«ایران» از وضعیت آموزشی نوآموزان گزارش می دهد
هزار داستان آموزش مجازی کلاس اولیها
هدی هاشمی
خبرنگار
«تولد هشت سالگی پسرم بود که از او پرسیدم بهترین خاطرهاش تا اینجای زندگی چه بود؟ نگاه عجیب و غریبی کرد و جواب داد، چند روز پیش رفتم مدرسه و با بچهها فوتبال بازی کردم. من و مادرش تعجب کردیم که این چه خاطرهای است تا اینکه روزهای اولی که مدارس نصفه و نیمه حضوری شد از مدرسه که آمد با ذوق و شوق تعریف کرد، بابا مدرسه ما زنگ دارد که بفهمیم کلاس تمام شده است. اینها را که میگوید، راستش به لحاظ روحی بههم میریزم که این بچهها اصلاً بچگی نکردند.»
این روایت پدر مهیار دانشآموز کلاس دوم ابتدایی است. مهیار از وقتی که 6 ساله بود با کرونا آشنا شد. درست آن زمان که در اوج شیطنتهای کودکانهاش قرار داشت مجبور شد که بازیهای کودکانهاش را از پارکهای این شهر به خانه ببرد. کلاس اول ابتدایی را با همان آموزش مجازی پیش برد و حالا که به کلاس دوم رفته با هزار مشکل در آموزش و ارتباط مواجه شده است. پدرش میگوید: اوایل، مدرسه برایش عجیب و غریب بود و حالا آنقدر جذابیت دارد که همیشه از اتفاقات کلاس درس و همکلاسیهایش صحبت میکند. تازه باز هم مدارس مثل روزهای قبل از کرونا باز نشده است. این روایت خیلی از کودکانی است که کلاس اول و دوم را نتوانستند در مدرسه حاضر شوند. کلاس اولیها و دومیها آموزش الفبا را نصفه و نیمه یاد گرفتهاند. آنها هیچ درکی از مدرسه و مفاهیم آموزشی ندارند. اینجاست که کارشناسان تعلیم و تربیت بر این باورند که کرونا به گروهی از دانشآموزان بیش از بقیه آسیب رساند و آن هم دانشآموزان ابتدایی بویژه پایه اولیها و دومیها است. خانوادههایی که دانشآموز کلاس اول و دوم دارند بر این باورند که کرونا روح و روان دانشآموزانشان را به هم ریخته و آنها را بیحوصله و غمگین کرده است.
این روزها دوباره بحث ورود واریانت جدید کرونا به اسم امیکرون به کشور داغ است. ممکن است دوباره آموزش های حضوری نصفه و نیمه ای که یک ماهی است شروع شده تعطیل شود. با اینهمه تصمیم هر چه باشد دانش آموزان خسته اند و والدین کلافه از آموزش مجازی! خیلی از خانوادهها میگویند که هیچ آموزشی، جای آموزش حضوری را نمیگیرد. خانوادهها از روز اول تدریس مجازی تا به امروز بارها اعلام کردند که از عملکرد دانشآموزانشان رضایت ندارند. ساعتها باید درگیر درس و مشق فرزندانشان باشند و از کار و زندگیشان به خاطر آموزش بچهها افتادهاند.
در سوی دیگر هم این معلمان هستند که میگویند نمیدانند که دانشآموز چقدر محتوای کتابهای درسی را یاد گرفته است، چراکه در آموزش مجازی، آموزش چهره به چهره اتفاق نمیافتد و معلمان به جای دیدن چهره دانشآموز، با اکانتشان در دنیای مجازی در ارتباط هستند. پدر مهیار یکی از آن والدینی است که از آموزش مجازی فرزندش کلافه شده است و میگوید: «حدود دو سالی است که پسرم در خانه است کلاس اول را مجازی گذراند و کلاس دوم را فقط دو روز در هفته به مدرسه میرود.
این بچهها با معلم و همکلاسیهایشان در ارتباط نیستند و همین نرفتن به مدرسه هزار مشکل برایشان ایجاد کرده است. بچههایی که در آپارتمان زندگی میکنند و همبازی هم ندارند کل زندگیشان در این دو سال، شده است نشستن پشت لپ تاپ و فیلم دیدن. فرزندم بسختی الفبا را یاد گرفته و حالا که به کلاس دوم رفته است هنوز مشکل روخوانی دارد؛ البته مشکل پسرم فقط آموزشی نیست. اصلاً آداب معاشرت اجتماعی را نمیداند. نمیتواند برای خودش حتی یک بستنی بخرد. با همکلاسیهایش مشکل ارتباطی دارد. مدرسه رفتن فقط یادگرفتن ریاضی و علوم نیست. بچه به مدرسه میرود تا نظم و انضباط را یاد بگیرد. اینها مسائلی است که در این دو سال واقعاً پسرم آموزش ندید.»
مادر فاطمه 7 ساله، او را به یکی از مدارس معروف غیرانتفاعی منطقه یک فرستاده است. او دلش میخواهد که بساط کرونا جمع شود و دخترش هر روز به مدرسه برود. میگوید که برخلاف مدارس دیگر، مدرسه دخترش از همان روزهای اول به طور مرتب البته یک روز در میان، از ساعت 8 صبح تا 12 ظهر باز بوده و برای اینکه بچهها خسته نشوند، کلاسها را گاهی در فضای باز برگزار میکردند. خانم امیری از اشتیاق روزانه دخترش برای رفتن به مدرسه میگوید و تأکید میکند که روزهایی که فاطمه باید مجازی در کلاس حاضر شود شور و شوق کلاسهای حضوری را ندارد و باید با التماس و خواهش او را وارد کلاس کنند؛ چون برای او بیشتر از درس و کلاس، آشنا شدن با معلم و همکلاسیهایش جذاب است و اولین حرفی هم که از زبان او درباره مدرسه شنیده میشود اسم خانم معلم و دوستان صمیمیاش است. خانم امیری البته تأکید میکند که قبل از شروع مدارس تصورش این بوده که باید روزهای سختی را برای فرستادن فاطمه به مدرسه پشت سر بگذارد اما حالا تنها نگرانیاش روزهای مجازی است که باید به زور او را سر کلاس بنشاند.
کلاس اولیها درکی از مدرسه رفتن ندارند
گله و شکایت خانوادهها از آموزش مجازی دانشآموزانشان تمامی ندارد. خانوادهها میخواهند که مدارس کاملاً بازگشایی شوند و هر روز فرزندانشان به مدرسه بروند موضوعی که مادر درسا ، دانشآموز کلاس اول به آن اشاره میکند. آن طور که او میگوید، دخترش هیچ درکی از درس و مدرسه و حتی معلم ندارد: «من یک دختر دیگر هم دارم که کلاس دهم است، تا قبل از کرونا از همان روز جشن شکوفهها بچهها از نزدیک همکلاسی ، معلم و مدرسه را حس میکردند، اما حالا دختر کوچکم فقط تصویری از مدرسه را در ذهن ساخته و نمیتواند بهطور کامل با درسها و حتی معلمش ارتباط درستی بگیرد؛ من چنین مشکلاتی را با دختر اولم تجربه نکرده بودم. البته این روزها دوباره نگرانی از مدرسه رفتن بچهها به خاطر کرونای جدید و احتمال پیک ششم هم هست. تقریباً داریم به میانه سال تحصیلی میرسیم و واقعاً نگران هستم که پس از اتمام کرونا درخصوص مدرسه رفتن دخترم دچار مشکلات جدی شویم، تا جایی که به فکر افتادهام کم کم به مشاور یا روانشناس مراجعه کنم و از او کمک بگیرم. یکی از مشکلات بزرگی که با دخترم دارم، انجام تکالیف مدرسه است. او فکر میکند که درس و کلاس مدرسه یک جور بازی است، حتی زمانهایی بدون اجازه معلم از پای لپتاپ بلند میشود و به ساعات درس و کلاس پایبند نیست، هیچ تقصیری هم ندارد، کودکی که هیچ تجربهای از مدرسه رفتن ندارد، چطور میتواند به نظم و قوانین کلاس درس پایبند باشد. بعضی روزها حتی معلمش هم مستأصل میشود، البته این مشکلات فقط مختص دختر من نیست، وقتی با مادرهای دیگر هم صحبت میکنم، متوجه میشوم که مشکلات به نحوی مشترک هستند و ممکن است نظام آموزشی پایههای اول ابتدایی با مشکلات ساختاری روبهرو شود. بیشک بسیاری از خانوادهها نیازمند یک مشاور آموزشی خبره هستند، ای کاش مدیران مدارس یا مسئولان سازمان آموزش و پرورش در این باره فکری کنند و با یک اراده جمعی حداقل ماهی یک بار برای خانوادهها به صورت اختصاصی مشاورههای آموزشی درخصوص حل مشکلات آموزش مجازی قرار دهند.»
خانم صالحیپور که پسرش بتازگی به کلاس دوم رفته است، در مورد مشکلات آموزش مجازی میگوید: «من دائماً تلفن به دست در حال مشاجره با مدیر مدرسه هستم. چرا که اولاً با آن همه هزینهای که کردیم برنامهریزیهای آموزشی اصلاً صحیحی در کلاس وجود ندارد، یا اینترنت قطع است یا معلم نمیتواند ارتباط برقرار کند. دوم اینکه بچه من کلاس دوم است اما هنوز شکل حروف الفبا را نمیشناسد. پسرم در کلاس اول در مدرسه غیرانتفاعی و به صورت غیرحضوری درس خوانده اما حالا که وارد کلاس دوم شده معلم متوجه این نیست که فرزند من هنوز آمادگی فرا گرفتن درسهای جدید را ندارد. به غیر از این مشکلات، کل وقت من صرف این شده که بچه را پای لپتاپ به زور بنشانیم تا حرف معلم را گوش کند. گاهی اوقات آنقدر مقاومت میکند که مجبور میشوم سر او را با دست نگه دارم تا فقط به روبهرو نگاه کند. او در ادامه در مورد مشکلات روحی که برای پسرش پیش آمده میگوید: پسر من دائماً ناخنهایش را میجود. وقتی به مشاور مراجعه کردیم به ما گفت فشار روحی زیادی به فرزندتان وارد میکنید. وقتی به حرفهای مشاور فکر کردم متوجه شدم من هم مقصر هستم. اما نمیتوانم تحمل کنم که فرزندم از بقیه بچهها عقب بماند. برخی اوقات تصمیم میگیریم چند مدتی به او استراحت دهیم و بگذاریم یک سال از تحصیل باز بماند؛ ولی همانطور که گفتم این خیلی برای ما ناراحتکننده است.» او در مورد تنهایی و انزوای فرزندش میگوید: «پسرم با آنکه 8 ساله است وقتی به خانه اقوام و فامیل میرویم کنارم مینشیند و تکان نمیخورد. تمام این مشکلات طی این دو سال برای فرزندم به وجود آمده است.»
ایران در جدول تعطیلی مدارس رتبه اول را داشت
چندی پیش معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش آماری ارائه کرد که نشان میداد دانشآموزان در آموزش مجازی افت بسیاری داشتند. علیرضا کمرهای اعلام کرده بود که در دو سال گذشته میزان یادگیری بسیاری از دانشآموزان در همه دروس، بویژه دروس علوم پایه ۵۰ تا ۷۰ درصد افت کرده است که با توجه به تأثیر جدیای که این دسته از دروس در یادگیری دانشآموزان در پایههای بالاتر دارد چشمانداز خوشایندی ارائه نمیدهد. این حرفها وضعیت بغرنج آموزش و کولهبار تهی دانشآموزان کشورمان را نشان میدهد. علاوه بر این رضوانه حکیمزاده معاون ابتدایی وزیر آموزش و پرورش هم اعلام کرده بود: «تعداد دانشآموزانی که در کارنامه ارزشیابی، عنوان نیازمند تلاش و نمره قابل قبول گرفتهاند بسیار بیشتر شده است؛ البته درصد خوب و خیلی خوب هم کاهش پیدا کرده است. «در کنار این، بتازگی نتایج آزمون تیمز 2019 منتشر شده است؛ البته هر چند دانشآموزان ایرانی در آزمون تیمز 2019 نسبت به آزمون سال 2015 (بجز علوم پایه هشتم) پیشرفت داشتهاند؛ اما همچنان نمرات دانشآموزان ایرانی به نقطه معیار بینالمللی متوسط و نمره میانی آزمون نرسیدهاند؛ این در حالی است که روند نمرات دانشآموزان ایران در پایه چهارم نشان میدهد ایران در سال 2015 در نمره ریاضی دچار رکود و در نمره علوم دچار سقوط شده است و پیشرفت اتفاق افتاده در سال 2019 در مقایسه با رکود و سقوط سال 2015 چندان مطلوب نیست. به عنوان نمونه باوجود صعود اتفاق افتاده در درس علوم، دانشآموزان ایرانی هنوز به سطح نمره سال 2011 این درس نرسیدهاند؛ موضوعی که فرهاد کریمی رئیس پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش کشور به آن اشاره میکند: «نتایج آزمون تیمز مربوط به قبل از کروناست و اگر تیمز 2023 را برگزار کنیم حتماً دانشآموزان ما از قبل هم مشکلدار خواهند بود و متأسفانه این دو سال مجازی دانشآموزان را از درس و مدرسه عقب انداخت.
دانشآموزانمان دچار افت تحصیلی شدهاند کلاس اول و دوم ابتدایی بیشترین مشکل را دارند این هم به این دلیل است که معلمان، خانوادهها و دانشآموزان به هیچ عنوان با مدل آموزش مجازی آشنا نبودند. براساس ارزیابی که در سال 98 انجام داده بودیم دانشآموزان و معلمان مهارت استفاده از ابزارهای فناوری را نداشتند در کنار این برخی از آنها اصلاً دسترسی به ابزارهای فناوری نداشتند؛ بنابراین با این بررسی که ما داشتیم میدانستیم که نظام آموزشی ما توان آموزشهای مجازی را ندارد. در کنار این موضوع 55 هفته مدارس کشور تعطیل بود ایران در جدول تعطیل کردن مدارس رتبه اول را داشت و همین موضوعات موجب شد تا نظام آموزش ما لطمه بخورد. بنابراین باید معلمان کلاسهای جبرانی را برگزار کنند. معلمان باید تلاش کنند که دانشآموز مهارت خواندن و نوشتن را بهتر از قبل یاد بگیرد.»
حالا که به نظر می رسد هنوز آموزش مجازی ادامه خواهد داشت شاید وقت آن باشد که کیفیت آموزش مجازی کمی بالاتر برود و در زمان هایی که از نظر شیوع کرونا کشور در وضعیت مناسبی است و خطری هم وجود ندارد مدارس با سرعت آموزش حضوری را جایگزین کنند چون تجربه می گوید هنوز باید با روزگار کرونا دست و پنجه نرم کنیم.
برش
کلاس اولیها مشکل نوشتن دارند
بررسیهای وزارت آموزش و پرورش، گزارشهای معلمان و همین طور پژوهشهای سازمانهای جهانی نشان میدهد، دانشآموزان کلاس اول و دوم بعد از بازگشاییها ضعف اساسی در مهارت نوشتن دارند. این موضوعی است که رضوانه حکیم زاده، معاون ابتدایی وزارت آموزش و پرورش درباره آن بیشتر توضیح میدهد: «دانشآموزان کلاس اولی از طریق فضای مجازی نتوانستند مهارت خواندن و نوشتن را یاد بگیرند. بسیاری از دانش آموزان کلاس اولی به خاطر اینکه در مدرسه نبودند نمیتوانند مداد دست بگیرند چرا که مهارت مداد دست گرفتن باید با آموزش طولانی مدت در مدرسه همراه باشد. بر این اساس در دوره تابستان یک دوره جبرانی برای دانشآموزان ابتدایی گذاشتیم، به دنبال این موضوع قرار بر این شد که معلمان ارزشیابی توصیفی را زودتر از سال قبل انجام دهند. کمبودهای دانش آموزان را بررسی کنند و براساس همان ضعفها برنامه درسی را طراحی کنند.» اوبا اشاره به اینکه اگر دانش آموزان در دوره ابتدایی دچار ضعف شوند، اثراتش در پایههای دیگر معلوم میشود اظهار میکند: «بیشتر دانش آموزانی که در مناطق کم برخوردار زندگی میکنند با ضعف تحصیلی مواجه شدند اکثر خانوادههای این دانش آموزان خودشان کم سواد هستند بنابراین نمیتوانند درس و مشق دانشآموزانشان را پیش ببرند. برای همین ما از خانوادهها خواستیم که دانشآموزانشان را چند روز در هفته و بنا بر تصمیم مدیر به مدرسه بیاورند. علاوه بر این از دولت خواستیم 90 میلیارد تومان اعتبار برای پروژه جبران افت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی در نظر بگیرد. همچنین پیگیر بازگشایی کامل مدارس هستیم البته طبق نظر ستاد تا پایان سال مدارس با رعایت پروتکل؛ دانش آموزان را میپذیرند.»
چالشهای آموزش مجازی در مقطع ابتدایی (پایه اول)و دوران کووید 19
سمانه مشایخی
معلم ابتدایی آموزش و پرورش
«اگر میخواهید بدانید کشوری توسعه مییابد یا نه، اصلاً سراغ فناوری کارخانه و ابزاری که استفاده میکند نروید، اینها را بهراحتی میتوان خرید یا دزدید یا کپی کرد. برای دیدن توسعه، بروید در دبستانها و پیشدبستانیها ببینید آنجا چگونه کودکان را آموزش میدهند. مهم نیست چه چیزی آموزش میدهند، بلکه ببینید چگونه آموزش میدهند. اگر کودکان شما را پرسشگر، خلاق، صبور، نظم پذیر، خطرپذیر، دارای روحیه گفتوگو و تعامل و دارای روحیه مشارکت جمعی و همکاری بار آوردند، اینها انسانها و شخصیتهایی خواهند شد که میتوانند توسعه ایجاد کنند.» اهمیت آموزش ابتدایی در همین چند خط صحبتهای داگلاس نورث برنده جایزه نوبل اقتصاد و استاد دانشگاه کمبریج به وضوح مشخص میشود. با آنکه آموزش ابتدایی چه حضوری، چه مجازی برای یک کشور از اهمیت بالایی برخوردار است، ولی در دوران کووید19 آموزش مجازی با مشکلاتی مواجه شده که اهداف آموزش ابتدایی را به چالش کشانده است.
هیچ چیز جای آموزش حضوری را نمیگیرد! این جملهایاست که این روزها خیلی میشنویم. مخصوصاً از زبان خانوادهها و در بین آنها بیشتر از زبان خانوادههایی که فرزند دوره ابتدایی دارند. همه از مضرات تدریسهای مجازی میگویند و ناراضی و نگران آینده فرزندانشان هستند. اما واقعاً در آموزش مجازی چه اتفاقی میافتد؟ چه مشکلاتی در آموزش مجازی هست که ممکن است براحتی به چشم نیاید؟ یک معلم در این مسیر دچار چه چالشهایی میشود؟ چقدر حیطه وظایف یک معلم در کلاس مجازی با کلاس حضوری متفاوت میشود؟
شاید به جرأت بتوان گفت که مهمترین و پرچالشترین پایه بین پایههای درسی، پایه اول ابتدایی است. هم معلمان و هم دانشآموزان و خانوادههایشان این مرحله را سخت و استرسزا میدانند.
از دید یک معلم کلاس اول ابتدایی، کلاس و تدریس حضوری تعامل کامل و ارتباطگیری با دانشآموزانی را دربر دارد که در مرحله عینی دریافت اطلاعات جدید قرار دارند، در واقع دانشآموزان باید بیشترین مباحث و آموزشها را بهصورت عینی دریافت کنند تا درک بهتری از آنچه گفته شد پیدا کنند. این تعامل بین معلم و دانشآموز در آموزش مجازی شکل دیگری به خود گرفته و باعث ایجاد چالشهایی شده است. در این میان دانشآموزان ابتدایی برای ارتباطگیری بهتر با کلاس مجازی نیاز به یک راهنما و اصطلاحاً «همیار معلم» در خانه دارند. این همیار معلم میتواند یکی از اعضای خانواده باشد. بیشترین انرژی یک معلم در امر تدریس را توجیه و آموزش این همیار معلمها میگیرند. یعنی یک معلم جدای از زمانی که باید صرف آموزش به دانشآموز کند، باید قبل از آن فردی را که با دانشآموز در خانه کار میکند آموزش دهد. به همین دلیل بزرگترین چالشها در آموزش مجازی در تعامل بین معلمان و خانوادهها ایجاد میشود.
بهعنوان مثال تغییر در شیوههای آموزش از نسل قبل با نسل جدید یکی از بزرگترین چالشها را بین همیار معلمها و معلمها ایجاد کرده است. خانوادهها شیوههای آموزش جدید را به سختی قبول میکنند و اغلب میخواهند با آموختههای خود و شیوههای قدیم مطالب را به فرزند خود آموزش دهند. این تضاد در آموزش باعث میشود دانشآموز دچار سردرگمی شود، مفهوم اصلی درس را دریافت نکند و درگیر انتخاب شیوه صحیح شود یا حتی هر دو شیوه را در هم بهکار بگیرد و در نهایت هنگام آزمونها اشتباه عمل کند.
یکیدیگر از مهمترین وظایف معلم پایه اول در کلاس، آموزش و پرورش روحیه جمعی و تعامل با افراد، نظم گروهی و جمعی، استفاده درست از وسایل شخصی و مسئولیتپذیری به دانشآموزان است. متأسفانه از چالشهای منفی ایجاد شده طی فرایند آموزش مجازی بین معلمان و همیار آنها در خانوادهها، قبول این موضوع است که فرزند دلبند شما دیگر میتواند با آموزش صحیح و قدم به قدم از پس وظایف شخصی خود در زمینه آموزش و یکسری وظایف فردی برآید و نیاز به همراهی همیشگی شما نیست! این موضوعی است که دانشآموزان بخوبی در کلاس حضوری تجربه میکنند و از تجربه آن لذت میبرند اما خانوادهها این تجربه را در منزل از فرزند خود دریغ میکنند. اکنون که آموزش مجازی شده، در خانه اگر دانشآموز بخواهد بنا بر تکلیف داده شده توسط معلم، مثلاً از خطکش خود استفاده کند و در این میان خطی را به اشتباه بکشد، والدین اجازه اشتباه کردن و تمرین و یادگیری را از او سلب میکنند و با جملاتی مانند «تو نمیتوانی، تو بلد نیستی، من برایت میکشم و...»او را محدود میکنند. بههمین منوال و مرحله به مرحله دانشآموز مهارتهای ساده و سپس سختتر را نمیتواند یاد بگیرد. این مسأله مهم احاطه شدید و مخرب روی عمده مسائل آموزشی دانشآموزان دارد. دانشآموزان مهمترین چیزی که در تدریس مجازی یاد نمیگیرند و تجربه نمیکنند، استقلال در یادگیری است که باعث بیشترین چالشها در فرایند آموزش میشود. چالش بعدی آموزش مجازی متوجه گروهی از دانشآموزان است که والدین بیسواد یا کم سواد دارند. دنبال کردن مطالب کلاس برای این دانشآموزان بشدت دچار اختلال میشود زیرا کسی را ندارند تا بتواند حتی به آنها سرمشق دهد، برایشان مطالب درسی کتاب را بخواند و یا دروس مختلف را با شیوههای متفاوت تمرین و تکرار کند. اینجا اهمیت آموزش برای همه سنین و جنسیتها نمایان میشود. گروهی از دانشآموزان که هم پدر و هم مادرشان بیسواد هستند، دانشآموزانی که فقط مادر بیسواد است یا دانشآموزانی که خانواده سواد استفاده از رسانه را ندارد.
مادران بیشترین آمار را در ایفای نقش همیار معلمها دارند زیرا بیشترین زمان را در روز با فرزندان سپری میکنند و باسواد بودن مادر نقش بسزایی در آموزش و یادگیری دانشآموز دارد. اکنون دانشآموزی را تصور کنید که مادرش بیسواد است، در مسیر آموزش این دانشآموزان چالشهای شدیدی قرار گرفته است. یکی از اهمیتهای آموزش برای خانمها بهدلیل ایفای نقش مادری در زندگیشان است و با دید بلندمدت و هدفمند آموزش زنان، میتوان به توسعه و آبادانی بهتر کشور رسید، همانگونه که در ابتدا به اهمیت مسأله آموزش اشاره شد.
چالش فقر سواد رسانهای را نیز نباید دستکم گرفت. فقر سواد رسانهای و مهارت استفاده از ابزارهای تکنولوژی نیز روی سرعت آموزش دانشآموزان اثرگذار است. با این حال فقر آموزش مجازی مانند مورد بیسوادی مطلق والدین حاد نیست و قابل آموزش و یادگیری است. زیرا والدین بیسواد مخصوصاً مادر بیسواد را در حال حاضر نمیتوان همراه فرزندش آموزش داد تا با او کار کند.
در نهایت آموزش مجازی دریایی از مسائل و چالشها را در دل خود نهفته دارد که بسیاری از آنها قابل پیشبینی نبودهاند و با برخی تا کنون روبهرو شده و با برخی از آنها نیزکم کم با تجربه آن در سطح کشور مواجه میشویم. امید آن میرود که در این مسیر دانشآموزان دچار کمترین مشکلات شوند و همچنین، به لطف آموزش مجازی و در دسترس قرار گرفتن محصولات آموزشی با کیفیت برای مناطق محروم استعدادهای درخشان که در نقاط مختلف کشور قرار دارند کشف و شکوفا شوند.