ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام على علیه السلام :
زبان خود را به نرمگویى و سلام کردن عادت ده، تا دوستانت زیاد و دشمنانت کم شوند.
[غررالحکم، ح ۶۲۳۱]
ژان رنو برای خانم آدینه لایک میفرستاد
مرجان اشرفیزاده: در جشنواره سال گذشته که تعداد فیلمهای حاضر در بخش مسابقه کاهش پیدا کرد، سرنوشت حرفهای حداقل ۱۲ کارگردان تغییر کرد. چرا که حضور در جشنواره فیلم فجر، تأثیر بسیار عجیبی در دیده شدن و نقد شدن دارد اما متأسفانه زمانی که ویترین جشنواره فیلم فجر را از دست دادیم، فرصت جایزه گرفتن خانم آدینه در جشنواره فیلم فجر از دست رفت، حتی خانم قاسمی پور میتوانست به خوبی دیده شود و این حضور قطعاً میتوانست در مسیر حرفهای عوامل این فیلم تأثیرگذار باشد. اما مسأله این است که این دیده شدن در جشنوارههای خارجی رخ داد. یعنی من در شهر پکن، زمانی که ژان رنو برای خانم آدینه لایک میفرستاد، برق شادی را در چشمان خانم آدینه میدیدم.
از صحبتهای کارگردان «آبجی» با مهر
چالشهای اقتباس از داستان برای نمایشهای صحنهای در حوزه کودکان
ایستادن روی مرز صحنه و کتابت
حسین فداییحسین
کارگردان تئاتر
بعضی از نمایشها خود بهخود و بدون هیچ انگیزه یا تأثیر تبلیغاتی خاصی، به ذهن خطور میکنند، اما در برخی موارد نویسنده یا گروه اجرایی لازم میبینند که از داستان ها و کتابهای آشنا یا سریالها و فیلم های موفق تلویزیونی اقتباس کنند. اقتباس از این آثار، اغلب بهدلیل آشنایی قبلی مخاطب، مورد استقبال قرار میگیرد، اما چون داستان، کتاب و حتی برنامه تلویزیونی، خود قالب هنری جداگانهای دارد لزوماً به این معنا نیست که قابلیت اقتباس نمایشی هم داشتهباشد. مثلاً شخصیتهای بعضی از داستانها، افسانهها و یا کارتونها، کارهای عجیب و غریبی انجام میدهند که امکان اجرای آنها برای بازیگران روی صحنه وجود ندارد. از سوی دیگر، کودکان این شخصیتها را میشناسند و دوست دارند، در حالیکه آوردن آنها روی صحنه، بهشکلی که کودکان میشناسند بسیار دشوار است. بنابراین می بایست بهسراغ داستانی رفت که بتواند روی صحنه بهخوبی اجرا شود؛ نه اینکه فقط عنوانی داشتهباشد که مردم را بهسوی خود بکشاند. به این ترتیب میتوان گفت، یکی از اولین مراحل اقتباس، بررسی دقیق اثر است از این جهت که آیا داستان واضح و روشن است یا اقتباس از آن کار غیرممکنی است؟ گاهی تعدد فضاها و زمان رویداد وقایع در داستان ها و کتابهای کودکان و البته برنامههای تلویزیونی، میتواند برای اقتباس مشکلساز شود. از سوی دیگر، داستانهایی که برای کودکان کوچکتر نوشته میشوند معمولاً بسیار کوتاه و کاملاً واضح و روشن هستند و ایدههای مطرح شده در این داستانها، ایدههایی کوچک اما شادند. خلق یک طرح منسجم از طریق متنی که با استفاده از این ایدهها پیش رود، غیرممکن است چون ایدهای را شروع میکنید، از تپه کوچکی بالا میروید، از تپه پایین میآیید، توقف میکنید، از تپه دیگری بالا میروید، پایین میآیید، توقف میکنید و... اما هرگز از کوه بالا نمیروید - و هرگز دورتر از پای تپه نخواهید رفت- بنابراین، موضوع نمایش، خلق یک طرح داستانی با استفاده از تمام آن داستانها خواهد بود. این کار غیرممکن نیست اما بهطور حتم آسان هم نخواهد بود. وقتی کتابی را برای اقتباس انتخاب میکنیم، باید سعی کنیم وارد ذهن نویسنده شویم و بفهمیم او واقعاً درپی چه چیزی بوده است؟ سعی کنیم اجزایی را که باعث شدهاند داستان او تا این حد محبوب شود تجزیه و تحلیل کرده و آنها را بهشکل نمایشی، ارائه نماییم. بدون شک، وفادار بودن به کتاب، به معنی دنبال کردن کورکورانه تغییر و تحولهای طرح داستان نیست؛ یا به این معنا نیست که نمایشنامهنویس نمیتواند دیالوگ یا حتی شخصیتهای جدید خلق کند، بلکه منظور این است که معنا و ساختار اصلی کتاب حفظ شود و داستان مرکزی باقی بماند، درغیراینصورت چه دلیلی برای اقتباس از آن وجود دارد؟ ویژگیهایی که باعث میشود یک کتاب ارزش اقتباس را داشتهباشد بدون شک همان معنا و ساختار اصلی کتاب است که بههر قیمتی باید حفظ شود. گاهی ممکن است از خود بپرسیم ارزش نوشتن یک نمایشنامه اورژینال (غیراقتباسی) بیشتر است یا اقتباس از یک داستان؟ جوابدادن به چنین سؤالی کاری غیرممکن است. نوشتن یک نمایشنامه غیراقتباسی، در نهایت بسیار رضایتبخشتر است چون کل مضمون، شخصیت ها و اتفاقات، برگرفته از خلاقیتِ خود نویسنده است، اما اقتباس هم کار کمارزشی نیست. در اقتباس، شخصیتها و موقعیتها، حاضر و آماده تقدیم نویسنده میشود اما بههرحال همهچیز باید در قالب صحیح نمایشی تنظیم گردد. اغلب برای کسانی که اولینبار است در خصوص کودکان مینویسند، اقتباس، روش ایدهآلی برای شروع است. در اینصورت، کتابی را برای اقتباس انتخاب کنید که دوستش دارید، تحسینش میکنید و میتوانید به آن وفادار باشید.
کارگردان تئاتر
بعضی از نمایشها خود بهخود و بدون هیچ انگیزه یا تأثیر تبلیغاتی خاصی، به ذهن خطور میکنند، اما در برخی موارد نویسنده یا گروه اجرایی لازم میبینند که از داستان ها و کتابهای آشنا یا سریالها و فیلم های موفق تلویزیونی اقتباس کنند. اقتباس از این آثار، اغلب بهدلیل آشنایی قبلی مخاطب، مورد استقبال قرار میگیرد، اما چون داستان، کتاب و حتی برنامه تلویزیونی، خود قالب هنری جداگانهای دارد لزوماً به این معنا نیست که قابلیت اقتباس نمایشی هم داشتهباشد. مثلاً شخصیتهای بعضی از داستانها، افسانهها و یا کارتونها، کارهای عجیب و غریبی انجام میدهند که امکان اجرای آنها برای بازیگران روی صحنه وجود ندارد. از سوی دیگر، کودکان این شخصیتها را میشناسند و دوست دارند، در حالیکه آوردن آنها روی صحنه، بهشکلی که کودکان میشناسند بسیار دشوار است. بنابراین می بایست بهسراغ داستانی رفت که بتواند روی صحنه بهخوبی اجرا شود؛ نه اینکه فقط عنوانی داشتهباشد که مردم را بهسوی خود بکشاند. به این ترتیب میتوان گفت، یکی از اولین مراحل اقتباس، بررسی دقیق اثر است از این جهت که آیا داستان واضح و روشن است یا اقتباس از آن کار غیرممکنی است؟ گاهی تعدد فضاها و زمان رویداد وقایع در داستان ها و کتابهای کودکان و البته برنامههای تلویزیونی، میتواند برای اقتباس مشکلساز شود. از سوی دیگر، داستانهایی که برای کودکان کوچکتر نوشته میشوند معمولاً بسیار کوتاه و کاملاً واضح و روشن هستند و ایدههای مطرح شده در این داستانها، ایدههایی کوچک اما شادند. خلق یک طرح منسجم از طریق متنی که با استفاده از این ایدهها پیش رود، غیرممکن است چون ایدهای را شروع میکنید، از تپه کوچکی بالا میروید، از تپه پایین میآیید، توقف میکنید، از تپه دیگری بالا میروید، پایین میآیید، توقف میکنید و... اما هرگز از کوه بالا نمیروید - و هرگز دورتر از پای تپه نخواهید رفت- بنابراین، موضوع نمایش، خلق یک طرح داستانی با استفاده از تمام آن داستانها خواهد بود. این کار غیرممکن نیست اما بهطور حتم آسان هم نخواهد بود. وقتی کتابی را برای اقتباس انتخاب میکنیم، باید سعی کنیم وارد ذهن نویسنده شویم و بفهمیم او واقعاً درپی چه چیزی بوده است؟ سعی کنیم اجزایی را که باعث شدهاند داستان او تا این حد محبوب شود تجزیه و تحلیل کرده و آنها را بهشکل نمایشی، ارائه نماییم. بدون شک، وفادار بودن به کتاب، به معنی دنبال کردن کورکورانه تغییر و تحولهای طرح داستان نیست؛ یا به این معنا نیست که نمایشنامهنویس نمیتواند دیالوگ یا حتی شخصیتهای جدید خلق کند، بلکه منظور این است که معنا و ساختار اصلی کتاب حفظ شود و داستان مرکزی باقی بماند، درغیراینصورت چه دلیلی برای اقتباس از آن وجود دارد؟ ویژگیهایی که باعث میشود یک کتاب ارزش اقتباس را داشتهباشد بدون شک همان معنا و ساختار اصلی کتاب است که بههر قیمتی باید حفظ شود. گاهی ممکن است از خود بپرسیم ارزش نوشتن یک نمایشنامه اورژینال (غیراقتباسی) بیشتر است یا اقتباس از یک داستان؟ جوابدادن به چنین سؤالی کاری غیرممکن است. نوشتن یک نمایشنامه غیراقتباسی، در نهایت بسیار رضایتبخشتر است چون کل مضمون، شخصیت ها و اتفاقات، برگرفته از خلاقیتِ خود نویسنده است، اما اقتباس هم کار کمارزشی نیست. در اقتباس، شخصیتها و موقعیتها، حاضر و آماده تقدیم نویسنده میشود اما بههرحال همهچیز باید در قالب صحیح نمایشی تنظیم گردد. اغلب برای کسانی که اولینبار است در خصوص کودکان مینویسند، اقتباس، روش ایدهآلی برای شروع است. در اینصورت، کتابی را برای اقتباس انتخاب کنید که دوستش دارید، تحسینش میکنید و میتوانید به آن وفادار باشید.
هنرمندان در فضای مجازی
با اکران جدیدترین اثر اصغر فرهادی و بازتاب گسترده فیلم «قهرمان» در جشنواره کن اهالی سینما در فضای مجازی ابراز خوشحالی کردند. از سوی دیگر خبرهایی از فعالیت سعید پورصمیمی بازیگر سینما و تئاتر یکی دیگر از خبرهای خوبی است که باعث میشد این روزهای سخت کمی آسان شود.
مایه افتخار ایران
هنرمندان زیادی از ایران به اصغر فرهادی در مقام کارگردان و امیر جدیدی بازیگر این فیلم تبریک گفتند اما محور همه تبریکها حول افتخار سینمای ایران و ایران میگشت.
بهمن فرمانآرا به عنوان تهیهکننده ای که فعالیتهای بینالمللی در کارنامه خود داشته است در صفحه خود اینگونه به فرهادی و جدیدی تبریک گفت: «اصغر فرهادی و امیر جدیدی افتخار سینمای ایران.» امیر آقایی هم نوشت «این روی دیگر ایران است.» عاطفه رضوی، لیندا کیایی، پدرام شریفی، هومن سیدی، مارال بنیاحمدی، محسن تنابنده، هستی مهدویفر، همایون غنیزاده و محمد کارت از هنرمندانی هستند که این حضور را تبریک گفتند.
چهرهها
مجید انتظامی آهنگساز هم در صفحه خود از انتشار موسیقی سریال «محاکمه» نوشته است: «قرار است اواخر مردادماه در سالروز درگذشت پدرم، موسیقی سریال «محاکمه» را که در آن بازی کرده بود، به صورت دیجیتال منتشر کنیم. همین طور یک مجموعه گلچین از موسیقی فیلمهای عقابها، پلاک، وصل نیکان، آخرین پرواز، گذرگاه، پوتین، راه افتخار، ترن و دوئل منتشر میشود و در نظر داریم تا پایان سال موسیقی سریالهای مریم مقدس و گرگها را نیز منتشر کنیم.
از دکتر ژاله آموزگار ویدیویی منتشر شده که از دگریسی شاعرانه و دلنشین شخصیتهای اساطیری و شاهنامهای در آثار بهرام بیضایی سخن گفته است. ویدیویی که در صفحات دوستدار شاهنامه، تئاتر و البته صفحه پاسداشت یک عمر فعالیت هنری بهرام بیضایی منتشر شده است.
ستاره پسیانی بازیگر تئاترو سینما هم خبر از فعالیت جدید خود داده است. او درصفحه خود خبر از همکاری با رادیو گردون داده است که داستانهای کوتاه جایزه ارغوان را میخواند. او این بار داستان «صدایی که هم اکنون میشنوید» از نوشتههای زینب ذوالفقاری را خوانده است که موسیقی آن برعهده مانی مزکی است. این داستان از برگزیدههای سومین دوره جایزه ارغوان است.
پرویز پرستویی این روزها تنها مشغول بازیگری نیست او مطالب زیادی را در صفحه اینستاگرام خود به انتشار میگذارد و با توجه به طیف گسترده مخاطبی که دارد، در حوزههای اجتماعی و خیریه هم حسابی فعال است. او در پست اخیر نوشته است: «فرزندان خود را طرد نکنیم! همه اشتباهاتی داریم. با طرد فرزندانمان نه تنها مشکل آنها حل نمیشود، بلکه دهها مسأله دیگر نیز به زندگیشان اضافه میگردد.»
علیرضا قربانی هم قطعه «دیر است» از آلبوم «صداها و پلها» با همکاری الکای بایر خواننده اپرای ساکن لندن از کشور ترکیه با حضور موزیسینهایی از کشورهای امریکا، ایران، ترکیه و انگلیس برای شما به اشتراک گذاشته است و اعلام کرده است: «علاقهمندان میتوانند از طریق مراجعه به لینک بیو صفحه اینجانب، این آلبوم را پیشخرید کنند.»
خبرها
حضور دوباره سعید پورصمیمی در نمایش «خوشدلان» به عنوان نمایشنامهنویس خبری بود که پریزاد سیف داد. او در صفحه اینستاگرام خود نوشت که قصد دارد بعد از پایان شرایط کرونایی تئاتر، این نمایش طنز را به روی صحنه ببرد. سیف با پورصمیمی در نمایش «آواز قو» کار کرده بودند. این کارگردان ابراز امیدواری کرد که سعید پورصمیمی در کار او به عنوان بازیگر حضور داشته باشد.
نشر چشمه هم خبری خوب برای کتابخوانان علاقهمند به دنیای تاریخ دارد. کتاب «عشق غریبهها» نوشته نایل گرین با ترجمه امیرمهدی حقیقت عنوان جدید این انتشارات است که در شرح آن آمده است: «دانشجویانی که عباس میرزا به انگلستان اعزام کرد، نخستین ایرانیانی نبودند که به انگلستان جین آستین راه مییافتند. در ۱۸۰۹ اولین سفیر ایرانی پا به لندن گذاشته بود. در آن سال، ورود سفیری خوشقیافه از ایران توجه اشرافزادگان عصر نیابت سلطنت و علاقه زنان را جلب کرده بود. نامش ابوالحسنخان بود و برای برقراری روابط سیاسی تازهای میان انگلستان و ایران، به عنوان دو متحد علیه ناپلئون، اعزام شده بود. ابوالحسنخان که توانست خود را در دل طبقه اعیان لندن جا کند، مسیر محصلانی را هموار کرده بود که شش سال بعدتر وارد انگلستان میشدند.»
مایه افتخار ایران
هنرمندان زیادی از ایران به اصغر فرهادی در مقام کارگردان و امیر جدیدی بازیگر این فیلم تبریک گفتند اما محور همه تبریکها حول افتخار سینمای ایران و ایران میگشت.
بهمن فرمانآرا به عنوان تهیهکننده ای که فعالیتهای بینالمللی در کارنامه خود داشته است در صفحه خود اینگونه به فرهادی و جدیدی تبریک گفت: «اصغر فرهادی و امیر جدیدی افتخار سینمای ایران.» امیر آقایی هم نوشت «این روی دیگر ایران است.» عاطفه رضوی، لیندا کیایی، پدرام شریفی، هومن سیدی، مارال بنیاحمدی، محسن تنابنده، هستی مهدویفر، همایون غنیزاده و محمد کارت از هنرمندانی هستند که این حضور را تبریک گفتند.
چهرهها
مجید انتظامی آهنگساز هم در صفحه خود از انتشار موسیقی سریال «محاکمه» نوشته است: «قرار است اواخر مردادماه در سالروز درگذشت پدرم، موسیقی سریال «محاکمه» را که در آن بازی کرده بود، به صورت دیجیتال منتشر کنیم. همین طور یک مجموعه گلچین از موسیقی فیلمهای عقابها، پلاک، وصل نیکان، آخرین پرواز، گذرگاه، پوتین، راه افتخار، ترن و دوئل منتشر میشود و در نظر داریم تا پایان سال موسیقی سریالهای مریم مقدس و گرگها را نیز منتشر کنیم.
از دکتر ژاله آموزگار ویدیویی منتشر شده که از دگریسی شاعرانه و دلنشین شخصیتهای اساطیری و شاهنامهای در آثار بهرام بیضایی سخن گفته است. ویدیویی که در صفحات دوستدار شاهنامه، تئاتر و البته صفحه پاسداشت یک عمر فعالیت هنری بهرام بیضایی منتشر شده است.
ستاره پسیانی بازیگر تئاترو سینما هم خبر از فعالیت جدید خود داده است. او درصفحه خود خبر از همکاری با رادیو گردون داده است که داستانهای کوتاه جایزه ارغوان را میخواند. او این بار داستان «صدایی که هم اکنون میشنوید» از نوشتههای زینب ذوالفقاری را خوانده است که موسیقی آن برعهده مانی مزکی است. این داستان از برگزیدههای سومین دوره جایزه ارغوان است.
پرویز پرستویی این روزها تنها مشغول بازیگری نیست او مطالب زیادی را در صفحه اینستاگرام خود به انتشار میگذارد و با توجه به طیف گسترده مخاطبی که دارد، در حوزههای اجتماعی و خیریه هم حسابی فعال است. او در پست اخیر نوشته است: «فرزندان خود را طرد نکنیم! همه اشتباهاتی داریم. با طرد فرزندانمان نه تنها مشکل آنها حل نمیشود، بلکه دهها مسأله دیگر نیز به زندگیشان اضافه میگردد.»
علیرضا قربانی هم قطعه «دیر است» از آلبوم «صداها و پلها» با همکاری الکای بایر خواننده اپرای ساکن لندن از کشور ترکیه با حضور موزیسینهایی از کشورهای امریکا، ایران، ترکیه و انگلیس برای شما به اشتراک گذاشته است و اعلام کرده است: «علاقهمندان میتوانند از طریق مراجعه به لینک بیو صفحه اینجانب، این آلبوم را پیشخرید کنند.»
خبرها
حضور دوباره سعید پورصمیمی در نمایش «خوشدلان» به عنوان نمایشنامهنویس خبری بود که پریزاد سیف داد. او در صفحه اینستاگرام خود نوشت که قصد دارد بعد از پایان شرایط کرونایی تئاتر، این نمایش طنز را به روی صحنه ببرد. سیف با پورصمیمی در نمایش «آواز قو» کار کرده بودند. این کارگردان ابراز امیدواری کرد که سعید پورصمیمی در کار او به عنوان بازیگر حضور داشته باشد.
نشر چشمه هم خبری خوب برای کتابخوانان علاقهمند به دنیای تاریخ دارد. کتاب «عشق غریبهها» نوشته نایل گرین با ترجمه امیرمهدی حقیقت عنوان جدید این انتشارات است که در شرح آن آمده است: «دانشجویانی که عباس میرزا به انگلستان اعزام کرد، نخستین ایرانیانی نبودند که به انگلستان جین آستین راه مییافتند. در ۱۸۰۹ اولین سفیر ایرانی پا به لندن گذاشته بود. در آن سال، ورود سفیری خوشقیافه از ایران توجه اشرافزادگان عصر نیابت سلطنت و علاقه زنان را جلب کرده بود. نامش ابوالحسنخان بود و برای برقراری روابط سیاسی تازهای میان انگلستان و ایران، به عنوان دو متحد علیه ناپلئون، اعزام شده بود. ابوالحسنخان که توانست خود را در دل طبقه اعیان لندن جا کند، مسیر محصلانی را هموار کرده بود که شش سال بعدتر وارد انگلستان میشدند.»
رابط غیرکلامی بین انسان ها
شهره طاغتی
مددکار اجتماعی
هفته گذشته راجع به اثر هنر بر مهارت گوش کردن فعال و درک حضور خود و محیط اطراف صحبت کردیم در این هفته و در ادامه میخواهیم در خصوص تقویت مهارت فردی دیگر که پایه و اساس آن به خوب شنیدن مرتبط است کمی بنویسیم. «مهارت درک صحیح معانی».
درک صحیح معانی کلمات اجسام مفاهیم و غیره چیست؟ انسان از طریق حواس پنجگانه خود نسبت به دنیای اطرافش شناخت پیدا میکند، دیدن با گوش و گوش جان یکی از راههای شناخت است. دیدن، لمس کردن، چشیدن و بو کردن نیز راههای دیگر شناخت است. شناخت از طریق ساختن تصویری از دنیای بیرون، درون انسان و محیط و تجزیه تحلیل آنها در ذهن به دست میآید. برای ساختن این تصویر درونی میتوان از ابزارهای مهم و رسانهای استفاده کرد ولی مهمترین و اصلیترین دستاورد هنر برای فرد هنرمند در این زمینه این است که در او توانایی استفاده از ابزارهایی مانند مشاهده کردن، گوش کردن، لمس کردن و غیره را تقویت میکند. هنرمند با به کارگیری درست از این ابزار به درک و شناخت نسبی از خود و محیط اطرافش میرسد قابل ذکر است که درک معانی و مفاهیم فقط محدود به دانش ادبیات نمیشود چه بسیار هنرمندانی در جهان هستند که سواد خواندن و نوشتن ندارند اما آثارشان روح و روان و چشم هر بینندهای را تا عمق وجودشان میکشاند و آن اثر هنری میتواند حس و حال خالقش را بر جان بیننده بنشاند و مفاهیمی که هنرمند قصد نشان دادن آنها را داشته بخوبی منتقل کند.
اگر افراد هنرمند از وجود خود شناخت درستی به دست بیاورند میتوانند بر مهارت درک صحیحتر مفاهیم و معانی نیز دست یابند، اثر هنری خود گویای مفاهیم ذهنی خالقش است.
می توان گفت که اثر هنری مانند یک مترجم برای سازندهاش عمل میکند.
مهارت درک صحیح معانی و مفاهیم در هنر از دو وجه قابل بررسی است:
1_ روی سازنده اثر یا همان هنرمند
2_ روی بیننده اثر هنری یا همان مخاطب هنرمند
همانطور که کلمات میتوانند معانی مختلف و متفاوتی داشته باشند، موقعیتهای مکانی، پیامهایی که دیگران و اطرافیان ما با کلمات و رفتارشان ارسال میکنند و حتی بوها و پدیدههای طبیعی نیز در موقعیتهای مختلفِ حسی و روانی فردِ هنرمند دارای معانی متفاوتی است.
به گفته دیگر انتقال و درک صحیح مفاهیم یک اثر هنری خود نوعی از ارتباط هنرمند با مخاطبش است به همین دلیل میتوان گفت هنر یک رابط غیرکلامی بین انسانها است که به انتقال فرهنگهای مختلف مسائل اجتماعی حس و حال درونی خالق اثر و غیره بدون حتی رد و بدل شدن کلام به بیننده کمک میکند که این خود نوعی ارتباط بین انسان ها را به وجود میآورد.در هفته آینده به اثر هنر بر روابط بین انسانها بیشتر خواهم گفت.
مددکار اجتماعی
هفته گذشته راجع به اثر هنر بر مهارت گوش کردن فعال و درک حضور خود و محیط اطراف صحبت کردیم در این هفته و در ادامه میخواهیم در خصوص تقویت مهارت فردی دیگر که پایه و اساس آن به خوب شنیدن مرتبط است کمی بنویسیم. «مهارت درک صحیح معانی».
درک صحیح معانی کلمات اجسام مفاهیم و غیره چیست؟ انسان از طریق حواس پنجگانه خود نسبت به دنیای اطرافش شناخت پیدا میکند، دیدن با گوش و گوش جان یکی از راههای شناخت است. دیدن، لمس کردن، چشیدن و بو کردن نیز راههای دیگر شناخت است. شناخت از طریق ساختن تصویری از دنیای بیرون، درون انسان و محیط و تجزیه تحلیل آنها در ذهن به دست میآید. برای ساختن این تصویر درونی میتوان از ابزارهای مهم و رسانهای استفاده کرد ولی مهمترین و اصلیترین دستاورد هنر برای فرد هنرمند در این زمینه این است که در او توانایی استفاده از ابزارهایی مانند مشاهده کردن، گوش کردن، لمس کردن و غیره را تقویت میکند. هنرمند با به کارگیری درست از این ابزار به درک و شناخت نسبی از خود و محیط اطرافش میرسد قابل ذکر است که درک معانی و مفاهیم فقط محدود به دانش ادبیات نمیشود چه بسیار هنرمندانی در جهان هستند که سواد خواندن و نوشتن ندارند اما آثارشان روح و روان و چشم هر بینندهای را تا عمق وجودشان میکشاند و آن اثر هنری میتواند حس و حال خالقش را بر جان بیننده بنشاند و مفاهیمی که هنرمند قصد نشان دادن آنها را داشته بخوبی منتقل کند.
اگر افراد هنرمند از وجود خود شناخت درستی به دست بیاورند میتوانند بر مهارت درک صحیحتر مفاهیم و معانی نیز دست یابند، اثر هنری خود گویای مفاهیم ذهنی خالقش است.
می توان گفت که اثر هنری مانند یک مترجم برای سازندهاش عمل میکند.
مهارت درک صحیح معانی و مفاهیم در هنر از دو وجه قابل بررسی است:
1_ روی سازنده اثر یا همان هنرمند
2_ روی بیننده اثر هنری یا همان مخاطب هنرمند
همانطور که کلمات میتوانند معانی مختلف و متفاوتی داشته باشند، موقعیتهای مکانی، پیامهایی که دیگران و اطرافیان ما با کلمات و رفتارشان ارسال میکنند و حتی بوها و پدیدههای طبیعی نیز در موقعیتهای مختلفِ حسی و روانی فردِ هنرمند دارای معانی متفاوتی است.
به گفته دیگر انتقال و درک صحیح مفاهیم یک اثر هنری خود نوعی از ارتباط هنرمند با مخاطبش است به همین دلیل میتوان گفت هنر یک رابط غیرکلامی بین انسانها است که به انتقال فرهنگهای مختلف مسائل اجتماعی حس و حال درونی خالق اثر و غیره بدون حتی رد و بدل شدن کلام به بیننده کمک میکند که این خود نوعی ارتباط بین انسان ها را به وجود میآورد.در هفته آینده به اثر هنر بر روابط بین انسانها بیشتر خواهم گفت.
از بازی حیرتانگیز هاپکینز تا نقاشیهای پیتر دویگ
مهدی حسینیوند
فیلمساز
اگر تا به امروز فیلم سینمایى پدر (The Father) به نویسندگی و کارگردانی فلوریان زلررا ندیدهاید، در تعطیلات آخر هفته فرصت تماشای این فیلم با بازی حیرت انگیز آنتونی هاپکینز را از دست ندهید. این فیلم داستان پیرمردی است که گرفتار بیمارى آلزایمر شده و دخترش از او مراقبت مىکند. هاپکینز براى بازى در این نقش اسکار بازیگرى را به چنگ آورد. من معتقدم هاپکینز آنقدر مقتدر در نقش کسى که دچار زوال عقل شده ظاهر شده است که با دیدن این فیلم انسان از سرنوشت محتوم خود مىهراسد. همچنین روایت داستان با قدرت و دقت فراوان از سوى کارگردان پیش مىرود و بیننده با تمام حواس خود در فیلم بدنبال حقیقت مى گردد.
خواندن کتاب «روایت بازگشت» زندگینامهای به قلم هشام مطر با ترجمه مژده دقیقی براى من تجربه بى نظیرى بود و تا مدتها رهایم نمى کرد. اگر فرصت داشتید حتماً آن را بخوانید. در قطعهای از پیشگفتار این کتاب آمده است: «بیست و دو سال بعد، پس از سرنگون شدن حکومت قذافى، سلول هاى زندان خالى است و از جابالله مطر اثرى نیست. هشام همراه مادر و همسرش به سرزمینى بازمى گردد که گمان نمىکرد دیگر هرگز بتواند بر خاکش قدم بگذارد. روایت بازگشت شرح این سفر است. تأمل منحصر به فردى است در تاریخ و سیاست و هنر، تصویرى درخشان از سرزمین و مردمى در مرز تغییر است.»
یک پیشنهاد هم برای علاقهمندان موسیقی دارم. آثار الکساندر اسکرییابین(Alexsander scriabin) آهنگساز و پیانیست روس را گوش کنید. او بین پیانیستها قطعات محبوبی دارد. سوناتهاى این هنرمند در عین پیچیدگی لحظات رمانتیک زیبایی دارد که شنونده از گوش دادن به آنها بسیار لذت میبرد.
در نهایت از شما دعوت میکنم سری به نقاشیهای پیتر دویگ(Peter Doig) نقاش اسکاتلندی بزنید که قابی است از طبیعت و انسان با نگاهى هنرمندانه که سرشار است از رنگ و سکون در یک لحظه خاص. در چند تابلوى نقاشی اثر دویگ شیری در حال قدم زدن در خیابان است، با یک نگاهِ هنرمندانه و تفکر زیباشناسانه از سوى او، چنان در نقاشى غرق مى شویم که حضور شیر در کنار خیابان را میپذیریم و حتی جرأت میکنیم در آن خیابان پرسه بزنیم.
فیلمساز
اگر تا به امروز فیلم سینمایى پدر (The Father) به نویسندگی و کارگردانی فلوریان زلررا ندیدهاید، در تعطیلات آخر هفته فرصت تماشای این فیلم با بازی حیرت انگیز آنتونی هاپکینز را از دست ندهید. این فیلم داستان پیرمردی است که گرفتار بیمارى آلزایمر شده و دخترش از او مراقبت مىکند. هاپکینز براى بازى در این نقش اسکار بازیگرى را به چنگ آورد. من معتقدم هاپکینز آنقدر مقتدر در نقش کسى که دچار زوال عقل شده ظاهر شده است که با دیدن این فیلم انسان از سرنوشت محتوم خود مىهراسد. همچنین روایت داستان با قدرت و دقت فراوان از سوى کارگردان پیش مىرود و بیننده با تمام حواس خود در فیلم بدنبال حقیقت مى گردد.
خواندن کتاب «روایت بازگشت» زندگینامهای به قلم هشام مطر با ترجمه مژده دقیقی براى من تجربه بى نظیرى بود و تا مدتها رهایم نمى کرد. اگر فرصت داشتید حتماً آن را بخوانید. در قطعهای از پیشگفتار این کتاب آمده است: «بیست و دو سال بعد، پس از سرنگون شدن حکومت قذافى، سلول هاى زندان خالى است و از جابالله مطر اثرى نیست. هشام همراه مادر و همسرش به سرزمینى بازمى گردد که گمان نمىکرد دیگر هرگز بتواند بر خاکش قدم بگذارد. روایت بازگشت شرح این سفر است. تأمل منحصر به فردى است در تاریخ و سیاست و هنر، تصویرى درخشان از سرزمین و مردمى در مرز تغییر است.»
یک پیشنهاد هم برای علاقهمندان موسیقی دارم. آثار الکساندر اسکرییابین(Alexsander scriabin) آهنگساز و پیانیست روس را گوش کنید. او بین پیانیستها قطعات محبوبی دارد. سوناتهاى این هنرمند در عین پیچیدگی لحظات رمانتیک زیبایی دارد که شنونده از گوش دادن به آنها بسیار لذت میبرد.
در نهایت از شما دعوت میکنم سری به نقاشیهای پیتر دویگ(Peter Doig) نقاش اسکاتلندی بزنید که قابی است از طبیعت و انسان با نگاهى هنرمندانه که سرشار است از رنگ و سکون در یک لحظه خاص. در چند تابلوى نقاشی اثر دویگ شیری در حال قدم زدن در خیابان است، با یک نگاهِ هنرمندانه و تفکر زیباشناسانه از سوى او، چنان در نقاشى غرق مى شویم که حضور شیر در کنار خیابان را میپذیریم و حتی جرأت میکنیم در آن خیابان پرسه بزنیم.
جوایزی که میتوانند راهنمای مخاطبان باشند
آبتین گلکار
مترجم و پژوهشگر ادبیات روسی و داور جایزه ابوالحسن نجفی
فراخوان پنجمین دوره جایزه «ابوالحسن نجفی» بهتازگی منتشرشده، جایزهای که به کتابهای حوزه ترجمه اختصاص دارد و برای گرامیداشت زندهیاد نجفی و همچنین کمک به تشویق مترجمان و اعتلای این بخش برگزار میشود. با این که زمان چندانی از آغاز برگزاری این رویداد ادبی نمیگذرد اما توانسته در مقایسه با دیگر جوایز ادبی به جایگاه خوبی میان اهالی ترجمه دست پیدا کند. بخش مهمی از چرایی این مسأله به بزرگانی بازمیگردد که از همان دوره نخست نام آنان بهعنوان هیأت داوران منتشر شد. البته شاید این گفتهام حالا که خودم در جمع داوران هستم درست نباشد؛ اما من این را براساس جایگاه بزرگان جمع داوران جایزه میگویم، از حسین معصومی همدانی گرفته تا عبدالله کوثری و... خوشبختانه برگزارکنندگان جایزه ابوالحسن نجفی توجهی جدی به جوانان دارند. به برگزیدگان چهار دوره قبل که نگاه کنید اغلب از میان مترجمان جوان هستند؛ هیأت داوران به سراغ افرادی که اسم و رسمی دارند و شناخته شدهاند، نمیروند. جوانترها را انتخاب میکنند تا برای آنان هم فرصتی برای دیده شدن فراهم شود. البته این جایزه بخشی از اعتبار خود را هم مدیون نام زندهیاد ابوالحسن نجفی، زبانشناس و مترجم مطرح کشورمان است. بیاغراق هنوز هم کارهایی که از ایشان در عرصه ترجمه به یادگار مانده از بهترین نمونههای عرصه ترجمه هستند آنچنان که اگر بحث صحبت درباره بهترین مترجمان کشورمان باشد، تقریباً بعید است که نام زندهیاد نجفی در فهرست اول تا سومین چهره شاخص قرار نگیرد. هنوز هم رجوع به آثار زندهیاد نجفی راه خوبی برای یادگیری نکات بسیاری در این رابطه است. شاید جالب باشد بدانید، سال قبل شنیدم که یکی از داوران جایزه میگفت: «در این جایزه وقتی برای رد کردن یا پذیرفتن اثری تصمیم میگیریم سایه استاد نجفی را حس میکنم؛ انگار که مراقب است تا به بهترین نحو این داوری انجام شود.» به هر حال همه میدانیم او چقدر در کار خود وسواس داشته و همین سبب میشود که داوران هم حساسیت بیشتری در انتخابهای خود به خرج دهند و از طرفی همین نقلقول گویای تأثیری است که حتی نام ایشان بر جایزه و اعتبار آن دارد. از سوی دیگر در شرایطی که بازار ترجمهمان به آن دچار شده، این جایزه اتفاق مهمی هست چراکه فرصتی برای بررسی آثار مترجمان از سوی بزرگان این عرصه را فراهم میکند. این که مترجمان جوان بدانند امکان بررسی ترجمه آنان از سوی بزرگان این عرصه وجود دارد دلگرمی بزرگی است و چه تشویقی بالاتر از این. اما نکته دیگری که نباید فراموش کرد به تأثیر این جوایز بر جامعه کتابخوان بازمیگردد. از طریق بررسی آثار در این جایزه فرصتی برای مخاطبان ایجاد میشود که بتوانند با کتابهای برخوردار از سطح قابلقبول استانداردها آشنا شوند. البته این تنها محدود به همان کتابها نیست؛ میتواند خیال مخاطبان را از سطح دیگر کارهای آن مترجمان هم راحت کند. از سویی این تنها شامل کتابهای برگزیده نیست. حتی کتابهایی که به مراحل نهایی داوری راه یافتهاند اما انتخاب نشدهاند هم میتوانند آثار قابل قبولی برای مطالعه باشند و اینها کار مخاطبان را در خرید کتاب راحتتر میکند.
مترجم و پژوهشگر ادبیات روسی و داور جایزه ابوالحسن نجفی
فراخوان پنجمین دوره جایزه «ابوالحسن نجفی» بهتازگی منتشرشده، جایزهای که به کتابهای حوزه ترجمه اختصاص دارد و برای گرامیداشت زندهیاد نجفی و همچنین کمک به تشویق مترجمان و اعتلای این بخش برگزار میشود. با این که زمان چندانی از آغاز برگزاری این رویداد ادبی نمیگذرد اما توانسته در مقایسه با دیگر جوایز ادبی به جایگاه خوبی میان اهالی ترجمه دست پیدا کند. بخش مهمی از چرایی این مسأله به بزرگانی بازمیگردد که از همان دوره نخست نام آنان بهعنوان هیأت داوران منتشر شد. البته شاید این گفتهام حالا که خودم در جمع داوران هستم درست نباشد؛ اما من این را براساس جایگاه بزرگان جمع داوران جایزه میگویم، از حسین معصومی همدانی گرفته تا عبدالله کوثری و... خوشبختانه برگزارکنندگان جایزه ابوالحسن نجفی توجهی جدی به جوانان دارند. به برگزیدگان چهار دوره قبل که نگاه کنید اغلب از میان مترجمان جوان هستند؛ هیأت داوران به سراغ افرادی که اسم و رسمی دارند و شناخته شدهاند، نمیروند. جوانترها را انتخاب میکنند تا برای آنان هم فرصتی برای دیده شدن فراهم شود. البته این جایزه بخشی از اعتبار خود را هم مدیون نام زندهیاد ابوالحسن نجفی، زبانشناس و مترجم مطرح کشورمان است. بیاغراق هنوز هم کارهایی که از ایشان در عرصه ترجمه به یادگار مانده از بهترین نمونههای عرصه ترجمه هستند آنچنان که اگر بحث صحبت درباره بهترین مترجمان کشورمان باشد، تقریباً بعید است که نام زندهیاد نجفی در فهرست اول تا سومین چهره شاخص قرار نگیرد. هنوز هم رجوع به آثار زندهیاد نجفی راه خوبی برای یادگیری نکات بسیاری در این رابطه است. شاید جالب باشد بدانید، سال قبل شنیدم که یکی از داوران جایزه میگفت: «در این جایزه وقتی برای رد کردن یا پذیرفتن اثری تصمیم میگیریم سایه استاد نجفی را حس میکنم؛ انگار که مراقب است تا به بهترین نحو این داوری انجام شود.» به هر حال همه میدانیم او چقدر در کار خود وسواس داشته و همین سبب میشود که داوران هم حساسیت بیشتری در انتخابهای خود به خرج دهند و از طرفی همین نقلقول گویای تأثیری است که حتی نام ایشان بر جایزه و اعتبار آن دارد. از سوی دیگر در شرایطی که بازار ترجمهمان به آن دچار شده، این جایزه اتفاق مهمی هست چراکه فرصتی برای بررسی آثار مترجمان از سوی بزرگان این عرصه را فراهم میکند. این که مترجمان جوان بدانند امکان بررسی ترجمه آنان از سوی بزرگان این عرصه وجود دارد دلگرمی بزرگی است و چه تشویقی بالاتر از این. اما نکته دیگری که نباید فراموش کرد به تأثیر این جوایز بر جامعه کتابخوان بازمیگردد. از طریق بررسی آثار در این جایزه فرصتی برای مخاطبان ایجاد میشود که بتوانند با کتابهای برخوردار از سطح قابلقبول استانداردها آشنا شوند. البته این تنها محدود به همان کتابها نیست؛ میتواند خیال مخاطبان را از سطح دیگر کارهای آن مترجمان هم راحت کند. از سویی این تنها شامل کتابهای برگزیده نیست. حتی کتابهایی که به مراحل نهایی داوری راه یافتهاند اما انتخاب نشدهاند هم میتوانند آثار قابل قبولی برای مطالعه باشند و اینها کار مخاطبان را در خرید کتاب راحتتر میکند.
عکس نوشت
این روزها که به دلیل کرونا تأکید بر سفر نکردن است، میتوان در فضای مجازی سری به موزهها زد. خبرگزاری میراث آریا گزارش تصویری از موزه هنرهای تزئینی ایران گذاشته است. عمر این ساختمان به دوران صفویه برمیگردد و در سال ۱۳۷۳ توسط سازمان میراث فرهنگی استان اصفهان مورد مرمت اساسی قرار گرفت و تابستان ۱۳۷۵ گنجینه های هنرهای تزئینی ایران رسماً افتتاح شد و مورد بهره برداری قرار گرفت.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ژان رنو برای خانم آدینه لایک میفرستاد
-
ایستادن روی مرز صحنه و کتابت
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
رابط غیرکلامی بین انسان ها
-
از بازی حیرتانگیز هاپکینز تا نقاشیهای پیتر دویگ
-
جوایزی که میتوانند راهنمای مخاطبان باشند
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین