ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
حضرت محمد (ص): هرکس مؤمنی را بیازارد، مرا آزرده است و هر کس مرا بیازارد، بیشک، خداوند عزوجل را آزرده است و هرکس خدا را بیازارد، در تورات و انجیل و زبور و قرآن، نفرین شده است. (بحار الأنوار :ج 67 ص 72 ح 40)
قادر آشنا: برای واکسیناسیون هنرمندان تئاتر تلاش میکنیم
ما مدتهاست که در مرکز هنرهای نمایشی پیگیر واکسینه کردن هنرمندان تئاتر هستیم و بخصوص آقای صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم به جد این موضوع را دنبال میکنند. پیشنهاد ما به صندوق اعتباری هنر این است که گروههای نمایشی که اثری روی صحنه دارند و همینطور گروههایی که تا شهریور ماه در نوبت اجرا هستند، همراه با سالنداران در اولویت واکسیناسیون قرار بگیرند به این معنی که هم این گروهها و هم کارکنان سالنها خارج از بحث سنی، در اولویت باشند و بتوانند زودتر واکسن بزنند. ما این پیشنهاد را قبلاً مطرح کردهایم و همچنان پیگیر آن هستیم و این پیشنهاد برای تمام سالنهای فعال، فارغ از دولتی یا خصوصی، در حال پیگیری است. روند صدور مجوز ادامه دارد. تنها یک بند به آن اضافه شده مبنی بر اینکه گروههای نمایشی ملزم به در نظر گرفتن شرایط کرونایی و رعایت پروتکلهای بهداشتی هستند و این گونه نیست که صدور مجوزها متوقف شده باشد.
بخشی از گفتههای مدیر کل هنرهای نمایشی با ایسنا
در سوگ جلال ستاری
نامی که در فرهنگ ایران ماندگار خواهد شد
سید محمد بهشتی
فرهنگ شناس
جلال ستاری از معدود اسطورهشناسان ایران بود. اگر جایگاه اساطیر در شناخت فرهنگمان بدرستی مورد توجه قرار بگیرد آن وقت اهمیت و ارزش فعالیتهای علمی زنده یاد جلال ستاری بیشتر آشکار خواهد شد. اساطیر ویژگی و شاخصههای فرهنگی را به مراتب رساتر و سلیستر از تاریخ بیان میکنند؛ البته این بدان معنا نیست که ما مستغنی از تاریخ هستیم بلکه نشان دهنده جایگاه و اهمیت اساطیر است. زبان اساطیر اما زبان رمزی است و رمزگشایی آن کار آسانی نیست. اینجاست که نقش اسطورهشناسان نمایان میشود. از اینرو جایگاه زندهیاد جلال ستاری جایگاه ممتازی است. ایشان از جمله معدود اسطورهشناسان بسیار پرکار نیز بودند. در طول حیات علمی کارهای فراوانی انجام دادند، جسته و گریخته کار نکردند بلکه ثبات قدم داشتند و هیچ وقت تحقیق و کار علمی در این حوزه را ترک نکردند مگر در سالهای اخیر که دچار بیماری جدی شدند. از این جهت هم جایگاه مرحوم ستاری ممتاز است. خیلی باید صبر کنیم که ستاری دیگری پیدا شود که چنین عمیق در این حوزه فعالیت کند و ثبات قدم داشته باشد. چه بسا حجم کارهایی که ایشان روی آن سرمایهگذاری کرد و نتوانست به سرانجام برساند بیش از کارهایی باشد که به نتیجه رسیده است. به نقل از شاگردان ایشان شنیدهام که حجم بالایی از فیشهای تحقیقی درباره اساطیر ایرانی تهیه کرده بود اما چه میشود کرد که عمر بشر کوتاه است و این حوزه به لحاظ وسعت و عمق یک اقیانوس است. هر کسی در طول عمر بهرهای میبرد و بهرهای میرساند. جلال ستاری از این جهت عمر پربرکتی داشت. با وجود کارهای زیادی که دلش میخواست انجام دهد و ناتمام ماند کارهایی که به سرانجام رساند بسیار ارزشمند و به یاد ماندنی است. در فرهنگ ما نام ایشان، نام بلندی خواهد ماند.
اسطورهپژوه روانشناس
محمدعلی سجادی
فیلمساز
خبر درگذشت استاد جلال ستاری، اسطورهشناس و مترجم و پژوهشگر معاصر دریغا دریغی است. کتابها و مقالات ایشان برای من که دوستدار اسطوره و راونشناسی هستم بسیار آموختنی بود. بیتردید نگاه ایشان به اسطوره و آثار اسطورهای از منظر روانشناختی غنیمتی بود. دو، سه سال پیش در پی گفتوگو با دوست اسطورهشناس و ادیبم دکتر ابوالقاسم اسماعیلپور خواستار دیدار ایشان شدم. اما حالشان گویا مساعد نبود و از اینرو دیدار و گفتوگو میسر نشد. استاد ستاری رفتند و اما حاصل کارشان بیگمان میراث ماندگاری است. یادشان سبز.
هنرمندان در فضای مجازی
عصر 9 مرداد خبر درگذشت دکتر جلال ستاری، پژوهشگر و اسطورهشناس منتشر شد. خبری تلخ برای دوستداران حوزه فرهنگ و هنر. از سوی دیگر همان شب خبر مصدومیت ارشا اقدسی، بازیگر و بدلکار سینما و تلویزیون کشورمان در جریان همکاری با یک فیلم سینمایی در لبنان هم اعلام شد. این دو خبر باعث شد که هنرمندان از این موضوع بنویسند.
وداع با مرد اسطورهها
درگذشت جلال ستاری باعث شد که صفحات زیادی در فضای مجازی به این نویسنده و پژوهشگر اختصاص یابد. مجید قیصری، کهبد تاراج، کوروش سلیمانی در مقام هنرمند و نشرچشمه، نشر ثالث، صفحه تئاتربازها و ناشرین دیگر این ضایعه را تسلیت گفتند. عباس مخبرمترجم و اسطوره شناس درباره او نوشت: «زنده یاد ستاری در کنار استاد بهار به نسل اول اسطوره شناسان ایرانی تعلق دارد. او در شمار آن گروه از اسطوره شناسان بود که اسطورهها را صرفاً پدیدهای متعلق به گذشته نمیدانست و درباره اسطورههای نوین غرب، اسطورههای بورژوازی، اسطورههای فکری در ایران معاصر و اسطوره تهران مینوشت. پژوهندهای با انگیزه و پرکاربود که در همگانی کردن اسطوره و گسترش افقهای دید اسطوره پژوهان ایرانی نقشی بسزا داشت. ستاری ادبیات، تئاتر و موسیقی را خوب میشناخت و پژوهشهای او در اسطوره شناسی که بردانشی وسیع در این حوزهها استوار است میتواند راهنما و الگویی برای پژوهندگان بعدی باشد.» علی دهباشی نویسنده وسردبیر مجله بخارا هم ضمن تسلیت اعلام کرد: «مجله بخارا شماره ۴۱ (فروردین ـ اردیبهشت ۱۳۸۴) را به جشننامهای برای ایشان اختصاص داد.»، یلدا ابتهاج هم درصفحه شخصی خود نوشت: «دیگر افسانه شد. تنها او بود میان آن همه چهرههایی که به خانه ما رفت و آمد داشتند که مرا مجذوب خود میکرد. آرامشی در عمق به همراه دانایی خیره کننده و توجهش به روانشناسی. اولین مواجهه و تأثیر در دوران نوجوانی که کنجکاوی جهانهای ناپیدا و بینهایت را از طریق این انسانها ممکن میکرد. آرام و ساکت و با لبخندی بر لب، جایی ویژه در جهان من حضور دارند. دریغ که دیگر دیداری نیست…»، تهمینه میلانی هم با تسلیت به لاله تقیان همسر ایشان نوشت: «افتخار آشنایی با این انسان بزرگ را داشتم و افتخار دادند کتاب شهرزاد مرا پیش از چاپ مطالعه فرمودند و مرا تشویق به چاپ آن کردند. ایشان یک استثنا در اسطوره شناسی بودند.»، رؤیا افشار، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر هم از افتخار شاگردی او نوشت: «معلمی بزرگ را از دست دادم، دوستی دانا. بیش آنچه از زندگی دارم مدیون توست....تا ابد خودم، وامدار شما هستم استاد.» و رسول صدرعاملی کارگردان هم درباره اونوشت: «لطفاً در موردش بخوانید و بدانید و بشناسیدش ، منحصر به فرد و یگانه بود و واقعاً سخت است بتوان برای او همتایی تصورکرد. جلال ستاری اسطورههای ایرانی را به ما شناساند و حرفش این بود که : سلاح ایرانیان فرهنگ است و اندیشه.»
چهرهها
محسن قرایی، فیلمنامهنویس و کارگردان در صفحه اینستاگرام با توجه به اینکه در برخی از اخبار از او بهعنوان یکی از نویسندگان سریال «شبکه مخفی زنان»یاد شده نوشت: «در این سریال، نویسنده این کار تنها آقای رحمانیان هستند و نگارش کار برعهده ایشان است و من تنها صاحب طرح این سریال هستم.»
الهام کردا بازیگر هم خبر از اجرا و پیش فروش بلیت نمایش «در انتظار گودو» به کارگردانی امیررضا کوهستانی براساس نمایشنامه ساموئل بکت داده است: «در انتظار گودو» از ۱۴ مرداد ماه در فضای باز پردیس تئاتر باغ کتاب تهران روی صحنه خواهد رفت. جایگاه تماشاگران با توجه به رعایت فاصلهگذاری اجتماعی در فضای باز و بیرونی پردیس تئاتر باغ کتاب طراحی شده است و تماشاگران در طول اجرا باید با ماسک به تماشای اجرا بنشینند.» در این نمایش لیلی رشیدی، الهام کردا، مهین صدری، مونا احمدی بازی دارند.
هوتن شکیبا هم با انتشار عکسی خبر از شروع فیلم سینمایی «ملاقات خصوصی» به کارگردانی امید شمس داده است. او در این فیلم با پریناز ایزدیار و ریما رامینفر همبازی است. فیلمنامه «ملاقات خصوصی» بهصورت مشترک توسط امید شمس و علی سرآهنگ نوشته شده و روایتگر داستانی عاشقانه است.
آرزوی سلامتی برای بدلکار
ارشا اقدسی، بازیگر و بدلکار سینما و تلویزیون برای همکاری با یک فیلم سینمایی خارجی در لبنان بود که روز چهارشنبه 6 مرداد ماه هنگام صحنه چپ کردن ماشین، دچار حادثهای جدی شد و به بیمارستان منتقل شد. این بازیگر و بدلکار متولد سال 1361 است که در پروژههای گوناگون سینمایی، تلویزیونی و تئاتر حضور داشته است. نوید محمدزاده بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر با انتشار عکس اقدسی برای او آرزوی سلامتی کرد. شقایق فراهانی هم با انتشار عکس خندان او در حالی که دستش را به علامت پیروزی بالا برده نوشت: «برای سلامتی بدلکار مطرح سینمای ایران که در سانحه، آسیب جدی دیده است، دعا کنیم.»
زنان کوچک با ماجراهای بزرگ
زهره نیلی
روزنامهنگار
همه آدمها دوست دارند یک خانواده شاد داشته باشند و با هم و در کنار هم با آرامش زندگی کنند. اما وقتی پدر خانواده برای دفاع از وطن به جبهه جنگ میرود، کمی اوضاع و احوال فرق میکند.
اگر دوست دارید بدانید چه اتفاقی میافتد و چه میشود، میتوانید کتاب بخوانید و در تجربه دیگران سهیم شوید؛ آخر نه فرصت داریم و نه لازم است همه چیز را خودمان تجربه کنیم.
داستان «زنان کوچک» از آقا و خانم مارچ و چهار دخترشان «مگی، جو (کتی)، ایمی (سارا) و بتی» میگوید و روزگاری را روایت میکند که خانواده، زندگی آرام و راحتی داشتند و با هم و در کنار هم زندگی میکردند تا اینکه دشمن به شهر آنها حمله کرد و پدر آنها مثل همه مردان شهر به جنگ با دشمن رفت و ماری و دخترانش ناچار شدند برای گذران زندگی خود به خانه عمه پدری بروند؛ عمه خانمی که ابتدا خیلی خشک و سرد با آنها برخورد میکند اما پس از مدتی دخترها با ادب و مهربانی و متانت خود، دل عمه را به دست میآورند.
دخترهایی که میکوشند در نبود پدر بر مشکلات و سختیهای زندگی چیره شوند و انسانهای بهتر و مهربانتری باشند.
«زنان کوچک» یک رمان کلاسیک خانوادگی با موضوع زنانه است که آن را لوییزا میاُلکِت، نویسنده امریکایی نوشته و به نظر میرسد زندگی واقعی نویسنده، الهامبخش او در نوشتن این رمان بوده؛ داستان این پنج زن الگوی خوبی، نه تنها برای نوجوانها که برای خانوادههاست. خانم مارچ زن بسیار عاقل و با درایتی است که همیشه به دخترانش کمک میکند تا مستقل و باسواد بار بیایند. او با وجود تمام مشکلات و درگیریهایش سعی میکند بازارچه خیریه برپا کند و به هموطنان خود یاری رساند. دخترها هم، نه تنها باهوش و زرنگ و درس خواناند که هنرمند و شیکپوش و جذاب هم هستند و تلاش میکنند تا شرایط خانواده خود را درک و کمک کنند تا شرایط بهتر شود.
خلاصه اینکه خواندن این داستان تنها به کار نوجوانها نمیآید. پدر و مادرها و جوانها هم میتوانند این کتاب را که یکی از مهمترین رمانهای خانوادگی است، بخوانند و با شخصیتهای آن آشنا شوند. فرزین مروارید این رمان را ترجمه و انتشارات قدیانی در اختیار مخاطبان علاقهمند گذاشته است.
براساس این داستان، یک مجموعه پویانمایی هم ساخته شده؛ فیلمنامه این انیمیشن را آکیرا میازاکی نوشته و فامیو کوروکاوا آن را کارگردانی کرده است. میازاکی برای جذابتر شدن قصه بعضی از اسامی را تغییر داده و حتی شخصیتهای جدیدی به اصل داستان افزوده است؛ مثل «دیوید»، برادرزاده عمه مارتا که بسیار حریص و پولپرست است یا «جان» برده فراری که خانواده مارچ به او کمک میکنند و «آنتونی بونه» گزارشگری که از کارهای کتی انتقاد میکند همه ساخته ذهن فیلمنامهنویس هستند نه لوییزا میالکت.
هم رمان و هم پویانمایی «زنان کوچک» به خانوادهها و نوجوانها به طور غیرمستقیم و به شیوهای جذاب و خواندنی یاد میدهد کم نیاورند و تلاش کنند تا بر مشکلات و سختیهای زندگی چیره شوند. درعین حال لذت بردن از زندگی را هم از یاد نبرند.
روزنامهنگار
همه آدمها دوست دارند یک خانواده شاد داشته باشند و با هم و در کنار هم با آرامش زندگی کنند. اما وقتی پدر خانواده برای دفاع از وطن به جبهه جنگ میرود، کمی اوضاع و احوال فرق میکند.
اگر دوست دارید بدانید چه اتفاقی میافتد و چه میشود، میتوانید کتاب بخوانید و در تجربه دیگران سهیم شوید؛ آخر نه فرصت داریم و نه لازم است همه چیز را خودمان تجربه کنیم.
داستان «زنان کوچک» از آقا و خانم مارچ و چهار دخترشان «مگی، جو (کتی)، ایمی (سارا) و بتی» میگوید و روزگاری را روایت میکند که خانواده، زندگی آرام و راحتی داشتند و با هم و در کنار هم زندگی میکردند تا اینکه دشمن به شهر آنها حمله کرد و پدر آنها مثل همه مردان شهر به جنگ با دشمن رفت و ماری و دخترانش ناچار شدند برای گذران زندگی خود به خانه عمه پدری بروند؛ عمه خانمی که ابتدا خیلی خشک و سرد با آنها برخورد میکند اما پس از مدتی دخترها با ادب و مهربانی و متانت خود، دل عمه را به دست میآورند.
دخترهایی که میکوشند در نبود پدر بر مشکلات و سختیهای زندگی چیره شوند و انسانهای بهتر و مهربانتری باشند.
«زنان کوچک» یک رمان کلاسیک خانوادگی با موضوع زنانه است که آن را لوییزا میاُلکِت، نویسنده امریکایی نوشته و به نظر میرسد زندگی واقعی نویسنده، الهامبخش او در نوشتن این رمان بوده؛ داستان این پنج زن الگوی خوبی، نه تنها برای نوجوانها که برای خانوادههاست. خانم مارچ زن بسیار عاقل و با درایتی است که همیشه به دخترانش کمک میکند تا مستقل و باسواد بار بیایند. او با وجود تمام مشکلات و درگیریهایش سعی میکند بازارچه خیریه برپا کند و به هموطنان خود یاری رساند. دخترها هم، نه تنها باهوش و زرنگ و درس خواناند که هنرمند و شیکپوش و جذاب هم هستند و تلاش میکنند تا شرایط خانواده خود را درک و کمک کنند تا شرایط بهتر شود.
خلاصه اینکه خواندن این داستان تنها به کار نوجوانها نمیآید. پدر و مادرها و جوانها هم میتوانند این کتاب را که یکی از مهمترین رمانهای خانوادگی است، بخوانند و با شخصیتهای آن آشنا شوند. فرزین مروارید این رمان را ترجمه و انتشارات قدیانی در اختیار مخاطبان علاقهمند گذاشته است.
براساس این داستان، یک مجموعه پویانمایی هم ساخته شده؛ فیلمنامه این انیمیشن را آکیرا میازاکی نوشته و فامیو کوروکاوا آن را کارگردانی کرده است. میازاکی برای جذابتر شدن قصه بعضی از اسامی را تغییر داده و حتی شخصیتهای جدیدی به اصل داستان افزوده است؛ مثل «دیوید»، برادرزاده عمه مارتا که بسیار حریص و پولپرست است یا «جان» برده فراری که خانواده مارچ به او کمک میکنند و «آنتونی بونه» گزارشگری که از کارهای کتی انتقاد میکند همه ساخته ذهن فیلمنامهنویس هستند نه لوییزا میالکت.
هم رمان و هم پویانمایی «زنان کوچک» به خانوادهها و نوجوانها به طور غیرمستقیم و به شیوهای جذاب و خواندنی یاد میدهد کم نیاورند و تلاش کنند تا بر مشکلات و سختیهای زندگی چیره شوند. درعین حال لذت بردن از زندگی را هم از یاد نبرند.
نغمههای «ماه پشت ابر» شنیدنی شد
رضا مهدوی
نوازنده، پژوهشگر و موسیقی شناس
«ماه پشت ابر» از آن دسته آثاری است که میبردت به دنیای خیال درون. نغمههای قدیمی و جاودانه که گاه نام سازنده و سراینده آن ناشناخته (لاادری) و گاه شخصیت مهم موسیقایی مثل امیرجاهد و عارف قزوینی و زرین پنجه است. مقدمه تصانیف از نوید دهقان است و تنظیمها از علیرضا گرانفر که زوج هنری مناسبی بواسطه درک صحیح از نغمات و صدای خوانندگان دریافت شده و خروجی دلنشینی بر مسند نوع موسیقی اصیل ایرانی ارائه گردیده است. انتخاب دو خواننده از یک نسل اما یکی دارای شهرت و آوازه و دیگری کمتر شناخته شده اما با صدایی متین و گرم و نرم برگرفته از آموزههای مَدرَسی نشان از آن دارد که نوید دهقان در چنین مجموعهای از درک و درایت وسیعی در تنوع فضای شنیداری تلألؤ دارد و توانسته «سالار عقیلی» را با مصطفی جلالیپور یک کاسه گرداند و چند اثر را نه فقط درهم پوشانی و همخوانی بلکه در لحظه لحظه ملودیها با توجه به حجم وسعت خواننده رهسپار به جادهای پُردارودرخت که چهچهه پرندگان سرازیر است هر یک را به تنهایی هم در این مسیر سبز به گوش هوش یکسان برساند...!
نوید دهقان از سرمایههای کمانچه نوازی و آهنگسازی در عرصه موسیقی دستگاهی است که نخستین آلبوم رسمی اش را با صدای سینا سرلک «راه و ماه» ابتدای دهه 80 منتشر کرد. دقت نظرش در تفاوتهای صدا کشی از حنجرهها و نوع تحریرها در قالبهای شناخته شده موسیقی ایرانی، شنونده را مطالبه گر میکند که میخواهند هر باره از صداهایی نو و تازه بهرهجویی داشته باشد در خدمت گوشهای نیازمند تنوع طلب! در اینجا هم مصطفی جلالیپور در عین تعهد به مکتب قدیم و جدید آوازخوانی ایرانی که گاه رگههایی از مکتب اسماعیل مهرتاش و گاه ردیف آوازی منتسب به اصفهان با حنجره منعطف و تبحّر در ادوات تحریری چنان آوا و نوایی به گوش میرساند که گوشهای خسته و خفته را جلا میدهد و بیدار کننده است. آهنگها و شعرهایی از امیرجاهد و نصرالله زرین پنجه و عارف قزوینی در کنار شعر حضرت سعدی و وحید دستگردی با دوخوانی این دو آوازخوان خوش خوان روزگار اتفاق نیکویی است که خیلی اندک تا کنون شاهدش بودهایم در یک مجموعه... قطعات «جان من»، «موسم گل»، «نازنین»، «به گردش فروردین» و «مارش خون» در کنار آواز و تحریرها شنیدنیتر شده با تنظیمهای مناسب گوش خانواده ایرانی.
ماهِ پشت ابر
کاری از: نوید دهقان و علیرضا گرانفر
خواننده سالار عقیلی و مصطفی جلالی پور
سال: 1400
ناشر: ترنم داوودی کهن
نوازنده، پژوهشگر و موسیقی شناس
«ماه پشت ابر» از آن دسته آثاری است که میبردت به دنیای خیال درون. نغمههای قدیمی و جاودانه که گاه نام سازنده و سراینده آن ناشناخته (لاادری) و گاه شخصیت مهم موسیقایی مثل امیرجاهد و عارف قزوینی و زرین پنجه است. مقدمه تصانیف از نوید دهقان است و تنظیمها از علیرضا گرانفر که زوج هنری مناسبی بواسطه درک صحیح از نغمات و صدای خوانندگان دریافت شده و خروجی دلنشینی بر مسند نوع موسیقی اصیل ایرانی ارائه گردیده است. انتخاب دو خواننده از یک نسل اما یکی دارای شهرت و آوازه و دیگری کمتر شناخته شده اما با صدایی متین و گرم و نرم برگرفته از آموزههای مَدرَسی نشان از آن دارد که نوید دهقان در چنین مجموعهای از درک و درایت وسیعی در تنوع فضای شنیداری تلألؤ دارد و توانسته «سالار عقیلی» را با مصطفی جلالیپور یک کاسه گرداند و چند اثر را نه فقط درهم پوشانی و همخوانی بلکه در لحظه لحظه ملودیها با توجه به حجم وسعت خواننده رهسپار به جادهای پُردارودرخت که چهچهه پرندگان سرازیر است هر یک را به تنهایی هم در این مسیر سبز به گوش هوش یکسان برساند...!
نوید دهقان از سرمایههای کمانچه نوازی و آهنگسازی در عرصه موسیقی دستگاهی است که نخستین آلبوم رسمی اش را با صدای سینا سرلک «راه و ماه» ابتدای دهه 80 منتشر کرد. دقت نظرش در تفاوتهای صدا کشی از حنجرهها و نوع تحریرها در قالبهای شناخته شده موسیقی ایرانی، شنونده را مطالبه گر میکند که میخواهند هر باره از صداهایی نو و تازه بهرهجویی داشته باشد در خدمت گوشهای نیازمند تنوع طلب! در اینجا هم مصطفی جلالیپور در عین تعهد به مکتب قدیم و جدید آوازخوانی ایرانی که گاه رگههایی از مکتب اسماعیل مهرتاش و گاه ردیف آوازی منتسب به اصفهان با حنجره منعطف و تبحّر در ادوات تحریری چنان آوا و نوایی به گوش میرساند که گوشهای خسته و خفته را جلا میدهد و بیدار کننده است. آهنگها و شعرهایی از امیرجاهد و نصرالله زرین پنجه و عارف قزوینی در کنار شعر حضرت سعدی و وحید دستگردی با دوخوانی این دو آوازخوان خوش خوان روزگار اتفاق نیکویی است که خیلی اندک تا کنون شاهدش بودهایم در یک مجموعه... قطعات «جان من»، «موسم گل»، «نازنین»، «به گردش فروردین» و «مارش خون» در کنار آواز و تحریرها شنیدنیتر شده با تنظیمهای مناسب گوش خانواده ایرانی.
ماهِ پشت ابر
کاری از: نوید دهقان و علیرضا گرانفر
خواننده سالار عقیلی و مصطفی جلالی پور
سال: 1400
ناشر: ترنم داوودی کهن
تئاتر میتواند آموزگار جامعه باشد
حسن دادشکر
کارگردان تئاتر
تئاتر در معنای واقعی خود و در قامت یکسویه فرهنگی و هنری همیشه آموزگار انسانها بوده و خواهد بود و بشر هیچوقت نمیتواند بینیاز از فرهنگ رشد کند و حرکت اجتماعی داشته باشد. این فصل و بخش از فرهنگ، همواره به بشر کمک کرده تا طبیعت را به نفع خود شکل دهد و با کمک و درک چنین سویه فرهنگی مسائل و مصایب اجتماعی دنیای مدرن را دریابد و از آن راهحل بیرون بیاورد. در واقع تئاتر، پاسخگوی نیازها و خلأهای انسان امروزی است؛ چه این نیاز یک مسأله خانوادگی باشد و چه در مقیاس کلانتر یک نیاز و مسأله اجتماعی. تئاتر برای تمامی پرسشهای بشر پاسخی دارد که آن را در قاب و قالبهای هنری ارائه میکند و میتواند نجاتبخش جامعه در بحرانها و صدمههای پیش آمده باشد. با اینهمه این تأثیرگذاری شرط و شرایطی دارد که باید به آن توجه و بسترهایش را مهیا کرد. تئاتر برای یک جامعه پیشرفته و فهیم، یک امر جاری، ساری و همیشگی و لاینقطع است. یعنی در جا و شرایطی میتوانیم بگوییم تئاتر جوابگوست و میتواند به نقش خود عمل کند که آن را بهصورت یک خوراک فرهنگی درآورده باشیم و مدام این خوراک را در جامعه در دسترس قرار داده باشیم. در شرایطی که تئاتر و هنر نمایش، به یک ضرورت اجتماعی و فرهنگی تبدیل نشده باشد و نگاهی باری به هرجهت به آن شود، تأثیر و انتظاری هم از آن نمیتوان توقع داشت. بهگفتهای دیگر در جامعهای میتوانیم چنین بستری را در طولانیمدت فراهم کنیم که خوراکهای فکری مختلف با ذائقههای مختلف تولید و اجرا شوند و برای هر نوع از این ژانرها و نمونهها هم تماشاچی خاص وجود داشته باشد و زمانی که این بسترسازی اجتماعی به صورت فرهنگ درآمد، آن وقت تئاتر میتواند نقش ذاتی و بنیادین خود را ایفا کند و در این بالندگی و رشد است که تئاتر میتواند در دل هر بحرانی بدرخشد و مرهمی بر دل جامعه باشد و فراتر از این به جامعه کمک کند، راهحل ارائه دهد و آگاهی بخشی داشته باشد. در کشور ما سالهاست که تئاتر وجود دارد و سالهاست که راجع به آن حرف میزنیم و تلاش میکنیم انواعش را برای ذائقههای مختلف تولید کنیم تا به صورت یک عادت دربیاید؛ مثل روزنامه خواندن و کتاب خواندن و... اما به دلایل مختلف از جمله همین منقطع بودن جریان اجراها نتوانستهایم مزه واقعی و کامل تئاتر به عنوان یک جریان فرهنگی مؤثر را حس کنیم.
نکته مهم دیگر اینکه تئاتر در کشور ما، به آن معنا که ما فکر میکنیم مردمی نیست. مردمی به آن معنا که حیاتش را به صورت مستمر و با ضربان منظم از خود مردم بگیرد و مثلاً با بلیتفروشی به حیاتش ادامه بدهد. در کشورهای پیشرفته دنیا، نهادهای مختلف اول حمایت میکنند تا انواع تئاتر تولید و اجرا شود و بعد این قطار روی ریل خودش میافتد و هر سلیقهای مخاطب خاص خود را پیدا میکند و پیش میرود. پس باید برای پیدا کردن حلقه مفقوده تأثیرگذاری تئاتر، به صورت مصداقی، برگردیم و علتالعلل را مثلاً در آموزشهای مدرسه جستوجو کنیم و ببینیم تئاتر به صورت جدی چقدر در مدارس ما وجود دارد. طبیعی است وقتی کودک و نوجوانی در مدرسه و از همان ابتدا به صورت جدی با تئاتر آشنا و آمیخته شود در بزرگسالی هم به اهمیت آن پی میبرد و هم با آن آمیخته میشود و این آمیختگی نسل به نسل ادامه پیدا خواهد کرد؛ همه اینها در کنار هم میتواند هنر نمایش را به نقش اصلیشان یعنی آموزگار بودن نزدیک کند. آموزگاری که میتواند بشر را بیاموزد و همراهی کند.
کارگردان تئاتر
تئاتر در معنای واقعی خود و در قامت یکسویه فرهنگی و هنری همیشه آموزگار انسانها بوده و خواهد بود و بشر هیچوقت نمیتواند بینیاز از فرهنگ رشد کند و حرکت اجتماعی داشته باشد. این فصل و بخش از فرهنگ، همواره به بشر کمک کرده تا طبیعت را به نفع خود شکل دهد و با کمک و درک چنین سویه فرهنگی مسائل و مصایب اجتماعی دنیای مدرن را دریابد و از آن راهحل بیرون بیاورد. در واقع تئاتر، پاسخگوی نیازها و خلأهای انسان امروزی است؛ چه این نیاز یک مسأله خانوادگی باشد و چه در مقیاس کلانتر یک نیاز و مسأله اجتماعی. تئاتر برای تمامی پرسشهای بشر پاسخی دارد که آن را در قاب و قالبهای هنری ارائه میکند و میتواند نجاتبخش جامعه در بحرانها و صدمههای پیش آمده باشد. با اینهمه این تأثیرگذاری شرط و شرایطی دارد که باید به آن توجه و بسترهایش را مهیا کرد. تئاتر برای یک جامعه پیشرفته و فهیم، یک امر جاری، ساری و همیشگی و لاینقطع است. یعنی در جا و شرایطی میتوانیم بگوییم تئاتر جوابگوست و میتواند به نقش خود عمل کند که آن را بهصورت یک خوراک فرهنگی درآورده باشیم و مدام این خوراک را در جامعه در دسترس قرار داده باشیم. در شرایطی که تئاتر و هنر نمایش، به یک ضرورت اجتماعی و فرهنگی تبدیل نشده باشد و نگاهی باری به هرجهت به آن شود، تأثیر و انتظاری هم از آن نمیتوان توقع داشت. بهگفتهای دیگر در جامعهای میتوانیم چنین بستری را در طولانیمدت فراهم کنیم که خوراکهای فکری مختلف با ذائقههای مختلف تولید و اجرا شوند و برای هر نوع از این ژانرها و نمونهها هم تماشاچی خاص وجود داشته باشد و زمانی که این بسترسازی اجتماعی به صورت فرهنگ درآمد، آن وقت تئاتر میتواند نقش ذاتی و بنیادین خود را ایفا کند و در این بالندگی و رشد است که تئاتر میتواند در دل هر بحرانی بدرخشد و مرهمی بر دل جامعه باشد و فراتر از این به جامعه کمک کند، راهحل ارائه دهد و آگاهی بخشی داشته باشد. در کشور ما سالهاست که تئاتر وجود دارد و سالهاست که راجع به آن حرف میزنیم و تلاش میکنیم انواعش را برای ذائقههای مختلف تولید کنیم تا به صورت یک عادت دربیاید؛ مثل روزنامه خواندن و کتاب خواندن و... اما به دلایل مختلف از جمله همین منقطع بودن جریان اجراها نتوانستهایم مزه واقعی و کامل تئاتر به عنوان یک جریان فرهنگی مؤثر را حس کنیم.
نکته مهم دیگر اینکه تئاتر در کشور ما، به آن معنا که ما فکر میکنیم مردمی نیست. مردمی به آن معنا که حیاتش را به صورت مستمر و با ضربان منظم از خود مردم بگیرد و مثلاً با بلیتفروشی به حیاتش ادامه بدهد. در کشورهای پیشرفته دنیا، نهادهای مختلف اول حمایت میکنند تا انواع تئاتر تولید و اجرا شود و بعد این قطار روی ریل خودش میافتد و هر سلیقهای مخاطب خاص خود را پیدا میکند و پیش میرود. پس باید برای پیدا کردن حلقه مفقوده تأثیرگذاری تئاتر، به صورت مصداقی، برگردیم و علتالعلل را مثلاً در آموزشهای مدرسه جستوجو کنیم و ببینیم تئاتر به صورت جدی چقدر در مدارس ما وجود دارد. طبیعی است وقتی کودک و نوجوانی در مدرسه و از همان ابتدا به صورت جدی با تئاتر آشنا و آمیخته شود در بزرگسالی هم به اهمیت آن پی میبرد و هم با آن آمیخته میشود و این آمیختگی نسل به نسل ادامه پیدا خواهد کرد؛ همه اینها در کنار هم میتواند هنر نمایش را به نقش اصلیشان یعنی آموزگار بودن نزدیک کند. آموزگاری که میتواند بشر را بیاموزد و همراهی کند.
عکس نوشت
غار «قوری قلا» یا «قوری قلعه»، بزرگترین غار آبی خاورمیانه با قدمتی ۶۵ میلیون ساله و از جاذبههای توریستی استان کرمانشاه است. نکته جالب توجه درباره این غارشگفت انگیز مرتبط با دمای آن است که در همه فصلها ثابت میماند. اما ویژگی جالب دیگر آن درباره عمق حوضچههای کف غار است که در عمیقترین حالت خودشان به ۱۴ متر میرسند. عکسهای این غار را در خبرگزاری تسنیم ببینید.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
قادر آشنا: برای واکسیناسیون هنرمندان تئاتر تلاش میکنیم
-
در سوگ جلال ستاری
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
زنان کوچک با ماجراهای بزرگ
-
نغمههای «ماه پشت ابر» شنیدنی شد
-
تئاتر میتواند آموزگار جامعه باشد
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین