه افراد حتی پس از ازدواج تمایل دارند به آرزوهایی که در سالهای قبل محقق نشده، دست یابند. به عنوان مثال اگر شخصی علاقه به موسیقی، نقاشی یا زبانهای مختلف داشته اما نتوانسته آنها را بیاموزد، در سنین بزرگسالی و حتی سالهای پس از ازدواج به جای فرزندآوری میخواهد به آرزوهای خود دست پیدا کند، این میل که برگرفته از افزایش میزان فردگرایی است و ناشی از آموزهها و فرهنگهای غربی هم میشود، شرایط ما را به سمتی سوق داده که میخواهیم ببینیم سایر کشورها و دیگر فرهنگها چگونه هستند و از آنها استفاده کنیم.
نظری با بیان اینکه کاهش فرزندآوری و به دنبال آن کاهش نرخ جمعیت در کشور تبعات منفی زیادی را به دنبال دارد، اضافه میکند: در تمامی جوامع و کشورهای مختلف دنیا، اقتدار و نیروی کشورها به میزان جمعیت پیوند میخورد، به گفته کارشناسان و متخصصان در سال 2050 جمعیت کشور به میزان 30 میلیون نفر ریزش میکند، پیری جمعیت و سالمند شدن پیامدهای منفی بیشماری را به دنبال دارد. با نبود نیروی کار جوان در کشور شاهد بحرانهای جبرانناپذیر زیادی خواهیم بود. قطعاً باید تمامی نهادها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی با یکدیگر همسو و متحد شده و با برنامهریزیهای درست و مدون بتوانند به تدریج از سالمندی جمعیت کشور در آیندهای نزدیک جلوگیری کنند.
تغییر سبک زندگی، فرزندآوری را کاهش داده است
حسین میرزایی، جمعیتشناس و عضو هیأت مدیره دانشگاه علامه طباطبایی نیز در پاسخ به این سؤال که دلیل کاهش آمار فرزندآوری مؤلفه اقتصادی است یا کلاً تغییر سبک زندگی مسبب اصلی این ماجراست به «ایران» توضیح میدهد: میتوانم به جرأت بگویم که مؤلفه اقتصادی حداقل فاکتور اول در کاهش تمایل به باروری نیست به دلیل اینکه ما در دورههایی زندگی میکردیم که شرایط اقتصادی به مراتب بدتر بود، آن زمان حتی افزایش نرخ باروری هم داشتیم، این در حالی است که خانوادههایی با قدرت اقتصادی بالا تمایلی به فرزندآوری ندارند. به اعتقاد من الگوی فرهنگی یا همان سبک زندگی دخیل است و سبب شده میزان تمایل به فرزندآوری کاهش یابد. امروزه حتی اگر به افرادی که میگویند به دلیل وضع اقتصادی بچهدار نمیشویم، مبلغ بالایی بدهید باز هم شاید تمایلی به بچهدار شدن نشان نمیدهند.
به گفته این جامعهشناس، پدیده فردگرایی چند دهه است مطرح شده است. ما برهه 8 ساله جنگ را داشتیم و تصور بر این بود پس از این دوران به سمت جمعگرایی حرکت کنیم اما بالعکس فردگرایی تقویت شده و افراد تصور میکنند با فرزندآوری تفریح آنها کم خواهد شد، این دسته از افراد به شکل افراطی یا اصلاً ازدواج نمیکنند یا پس از ازدواج بچهدار نمیشوند یا نهایت فقط یک فرزند به دنیا میآورند.
میرزایی با اشاره به اینکه جمعیت کشور ما در 40 سال آینده چشمانداز جمعیتی پیری خواهد داشت، اضافه میکند: پیر شدن جمعیت برای امنیت ملی هر کشوری بسیار خطرناک است. یک تئوری پشت این ماجراست و بیثباتی اقتصادی را دستاویزی قرار داده برای کاهش فرزندآوری، در حالی که وضعیت بد اقتصادی ظاهر امر است و کل ماجرا نیست، برخی میگویند، الگوبرداری از غرب سبب شده تمایل به فرزندآوری کاهش پیدا کند اما نمیتوان تمام ماجرا را به گردن فرهنگ غرب هم انداخت، خیلی از فوتبالیستها و بازیگران خارجی را میبینیم که تعداد بچههای زیادی دارند اما در کشور ما اینگونه نیست، سلبریتیها در بیشتر موارد یا ازدواج نکردهاند یا نهایتاً یک فرزند دارند، کمتر افراد مشهوری را در کشور میتوان یافت که تعداد بالایی فرزند داشته باشند.
این جمعیتشناس، تغییر الگوی فرهنگی را چاره کار دانسته و میگوید: ما برای سیاستگذاری فرهنگی پروژهای نداریم، فقط با درخواست و گفتن اینکه فرزندآوری خوب است، مشکل حل نمیشود، سیاستگذاران باید به این باور برسند که کار فرهنگی در کوتاه مدت اتفاق نمیافتد، مدیران میخواهند در عرض دوسال نتیجه بگیرند و از همینرو مشکلات به طور مستمر ادامه دار خواهند بود، باید جلوی گسست فرهنگی در سیاستگذاریها گرفته شود، زیرا کار فرهنگی باید درازمدت در ناخودآگاه افراد بنشیند. تبلیغات، ساخت فیلم با مفاهیم ارزشهای تعدد فرزند داشتن، فرهنگسازی از سطوح دبستان و سیاستگذاریهای مختلف فرهنگی میتواند در این حوزه مؤثر باشد. البته نکته مهم این است که سیاستهای مستقیم دیگر پاسخگو نیستند، بنابراین برای سیاستگذاریها باید از ابزارهای غیرمستقیم استفاده شود، این امر هم محقق نمیشود مگر اینکه تمامی انجمنهای غیررسمی هم توسط سیاستگذاران در برنامهها ورود کنند تا به تدریج بتوانیم شاهد اثرات مثبت سیاستگذاریها باشیم.
خبرنگار
میزان باروری کل کشور در چند سال اخیر کاهش چشمگیری داشته تا آنجا که از ۲.۱ فرزند در سال ۹۶ به ۱.۷ در سال ۹۹ رسیده و جالب اینجاست که پایتخت کشور با وجود داشتن امکانات بیشتر با میزان باروری ۱.۳ نرخ فرزندآوری بسیار پایینی را نسبت به سایر استانها دارد. بر اساس مطالعات انجام شده از سوی مرکز آمار ایران، میزان باروری کل کشور، استانهایی از جمله کرمانشاه، کردستان، آذربایجان شرقی و غربی، فارس، همدان، بوشهر، اردبیل، کهگیلویه و بویراحمد، زنجان، قم، کرمان، لرستان، چهارمحال و بختیاری، هرمزگان، گلستان، خراسان رضوی و شمالی باروری پایین و کمتر از سطح جانشینی داشتهاند، در این میان تهران به همراه سمنان، البرز، مازندران و گیلان پنج استانی هستند که با میزان باروری بسیار پایین رقمی معادل ۱.۳ و حتی پایینتر از این را داشته و چهار استان سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، خوزستان و یزد میزان باروری بیشتر از ۲.۱ و سطح جانشینی را در سال ۹۹ داشتهاند. میتوان اذعان داشت که ۵۸ درصد از استانها در سال ۹۹ باروری کمتر از سطح جانشینی یعنی بین ۱.۵ تا ۲.۱ فرزند، ۱۶ درصد از استانها باروری بسیار پایین یعنی ۱.۳ فرزند و کمتر از آن، ۱۳ درصد از استانها باروری پایین یعنی ۱.۵ فرزند و پایینتر از آن و ۱۳ درصد از استانها باروری بالاتر از سطح جانشینی یعنی بیشتر از ۲.۱ فرزند را داشتهاند.
فهیمه نظری، جامعهشناس و پژوهشگر با اشاره به اینکه مؤلفههای عینی و ذهنی در کاهش باروری و جمعیت مؤثر هستند به «ایران» میگوید: از جمله مهمترین مؤلفه عینی که تأثیر مستقیم بر کاهش نرخ باروری دارد، مقوله اقتصاد است که روی دو فاکتور مهم تورم و بیکاری نقش مستقیم دارد، وقتی فرد نتواند وارد پروسه ازدواج شود، فرزندآوری هم وجود نخواهد داشت، بحث بعدی شرایط جامعه به لحاظ اجتماعی است، همینطور مباحثی چون آلودگی هوا، محیط زیست، رواج فرهنگ دیر ازدواج کردن و افزایش مطالبات و خواستههای جوانان از همسران نیز از جمله عواملی هستند که دراین پدیده تأثیر بسزایی دارند.
به گفته او، مؤلفه ذهنی همان حوزه کیفیت زندگی است که در تمام دنیا وجود دارد و در نهایت هم سبب کاهش نرخ باروری و جمعیت در کل دنیا شده است، نسل جدید به کیفیت زندگی، شادی، لذت بردن از زندگی واقف شده و در همه دنیا این احساس مشترک است؛ فرد تصور میکند، خود باید از زندگی لذت ببرد و حتی با وجود ازدواج کردن با فرزندآوری حس نشاط و شادی کاهش خواهد یافت. حتی اگر امکانات و شرایط اقتصادی مناسب باشد، باز هم در کشورهای مرفه یا مناطق بالای شهر تهران یا استانهای برخوردار، باز هم علاقه پایین به فرزندآوری دیده میشود، امروزه افراد حتی پس از ازدواج تمایل دارند به آرزوهایی که در سالهای قبل محقق نشده، دست یابند. به عنوان مثال اگر شخصی علاقه به موسیقی، نقاشی یا زبانهای مختلف داشته اما نتوانسته آنها را بیاموزد، در سنین بزرگسالی و حتی سالهای پس از ازدواج به جای فرزندآوری میخواهد به آرزوهای خود دست پیدا کند، این میل که برگرفته از افزایش میزان فردگرایی است و ناشی از آموزهها و فرهنگهای غربی هم میشود، شرایط ما را به سمتی سوق داده که میخواهیم ببینیم سایر کشورها و دیگر فرهنگها چگونه هستند و از آنها استفاده کنیم.
نظری با بیان اینکه کاهش فرزندآوری و به دنبال آن کاهش نرخ جمعیت در کشور تبعات منفی زیادی را به دنبال دارد، اضافه میکند: در تمامی جوامع و کشورهای مختلف دنیا، اقتدار و نیروی کشورها به میزان جمعیت پیوند میخورد، به گفته کارشناسان و متخصصان در سال 2050 جمعیت کشور به میزان 30 میلیون نفر ریزش میکند، پیری جمعیت و سالمند شدن پیامدهای منفی بیشماری را به دنبال دارد. با نبود نیروی کار جوان در کشور شاهد بحرانهای جبرانناپذیر زیادی خواهیم بود. قطعاً باید تمامی نهادها و ارگانهای دولتی و غیر دولتی با یکدیگر همسو و متحد شده و با برنامهریزیهای درست و مدون بتوانند به تدریج از سالمندی جمعیت کشور در آیندهای نزدیک جلوگیری کنند.
تغییر سبک زندگی، فرزندآوری را کاهش داده است
حسین میرزایی، جمعیتشناس و عضو هیأت مدیره دانشگاه علامه طباطبایی نیز در پاسخ به این سؤال که دلیل کاهش آمار فرزندآوری مؤلفه اقتصادی است یا کلاً تغییر سبک زندگی مسبب اصلی این ماجراست به «ایران» توضیح میدهد: میتوانم به جرأت بگویم که مؤلفه اقتصادی حداقل فاکتور اول در کاهش تمایل به باروری نیست به دلیل اینکه ما در دورههایی زندگی میکردیم که شرایط اقتصادی به مراتب بدتر بود، آن زمان حتی افزایش نرخ باروری هم داشتیم، این در حالی است که خانوادههایی با قدرت اقتصادی بالا تمایلی به فرزندآوری ندارند. به اعتقاد من الگوی فرهنگی یا همان سبک زندگی دخیل است و سبب شده میزان تمایل به فرزندآوری کاهش یابد. امروزه حتی اگر به افرادی که میگویند به دلیل وضع اقتصادی بچهدار نمیشویم، مبلغ بالایی بدهید باز هم شاید تمایلی به بچهدار شدن نشان نمیدهند.
به گفته این جامعهشناس، پدیده فردگرایی چند دهه است مطرح شده است. ما برهه 8 ساله جنگ را داشتیم و تصور بر این بود پس از این دوران به سمت جمعگرایی حرکت کنیم اما بالعکس فردگرایی تقویت شده و افراد تصور میکنند با فرزندآوری تفریح آنها کم خواهد شد، این دسته از افراد به شکل افراطی یا اصلاً ازدواج نمیکنند یا پس از ازدواج بچهدار نمیشوند یا نهایت فقط یک فرزند به دنیا میآورند.
میرزایی با اشاره به اینکه جمعیت کشور ما در 40 سال آینده چشمانداز جمعیتی پیری خواهد داشت، اضافه میکند: پیر شدن جمعیت برای امنیت ملی هر کشوری بسیار خطرناک است. یک تئوری پشت این ماجراست و بیثباتی اقتصادی را دستاویزی قرار داده برای کاهش فرزندآوری، در حالی که وضعیت بد اقتصادی ظاهر امر است و کل ماجرا نیست، برخی میگویند، الگوبرداری از غرب سبب شده تمایل به فرزندآوری کاهش پیدا کند اما نمیتوان تمام ماجرا را به گردن فرهنگ غرب هم انداخت، خیلی از فوتبالیستها و بازیگران خارجی را میبینیم که تعداد بچههای زیادی دارند اما در کشور ما اینگونه نیست، سلبریتیها در بیشتر موارد یا ازدواج نکردهاند یا نهایتاً یک فرزند دارند، کمتر افراد مشهوری را در کشور میتوان یافت که تعداد بالایی فرزند داشته باشند.
این جمعیتشناس، تغییر الگوی فرهنگی را چاره کار دانسته و میگوید: ما برای سیاستگذاری فرهنگی پروژهای نداریم، فقط با درخواست و گفتن اینکه فرزندآوری خوب است، مشکل حل نمیشود، سیاستگذاران باید به این باور برسند که کار فرهنگی در کوتاه مدت اتفاق نمیافتد، مدیران میخواهند در عرض دوسال نتیجه بگیرند و از همینرو مشکلات به طور مستمر ادامه دار خواهند بود، باید جلوی گسست فرهنگی در سیاستگذاریها گرفته شود، زیرا کار فرهنگی باید درازمدت در ناخودآگاه افراد بنشیند. تبلیغات، ساخت فیلم با مفاهیم ارزشهای تعدد فرزند داشتن، فرهنگسازی از سطوح دبستان و سیاستگذاریهای مختلف فرهنگی میتواند در این حوزه مؤثر باشد. البته نکته مهم این است که سیاستهای مستقیم دیگر پاسخگو نیستند، بنابراین برای سیاستگذاریها باید از ابزارهای غیرمستقیم استفاده شود، این امر هم محقق نمیشود مگر اینکه تمامی انجمنهای غیررسمی هم توسط سیاستگذاران در برنامهها ورود کنند تا به تدریج بتوانیم شاهد اثرات مثبت سیاستگذاریها باشیم.
گزینههای پیش روی امریکا در مذاکرات وین
با قدرت گرفتن ترامپ در امریکا، این کشور از برجام خارج و متعاقباً در انتخابات دور دوم ریاست جمهوری قدرت به دست دموکراتها افتاد که در طول کارزار انتخاباتی شعار بازگشت سریع به برجام سر داده بودند. در عمل دولت بایدن با به قدرت رسیدن برای بازگشت به برجام عجلهای از خود نشان نداد و پس از چندماه وقفه، مذاکرات غیرمستقیم آغاز و پس از شش دور بدون نتیجه پایان یافت.
پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و تعیین مذاکرهکننده ارشد و تیم مذاکراتی از سوی دولت سیزدهم، دور هفتم مذاکرات آغاز و طی آن پیشنویس اسناد مورد مذاکره برای رسیدن به توافق نهایی و با لحاظ شدن نقطه نظرات طرف ایرانی، مورد تأیید قرار گرفت. هم اکنون در دوره هشتم مذاکرات وین، زمینه برای ورود محتوایی و نهایی کردن پیشنویسها فراهم شده است. چنانچه امریکا اراده سیاسی لازم برای مذاکرات جدی داشته باشد، دستیابی به توافق در زمان مناسب امکانپذیر است و در غیر این صورت ممکن است مذاکرات بدون نتیجه پایان یافته و با شرایط بینالمللی و منطقهای جدیدی روبهرو شویم. حال سؤال اینجاست که امریکا با چه گزینههایی در مذاکرات روبهروست؟
گزینه اول بازگشت به اجرای برجام و تأمین نظر ایران مبنی بر رفع تحریمها و تضمین عدم خروج است. امریکا تاکنون با دستهبندی تحریمها به سطوح مختلف برای رفع آنها مانعتراشی کرده و با تأکید بر سیاسی -و نه حقوقی بودن - برجام از ارائه تضمین عدم خروج طفره رفته است. اگر امریکا در این دو حوزه نظر ایران را تأمین نماید، آنگاه شاهد احیای برجام و بازگشت به تعهدات اولیه آن خواهیم بود. در نتیجه آن هم وجهه آسیب دیده و داخلی دولت امریکا ترمیم شده و در سطح منطقهای نیز از فشار بیاعتمادی ناشی از رفتار ترامپ قدری کاسته خواهد شد. قیمت نفت کاهش یافته، تنشهای منطقهای ناشی از بیثباتی کاهش یافته و مجال و فرصت تعاملات بیشتر منطقهای از جمله میان جمهوری اسلامی و همسایگان جنوبی و عرب خلیجفارس فراهم خواهد شد و ثبات منطقهای افزایش خواهد یافت. در نقطه مقابل این روند اما رژیم صهیونیستی قرار دارد که از چنین وضعیتی استقبال نخواهد کرد و آن را در برابر سیاستهای بی ثباتکننده و بحرانساز خود خواهد یافت.
گزینه دوم اعلام شکست مذاکرات و ادامه فشار حداکثری با تحریمهای بیشتر است. همانگونه که تحریمها در گذشته مؤثر واقع نشده و به نتایج مطلوب نرسیده، امریکا نباید انتظار مؤثر بودن آن را در آینده داشته باشد. ادامه این به اصطلاح کارزار باعث افول شدید قدرت دموکراتها در امریکا، فروپاشی نفوذ و قدرت رو به افول امریکا در سطح بینالمللی و منطقهای خواهد شد و از سوی دیگر به بیاعتمادی منطقهای دامن زده و مسابقه تسلیحاتی به راه خواهد انداخت. با در نظر گرفتن مواضع اصولی و منطقی جمهوری اسلامی، در سطح جهانی نیز اختلافات میان امریکا با روسیه و چین در این گزینه افزایش خواهد یافت و از تأثیر تحریمها بهشدت خواهد کاست.
در مقابل، بدیهی است که رژیم صهیونیستی از این وضعیت استقبال کرده و آن را نشانهای از نفوذ خود در امریکا عنوان خواهد کرد.
گزینه سوم، رسیدن به یک توافق موقت است. اگر توافق موقت شامل توقف تحریم بیشتر در مقابل توقف سطح فعالیتهای هستهای ایران باشد، به هیچ عنوان به نتیجهای نخواهد رسید. بطور منطقی جمهوری اسلامی در ازای توانایی و ظرفیت ایجاد شده ناشی از تحمل فشار حداکثری از یکسو و اقدامات جبرانی هستهای از سوی دیگر، به هیچ توافقی بدون رفع تحریمها توجه نخواهد کرد. امریکا نیز حاضر نیست در توافقی موقت به لغو تحریمها بپردازد و خواستار رسیدگی به آنها در توافق نهایی خواهد شد که عملاً این گزینه را هم منتفی خواهد کرد.
از میان دو گزینه باقیمانده نیز تنها گزینه اول برای امریکا قابل پیگیری است. در واقع این کشور نشان داده که هرگاه گزینه دومی داشته به آن روی آورده و اگر در این مورد هم گزینه دوم را مفید ارزیابی میکرد، تا کنون بدان روی آورده بود. در واقع تأخیر چند ماهه اول بعد از روی کار آمدن بایدن برای ورود به مذاکرات نیز جهت آزمودن زمینههای اتخاذ گزینه دوم بوده که به نتیجه مطلوبی نرسید.
در شرایط حفظ وضع موجود، تنها گزینه امریکا برای رهایی از بحران خودساخته، بازگشت به برجام از مسیر تأمین خواستههای ایران است. جمهوری اسلامی با اطلاع از این وضعیت با دقت و هوشیاری لازم اقدامی در جهت برهم زدن وضع موجود نخواهد کرد و امریکا نیز بهناچار ناگزیر از قبول واقعیت و تن دادن به درخواستهای منطقی و قابل درک ایران است. به هرحال نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که هزینه اشتباه امریکا را امریکا باید بپردازد نه ملت ایران!
پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران و تعیین مذاکرهکننده ارشد و تیم مذاکراتی از سوی دولت سیزدهم، دور هفتم مذاکرات آغاز و طی آن پیشنویس اسناد مورد مذاکره برای رسیدن به توافق نهایی و با لحاظ شدن نقطه نظرات طرف ایرانی، مورد تأیید قرار گرفت. هم اکنون در دوره هشتم مذاکرات وین، زمینه برای ورود محتوایی و نهایی کردن پیشنویسها فراهم شده است. چنانچه امریکا اراده سیاسی لازم برای مذاکرات جدی داشته باشد، دستیابی به توافق در زمان مناسب امکانپذیر است و در غیر این صورت ممکن است مذاکرات بدون نتیجه پایان یافته و با شرایط بینالمللی و منطقهای جدیدی روبهرو شویم. حال سؤال اینجاست که امریکا با چه گزینههایی در مذاکرات روبهروست؟
گزینه اول بازگشت به اجرای برجام و تأمین نظر ایران مبنی بر رفع تحریمها و تضمین عدم خروج است. امریکا تاکنون با دستهبندی تحریمها به سطوح مختلف برای رفع آنها مانعتراشی کرده و با تأکید بر سیاسی -و نه حقوقی بودن - برجام از ارائه تضمین عدم خروج طفره رفته است. اگر امریکا در این دو حوزه نظر ایران را تأمین نماید، آنگاه شاهد احیای برجام و بازگشت به تعهدات اولیه آن خواهیم بود. در نتیجه آن هم وجهه آسیب دیده و داخلی دولت امریکا ترمیم شده و در سطح منطقهای نیز از فشار بیاعتمادی ناشی از رفتار ترامپ قدری کاسته خواهد شد. قیمت نفت کاهش یافته، تنشهای منطقهای ناشی از بیثباتی کاهش یافته و مجال و فرصت تعاملات بیشتر منطقهای از جمله میان جمهوری اسلامی و همسایگان جنوبی و عرب خلیجفارس فراهم خواهد شد و ثبات منطقهای افزایش خواهد یافت. در نقطه مقابل این روند اما رژیم صهیونیستی قرار دارد که از چنین وضعیتی استقبال نخواهد کرد و آن را در برابر سیاستهای بی ثباتکننده و بحرانساز خود خواهد یافت.
گزینه دوم اعلام شکست مذاکرات و ادامه فشار حداکثری با تحریمهای بیشتر است. همانگونه که تحریمها در گذشته مؤثر واقع نشده و به نتایج مطلوب نرسیده، امریکا نباید انتظار مؤثر بودن آن را در آینده داشته باشد. ادامه این به اصطلاح کارزار باعث افول شدید قدرت دموکراتها در امریکا، فروپاشی نفوذ و قدرت رو به افول امریکا در سطح بینالمللی و منطقهای خواهد شد و از سوی دیگر به بیاعتمادی منطقهای دامن زده و مسابقه تسلیحاتی به راه خواهد انداخت. با در نظر گرفتن مواضع اصولی و منطقی جمهوری اسلامی، در سطح جهانی نیز اختلافات میان امریکا با روسیه و چین در این گزینه افزایش خواهد یافت و از تأثیر تحریمها بهشدت خواهد کاست.
در مقابل، بدیهی است که رژیم صهیونیستی از این وضعیت استقبال کرده و آن را نشانهای از نفوذ خود در امریکا عنوان خواهد کرد.
گزینه سوم، رسیدن به یک توافق موقت است. اگر توافق موقت شامل توقف تحریم بیشتر در مقابل توقف سطح فعالیتهای هستهای ایران باشد، به هیچ عنوان به نتیجهای نخواهد رسید. بطور منطقی جمهوری اسلامی در ازای توانایی و ظرفیت ایجاد شده ناشی از تحمل فشار حداکثری از یکسو و اقدامات جبرانی هستهای از سوی دیگر، به هیچ توافقی بدون رفع تحریمها توجه نخواهد کرد. امریکا نیز حاضر نیست در توافقی موقت به لغو تحریمها بپردازد و خواستار رسیدگی به آنها در توافق نهایی خواهد شد که عملاً این گزینه را هم منتفی خواهد کرد.
از میان دو گزینه باقیمانده نیز تنها گزینه اول برای امریکا قابل پیگیری است. در واقع این کشور نشان داده که هرگاه گزینه دومی داشته به آن روی آورده و اگر در این مورد هم گزینه دوم را مفید ارزیابی میکرد، تا کنون بدان روی آورده بود. در واقع تأخیر چند ماهه اول بعد از روی کار آمدن بایدن برای ورود به مذاکرات نیز جهت آزمودن زمینههای اتخاذ گزینه دوم بوده که به نتیجه مطلوبی نرسید.
در شرایط حفظ وضع موجود، تنها گزینه امریکا برای رهایی از بحران خودساخته، بازگشت به برجام از مسیر تأمین خواستههای ایران است. جمهوری اسلامی با اطلاع از این وضعیت با دقت و هوشیاری لازم اقدامی در جهت برهم زدن وضع موجود نخواهد کرد و امریکا نیز بهناچار ناگزیر از قبول واقعیت و تن دادن به درخواستهای منطقی و قابل درک ایران است. به هرحال نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که هزینه اشتباه امریکا را امریکا باید بپردازد نه ملت ایران!
خصوصیسازی؛ سیاستی با ظرفیتهای مغفول
مائده منصوری
پژوهشگر اقتصادی
بر اساس اصل 44 قانون اساسی، اقتصاد ایران به سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم شده است؛ متن این قانون، امکان لازم را برای دولت فراهم میکند تا به بخش خصوصی اجازه دهد در «آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است»، کنش اقتصادی داشته باشد. با توجه به اینکه اصل 44 نیاز به تفصیل بیشتر داشت، در سال 1384 رهبر انقلاب پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاستهای کلی اصل 44 (به استثنای بند ج) را ابلاغ فرمودند و سیاستهای راهبردی و بسیار مهم نظام درباره بند ج اصل چهل و چهار قانون اساسی نیز توسط ایشان ابلاغ شدند. براساس این سیاستهای کلی مقرر شد مالکیت برخی بخشهای دولتی، به بخش خصوصی یا بخشهای عمومی غیر دولتی واگذار شوند.
البته از آن روز تاکنون، در این فرایند خصوصیسازی، مفاسدی نیز رخ داده است که نیازمند آسیبشناسی مستقل است، اما برخی همواره با اصل خصوصیسازی مخالفت کردهاند و آن را بهضرر اقتصاد میدانند. این در حالی است که در دنیا، تجربههای موفق زیادی وجود دارند که نشان میدهند صدور حکم کلی در مورد «ناکارآمدی خصوصیسازی» صحیح نیست.
دلایل مخالفان و موافقان خصوصی سازی
مخالفان خصوصیسازی اقتصاد، معتقدند این فرایند، سبب توجه بیشتر به سرمایهداری و غفلت از قشر ضعیف میشود. آنها معتقدند اجرای این سیاستها، از طریق تمرکز سرمایه، منجر به قیمتهای بالاتر، دستمزد کمتر و درآمدهای کمتر برای دولت میشود. در مقابل موافقان خصوصیسازی خواهان کوچکتر شدن دولت هستند و بر این باورند که با کاهش دامنه فعالیتهای اقتصادی دولت، کارکرد اقتصاد بهبود خواهد یافت؛ زیرا عوامل تولید در بخش دولتی به طور مؤثر و با بهرهوری بالا به کار گرفته نمیشوند و در نتیجه هدررفت منابع، افزایش بیکاری و کاهش درآمد را شاهد هستیم.
شکی نیست که هر سیاستی، ممکن است در مقام عمل بد اجرا شود و مشکلاتی ایجاد کند، اما سیاستهای کوچک و چابکسازی دولت از طریق خصوصیسازی، به طور چشمگیر توسط کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه پیگیری شدهاند و بهعنوان یکی از برنامههای اصلاح ساختار اقتصادی در اکثر کشورهای جهان پیگیری و اجرا میشود. در ادامه به اثرات خصوصیسازی در سه کشور آرژانتین، کانادا و آلمان اشاره میشود.
خصوصیسازی در صنعت نفت آرژانتین
وقتی در سال ۱۹۸۹ «کارلوس سائول مِنم» به ریاست جمهوری آرژانتین رسید، این کشور با مسائل اقتصادی جدی مواجه بود. تورم شدید، دیوانسالاریهای ناکارآمد و بنگاههای دولتی که برای بقا به یارانه دولت وابسته بودند.
در همان زمان «مِنم» اعلام کرد که میخواهد از نفت بهعنوان «منبع اقتصادی» و نه «منبع حاکمیت» استفاده کند و این رویکرد به آنجا انجامید که شرکت یاسیمنتوس بهعنوان نامزد خصوصیسازی مطرح شد. سهام یاسیمنتوس در جولای ۱۹۹۳ در بازار سهام بوئنوسآیرس، نیویورک و لندن به سرمایهگذاران بخش خصوصی عرضه شد. فروش 3.04 میلیارد دلاری یاسیمنتوس آن را به بزرگترین پروژه خصوصیسازی تا به امروز در آرژانتین و مهمتر از آن اولین خصوصیسازی یک شرکت نفت دولتی در امریکای لاتین تبدیل کرد. شرکت جدید متهورانه فعالیتهای خود را توسعه داد و طرحهایی برای ۶ میلیارد دلار سرمایهگذاری در آرژانتین در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ ارائه داد. خصوصیسازی یاسیمنتوس به آن اجازه داد تا دستهای از راهبردهای تجاری را تعقیب نماید که در طول دوره حیاتش بهدلیل محدودیتهای مالی یا سیاسی غیرممکن بود.
خصوصیسازی به این شرکت امکان داد تا فعالیتهای اکتشافی خود را گسترش دهد و تولید نفت آن در فاصله سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ تا ۶۰درصد افزایش یافت. همچنین جریان سرمایه ناشی از خصوصیسازی آن سبب شد تا فرصتهای رشد در سراسر امریکای لاتین و نیز دیگر مناطق جهان را جستوجو کند. در نتیجه آن دو نوع درآمد دولتی برای دولت آرژانتین تولید شد: یکی درآمد حاصل از فروش یاسیمنتوس و درآمد بعدی حاصل از مالیاتهای نفتی بر یاسیمنتوس خصوصی. در بلند مدت اکتساب یاسیمنتوس توسط شرکت نفت اسپانیایی رپسول، اوج خصوصیسازی این شرکت بود در نتیجه این ادغام رپسول-یاسیمنتوس از نظر مجموع داراییها به بزرگترین شرکت انرژی خصوصی در امریکای لاتین تبدیل شد. این شرکت در سال ۲۰۰۰ نمایشگاه بزرگی در مادرید برپا کرد و از طرحهای خود برای ۱۱ میلیارد دلار سرمایهگذاری در امریکای لاتین در خلال شش ماه پرده برداشت و در نتیجه آن عملیاتهای اکتشافی و تولید خود را در سراسر جهان گسترش داد. اجرای این طرح در کوتاهمدت و بلندمدت نشان داد که خصوصیسازی یاسیمنتوس یک موفقیت سیاسی و اقتصادی بوده است و مزایای اقتصادی بلندمدت آن به شکل درآمد مالیاتی دولت از محل نفت به شکل مستمر ادامه داشته است.
خصوصیسازی بنادر در کانادا
در طول تاریخ بخش اعظم تجارت بینالمللی که برای اقتصاد بسیاری از کشورها حیاتی است، از طریق حملونقل دریایی صورت میگیرد. بنادر علاوه بر تسهیل تجارت، محرک اقتصادی محلی هستند و برای سکنه شغل ایجاد میکنند. در سال ۱۹۹۹ پارلمان کانادا با تصویب قانون دریانوردی کانادا تغییرات شگرفی در نظام مدیریتی بنادر این کشور به وجود آورد.
این قانون ۱۸ بندر ارزشمند کشور را هدف گرفت و یک هویت مدیریت مستقل برای هرکدام ایجاد کرد. این هویتها که در مجموع «سی پاها» نام گرفتند بخش اعظم تجارت خارجی آبی کانادا را مدیریت میکند که در حال حاضر ۲۰ بندر بهعنوان سیپاها شناخته میشود.
یکی از راهبردهای مدیریتی در این سبک از خصوصیسازی اجاره دادن بخشهایی از بندر یا عملیات روزمره آن به یک شرکت خصوصی است که سبب میشود شرکتها برای سرمایهگذاری در بندر منابع بیشتری در اختیار داشته باشند و چون سود حاصله را مجدداً در همین زمینه سرمایهگذاری میکنند، تکنولوژیها و تجهیزات بهروزتر و پیشرفتهتری دارند که سبب افزایش کارآمدی به افزایش حجم تجارت و شکوفایی بیشتر اقتصاد شده است.
خصوصیسازی صنعت شیمیایی در آلمان
در آلمان نیز مجتمع شیمیایی بزرگ Infraluenaتا مدتها بهطور کامل دولتی بود تا این که دولت تصمیم به خصوصیسازی آن گرفت. تمامی 120 شرکت دولتی که در این مجموعه بودند در این فرایند خصوصی شد. این مدل از خصوصیسازی به مدلی برای سایر مجتمعهای شیمیایی آلمان تبدیل شد که در نتیجه آن این شرکت که بعد از جنگ جهانی دوم رقابتپذیری خود را از دست داده و در حال نابودی بود، به بزرگترین مجتمع شیمیایی آلمان تبدیل شد. اکنون این شرکت 10 هزار نفر کارمند دارد و 7.5 میلیارد دلار در سال درآمد ایجاد کرده است.
نتیجه آنکه اگر چه در اقتصاد ایران، برخی خصوصیسازیها در مقام عمل اشتباه و مفسدهآلود انجام شد و شاهد نمونههای ناموفقی مانند هپکو و هفتتپه بودیم، اما در دنیا نمونههای موفقی نیز برای خصوصیسازی وجود دارد؛ و این ادعا که «خصوصیسازی اساساً سیاستی آسیبزا است»، صحیح نیست. این سیاست اگر به منظور شتاب بخشیدن به رشد اقتصاد ملی، گسترش مالکیت در سطح عموم مردم بهمنظور تأمین عدالت اجتماعی، ارتقای کارآیی بنگاههای اقتصادی و بهرهوری منابع مادی و انسانی و فناوری، کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت در تصدی فعالیتهای اقتصادی و افزایش سطح عمومی اشتغال باشد و البته الزامات اجرای صحیح و بدون فساد آن نیز فراهم گردد، اتفاقاً از ضروریات اقتصاد ایران است.
پژوهشگر اقتصادی
بر اساس اصل 44 قانون اساسی، اقتصاد ایران به سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی تقسیم شده است؛ متن این قانون، امکان لازم را برای دولت فراهم میکند تا به بخش خصوصی اجازه دهد در «آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است»، کنش اقتصادی داشته باشد. با توجه به اینکه اصل 44 نیاز به تفصیل بیشتر داشت، در سال 1384 رهبر انقلاب پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام، سیاستهای کلی اصل 44 (به استثنای بند ج) را ابلاغ فرمودند و سیاستهای راهبردی و بسیار مهم نظام درباره بند ج اصل چهل و چهار قانون اساسی نیز توسط ایشان ابلاغ شدند. براساس این سیاستهای کلی مقرر شد مالکیت برخی بخشهای دولتی، به بخش خصوصی یا بخشهای عمومی غیر دولتی واگذار شوند.
البته از آن روز تاکنون، در این فرایند خصوصیسازی، مفاسدی نیز رخ داده است که نیازمند آسیبشناسی مستقل است، اما برخی همواره با اصل خصوصیسازی مخالفت کردهاند و آن را بهضرر اقتصاد میدانند. این در حالی است که در دنیا، تجربههای موفق زیادی وجود دارند که نشان میدهند صدور حکم کلی در مورد «ناکارآمدی خصوصیسازی» صحیح نیست.
دلایل مخالفان و موافقان خصوصی سازی
مخالفان خصوصیسازی اقتصاد، معتقدند این فرایند، سبب توجه بیشتر به سرمایهداری و غفلت از قشر ضعیف میشود. آنها معتقدند اجرای این سیاستها، از طریق تمرکز سرمایه، منجر به قیمتهای بالاتر، دستمزد کمتر و درآمدهای کمتر برای دولت میشود. در مقابل موافقان خصوصیسازی خواهان کوچکتر شدن دولت هستند و بر این باورند که با کاهش دامنه فعالیتهای اقتصادی دولت، کارکرد اقتصاد بهبود خواهد یافت؛ زیرا عوامل تولید در بخش دولتی به طور مؤثر و با بهرهوری بالا به کار گرفته نمیشوند و در نتیجه هدررفت منابع، افزایش بیکاری و کاهش درآمد را شاهد هستیم.
شکی نیست که هر سیاستی، ممکن است در مقام عمل بد اجرا شود و مشکلاتی ایجاد کند، اما سیاستهای کوچک و چابکسازی دولت از طریق خصوصیسازی، به طور چشمگیر توسط کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه پیگیری شدهاند و بهعنوان یکی از برنامههای اصلاح ساختار اقتصادی در اکثر کشورهای جهان پیگیری و اجرا میشود. در ادامه به اثرات خصوصیسازی در سه کشور آرژانتین، کانادا و آلمان اشاره میشود.
خصوصیسازی در صنعت نفت آرژانتین
وقتی در سال ۱۹۸۹ «کارلوس سائول مِنم» به ریاست جمهوری آرژانتین رسید، این کشور با مسائل اقتصادی جدی مواجه بود. تورم شدید، دیوانسالاریهای ناکارآمد و بنگاههای دولتی که برای بقا به یارانه دولت وابسته بودند.
در همان زمان «مِنم» اعلام کرد که میخواهد از نفت بهعنوان «منبع اقتصادی» و نه «منبع حاکمیت» استفاده کند و این رویکرد به آنجا انجامید که شرکت یاسیمنتوس بهعنوان نامزد خصوصیسازی مطرح شد. سهام یاسیمنتوس در جولای ۱۹۹۳ در بازار سهام بوئنوسآیرس، نیویورک و لندن به سرمایهگذاران بخش خصوصی عرضه شد. فروش 3.04 میلیارد دلاری یاسیمنتوس آن را به بزرگترین پروژه خصوصیسازی تا به امروز در آرژانتین و مهمتر از آن اولین خصوصیسازی یک شرکت نفت دولتی در امریکای لاتین تبدیل کرد. شرکت جدید متهورانه فعالیتهای خود را توسعه داد و طرحهایی برای ۶ میلیارد دلار سرمایهگذاری در آرژانتین در فاصله سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ ارائه داد. خصوصیسازی یاسیمنتوس به آن اجازه داد تا دستهای از راهبردهای تجاری را تعقیب نماید که در طول دوره حیاتش بهدلیل محدودیتهای مالی یا سیاسی غیرممکن بود.
خصوصیسازی به این شرکت امکان داد تا فعالیتهای اکتشافی خود را گسترش دهد و تولید نفت آن در فاصله سالهای ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۶ تا ۶۰درصد افزایش یافت. همچنین جریان سرمایه ناشی از خصوصیسازی آن سبب شد تا فرصتهای رشد در سراسر امریکای لاتین و نیز دیگر مناطق جهان را جستوجو کند. در نتیجه آن دو نوع درآمد دولتی برای دولت آرژانتین تولید شد: یکی درآمد حاصل از فروش یاسیمنتوس و درآمد بعدی حاصل از مالیاتهای نفتی بر یاسیمنتوس خصوصی. در بلند مدت اکتساب یاسیمنتوس توسط شرکت نفت اسپانیایی رپسول، اوج خصوصیسازی این شرکت بود در نتیجه این ادغام رپسول-یاسیمنتوس از نظر مجموع داراییها به بزرگترین شرکت انرژی خصوصی در امریکای لاتین تبدیل شد. این شرکت در سال ۲۰۰۰ نمایشگاه بزرگی در مادرید برپا کرد و از طرحهای خود برای ۱۱ میلیارد دلار سرمایهگذاری در امریکای لاتین در خلال شش ماه پرده برداشت و در نتیجه آن عملیاتهای اکتشافی و تولید خود را در سراسر جهان گسترش داد. اجرای این طرح در کوتاهمدت و بلندمدت نشان داد که خصوصیسازی یاسیمنتوس یک موفقیت سیاسی و اقتصادی بوده است و مزایای اقتصادی بلندمدت آن به شکل درآمد مالیاتی دولت از محل نفت به شکل مستمر ادامه داشته است.
خصوصیسازی بنادر در کانادا
در طول تاریخ بخش اعظم تجارت بینالمللی که برای اقتصاد بسیاری از کشورها حیاتی است، از طریق حملونقل دریایی صورت میگیرد. بنادر علاوه بر تسهیل تجارت، محرک اقتصادی محلی هستند و برای سکنه شغل ایجاد میکنند. در سال ۱۹۹۹ پارلمان کانادا با تصویب قانون دریانوردی کانادا تغییرات شگرفی در نظام مدیریتی بنادر این کشور به وجود آورد.
این قانون ۱۸ بندر ارزشمند کشور را هدف گرفت و یک هویت مدیریت مستقل برای هرکدام ایجاد کرد. این هویتها که در مجموع «سی پاها» نام گرفتند بخش اعظم تجارت خارجی آبی کانادا را مدیریت میکند که در حال حاضر ۲۰ بندر بهعنوان سیپاها شناخته میشود.
یکی از راهبردهای مدیریتی در این سبک از خصوصیسازی اجاره دادن بخشهایی از بندر یا عملیات روزمره آن به یک شرکت خصوصی است که سبب میشود شرکتها برای سرمایهگذاری در بندر منابع بیشتری در اختیار داشته باشند و چون سود حاصله را مجدداً در همین زمینه سرمایهگذاری میکنند، تکنولوژیها و تجهیزات بهروزتر و پیشرفتهتری دارند که سبب افزایش کارآمدی به افزایش حجم تجارت و شکوفایی بیشتر اقتصاد شده است.
خصوصیسازی صنعت شیمیایی در آلمان
در آلمان نیز مجتمع شیمیایی بزرگ Infraluenaتا مدتها بهطور کامل دولتی بود تا این که دولت تصمیم به خصوصیسازی آن گرفت. تمامی 120 شرکت دولتی که در این مجموعه بودند در این فرایند خصوصی شد. این مدل از خصوصیسازی به مدلی برای سایر مجتمعهای شیمیایی آلمان تبدیل شد که در نتیجه آن این شرکت که بعد از جنگ جهانی دوم رقابتپذیری خود را از دست داده و در حال نابودی بود، به بزرگترین مجتمع شیمیایی آلمان تبدیل شد. اکنون این شرکت 10 هزار نفر کارمند دارد و 7.5 میلیارد دلار در سال درآمد ایجاد کرده است.
نتیجه آنکه اگر چه در اقتصاد ایران، برخی خصوصیسازیها در مقام عمل اشتباه و مفسدهآلود انجام شد و شاهد نمونههای ناموفقی مانند هپکو و هفتتپه بودیم، اما در دنیا نمونههای موفقی نیز برای خصوصیسازی وجود دارد؛ و این ادعا که «خصوصیسازی اساساً سیاستی آسیبزا است»، صحیح نیست. این سیاست اگر به منظور شتاب بخشیدن به رشد اقتصاد ملی، گسترش مالکیت در سطح عموم مردم بهمنظور تأمین عدالت اجتماعی، ارتقای کارآیی بنگاههای اقتصادی و بهرهوری منابع مادی و انسانی و فناوری، کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت در تصدی فعالیتهای اقتصادی و افزایش سطح عمومی اشتغال باشد و البته الزامات اجرای صحیح و بدون فساد آن نیز فراهم گردد، اتفاقاً از ضروریات اقتصاد ایران است.
پیام «سیاست همسایگی» به منطقه رسید
محسن رضایی
معاون اقتصادی رئیس جمهور
ایران کشور بزرگی است و جمهوری اسلامی ایران فقط نمیتواند با بخشی از جهان ارتباط داشته باشد؛ دلیلی ندارد که ما روابط خارجی خود را محدود به بخشی از جهان کنیم.
ما در موقعیتی قرار داریم که ۱۵ کشور همسایه داریم؛ از شمال روسیه، از شرق هند و چین و در غرب اروپا را داریم و باید بهدنبال استفاده از تمام ظرفیتهای بینالمللی و منطقهای باشیم.
دولت سیزدهم از ابتدا بر استفاده از تمامی ظرفیتهای دیپلماسی اقتصادی و بهرهگیری از ظرفیتهای مغفول مانده تأکید داشته است، ما هرگز نمیخواهیم خود را به غرب و توجه به چند کشور انگشت شمار محدود کنیم.
در سالهای اخیر کم توجهی بسیاری به دیپلماسی اقتصادی شد و متأسفانه نگاه ما محدود به ارتباط با چند کشور شده بود و از همین نگاه آسیبهایی متوجه ما شد. برای نمونه ما 15 کشور همسایه داریم که 1200 میلیارد دلار حجم واردات دارند که متأسفانه سهم ایران از این بازار بزرگ 2 درصد و حدود 24 میلیارد دلار است، در حالی که ظرفیت صادرات ما چند برابر ظرفیت موجود است.
نگاه محدود به غرب مدتها حضور بینالمللی ما را در جهان محدود کرده بود، ولی امروز نیازی نداریم به اینکه خود را به یک بخش از جهان محدود کنیم بلکه به روابط با تمام دنیا و گسترش روابط بینالمللی توجه داریم.
یکی از اولویتهای دولت سیزدهم ارتباط با همسایگان و دیپلماسی فعال اقتصادی است و عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای، سفر و دیدارهای دوجانبه رئیسجمهور ایران با رؤسای جمهور کشورهای همسایه در همین راستاست.
آنچه این روزها در تعاملات خود با کشورهای منطقه و همسایگان میبینیم درک و پذیرش این تغییر رویکرد و افزایش سطح تعاملات بینالمللی است؛ برای نمونه در دیداری که اخیراً با معاون نخستوزیر و وزیر تجارت جمهوری ازبکستان داشتیم، استقبال از پیشنهادات جمهوری اسلامی ایران و به طور متقابل طرح پیشنهادات سازنده برای توسعه همکاری در ابعاد مختلف بخصوص در عرصه تجاری، اقتصادی و بانکی، حکایت از موفقیت این رویکرد دارد و در این دیدار و دیدارهای مشابه کاملاً مشهود و قابل درک بود که آنها پیام «سیاست همسایگی» ما را دریافت کردهاند و این پیام به منطقه رسیده است.
بازخورد مثبت به این رویکرد ایران نشانه استقبال خوبی است که از سیاست همسایگی ایران شده است و با تداوم آن میتوان به افزایش حجم تجارت و تقویت مبادلات تجاری و اقتصادی با همسایگان و کشورهای همسایه امید داشت.
ما در روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای منطقه بسیار جدی هستیم و در دیپلماسی اقتصادی راه تازهای را در پیش گرفتهایم و تقویت رایزنان اقتصادی، گسترش مبادلات تجاری در عرصههای مختلف صنعتی، فناوری، کشاورزی و حملونقل در این راستا تعبیر میشود.
معاون اقتصادی رئیس جمهور
ایران کشور بزرگی است و جمهوری اسلامی ایران فقط نمیتواند با بخشی از جهان ارتباط داشته باشد؛ دلیلی ندارد که ما روابط خارجی خود را محدود به بخشی از جهان کنیم.
ما در موقعیتی قرار داریم که ۱۵ کشور همسایه داریم؛ از شمال روسیه، از شرق هند و چین و در غرب اروپا را داریم و باید بهدنبال استفاده از تمام ظرفیتهای بینالمللی و منطقهای باشیم.
دولت سیزدهم از ابتدا بر استفاده از تمامی ظرفیتهای دیپلماسی اقتصادی و بهرهگیری از ظرفیتهای مغفول مانده تأکید داشته است، ما هرگز نمیخواهیم خود را به غرب و توجه به چند کشور انگشت شمار محدود کنیم.
در سالهای اخیر کم توجهی بسیاری به دیپلماسی اقتصادی شد و متأسفانه نگاه ما محدود به ارتباط با چند کشور شده بود و از همین نگاه آسیبهایی متوجه ما شد. برای نمونه ما 15 کشور همسایه داریم که 1200 میلیارد دلار حجم واردات دارند که متأسفانه سهم ایران از این بازار بزرگ 2 درصد و حدود 24 میلیارد دلار است، در حالی که ظرفیت صادرات ما چند برابر ظرفیت موجود است.
نگاه محدود به غرب مدتها حضور بینالمللی ما را در جهان محدود کرده بود، ولی امروز نیازی نداریم به اینکه خود را به یک بخش از جهان محدود کنیم بلکه به روابط با تمام دنیا و گسترش روابط بینالمللی توجه داریم.
یکی از اولویتهای دولت سیزدهم ارتباط با همسایگان و دیپلماسی فعال اقتصادی است و عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای، سفر و دیدارهای دوجانبه رئیسجمهور ایران با رؤسای جمهور کشورهای همسایه در همین راستاست.
آنچه این روزها در تعاملات خود با کشورهای منطقه و همسایگان میبینیم درک و پذیرش این تغییر رویکرد و افزایش سطح تعاملات بینالمللی است؛ برای نمونه در دیداری که اخیراً با معاون نخستوزیر و وزیر تجارت جمهوری ازبکستان داشتیم، استقبال از پیشنهادات جمهوری اسلامی ایران و به طور متقابل طرح پیشنهادات سازنده برای توسعه همکاری در ابعاد مختلف بخصوص در عرصه تجاری، اقتصادی و بانکی، حکایت از موفقیت این رویکرد دارد و در این دیدار و دیدارهای مشابه کاملاً مشهود و قابل درک بود که آنها پیام «سیاست همسایگی» ما را دریافت کردهاند و این پیام به منطقه رسیده است.
بازخورد مثبت به این رویکرد ایران نشانه استقبال خوبی است که از سیاست همسایگی ایران شده است و با تداوم آن میتوان به افزایش حجم تجارت و تقویت مبادلات تجاری و اقتصادی با همسایگان و کشورهای همسایه امید داشت.
ما در روابط تجاری و اقتصادی با کشورهای منطقه بسیار جدی هستیم و در دیپلماسی اقتصادی راه تازهای را در پیش گرفتهایم و تقویت رایزنان اقتصادی، گسترش مبادلات تجاری در عرصههای مختلف صنعتی، فناوری، کشاورزی و حملونقل در این راستا تعبیر میشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دولت برنامهای برای افزایش قیمت بنزین ندارد
-
ملاقات با ایران خانم ارومیه
-
ایران چگونه از اُمیکرون می گریزد؟
-
فصل رویش
-
عبور از وین 6
-
خبرسازی علیه توسعه صادرات ایران به ترکمنستان و روسیه
-
4 میلیارد دلار سرمایه ایرانی در جیب همسایه
-
31 استان،31 بودجه
-
معترضان عراقی در انتظار تصمیم بزرگان
-
شهر ناموزون!
-
سنندج پایتخت کتاب کشور
-
بحران فردگرایی!
-
گزینههای پیش روی امریکا در مذاکرات وین
-
خصوصیسازی؛ سیاستی با ظرفیتهای مغفول
-
پیام «سیاست همسایگی» به منطقه رسید
اخبارایران آنلاین