سفیر پیشین ایران در افغانستان:
طالبان مشکل امنیتی برای ایران ایجاد نخواهد کرد
مجتبی ذوالنوری: طالبان را نباید با القاعده و داعش یکی دانست
سفیر پیشین ایران در افغانستان معتقد است که از ناحیه طالبان تهدید امنیتی متوجه ایران نخواهد بود.
محمدرضا فرقانی دربخشی از گفتوگو با ایلنا، با اشاره به اظهارات صورت گرفته از سوی برخی صاحب نظران افغانستانی مبنی بر دخالت تهران در امور این کشور گفت: معتقدم این سخنان بیانصافی نسبت به ایران است چرا که اصلاً صحت ندارد و ایران جز ارتباط دیپلماتیک و مستقیمی که با دولت افغانستان داشته و همواره از این دولت حمایت کرده، اقدامات دیگری انجام نداده است.
دیپلمات پیشین کشورمان در ارزیابی نشست بینالافغانی که در روزهای پایان هفته گذشته در تهران برگزار شد، گفت: گفتوگوهای بینالافغانی از حدود دو سال پیش بین طالبان و دولت افغانستان مخصوصاً بعد از امضای توافقنامه میان طالبان و امریکا آغاز شده است اگرچه این مذاکرات و تلاشها برای ایجاد صلح به نتیجه نرسید و عملاً به بنبست رسیده است اما مذاکره امریکا با طالبان و امضای موافقتنامه، راه را برای همه کشورها فراهم کرد تا طالبان را بهعنوان طرف رسمی درگیریها در افغانستان به رسمیت بشناسند و کشورهای متعددی در سطح جهانی و منطقهای با طالبان ارتباط برقرار کردند. وی افزود: کشورهایی مثل روسیه و چین با طالبان وارد مذاکرات رسمی شدهاند و هیأتهای طالبان به این دو کشور سفر کردهاند و به همین ترتیب کشورهای همسایه افغانستان از جمله کشورهای آسیای مرکزی هم با طالبان وارد مذاکره شدهاند و شاهد بودیم که در دو سال گذشته چندین هیأت این گروه به تهران سفر کردهاند و حتی هند نیز بهعنوان کشور مخالف پاکستان با طالبان وارد گفتوگو شده است.
فرقانی همچنین در خصوص مسأله امنیت مرزها، خبر حضور طالبان در نقطه صفر مرزی با کشورمان و تمهیداتی که باید برای حفظ امنیت صورت بگیرد، گفت: در چارچوب پیشرویهای نظامی طالبان در هفتههای اخیر قسمتهای وسیع و گستردهای به دست طالبان افتاده که نواحی مرزی در مرز مشترک ایران و افغانستان نیز از این جمله است اما در خصوص نگرانیها با توجه به تجربیات قبلی میتوان ادعا کرد که این گروه مشکل امنیت برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد نخواهد کرد و در بیانیههای اخیر خود نیز بر این مسأله تأکید کردهاند که مسأله افغانستان داخلی بوده و اقدامی برای ناامن کردن مرز با همسایگان صورت نخواهد گرفت. البته طالبان بر این مسأله واقف است و علم دارد که اگر بخواهد مشکل امنیتی برای ایران ایجاد کند به ضرر این گروه خواهد بود.
وی افزود: بنابراین ما در حال حاضر هیچگونه احساس ناامنی از ناحیه طالبان نداریم اما این نکته باید مورد توجه این گروه قرار بگیرد که ما و سایر همسایگان نگران حضور گروههای غیر مسئول و گروههای خودسر در میان طالبان هستیم که در دورههای قبل نشان دادند اقداماتی را انجام میدهند که برخلاف منافع افغانستان و حتی خود طالبان است و این گروه باید هرچه سریعتر نسبت به کنترل این افراد خودسر اقدام کند.
ذوالنوری: طالبان بخش انکارناپذیر افغانستان است
مجتبی ذوالنوری، نماینده اصولگرای مجلس هم با بیان اینکه باید پذیرفت طالبان بخش انکارناپذیری از حقیقت افغانستان است، گفت: باید پذیرفت که طالبان تندیها و تفاوتهایی با سایر گروههای موجود در افغانستان دارد؛ نباید آنها را با القاعده، النصره، داعشیها و تکفیریها یکی دانست. این عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس در گفتوگو با خانه ملت همچنین با اشاره به تأثیری که طالبان در سرنوشت افغانستان دارد، گفت: نمیتوان نقش این گروه در افغانستان را نادیده گرفت لذا طالبان با وجهه متفاوتی که نسبت به جریانهای تروریستی و تکفیری داشته، جمهوری اسلامی در گفتوگوهای درون افغانی نسبت به آن توجه خواهد داشت.
نماینده قم در مجلس در ادامه هرگونه مداخله خارجی در افغانستان و تعیین تکلیف برای سرنوشت این کشور را مردود دانست و عنوان کرد: از خروج امریکاییها، انگلیسیها و سایر متجاوزان از این کشور حمایت کرده و مخالف حضور آنها هستیم چرا که سرنوشت این کشور باید به دست ملت افغانستان و با مذاکرات بینالافغانی شکل گیرد. وی افزود: جمهوری اسلامی نیز تلاش دارد تا گروههای معتبر افغانستان را کنار یکدیگر جمع کند تا از جنگ و خونریزی کاسته و تعامل این کشور با همسایگان را افزایش دهد و از سیاست منطق و مصالحه حمایت میکند تا کمتر شاهد برادرکشی در افغانستان باشیم.
ذوالنوری در ادامه نگرانی مردم نسبت به طالبان را نگرانی صحیحی دانست و گفت: طالبان اگر میخواهد در آینده افغانستان تأثیرگذار باشد نباید با دنیا و همسایگان سرشاخ شود بلکه باید از موضع عقلانیت و احترام متقابل عمل کند؛ بنابراین اگرچه ما طالبان را در آینده افغانستان تأثیرگذار میدانیم، اما این گروه و سایر جریانات باید بدانند هر اقدامی که امنیت ملی، انتفاع اقتصادی و حقوق ملت ما را تهدید کند، نظام اسلامی با هیچکس شوخی ندارد.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در پایان با بیان اینکه اگر در پوشش طالبان تعدی به مرزهای ایران صورت گیرد، با اشد اقدامات برخورد میشود که باید مد نظر طالبان باشد، خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی تلاش دارد ریشه بحران افغانستان در داخل این کشور خشکیده شود.
بازگشت مرزبانان پناهجوی افغانستان به کابل
سخنگوی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که بر اساس درخواست رسمی و دیپلماتیک افغانستان و بر اساس تصمیم مقامات ذیصلاح کشور، مرزبانان و کارکنان گمرکی کشور افغانستان با پرواز به مرکز کشور افغانستان بازگشتند.
به گزارش جماران، سردار مهدی حاجیان در این باره گفت: در پی ناامنیهای به وجودآمده در کشور افغانستان، تعدادی از نیروهای مسلح مرزبانی و تعدادی از کارمندان گمرک کشور افغانستان به مرزبانی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران مراجعه کرده درخواست ورود به خاک کشور ما داشتند که به امورات این افراد رسیدگی و تجهیزات و امکاناتشان شامل سلاح و... از آنها اخذ شد و اسکان داده شدند. او تصریح کرد: اکنون بر اساس درخواست رسمی کشور افغانستان (درخواست از طریق مبادی دیپلماتیک) همچنین بر اساس تصمیم مقامات ذیصلاح کشور ما، این افراد با پرواز به مرکز کشور افغانستان بازگشتند. در روزهای گذشته شبه نظامیان طالبان، گمرک اسلام قلعه در این کشور را تصرف کردند که به دنبال آن، مرزبانان و کارکنان افغانستانی این گمرک به نیروهای مرزبانی ایران پناهنده شدند.
جزئیات ابتکار تهران برای صلح افغانستان
ادامه از صفحه اول
از آنجا که گفتوگوهای بین الافغانی در پشت درهای بسته برگزار شد، نمیتوان درباره گفت و شنیدهای دو طرف مطلبی نگاشت ولی با تحلیل محتوای سند 6 مادهای منتشر شده تا حدودی میتوان مباحث مطرح شده و چگونگی گفتوگوها و بالاخره نتایج گفتوگوها را استنباط نمود. اما قبل از آنکه به محتوای سند گفتوگوهای بینالافغانی ابتکار تهران بپردازیم، لازم است سابقه شکلگیری ابتکار تهران و تفاوت ابتکار تهران با سایر ابتکارات صلح در افغانستان را توضیح دهیم.
سابقه ابتکار تهران برای صلح افغانستان به سفر آقای حنیف اتمر مشاور امنیت ملی وقت افغانستان به تهران در مردادماه 1395
باز میگردد. در آن سفر آقای اتمر که امروز وزیر امور خارجه افغانستان است در گفتوگوهای خود با آقای شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان و دکتر ظریف وزیر امور خارجه علاقهمندی کشورش به نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در گفتوگوهای صلح با طالبان را ابراز نمود.
پس از بازگشت اتمر به افغانستان تهران تلاش نمود تا طالبان را به گفتوگو با دولت افغانستان ترغیب نماید. در نتیجه تلاشهای ایران طالبان موافقت کردند تا با دولت افغانستان مذاکرات خود را آغاز کنند. موافقت طالبان با آغاز گفتوگوهای صلح با دولت در سفر دی ماه 1397 آقای شمخانی به کابل و در دیدار با رئیس جمهوری افغانستان و همتای جدید خود که در این زمان آقای حمدالله محب به جای حنیف اتمر بود، طرح شد. مقامات افغانستان از سخنان آقای شمخانی استقبال کردند و وعده دادند که بعد از مشورتهای لازم پاسخ رسمی خود را به ابتکار تهران برای صلح افغانستان خواهند داد. ولی متأسفانه این پاسخ در آن زمان به جهت مخالفت امریکاییها داده نشد.
اگر به رسانههای افغانستان در آن تاریخ نظری بیفکنیم متأسفانه با این واقعیت تلخ مواجه خواهیم شد که رسانههای مذکور به جای حمایت از ابتکار تهران برای گفتوگوهای صلح در آن زمان تهمتهای نامربوطی را به جمهوری اسلامی ایران وارد ساختند و چشمهای خود را بر حقیقت ماجرا بستند. آنها نقشآفرینی جمهوری اسلامی ایران در گفتوگوهای صلح بین طالبان و دولت را حمایت از طالبان معرفی کردند. اگر در آن زمان این ابتکار خوب درک میشد و تحت فشار اشغالگران بی پاسخ نمیماند قطعاً امروز افغانستان در شرایط دیگری بود و چه بسیار از پیر و جوان و زن و مرد و نونهالان افغانستانی که امروز از نعمت حیات برخوردار بودند و چه میزان از خسارات مادی به افغانستان جلوگیری شده بود. هیهات بر فرصتهای از دست رفته!
ابتکار تهران نادیده گرفته شد ولی جنگ در افغانستان واقعیت تلخی بود که میبایست مانند تمام جنگها روزی به پایان برسد و افغانستانی که به نام گورستان امپراطوریها و اشغالگران مشهور است، نمیتوانست این ویژگی برجسته تاریخی خود را به فراموشی سپارد و آن چه را که در تاریخ خود داشت باز به روی صحنه آورد و اشغالگران معاصر را با بنبست و شکست مواجه ساخت. امریکا به عنوان فرمانده اشغالگران وقتی چارهای در مقابل خود ندید و شکست خود و کشورهای متحد را حتمی دید، راهبردی جدید را در افغانستان در پیش گرفت.
عنوان راهبرد جدید امریکا در افغانستان روند صلح بود ولی اگر به نتایج این روند خصوصاً آنچه را که امروز در عرصه و میدان افغانستان شاهدیم توجه کنیم آن زمان حقیقت تلخ جنگ که تحت پرچم صلح صورت میگرفت را متوجه خواهیم شد. تحلیل آنچه امریکا به نام گفتوگوهای صلح انجام داد در این مقال نمیگنجد و نیازمند بحث جداگانهای است ولی اگر به این ضربالمثل فارسی که میگوید: آن را که عیان است چه حاجت به بیان است، توجه کنیم و نظری به آنچه که امروز در ولسوالیها و جادههای افغانستان میگذرد بیندازیم و گوشه چشمی به تصاویری که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود بیندازیم، بدون نیاز به توضیحات اضافی اعتراف خواهیم که امریکا و دیگر اشغالگران چگونه دچار شکست شدند و چگونه با فرار غیرمسئولانه خود کشور افغانستان را به این وضعیت گرفتار ساختند.
امریکا در توافق دوحه با طالبان، اسفند 1399، متعهد شده بود تا در مقابل آزادی زندانیان طالب گفتوگوهای بین الافغانی را به سرانجام رساند ولی اگر دقت کنیم آن چه فقط به صورت کامل اتفاق افتاد فرار شبانه امریکا از افغانستان بود و فراموش کردن دیگر تعهداتش که مهمترین آن پایهریزی ساختاری برای آینده نظام سیاسی افغانستان بر بنیاد نتایج حاصل از گفتوگوهای بینالافغانی.
در زمانی که امریکا تلاش میکرد برای توجیه شکست نظامی خود روند صلح دوحه را مدیریت نماید دو روند دیگر نیز تلاش نمود تا در عرصه افغانستان نقشآفرینی کند. یکی فرمت مسکو یا روند 1+3 است و دیگری ابتکار 6+2 سازمان ملل متحد است.
فرمت مسکو ابتدا در نظر داشت ابتکار مستقلی باشد و تلاش کرد از طریق برگزاری نشست بینالافغانی بین طالبان با شخصیتهای سیاسی و جهادی افغانستان در مسکو، پکن و دوحه روند جدیدی را برای صلح در افغانستان شکل دهد ولی در جریان کار ساختار را جایگزین محتوی و ایده صلح کرد. به این معنی که زمیر کابلوف نماینده ویژه روسیه در امور افغانستان تصور کرد که اگر سه قدرت جهانی روسیه، امریکا و چین هر تصمیمی برای افغانستان بگیرند آن تصمیم شدنی است و فقط برای قطعی شدن آن تصمیم خوب است ایران و پاکستان هم دعوت شوند تا تصمیمات سه قدرت را تأیید کنند.
طرح روسیه فاقد محتوا و ایده بود و فقط به ساختار توجه میکرد. نتیجه خلأ محتوی و ایده فرمت مسکو این شد که ایده امریکایی روند دوحه را به عنوان محتوای و ایده ساختار خود قرار دهد و فرمت مسکو عملاً به خدمت روند دوحه درآمد. مطالعه بیانیههای فرمت مسکو بهخوبی مؤید این حقیقت است که روند مسکو فقط تصمیمات روند دوحه را تأیید میکرد و شخص زمیر کابلوف در راستای ایدههای خلیل زاد حرکت میکرد.
جمهوری اسلامی ایران از ابتدا با شناختی که از ماهیت حرکت امریکا داشت در هیچیک از جلسات مرتبط با روند دوحه شرکت نکرد و چون فرمت مسکو را نیز فاقد ایده و محتوا دید و آن را ساختاری در خدمت طرح خلیلزاد دانست و از شرکت در آن خودداری کرد. فرمت مسکو قرار بود 2+3 نامیده شود ولی چون ایران به دلایلی که گفته شد در فرمت مسکو شرکت نکرد، نام دیگر فرمت مسکو تروئیکا پلاس یا 1+3 نامیده شد.
سازمان ملل متحد در دور اول حاکمیت طالبان بر کابل در سالهای 75 تا 80 شمسی برای برقراری صلح در افغانستان تلاش کرد از طریق ابتکار 6 +2 که شامل شش کشور همسایه افغانستان (ایران، پاکستان، چین، تاجیکستان، ازبکستان و ترکمنستان) و دو قدرت بزرگ امریکا و روسیه میشد بین طالبان آن زمان که بر کابل مسلط بودند و نیروهای مقابل طالبان نوعی آشتی و صلح برقرار کند که موفق نشد و با تهاجم نظامی امریکا و اشغال افغانستان بعد از 11 سپتامبر 2001 روند تحولات افغانستان به مسیر دیگری رفت.
این اواخر دبیرکل سازمان ملل تلاش کرد با احیای ابتکار گذشته خود نقش جدیدی برای سازمان ملل در روند صلح افغانستان تعریف کند اما به جهت عدم حمایت امریکا و روسیه از نقشآفرینی سازمان ملل در صلح افغانستان عملاً امکان نقشآفرینی آن منتفی گردید. هرچند دبیر کل با انتصاب ژان ارنو دیپلمات فرانسوی به عنوان نماینده شخصی خود در افغانستان تلاش کرده تا تحرکی به نقش صلحسازی سازمان ملل در افغانستان بخشد ولی عدم تحرک جدی آرنو و رهاسازی امور و عدم حضور در تحولات مرتبط به افغانستان نشان از آن دارد که این دیپلمات فرانسوی متوجه شده است که سازمان ملل در شرایط کنونی فاقد اعتبار و ظرفیت لازم برای نقش آفرینی است.
آخرین ابتکار مطرح شده در ارتباط با روند صلح در افغانستان ابتکار استانبول است که در ابتدای ورود بایدن به کاخ سفید مطرح شد و مقرر گردید تا از طریق برگزاری نشستهایی در استانبول با ترکیبی مشابه شرکتکنندگان کنفرانس بن 2001 تحرکی به روند صلح بخشد ولی از آنجا که روند استانبول همان روند دوحه بود که صرفاً میخواست جلسات خود در زیر پرچم سازمان ملل متحد برگزار کند در همان ابتدای راه متوقف شد و نتوانست از حد یک ایده فراتر رود.
همچنان که ملاحظه شد ابتکار تهران هم به لحاظ قدمت طرح و هم به جهت ایده و منطق درونی طرحی متفاوت از سایر ابتکارات است. ابتکار تهران صلح را متعلق به مردم افغانستان دانسته معتقد است که تنها راه صلح گفتوگوهای بینالافغانی است و نقش کشورهای خارجی فقط باید تسهیلکنندگی مذاکرات بینالافغانی باشد. تحلیل محتوای مفاد سند نهایی گفتوگوهای بینالافغانی در تهران دلیل دیگری بر تفاوت ابتکار تهران با دیگر طرحهای صلح است. اعلامیه 6 بندی نشست تهران موارد ذیل را برجسته میسازد:
جنگ راه حل نیست و مسأله افغانستان باید از طریق سیاسی حل شود.
گفتوگوها صریح و شفاف بوده و همه مسائل را شامل شده است.
تصمیم به ادامه گفتوگوها بعد از مشورت با سطوح بالاتر درباره چگونگیگذار از جنگ به صلح و آینده نظامی سیاسی و مکانیسم استقراز نظام سیاسی جدید
قبول نشست تهران به عنوان یک فرایند (فرصت و زمینه) جدید برای تقویت صلح
محکومیت حمله به خانههای مردم، بیمارستانها، مدارس و مؤسسات عامالمنفعه
تشکر طرفین گفتوگوها از جمهوری اسلامی ایران بهخاطر ابتکار تهران
دقت در اصول کلی فوق و مقایسه محتوای آن با مفاد و محتوای اسناد منتشر شده سایر ابتکارات نشاندهنده آن است که:
اولاً) نشست تهران اولین نشست واقعی نمایندگان اشخاص و اقوام اصلی و تعیین کننده روندهای افغانستان بود.
ثانیاً) طرفین گفتوگوها قبول کردند که افغانستان راهحل نظامی ندارد و باید از طریق گفتوگو و راهحلی سیاسی برای مشکل افغانستان راهحل یافت.
ثالثاً) محکومیت صریح حمله به غیر نظامیان و تأسیسات عمومی
رابعاً) پذیرش ابتکار تهران به عنوان یک فرایند دائم در جهت رسیدن به صلح
خامساً) برای اولین بار طالبان میپذیرند که درباره خاتمه جنگ، آینده نظام سیاسی و چگونگی استقرار نظم سیاسی جدید مذاکره کنند.
پنج محور فوق را میتوان دستاورد ابتکار تهران در گفتوگوهای بینالافغانی دانست که از منطق و استحکام نظری محکمی برای برداشتن گامهای بعدی برای صلح در افغانستان برخوردار است.
ایده جلیلی برای تبدیل ایران به قطب منطقه
خبر اول اینکه، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: بلااستفاده ماندن بخش زیادی از ظرفیت حمل و نقل ریلی و همچنین خامفروشی از چالشهای کشور است. به گزارش ایسنا، سعید جلیلی در نشست ارائه طرح «شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری» با بیان اینکه بسیاری از صادرات به کشورهای همسایه از طریق خطوط حمل و نقلی ایران صورت میگیرد، اظهار کرد: تکمیل زنجیره ارزش این محصولات و همچنین مواد اولیه تولید داخل یکی از ضرورتهای کشور است. وی ادامه داد: با توجه به ظرفیتهای بالفعلی که در کشور وجود دارد، در زمینه تولید برخی محصولات و صادرات آن به کشورهای همسایه، میتوان به قطب منطقه تبدیل شد. جلیلی با بیان اینکه بلااستفاده ماندن بخش زیادی از ظرفیت حمل و نقل ریلی و همچنین خامفروشی از چالشهای کشور است، افزود: اجرای عملیاتی طرح شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری منوط به تعیین چشمانداز و تعیین اولویتهای فرآوری و صادرات است. پیش از اجرای کامل این طرح باید ابتدا الگوی محدودی از آن در یک یا چند زنجیره فرآوری و ترابری عملیاتی شود تا با بررسی نتایج و میزان استقبال بخش خصوصی، برای گامهای بعدی قدم برداشت.
سلطان عمان در پی بهبود روابط تهران- ریاض
خبر دیگر اینکه، روزنامه رای الیوم چاپ لندن در یادداشتی به اهداف سفر سلطان عمان به عربستان پرداخت و نوشت که نزدیک کردن دیدگاه تهران و ریاض یکی از اهداف این سفر است. به گزارش ایسنا، در بخشی از این یادداشت آمده است: انگیزهها و دلایل این سفر زیاد و متفاوت است و زمان این سفر نیز مورد توجه است زیرا مسقط نقش میانجیگر برای حل بحران یمن را ایفا میکند. برخیها بر این باورند که مسقط به دنبال نزدیک کردن رویکردهای تهران و ریاض است زیرا اکنون گفتوگو یا مذاکراتی میان ایران و عربستان درحال برگزاری است و توافق نهایی درخصوص پرونده هستهای ایران نیز همچنان مهمترین مسأله است.
طرح تفکیک وزارت راه و شهرسازی
شنیدیم که، مجتبی یوسفی نماینده اهواز در مجلس گفت: طرح تفکیک وزارت راه و شهرسازی به دو وزارتخانه راه و ترابری و مسکن و شهرسازی در مجلس کلید خورد. به گزارش فارس، وی افزوده است: ما به دنبال آن هستیم تا در دولت سیزدهم این طرح اجرایی شود و با توجه به اهمیت حوزه کاری راه و مسکن این دو حوزه از همدیگر جدا و هر یک به عنوان یک وزارتخانه مستقل به کار ادامه دهند.
زیست مؤمنانه جایگزین زیست شبانه شود
دست آخر اینکه، احمد علوی، منتخب شورای ششم تهران در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه نظر شما نسبت به طرح زیست شبانه چیست، گفت: با مدل اعضای شورای شهر فعلی برای زیست شبانه کار جلو نمیرود و باید زیست مؤمنانه جایگزین شود. من کلیت طرح زیست شبانه را قبول دارم ولی با عنوان زیست مؤمنانه میتوانیم شبهای تهران را روشنتر، شفافتر و امنتر کنیم. به گزارش باشگاه خبرنگاران، وی افزوده: وقتی شهر به صورت کامل به خواب میرود، شهر ناامن میشود و آسیبهای اجتماعی هم شدت بیشتری پیدا میکند اما نکته مهم این است که با مدل اعضای فعلی شورای شهر برای زیست شبانه کار جلو نمیرود، زیرا نمیتوان شهر را به فروشگاه و امثال آن تبدیل کنیم و باید زیست مؤمنانه جایگزین شود که به نظرم جالبتر است.
مرزهای آبی ایران امنیت کامل دارد
فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، امنیت مرزهای آبی کشور را بسیار بالا توصیف کرد و با اشاره به اینکه امکان ندارد شناوری قصد تعرض به این منطقه را داشته باشد و لحظهبهلحظه مورد رصد و پایش قرار نگیرد، گفت: پهپادهای نیروهای دریایی و هوایی ظرفیت خوبی را ایجاد کردهاند تا مناطقی که در مأموریت ارتش است و حتی مناطقی که در محدوده مأموریت سپاه است در امنیت کامل قرار دارد. اینکه اسرائیل در جغرافیای ما حضور پیدا کند مانند یک خواب و سراب است. به گزارش ایسنا، امیر دریادار حسین خانزادی با حضور در برنامهای تلویزیونی، با بیان اینکه بخشی از دلیل حضور ناوگروه نیروی دریایی ارتش در اقیانوس اطلس به این دلیل است که امریکاییها میگفتند ایرانیها قادر به حضور در اقیانوس اطلس نیستند، اظهارکرد: وقتی ناوگروههایی از جمهوری اسلامی در محدوده دماغه امید نیک و اقیانوس اطلس حضور پیدا میکند دارای پیام خاصی است. ما اصلاً برنامهای برای حضور در خلیج مکزیک نداشتیم. نگرانیهای امریکا از این است که امروز برای اولین بار در تاریخ ایران دروازههای اقیانوس اطلس به روی ما گشوده است. او درباره حضور نیروی دریایی در دریای سرخ نیز گفت: امروز اقدامات تروریستی دریایی در دریای سرخ در حال اجرا است و در شرایطی که فروش نفت ایران تحریم است، آنان بهدنبال ضربه زدن به نفتکشهای ما هستند و ما حدود دو سال است که از ابتدای دریای سرخ تا کانال سوئز و برعکس نفتکشها را اسکورت میکنیم.