تأملی برضرورت انتشارکامل اسناد 8 سال دفاع مقدس
وعدههای انتشار اسناد جنگ چه زمانی محقق خواهد شد؟
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
در تاریخ نگاری علمی، اسناد دارای آنچنان موقعیت و جایگاهی هستند که بدون آنها، تاریخنگاری با ابهام و تردید جدی مواجه است.اهمیت اسناد در پژوهشهای تاریخی تا آن حد است که هیچ ادعایی بدون سند قابل قبول نبوده و نمیتوان از آن دفاع کرد. از اینرو نسبت اسناد با پژوهشهای تاریخی را نسبت روح و بدن دانستهاند که بدون آن تاریخ نگاری جسدی فاقد ارزش واقعی خواهد بود.
بنابراین یک روایت تاریخی وقتی دارای اعتبار است که مستند به سند یا اسناد باشد. همچنین اصالت یک روایت تاریخی بسته به اسنادی است که از پی آن میآید. از ابتدای اختراع خط و ثبت و ضبط حوادث به وسیله نگارش، اسناد از جمله مهمترین منبع تاریخی محسوب میشوند که مورخان با استناد به آنها صحت و سقم مطالب خود را به اثبات میرسانند.
اسناد بویژه برای پژوهشهای تاریخی، همچون مصالحی هستند که مورخ با استفاده از آنها میتواند به بازسازی تاریخ بپردازد و درس آموز باشد و در نتیجه برمناسبات اجتماعی انسانها تأثیر بگذارد. اسناد با توجه به استفادهای که در هر زمان از آنها میشود دارای دو ارزش پژوهشی و حقوقیاند که تا زمانی که از اهمیت و ارزش جاری و روزمره برخوردارند، اهمیت حقوقی داشته وبعد از گذشت زمان واجد ارزش تحقیقی و استنادی میشوند که پژوهشها و تحلیلهای مورخان بدون مراجعه به آنها کامل نخواهد شد.
بیتوجهی به حفظ و نگهداری اسناد، موجب از میان رفتن بسیاری از آنها در طول تاریخ شده و دور از دسترس بودن آنها نیز تدوین تاریخ را با مشکل روبه رو کرده است. اسناد بهعنوان منبعی مهم، نقد اتفاقات تاریخی را ممکن ساخته و جایگاه نگاه تاریخی را ارتقا میبخشند.
جنگ تحمیلی بهعنوان مهمترین حادثه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از اهمیت تاریخی بسیاری برخوردار است که هرگاه با اتکا به منابع و اسناد تاریخی تدوین شود حاوی نکات آموزنده و مؤثر در تصمیم گیریهای کلان خواهد بود ،اما اسناد مکتوب مقاطع مهم آن هنوز بهطور کامل منتشر نشده است. از اینرو روایتهای تاریخی را با اما واگرهایی مواجه ساخته است. پیرامون برخی از مقاطع جنگ همچون آغاز جنگ، ادامه آن پس از فتح خرمشهر و مقطع پذیرش قطعنامه پرسشهایی برای نسل جوان وجود دارد که برای قانع کردن آنان نمیتوان به تحلیلها و اقناعات سیاسی بسنده کرد و مستند کردن پاسخها به اسناد گویا ضرورتی اجتنابناپذیر است. لکن با همه اهمیت این گونه اسناد، هنوز سندهای بسیاری که میتوانند به مثابه کلیدی قفل گشا به حل معما کمک کنند در آرشیوها نگهداری میشوند. نخستین بار در سال 1393 سردار مرتضی قربانی مسئول نگهداری بخشی از اسناد جنگ در ستاد کل نیروهای مسلح وعده انتشار این دست از اسناد را داد ، وی در گفتوگوی توضیحی خود با خبرگزاری جمهوری اسلامی گفت که تنها برخی ازاسناد محرمانه جنگ ایران و عراق بزودی منتشر میشوند و ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی دستور خارج شدن برخی از اسناد را از طبقهبندی محرمانه صادر کرده است. وی وعده داد این اسناد در سال ۱۳۹۴ بهعنوان اسناد عادی منتشر شوند و در اختیار پژوهشگران قرار گیرند. سردار قربانی، رئیس سازمان موزه انقلاب و دفاع مقدس در این گفتوگو اعلام کرد که به دستور رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، برخی اسناد جنگ هشت ساله ایران و عراق که تاکنون در شمار اسناد محرمانه بودند، از طبقهبندی محرمانه خارج شده و بهعنوان اسناد عادی منتشر خواهند شد ، اما وی در همان گفتوگو تأکید کرد بخشی از اسناد «اساسی» جنگ مثل فرامین مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی، دستورات ریاست جمهوری و تصمیمات شورای عالی دفاع، همچنان در طبقهبندی محرمانه باقی خواهند ماند. همچنین یادآور شد که «نیروهای مسلح حق ارائه سند به بیرون از دستگاه را ندارند »حال آنکه منظور از اسناد جنگ آن دسته از اسنادی است که به حل معماهای جنگ کمک خواهد کرد نه اسناد طراحی و نحوه اجرای عملیاتها که شامل مرور زمان شده و اهمیت کلیدی ندارند.اگرچه وی تأکید کرد که: «حتی اسنادی که مربوط به سازمان حفاظت است هم از طبقهبندی محرمانه خارج شده در اختیار مردم قرار خواهد گرفت». که اشاره او به سازمان حفاظت اطلاعات ستاد کل نیروهای مسلح بود.
علاوه بر این سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار بار دیگر خبرداد «اسناد محرمانه جنگ سال آینده منتشر میشود».
این اظهارات در پی مجادله بر سر واقعیت های عملیات کربلای 4 صورت گرفت که ضمن آن دریک مباحثه توئیتری میان محسن رضایی، فرمانده جنگ با جعفر شیرعلی نیا، پژوهشگر، بازار بحث و تحلیل درباره 8 سال دفاع مقدس داغ شده بود. سردار بهمن کارگر در این مقطع از جایگاه رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در گفتوگوی رسانهای به ایرنا گفت که اسناد محرمانه جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه جمهوری اسلامی ایران ابتدای سال آینده، روی یک سایت یا سامانه منتشر خواهد شد البته ایشان هم با محرمانه باقی ماندن بخشی از اسناد یاد آور شدند که تنها «90 درصد کل اسناد دوران دفاع مقدس قابل انتشار هستند.» سردار کارگر با اشاره به موضوع روز انتشار اسناد مربوط به عملیاتهای کربلای 4 و کربلای 5و دیگر عملیاتها دردوران دفاع مقدس را در سال بعد وعده داد ولی انتشار 90 درصدی اسناد جنگ، ذهنها را متوجه آن 10 درصدی کرد که قرار بود همچنان محرمانه باقی بماند. اگرچه در دهههای قبل همین مقدار هم از دسترس پژوهشگر عادی و دانشجویان خارج بود و با دشواری به آنها دست مییافتند، اما با تدبیر «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دوران دفاع مقدس» دسترسی به این اسناد سادهترشد. سردار کارگر در عین حال، از 56 طرح مطالعاتی و پژوهشی در حوزه دفاع مقدس سخن گفت و آن را به جعبه سیاه جنگ تشبیه کرد و گفت: «تمام مسائل جنگ در همه ابعاد در این طرحها آمده و ممکن است این آثار را در قالب 200 کتاب منتشر کنیم یا 50 فیلم از روی آنها بسازیم و تا پایان برنامه ششم فرصت انتشار این طرحها را داریم.» این درحالی بود که حتی وعده انتشار اسنادی که پاسخگوی موارد مناقشه برانگیزی همچون موضوع پایان جنگ و پذیرش قطعنامه هم بود، داده نشد.
اگر چه سردار بهمن کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار درهمان ایام در گفتوگو با «ایران» مسئولانه انتشار اسناد را مصونیت از تحریف تاریخ جنگ دانسته و از موضعی مثبت بیان داشت که:«این بنیاد مدعیالعموم دفاع مقدس است و در برابر تحریفکنندگان دفاع مقدس میایستد و به این منظور قرارگاه نهضت فرهنگی دفاع مقدس تشکیل شده و ابلاغیهای به دستگاههای مختلف ارسال کردهایم که پاسخ به شبهات و ابهامات دفاع مقدس، وظیفه بنیاد حفظ و نشر آثار دفاع مقدس است و هر که دفاع مقدس را تحریف کند، مجرم شناخته میشود و برابر مقررات با متخلف، برخورد خواهد شد.» و این خبر را نیز داد که «اسناد محرمانه جنگ از سال آینده در دسترس عموم قرار میگیرد.» که این سخنان واکنشهای امیدوارکنندهای را بهدنبال داشت. اما در عمل پژوهشگران در انتظار تحقق وعدههای داده شدهاند تا ابهاماتی که پیرامون مقاطع مهم و حساس جنگ وجود دارد به روشنی و با استناد به اسناد معتبر پاسخ گفته شوند. چرا که 8 سال دفاع مقدس تضمینکننده حیثیت و هویت کشور و پشتوانه امنیت ملی و عزت ملت ایران است. اگر این هشت سال دفاع مقدس با آن خصوصیات در آن مقطع از تاریخ کشورمان به وجود نمی آمد، امروز کشور ما و ملت ما، مطمئناً از عزت، امنیت و استقلال برخوردار نبود.
گلعلی بابائی دبیر علمی دومین دوسالانه انتخاب آثار برتر پیرامون جهاد مدافعان حرم
موضوع مدافعان حرم ظرفیت بسیاری برای پرداختن دارد
زهرا جودکی
خبرنگار
دومین دوره دوسالانه انتخاب آثار برتر مدافعان حرم با عنوان «جایزه شهید حاج حسین همدانی» در ۱۶ مهر، همزمان با ششمین سالگرد شهادت این شهید برگزار خواهد شد. گلعلی بابائی، دبیر علمی دومین دوره دوسالانه «جایزه شهید حاج حسین همدانی» در گفتوگو با «ایران» ضمن اشاره به نحوه برگزاری و ویژگیهای دومین دوره دوسالانه «جایزه شهید حاج حسین همدانی» هدف از برگزاری چنین جایزهای را حفظ روحیه دفاعی و رونق بخشیدن به تولید اثر پیرامون این اتفاق فرهنگی – نظامی اعلام نمود که به روشن شدن ابعاد گوناگون جهاد مظلومانه با مخوفترین جریان تروریستی کمک شایانی خواهد کرد.
***
چه ضرورتی موجب برگزاری «دومین دوره دوسالانه انتخاب آثار برتر مدافعان حرم؛جایزه سردار شهید حاج حسین همدانی» شد و هدف از برگزاری آن چه بود؟
هدف از برگزاری چنین جایزهای حفظ روحیه دفاعی در میان جوانان و افراد مستعد و نورافکنی به ابعاد ناشناخته مقابله با خشنترین و مخوفترین تروریسم بینالمللی است که تحت عنوان مدافعان حرم مطرح میباشد. جایزه دوسالانه نیز بهمنظور رونق بخشیدن به تولید اثر پیرامون این اتفاق فرهنگی – نظامی بوده و به تجلیل از جهاد مظلومانه جهادگران در این عرصه کمک شایانی خواهد کرد. براین اساس اواسط دهه 90 موضوع مدافعین حرم مورد توجه قرار گرفت زیرا موضوعی بود که نظر بخش قابل توجهی از اصحاب فرهنگ بهسمت آن کشیده شده و خود به خود تولید آثاری در زمینههای فیلم، شعر، خاطره، مستند و رمان را بههمراه داشت.
این موضوع هم مثل موضوع های جنگ هشت ساله، ابتدا و بهصورت خودجوش در کتابهایی در ژانر خاطره و زندگینامه تألیف شدند اما کمکم گونههای دیگر هم به آنها اضافه شد.
این آثار بهدلیل آنکه با محدودیتهایی در بخش تحقیق و حتی بیان بعضی واقعیتها روبهرو بودند، بهرغم تلاش نویسندگان و محققان عزیز نمیتوانستند آثار کاملی باشند. لذا شاید در میدان رقابتهای دیگر مثل؛ جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی، جایزه کتاب سال دفاع مقدس و... امکان رقابت نداشتند. از اینرو جایزه دوسالانه شهید همدانی طراحی شد تا به نوعی از زحمات پدیدآورندگان این آثار قدردانی شود.
آیا کتابهای منتشر شده در ارتباط با مدافعان حرم از حیث کمی و کیفی به اندازهای هست که بتوان دوسالانهای برای آن برگزار کرد؟
باوجود مشکلاتی که به آنها اشاره شد، قطعاً چنین ظرفیتی در آثار مربوط به مدافعین حرم وجود دارد. هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی. این واقعیت در بررسی کتابهای دوره اول برای ما مسجل شده است.
این نوع جوایز چه تأثیری در روند ماندگاری فرهنگ دفاع مقدس و مقاومت دارد؟
اصولاً ایجاد میدان رقابت، خود به خود باعث بازار گرمی و رونق بخشیدن در هر اقدامی میشود.
در این مورد خاص، وقتی 300 یا 400 عنوان کتاب با موضوع مدافعین حرم توسط داوران مجرب و کارآزموده مورد ارزیابی قرار میگیرد و از میان آنها چند کتاب برتر در زمینههای؛ خاطره، زندگینامه، مستند، رمان و شعر به جامعه ادبی معرفی میشود، فینفسه ماندگاری این آثار را هم به همراه خواهد داشت، هم آثار برگزیده و هم آثاری که در چرخه رقابت قرار گرفته بودند.
از تجربه جایزهها و مراسم مشابه که در طول سالهای گذشته برگزار شده یا میشود، چه بهرهبرداری بهینه برای باکیفیتتر برگزار شدن این جایزه انجام میگیرد؟
دوستانی که با این جایزه همکاری میکنند، عمدتاً کسانی هستند که قبلاً با جشنوارههای دیگر نیز همکاری داشتهاند. لذا آن عزیزان قطعاً تمامی تجربیاتشان را برای هر چه بهتر برگزار شدن این جایزه به کار میگیرند. کمااینکه در دوره اول این اتفاق افتاد و من جا دارد از فرصت استفاده کرده و از این عزیزان تشکر کنم. واقعاً با همت، تلاش و تجربه این دوستان بود که اولین دوره این جایزه، بسیار خوب و کم نقص برگزار شد.
چرا این جایزه بهنام شهید حاج حسین همدانی نامگذاری شده است؟
به چند دلیل دست اندرکاران بر آن شدند تا این جایزه را بهنام شهید حاج حسین همدانی نامگذاری کنند که فقط به دو مورد از آنها اشاره میکنم؛
اولین دلیل، سابقه فرهنگی این شهید میدان است. آقای همدانی چه در دوران دفاع مقدس و چه در جنگ سوریه یک فرمانده میدانی بود با وجهه کاملاً نظامی. اما این فرمانده مقتدر میدان، همانطور که به جزئیات وقایع نظامی اطراف خودش توجه داشت، به همان مقدار هم از نگاه فرهنگی و کاملاً انسانی به این اتفاقات نگاه میکرد. اگر بگوییم که در تبیین تاریخ دفاع مقدس چه در لشکر 27 و چه برای استان همدان بهترین مشوق و محرک شخص شهید همدانی بود، گزاف نگفتهایم.
ایشان در زمان شروع غائله سوریه، مسئولیت مستشاری آنجا را بهعهده گرفت و علاوه بر اقدامات مستشاری و مشورتهایی که در زمینههای نظامی به مسئولان سوری میداد، برای تهییج نظامیان و مردم آن کشور جهت مقابله با دشمنی که به شهرها، روستاها و خانههایشان هجوم آورده بود، کتاب های ترجمه شده به زبان عربی، مربوط به خاطرات رزمندگان ایرانی در جنگ هشت ساله را به آنها میداد تا مطالعه کنند و الگو بگیرند. یعنی شده بود یک عنصر فرهنگی حاضر در میدان جنگ.
دومین دلیل برمیگردد به نوع نگاهها و اتفاقاتی که تا قبل از مهر 94 یعنی زمان شهادت حاج حسین در کشورمان حاکم بود.
تا قبل از شهادت شهید همدانی، عزیزانی که در سوریه و عراق به شهادت میرسیدند، خیلی مظلومانه و حتی بهعنوان شهدای مناطقی از ایران در گلزارهای شهدا دفن میشدند و اسمی از شهید مدافع حرم یا القابی مشابه برده نمیشد، اما وقتی که در روز شانزدهم مهر 1394 حاج حسین در سوریه شهید شد و روز بعد پیکر ایشان به فرودگاه مهرآباد رسید، ابتدا تمامی سرداران و امیران جمهوری اسلامی زیر تابوت این فرمانده سلحشور میدان نبرد با تکفیریها رفتند و روزهای بعد از آن خیل عظیم مردم عزادار پیکر ایشان را تشییع کردند. این اتفاق آن مخفی کاری را شکست و از آن پس شهدای سوریه و عراق با عنوان «شهید مدافع حرم» با عزت و عظمت تشییع و خاکسپاری شدند. اطلاق این لقب زیبا به آن شهدای عزیزی که هزاران کیلومتر دورتر از خانوادههایشان به شهادت میرسیدند در حقیقت دستاورد شهادت حاج حسین بود. لذا برای ماندگار شدن نام این شهید بزرگوار به ذهن دوستان آمد که چنین جایزهای را با نام ایشان پایهریزی کنند.
با توجه به اینکه دوره اول این جایزه برگزار شده، ارزیابیتان از نتایج دوره اول چیست و چه بهرهای برای این دوره داشته است؟
این جایزه در سال 1397 بدون هیچ پشتوانه مشخصی از سوی دوستان پیشنهاد داده شد و در ادامه با همکاری و مساعدت عزیزان دستاندرکار با نمره خوب در سال 1398 به نتیجه رسید. قطعاً تجربیات برگزاری دوره اول برای هر چه بهتر برگزار شدن دوسالانه دوم، به کارمان میآید و از آن بهره خواهیم برد.
مؤسسان یا پیشنهاد دهندگان اصلی این جایزه چه کسانی بودند؟
راستش ابتدای امر این پیشنهاد را آقای حسام، بنده و آقا وهب فرزند ارشد آقای همدانی به بعضی از دوستان از جمله رئیس وقت حوزه هنری، جناب آقای مؤمنی دادیم که ایشان هم از آن استقبال کردند. محل دبیرخانه در خود حوزه هنری و مسئولیت فراخوان آثار و داوریها به مؤسسه فرهنگی 27 بعثت محول شد. آقای حسام دبیر علمی و آقای زنجانی مسئولیت اجرایی کار را به عهده گرفتند. کارها با مشارکت دوستان به خوبی پیش رفت و در آبان 1398 اختتامیه جایزه در حوزه هنری برگزار شد. البته سازمانهای دیگری هم در این کار مدد دادند، مثل؛ معاونت فرهنگی سپاه، سازمان سپاه محمدرسولالله(ص) تهران بزرگ، سازمان فرهنگی اوج، بنیاد فرهنگی شهید همدانی و....
با توجه به وجهه بینالمللی مقاومت و دفاع از حرم(حضور افغانها، پاکستانیها، عراقیها و سایر رزمندگان) در دفاع از حرم، آیا تمهیداتی برای بینالمللی شدن این جایزه دیده شده است؟
موضوع بینالمللی شدن این جایزه در همان دوره اول مدنظر بود و مورد توجه هم قرار گرفت. چه اینکه بعضی از آثار ناشران لبنانی و سوری هم در داوریها مورد ارزیابی قرار گرفت اما چون اطلاعرسانی کامل انجام نگرفته بود، آثار زیادی واصل نشد.
امیدوارم در این دوره هم با ارسال آثار خوب و همکاری سازمانهای مسئول، شاهد اتفاق های خوبی در این عرصه فرهنگی باشیم.
یادی از شهید حسین بصیر قائم مقام لشکر ۲۵ کربلا
هفت سال مجاهدت تا شهادت
مرجان قندی
خبرنگار
مثل همیشه قبل از عملیات موهای سر و محاسن صورتش را اصلاح کرد اما این بار خوابش را تعریف نکرد و فقط نوحه خواند. برادرش هادی از او پرسید:«چی شد این بار خوابت را تعریف نکردی؟» گفت: این بار هیچ خوابی ندیدهام، این نشانه است، نشانه اینکه این بار میخواهم خودم بروم کنار امامحسین(ع). اسمش حسین بود، حسین بصیر.
متولد سال ۱۳۲۲ فریدونکنار بود. از کلاس ششم ابتدایی مدرسه را رها کرده و رفته بود بابلسر آهنگری میکرد. اول شهریور ۱۳۴۱ برای انجام خدمت وظیفه به تهران آمد. خرداد ۱۳۴۲ وقتی نهضت امام شروع شد او هنوز سرباز بود. کمی که گذشت به پادگان منظریه قم تبعیدش کردند، ظاهراً حرف سیاسی زده بود. هرچه بود شهریور ۱۳۴۳ دوسال سربازی اش را تمام کرد و به شهرش برگشت. دو، سه سال بعد همان جا ازدواج کرد. روزهای انقلاب سرنوشتاش با سرنوشت همه مبارزان یکی بود. یا داشت علیه رژیم تبلیغات میکرد یا تظاهرات راه میانداخت یا بهخاطر فعالیتهایش در زندان بود. این سرنوشت مشترک همه مبارزان بود.
بالاخره انقلاب شد و آرامش هم سری به خانه حسین زد. اما طولی نکشید که جنگ تحمیلی شروع شد. از کسی مثل حسین نمیشد توقع داشت در خانه بنشیند پس به جبهه رفت. تا شهریور ۱۳۶۲ جز مرخصیهای کوتاه مدت یکسره جبهه بود. آنجا به خاطر تجربهاش جانشین فرمانده یکی از گردانهای لشکر ۲۵ کربلا بود. بیستوهشتم شهریور ۶۲ بالاخره رسماً عضو سپاه شد و فرماندهی گردان یارسولالله را بهعهده گرفت. کمی بعد که عملیات والفجر ۴ شروع شد او هم جانشین تیپ یکم لشکر شد. بعد از عملیات والفجر۴ در والفجر ۶ هم شرکت کرد که ترکش خورد و مجروح شد. سال ۱۳۶۳ به حج رفت و شد حاج حسین بصیر. بعد از عملیات بدر در زمستان ۶۳ حاج حسین در عملیاتهای زنجیرهای قدس در سال ۱۳۶۴ شرکت کرد و با هدایت نیروهایش توانست پاسگاههای بلالیه و ابولیله عراق را بگیرد. بعد از عملیات قدس گردان یا رسولالله بهعنوان گردان نمونه، مأمور شد در لشکر ۷۷ خراسان ادغام شود. مأموریتشان که تمام شد زمستان بود و برای عملیات والفجر ۸ آماده شدند. نیروهای گردان برای آموزش غواصی و کسب اطلاعات لازم برای انجام عملیات والفجر ۸ به بهمنشیر منتقل شدند. همین موقع بود که حکم فرماندهی یکی از تیپهای عملیاتی لشکر ویژه ۲۵ کربلا هم برایش آمد. حدود 75 روز جنگ تمام عیار در منطقه فاو شکل گرفته بود اما در نهایت عملیات با موفقیت انجام شد و شهر فاو عراق به تصرف درآمد. اما حاج حسین که بهخاطر اصابت ترکش به قفسه سینه و بازویش مجروح شده بود کمی استراحت کرد و دوباره در فروردین سال ۶۵ به فاو برگشت. همان وقتها بود که عراق به تلافی فاو به مهران حمله کرد و شهر مهران را گرفت. صدام گفته بود:«مهران گروگان فاو است.» اما رزمندهها این آرزو را به دل صدام گذاشتند و با انجام عملیات کربلای یک مهران هم آزاد شد. تا این که روزهای سخت زمستان ۶۵ از راه رسید. حاج حسین و گردانش جزو نیروهای شرکت کننده در عملیات کربلای ۴ بودند اما عملیات که لو رفت بلافاصله خودشان را برای شرکت در عملیات بعدی؛ عملیات کربلای ۵ که در شلمچه انجام میشد، آماده کردند. در همین عملیات بود که مرتضی جباری داماد حاجی فرمانده گردان عاشورا در شلمچه به شهادت رسید.
نوزدهم فروردین ۱۳۶۶ مسئولیت حاج حسین بازهم بیشتر شد. حالا او قائممقام فرمانده لشکر ۲۵ کربلا بود. مسئولیتی که با آن در عملیات کربلای ۸ شرکت کرد. در این عملیات دو همرزم دیگر او محمد حسن قاسمی طوسی و حمیدرضا نوبخت هم شهید شدند. حالا دیگر واقعاً تنها شده بود.
شامگاه یکی از روزهای اردیبهشت ماه 1366 همزمان با شب عملیات کربلای 10 حاج حسین با چندتایی از رزمندگان در سنگری بالای ارتفاعات ماووت عراق نشسته بود. شیشه عطرش را از جیبش درآورد و به سروصورت تکتک افرادش عطر زد و گفت:«اگر به فیض شهادت نائل شدید، من را فراموش نکنید. من از شما التماس دعا دارم.» بعد دستی به محاسن اش کشید و گفت:« دیگر پیر شدهام، خستهام، نیاز به استراحت درازمدت دارم.» هادی برادرش که کنار دستش بود، گفت:«انشاءالله بعد از عملیات میروید شمال و استراحت میکنید.» هنوز منظور او را نفهمیده بود، تنها وقتی گلوله خمپاره روی سقف سنگر حاجی فرود آمد هادی منظورش را فهمید. آن وقت هم که دیگر برای فهمیدن و خداحافظی خیلی دیر شده بود. بعد از هفت سال حضور مداوم حاج حسین بصیر در جبهه و عهده دار بودن مسئولیتهایی چون فرماندهی محور جبهه ذوالفقاری آبادان تا جبهه ماهشهر، فرماندهی گردان «یارسول(ص)» در عملیات طریقالقدس، فرماندهی تیپ یکم لشکر 25 کربلا و قائممقامی لشکر 25 کربلا و حضور در عملیاتهایی چون فتحبستان، رمضان، محرم، خیبر، بدر، والفجرهای 4، 6، 7 و 8، کربلاهای 1، 2، 3، 5، 8 و 9 وقتاش شده بود که استراحت کند.
هادی بصیر 20 سالی از برادرش حاجحسین کوچکتر است، او درباره برادرش گفته است: «حاجحسین برای ما پدری کرده بود، بسیار با هم صمیمی بودیم و دوست. رابطهاش با ما بیشتر رابطه پدر و فرزندی بود. هرجا مجلس قرآن و احکام برگزار میشد، حاجحسین آنجا بود، خودش هم نوجوانان را جمع میکرد و به آنها قرآن آموزش میداد. تکیه راه میانداخت و به عزاداری اهلبیت(ع) میپرداخت. وقتی ضرورت جبهه و عملیات اقتضا میکرد، آن را با هیچ چیز عوض نمیکرد، نه وقتی فرزند دومش به دنیا آمد نه حتی در زمان مراسم ازدواج دختر اولش که بود. وقتی که مرتضی جباری، داماد حاجی، فرمانده گردان عاشورا در شلمچه در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید، حاجی در مراسم بزرگداشت سومین روز شهادت دامادش در مجلس عزای او حاضر شد و در سخنان کوتاهی اعلام کرد: «خدا را شاهد میگیرم که بهخاطر شرکت در این مجلس عزا برای اینکه در مراسم بزرگداشت دامادم شرکت کنم جبهه را ترک نکردهام، بلکه به امر فرمانده لشکرم در اینجا حضور یافتم تا شما مردم شهیدپرور و دوستان مرتضی و جوانان غیور این سامان را به سوی جبهه حماسه و شرف فراخوانم.» این سخنان باعث شد تا جمع کثیری از بسیجیان فریدونکنار به سوی جبهه اعزام شوند.»
هادی همچنین خاطرهای از آرزوی شهادت برادرش گفته است: «یک روز حاجبصیر از مادرمان خواست تا به ایشان اجازه بدهد تا بر سجادهاش دو رکعت نماز حاجت بخواند و پس از نماز خواندن به دعایش آمین بگوید. مادر هم قبول کرد و بهدعای حاجحسین آمین گفت. بعد از مادر سؤال کرد آیا میدانی دعایی که کردم چه بود؟ مادر گفت: «حتماً پیروزی رزمندگان.» جواب داد: «بله آن بهجای خودش ولی من از خدا طلب شهادت کردم و چون میدانم دعایت مانعی برای شهادتم میشود امروز خواستم آمین تو را بر دعای شهادتم بشنوم.» مادرم گفت: «پسرم من به خدا از شهادت تو باک ندارم همچنان که برادرت اصغر شهید شد و هادی در جبهه است. دوست دارم شما زنده بمانید و از امام و انقلاب دفاع کنید.» مادرم و حاجحسین بسیار به هم وابسته بودند. آنقدر به هم علاقه داشتند که حاجحسین از خانه خودشان و خانه مادر دری را باز کرده بود، تا مادرم راحتتر بیاید و او هم هر زمان خواست به دیدار مادر برود. بعد از شهادت حاجحسین مادر رو به پیکر حسین میگفت: «تو ما را فریب دادی من آمین گفتم اما نمیدانستم که تو چه از خدا خواستی.»