ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دور نما
اشپیگل (آلمان)
تا چند ماه پیش حزب سبزهای آلمان در جایگاهی خوب قرار داشت و تصور میشد در انتخابات پارلمانی بتواند کرسیهای زیادی را تصاحب کند. اما این حزب در یکی دو ماه اخیر مرتکب اشتباههایی مهلک شد که باعث شده است در روزهای اخیرمحبوبیتاش بشدت تنزل پیدا کند و دیگر امیدی به تأثیرگذاری خود در انتخابات، نداشته باشد.
اکونومیست (بریتانیا)
بیتکوین دریچهای بود به سوراخ خرگوشی بزرگ که شاید در ابتدا کوچک بهنظر میرسید اما اکنون میبینیم که آنقدر پهناور هست که هکرها بتوانند با شناسایی نواقص آن، دست به سرقت ارزهای دیجیتال بزنند. ازهمین رو اکنون شاهد ظهور یک سیستم مالی جدید به اسم دی فای هستیم که قصد دارد بدون نواقص بیتکوین کار را شروع کند.
آتلانتیک (امریکا)
اگر سری به اتاقهای نویسندگان و تهیه کنندگان هالیوود بزنید، متوجه میشوید تعداد نویسندگان و تهیه کنندگان سیاه پوست افزایش یافته است اما در صنعت تلویزیون قدرت همچنان در دست مدیران سفید پوست است و شبکههای کابلی فیلمهایی را درباره سیاه پوستان میسازند که تمامی عوامل آنها سفیدپوست هستند که حاکی از نژادپرستی در این رسانه است.
اسرائیل در لاک دفاعی
زهره صفاری/ حدود دو هفته پس از فرار بزرگ 6 اسیر فلسطینی از زندان فوق امنیتی اسرائیل، رژیم صهیونیستی که برای جبران این رسوایی پاک نشدنی همه ظرفیتهای خود را به کار گرفته بود، دو زندانی فراری دیگر را نیز در «جنین» دستگیر کرد.
به گزارش «نیویورک تایمز»، ارتش اسرائیل که پیشتر موفق به دستگیری 4 اسیر دیگر شده بود در بیانیهای اعلام کرد: «در جریان عملیاتی در جنین در بخش شمالی کرانه باختری رود اردن «مناضل نفیعات» و «ایهام کممجی» محاصره و بازداشت شدند.
به این ترتیب هر 6 زندانی فلسطینی که همگی اهل جنین هستند دستگیر شدهاند.»
این بیانیه در حالی صادر شده است که به نوشته «الجزیره»، «فؤاد کممجی» پدر یکی از اسرای بازداشت شده به رسانههای محلی گفت: «پسرم حدود ساعت یک و 45 دقیقه بامداد با من تماس گرفت و گفت در محاصره نیروهای اشغالگر در جنین قرار دارد و برای حفظ جان مردم مجبور است خود را تسلیم کند. من هم که از این حرفها شوکه بودم او را به خدا سپردم.»
در این میان بهرغم اینکه نیروهای اسرائیلی اعلام کردهاند زندانیان بدون درگیری تسلیم شدهاند اما گفته میشود بامداد دیروز و همزمان با دستگیری دو زندانی فراری، ساکنان «جنین» صدای درگیری و تیراندازی را نیز شنیدهاند.
با وجود این حواشی اهمیت این عملیات به قدری برای صهیونیستها بالا بود که «نفتالی بنت»، نخستوزیر اسرائیل از نیروهای امنیتی به خاطر انجام این عملیات که آن را مؤثر، پیچیده و سریع خوانده است، قدردانی و با وجود ننگی که فرار این 6 زندانی از زندان فوق امنیتی اسرائیل بر چهره رژیم اشغالگر قدس گذاشته، اعلام کرد: «هر اشتباهی قابل جبران است.»
این 6 اسیر فلسطینی که 5 نفر آنها از اعضای جهاد اسلامی فلسطین و یکی از آنها از فرماندهان ارشد گردان شهدای الاقصی بودند، در شرایطی پس از 9 ماه حفر گودالی در زیر سلولشان با قاشق زنگ زده و گاهی بشقاب و حتی دسته کتری موفق به فرار شدند که آمارها نشان میدهد در حال حاضر حدود هزار و 650 فلسطینی از جمله 200 کودک، 40 زن و 520 مقام دولتی در زندانهای اسرائیل نگهداری میشوند. در همین حال بسیاری از فلسطینیها این فرار را فارغ از آنچه برای 6 زندانی رخ داد نمادی از زنده بودن مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل دانستهاند که میتواند روح قهرمان پروری را در فلسطین تقویت کند. برخی کاربران شبکههای مجازی نیز با ایجاد لبخندهایی روی تصاویر صورت بازداشت شدگان، آنها را پیروز این دوئل امنیتی با اسرائیل اعلام کردند.
حمایت فلسطین از بازداشتی ها
فرار شجاعانه از زندان «جلبوع» اسرائیل برای چندین روز تیتر خبری رسانههای جهان شده بود و انتقادات بسیاری را به سرویس امنیتی رژیم صهیونیستی وارد کرد. اما پس از انتشار خبر دستگیری دو زندانی باقیمانده، مردم فلسطین نیز در حمایت از 6 قهرمان این روزهایشان در سراسر کشور تظاهرات کردند و شماری از فلسطینیهای ساکن در اراضی اشغالی نیز با تجمع در اطراف ساختمان دادگستری اسرائیل اعتراض خود را فریاد زدند. کارشناسان حقوقی بر این باورند که اسرائیل به احتمال فراوان با نادیده گرفتن قوانین بینالمللی، برای زندانیان بازداشت شده که به اذعان کارشناسان اسرائیلی، بزرگترین ناکامی اطلاعاتی و امنیتی را برای صهیونیستها رقم زدند، علاوه بر افزایش محکومیت، مجازاتی همراه با شکنجههای روحی و جسمی را در نظر میگیرند. «قسان مهدوی»، زندانی فلسطینی که سال 1996 با حفر تونلی با دست موفق به فرار از زندان اسرائیل شده بود به «الجزیره» گفت: «فرار از زندان اسرائیل رؤیای هر اسیر فلسطینی است اما عملی کردن آن تنها با یک قاشق، چیزی است که در تاریخ ماندگار میشود.» تصاویر منتشر شده از تجمعات فلسطین پس از این فرار نشان میدهد قاشق آهنی نیز در کنار پرچم فلسطین به نماد مقاومت در برابر اشغالگران بدل شده و حتی یک هنرمند کویتی مجسمه دست گره کردهای با قاشق را نیز ساخته است.
آماده باش دفاعی
نگرانی اسرائیل از پاسخ مقاومت به بازداشت اسرای فلسطینی به حدی در ساعات پس از اعلام بازداشت دو زندانی باقیمانده در «جنین» بالا رفته است که منابع عبری از آماده باش سامانههای پدافند موشکی «گنبدآهنین» اسرائیل در برابر حمله موشکی احتمالی حماس خبر دادهاند. به نوشته ایسنا، رادیو ارتش رژیم صهیونیستی نیز با اعلام احتمال تهدید موشکی از سمت نوار غزه این آماده باش را تأیید کرده است. این اقدامات در حالی است که ایرنا به نقل از «یورونیوز»، از گزارش اسرائیل درباره آزمایش موشکی جدید حماس به هدفی در دریا همزمان با بیانیه ارتش رژیم صهیونیستی برای پایان عملیات دستگیری 6 اسیر فراری پرده برداشته است. در همین حال جنبش حماس در واکنش به این بازداشتها اعلام کرد: «به رغم دستگیری مجدد قهرمانان تونل آزادی، این عملیات به عنوان شاهدی انکارناپذیر بر شکنندگی و ضعف سیستم امنیتی رژیم صهیونیستی باقی میماند. گردانهای قسام وعده دادهاند که 6 قهرمان تونل آزادی در رأس مبادله اسرا قرار خواهند گرفت و زندانبانان صهیونیست خود درهای سلول را برای آنها بازمی کنند.» جنبش جهاد اسلامی نیز در واکنش به بازداشت دوباره اسرای زندان «جلبوع» با انتشار بیانیهای از شاخههای نظامی مقاومت فلسطین خواست تا آمادگی خود را برای دفاع از اسرای قهرمان حفظ کنند. در ادامه این بیانیه نیز این جنبش با اعلام فراخوانی از فلسطینیان خواست در حمایت از خانوادههای قهرمان گردان جنین در تمام مناطق کرانه باختری و اراضی اشغالی سال 1948 تظاهرات برگزار کنند: «دشمن صهیونیست مسئول هر گونه صدمه زدن به اسرای گردان جنین و دیگر اسرای داخل زندان و سلولهای انفرادی اسرائیل است. بازداشت دو اسیر باقیمانده زندان جلبوع نمیتواند بر شکست رژیم صهیونیستی در برابر موفقیت گردان جنین در عبور از استحکامات این رژیم سرپوش بگذارد.»
تجمع کم رونق حامیان ترامپ
بنفشه غلامی/ محاسبات دونالد ترامپ باز هم اشتباه از آب در آمد. رئیس جمهوری سابق امریکا که مدعی است چهره اصلی انتخابات 2024 خواهد بود، چند روز قبل از حامیان خود خواست، در حمایت از متهمان حمله 6 ژانویه، مقابل ساختمان نهاد قانونگذاری امریکا تجمع کنند. اما گزارشها حاکی است، تنها اندکی بیش از صد نفر به این فراخوان پاسخ مثبت دادند.
بهگزارش سایت شبکه خبری «دویچه وله»، این تجمع که نام «عدالت برای 6 جی» برای آن برگزیده شده بود، اقدامی بود که توسط مت براینارد، استراتژیست کمپین زمان انتخابات دونالد ترامپ سازماندهی شد. او که از چند هفته قبل برای برگزاری این تجمع تبلیغ میکرد، از حامیان ترامپ خواسته بود، دراین تجمع از نمادهای تحریکآمیز و لباسهایی که یادآور جنگهای داخلی امریکا هستند، استفاده نکنند؛ توصیهای که برخی از شرکت کنندگان در تجمع آن را نادیده گرفتند. براینارد و البته دونالد ترامپ تصور میکردند به راه انداختن این تجمع نه تنها میتواند نشان دهنده تداوم محبوبیت ترامپ باشد که با توجه به تعداد بالای شرکت کنندگان خواهد توانست، نتایج انتخابات 2020 را به چالش بکشد. اما برخلاف آنچه آنان میپنداشتند، آنچه بیش از هرچیز در تجمع حامیان ترامپ جلب نظر میکرد این بود که شمار نیروهای پلیس که برای جلوگیری از خشونتهای احتمالی در حالت آماده باش ایستاده بودند و همین طور خبرنگاران رسانهها، بسیار بیش از معترضان بود. بنابراین گزارش در حالی که پیشتر تصور میشد، دستکم 700 نفر در این اعتراض شرکت کنند، شمار معترضان اندکی بیش از 100 نفر بود. با این حال همین جمعیت اندک نیز موجب درگیری کوچکی شدند و یک نفر از آنان نیز دستگیر شد.
این معترضان که پرچمهای شبه نظامیان راست افراطی را حمل میکردند، به سخنرانیهایی که از قبل آماده شده بود، گوش کرده و سپس در حالی که در حمایت از ترامپ و دستگیرشدگان حمله 6 ژانویه شعار میدادند، محل تجمع را ترک کردند. همزمان با رفتن آنها گروه دیگری نیز که مخالف ترامپ بودند و پلاکاردهایی حمل میکردند که بر آنها نوشته شده بود: «دوره ترامپ به سر رسید»، محل را ترک کردند و تجمعی که انتظار میرفت به خشونت کشیده شود، به آرامی به پایان رسید.
نگرانیها بابت تجمع پر شمار احتمالی حامیان ترامپ طوری بود که نه تنها باعث شد خبرنگاران زیادی علاقهمند به حضور در محل تجمع شوند که پلیس نیز از یک روز قبل از این تجمع نیروهای ویژه خود را در این منطقه گرد آورده و آماده باش کامل اعلام کرد. همچنین برای پرهیز از حوادث 6 ژانویه حصارهایی گرد ساختمان کنگره امریکا کشیده و به نمایندگان و سناتورهای کنگره امریکا توصیه شده بود که در هنگام برپایی تجمع، از تردد در خارج از ساختمان کنگره خودداری کنند.
به نوشته «نیویورک تایمز»، این تجمع همچنین آخرین و جدیدترین تلاش جناح راست امریکا برای بازنویسی ماجراهای روز 6 ژانویه بود.
روزی که ترامپ با سخنرانی پر هیجانش، فتیله حمله به کنگره امریکا را روشن کرد و باعث شد بیش از هزار نفر از حامیان ترامپ با سرو شکلهایی غریب و لباسهایی عجیب، به ساختمان کنگره حمله کرده، وارد آن شده، برخی اشیا را تخریب و یا سرقت کنند. پلیس امریکا بعد از این حادثه که موجب مرگ 5 نفر شد، بیش از 600 نفر را به اتهام جرایم مختلف دستگیر کرد که بیش از 50 نفر آنان که جرایم سبکی داشتند، جرم خود را پذیرفتند. اغلب آنان به حبسهایی کمتر از شش ماه و یا صرفاً یک تعهد، محکوم شدند.
اما پرونده برخی از دستگیر شدگان که مرتکب جرایم سنگین شدهاند، هنوز در حال بررسی است و احتمالاً به زندانهای طولانی مدت محکوم خواهند شد. از همین رو نیز محتوای اصلی سخنرانیهای تجمعی که ترامپ فراخوان آن را داده بود، به آزادی این افراد اختصاص داشت تا به این ترتیب به حامیان ترامپ نیز گوشزد شود که رئیس جمهوری سابق امریکا، نسبت به وضعیت حامیان خود بیتوجه نیست.
بهگزارش سایت شبکه خبری «دویچه وله»، این تجمع که نام «عدالت برای 6 جی» برای آن برگزیده شده بود، اقدامی بود که توسط مت براینارد، استراتژیست کمپین زمان انتخابات دونالد ترامپ سازماندهی شد. او که از چند هفته قبل برای برگزاری این تجمع تبلیغ میکرد، از حامیان ترامپ خواسته بود، دراین تجمع از نمادهای تحریکآمیز و لباسهایی که یادآور جنگهای داخلی امریکا هستند، استفاده نکنند؛ توصیهای که برخی از شرکت کنندگان در تجمع آن را نادیده گرفتند. براینارد و البته دونالد ترامپ تصور میکردند به راه انداختن این تجمع نه تنها میتواند نشان دهنده تداوم محبوبیت ترامپ باشد که با توجه به تعداد بالای شرکت کنندگان خواهد توانست، نتایج انتخابات 2020 را به چالش بکشد. اما برخلاف آنچه آنان میپنداشتند، آنچه بیش از هرچیز در تجمع حامیان ترامپ جلب نظر میکرد این بود که شمار نیروهای پلیس که برای جلوگیری از خشونتهای احتمالی در حالت آماده باش ایستاده بودند و همین طور خبرنگاران رسانهها، بسیار بیش از معترضان بود. بنابراین گزارش در حالی که پیشتر تصور میشد، دستکم 700 نفر در این اعتراض شرکت کنند، شمار معترضان اندکی بیش از 100 نفر بود. با این حال همین جمعیت اندک نیز موجب درگیری کوچکی شدند و یک نفر از آنان نیز دستگیر شد.
این معترضان که پرچمهای شبه نظامیان راست افراطی را حمل میکردند، به سخنرانیهایی که از قبل آماده شده بود، گوش کرده و سپس در حالی که در حمایت از ترامپ و دستگیرشدگان حمله 6 ژانویه شعار میدادند، محل تجمع را ترک کردند. همزمان با رفتن آنها گروه دیگری نیز که مخالف ترامپ بودند و پلاکاردهایی حمل میکردند که بر آنها نوشته شده بود: «دوره ترامپ به سر رسید»، محل را ترک کردند و تجمعی که انتظار میرفت به خشونت کشیده شود، به آرامی به پایان رسید.
نگرانیها بابت تجمع پر شمار احتمالی حامیان ترامپ طوری بود که نه تنها باعث شد خبرنگاران زیادی علاقهمند به حضور در محل تجمع شوند که پلیس نیز از یک روز قبل از این تجمع نیروهای ویژه خود را در این منطقه گرد آورده و آماده باش کامل اعلام کرد. همچنین برای پرهیز از حوادث 6 ژانویه حصارهایی گرد ساختمان کنگره امریکا کشیده و به نمایندگان و سناتورهای کنگره امریکا توصیه شده بود که در هنگام برپایی تجمع، از تردد در خارج از ساختمان کنگره خودداری کنند.
به نوشته «نیویورک تایمز»، این تجمع همچنین آخرین و جدیدترین تلاش جناح راست امریکا برای بازنویسی ماجراهای روز 6 ژانویه بود.
روزی که ترامپ با سخنرانی پر هیجانش، فتیله حمله به کنگره امریکا را روشن کرد و باعث شد بیش از هزار نفر از حامیان ترامپ با سرو شکلهایی غریب و لباسهایی عجیب، به ساختمان کنگره حمله کرده، وارد آن شده، برخی اشیا را تخریب و یا سرقت کنند. پلیس امریکا بعد از این حادثه که موجب مرگ 5 نفر شد، بیش از 600 نفر را به اتهام جرایم مختلف دستگیر کرد که بیش از 50 نفر آنان که جرایم سبکی داشتند، جرم خود را پذیرفتند. اغلب آنان به حبسهایی کمتر از شش ماه و یا صرفاً یک تعهد، محکوم شدند.
اما پرونده برخی از دستگیر شدگان که مرتکب جرایم سنگین شدهاند، هنوز در حال بررسی است و احتمالاً به زندانهای طولانی مدت محکوم خواهند شد. از همین رو نیز محتوای اصلی سخنرانیهای تجمعی که ترامپ فراخوان آن را داده بود، به آزادی این افراد اختصاص داشت تا به این ترتیب به حامیان ترامپ نیز گوشزد شود که رئیس جمهوری سابق امریکا، نسبت به وضعیت حامیان خود بیتوجه نیست.
دوگانه تهدید در کاخ سفید و پنتاگون
گروه جهان/ یک مقام بلندپایه پنتاگون در کنفرانس نظامی بالتیک در لیتوانی، به اروپا هشدار داد، بزرگترین تهدید امنیتی برای اروپا و امریکا، روسیه است، نه چین. این درحالی است که کاخ سفید چه در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ و چه در 8 ماهی که از دوره ریاست جمهوری جو بایدن میگذرد، بزرگترین تهدید علیه خود را چین توصیف کرده است.
به گزارش «اوراسیا تایمز»، کالین کال، معاون امور سیاسی وزیر دفاع امریکا در سخنان خود در لیتوانی تأکید کرد: «روسیه در کوتاهمدت میتواند خطری بسیار بزرگتر از چین برای امریکا و اروپا باشد. این کشور حریفی سرسخت است که با قاطعیت تمام برای نفوذ جهانی خود تلاش میکند و به همین سبب علاقهمند به ایجاد شکاف در غرب است.» با این حال وی نیز چین را از دیگر تهدیدهایی میداند که امریکا و اروپا در سالهای آینده با آن مواجه خواهند بود: «بیتردید چین یک رقیب پیشرو و تهدیدی جدی برای امریکا و همپیمانهای آن خواهد بود اما در حال حاضر و در کوتاه مدت نباید از مشکل بزرگ روسیه در امنیت سایبری غافل بود.»
وی سپس روسیه را متهم به نداشتن شفافیت کرد و مدعی شد: «روسیه با استفاده از جنگهای نیابتی برای رسیدن به اهداف خود برنامهریزی میکند و بر همین اساس فعالیتهای گستردهای در جناح شرقی ناتو و منطقه دریای سیاه دارد. از همینرو امریکا تمامی فعالیتهای نظامی روسیه را در این مناطق به طور کامل رصد میکند و زیر نظر دارد.» وی با این حال احتمال اثر بخشی مذاکرات با روسیه را رد نکرد و مدعی شد: «ارتش امریکا در زمان لازم انعطافپذیری هم دارد و گزینه از سرگیری مذاکرات ثمربخش با روسیه را کنار نمیگذارد.» کنفرانس نظامی بالتیک، نشستی سالانه است که هر سال توسط وزارت دفاع لیتوانی سازماندهی میشود. کنفرانس امسال، این هفته تحت عنوان «غرب در عصر جدید رقابت ابرقدرتها» برگزار شد و اختصاص به چالشهای امریکا و اروپا با چین و روسیه داشت.
بازسازی «پیمان آتلانتیک» با ساز و کارهایی جدید
گونتر هلمن و چارلز. ا. کوپچان
تحلیلگران سیاسی
مترجم: وصال روحانی
«پیمان آتلانتیک» دوران ناآرامی را سپری میکند. مدیریت ضعیف جو بایدن بر موضوع خروج سربازان امریکایی از خاک افغانستان، نارضایتی شدید اروپاییها از همین مسأله، قرارداد زیردریایی هستهای با استرالیا و انتخابات پارلمانی سرنوشتساز و قریبالوقوع در آلمان، مسائلی هستند که نوعی عیارسنجی تازه را از «پیمان» مذکور طلب میکند.
هشت ماه پیش که بایدن در امریکا به قدرت رسید، تصور میشد پیمان آتلانتیک تجدید حیات یافته اما واقعیت امر این است که میزان توجه مردم و حتی نهادهای سیاسی به مسائل فراملی و سیاستهای جهانگسترانه در سطح امریکا به حداقل رسیده است. بایدن به سان سلف خود، دونالد ترامپ معتقد است که باید از هزینههای کلان به بهای برقراری امنیت در نقاط دوردست پرهیز کرد. اگر ترامپ این را فقط در حرفهای خود تجلی بخشید، بایدن آن را در افغانستان اجرایی کرده و بزودی در خاک عراق هم محقق خواهد کرد. اما آنچه سبب شده صرفهجویی در مخارج نظامی در خاورمیانه اثر عکس بدهد، نحوه حقارتبار خروج نیروهای امریکایی و پوچ جلوه کردن وعدههای بایدن درخصوص تمرکز امریکا روی هدف بعدیاش، چین است.
پیمان آتلانتیک حتی همتاها و شرکای خود را نیز همانند خویش در موضع ضعف و محتاج به بازنگری در بنیادها و اساس کار خود میبیند. بارزترین آنها، اتحادیه اروپاست که نه تنها چند عضو سالهای طولانیاش به آن پشت کردهاند، بلکه بیماری کرونا و تبعات آن از شعاع عملکرد مفید آن بشدت کاسته است. این سلسله مسائل اتحادیه اروپا را به جایی رسانده که هیچ نشانی از فراگیری و تسلط سابق خود بر پهنه اروپا ندارد و با غروب نسبی امپراتوری صنعتی آلمان، با روزهای تیرهتری مواجه است. اگر پیمان آتلانتیک باید تجدید قوا کند، به این سبب هم هست که چین دیگر به جهانگشاییهای اقتصادی قناعت نمیورزد و شروع به بازی بزرگ سیاسی و حتی نظامی در سطح اروپا کرده و با وعده جادهسازی و تسهیل راههای مواصلاتی به چند کشور این قاره نفوذ کرده است.
در چنین هنگامهای مدیران پیمان آتلانتیک ابتدا باید به اعضای خود یادآور شوند که تنها راه برای قدرت گرفتن مجددشان، بازگشت به شالوده این اتحاد و انجام تعهداتشان در قبال آن است. پس از آن نیز امریکا و ناتو باید در مورد نحوه همکاریها، به بررسی مجدد بنشینند و اعضای این نهاد نظامی را قانع کنند که امریکا از این پس پولی را صرف حفظ و تقویت نهادی نخواهد کرد که اروپا بیشترین سود را از آن می برند. پیشتر آلمان نه تنها با صنایع پیشرو خود به کل اقتصادهای درمانده اروپا پول و نیرو میبخشید، بلکه در ناتو نیز بیشترین حضور را به لحاظ توانمندیهای نظامی داشت ولی با غروب زمامداری 16 ساله آنگلا مرکل و روی کار آمدن جانشینانی که شیوع «کووید19» آنها و طیف عملشان را بشدت محدود کرده، ناتو به اتحاد و همکاری بیشتری بین کل اعضای خود محتاج است تا از این طریق روی پای خود بایستد و دائماً از پیمان آتلانتیک درخواست نکند عصای دستش در سختترین روزهای حیات اروپا در قرن بیست و یکم باشد.
همه اینها البته آرزوهایی است که شاید تحققناپذیر باشد زیرا «امریکای جو بایدن» چنان ضربه خورده و زخمی است که بیش از پرداختن به نیازهای چند سازمان فراملی خود یا لزوم تقویت پیمانهای بینالمللی، ابتدا باید ساختار سست شده نهادهای اصلی خود را تقویت کند. شاید هم قدم اول را باید همین اروپای تضعیف شده بردارد. بههر صورت اگر پیمان آتلانتیک نتواند از همیاری نیروهای اروپایی و سایر شرکای غربیاش بیش از پیش بهرهمند شود، نه فقط بایدن که کل جهان غرب در بازی قدرتی که با چین و روسیه دارد، شکستهای بدتر و بزرگتری را متحمل خواهد شد.
منبع: Project Syndicate
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
نامه نگاریها بین اسد و بوش
رئیسجمهوری اسد در دیدار با بیکر از این گفت که نقش سازمان ملل از نظر سوریه در چارچوب میثاق آن میگنجد که در نشست سانفرانسیسکو در سال ۱۹۴۵ تصویب شد و همچنین نظر به مسئولیت این سازمان در تقسیم فلسطین و آوارهسازی ملت آن دارد. ضمن اینکه از نظر ما سازمان ملل بنا نیست کار ناممکن انجام دهد و همچون «صد دانا، سنگی را که نادانی در چاه انداخته، بیرون آورد». اما مردمان کشورهای ما همچنان بیشتر از ایالات متحده به سازمان ملل اعتماد دارند. اسد سپس از تفاوت کنفرانس بینالمللی و کنفرانس منطقهای گفت و اینکه هدف اسحاق شامیر نخستوزیر اسرائیل از اصرار بر کنفرانس منطقهای، تنها یک کنفرانس چندجانبه است که به معنای عادیسازی روابط با اسرائیل پیش از عقب نشینی و حتی بیعقب نشینی از سرزمینهای اشغالی خواهد بود.
برای اینکه نشست با بیکر، در چارچوب واقعی آن قرار داده شود، باید به این نکته نیز اشاره کنم که جورج بوش رئیسجمهوری امریکا، در ۳۱ مه ۱۹۹۱ در پرتو شرط ما برای بازگشت کامل جولان اشغالی به سوریه در ازای مشارکت در روند صلح، نامهای برای حافظ اسد، ملک حسین، اسحاق شامیر، حسنی مبارک [رهبران سوریه، اردن، اسرائیل و مصر] و فیصل حسینی در قدس [شخصیت فلسطینی و فرزند شهید عبدالقادر الحسینی از رهبران قیام فلسطین علیه صهیونیستها]، ارسال کرد.
بیکر در انتظار دریافت پاسخ سریع ما به نامه بوش رئیسجمهوری امریکا خطاب به رئیسجمهوری اسد بود. اما ما به این شتاب ورزیدن طرف امریکایی پاسخ مثبت ندادیم و نکات آمده در نامه را از منظر سیاسی و ژرف بینانه بررسی و آهنگ آن کردیم که پیش از نامه تضمینهای ایالات متحده به آن پاسخ ندهیم. امریکا روابط ویژهای با اسرائیل داشت و اسرائیل از پیش و آشکارا فرمول «زمین در برابر صلح» را رد کرده بود. اسحاق شامیر نیز پاسخ خود را به نامه رئیسجمهوری بوش، به تعویق انداخته و آن را منوط به دریافت این تأکید کرده بود که کنفرانس صلح بر اساس فرمول «زمین در برابر صلح» نخواهد بود. من ملاحظات سوریه درباره برخی نکات مورد نظر امریکا را به جرجیان سفیر امریکا ابلاغ کرده و بیکر که گویی این ملاحظات را با رئیسجمهوری بوش بررسی کرده بود، مرا به نشستی دوجانبه در پرتغال دعوت کرد.
پیام کتبی بوش به اسد
نشست میان من و بیکر در لیسبون به درخواست امریکا و در ظهر شنبه اول ژوئن ۱۹۹۱ برگزار شد. ولید معلم [سفیر سوریه در واشنگتن] و زکریا اسماعیل معاون وزارت خارجه سوریه و ادوارد جرجیان، دنیس راس و مارگارت تتوایلر از دو طرف سوری و امریکایی در این نشست حضور داشتند. بیکر نشست را با گفتن این جمله آغاز کرد که از نگرانیهای ما درباره برخی نکات از طریق جرجیان مطلع شده و حامل پیامی مکتوب از رئیسجمهوری بوش به رئیسجمهوری اسد است که در مرحلهای از ملاقات آن را به من ارائه خواهد کرد. از بیکر خواستم ابتدا از متن پیام بوش مطلع شوم و با سرعت و در عین حال دقت، پیام را خواندم.
به بیکر یادآوری کردم برداشت نخست من از پیام، مهم بودن آن است. بیکر توضیح داد که «پیامی بسیار مهم» و دربرگیرنده «عناصر افزوده ای» است. از بیکر پرسیدم: «چه عناصر افزوده ای؟» و به یادش آوردم که گفتوگوهای درازدامنی بویژه درباره تضمینها و نقش سازمان ملل متحد در کنفرانس و تداوم آن، میان او و رئیسجمهوری اسد انجام شده است. بیکر پاسخ داد: «این نخستین باری است که ایالات متحده چنین تضمینی در منطقه خاورمیانه ارائه میکند، زیرا بدون این تضمین، اسرائیل بلندیهای جولان را بازنمیگرداند و اگر اسرائیلیها به فرض آهنگ آن کنند که جولان را بهخاطر اهمیت آن برای امنیت خود نگه دارند، در این صورت ایالات متحده، پیش آمده و به آنها خواهد گفت: امریکا مرزهای شما را تضمین میکند.» بیکر افزود چنین تضمینی را هیچ طرفی جز ایالات متحده نمیتواند ارائه کند.
بیکر افزود: یکی از عناصر افزودهای که در پیام رئیسجمهوری بوش نیامده است، موافقت اسرائیل با کوتاه کردن زمان مذاکرات انتقالی بین اسرائیل و فلسطینیها به نحوی که حتماً یک ساله پایان یابد و همچنین موافقت اسرائیل با گزیرناپذیری برگزاری گفتوگوهای چندجانبه برای بررسی مسائل منطقهای در درون کنفرانس [بینالمللی] صلح و در چارچوب نظارت امریکا و شوروی است. نقش سازمان ملل متحد هنوز در حال بحث و بررسی است. بیکر گفت: اروپاییها میتوانند نمایندهای از سوی خود بفرستند تا ملاحظات آنها را در جلسه افتتاحیه و هنگام بازبرگزاری گفتوگوها، مطرح کند. بیکر به این نکته هم پرداخت که اسرائیل با پذیرش نشستن با فلسطینیهایی از سرزمینهای اشغالی از موضع خود کوتاه آمده است. از او پرسیدم «این کوتاه آمدن از موضع است؟ اگر نشستن رودررو با سازمان آزادیبخش را میپذیرفت میشد آن را کوتاه آمدن تلقی کرد. اما در این موضوع آنها امتیاز گرفتهاند و چیزی ندادهاند. این کوتاه آمدن از سوی آنها نیست و اگر صلح میخواهند، باید راه حل عادلانهای برای مشکل فلسطین تدارک بینند.»
بیکر گفت: «اسرائیل با سازمان آزادیبخش مذاکره نمیکند، اما فلسطینیان از سرزمینها [ی اشغالی] و سازمان [آزادیبخش فلسطین] و اردن با آرامش و به شکل غیرآشکار، درباره هیأت مشترکی توافق خواهند کرد.» در پی این بحث فضای نشست ما بار دیگر تنش آلود شد و بیکر را واداشت که بگوید: «باور کنید حکومتی در امریکا بهتر از حکومت فعلی نخواهید یافت. فرصت را از دست ندهید». به او گفتم: «مشکل اصلی با حکومت امریکا نیست، با حکومت اسرائیل است، اگر دلخوش به این بودیم که در توان ایالات متحده است که بیاثرپذیری از روابط راهبردی خود با اسرائیل، بر اسرائیلیها فشار بیاورد، تردیدی درباره نتایج نداشتیم.» همچنین افزودم: «اما نگران آن هستیم که اگر شما در برابر اسرائیلیها کرنش کردید و نتوانستیم آنها را در مذاکرات نسبت به نقش فعال سازمان ملل متحد قانع کنیم، چگونه خواهید توانست آنها را به سازشی قانع سازید که بر اساس مشروعیت بینالمللی باشد.»
از ایالات متحده خواستم تضمینی درباره هدف مذاکرات ارائه کند و به او دقیقاً این سخنان را گفتم: «هدف، میبایست آشکار باشد، که بازگرداندن حق ما است.» بیکر گفت او تنها میتواند بر اصل «زمین در برابر صلح و نپذیرفتن پیوست یک اینچ از جولان توسط اسرائیل» تأکید کند و اینکه امریکا متعهد به «تضمین مرزهایی است که شما و اسرائیلیها توافق کرده و آن را ترسیم میکنید.»
بیکر پی در پی فرمول «زمین در برابر صلح» را تکرار میکرد. از او پرسیدم: «چرا نمیگویید زمینهای مشخص در برابر صلح مشخص تا دربرگیرنده همه سرزمینهای اشغالی عربی باشد؟» او پاسخ داد: «این فرمول با همه جبههها سازگار است. اما اگر آنچه شما میگویید را مبنا قرار دهیم، فرض کنیم اسرائیل با اعلام اینکه فلان زمین را میخواهم نگه دارم مایل باشد با توافق با طرف فلسطینی، زمینهایی را با آنها مبادله کند. در این صورت به نظر شما برگزاری کنفرانس را در جدال پیرامون این موضوع با شکست مواجه کنیم؟» من گفتم این یعنی اسرائیلیها میتوانند هر چه را نمیپسندند، ویران کنند.
نامه پاسخ
اجلاس سران ۷ کشور صنعتی جهان، در حال یا در آستانه برگزاری در لندن و از زوایای مختلف از اهمیت برخوردار بود. هم به اعتبار حضور قدرتمندترین اقتصادهای جهان و هم بهخاطر برگزاری آن پس از پیروزی این کشورهای سرمایهداری بر اردوگاه کمونیستی و همچنین حضور جورج بوش رئیسجمهوری امریکا بهعنوان قطب اصلی اردوگاه سرمایهداری که با همراه داشتن موافقت حافظ اسد رئیسجمهوری سوریه با برگزاری کنفرانس صلح، وارد نشست میشد. با اینکه نشست سران هفت کشور بهطور معمول، پوشش رسانهای گستردهای نمییافت، اما سر و صدای رسانهای که در پیامد نشست لندن شکل گرفت جهان را آکنده از امید به برگزاری زودهنگام کنفرانس صلح خاورمیانه کرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دور نما
-
اسرائیل در لاک دفاعی
-
تجمع کم رونق حامیان ترامپ
-
دوگانه تهدید در کاخ سفید و پنتاگون
-
بازسازی «پیمان آتلانتیک» با ساز و کارهایی جدید
-
روایت گمشده
اخبارایران آنلاین