ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی علیهالسلام: گوش خود را به شنیدن خوبیها عادت بده و به آنچه که به صلاح و درستی تونمیافزاید گوش مسپار، زیرا این کار، دلها را زنگار میزند و موجب سرزنش میشود.
[غررالحکم، ح ۶۲۳۴]
من در کتاب هایم زنده هستم
هوشنگ مرادی کرمانی: قدردانی میکنم از نامگذاری چند کوچه و خیابان در تهران بهنام من و چند چهره فرهنگی. در میان این اسامی که در مقابل من هستند، شاید تنها نویسنده زنده هستم؛ جبار باغچهبان، نجف دریابندری، محمد زهرایی و صمد بهرنگی از دنیا رفتهاند و فقط مرادی کرمانی زنده است و با اجازه دوستانم به نمایندگی از آنها هم حرف میزنم. اگر دفاع میکنم برای شخص خودم نیست، من در کتابهایم زنده هستم، در عین اینکه جایزه را دوست دارم و تشویق را دوست دارم باید بگویم اینها دورچین غذای اصلی هستند؛ یک آشپز خوشسلیقه در کنار کباب و ماهی، خیارشور و چند پر سبزی میگذارد تا قشنگش کند، کسی به خاطر دورچین غذا، رستوران نمیرود. اقدامات اینچنینی دورچین هستند که کار را برجسته میکنند. یا مانند قاب عکس میمانند، عکسی را در قالب خوشگل کندهکاریشده میگذارند اما عکس مهم است. کارهای صمد بهرنگی و حافظ و سعدی است که ماندگار است بیآنکه بخواهم آنها را با هم مقایسه کنم. آنها در دورهای که زندگی میکردند، کارهای مهمی انجام دادند.
بخشی از گفتوگوی این نویسنده با خبرنگار ایسنا
چهرهپردازی در ایران با دنیا رقابت میکند
جلال معیریان
طراح گریم پیشکسوت
در این دوران، درباره آسیب و زیانهایی که کرونا به حوزههای مختلف رسانده صحبتهای بسیاری شده اما این نکته که این بحران، به حوزههایی که کمتر به چشم میآیند یا در معرض توجه هستند هم آسیبهای فراوان وارد کرده کمتر مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته و یکی از این حوزهها، چهرهپردازی یا همان گریم است که باید گفت در طول یک سال و چندماه اخیر شیوع کرونا بر کار گریمورها هم تأثیر گذاشته است. علیالخصوص که رابطه کاری یک گریمور ارتباط بسیار نزدیکی با بازیگر دارد چرا که زمانی که میخواهیم روی صورت بازیگر کار کنیم و او را به نقشاش نزدیک کنیم به نوعی نفس به نفس با بازیگر میشویم، خصوصاً که بازیگر مجبور است از ماسک استفاده نکند به همین دلیل ترجیح دادم تا پایان دوران کرونا کارم را تعطیل کنم. پیش از شروع کرونا با رعایت دستورالعمل های بهداشتی کار میکردیم اما اکنون که یک سال شده است نیاز به مراقبت بیشتر است و با توجه به شرایط خودم ترجیح دادم که کار نکنم و امیدوارم با واکسینه شدن مردم دوباره کارمان را از سر بگیریم.
البته دوستان و همکاران دیگر در این عرصه کار میکنند و باید بگویم اکنون صنعت گریم در ایران با تلاشهایی که همکارانم در این حرفه انجام دادهاند در سطح بینالمللی است. طی این سالها ما عالی کار کردیم و روز به روز مترقیتر شدیم و قابل رقابت با دنیا هستیم. فیلمهایی که کار میشود و چهره پردازیهایی که انجام میشود از طریق اینترنت با کارهای چهره پردازان بزرگ دنیا مقایسه میشود و ما متوجه میشویم نه تنها چیزی از آنها کم نداریم بلکه در بعضی مواقع هم جلو هستیم. این حرف را با توجه به امکانات محدودمان و نیز توجهی که به حرفه ما نمیشود مطرح میکنم و با توجه به این شرایط در حوزه گریم یا چهرهپردازی در ایران خیلی موفق هستیم. یکی دیگر از مشکلاتی که با آن روبه رو هستیم، مشکل ابزار و لوازم گریم است. ابزار و وسایلی که باید از خارج بیاید و با توجه به تحریمها ما برای تهیه این وسایل مشکل داریم. اما نمایندگیهایی که در ایران وجود دارد، تا حدودی جوابگوی کار ماست. از سوی دیگر این نکته مهم است که ما نمیتوانیم به خاطر تحریمها در این حوزه تولید خوبی داشته باشیم، همچنین عدم اعتماد جامعه نسبت به صنایع هم مزید بر علت است که تاکنون نتوانستهایم ابزار گریم را تولید کنیم. البته من به توانایی فرزندان این آب و خاک معتقد هستم که در صورت وجود امکانات میتوانیم به خودکفایی برسیم و امیدوارم با برداشته شدن تحریمها و آمدن امکانات مشکل مرتفع شود. با این حال و با وجود این تحریمها و مشکلات، به آینده گریم و چهرهپردازی در ایران بسیار خوشبینم چرا که جوانهایی که وارد این حرفه شدهاند نسبت به گذشته موفق ترند. ما در گذشته آموزشگاه نداشتیم و معلمهای کمی داشتیم، اما امروزه این حوزه رشد خوبی کرده است و نسل قدیم آموزههای خود را در اختیار جوانان قرار میدهند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
دعواهای فوتبالی
باشگاه استقلال هرروز ماجراهای تازهای دارد که باعث میشود بحث دربارهاش میان فوتبالیها ادامه داشته باشد. پس از دعوای مدیرعامل استقلال و فرهاد مجیدی دیروز در شبکههای اجتماعی بحث بر سر جلسه هیأت مدیره استقلال بود و حرفهای فرهاد مجیدی در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی تیمش مقابل پدیده. مشت کوبیدن فرهاد مجیدی روی میز و اعتراضش به هیأت مدیره و تجمع هواداران استقلال مقابل مجلس در اعتراض به مشکلات این تیم مسائلی بود که فوتبالیها و بخصوص هواداران استقلال در شبکههای اجتماعی دربارهاش مینوشتند: «تنها کسی که داخل باشگاه داره به نفع استقلال کار میکنه فرهاد مجیدی و کادر فنیه. اینکه الان به خاطر دو فصل گذشته یا اشخاص مورد علاقمون از مجیدی حمایت نکنیم قطعاً به استقلال خیانت کردیم.»، «بعید میدونم فرهاد مجیدی تا روز دربی روی نیمکت استقلال باشه و بعید میدونم ما حتی همین تیم معمولی رو هم واسه فصل بعدی داشته باشیم.»، «فکر کن تمام هوادارا، تمام بازیکنا و کادر فنیِ استقلال میخوان مددی اخراج بشه ولی وزارت میخواد اعضای هیأت مدیره رو به خاطر اختلافشون با مددی برکنار کنه و مددی رو نگه داره زیبا نیست؟»، «به گفته خبرگزاری فارس، قراره فردا همه اعضای هیأت مدیره استقلال که خواهان برکناری مددی هستند، اخراج و مددی ابقا بشه. در حالی که هواداران، کادر فنی و بازیکنان خواهان برکناری مددی بودند.»، «آقای مجیدی عزیز هرچه بیشتر حرف دل هوادار رو به گوش همه میرسونی بیشتر عزیز میشی و تنهات نمیذاریم»، «شدیداً بابت توهینای پارسالم به آقای فرهاد مجیدی پشیمونم و توهینا به حدی بود که بلاکم کرد ولی از همین جا میگم فرهاد مجیدی تنها کسیه که الان لایق رو نیمکت بودنه»، «اون لحظهای که فرهاد مجیدی گفت: هرکاری کنید من تیمم میبره. جزو بهترین صحنههای چندسال اخیر استقلاله»، «بعد سالها هنوز درک نکردم چرا فرهاد مجیدی حرف میزنه انگار بغض داره و کم مونده بزنه زیر گریه»، «فرهاد مجیدی تو کنفرانس گفت آقای علی نژاد شما هرکاری کنید ما میبریم ولی ما هواداران جملهاش رو اصلاح میکنیم و میگیم شما هر کاری کنید و حتی اگر تیم ما نتیجه هم نگیره ما هواداران مصممتر و محکمتر پشت تیم مون و مربیش هستیم و اجازه نمیدیم شما تیم مون رو نابود کنید.»
درگذشت کارگردان مستند «ایران»
حمیـــــــــــد مجتهدی سازنده مستند«ایران» و فیلمبـــــردار، دیروز درگذشت. این مستندساز و تصویربردار حوزه مستند عصر سهشنبه اول تیرماه براثرعوارض ابتلا به سرطان درگذشت. مستند «ایران» از جمله آثار این فیلمبردار و کارگردان آثار مستند بود که در چند فصل از تلویزیون روی آنتن رفت. به گزارش ایرنا، مجتهدی مدرک کارشناسی خود را در رشته سینماتوگرافی و عکاسی از ریجنت کالج دانشگاه لندن دریافت کرده بود. او همچنین تخصص فیلمبرداری، نورپـــــــردازی و فیلمبــــــرداری هوایـــــــی از دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس (یو سی ال ای) ایالات متحده داشت. نخستین فیلم او«مومیایی» است که در سال ۱۳۴۵ کارگردانی کرد. وی سه سال بعد مؤسسه سینمایی چهلستون را تأسیس کرد. مجتهدی با مصطفی عقاد در فیلمهای محمد رسولالله (رسالت) و عمرمختار (شیر صحرا)، همکاری کرده بود.
وی زمانی که عنوان هفتمین فیلمبردار هوایی دنیا را در اختیار داشت به عنوان کارگردان و مدیر فیلمبرداری مجموعه مستند «ایران» با صدا وسیما شروع به همکاری کرد و در جریان آن به معرفی جاذبههای فرهنگی کشور ایران از نمای زمینی و هوایی پرداخت.
تولید بخش نخست مستند ایران از سال ۱۳۸۰ و با سرمایهگذاری شبکه یک سیما آغاز شد و تا سال ۱۳۸۴ ادامه یافت. در سری نخست این مجموعه که ۱۴ قسمت داشت، تخت جمشید و شهرهای تهران، کاشان و اصفهان به نمایش درآمدند. پخش این مجموعه در سال ۱۳۸۴ از شبکه اول آغاز شد که با استقبال علاقهمندان مواجه شد و پس از آن بارها از شبکه های تلویزیونی به نمایش درآمد.
دعواهای فوتبالی
باشگاه استقلال هرروز ماجراهای تازهای دارد که باعث میشود بحث دربارهاش میان فوتبالیها ادامه داشته باشد. پس از دعوای مدیرعامل استقلال و فرهاد مجیدی دیروز در شبکههای اجتماعی بحث بر سر جلسه هیأت مدیره استقلال بود و حرفهای فرهاد مجیدی در کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی تیمش مقابل پدیده. مشت کوبیدن فرهاد مجیدی روی میز و اعتراضش به هیأت مدیره و تجمع هواداران استقلال مقابل مجلس در اعتراض به مشکلات این تیم مسائلی بود که فوتبالیها و بخصوص هواداران استقلال در شبکههای اجتماعی دربارهاش مینوشتند: «تنها کسی که داخل باشگاه داره به نفع استقلال کار میکنه فرهاد مجیدی و کادر فنیه. اینکه الان به خاطر دو فصل گذشته یا اشخاص مورد علاقمون از مجیدی حمایت نکنیم قطعاً به استقلال خیانت کردیم.»، «بعید میدونم فرهاد مجیدی تا روز دربی روی نیمکت استقلال باشه و بعید میدونم ما حتی همین تیم معمولی رو هم واسه فصل بعدی داشته باشیم.»، «فکر کن تمام هوادارا، تمام بازیکنا و کادر فنیِ استقلال میخوان مددی اخراج بشه ولی وزارت میخواد اعضای هیأت مدیره رو به خاطر اختلافشون با مددی برکنار کنه و مددی رو نگه داره زیبا نیست؟»، «به گفته خبرگزاری فارس، قراره فردا همه اعضای هیأت مدیره استقلال که خواهان برکناری مددی هستند، اخراج و مددی ابقا بشه. در حالی که هواداران، کادر فنی و بازیکنان خواهان برکناری مددی بودند.»، «آقای مجیدی عزیز هرچه بیشتر حرف دل هوادار رو به گوش همه میرسونی بیشتر عزیز میشی و تنهات نمیذاریم»، «شدیداً بابت توهینای پارسالم به آقای فرهاد مجیدی پشیمونم و توهینا به حدی بود که بلاکم کرد ولی از همین جا میگم فرهاد مجیدی تنها کسیه که الان لایق رو نیمکت بودنه»، «اون لحظهای که فرهاد مجیدی گفت: هرکاری کنید من تیمم میبره. جزو بهترین صحنههای چندسال اخیر استقلاله»، «بعد سالها هنوز درک نکردم چرا فرهاد مجیدی حرف میزنه انگار بغض داره و کم مونده بزنه زیر گریه»، «فرهاد مجیدی تو کنفرانس گفت آقای علی نژاد شما هرکاری کنید ما میبریم ولی ما هواداران جملهاش رو اصلاح میکنیم و میگیم شما هر کاری کنید و حتی اگر تیم ما نتیجه هم نگیره ما هواداران مصممتر و محکمتر پشت تیم مون و مربیش هستیم و اجازه نمیدیم شما تیم مون رو نابود کنید.»
درگذشت کارگردان مستند «ایران»
حمیـــــــــــد مجتهدی سازنده مستند«ایران» و فیلمبـــــردار، دیروز درگذشت. این مستندساز و تصویربردار حوزه مستند عصر سهشنبه اول تیرماه براثرعوارض ابتلا به سرطان درگذشت. مستند «ایران» از جمله آثار این فیلمبردار و کارگردان آثار مستند بود که در چند فصل از تلویزیون روی آنتن رفت. به گزارش ایرنا، مجتهدی مدرک کارشناسی خود را در رشته سینماتوگرافی و عکاسی از ریجنت کالج دانشگاه لندن دریافت کرده بود. او همچنین تخصص فیلمبرداری، نورپـــــــردازی و فیلمبــــــرداری هوایـــــــی از دانشگاه کالیفرنیا، لسآنجلس (یو سی ال ای) ایالات متحده داشت. نخستین فیلم او«مومیایی» است که در سال ۱۳۴۵ کارگردانی کرد. وی سه سال بعد مؤسسه سینمایی چهلستون را تأسیس کرد. مجتهدی با مصطفی عقاد در فیلمهای محمد رسولالله (رسالت) و عمرمختار (شیر صحرا)، همکاری کرده بود.
وی زمانی که عنوان هفتمین فیلمبردار هوایی دنیا را در اختیار داشت به عنوان کارگردان و مدیر فیلمبرداری مجموعه مستند «ایران» با صدا وسیما شروع به همکاری کرد و در جریان آن به معرفی جاذبههای فرهنگی کشور ایران از نمای زمینی و هوایی پرداخت.
تولید بخش نخست مستند ایران از سال ۱۳۸۰ و با سرمایهگذاری شبکه یک سیما آغاز شد و تا سال ۱۳۸۴ ادامه یافت. در سری نخست این مجموعه که ۱۴ قسمت داشت، تخت جمشید و شهرهای تهران، کاشان و اصفهان به نمایش درآمدند. پخش این مجموعه در سال ۱۳۸۴ از شبکه اول آغاز شد که با استقبال علاقهمندان مواجه شد و پس از آن بارها از شبکه های تلویزیونی به نمایش درآمد.
چونک شمسالدین تبریزی کنون شد یار ما
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
این روزها چندین و چندجا مشغول نوشتن زندگینامه هستم. فراز و فرودهایی از زندگی آدمهایی که بالاخره یک کاری در زندگیشان کردهاند و حالا تصمیم دارند همین زندگی پشت سر گذاشته را در کتابی منتشر کنند. شنیدهاید بعضیها وقتی میخواهند از زندگیشان حرف بزنند میگویند زندگی ما خودش یک کتاب است. شما البته نمیدانید این حقیقت دارد یا ندارد. اما بالاخره زندگی آدمهای مشهور این قابلیت را دارد که تبدیل به کتاب یا فیلم شود. یعنی حتی در زندگی بعضی هنرمندها که هیچ نقطه دراماتیکی هم وجود ندارد بالاخره یک اتفاق برای کتاب شدن یا فیلم شدن پیدا میکنید. بعضیها را باید به زور به سراغشان بروید و بعضیها هم زندگیشان سرتاسر ماجرا و اتفاق است.
بیایید سری بزنیم به قدیمها. مثلاً داستان را بهسمت فردوسی کج کنیم. یکی از نقاط دراماتیک داستان این شخصیت ادبی ایران این است که میگویند وقتی داشتند هدایایی را که برای شاهنامه به او رسیده بود وارد شهر میکردند جنازهاش را از دروازه برای دفن خارج میکردند. این نقطه دراماتیک است. این نقطه یعنی یک جدل وجود دارد که منتج به این اتفاق میشود اما وقتی به شاهنامه فردوسی نگاه میکنید میبینید که پر است از اتفاق و درام. اصلاً این شاهنامه چیز عجیبی است در درام. فردوسی خودش یکی از بلدهای درامنویسی است.
در این نوشته میخواهم به مولوی برسم. اما مجبورم از حافظ و سعدی هم مثال بیاورم. حافظ به نظر من اصلاً آدم دراماتیکی نیست. او نهایت درامی که در زندگیاش داشته این بوده که قصد کرده سفر برود ولی ترسیده و سفر نرفته. فکر میکنم درام در زندگی حافظ درونی است یعنی میشود از کلنجارهایش برای سفر رفتن یا نرفتن استفاده کرد درست مثل هملت نوشته شکسپیر که او در مقصر بودن عمویش در مرگ پدرش تردید داشت اما بالاخره هملت باعث مرگ خیل عظیمی آدم در انتهای نمایشنامه شد اما حافظ تا دم شیراز رفت و ترسید و برگشت. قضیه سعدی متفاوت است. او بسیار سفر کرده تا به قولی پخته شود خامی. اما در سعدی هم اتفاق دراماتیک نیست. اتفاق در شرحی است که درباره سفرهایش داده و پندهایی است که در این سفرها میآموزد و به شعر در میآورد.
اما به گمان من متفاوتترین اینها زندگی آقای مولوی است. او نه تنها خودش که برخی وقتها شعرهایش هم دراماتیک است. همین آقای مولوی یک عنصر بسیار خوب برای درام شدن دارد. او شخصی را در کنار خودش دارد که همین شخص تبدیل به یک جدال درونی و بیرونی در زندگی مولوی میشود. این جدال اصلیترین عنصری است که شما در درام میتوانید از آن سراغ بگیرید. زندگی او، فراز و فرودهایی که او با شمس تبریزی دارد و همه جدلهایی که آنها با اطرافیان خود دارند و داستانهایی که دور و بر آنها شکل میگیرد یک درام کامل است.
همه اینها را نوشتم که بگویم این همه کتاب که درباره زندگی مولوی و شمس نوشته میشود و دراماتیک پیش میرود خاصیت زندگی این دو نفر است. بعد هم همه این مقدمهها را نوشتم که بگویم یکی از کتابهایی که به تازگی منتشر شده و این زندگی را به شکلی داستانی روایت کرده کتاب داستانی «سلخ» است. کتابی نوشته غزاله شکرابی که نشر سیزده آن را منتشر کرده و در آن این زندگی پر فراز و نشیب را داستانی پیش برده است. همیشه شنیدن داستانی آشنا باید تکنیکی ناآشنا داشته باشد که شما جلب آن قصه بشوید. این کتاب این خاصیت را دارد که با فضاسازی آن دوره و آن آدمها خودش را وارد این درام کرده و میخواهد از این رهگذر شما را با خودش همراه کند. اگر داستان دوست دارید و اگر زندگی این دو شخصیت هم برایتان جذاب است «سلخ» پیشنهاد خوبی است برای خواندن.
داستاننویس
این روزها چندین و چندجا مشغول نوشتن زندگینامه هستم. فراز و فرودهایی از زندگی آدمهایی که بالاخره یک کاری در زندگیشان کردهاند و حالا تصمیم دارند همین زندگی پشت سر گذاشته را در کتابی منتشر کنند. شنیدهاید بعضیها وقتی میخواهند از زندگیشان حرف بزنند میگویند زندگی ما خودش یک کتاب است. شما البته نمیدانید این حقیقت دارد یا ندارد. اما بالاخره زندگی آدمهای مشهور این قابلیت را دارد که تبدیل به کتاب یا فیلم شود. یعنی حتی در زندگی بعضی هنرمندها که هیچ نقطه دراماتیکی هم وجود ندارد بالاخره یک اتفاق برای کتاب شدن یا فیلم شدن پیدا میکنید. بعضیها را باید به زور به سراغشان بروید و بعضیها هم زندگیشان سرتاسر ماجرا و اتفاق است.
بیایید سری بزنیم به قدیمها. مثلاً داستان را بهسمت فردوسی کج کنیم. یکی از نقاط دراماتیک داستان این شخصیت ادبی ایران این است که میگویند وقتی داشتند هدایایی را که برای شاهنامه به او رسیده بود وارد شهر میکردند جنازهاش را از دروازه برای دفن خارج میکردند. این نقطه دراماتیک است. این نقطه یعنی یک جدل وجود دارد که منتج به این اتفاق میشود اما وقتی به شاهنامه فردوسی نگاه میکنید میبینید که پر است از اتفاق و درام. اصلاً این شاهنامه چیز عجیبی است در درام. فردوسی خودش یکی از بلدهای درامنویسی است.
در این نوشته میخواهم به مولوی برسم. اما مجبورم از حافظ و سعدی هم مثال بیاورم. حافظ به نظر من اصلاً آدم دراماتیکی نیست. او نهایت درامی که در زندگیاش داشته این بوده که قصد کرده سفر برود ولی ترسیده و سفر نرفته. فکر میکنم درام در زندگی حافظ درونی است یعنی میشود از کلنجارهایش برای سفر رفتن یا نرفتن استفاده کرد درست مثل هملت نوشته شکسپیر که او در مقصر بودن عمویش در مرگ پدرش تردید داشت اما بالاخره هملت باعث مرگ خیل عظیمی آدم در انتهای نمایشنامه شد اما حافظ تا دم شیراز رفت و ترسید و برگشت. قضیه سعدی متفاوت است. او بسیار سفر کرده تا به قولی پخته شود خامی. اما در سعدی هم اتفاق دراماتیک نیست. اتفاق در شرحی است که درباره سفرهایش داده و پندهایی است که در این سفرها میآموزد و به شعر در میآورد.
اما به گمان من متفاوتترین اینها زندگی آقای مولوی است. او نه تنها خودش که برخی وقتها شعرهایش هم دراماتیک است. همین آقای مولوی یک عنصر بسیار خوب برای درام شدن دارد. او شخصی را در کنار خودش دارد که همین شخص تبدیل به یک جدال درونی و بیرونی در زندگی مولوی میشود. این جدال اصلیترین عنصری است که شما در درام میتوانید از آن سراغ بگیرید. زندگی او، فراز و فرودهایی که او با شمس تبریزی دارد و همه جدلهایی که آنها با اطرافیان خود دارند و داستانهایی که دور و بر آنها شکل میگیرد یک درام کامل است.
همه اینها را نوشتم که بگویم این همه کتاب که درباره زندگی مولوی و شمس نوشته میشود و دراماتیک پیش میرود خاصیت زندگی این دو نفر است. بعد هم همه این مقدمهها را نوشتم که بگویم یکی از کتابهایی که به تازگی منتشر شده و این زندگی را به شکلی داستانی روایت کرده کتاب داستانی «سلخ» است. کتابی نوشته غزاله شکرابی که نشر سیزده آن را منتشر کرده و در آن این زندگی پر فراز و نشیب را داستانی پیش برده است. همیشه شنیدن داستانی آشنا باید تکنیکی ناآشنا داشته باشد که شما جلب آن قصه بشوید. این کتاب این خاصیت را دارد که با فضاسازی آن دوره و آن آدمها خودش را وارد این درام کرده و میخواهد از این رهگذر شما را با خودش همراه کند. اگر داستان دوست دارید و اگر زندگی این دو شخصیت هم برایتان جذاب است «سلخ» پیشنهاد خوبی است برای خواندن.
چهار مجلد تجربهنگاری
کتاب ۳۴ گانه تجربهنگاری در 4 جلد اول خود به موضوع اکران و فروش سینما با ایجاد سامانه «سمفا»، برنامه حمایتی از کتابفروشیها، رویداد ملی فرهنگ و هنر و مساجد ایران، شبکه روستاهای دوستدار کتاب پرداخته است. یکی از معایب ساختار اداری در ایران عدم انتقال مکتوب تجربه به نسلهای بعدی است. تجربه اغلب از راه شفاف و در چارچوب دانش فردی منتقل میشود و هیچ انباشت تجربه شکل نمیگیرد و تجربه افراد و سازمان به دانش تبدیل نمیشود؛ اما وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راستای تجربهنگاری این سازمان در زمان فعالیت چهار ساله اقدام به انتشار ۳۴ جلد کتاب با موضوع های مختلف در بین سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰ کرده است. این آثار به فعالیتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تفکیک موضوع های مختلف و در گفتوگو با مدیران، کارشناسان و دستاندرکاران دستگاههای بزرگ فرهنگی کشور تدوین شده است. سومین جلد از این کتابهای تجربهنگاری به سینما و ماجرای وضعیت اکران با عنوان «سامانه مدیریت فروش و اکران سینما (سمفا)» اختصاص دارد. این کتاب در ۴ فصل تدوین شده که بهترتیب در فصل نخست روایت اکران را مورد بررسی قرار داده و در فصل دوم با عنوان چگونگی شکلگیری و اهداف سمفا به ماجرای سامانه سمفا از ایده تا اجرا پرداخته است. کارکردها و ویژگیهای سمفا عنوان فصل سوم و چالشها و راهحلهای پیشنهادی درباره تولد یک سامانه جدید عنوان فصل پایانی یا همان چهارم این کتاب است، اما این کتاب درواقع علاوه بر در اختیار گذاشتن تجارب فعالیت ۴ سال سینما به معرفی سمفا نیز پرداخته است. (سمفا) یا همان سامانه مدیریت فروش و اکران سینمای ایران متعلق به سازمان امور سینمایی و سمعی بصری است که کارکردهای ترمینال هماهنگی سامانههای فروش برخط، زبان اجرایی نظامنامه اکران و نظام آماری متمرکز سینمای ایران را برعهده دارد. این مجله توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منتشر شده و علاقهمندان می توانند فایل این مجله را در سایت وزارت ارشاد دریافت کنند.
درباره کتاب جریانشناسی شعر دیداری- شنیداری
آیینهای برای شعر امروز
امید نقیبینسب
شاعر
کتاب دیداری شنیداری «مزدک پنجهای »اولین کتاب فارسی زبان است که به نوعی آرشیو کاملی از افراد، جریانات و اتفاقات معاصر شعر آوانگارد در این حوزه زبانی را در اختیار مخاطب میگذارد که از این جهت بسیار حائز اهمیت است. کتاب با تعریف شعر و بعد از آن تعریف شعر دیداری و کانکریت آغاز میشود و سپس به سراغ تک تک افرادی که در این حوزه دست به تجربههای تازه زدهاند میرود و به روش پژوهش کتابخانهای و نمونه گزینی اقدام به جمعآوری آثار و اتفاقاتی که در این حوزه زبانی قلم و رقم خورده است میکند ،هرچند برخی از تجربیات دیجیتالی، صوتی یا چند رسانهای قابلیت چاپ کاغذی نداشته و نیازمند درج بر لوح فشردهای در کنار کتاب بوده که فقدان آن برای مخاطب و پژوهشگر احساس میشود، اما این موضوع نمیتواند از ارزش کتاب بکاهد و از طرفی ذائقه و سلیقه مزدک پنجهای بهعنوان پژوهشگری مستقل در گزینش اشعار، تعاریف و نقدها خوانش کتاب را جذابتر کرده است و میتوان براحتی دغدغه او را به عنوان یکی از شاعران فعال در این حوزه لمس کرد که جای تقدیر دارد، از طرفی برکسی پوشیده نیست که شعر دیداری امروزه در جهانی که شاید بتوان آن را جهان بصری نامید چقدر میتواند حائز اهمیت باشد، جهانی که در آن چشمان انسان روزانه چهل میلیون ترابایت تصویر مصرف و آنالیز میکند، چشمانی که اصطلاحاً قبل از مغز میتوانند عاشق شوند، اعتماد کنند، رفاقت کنند، درک کنند، تحلیل کنند و پیام صادر کنند، پس بدون شک شعرهای دیداری دیجیتالی آینده نوشتههای اندیشه محور و زیبا خواهند بود، چیزی که شالوده ادبیات و کتابهای دیجیتالی و چندرسانهای آینده خواهند بود.
اثر حاضر تحلیلی هدفمند و جامع از شعر شاعران پیشرو در عرصه شعر دیداری و شنیداری است و از این رهگذر، ما را با اقسام زیرمجموعههای اینگونه از اشعار آشنا میکند.
شعر دیداری، شعرگرافی، کانکریت، شعرتوگراف، شعر نرمافزار- فرازبان، فتوشعر حجمی، سینما، عکاسی، خواندنی، توشیح، شعرپستال، شعر کلاژ، مربع جادویی، چهارجوابی، وسط چین، دموکراسی صدا در شعر، شعر رنگ، لغز- چیستان دیداری، شعر چندرسانهای، شعر دیجیتالی، ویدئو شعر، ویدئو هایکو، هایپرتکســــــــــت، شعر اجرایی، شعر شنیداری و شعر شنودیداری عناوین این کتاب هستند.
احمدرضا احمدی، ژازه تباتبایی، هوشنگ صهبا، عباس صفاری، علیرضـــــــــــا پنجهای، مهـــــــرداد فلاح، علی عبدالرضایـــی، فرزین هومانفر، محمد آزرم، لیلا صادقــی، عباس حبیبـی بدرآبادی، امید نقیبی نسب، سمیه طوسی، مزدک پنجهای، باوند بهپور، فرهاد فزونی، حبیب پیام، علی خیزاب، مهرگان علیدوست، ایرج زبردست، زهره برقچی، محسن کریمی، داریوش معمار، کورش کرمپور، کیوان مهرگان، آنیما احتیاط، سولماز نراقی، مراد قلیپور، مهتاب رشیدیان، کیومرث منشیزاده، طاهره صفارزاده و... از کسانی هستند که نمونه شعرشان در این کتاب آمده است.
گفتنی است این کتاب در 350 صفحه و با قیمت ۶۵ هزار تومان توسط انتشارات دوات معاصر منتشر شده است.
شاعر
کتاب دیداری شنیداری «مزدک پنجهای »اولین کتاب فارسی زبان است که به نوعی آرشیو کاملی از افراد، جریانات و اتفاقات معاصر شعر آوانگارد در این حوزه زبانی را در اختیار مخاطب میگذارد که از این جهت بسیار حائز اهمیت است. کتاب با تعریف شعر و بعد از آن تعریف شعر دیداری و کانکریت آغاز میشود و سپس به سراغ تک تک افرادی که در این حوزه دست به تجربههای تازه زدهاند میرود و به روش پژوهش کتابخانهای و نمونه گزینی اقدام به جمعآوری آثار و اتفاقاتی که در این حوزه زبانی قلم و رقم خورده است میکند ،هرچند برخی از تجربیات دیجیتالی، صوتی یا چند رسانهای قابلیت چاپ کاغذی نداشته و نیازمند درج بر لوح فشردهای در کنار کتاب بوده که فقدان آن برای مخاطب و پژوهشگر احساس میشود، اما این موضوع نمیتواند از ارزش کتاب بکاهد و از طرفی ذائقه و سلیقه مزدک پنجهای بهعنوان پژوهشگری مستقل در گزینش اشعار، تعاریف و نقدها خوانش کتاب را جذابتر کرده است و میتوان براحتی دغدغه او را به عنوان یکی از شاعران فعال در این حوزه لمس کرد که جای تقدیر دارد، از طرفی برکسی پوشیده نیست که شعر دیداری امروزه در جهانی که شاید بتوان آن را جهان بصری نامید چقدر میتواند حائز اهمیت باشد، جهانی که در آن چشمان انسان روزانه چهل میلیون ترابایت تصویر مصرف و آنالیز میکند، چشمانی که اصطلاحاً قبل از مغز میتوانند عاشق شوند، اعتماد کنند، رفاقت کنند، درک کنند، تحلیل کنند و پیام صادر کنند، پس بدون شک شعرهای دیداری دیجیتالی آینده نوشتههای اندیشه محور و زیبا خواهند بود، چیزی که شالوده ادبیات و کتابهای دیجیتالی و چندرسانهای آینده خواهند بود.
اثر حاضر تحلیلی هدفمند و جامع از شعر شاعران پیشرو در عرصه شعر دیداری و شنیداری است و از این رهگذر، ما را با اقسام زیرمجموعههای اینگونه از اشعار آشنا میکند.
شعر دیداری، شعرگرافی، کانکریت، شعرتوگراف، شعر نرمافزار- فرازبان، فتوشعر حجمی، سینما، عکاسی، خواندنی، توشیح، شعرپستال، شعر کلاژ، مربع جادویی، چهارجوابی، وسط چین، دموکراسی صدا در شعر، شعر رنگ، لغز- چیستان دیداری، شعر چندرسانهای، شعر دیجیتالی، ویدئو شعر، ویدئو هایکو، هایپرتکســــــــــت، شعر اجرایی، شعر شنیداری و شعر شنودیداری عناوین این کتاب هستند.
احمدرضا احمدی، ژازه تباتبایی، هوشنگ صهبا، عباس صفاری، علیرضـــــــــــا پنجهای، مهـــــــرداد فلاح، علی عبدالرضایـــی، فرزین هومانفر، محمد آزرم، لیلا صادقــی، عباس حبیبـی بدرآبادی، امید نقیبی نسب، سمیه طوسی، مزدک پنجهای، باوند بهپور، فرهاد فزونی، حبیب پیام، علی خیزاب، مهرگان علیدوست، ایرج زبردست، زهره برقچی، محسن کریمی، داریوش معمار، کورش کرمپور، کیوان مهرگان، آنیما احتیاط، سولماز نراقی، مراد قلیپور، مهتاب رشیدیان، کیومرث منشیزاده، طاهره صفارزاده و... از کسانی هستند که نمونه شعرشان در این کتاب آمده است.
گفتنی است این کتاب در 350 صفحه و با قیمت ۶۵ هزار تومان توسط انتشارات دوات معاصر منتشر شده است.
عکس نوشت
روزی که گذشت روز جهانی موسیقی بود. موزه مصر به مناسبت این روز نمایشگاهی ازآلات موسیقی بهجامانده از مصر باستان را برپا کرد. سال 1982 میلادی اولین بار روز جهانی موسیقی گرامی داشته شد و امسال بیش از 120 کشور این روز را با برگزاری کنسرتها و مراسم دیگر جشن گرفتند تا گفتمان درباره موسیقی ارتقا یابد. 21 ژوئن درجهان به اسم روز موسیقی نامگذاری شده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
من در کتاب هایم زنده هستم
-
چهرهپردازی در ایران با دنیا رقابت میکند
-
شهروند مجـــازی
-
چونک شمسالدین تبریزی کنون شد یار ما
-
چهار مجلد تجربهنگاری
-
آیینهای برای شعر امروز
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین