ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی(ع):
هرکس نیتش خوب باشد، توفیق یاریش خواهد کرد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۹۲، ح ۱۶۰۵
هرکس نیتش خوب باشد، توفیق یاریش خواهد کرد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص ۹۲، ح ۱۶۰۵
تابلویی جدید از امام خمینی(ره) در قاب روح ما
ابراهیم حاتمیکیا: نسل من در پرتو جذبه امام خمینی چنان ذوب شده که هنوز بعد از سه دهه توان خارج شدن از سیطره این جذبه را ندارد، اما اکنون به مدد هنرمندانه آقا مصطفی رزاق کریمی قادریم گوشهای از سایههای این خورشید را بهتر و عمیقتر ببینیم. فیلم مستند «بانو قدس ایران» اثری است اثرگذار که از یاد نمیرود. فیلمی که با یک بار دیدن در وجودت جاری میشود و بارها روحت آن را بازخوانی میکند. من در مقابل قدرت و حوصله و دستخط آقا مصطفی رزاق کریمی سر تعظیم فرود میآورم. او هنرمندی کمالگراست که در شکار و هدایت لحظهها، تابلویی جدید از امام خمینی(ره) در قاب روحمان زنده میکند.
بخشی از یادداشت این فیلمساز برای «بانو قدس ایران»
بخشی از یادداشت این فیلمساز برای «بانو قدس ایران»
کامبیز درمبخش در خطوط شاعرانه اش جاودانه شد
کامبیز درمبخش، هنرمند پیشکسوت کاریکاتور روز شنبه 15 آبان ماه بر اثر بیماری کرونا بدرود حیات گفت. این هنرمند 79 ساله شیرازی که در طراحی و کشیدن کاریکاتور چیره دست و بینظیر بود، آثارش روی جلد بسیاری از مجلات تخصصی دنیا را مزین کرده بود. او از جمله هنرمندان پرکار هنر معاصر ایرانی بود که طی نیم قرن، فعالیتهایش به طور مستمر ادامه داشت. درمبخش برنده چندین جایزه بزرگ معتبر جهانی بود و تاکنون چند نمایشگاه مستقل از آثارش در کشورهای مختلف جهان برگزار شده است. او برنده جایزههای مختلفی در بزرگترین و معتبرترین مسابقات بینالمللی کاریکاتور ژاپن، آلمان، ایتالیا، سوئیس، بلژیک، ترکیه، برزیل و یوگسلاوی است. این هنرمند که دارای نشان شوالیه از فرانسه بود و نیز نشان عالی «هنر برای صلح» را داشت، از جمله هنرمندان و نوادر روزگار ما بود که آثارش در موزههای مهم دنیا نگهداری میشود. آثار درمبخش در مراکز مهم و بزرگ فرهنگی ایران و جهان، از جمله در موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگستان هنر خانه صبا، کتابخانه ملی، موزه سندیکای گرافیستهای ایران، موزه آوینیون پاریس، موزه کاریکاتور بازل سوئیس، موزه کاریکاتور گابروو در بلغارستان، موزه هیروشیما در ژاپن، موزه ضدجنگ یوگسلاوی، موزه کاریکاتور استامبول در ترکیه، موزه کاریکاتور ورشو در لهستان و مجموعه شهرداری شهر فرانکفورت آلمان نگهداری میشود. نام و یاد این طراح، گرافیست و کاریکاتوریست شهیر ایرانی به پاس بیش از نیم قرن خدمت به جامعه هنری ایران و جهان گرامی و با احترام آورده میشود. او در عمر پربار خود کتابهایی همچون مینیاتورهای سیاه، دفتر خاطرات فرشتهها، کتاب کامبیز، المپیک خنده و سمفونی خطوط به چاپ رسانده و نیز در حوزه تبلیغات تصویرگری کتاب کودک، پوستر، فیلم کوتاه، کارت پستال و تقویم هم فعال بود و از اواسط دهه ۸۰ وارد انیمیشنسازی هم شد. روحش شاد و یادش گرامی.
نیمه آبان یادآور جشن گرامیداشت آب
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
پاییز زیبا و دلفریب به میانه راه رسیده و فرش تماشایی برگهای جداشده از درختان همه جا گسترده است. اتحاد برگ با نور، زمین را همرنگ خورشید کرده و باد پاییزی ورقهای دفتر نقاشی طبیعت را همه سو پراکنده، برگ درختان، آخرین مرحله از عمرشان را سخاوتمندانه با زیبایی وروشنی همراه ساختهاند تا وسوسه قدم زدن زیر نورچراغهای خیابان درجانها بیدار و طراوت تمام نشدنی هوای پاییزی دریادها تجدید شود. معمولاً این فصل با رگبار و غرش ابرها همراه است، ابرهایی که شادمانی میآفرینند و یادآور برکت و فراوانیاند. پاییز هزار رنگ، مردمان ایران زمین را از دیر باز مهیای جشنهای متعدد کرده و به ستایش و نیایش وا می داشته است. جشن سده که از اول آبان آغاز شده و تا ۴۰ روزپس از شب یلدا ادامه داشت، شامل جشنهایی با فاصلههای معین است که همانند دانههای زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگرند. درباور ایرانیان باستان، آبان، ماه تجلیل از «آناهیتا» بانوی آبهای روان و نگهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی بوده است؛ اسطورهای که در اوستا، سرود بلند و زیبایی به نام «آبان یشت» با خیالپردازیهای دلپذیر، ویژه اوست. درنیمه آبان، فصل پاییز به میانه راه میرسد. این مناسبت را ایرانیان قدیم همزمان با آغاز فصل سرما و اقتضائات زندگی کشاورزی و دامپروری و بازگشت گله گوسفندان از چراگاههای تابستانی به عنوان مقطعی مهم گرامی داشته و جشن میگرفتند. نکته ارزشمند این جشنها این بود که همه، اعم اززن و مرد، پیر و جوان، فقیر و غنی، ارباب و رعیت و... بهطور یکسان در آن شرکت میکردند. مردمان یک جا گرد آمده از یک سفره و از یک غذا میخوردند که این امر زمینه همبستگی بیشتر اجتماعی میبوده است. این همبستگی و یگانگی به منظور تابآوری در برابر بلایای طبیعی، همچون خشکسالی، سیل، زلزله، طوفان و مانند آن بسیار مؤثر بود و مشارکت در آیین این جشنها نوعی فریضه دینی برای همگان محسوب میشده وهزینه آن را عدهای داوطلبانه میپرداختهاند.
در شرایط امروزاما با تغییرات اقلیمی و کاهش مداوم بارش در اغلب مناطق کشور، عبارتهایی همچون «خشکترین سال آبی درنیم قرن گذشته» برای سال آبی 1400 از زبان مسئولان زیاد شنیده میشود؛ گزارههایی که افقهای دوردست را با نگرانی از تشنگی مزارع و مراتع و مشکل تأمین آب مورد نیاز همراه میسازد، اگر چه بارشهای دیروز و امروز تا حدودی از دامنه این نگرانیها کاسته است اما هنوز میزان نزولات آسمانی در حد مورد نیاز کشور نیست. چند سال متوالی است که بیآبی و عواقب آن تشدید شده و آرامش را از دلسوزان و کارشناسان کشور گرفته است. بنابراین باید به رغم بارشهای پربرکت اخیر در مصرف آب در هر زمینه صرفهجویی کنیم. در سالی که در نیمه پاییز آن قرار داریم به پیشبینی کارشناسان وضعیت آبی کشور همچنان نگران کننده است! و در ماههای پایانی این فصل آبی، کشور با کمبود منابع آب مواجه خواهد شد،اگر چه از پدیدههایی طبیعی همچون «ال نینو» در اقیانوس آرام، فعالیتهای خورشیدی و میزان انتشار گازهای گلخانهای بهعنوان عامل این وضعیت یاد میشود، اما نباید از نظر دور داشت که فعالیتهای انسانی در بهوجود آمدن چنین شرایطی دخالت داشته و دارد. یکی از این عوامل تغییر کاربری اراضی حاصلخیز کشاورزی و بهرهبرداری بیرویه از مخازن زیرزمینی آب است که به تغییر الگوهای بارشی منجرشده است.
براساس مطالعات و بررسیهای انجام گرفته در ارتباط با تأثیر تغییرات دما بر بارش نزولات آسمانی در کشورمان و مقایسه آن با کشورهای همسایه، نتایج قابل توجهی به دست آمده که تحلیل مسائل زیست محیطی را پیچیده ترساخته است. درنتیجه این مطالعات با وجود افزایش دما در برخی کشورهای همسایه غربی روند بارش افزایشی بوده است، اگر چه این موضوع نیازمند بررسیهای علمی بیشتر است، لکن سهم دمای هوا در تغییرات جوی را به پرسش میگیرد. تغییر کاربری اراضی و بهرهبرداری غیر اصولی از منابع تحت الارضی آب نیز خود موجب افزایش دما، میزان تبخیر و کمبود نزولات آسمانی میشود. بر اثر رفتارهای تخریبی عامل انسانی نوع بارشها از حالت برف به باران تغییر یافته و این موضوع ذخایر آب زیرزمینی را با کاهش نگران کننده مواجه ساخته است. موضوع دیگری که در زمینه کمبود آب مطرح است، «مدیریت مصرف» است. مدیریت مصرف در مقایسه با «مدیریت عرضه» بسیار کم رنگتر بوده و بحران بیآبی را تشدید میکند، موضوعی که اگر همچنان مورد غفلت قرار گیرد ما را در آینده با بحران بسیار بزرگی روبهرو خواهد ساخت.
ایرانیان باستان آب را پاک و مقدس میشمردند. براین اساس با برپایی جشنهای متعدد ازجمله جشن «آغاز سرما» که در نیمه پاییز برپا میشد، ضمن گرامیداشت آناهیتا، فرشته آبها و رفتن به کنار جویها و قناتها و به جا آوردن آیینهای مذهبی بر اهمیت و نقش آب در زندگی محیطی تأکید و از نیروهای ماورای طبیعت فراوانی آب و نگهداری از آن را درخواست میکردند و همزمان به شادی و شادمانی میپرداختند.
دبیر گروه پایداری
پاییز زیبا و دلفریب به میانه راه رسیده و فرش تماشایی برگهای جداشده از درختان همه جا گسترده است. اتحاد برگ با نور، زمین را همرنگ خورشید کرده و باد پاییزی ورقهای دفتر نقاشی طبیعت را همه سو پراکنده، برگ درختان، آخرین مرحله از عمرشان را سخاوتمندانه با زیبایی وروشنی همراه ساختهاند تا وسوسه قدم زدن زیر نورچراغهای خیابان درجانها بیدار و طراوت تمام نشدنی هوای پاییزی دریادها تجدید شود. معمولاً این فصل با رگبار و غرش ابرها همراه است، ابرهایی که شادمانی میآفرینند و یادآور برکت و فراوانیاند. پاییز هزار رنگ، مردمان ایران زمین را از دیر باز مهیای جشنهای متعدد کرده و به ستایش و نیایش وا می داشته است. جشن سده که از اول آبان آغاز شده و تا ۴۰ روزپس از شب یلدا ادامه داشت، شامل جشنهایی با فاصلههای معین است که همانند دانههای زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگرند. درباور ایرانیان باستان، آبان، ماه تجلیل از «آناهیتا» بانوی آبهای روان و نگهبان پاکی و بیآلایشی در جهان هستی بوده است؛ اسطورهای که در اوستا، سرود بلند و زیبایی به نام «آبان یشت» با خیالپردازیهای دلپذیر، ویژه اوست. درنیمه آبان، فصل پاییز به میانه راه میرسد. این مناسبت را ایرانیان قدیم همزمان با آغاز فصل سرما و اقتضائات زندگی کشاورزی و دامپروری و بازگشت گله گوسفندان از چراگاههای تابستانی به عنوان مقطعی مهم گرامی داشته و جشن میگرفتند. نکته ارزشمند این جشنها این بود که همه، اعم اززن و مرد، پیر و جوان، فقیر و غنی، ارباب و رعیت و... بهطور یکسان در آن شرکت میکردند. مردمان یک جا گرد آمده از یک سفره و از یک غذا میخوردند که این امر زمینه همبستگی بیشتر اجتماعی میبوده است. این همبستگی و یگانگی به منظور تابآوری در برابر بلایای طبیعی، همچون خشکسالی، سیل، زلزله، طوفان و مانند آن بسیار مؤثر بود و مشارکت در آیین این جشنها نوعی فریضه دینی برای همگان محسوب میشده وهزینه آن را عدهای داوطلبانه میپرداختهاند.
در شرایط امروزاما با تغییرات اقلیمی و کاهش مداوم بارش در اغلب مناطق کشور، عبارتهایی همچون «خشکترین سال آبی درنیم قرن گذشته» برای سال آبی 1400 از زبان مسئولان زیاد شنیده میشود؛ گزارههایی که افقهای دوردست را با نگرانی از تشنگی مزارع و مراتع و مشکل تأمین آب مورد نیاز همراه میسازد، اگر چه بارشهای دیروز و امروز تا حدودی از دامنه این نگرانیها کاسته است اما هنوز میزان نزولات آسمانی در حد مورد نیاز کشور نیست. چند سال متوالی است که بیآبی و عواقب آن تشدید شده و آرامش را از دلسوزان و کارشناسان کشور گرفته است. بنابراین باید به رغم بارشهای پربرکت اخیر در مصرف آب در هر زمینه صرفهجویی کنیم. در سالی که در نیمه پاییز آن قرار داریم به پیشبینی کارشناسان وضعیت آبی کشور همچنان نگران کننده است! و در ماههای پایانی این فصل آبی، کشور با کمبود منابع آب مواجه خواهد شد،اگر چه از پدیدههایی طبیعی همچون «ال نینو» در اقیانوس آرام، فعالیتهای خورشیدی و میزان انتشار گازهای گلخانهای بهعنوان عامل این وضعیت یاد میشود، اما نباید از نظر دور داشت که فعالیتهای انسانی در بهوجود آمدن چنین شرایطی دخالت داشته و دارد. یکی از این عوامل تغییر کاربری اراضی حاصلخیز کشاورزی و بهرهبرداری بیرویه از مخازن زیرزمینی آب است که به تغییر الگوهای بارشی منجرشده است.
براساس مطالعات و بررسیهای انجام گرفته در ارتباط با تأثیر تغییرات دما بر بارش نزولات آسمانی در کشورمان و مقایسه آن با کشورهای همسایه، نتایج قابل توجهی به دست آمده که تحلیل مسائل زیست محیطی را پیچیده ترساخته است. درنتیجه این مطالعات با وجود افزایش دما در برخی کشورهای همسایه غربی روند بارش افزایشی بوده است، اگر چه این موضوع نیازمند بررسیهای علمی بیشتر است، لکن سهم دمای هوا در تغییرات جوی را به پرسش میگیرد. تغییر کاربری اراضی و بهرهبرداری غیر اصولی از منابع تحت الارضی آب نیز خود موجب افزایش دما، میزان تبخیر و کمبود نزولات آسمانی میشود. بر اثر رفتارهای تخریبی عامل انسانی نوع بارشها از حالت برف به باران تغییر یافته و این موضوع ذخایر آب زیرزمینی را با کاهش نگران کننده مواجه ساخته است. موضوع دیگری که در زمینه کمبود آب مطرح است، «مدیریت مصرف» است. مدیریت مصرف در مقایسه با «مدیریت عرضه» بسیار کم رنگتر بوده و بحران بیآبی را تشدید میکند، موضوعی که اگر همچنان مورد غفلت قرار گیرد ما را در آینده با بحران بسیار بزرگی روبهرو خواهد ساخت.
ایرانیان باستان آب را پاک و مقدس میشمردند. براین اساس با برپایی جشنهای متعدد ازجمله جشن «آغاز سرما» که در نیمه پاییز برپا میشد، ضمن گرامیداشت آناهیتا، فرشته آبها و رفتن به کنار جویها و قناتها و به جا آوردن آیینهای مذهبی بر اهمیت و نقش آب در زندگی محیطی تأکید و از نیروهای ماورای طبیعت فراوانی آب و نگهداری از آن را درخواست میکردند و همزمان به شادی و شادمانی میپرداختند.
بیمهری زیاد دید ولی از کسی طلبکار نشد
اردشیر رستمی
طراح و شاعر
کامبیز درمبخش از بزرگان کاریکاتور جهان به حساب میآمد که آثارش زینتبخش موزهها و مجموعههای بزرگ دنیا شد. قدرت قلم، رنگآمیزی جادویی، سوژههای ناب و... جایگاه رفیعی به او بخشید و او را به استادی تمام تبدیل کرد. جوایز معتبر بسیاری در این رشته به دست آورد. بزرگداشتهای بسیاری در کشورهای جهان برای هنرش برپا شد. کتابهای بسیاری از آثارش چاپ شد. مقالات زیادی توسط دانشگاهها و مراکز هنری دربارهاش نوشته شد. او جزو معدود هنرمندان این رشته بود که بهصورت حرفهای تنها از طریق کاریکاتور ارتزاق میکرد و این خیلی دشوار است. بیمهری زیاد دید ولی از هیچکس طلبکار نشد. متأسفانه آنگونه که باید قدرش دانسته نشد؛ نه از سوی متولیان هنر و نه از سوی دوستان متمول و دارا. او جایگاه کاریکاتور را در جهان بالا برد و برای هنر ایران اعتبار بسیاری کسب کرد. نامش در تاریخ هنر خواهد درخشید. درگذشتش را به تمام هنرمندان زمین تسلیت میگویم.
طراح و شاعر
کامبیز درمبخش از بزرگان کاریکاتور جهان به حساب میآمد که آثارش زینتبخش موزهها و مجموعههای بزرگ دنیا شد. قدرت قلم، رنگآمیزی جادویی، سوژههای ناب و... جایگاه رفیعی به او بخشید و او را به استادی تمام تبدیل کرد. جوایز معتبر بسیاری در این رشته به دست آورد. بزرگداشتهای بسیاری در کشورهای جهان برای هنرش برپا شد. کتابهای بسیاری از آثارش چاپ شد. مقالات زیادی توسط دانشگاهها و مراکز هنری دربارهاش نوشته شد. او جزو معدود هنرمندان این رشته بود که بهصورت حرفهای تنها از طریق کاریکاتور ارتزاق میکرد و این خیلی دشوار است. بیمهری زیاد دید ولی از هیچکس طلبکار نشد. متأسفانه آنگونه که باید قدرش دانسته نشد؛ نه از سوی متولیان هنر و نه از سوی دوستان متمول و دارا. او جایگاه کاریکاتور را در جهان بالا برد و برای هنر ایران اعتبار بسیاری کسب کرد. نامش در تاریخ هنر خواهد درخشید. درگذشتش را به تمام هنرمندان زمین تسلیت میگویم.
هنرمند و رفیقی تمام عیار
محمدعلی جعفریه
مدیر نشر و کتابفروشی ثالث
کامبیز درمبخش فقط یک هنرمند کاربلد نبود؛ رفیق بود و دوستیمان هم یک رفاقت تمام عیار با عمری بیست ساله. بیست سال قبل، بعد از دو دهه زندگی در آلمان به کشور برگشت؛ آن هم درشرایطی که اگر همان جا میماند از امکانات و زندگی راحتی برخوردار بود. با این حال نماند و برگشت. آرزوی زندگی بین مردم خودش را داشت و خوشحالم که به آرزویش رسید. نمی دانم دربارهاش چه بگویم. از آن دست آدمهایی نبود که بتوان در چند سطر دربارهاش نوشت. نزدیک هجده سال، هر روز به کافه کتاب کتابفروشی ثالث میآمد، یک جای ثابت داشت که میز کارش به حساب می آمد. از حول و حوش 9 -10 صبح بود تا حوالی ساعت 16. محال بود به جوانان و علاقه مندان روی خوش نشان ندهد، اگر کاری می آوردند نگاه می کرد و نقاط قوت و ضعفشان را خاطرنشان می کرد. از آن هنرمندانی نبود که در انتقال تجربیات و دانش خود خساست به خرج میدهند. خیلی زود رفت. دریغ و افسوس که کرونا او را از ما گرفت.
مدیر نشر و کتابفروشی ثالث
کامبیز درمبخش فقط یک هنرمند کاربلد نبود؛ رفیق بود و دوستیمان هم یک رفاقت تمام عیار با عمری بیست ساله. بیست سال قبل، بعد از دو دهه زندگی در آلمان به کشور برگشت؛ آن هم درشرایطی که اگر همان جا میماند از امکانات و زندگی راحتی برخوردار بود. با این حال نماند و برگشت. آرزوی زندگی بین مردم خودش را داشت و خوشحالم که به آرزویش رسید. نمی دانم دربارهاش چه بگویم. از آن دست آدمهایی نبود که بتوان در چند سطر دربارهاش نوشت. نزدیک هجده سال، هر روز به کافه کتاب کتابفروشی ثالث میآمد، یک جای ثابت داشت که میز کارش به حساب می آمد. از حول و حوش 9 -10 صبح بود تا حوالی ساعت 16. محال بود به جوانان و علاقه مندان روی خوش نشان ندهد، اگر کاری می آوردند نگاه می کرد و نقاط قوت و ضعفشان را خاطرنشان می کرد. از آن هنرمندانی نبود که در انتقال تجربیات و دانش خود خساست به خرج میدهند. خیلی زود رفت. دریغ و افسوس که کرونا او را از ما گرفت.
خلوص، یکرنگی و یگانگی
هادی حیدری
نقاش و کارتونیست
کامبیز درمبخش برای نسل ما سرچشمه انگیزه و امیدواری بود و هنرمندی که پس از مبارزهای سخت بیماری سرطان را از سرگذرانده بود آنچنان حیرتانگیز کار میکرد که برای خیلی از جوانترهایی که سنشان کم است اما مدام گلایه و کمکاری دارند، درسی بود بزرگ. او با همه سختیها و محدودیتها مثل یک جوان هجده ساله با انرژی کار میکرد و اتفاقاً خلاقیتش روزبهروز بیشتر میشد و هرچه سنش بالاتر میرفت گویی قلم و فکرش پویاتر میشد. همیشه میگفت من هزاران سوژه دارم و میدانم عمرم کفاف اجرای همه را نمیدهد. تا این حد حریص کار کردن بود و تا این حد خلاق. کامبیز درمبخش پس از بازگشت به ایران، تولدی دوباره پیدا کرد و این ویژگیها باعث شد نسل جوان و فرزندان ایران او را بیشتر و بهتر بشناسند و دوستش داشته باشند، با او همزیستی کنند و تصویر یک اسطوره را از نزدیک ببیند. ما معمولاً در حکایتها و داستانها زندگی اسطورهها را میخوانیم در صورتی که درمبخش قهرمان زنده ما بود و از دیدن و همصحبتیاش لذت میبردیم. او در آثارش به یک خلوص و یگانگی رسید و همین سادگی که در آثارش میبینیم نتیجه سالها کار مداومش بود. وقتی هنرمند به ریشهای وجودی و روحی بهمثابه چشمهای زلال خود دست پیدا میکند، این خلوص در فرم و معنای کارش هم نمود پیدا میکند و زندگی و آثارش مشحون این خلوص، یکرنگی و یکانگی میشود. درمبخش بسیار انسان دلسوزی بود و به سبک خودش همیشه از ما جوانها و همکارانش حمایت میکرد و حتی در صفحات مجازی همه ما حضور داشت و بهبهانه مختلف نشان میداد کنار ماست و البته این یک ارتباط دوطرفه بود. یادم میآید سفری به ترکیه داشت و در بازگشت برای من بهعنوان سوغات یک مجموعه درخشان از کارتونهای کارتونیستهای خارجی آورد و گفت فکر نکنی یادت نبودم. این خصلتهای بسیار انسانی کامبیز درمبخش او را برای ما به چیزی فراتر از یک استاد تبدیل میکرد و رفتن او واقعاً فقدان و جاییست خالی که بهسادگی پر نخواهد شد.
نقاش و کارتونیست
کامبیز درمبخش برای نسل ما سرچشمه انگیزه و امیدواری بود و هنرمندی که پس از مبارزهای سخت بیماری سرطان را از سرگذرانده بود آنچنان حیرتانگیز کار میکرد که برای خیلی از جوانترهایی که سنشان کم است اما مدام گلایه و کمکاری دارند، درسی بود بزرگ. او با همه سختیها و محدودیتها مثل یک جوان هجده ساله با انرژی کار میکرد و اتفاقاً خلاقیتش روزبهروز بیشتر میشد و هرچه سنش بالاتر میرفت گویی قلم و فکرش پویاتر میشد. همیشه میگفت من هزاران سوژه دارم و میدانم عمرم کفاف اجرای همه را نمیدهد. تا این حد حریص کار کردن بود و تا این حد خلاق. کامبیز درمبخش پس از بازگشت به ایران، تولدی دوباره پیدا کرد و این ویژگیها باعث شد نسل جوان و فرزندان ایران او را بیشتر و بهتر بشناسند و دوستش داشته باشند، با او همزیستی کنند و تصویر یک اسطوره را از نزدیک ببیند. ما معمولاً در حکایتها و داستانها زندگی اسطورهها را میخوانیم در صورتی که درمبخش قهرمان زنده ما بود و از دیدن و همصحبتیاش لذت میبردیم. او در آثارش به یک خلوص و یگانگی رسید و همین سادگی که در آثارش میبینیم نتیجه سالها کار مداومش بود. وقتی هنرمند به ریشهای وجودی و روحی بهمثابه چشمهای زلال خود دست پیدا میکند، این خلوص در فرم و معنای کارش هم نمود پیدا میکند و زندگی و آثارش مشحون این خلوص، یکرنگی و یکانگی میشود. درمبخش بسیار انسان دلسوزی بود و به سبک خودش همیشه از ما جوانها و همکارانش حمایت میکرد و حتی در صفحات مجازی همه ما حضور داشت و بهبهانه مختلف نشان میداد کنار ماست و البته این یک ارتباط دوطرفه بود. یادم میآید سفری به ترکیه داشت و در بازگشت برای من بهعنوان سوغات یک مجموعه درخشان از کارتونهای کارتونیستهای خارجی آورد و گفت فکر نکنی یادت نبودم. این خصلتهای بسیار انسانی کامبیز درمبخش او را برای ما به چیزی فراتر از یک استاد تبدیل میکرد و رفتن او واقعاً فقدان و جاییست خالی که بهسادگی پر نخواهد شد.
یک کارتونیست جهانی و همیشه در صدر
جمال رحمتی
کاریکاتوریست
در بین کارتونیستها و کاریکاتوریستهای شاخص ایران که به شکل حرفهای در مطبوعات مشغول به کار بودند، چهرههایی داریم که هم در ایران و هم در خارج از ایران شناخته میشوند. کامبیز درمبخش یکی از مهمترین آنهاست. درمبخش با مطرحترین نشریات دنیا کار کرده و از یک خانواده اصیل و اهل فرهنگ پا به عرصه هنر گذاشته است. او در سنین نوجوانی کارش را به شکل حرفهای شروع کرده است. در کنار آقای جعفر تجارتچی و در نشریات معتبر آن زمان مثل توفیق قلم زده است. کارهای درمبخش را به کارهای نمایشگاهی و مطبوعاتی میتوان تقسیم کرد. کارهای اولیه ایشان بیشتر کارهای مطبوعاتی بود و به فراخور نیاز آن زمان بود و بعدها جنبههای هنری کارش پررنگتر شد و آرام آرام با مهاجرتش به آلمان ایشان به یکی از چهرههای بینالمللی کارتون و کاریکاتور تبدیل شدند. کامبیز درمبخش در معتبرترین نشریات دنیا آثارش را چاپ کرده است. و نه تنها آثارش چاپ شده بلکه جلد آن نشریات مزین به کار ایشان بوده است. ایشان هم در فرم وهم در محتوا اشراف کامل داشتند و یک چشمه لایزال بودند. ایدههای ایشان تمامی نداشت. دفترچهای داشتند که آنها را مینوشتند. خاطرم هست که بنده را یک بار به خانهشان دعوت کرده بودن؛ آنقدر کار از آثار گذشتهشان به من نشان دادند که من درجایی احساس کردم مغزم کشش اینهمه کار خارقالعاده را ندارد. آنجا فهمیدم اگر درمبخش کارتونیست هست پس ما چه هستیم؟ حجم تولیدات ایشان قابل ستایش است و شامل کمیت کارهای او نمیشود بلکه کیفیت کارهای او هم ستودنی بود. ایشان بعد از مدتها از آلمان به ایران برگشتند و عاشقانه ایران را دوست داشتند و همیشه انرژی برای کارشان گذاشتند همیشه در صدر بودند و این جایگاه را برای خود همیشه حفظ کردند. او یک موقعیت دست نیافتنی داشت و در کنار اینها همیشه بزرگوار بود و چنان فروتنانه برخورد میکرد انگار که همسطح بقیه هست. در حالی که همه ما بزرگی او را میدانستیم. امروز که کامبیز درمبخش از بین ما رفت هنر ایران ضربه بزرگی خورد و یکی از ستونهای مهم خود را از دست داد. او ستودنی بود و او را همپای استاد شجریان در آواز میدانم.
کاریکاتوریست
در بین کارتونیستها و کاریکاتوریستهای شاخص ایران که به شکل حرفهای در مطبوعات مشغول به کار بودند، چهرههایی داریم که هم در ایران و هم در خارج از ایران شناخته میشوند. کامبیز درمبخش یکی از مهمترین آنهاست. درمبخش با مطرحترین نشریات دنیا کار کرده و از یک خانواده اصیل و اهل فرهنگ پا به عرصه هنر گذاشته است. او در سنین نوجوانی کارش را به شکل حرفهای شروع کرده است. در کنار آقای جعفر تجارتچی و در نشریات معتبر آن زمان مثل توفیق قلم زده است. کارهای درمبخش را به کارهای نمایشگاهی و مطبوعاتی میتوان تقسیم کرد. کارهای اولیه ایشان بیشتر کارهای مطبوعاتی بود و به فراخور نیاز آن زمان بود و بعدها جنبههای هنری کارش پررنگتر شد و آرام آرام با مهاجرتش به آلمان ایشان به یکی از چهرههای بینالمللی کارتون و کاریکاتور تبدیل شدند. کامبیز درمبخش در معتبرترین نشریات دنیا آثارش را چاپ کرده است. و نه تنها آثارش چاپ شده بلکه جلد آن نشریات مزین به کار ایشان بوده است. ایشان هم در فرم وهم در محتوا اشراف کامل داشتند و یک چشمه لایزال بودند. ایدههای ایشان تمامی نداشت. دفترچهای داشتند که آنها را مینوشتند. خاطرم هست که بنده را یک بار به خانهشان دعوت کرده بودن؛ آنقدر کار از آثار گذشتهشان به من نشان دادند که من درجایی احساس کردم مغزم کشش اینهمه کار خارقالعاده را ندارد. آنجا فهمیدم اگر درمبخش کارتونیست هست پس ما چه هستیم؟ حجم تولیدات ایشان قابل ستایش است و شامل کمیت کارهای او نمیشود بلکه کیفیت کارهای او هم ستودنی بود. ایشان بعد از مدتها از آلمان به ایران برگشتند و عاشقانه ایران را دوست داشتند و همیشه انرژی برای کارشان گذاشتند همیشه در صدر بودند و این جایگاه را برای خود همیشه حفظ کردند. او یک موقعیت دست نیافتنی داشت و در کنار اینها همیشه بزرگوار بود و چنان فروتنانه برخورد میکرد انگار که همسطح بقیه هست. در حالی که همه ما بزرگی او را میدانستیم. امروز که کامبیز درمبخش از بین ما رفت هنر ایران ضربه بزرگی خورد و یکی از ستونهای مهم خود را از دست داد. او ستودنی بود و او را همپای استاد شجریان در آواز میدانم.
آقا و خانم کتابدار؛ شنا در مسیر خلاف دهکده جهانی!
محمدهادی ناصری طاهری
فعال فرهنگی و مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران
بیایید دو کلمه خودمانیتر حرف بزنیم؛ کمی ژرفتر به آنچه دارد اتفاق میافتد، فکر کنیم.
امروز با پدیدهای که کارشناسان انفجار اطلاعات اصطلاح کردهاند، مواجهیم. جهانی که در آن زندگی میکنیم جهان دنیای اطلاعات است، دنیایی لبریز از هزاران هزار کلمه و تصویر و فیلم؛ دنیایی که همه این هزاران را با ماهواره و تلویزیون و اینترنت بههم مربوط و به قول مک لوهان به دهکده جهانی بدل میکند؛ دهکدهای که راه گریزی از آن نیست.
گریختن مطلوب طبع آنانی است که به عافیت میاندیشند. نیچه در باب رویارویی با حقیقت اشیا و رویدادها میگوید: «خانههایتان را در دامنههای کوه آتشفشان بنا کنید.» پارادوکس عمیقی است، نیست؟ مأمن سکنی و آرامش را در دل خطر بنا کردن! بیآنکه مضطرب شود و مستحیل در مواد مذاب سرازیر شده از کوه. براستی کدام حصار است که میتواند در برابر هجوم سرازیر شده از انبوه اطلاعات، دژی مستحکم و گسستناپذیری در برابر اندیشه انسان ایجاد کند؟ چگونه میتوانیم شهروند مطیعی برای این دهکده جهانی که هجمهای از اطلاعات که از زمین و آسمان بر اندیشه انسان فرود میآیند و آن را به هر سو میکشد، نباشیم؟ چگونه میتوانیم مستحیل در جامعهای نشویم که بر بنیانهای پوسیده حصارهای اطلاعاتی استوار و مستحکم است؟
نه؛ نمیخواهیم کلیشهای حرف بزنیم. اما واقع داستان همین است. تنها کتاب است که دژ مستحکمی در اطراف اندیشه انسان بنا کرده و او را در این سیلاب اطلاعاتی مانا و ماندگار میکند. بله؛ مانا و ماندگار! تعجب نکنید که کتاب را اکسیر روح و جان آدمی بنامیم و کتابخوان را قشری «خودجاودانهساز»[1] بخوانیم. برای آدمی که تن به فرسودگی خاک میدهد تنها اندیشه و کردار اوست که باقی میماند و کتاب، این مجموعه منظم و منسجم، آب حیات سیال و روانی است که ساحت اندیشه بشر را از فرسودگی و رکود به سمت پویایی و قوام و تعالی پیش میبرد. این راز ماندگاری بشر است در عصر بحران زده انفجار اطلاعات.
این صغری و کبری چیدنها برای این بود که برسیم به اینجا و بپرسیم: مایی که با چشمانداز رسیدن به تمدن نوین اسلامی خلاف جهت دهکده جهانی در حال شنا کردن هستیم، برای کتاب ـ با همه تفاصیلی که بالا گفتیم ـ چه کردهایم؟ هر کدام از ما در هر جایگاه و پست و مقامی که هستیم و به فرموده رهبری حکیم انقلاب «همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است»این مسیر اندیشه ورزی و آگاهی را برای رسیدن به قله تمدنی چگونه هموار کردهایم؟
ما در مرکز دنیای نهاد کتابخانههای عمومی کشور از «کودک» شروع کردهایم و با نگاه تربیتی برای پرورش کودک بالنده و طراز، در این مسیر گام برداشتیم. اندیشه ورزی، شادابی و امید و معنویت، نگاه ما برای ایجاد یک کلیت منسجم در شخصیت کودک است.
اینجا مجال سیاهه کردن خدمات و برنامههایی که در کتابخانههای عمومی برای کودکان طراحی و برنامه ریزی و اجرا کردهایم نیست و فقط به یک نمونه آن اشاره میکنم.
پویانمایی «آقا و خانم کتابدار» اقدامی برخاسته از وظیفه ذاتی کتابخانههای عمومی و استفاده از ظرفیتهای مغفول حوزه رسانه کودک بود که در دوران مدیریت جدید نهاد کتابخانههای عمومی و با نگاه به آیندهای که «نسل نوخاسته»، جوانان آگاه آن خواهند شد، تولید گردید.
از آنجا که «قهرمان سازی» در پویانمایی اثر تربیتی عمیقی بر کودک دارد، علاوه بر 5 شخصیت خلقشده در این پویانمایی، آقا و خانمی که کتابدار کتابخانه هستند، شخصتهای محوری هر قسمت میباشند که علاوه بر فضای طنزی که حاکم بر داستان هر قسمت است و کودک را مجذوب خود میکند، آموزشهای عمومی و آداب شهروندی در کتابخانه را به کودک آموزش میدهد.
نیل پستمن در کتاب «نقش رسانههای تصویری در زوال دوران کودکی»، دوران کودکی را «جهان تصورات و تخیلات و دنیای احساسات و اندیشه» میداند. با همین نگاه پویانمایی آقا و خانم کتابدار تخیل و احساسات کودک را درگیر میکند و فضای ظاهری خشک و غیرجذاب کتابخانه را در منظر کودک خواستنی و جذاب میکند.
به هر روی، این پویانمایی و داستانها و موضوعات آن در مرحله اول در اتاق فکری متشکل از افرادی خوش ذوق و خوش فکر به مرحله تولید رسید و 10 قسمت آن تولید گردید. خروجی کار و دیدن استقبال کودکان، انگیزهمان را برای ادامه راه بیشتر کرد. در مرحله دوم نیز پس از چکش کاری نظام موضوعات و محتوا در اتاق فکر، 10 قسمت دیگر آن نیز تولید گردید.
جذابیت بصری شخصیتهای کارتونی این پویانمایی برای کودکان بهگونهای بود که از آنها در طراحی استیکرهای کتابخانههای سیار نیز استفاده شد. از سویی اتفاق مبارکی که امسال در دوران کرونا رخ داد، پخش این پویانمایی از مانیتورهای بیمارستان تخصصی کودکان بود که دیدن استقبال کودکان بیمار و سرطانی این بیمارستان، خستگی را از دوش همه ما برداشت.
القصه، ما برای شکستن حصارهای اطلاعاتی در این دهکده جهانی گریزناپذیر و برای هموار کردن مسیر آگاهی و اندیشه ورزی، از کودک شروع کردهایم و در این مسیر ثابت قدمیم... فاستقم کما امرت؛ انشاءالله
[1]. رک: کتاب «از کتاب رهایی نداریم»
فعال فرهنگی و مدیرکل کتابخانههای عمومی استان تهران
بیایید دو کلمه خودمانیتر حرف بزنیم؛ کمی ژرفتر به آنچه دارد اتفاق میافتد، فکر کنیم.
امروز با پدیدهای که کارشناسان انفجار اطلاعات اصطلاح کردهاند، مواجهیم. جهانی که در آن زندگی میکنیم جهان دنیای اطلاعات است، دنیایی لبریز از هزاران هزار کلمه و تصویر و فیلم؛ دنیایی که همه این هزاران را با ماهواره و تلویزیون و اینترنت بههم مربوط و به قول مک لوهان به دهکده جهانی بدل میکند؛ دهکدهای که راه گریزی از آن نیست.
گریختن مطلوب طبع آنانی است که به عافیت میاندیشند. نیچه در باب رویارویی با حقیقت اشیا و رویدادها میگوید: «خانههایتان را در دامنههای کوه آتشفشان بنا کنید.» پارادوکس عمیقی است، نیست؟ مأمن سکنی و آرامش را در دل خطر بنا کردن! بیآنکه مضطرب شود و مستحیل در مواد مذاب سرازیر شده از کوه. براستی کدام حصار است که میتواند در برابر هجوم سرازیر شده از انبوه اطلاعات، دژی مستحکم و گسستناپذیری در برابر اندیشه انسان ایجاد کند؟ چگونه میتوانیم شهروند مطیعی برای این دهکده جهانی که هجمهای از اطلاعات که از زمین و آسمان بر اندیشه انسان فرود میآیند و آن را به هر سو میکشد، نباشیم؟ چگونه میتوانیم مستحیل در جامعهای نشویم که بر بنیانهای پوسیده حصارهای اطلاعاتی استوار و مستحکم است؟
نه؛ نمیخواهیم کلیشهای حرف بزنیم. اما واقع داستان همین است. تنها کتاب است که دژ مستحکمی در اطراف اندیشه انسان بنا کرده و او را در این سیلاب اطلاعاتی مانا و ماندگار میکند. بله؛ مانا و ماندگار! تعجب نکنید که کتاب را اکسیر روح و جان آدمی بنامیم و کتابخوان را قشری «خودجاودانهساز»[1] بخوانیم. برای آدمی که تن به فرسودگی خاک میدهد تنها اندیشه و کردار اوست که باقی میماند و کتاب، این مجموعه منظم و منسجم، آب حیات سیال و روانی است که ساحت اندیشه بشر را از فرسودگی و رکود به سمت پویایی و قوام و تعالی پیش میبرد. این راز ماندگاری بشر است در عصر بحران زده انفجار اطلاعات.
این صغری و کبری چیدنها برای این بود که برسیم به اینجا و بپرسیم: مایی که با چشمانداز رسیدن به تمدن نوین اسلامی خلاف جهت دهکده جهانی در حال شنا کردن هستیم، برای کتاب ـ با همه تفاصیلی که بالا گفتیم ـ چه کردهایم؟ هر کدام از ما در هر جایگاه و پست و مقامی که هستیم و به فرموده رهبری حکیم انقلاب «همانجا را مرکز دنیا بدانید و آگاه باشید که همه کارها به شما متوجه است»این مسیر اندیشه ورزی و آگاهی را برای رسیدن به قله تمدنی چگونه هموار کردهایم؟
ما در مرکز دنیای نهاد کتابخانههای عمومی کشور از «کودک» شروع کردهایم و با نگاه تربیتی برای پرورش کودک بالنده و طراز، در این مسیر گام برداشتیم. اندیشه ورزی، شادابی و امید و معنویت، نگاه ما برای ایجاد یک کلیت منسجم در شخصیت کودک است.
اینجا مجال سیاهه کردن خدمات و برنامههایی که در کتابخانههای عمومی برای کودکان طراحی و برنامه ریزی و اجرا کردهایم نیست و فقط به یک نمونه آن اشاره میکنم.
پویانمایی «آقا و خانم کتابدار» اقدامی برخاسته از وظیفه ذاتی کتابخانههای عمومی و استفاده از ظرفیتهای مغفول حوزه رسانه کودک بود که در دوران مدیریت جدید نهاد کتابخانههای عمومی و با نگاه به آیندهای که «نسل نوخاسته»، جوانان آگاه آن خواهند شد، تولید گردید.
از آنجا که «قهرمان سازی» در پویانمایی اثر تربیتی عمیقی بر کودک دارد، علاوه بر 5 شخصیت خلقشده در این پویانمایی، آقا و خانمی که کتابدار کتابخانه هستند، شخصتهای محوری هر قسمت میباشند که علاوه بر فضای طنزی که حاکم بر داستان هر قسمت است و کودک را مجذوب خود میکند، آموزشهای عمومی و آداب شهروندی در کتابخانه را به کودک آموزش میدهد.
نیل پستمن در کتاب «نقش رسانههای تصویری در زوال دوران کودکی»، دوران کودکی را «جهان تصورات و تخیلات و دنیای احساسات و اندیشه» میداند. با همین نگاه پویانمایی آقا و خانم کتابدار تخیل و احساسات کودک را درگیر میکند و فضای ظاهری خشک و غیرجذاب کتابخانه را در منظر کودک خواستنی و جذاب میکند.
به هر روی، این پویانمایی و داستانها و موضوعات آن در مرحله اول در اتاق فکری متشکل از افرادی خوش ذوق و خوش فکر به مرحله تولید رسید و 10 قسمت آن تولید گردید. خروجی کار و دیدن استقبال کودکان، انگیزهمان را برای ادامه راه بیشتر کرد. در مرحله دوم نیز پس از چکش کاری نظام موضوعات و محتوا در اتاق فکر، 10 قسمت دیگر آن نیز تولید گردید.
جذابیت بصری شخصیتهای کارتونی این پویانمایی برای کودکان بهگونهای بود که از آنها در طراحی استیکرهای کتابخانههای سیار نیز استفاده شد. از سویی اتفاق مبارکی که امسال در دوران کرونا رخ داد، پخش این پویانمایی از مانیتورهای بیمارستان تخصصی کودکان بود که دیدن استقبال کودکان بیمار و سرطانی این بیمارستان، خستگی را از دوش همه ما برداشت.
القصه، ما برای شکستن حصارهای اطلاعاتی در این دهکده جهانی گریزناپذیر و برای هموار کردن مسیر آگاهی و اندیشه ورزی، از کودک شروع کردهایم و در این مسیر ثابت قدمیم... فاستقم کما امرت؛ انشاءالله
[1]. رک: کتاب «از کتاب رهایی نداریم»
عکس نوشت
طبیعت زیبای پاییز با تنوع رنگهای بدیعاش از جمله سوژههایی است که نه در شعر شاعران و نه روی بوم نقاشان و مقابل دوربین عکاسان به ورطه تکرار نمیافتد.
ایرنا گزارش تصویری از درههای کوهستان الوند در فصل پاییز منتشر کرده است. چشماندازهایی بدیع از سایه روشن نور و درختان، برگهای هزار رنگ و ... ثبت شده در این تصاویر، ترکیبی وسوسهکننده برای سرزدن به طبیعت خلق کرده است.
ایرنا گزارش تصویری از درههای کوهستان الوند در فصل پاییز منتشر کرده است. چشماندازهایی بدیع از سایه روشن نور و درختان، برگهای هزار رنگ و ... ثبت شده در این تصاویر، ترکیبی وسوسهکننده برای سرزدن به طبیعت خلق کرده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
تابلویی جدید از امام خمینی(ره) در قاب روح ما
-
کامبیز درمبخش در خطوط شاعرانه اش جاودانه شد
-
نیمه آبان یادآور جشن گرامیداشت آب
-
بیمهری زیاد دید ولی از کسی طلبکار نشد
-
هنرمند و رفیقی تمام عیار
-
خلوص، یکرنگی و یگانگی
-
یک کارتونیست جهانی و همیشه در صدر
-
آقا و خانم کتابدار؛ شنا در مسیر خلاف دهکده جهانی!
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین