ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام على علیهالسلام:
نصیحت کردن در حضور دیگران، خُرد کردن شخصیت است.
[شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحدید، ج۲۰، ص۳۴۱، ح۹۰۸]
جواد نوروزبیگی: حق انتخاب را به جامعه واگذار کنیم
بهتر است در این روزها حق انتخاب را به جامعه واگذار کنیم. مرزبندی شدید برای جامعه که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است را کنار بگذاریم. الان جامعه به سانسور حساس شده است و افراد براحتی صحنههای سانسورشده را میگردند و پیدا میکنند، ضمن اینکه مخاطب حق انتخاب بیشتری هم دارد و در نهایت میتواند برنامه مورد علاقه خود را در میان شبکهها و سریالهای خارجی پیدا کند.
بخشی از سخنان تهیه کننده سینما و تلویزیون در برنامه تلویزیونی پرانتز باز خطاب به مسئولان صداوسیما /ایسنا
شورای تخصصی نباید فراموش شود
حمید شانس
مجسمه ساز
الگوی شورای نظارت بر ساخت و نصب مجسمه و یادمانهای شهری، همان شورایی است که در زمان پهلوی هم تشکیل شد. آن زمان شورا متشکل از نماینده استانداری و استادان دانشگاه و نیز نمایندهای از وزارت فرهنگ وقت بود که روی نصب مجسمهها نظارت میکردند و در کل کشور هم همان شورا نظارت میکرد و میتوانست این کار را انجام بدهد، بهدلیل اینکه دو جور مجسمه بیشتر در کشور نداشتیم، یکی مجسمههای شاه بود که به تعداد محدود و مشخص در میادین نصب میکردند.هم شورا وقتش را داشت و هم میتوانست یک کار فیگوراتیو را با اصول مشخصی که بارها تکرار شده، انجام دهد. بعد از انقلاب اسلامی در دوران وزارت آقای خاتمی و به ریاست آقای اسلامی در مرکز هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستند این شورا را دوباره سازمان دهند. ما با بخشی از مجسمه سازان که در ابتدا با هم در ارتباط بودیم در این باره بحث و تبادل نظر کردیم و معتقد بودیم به جای چنین شورایی، تشکلهای هنری را ایجاد کنند که میتواند فراگیرتر باشد و همچنین ظرفیت بیشتری برای نیازهای امروز داشت. با این حال پیگیریهای زیادی شد و در آخر هم شورای نظارت بر ساخت و نصب مجسمه و یادمانهای شهری تشکیل شد، اما به عقیده من این شورا موفقیت چندانی حاصل نمیکند و میتواند به مشکلات عدیدهای منجر شود، چون امروزه تعدد و تنوع مجسمهها در فضاهای عمومی بیش از آن است که در تخصص شورا باشد، آن هم با این نوع ترکیببندی افرادی که تعیین شدهاند. دومین قضیه این است که هنر شهری به یک تخصص پیچیده رشد یافته تبدیل شده است . بنابر این کنترل آن از طریق روش های دیگر خطرناک است. سومین مسأله این است که امروزه نیازمند مشارکت شهروندان در امور شهری هستیم. حاشیههای شهر ما وضعیت بشدت وخیمی دارد. حاشیههای شهر به گسترش شهرها و نیز به از بین بردن طبیعت و محیط زیست کمک کردهاند و از سویی محل بزه و جرم و خلاف شدهاند و شهرداری هم با قاطعیت میخواهد برخورد کند و در نتیجه حاشیههای شهر به فضای خشونت مداوم تبدیل شده است. مشارکت شهروندی نیازمند قابلیت به کارگیری عاطفی در فضای عمومی است و این را هنر شهری باید انجام دهد. این یک تخصص پیچیده است و نمیتوان با شورای نظارت بهدست آورد.
فضای شهری امروزه نیازمند بازسازی است و باید بهطور وسیع این اتفاق بیفتد و قابلیت های ادراکی و اجتماعی و زیستشناسی فضا مورد بازبینی قرار گیرد. جاهایی به آرامسازی و بعضی هم به پاکسازی نیاز دارد. این مسأله باید در فضاهای جدید و با جدیت انجام شود و در فضاهای قدیمی با حوصله پالایش شود. در نتیجه این حجم عظیم از کار نمیتواند با یک شورا و گروه انجام شود. این ترکیبی که از گذشته به عاریه گرفته شده و بیشتر میتواند نقش کنترلی داشته باشد جوابگوی نیازهای تخصصی نیست، البته با شیوههای امنیتی به معنای کلی مخالف نیستیم. ما در هر کاری در وهله اول نگران پیامدها هستیم ،برای همین شیوههای کنترلی داریم. پیشنهاد میکنم حتی اگر چنین شورایی هست در کنارش جریانات تخصصی برای بررسی نیازهای فضای شهری به هنر شکل بگیرد و آن جریان تخصصی فراموش نشود.
به یاد امیرتنبک؛ هنرمند بیداردل
میرعلیرضا میرعلینقی
پژوهشگر تاریخ موسیقی ایران
امیربیداریان نژاد به سال 1311 درمحله سنگلج تهران دیده به جهان گشود. با راهنمایی پدرش نزد استاد مرشد نصرالله از چیرهدستترین تنبکنوازان قدیمی و صاحبنام در شیوههای اجرایی موسیقی زورخانهای به شاگردی نشست و در سال 1336 طبق صورتجلسه شورای موسیقی رادیو و با تأیید موسیقیدانان مشهور آن زمان (حسینعلی ملاح، علی تجویدی، مشیر همایون شهردار و اقبال آذر) به استخدام رادیو درآمد. وی طی سالها کار هنری در ارکستر شماره یک و دو رادیو در نیروی هوایی ارتش نیز خدمت کرد و در زمینههای مختلف نوازندگی، آموزش و سازندگی موسیقی متن فیلم: حسن کچل- نخستین فیلم موزیکال درایران به کارگردانی علی حاتمی-، کوچه مردها، قیصر و... موسیقی چند نمایش عروسکی کار کرد. در 1371 پس از چند سال وقفه در فعالیتهای هنری و اجرای صحنه تدریس خود را در هنرستان موسیقی حوزه هنری به مدیریت رضا مهدوی آغاز کرد و نخستین اجرای صحنهای را به مناسبت درگذشت شاعر معاصر مهرداد اوستا همراه سنتور رضا مهدوی و آواز عبدالحسین مختاباد در موزه هنرهای معاصر برگزار کرد و تا آخرین لحظه عمر اسفند 1374 همکاری صمیمانه خود را با مهدوی قطع نکرد. هنر تنبکنوازی استاد امیر بیداریان هماهنگ با مضرابهای سریع و اجراهای تکنیکال و چابک هنر ویژه سنتورنوازی رضا مهدوی که باعث شد درجه یک هنری شاخه سنتورنوازی را در 1380 به او اعطا کنند، بدون پیش تمرین روی صحنه بداههوار ظاهر میشدند و قطعات آکروباتیک، تغییر ریتمها و ضد ضربها و روی خرک زدنها که ابداع مهدوی بود در کنار دیگر مهارتهای صحنهای در تکنوازی سنتور و مدولاسیونهای مختلف در شیوههای سنتی و نوین را چنان سؤال و جواب میکردند که انگار همه چیز از قبل طراحی شده بود! این روح نزدیک و حسن همخوانی و همفکری در اجرای موسیقی این دو هنرمند که اکنون در آلبومی به نام «آذر کیمیا» به یاد استاد امیر بیداریان به انتشار چهارم رسیده است و مورد استقبال مردم موسیقی دوست از نوع تکنوازیها و بداههنوازیها و بدون کلام هستند تبدیل به جریانی وصفناپذیر و بسیار نو و بدیع کرد. در این آلبوم قطعاتی آوازی و ریتمیک در دستگاهها و مایههای چون: نوا، شور، ابوعطا، بیات اصفهان، ماهور و بیات ترک شنیده میشود. روال چهار مضرابها و ضربیها و نغمات در این آلبوم به گونه ای است که شنونده را به رؤیا و عالم خیال میبرد آن گونه که به عنوان یک تجربه بی غل و غش از دوره شور جوانی نوازنده سنتور و دوره میانسالی نوازنده ضرب که سرشار از طپشهای پنجه مضراب بر سیم و چوب و پوست... آلبوم دونوازی سنتور و تنبک آذر کیمیا گزیدهای از اجراهای صحنهای دو نوازنده است که در تهران و شهرستانها به اجرا گذاشته میشد. این آلبوم یادگاری است برای آنها که در متن واقعه بودهاند. نه فقط برای آنها بلکه برای کسانی که پس از گذشت سالیان، در پی دریافتن نکتهها و ظرافتهایی از اجراهای گذشتگان بوده و هستند. سنتور مهدوی سرشار از آمیختههایی از مکاتب و شیوههای مختلف سنتور نوازی معاصر است که به واسطه استادانی چون حسین ملک، رویا حلاج، رضا شفیعیان، مسعود شناسا، پرویز مشکاتیان و مجید کیانی به حس و حال مضراب دستان خود دست پیدا کرد و صدای سازش را منحصر گردانید... امیر بیداریان بعد از انقلاب سه اثر پربار آموزشی با شیوه منحصر از خود به یادگار گذاشت: کتاب و نوار ریتم به زبان نوت و جلد دوم کتاب گنجینه وزنها به همراه دو نوار کاست و جلد سوم دوره عالی که به اتمام رسید ولی دست اجل مهلت نداد به چاپ برسد که چه خوب است شاگردانش همت کنند.
به یاد استاد امیر بیداریان
انتشار چهارم: 1399
ناشر: راوی
پژوهشگر تاریخ موسیقی ایران
امیربیداریان نژاد به سال 1311 درمحله سنگلج تهران دیده به جهان گشود. با راهنمایی پدرش نزد استاد مرشد نصرالله از چیرهدستترین تنبکنوازان قدیمی و صاحبنام در شیوههای اجرایی موسیقی زورخانهای به شاگردی نشست و در سال 1336 طبق صورتجلسه شورای موسیقی رادیو و با تأیید موسیقیدانان مشهور آن زمان (حسینعلی ملاح، علی تجویدی، مشیر همایون شهردار و اقبال آذر) به استخدام رادیو درآمد. وی طی سالها کار هنری در ارکستر شماره یک و دو رادیو در نیروی هوایی ارتش نیز خدمت کرد و در زمینههای مختلف نوازندگی، آموزش و سازندگی موسیقی متن فیلم: حسن کچل- نخستین فیلم موزیکال درایران به کارگردانی علی حاتمی-، کوچه مردها، قیصر و... موسیقی چند نمایش عروسکی کار کرد. در 1371 پس از چند سال وقفه در فعالیتهای هنری و اجرای صحنه تدریس خود را در هنرستان موسیقی حوزه هنری به مدیریت رضا مهدوی آغاز کرد و نخستین اجرای صحنهای را به مناسبت درگذشت شاعر معاصر مهرداد اوستا همراه سنتور رضا مهدوی و آواز عبدالحسین مختاباد در موزه هنرهای معاصر برگزار کرد و تا آخرین لحظه عمر اسفند 1374 همکاری صمیمانه خود را با مهدوی قطع نکرد. هنر تنبکنوازی استاد امیر بیداریان هماهنگ با مضرابهای سریع و اجراهای تکنیکال و چابک هنر ویژه سنتورنوازی رضا مهدوی که باعث شد درجه یک هنری شاخه سنتورنوازی را در 1380 به او اعطا کنند، بدون پیش تمرین روی صحنه بداههوار ظاهر میشدند و قطعات آکروباتیک، تغییر ریتمها و ضد ضربها و روی خرک زدنها که ابداع مهدوی بود در کنار دیگر مهارتهای صحنهای در تکنوازی سنتور و مدولاسیونهای مختلف در شیوههای سنتی و نوین را چنان سؤال و جواب میکردند که انگار همه چیز از قبل طراحی شده بود! این روح نزدیک و حسن همخوانی و همفکری در اجرای موسیقی این دو هنرمند که اکنون در آلبومی به نام «آذر کیمیا» به یاد استاد امیر بیداریان به انتشار چهارم رسیده است و مورد استقبال مردم موسیقی دوست از نوع تکنوازیها و بداههنوازیها و بدون کلام هستند تبدیل به جریانی وصفناپذیر و بسیار نو و بدیع کرد. در این آلبوم قطعاتی آوازی و ریتمیک در دستگاهها و مایههای چون: نوا، شور، ابوعطا، بیات اصفهان، ماهور و بیات ترک شنیده میشود. روال چهار مضرابها و ضربیها و نغمات در این آلبوم به گونه ای است که شنونده را به رؤیا و عالم خیال میبرد آن گونه که به عنوان یک تجربه بی غل و غش از دوره شور جوانی نوازنده سنتور و دوره میانسالی نوازنده ضرب که سرشار از طپشهای پنجه مضراب بر سیم و چوب و پوست... آلبوم دونوازی سنتور و تنبک آذر کیمیا گزیدهای از اجراهای صحنهای دو نوازنده است که در تهران و شهرستانها به اجرا گذاشته میشد. این آلبوم یادگاری است برای آنها که در متن واقعه بودهاند. نه فقط برای آنها بلکه برای کسانی که پس از گذشت سالیان، در پی دریافتن نکتهها و ظرافتهایی از اجراهای گذشتگان بوده و هستند. سنتور مهدوی سرشار از آمیختههایی از مکاتب و شیوههای مختلف سنتور نوازی معاصر است که به واسطه استادانی چون حسین ملک، رویا حلاج، رضا شفیعیان، مسعود شناسا، پرویز مشکاتیان و مجید کیانی به حس و حال مضراب دستان خود دست پیدا کرد و صدای سازش را منحصر گردانید... امیر بیداریان بعد از انقلاب سه اثر پربار آموزشی با شیوه منحصر از خود به یادگار گذاشت: کتاب و نوار ریتم به زبان نوت و جلد دوم کتاب گنجینه وزنها به همراه دو نوار کاست و جلد سوم دوره عالی که به اتمام رسید ولی دست اجل مهلت نداد به چاپ برسد که چه خوب است شاگردانش همت کنند.
به یاد استاد امیر بیداریان
انتشار چهارم: 1399
ناشر: راوی
هنرمندان در فضای مجازی
اطلاعرسانی از شرایط سخت و دشوار مردم خوزستان همچنان از سوی هنرمندان ادامه دارد. از سوی دیگر هنرمندان هم از کارهای خود اطلاعرسانی میکنند.
یاد استاد
صفحه رسمی استاد علیاکبر صنعتی، نقاش و مجسمهساز ایرانی با انتشار پرتره استاد ابوالحسن خان صدیقی، مجسمهساز از آثار علی اکبر صنعتی به نقل خاطرهای از استاد علیاکبر صنعتى در دیدار با استادش ابوالحسن خان صدیقى پرداخته است: «آقا شما همیشه خودتان را رندانه بهدست فراموشی سپردهاید اما من فراموش نکردم که در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در کنار صدها مدعی مقام نخست را کسب کردید و بسیار از شما نوشتند. شما مظهر مهر و نشانی از عواطف انسانی فراموش شده هستید و به من یاد دادید که هنرم را به میان مردم تهیدست ببرم و هنرم را پیشکش خلقی کنم که همچون خودم رنج کشیده بودند. من از مجسمه سیاه نیزن شما آموختم که آبروی هنر در همدلی با رنج است، اما ما چه کردیم در برابر جانشین والای کمال الملک؟! سوگند به خدا که هیچ نکردیم.»
چهرهها
حمیدرضا نعیمی کارگردان و بازیگر تئاتر و سینما در پست اینستاگرامی خود مطلبی درباره نظر محمد خاشه کمدین مشهور قندهاری گذاشته است. هنرمندی که توسط طالبان در ولسوالیدند تیرباران شده است: این کارگردان در ادامه نوشته است: «این عمل یک جنایتِ ضد انسانی و دشمنی با هنر و هنرمند است. تفکرِ طالبان، تفکری متحجر و منزجر کننده است که هیچ تغییری نکرده و شاید هرگز هم تغییر نکند. این جماعت دشمن شماره یک آزادی بیان، زنان و فعالیتهای هنریاند.»
ایوب آقاخانی بازیگر و کارگردان تئاتر به مناسبت دوسالگی سوینا کتاب «هزارتوی خواب و هراس» را خوانده است. عتیق رحیمی نویسنده اهل افغانستان کتاب «هزار توی خواب و هراس» را به فارسی دری نوشته و مهدی غبرایی این کتاب را از نسخه انگلیسی ترجمه کرده است.
نگار جواهریان عکسی از نقش خود در سریال «خاتون» منتشر کرده است. این سریال اولین سریال تینا پاکروان است که داستان خانوادهای در بستر تاریخ را روایت میکند. در این مجموعه نگار جواهریان، اشکان خطیبی، میرسعید مولویان، شبنم مقدمی، بابک حمیدیان، رضا بهبودی، ستاره پسیانی، شاهرخ فروتنیان، بهناز جعفری، مهران غفوریان، پیام دهکردی و فرخ نعمتی و با حضور افتخاری: عاطفه رضوی، پژمان بازغی، غزل شاکری، قربان نجفی، سروش صحت، مهران مدیری و نویسندگی و کارگردانی تینا پاکروان و تهیهکنندگی علی اسدزاده بازی دارند. این سریال بزودی از نماوا پخش میشود.
چه خبر؟
مهراوه شریفینیا هم خبر داده است که در این شرایط سخت و مشکلات خوزستان دو فیلمی را که دوست دارد از اول مرداد در سینماهای کشور اکران شده است: «ولی متأسفانه در شرایطی اکران میشن که لبخند به لب ما نمیاد. به خاطر مشکلات خوزستان و بیآبی خشمگین و به دلیل شیوع انواع کرونا غمگین و مأیوس هستیم. اصلاً نمیدونم کسی دل و دماغ و جرأت سینما رفتن داره یا نه! من و همکارانم در هر دو فیلم «قصه عشق پدرم» و «مدیترانه» با عشق و اشتیاق حضور پیدا کردیم، کاش میشد از اکران شدنش هم مشتاقانه لذت ببریم. امیدوارم روزهای بهتری پیش روی همه ما باشه.»
آتیلا پسیانی هم با به اشتراک گذاشتن پوستر «سیاهباز» به کارگردانی علی همتی خبر از این فیلم داده است. این فیلم اولین فیلم ایرانی با موضوع بیتکوین است که در آن سام قریبیان، افسانه بایگان، شاهد احمدلو، مهدی کوشکی بازی دارند.
تازههای نشر
انتشارات شهر قلم در حوزه کودک و نوجوان فعالیت دارد. این نشر در صفحه خود علاوه بر مقالات جالب برای کتاب و کتابخوانی کودکان به معرفی تازه نشر هم میپردازد. این نشر در آخرین پست خود به معرفی مجموعه «ما و آنها» نوشته جو لاج به ترجمه وحید میهماننواز پرداخته است که در تنها طی چندماه به چاپ دوم رسیده است: «ما و آنها» شامل سه کتاب با تصویرهایی بزرگ، جذاب و متحرک است که همه بچهها عاشقش میشوند. از دستورزی گرفته تا یادگیری مهارتهای اولیه کودک را با کتابهای این مجموعه با کودک تمرین کنید.
کارون؛ رودخانه رؤیا
ارمغان بهداروند
شاعر
«مقاومتِ خمِشی»؛ آستانه تحملِ اجسام، پیش از شکستن است. این تنش، نخست در «عمق» اتفاق میافتد و سپس به شکل خمیدگی در «سطح» نمایان میشود. این پدیده را میتوان به جسم وُ جانِ جامعه تعمیم داد و از آن به نفع شهروندان نتیجهگیری کرد. ادبیات، رصدگر مقاومت خمشی اجتماع است و پیشتر از هر اتفاقی این ادبیات است که در مقام یک پیشگو، اعلام وضعیت میکند، اعتراض میکند، بر حذر میدارد و احتمالات اجتماعی را مطرح میکند. دیدهبانی ادبیات متأثر از همقدمی با شهروندان و مواجهه چهره به چهره با مردمی است که تصویری بدون روتوش از مطالبات خود را در میزهای گفتوگوهای اجتماعی همچون صفهای خرید، تاکسی، کافهها، شبنشینیها و پیادهروها ارائه میدهند. تصویری که در تریبونهای رسمی یا دیده نمیشود و یا انکار میشود. از همین روست که بسیاری از مورخان با تکیه بر مستندات ادبی، زمینههای کمال و زوال اعصار تاریخی را کشف و اظهار کردهاند و دست بر قضا، انطباق تام و تمامی هم میان آن چه که واقعیت تاریخی نام دارد با آن چه که ثبت ادبی شده است وجود دارد. این مقاومتسنجی در روزگار ما نیز شواهدی همچون پیشبینی انقلاب 57، جنگ و محرومیتهای اجتماعی دارد که در هر کدام ادبیات، دریافتها و دیدهبانیهای خود را در قالب متون ادبی با مخاطبانِ خود در میان گذاشته است.
یکی از رویکردهای اجتماعی ادبیات، پاسبانی ادبی محیط زیست است. سرزمین و شاخصههای سرزمینی همچون کوهها، دریاها، رودها، جنگلها، دستکارهای طبیعت و دستکندهای بشری از پربسامدترین پدیدههایی هستند که ادبیات به «بودن» و «چگونهبودن» آنها حساس است و حضور آنها در زایشهای ادبی نه صرفاً بهعنوان یک نشانه زیباشناختی بلکه به معنای استمرار زندگی در زادبومها و مراقبتهای زیستمحیطی تلقی می گردد. «کارون» یکی از همین کانونهاست که ادبیات به تیمارداری آن کوشیده است و احتضار آن را نه در این روزها که از روزگار سرازیرشدن فاضلابهای شهری و لاغرتر شدنهایش پیشبینی کرده بودند. این توجهبخشی زیستمحیطی دقیقاً مؤید تعمیمِ «مقاومت خمشی» در بحرانهای اجتماعی است. تبدیل مطالبه فردی به مطالبات جمعی خصیصه ادبیات است. در واقع این برجستهسازی، مقصدی جز درماناندیشی و مصلحتجویی ندارد و هر چقدر زودتر بهعنوان مؤلفهای مؤثر در تصمیمات مدنظر قرار گیرد، کارسازتر به چشم خواهد آمد. برای اینکه بخواهم درستی دیدهبانی ادبیات را در ماجرای کارون به اثبات برسانم ترجیح میدهم توجه شما را به انتشار دفتری از آثار شاعرانی جلب نمایم که با علنی کردن بیماری کارون، ترجمه ادبی مطالبه صریح مردمی شدند که بقای خویش را بسته به بقای کارون میدانستند. مجموعه شعر «رودخانه رؤیا» توسط نشر خوزان و به همت «بهمن ساکی» و «فردین کوراوند» گرد آمده است. روایتی مستقیم از کارون که فراتر از هر بیانیهای هشدار میدهد. در مقدمه این دفتر میخوانیم: «در سالیان اخیر نگرانی از کمآبی و کابوس خشک شدن رود کارون، این میراث بیبدیل اقوام ایرانی، شاعران زیادی را به سرودن ترغیب کرده است. موضوع اصلی این گونه شعرها، علاوه بر تحبیب و تکریم کارون به مثابه مادر مهربان و پدری بخشنده برای مجاوران و بهعبارتی همه ایران زمین، اظهار دلنگرانی و ابراز گلایه از تلاش برای به دیگر سو بردن کارون، این مایه حیات و معاش مردم این خطه است. مجموعه شعر پیش رو، با هدف ادای دین به این رود باستانی و به منظور پاسداشت جایگاه و نقش این رود تمدن ساز، در فرهنگ و هنر ایران زمین گردآوری شده است و شاعران این خطه و جایجای ایران زمین، که وارثان بهحق و شایسته آب و خرد و روشنیاند، چونان چشمی بینا و زبانی گویا، بازتاب دهنده آرمانهای مردم زمانه خود هستند.»
شاعر
«مقاومتِ خمِشی»؛ آستانه تحملِ اجسام، پیش از شکستن است. این تنش، نخست در «عمق» اتفاق میافتد و سپس به شکل خمیدگی در «سطح» نمایان میشود. این پدیده را میتوان به جسم وُ جانِ جامعه تعمیم داد و از آن به نفع شهروندان نتیجهگیری کرد. ادبیات، رصدگر مقاومت خمشی اجتماع است و پیشتر از هر اتفاقی این ادبیات است که در مقام یک پیشگو، اعلام وضعیت میکند، اعتراض میکند، بر حذر میدارد و احتمالات اجتماعی را مطرح میکند. دیدهبانی ادبیات متأثر از همقدمی با شهروندان و مواجهه چهره به چهره با مردمی است که تصویری بدون روتوش از مطالبات خود را در میزهای گفتوگوهای اجتماعی همچون صفهای خرید، تاکسی، کافهها، شبنشینیها و پیادهروها ارائه میدهند. تصویری که در تریبونهای رسمی یا دیده نمیشود و یا انکار میشود. از همین روست که بسیاری از مورخان با تکیه بر مستندات ادبی، زمینههای کمال و زوال اعصار تاریخی را کشف و اظهار کردهاند و دست بر قضا، انطباق تام و تمامی هم میان آن چه که واقعیت تاریخی نام دارد با آن چه که ثبت ادبی شده است وجود دارد. این مقاومتسنجی در روزگار ما نیز شواهدی همچون پیشبینی انقلاب 57، جنگ و محرومیتهای اجتماعی دارد که در هر کدام ادبیات، دریافتها و دیدهبانیهای خود را در قالب متون ادبی با مخاطبانِ خود در میان گذاشته است.
یکی از رویکردهای اجتماعی ادبیات، پاسبانی ادبی محیط زیست است. سرزمین و شاخصههای سرزمینی همچون کوهها، دریاها، رودها، جنگلها، دستکارهای طبیعت و دستکندهای بشری از پربسامدترین پدیدههایی هستند که ادبیات به «بودن» و «چگونهبودن» آنها حساس است و حضور آنها در زایشهای ادبی نه صرفاً بهعنوان یک نشانه زیباشناختی بلکه به معنای استمرار زندگی در زادبومها و مراقبتهای زیستمحیطی تلقی می گردد. «کارون» یکی از همین کانونهاست که ادبیات به تیمارداری آن کوشیده است و احتضار آن را نه در این روزها که از روزگار سرازیرشدن فاضلابهای شهری و لاغرتر شدنهایش پیشبینی کرده بودند. این توجهبخشی زیستمحیطی دقیقاً مؤید تعمیمِ «مقاومت خمشی» در بحرانهای اجتماعی است. تبدیل مطالبه فردی به مطالبات جمعی خصیصه ادبیات است. در واقع این برجستهسازی، مقصدی جز درماناندیشی و مصلحتجویی ندارد و هر چقدر زودتر بهعنوان مؤلفهای مؤثر در تصمیمات مدنظر قرار گیرد، کارسازتر به چشم خواهد آمد. برای اینکه بخواهم درستی دیدهبانی ادبیات را در ماجرای کارون به اثبات برسانم ترجیح میدهم توجه شما را به انتشار دفتری از آثار شاعرانی جلب نمایم که با علنی کردن بیماری کارون، ترجمه ادبی مطالبه صریح مردمی شدند که بقای خویش را بسته به بقای کارون میدانستند. مجموعه شعر «رودخانه رؤیا» توسط نشر خوزان و به همت «بهمن ساکی» و «فردین کوراوند» گرد آمده است. روایتی مستقیم از کارون که فراتر از هر بیانیهای هشدار میدهد. در مقدمه این دفتر میخوانیم: «در سالیان اخیر نگرانی از کمآبی و کابوس خشک شدن رود کارون، این میراث بیبدیل اقوام ایرانی، شاعران زیادی را به سرودن ترغیب کرده است. موضوع اصلی این گونه شعرها، علاوه بر تحبیب و تکریم کارون به مثابه مادر مهربان و پدری بخشنده برای مجاوران و بهعبارتی همه ایران زمین، اظهار دلنگرانی و ابراز گلایه از تلاش برای به دیگر سو بردن کارون، این مایه حیات و معاش مردم این خطه است. مجموعه شعر پیش رو، با هدف ادای دین به این رود باستانی و به منظور پاسداشت جایگاه و نقش این رود تمدن ساز، در فرهنگ و هنر ایران زمین گردآوری شده است و شاعران این خطه و جایجای ایران زمین، که وارثان بهحق و شایسته آب و خرد و روشنیاند، چونان چشمی بینا و زبانی گویا، بازتاب دهنده آرمانهای مردم زمانه خود هستند.»
کیت وینسلت جادویی
حسام منظور
بازیگر
اگر بهدنبال سریالی با ضرباهنگ تند و اتفاقات هیجانآور هستید قطعاً به شما توصیه نمیکنم سریال «میر از ایستتاون» را ببینید! ولی اگر درامهای معمایی پیچیده با ریتم کند ولی سرشار از مناسبات انسانی و گسلهای روانی، شما را کنجکاو میکند یا خلاصهتر، اگر سریال «sharp objects» را دوست داشتید حتماً «میر از ایستتاون» را ببینید.
فیلمنامه مهندسی شده «برد اینگلزبی» حتی به شما فرصت نمیدهد در میانه سریال برای خود از آشپرخانه یک قهوه بریزد و کارگردانی دقیق و جزئینگر «کراگ زوبل» بخوبی این متن فشرده را به تصویر کشیده است. و اما «آس دل» سریال، بدون شک بازی بینقص، بجا و مسحور کننده «کیت وینسلت» است. وینسلت که در اوج پختگی هم به لحاظ سن و سال هم بهدلیل دست کم دو دهه تجربه سینمایی به سر میبرد، بخوبی توانسته «میزانسن» افسردگی یک افسر پلیس را که تقریباً در پایان دوران کاری خود به سر میبرد به تصویر بکشد. رؤیای فروپاشیده امریکایی در یک شهر کوچکِ دور افتاده این بار بر سر «میر» خراب میشود؛ خانوادههای در حال فروپاشی، روابط سرد و در این میان قتلهایی که اتفاق میافتد.
لذت دیدن درامهای معمایی، لذت رمزگشایی است. رمزگشایی از روابط پیچیده انسان امروز. انسانی که در جهانی وحشتزده به حال خود رها شده یا نظارهگر است یا خود دست به جنایت میزند، گاهی هم مثل «میر» به آن حمله میکند. نامزدی «کیت وینسلت» برای جایزه بازیگری «امی» کاملاً قابل پیشبینی است. حتی به قول یکی از دوستانم، برای هر صحنه سریال «میر از ایستتاون» باید یک جایزه «امی» به وینسلت بدهند!
بازیگر
اگر بهدنبال سریالی با ضرباهنگ تند و اتفاقات هیجانآور هستید قطعاً به شما توصیه نمیکنم سریال «میر از ایستتاون» را ببینید! ولی اگر درامهای معمایی پیچیده با ریتم کند ولی سرشار از مناسبات انسانی و گسلهای روانی، شما را کنجکاو میکند یا خلاصهتر، اگر سریال «sharp objects» را دوست داشتید حتماً «میر از ایستتاون» را ببینید.
فیلمنامه مهندسی شده «برد اینگلزبی» حتی به شما فرصت نمیدهد در میانه سریال برای خود از آشپرخانه یک قهوه بریزد و کارگردانی دقیق و جزئینگر «کراگ زوبل» بخوبی این متن فشرده را به تصویر کشیده است. و اما «آس دل» سریال، بدون شک بازی بینقص، بجا و مسحور کننده «کیت وینسلت» است. وینسلت که در اوج پختگی هم به لحاظ سن و سال هم بهدلیل دست کم دو دهه تجربه سینمایی به سر میبرد، بخوبی توانسته «میزانسن» افسردگی یک افسر پلیس را که تقریباً در پایان دوران کاری خود به سر میبرد به تصویر بکشد. رؤیای فروپاشیده امریکایی در یک شهر کوچکِ دور افتاده این بار بر سر «میر» خراب میشود؛ خانوادههای در حال فروپاشی، روابط سرد و در این میان قتلهایی که اتفاق میافتد.
لذت دیدن درامهای معمایی، لذت رمزگشایی است. رمزگشایی از روابط پیچیده انسان امروز. انسانی که در جهانی وحشتزده به حال خود رها شده یا نظارهگر است یا خود دست به جنایت میزند، گاهی هم مثل «میر» به آن حمله میکند. نامزدی «کیت وینسلت» برای جایزه بازیگری «امی» کاملاً قابل پیشبینی است. حتی به قول یکی از دوستانم، برای هر صحنه سریال «میر از ایستتاون» باید یک جایزه «امی» به وینسلت بدهند!
عکس نوشت
شهر تبریز جایگاهی ویژه در حوزه فرهنگ و ادبیات ایران زمین دارد و شاعران و نویسندگان و ادبای بزرگی همچون شمس تبریزی و پروین اعتصامی را در خود پرورش داده است. اکنون پرونده این شهر کهن به یونسکو ارسال شده تا بهعنوان «شهر خلاق ادبیات» در جهان ثبت شود. تا کنون شهرهای معدودی در جهان موفق به ثبت نام خود در فهرست شبکه شهرهای خلاق یونسکو در حوزه ادبیات شدهاند./ایرنا
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
جواد نوروزبیگی: حق انتخاب را به جامعه واگذار کنیم
-
شورای تخصصی نباید فراموش شود
-
به یاد امیرتنبک؛ هنرمند بیداردل
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
کارون؛ رودخانه رؤیا
-
کیت وینسلت جادویی
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین