فرمانده انتظامی البرز:
تیراندازی پلیس به متهم سهوی بود
گروه حوادث / همزمان با مرگ یک شرور سابقه دار با شلیک پلیس در مهرشهر کرج فرمانده انتظامی البرز این اقدام را سهوی دانست.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، دو روز قبل فیلمی در فضای مجازی منتشر شد که در آن مردی جوان در حالی که نیمه برهنه است در یکی از خیابانهای مهرشهر کرج در حال عربده کشی بوده و برای خودروهای عبوری و عابران پیاده مزاحمت ایجاد میکند. اما وقتی مأموران پلیس برای دستگیری وی وارد عمل میشوند بر اثر شلیک گلوله یکی از مأموران پلیس متهم کشته شد.
در حالی که انتشار این فیلم در فضای مجازی واکنشهای زیادی از سوی کاربران بهدنبال داشت صبح دیروز سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی البرز درباره این حادثه توضیحاتی ارائه داد. وی درباره کلیپ منتشر شده از شلیک مأمور انتظامی بهسمت یک متهم در منطقه مهرشهر کرج گفت: ساعت ۲۰:۲۰ دقیقه ۱۳ شهریور خبری مبنی بر عربده کشی و قدرت نمایی با سلاح سرد توسط شخصی در منطقه مهرشهر کرج به مرکز فوریتهای پلیسی استان اعلام و بلافاصله مأموران کلانتری ۲۲ مهرشهر برای بررسی موضوع به محل اعزام شدند.
مأموران با حضور در محل حادثه متوجه شدند که شخصی با حالت غیر عادی به وسیله سلاح سرد اقدام به قدرت نمایی در معابر شهری کرده و علاوه براخلال و بر هم زدن نظم عمومی، اقدام به وارد آوردن آسیب به چهار نفر از جمله یک خانم و اموال مردم از جمله چند خودرو و یک سوپرمارکت کرده است.
فرمانده انتظامی استان البرز اظهار کرد: بلافاصله مأمور انتظامی وارد عمل شده و متهم را به آرامش دعوت کرد که وی بدون توجه به این موضوع بهسمت مأمور نیز حمله ور شد که در این هنگام مأمور در یک اقدام ضربتی متهم را به زمین زد اما در حین دستبند زدن بهدلیل نزدیک شدن سایر افراد برای خلع سلاح پلیس در یک اقدام سهوی، تیری از اسلحه خارج و به متهم برخورد کرد.
این مقام انتظامی با بیان اینکه رسانههای معاند فقط بخش کوچکی از کلیپ را تقطیع کرده و روی آن مانور میدهند، تصریح کرد: فیلم کامل اوباشی گری و حمله به شهروندان از سوی این متهم توسط مرکز اطلاعرسانی پلیس منتشر خواهد شد.
سردار محمدیان با بیان اینکه متهم هفت فقره سابقه درگیری و نزاع داشته، خاطرنشان کرد: تحقیقات تخصصی از سوی مبادی نظارتی پلیس و دستگاه قضایی در خصوص این موضوع در حال انجام است.
فرمانده انتظامی استان البرز در پایان یادآور شد: امنیت شهروندان خط قرمز پلیس است و هر کسی بخواهد این مهم را خدشه دار کند با برخورد پلیس مواجه خواهد شد.
بازی مرگ پسر4 ساله زیر چرخ های کامیون
گروه حوادث/ کودک 4 سالهای که کنار کامیون دوست پدرش سرگرم بازی بود، به دلیل سهلانگاری راننده، زیر چرخهای کامیون مصدوم شد و پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 2 بعد از ظهر سهشنبه 16 شهریور، مأموران کلانتری 137 نصر در تماس با بازپرس مصطفی واحدی از مرگ پسر 4 سالهای در یکی از بیمارستانهای پایتخت خبر دادند.
در بررسیهای اولیه مشخص شد که کودک به همراه خانوادهاش ساکن خاورشهر بوده است. پدرش نیز که کامیوندار بود، در شرکتی کار میکرد.
روز حادثه کودک در کنار کامیون دوست پدرش سرگرم بازی بوده که راننده کامیون بدون آنکه متوجه حضور کودک شود، سوار خودرواش شده و آن را به حرکت در آورد اما ناخواسته کودک را زیر گرفت. پسرک که بشدت مجروح شده بود، به بیمارستانی در خاورشهر منتقل شد اما با توجه به شدت جراحات، کودک را به تهران منتقل کردند. با این حال تلاش کادر درمان بیمارستان بی نتیجه ماند و پسر 4 ساله جان باخت.
پدر و مادر از خون پسرشان گذشتند
گروه حوادث / مرد جوانی که متهم است با ضربه چاقو برادرش را به قتل رسانده صبح روز گذشته در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران در حالی محاکمه شد که اولیای دم اعلام گذشت کردند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از مهر سال ۹۸ به دنبال وقوع درگیری خونین در یکی از قهوهخانههای کهریزک آغاز شد. پس از حضور مأموران و تحقیقات اولیه مشخص شد صاحب قهوهخانه بهنام شاهرخ توسط برادر کوچکش شهرام زخمی و به بیمارستان منتقل شده است و در ادامه شهرام بازداشت شد.ساعاتی بعد شاهرخ در بیمارستان فوت کرد.
پس از آن شهرام 35 ساله مورد بازجویی قرار گرفت و مدعی شد قصدی برای قتل نداشته است. با این حال صحنه جرم بازسازی و پرونده وی با صدور کیفرخواست به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول از پسرشان اعلام گذشت کردند.
سپس متهم درحالی که بشدت متأثر بود گفت: من فقط برادرم را از دست ندادهام بلکه بهترین رفیقم کشته شد و از این موضوع بشدت ناراحت هستم. با اینکه پدر و مادرم من را بخشیدهاند اما آنقدر عذاب وجدان دارم که برای خودم آرزوی مرگ میکنم.
وی در تشریح انگیزه قتل گفت: برادرم سالها قهوهخانه داشت و من هم به قهوهخانه او رفت و آمد داشتم. دو روز قبل از این ماجرا به قهوهخانه او رفتم اما به دوستان او که در گوشهای نشسته بودند سلام نکردم. عصر همان روز وقتی شاهرخ به خانه برگشت از من گله کرد. آن روز سر این موضوع با هم بحث کردیم و دقایقی بعد بحث پایان یافت. تا اینکه روز حادثه دوباره برادرم این بحث را شروع کرد و گفت که با این کارم او را پیش دوستانش خراب کردهام. سر همین موضوع با هم درگیر شدیم و به یکباره چاقو کشید و به سمتم حملهور شد. من هم چاقو رو از دستش گرفتم و یک ضربه به او زدم. من برای دفاع از خودم این کار را انجام دادم. من 3 فرزند دارم اما با این اتفاق شوم زندگیام از هم پاشید دیگر نمیتوانم به چشمان پدر و مادر و سه فرزندم نگاه کنم.
با پایان دفاعیات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
بازسازی صحنه سرقت از طلافروشی کرج
گروه حوادث/ سارقان مسلح که روز روشن به یک طلافروشی در کرج دستبرد زده بودند به بازسازی صحنه جرم پرداختند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 11و ده دقیقه صبح دیروز خودروهای پلیس مقابل یک طلافروشی در خیابان شهید بهشتی کرج توقف کرده و دهها مأمور پلیس به همراه سه مرد جوان که لباس متهم بر تن داشتند مقابل چشمان متعجب رهگذران از خودروها پیاده شدند. قرار بود سه متهم صحنه سرقت مسلحانه خود از طلافروشی را بازسازی کنند.
قبل از شروع بازسازی صحنه، سردار عباسعلی محمدیان فرمانده نیروی انتظامی البرز ضمن هشدار به مجرمان و برهمزنندگان نظم و امنیت عمومی گفت: پلیس با کسانی که بخواهند آسایش شهروندان را مختل کنند، بدون هیچ اغماضی برخورد خواهد کرد و از تمام ظرفیت خود برای این اقدام استفاده خواهیم کرد.
وی در ادامه گفت: حدود ساعت یک ظهر 24مرداد امسال پلیس در جریان سرقت مسلحانه از یک طلافروشی قرار گرفت. در تحقیقات اولیه پلیس با کنترل دوربینهای مداربسته دریافت سارقان مسلح با یک خودرو سمند بادمجانی رنگ اقدام به سرقت کردند، در حین فرار گشت پلیس راهور آنها را تعقیب کرده که سمند را رها کرده و پراید سفید رنگی را سرقت کردند بعد از آن بلافاصله بعد از یک کیلومتر پراید را رها کرده و سمند دیگری را سرقت کرده و به سمت تپههای حصار در شهرستان کرج متواری شدند.
با اقدامات شبانه روزی پلیس آگاهی با توجه به اینکه به خاطر پوشش صورت متهمان هیچ سرنخی از آنها در دست نبود اما سرانجام متهمان شناسایی و دو نفر از آنها در استان لرستان دستگیر شدند.
سرهنگ نادربیگی رئیس پلیس آگاهی استان البرز نیز درباره سوابق کیفری این متهمان به خبرنگار «ایران» گفت: سارقان دربازجوییهای انجام شده به سرقت مسلحانه در شهرستانهای شهریار، پاکدشت، ورامین و شهرستان تفرش استان مرکزی اعتراف کردند.یکی از متهمان این پرونده، سارق حرفهای و سابقهداری است که به حبس محکوم شده بود اما با سپردن وثیقه از زندان آزاد شده بود.
اظهارات مرد طلافروش
صاحب طلافروشی که مرد میانسالی بود درباره روز حادثه گفت: من و دخترم در طلافروشی بودیم که ناگهان سه مرد با اسلحه وارد مغازه شدند و شروع به شکستن شیشه ویترین کردند و در عرض یک دقیقه و20 ثانیه طلاها را سرقت کردند. یکی از آنها با چاقوی تیز ضربهای به بازوی من زد و فرار کردند. وقتی به من خبر دادند که این متهمان دستگیر شدهاند بشدت شوکه شدم چون فکر نمیکردم بتوانند آنها را شناسایی و دستگیر کنند اما از نیروی انتظامی برای دستگیری آنها قدردانی میکنم.
مرگ سارق پس از سرقت گوشی آیفون
گروه حوادث- مرجان همایونی/ سارق خشن که بههمراه 5 همدستش اقدام به سرقت یک دستگاه گوشی تلفن همراه آیفون کرده بود، هنگام فرار در یک حادثه جان باخت.
بهگزارش «ایران»، ساعت 9 شب سهشنبه 16 شهریور مأموران کلانتری 104 عباس آباد در جریان تیراندازی، زیر پل سیدخندان قرار گرفتند. همزمان با اعلام خبر تیراندازی، گزارش مرگ مرد موتورسواری در خیابانی نزدیک محل تیراندازی نیز به آنها گزارش شد.
با اطلاع از این خبر، موضوع بلافاصله به بازپرس مصطفی واحدی اعلام و مأموران برای بررسی ماجرا راهی محل شدند.
با حضور در محل تیراندازی، مأموران دریافتند که عامل تیراندازی مرد جوانی بهنام سهیل است که در محل تصادف حضور دارد.
در بررسیهای اولیه مشخص شد تیرانداز 40 ساله مجوز حمل سلاح دارد. مرد جوان در رابطه با علت و انگیزه تیراندازی گفت: من بواسطه شغلم مجوز حمل سلاح دارم. لحظاتی قبل از تیراندازی در حال رفتن به خانهام بودم که 6 مرد سوار بر سه موتورسیکلت به من نزدیک شدند. من در حال صحبت با تلفن همراهم که آیفون 12 است بودم و وقتی مردان موتور سوار به من نزدیک شدند متوجه شدم که قصد سرقت گوشی مرا دارند. یکی از آنها از موتور پیاده شد و به سمت من آمد و چاقوی بزرگی را روی گردن من گذاشت و گوشی تلفن همراهم را خواست. برای حفظ جانم، گوشی تلفن همراهم را به وی دادم.
مالباخته گفت: گوشی را که به سارق دادم او به سمت موتورسیکلت رفت. از آنجا که اطلاعات مهمی در گوشیام داشتم بلافاصله اسلحهام را بیرون آوردم و به سمت سارقان گرفته و با دستور ایست از آنها خواستم تسلیم شوند. اما آنها به ایست من توجهی نکرده و فرار کردند و من هم برای ترساندن آنها چند تیر هوایی شلیک کردم. اما سارقان متواری شده و گوشی تلفن همراهم را به سرقت بردند.
مرگ سارق جوان
سهیل ادامه داد: بعد از سرقت به سمت خانه به راه افتادم تا مدارک گوشیام را بردارم و برای شکایت نزد پلیس بروم. اما یک کوچه از محل سرقت فاصله گرفته بودم که مردی موتورسوار به من نزدیک شد و گفت: سارقی که گوشی تلفن همراه شما را به سرقت برده، تعادلش را از دست داده و روی زمین افتاده است.
همراه آن مرد به محلی که وی گفت رفتیم. سارق جوان خونین روی زمین افتاده بود. تلفن همراهم نیز دست یک زن بود که مدعی بود شاهد سرقت تلفن همراهم بوده و وقتی سارق به زمین خورده تلفن از دستش رها شده و او نیز گوشی را برداشته و به من پس داد.
مأموران در تحقیق از شاهدان دریافتند، سارقان پس از سرقت گوشی تلفن همراه سهیل، با سرعت از محل دور شدهاند. اما هنگام فرار ناگهان راکب موتورسیکلت تعادلش را از دست داده و به زمین افتادند. یکی از سارقان سرش به جدول کنار خیابان برخورد کرده و بشدت مصدوم میشود. همدست او که با این صحنه مواجه میشود، سوار موتور شده و به همراه 4 سارق موتورسوار دیگر محل را ترک کرده و دوست زخمیشان را در صحنه رها میکنند. پس از انتقال سارق به بیمارستان وی بر اثر جراحات وارده جان باخت.
بدین ترتیب بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی پایتخت، دستور شناسایی هویت سارق، بررسی سابقه کیفری و شناسایی همدستان وی را صادر کرد.
فرودگاه قلعه مرغی- 14
در جست و جوی قاتل خواهر
محمد بلوری/ اشاره : برخورد دستهای از کبوتران با یک هواپیمای نظامی در تهران منجر به سقوط این هواپیما شد که چند سرنشین کشته شدند. با آغاز کبوترکشی، دادگاههای نظامی محاکمه کفتربازها را آغاز کردند و در حاشیه فرودگاه قلعهمرغی اولین فرودگاه تهران، کفترکشی به استوار نایب معاون پاسگاه ژاندارمری محل سپرده شد.
چادر سیاه و سنگین شب، روی آبادی خیمه زده بود. بادی نمیوزید، برگی نمیجنبید، هوا دم کرده و نفسگیر شده بود. آسمان پرستاره، مثل یک صفحه فولادی رنگی بنفش داشت. یک مرغ شب، در میان انبوه تیره درختان آواز غمناک سر داده بود و مدام تکرار میکرد. حق... حق... در یکی از کوچههای محله غربتیها یک سگ، روی خرپشته خانهای به گردن درازش کش میداد و چشمان فروزانش را به تاریکیهای کوچه تیز میکرد با پوزه سیاه و مرطوبش بوی آشنایی را حس میکرد. چانهاش را روی پنجه پاهایش خواباند و با حالتی توسری خورده، شروع به نالیدن کرد. کم کم سایه یک جوان بلندقد در تاریکیها پیدا شد. سگ شوق زده به وسط کوچه جست زد و به طرفش دوید. جوان خم شد و در حال نوازش سر پشمالوی حیوان گفت: _ دلت برام تنگ شده بود آره؟ و با هم به طرف درخانه دویدند. کوچه سوت و کور بود. جوان نگاهی به دو سوی کوچه انداخت و کلیدی را در قفل در چرخاند. حیاط خانه برایش فضایی غریبه با خاطراتی دور به نظر میآمد. نگاهی به پنجره اتاق خواهرش کرد و پا روی ایوان گذاشت. مادرش با پیراهن و لچک سیاه وسط اتاق نشسته بود و قاب عکس اقدس میان زانوهایش بود. مویه کنان سرش را سوگوارانه میجنباند و نگاه اشکآلودش را بر نمیداشت. توی قاب عکس، اقدس با پیرهن قرمز گلدارش به او میخندید و چشمانش از بیخیالی میدرخشید. مادر پشت به در اتاق داشت و پسرش را نمیدید. جوان سایه وار از کنارش گذشت. رفت کنج اتاق چندک زد و دو ساق پاها را تنگ در بغل گرفت. مادر سربلند کرد و چشمهای سرخ اشکآلودش با دیدن او غمگینانه شعله کشید کف دستها را به زانوهایش کوبید و آنگاه دردمندانه رو به سقف اتاق نالید: - وای... وای... جز جیگر بزنی حیدر، چطور دلت اومد کارد تو سینه دختر گلم فروکنی!
و مشتکوبان به روی زانوها، سرش را به روی شانهها به نوسان درآورد و نالید: وای... وای... دلم داره آتیش میگیره پسرم!
و تناش را به نوسان درآورد.
پسر بهت زده و سرگشته بیآنکه به مادرش نگاه کند گفت: اینقدر بیتابی نکن مادر. کلافه بود و با یادآوری قتل خواهرش، در خود میپیچید. با بیقراری بلند شد و به پای پنجره رفت. در حالی که از خشم دندانها را روی هم میفشرد روبه حیاط ایستاد و پرسید: -کسی سراغ منو نگرفت؟
مادر گوشه چارقدش را روی چشمهای اشکالودش کشید و جواب داد:
- امنیهها دارن دنبال اون نامرد میگردند.
حیدر یک دسته از کاکلفرو ریختهاش به روی پیشانی را پس زد و گفت:
- من دارم میرم عزیز. مادر سربرگرداند، با چشمهایی سرشار از حسرت و غم تماشایش کرد. در نگاه تسکین یافتهاش دیگر از خشم و کینه نشانی نبود. لبهای ورم کردهاش به لرز افتاد با نگاهی به حسرت به پسرش گفت: - تو هم تنهام میزاری پسرم؟حیدر گفت: باید برم عزیز. برات پول میفرستم که دست تنگ نمونی. از اتاق که بیرون میرفت صدای مادرش را شنید.
- تو هم تنهام میذاری پسرم؟ حیدر با تلخی جوابش داد: به سفر قندهار که نمیرم عزیز. چند ماه دیگه میآم. -به دخترخالهات چه بگم؟ حیدر شانههایش را بالا کشید و گفت: نمیدونم.
دستها را به دو سوی چارچوب در اتاق فشرد و ادامه داد: - از صاحبکارم پنجاه تومن طلبکارم بگیر خرجش کن. من رفتم.
مادر با دستمالی که توی مشتاش میفشرد دماغش را گرفت و با صدایی گرفته در گلو پرسید: گشنهات نیست ننه؟ حیدر جوابش را نداد و از پلههای ایوان پایین رفت. حیاط پر از آواز زنجرهها بود. مادر با احساس فاجعهای تکان خورد و پرههای سرخ دماغش به لرز افتاد سراسیمه پاشد و با زانوهای تاشده خودش را به ایوان کشاند و پسرش را صدا زد:
- حیدر...! او رفته بود.
ادامه روز پنجشنبه آینده
شهادت مامور پلیس به دست سارق مسلح
گروه حوادث/ سارق مسلح وقتی مأموران پلیس را مقابل خود دید، با شلیک گلوله یکی از مأموران را به شهادت رساند.
سرهنگ حسین زلقی، فرمانده انتظامی آبادان در این باره گفت: ساعت ۱۷ و ۵۰ دقیقه سهشنبه مأموران کلانتری ۱۱ آبادان هنگام گشت به یک دستگاه خودروی پژو مشکوک شدند و برای بررسی بیشتر با رعایت حقوق شهروندی دستور ایست صادر کردند.
وی با بیان اینکه خودرو بدون توجه به ایست پلیس متواری و پس از تعقیب و گریز و درگیری مسلحانه سارق مسلح با پلیس متوقف شد، گفت: شرور مسلح بعد از پیاده شدن از خودرو به صورت مستقیم با اسلحه کلاشنیکف به سمت مأموران گشت کلانتری اقدام به تیراندازی کرد که سروان «مهدی آزمون» بر اثر اصابت گلوله و شدت جراحت وارده پس از انتقال به بیمارستان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.سرهنگ زلقی با بیان اینکه ضارب از سارقان مسلح تحت تعقیب است، افزود: از سارق مسلح یک دستگاه خودروی پژو و سه تیغه خشاب پُر فشنگ کشف شد.فرمانده انتظامی آبادان با اشاره به متواری شدن متهم گفت: با توجه به شناسایی متهم، دستگیری وی به صورت ویژه در دستور کار پلیس قرار دارد.
کلاهبرداری با فروش خودروهای تصادفی
گروه حوادث/ اعضای یک باند که با تبلیغ فروش خودروهای مدل بالا در سایتهای اینترنتی خودروهای تصادفی را به مشتریان میفروختند دستگیر شدند. به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، تیر امسال کارآگاهان پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران با 5 پرونده مشابه روبهرو شدند که شاکیان اظهار داشتند، قصد خرید خودروی کارکرده مدل بالا داشتند و با متهمان در سایتهای اینترنتی آشنا شدهاند، ولی پس از معامله متوجه شدهاند که خودروها تصادفی بوده و کلاهبرداران خودروی تصادفی را به قیمت خودروی سالم به آنان فروختهاند.
سرهنگ کارآگاه «کیانوش ناصری» رئیس پایگاه پنجم پلیس آگاهی تهران بزرگ در تشریح این پرونده بیان داشت: در بررسیهای اولیه کارآگاهان مطلع شدند، فردی سابقهدار با همدستی 3 نفر از همدستانش ضمن درج آگهی فروش خودروهای مدل بالا در سایت اینترنتی، با خریداران در میدان مرکزی میوه و ترهبار تهران برای بازدید خودرو قرار گذاشته و با معرفی خود بهعنوان غرفهدار میدان میوه و ترهبار تهران، اعتماد خریداران را جلب و در همین لحظه سایر همدستان متهم بهعنوان خریدار جدید و کارشناس وارد معامله میشدند و با انجام مانورهای متقلبانه، مال باختگان را به خرید خودرو ترغیب کرده و بلافاصله بدون تنظیم مبایعه نامه در دفترخانه حاضر و خودرو را به خریداران انتقال میدادند.پس از هماهنگیهای قضایی سرانجام سرکرده این باند در مخفیگاهش در تهران پارس دستگیر شد. متهم به 5 فقره کلاهبرداری با همکاری 3 همدستش اعتراف کرد و سایر اعضای این باند نیز در عملیات جداگانه دستگیر شدند و به جرائم خود اعتراف کردند.این مقام انتظامی در پایان با بیان اینکه کارشناسان ارزش ریالی اموال کلاهبرداری شده را 15 میلیارد ریال اعلام کردهاند، اضافه کرد: با تکمیل تحقیقات پلیسی، هر 4 متهم با صدور قرار مجرمیت روانه زندان شدند.