تحقق وعدههای دولت برای پاسداران محیطزیست
افزایش حمایت قانونی و بهبود معیشت محیطبانان
زهرا کشوری
خبرنگار
روز محیطبان مصادف است با روز ولادت امام رضا(ع)؛ ضامن آهو. روزی که سالها است کارشناسان و فعالان محیط زیست در تلاشند تا در تقویم ملی ثبت شود. در روزهای پایانی دولت روحانی، عیسی کلانتری رئیس سازمان محیطزیست نیز در نامهای به حسن روحانی رئیسجمهوری خواست تا این روز در تقویم ثبت شود. لایحه حمایت از محیطبانها و جنگلبانها هم در دولت روحانی به بهارستان رفت تا چتر حمایتی قانون روی محیطبانها بهعنوان نیروهای نظامی کشیده شود. این لایحه هرچند تمام خواستههای محیطبانها را برآورده نمی کند اما بیشک گامی رو بهجلو است. در همین دوره است که حمایت بیمهای از محیطبانها به قانون تبدیل شد. این موضوع میتواند در زمانی که محیطبان محکوم به پرداخت خسارت و دیه میشود از محیطبانها حمایت کند. هرچند آموزشها در این حوزه باید به سمتی برود که محیطبان یا شکارچی برای حفاظت از حیات وحش کشته نشود.
علی سجاد جلالی، محیطبان شادگان در گفتوگویی با «ایران» میگوید: «در دو سال گذشته وضعیت حقوقها بهتر شده است اما به لحاظ امکانات و تجهیزات در محیط زیست خوزستان بسیار عقب هستیم.»
او میگوید: «در دو مرحله حقوقها اضافه شد؛ یک ۲۵ درصد و یک۳۰ درصد. من تا ۳ سال پیش ۲ میلیون و ۸۰۰ هزار تومان حقوق میگرفتم اما امروز بیش از ۷ میلیون تومان حقوق میگیرم و این اتفاق خوبی است.»
او به کمبود نیرو و پاسگاه محیطبانی در محیطزیست خوزستان اشاره میکند و میگوید: «همین موضوع گشتهای محیطزیست را با مشکل روبهرو کرده است. گاهی ما در گشتها دو نفر نیرو داریم و باید با ۳۰ نفر در یک تالاب روبهرو شویم که این میتواند منجر به اتفاقات خیلی بدی شود.» جلالی همچنین درباره تجهیزات مورد نیاز محیطبانهای خوزستان میگوید: «ما موتور، لباس و ماشین کم داریم. قبلاً هر 6 یا 9 ماه یکبار لباس میگرفتیم اما الان بیش از 2 سال است که لباس دریافت نکردهایم.»
او کمبود پاسگاه محیطبانی را یکی از مشکلات مهم و اورژانسی محیطزیست خوزستان میداند و میگوید: منطقه حفاظت شده هورالعظیم ۱۲۵ هزار هکتار است اما هیچ پاسگاهی ندارد. ما در یک کانکس غیر استاندارد در کمپ شرکت نفت مستقر هستیم، در حالی که باید یک پاسگاه مستقل داشته باشیم. حضور در یک کانکس غیر استاندارد میتواند به حوادث غیرمترقبه منجر شود. وضعیت تالاب شادگان نیز بهتر از هورالعظیم نیست. تالاب۵۰۰ هزار هکتاری شادگان نیز پاسگاه محیطبانی ندارد.»
یکی از محیطبانهای مازندران که نمیخواهد نامی از او برده شود به «ایران» میگوید: «یکی از وعدههای محیط زیست افزایش ضریب حقوق بود که اصلاً اعمال نشد. از سوی دیگر قرار بود که ساعات کاری محیطبانها طبق قانون به ۲۴ ساعت کار و ۴۸ ساعت استراحت تغییر یابد که این موضوع هم اجرایی نشده است الان ۷۲ ساعت کار میکنیم و کمتر از ۷۲ ساعت استراحت.»
او عدم افزایش جیره غذایی به فیش حقوقی را از دیگر وعدههای به سرانجام نرسیده اعلام میکند و میگوید: «من ۱۴ سال سابقه دارم اما کل دریافتی من ۶ میلیون تومان است.» جیره غذایی محیطبانها که باید به فیش حقوق آنها اضافه شود ۴۵۰ هزار تومان است.
یکی از محیطبانهای قزوین نیز درباره وعدههای داده شده در زمان مدیریت عیسی کلانتری به محیطبانها میگوید: «در مجموع وضعیت محیطبانها در این دوره خوب شده است و خیلی از مطالبات مورد نظر انجام گرفت اما هنوز تبدیل وضعیت نیروهای قراردادی و پیمانی به رسمی و آزمایشی مشخص نیست.»
یکی از محیطبانهای ارسباران هم به وعده معصومه ابتکار رئیس پیشین سازمان حفاظت محیط زیست برای کاهش ساعات کار محیطبانها اشاره میکند و میگوید: «ساعت کاری ما ۱۸ شبانه روز کار و ۱۸ شبانه روز استراحت بود. این وعده در زمان عیسی کلانتری تحقق یافت و به ۱۵ شبانه روز کار و ۱۵ شبانه روز استراحت کاهش یافت.»
سرهنگ جمشید محبت خانی هم در نشست خبری روز محیطبان، افزایش حقوق محیطبانها در دولت دوم حسن روحانی را ۵۰ درصد عنوان میکند و میگوید: «3 سال و ۶ ماه پیش که وارد سازمان حفاظت محیطزیست شدم میزان دریافتی محیطبانان شاید ۵۰ درصد کمتر از دریافتی یک کارشناس بود اما با تلاشهای صورت گرفته اکنون دریافتی محیطبانان نسبت به کارشناسان برعکس شده یعنی دریافتی محیطبانان نسبت به کارشناسان افزایش یافته است.»او درباره ۱۹۰ «محیطبانان طرحی» که با مسئولیت مدیران استانی و بدون هماهنگی با سازمان مشغول به کار شدند میگوید: «آنها اکنون با مشکل بیمه و حتی حقوق مواجه هستند. البته آنها حقوقشان را از سازمان دریافت نمیکنند اما بیمه آنها امروز به چالشی برای سازمان تبدیل شده است.»
فرمانده یگان حفاظت محیطزیست درباره تجهیز محیطبانها هم میگوید: «شرایط خودرویی محیطبانان مناسب نیست و در این زمینه هم مشکل داریم. امیدواریم تا پایان امسال در این زمینه هم اقدامات خوبی صورت گیرد و محیطبانان بتوانند با خودروهای مخصوص که خاص جادههای صعب العبور است از محیطزیست کشور حفاظت کنند. سرهنگ محبت خانی درباره کمبود محیطبان که تمام مناطق چهارگانه کشور را هم آزار میدهد، میگوید: «کمبود محیطبان همیشه مسأله بوده و همین جا از محیطبانان تشکر ویژه میکنم که با این کمبود در نیروی انسانی اجازه نمیدهند تخریبی در مناطق چهارگانه صورت گیرد اما سازمان محیطزیست هم برای جبران آن بیکار ننشسته است، در دو سال گذشته ۵۰۰ محیطبان را گزینش و پذیرش کرده و این روند تا هشت سال دیگر ادامه دارد یعنی قرار است سالانه ۲۵۰ محیطبان جذب شود تا ۵۰ درصد کمبود جبران شود.
او همچنین از طراحی ۶۰۰ پاسگاه محیطبانی متناسب با مناطق و استانهای مختلف خبر میدهد.
محبت خانی درباره تعیین تکلیف پروندههای محیطبانان شهید هم میگوید: «یکی از کارهای خوبی که انجام شد نشست رئیس سازمان حفاظت محیطزیست با رئیس بنیاد شهید با هدف تعیین تکلیف پرونده محیطبانان شهید بود که در این راستا دو محیطبان شهید محسوب شدند و پرونده ۶جانباز نیز پذیرفته شد.»
برش
2 فقره قصاص، حکم دادگاه بدوی قاتل محیطبانان زنجانی
نشست خبری رئیس دادگستری زنجان در آستانه روز محیطبان با انتشار خبری از صدور رأی دادگاه بدوی قاتل محیطبانان زنجانی همراه بود.
به گزارش خبرگزاری فارس، غروب 16 فروردینماه دو محیطبان زنجانی در منطقه شکار ممنوع «فیله خاصه» به یک دستگاه نیسان مشکوک شده و دستور ایست میدهند و این ماجرا به تعقیب و گریز خودرو منجر میشود؛ مأموریتی که آخرین مأموریت «مهدی مجلل و میکاییل هاشمی» میشود.ارتباط محیطبانان با مرکز قطع میشود و پس از آن هیچ کدام از محیطبانان به تلفن همراه و بیسیم خود جواب نمیدهند و جستوجوها آخر سر به پیدا شدن پیکر بیجان دو محیطبان زنجانی در کنار خودرویشان منتهی میشود.چندی پیش رئیس پلیس آگاهی استان زنجان از پایان فرایند تحقیق و تفحص در زمینه شهادت دو محیطبان زنجانی خبر داد و اظهار کرد: پرونده تکمیل و تحویل دستگاه قضایی شد.روز گذشته رئیس کل دادگستری استان زنجان با اشاره به اینکه رأی پرونده شهادت دو محیطبان که در فروردینماه امسال شهید شدند، صادر شده است، گفت: این پرونده در مرحله تجدیدنظر بوده و در دادگاه بدوی یک نفر قاتل این پرونده به دو فقره قصاص قتل عمد محکوم شده است.حجتالاسلام اسماعیل صادقی نیارکی با اشاره به اینکه سرعت رسیدگی به این پرونده بسیار بالا بوده و در کمتر از یک ماه کیفرخواست آن صادر شده است، گفت: پس از قطعی شدن حکم، اعلام و اجرا میشود.
نقش سازمانهای مردمی در مهار آتشسوزی جنگل و مرتع
عباس محمدی
مدیر گروه دیدهبان کوهستان
آتش گرفتن پوشش گیاهی کوهستانها و دیگر پهنههای طبیعی ایران، چند سالی است که هم پرتکرار شده و هم با گستردگی هایی بیش از پیش رخ میدهد. تردیدی نیست که این رخداد نامبارک آسیب سختی به محیط زیست کشور که بیآتش هم گرفتار معضلهای پرشمار است، وارد میکند. در سرزمینی مانند ایران که بارندگی بسیار کم، خاک ضعیف و کمعمق و طمعورزی برای تصرف زمینهای ملی بسیار بالا است، هرگونه تغییر در سیمای طبیعت خطرناک است و جبران آسیبهای آن بس دشوار. در ریشهیابی علتهای بروز این همه آتشسوزی که از نیمه فروردین تاکنون جای جای رشته کوه زاگرس را در کام خود گرفته، بسیار گفته شده و گمانهزنیهای زیادی هم صورت گرفته است. از سهلانگاری گردشگران و شکارچیانی که آتشی میافروزند و درست خاموش نمیکنند تا رها کردن زباله، فعالیت غیرقانونی زغالگیران، انتقامگیریهای کور، توطئه برای تبدیل جنگل و مرتع به ملک شخصی، «خشکیدگی» زیست بومها و پدیده گرمایش زمین از جمله علتهایی است که در این زمینه برشمردهاند. در این یادداشت قصد ندارم به تحلیل این دلایل بپردازم بلکه می خواهم به نکته دیگری اشاره میکنم.
نکته این است که در هر حال ما با رخداد آتشسوزی روبهرو هستیم و هرقدر هم که در یافتن علت آن کندوکاو کنیم باز هم این اتفاق رخ میدهد، چنانکه در کشورهایی که از امکاناتی بسیار بیشتر در مراقبت از پهنههای طبیعی برخوردارند و فرهنگ گردشگری مسئولیتپذیر رواج بیشتر دارد نیز رخ میدهد. در مهار آتشسوزیهای ایران، مردم روستاهای نزدیک، چوپانان، کوهنوردان و کنشگران محیط زیست نقش بسیار برجسته دارند. این گروهها، چه بهخاطر منافعی که برای مثال در موضوع چرای دامهای خود دارند و چه بهخاطر بهره معنوی که از کوهستان میبرند یا بهدلیل رویکرد سبزاندیشانه خود، در بیشتر موردهای آتشسوزی دوشادوش مأموران دولتی و حتی پیش از ایشان (به دلیل حضور در منطقه) خود را به عرصهها میرسانند و فداکارانه توان و وقت خویش را برای صیانت از سرمایههای طبیعی میهن به کار میاندازند. شماری سازمانهای مردمی مانند «گنجه پشتیبان زیست بوم» و «میراث کهن گُلوَنی» و «نذر طبیعت» نیز هستند که با جمعآوری کمک مالی و تهیه وسایلی مانند کولهپشتیهای آبپاش، دمنده، آتشکوب، کفش و وسایل دیگر، به داوطلبان و حتی مأموران مهار آتش کمک مادی میرسانند. این سازمانها و گروههای محلی، در مواقعِ غیر آتشسوزی درواقع مروجان فرهنگ حفاظت از محیط زیست هستند و در سالهای اخیر نقش چشمگیری در افزایش گفتوگوی اجتماعی و آگاهی در زمینه محیط زیست داشتهاند. جا دارد که نهتنها سازمانهای مسئول حفظ جنگلها و مراتع و حیات وحش کشور، بلکه ارگانهایی مانند وزارت کشور و نهادهای نظامی، همکاری بیشتری با این تشکلهای مردمی داشته باشند و حسب مورد، آنها را از نظر مادی تقویت و پشتیبانی کنند.
یک نکته بسیار مهم دیگر این است که دستگاههای دولتی باید با قاطعیت و شدت در برابر هرگونه تغییر کاربری پهنههای طبیعی که میسوزند، بایستند. اگر چنین نباشد، در آینده آتشسوزیهای بسیار بیشتری را خواهیم دید، چرا که سودجویانِ بیاخلاق و جنایتپیشه ممکن است با نیت تصاحب زمین دست به آتشافروزی بزنند. کنترل این گونه رفتارها هم به مدد سازمانهای مردمی فعال در موضوع محیط زیست، سادهتر و مؤثرتر خواهد بود.