ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دعای روز سوم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِیهِ الذِّهْنَ وَ التَّنْبِیهَ وَ بَاعِدْنِی فِیهِ مِنَ السَّفَاهَه وَ التَّمْوِیهِ وَ اجْعَلْ لِی نَصِیبا مِنْ کلِّ خَیرٍ تُنْزِلُ فِیهِ بِجُودِک یا أجْوَدَ الْأَجْوَدِینَ
خدایا در این ماه به من تیزهوشی و بیداری عنایت فرما، و از بی خردی و اشتباه دورم ساز، و از هر خیری که در این ماه نازل میکنی، برایم بهره ای قرار ده، به حق جودت ای جودمندترین جودمندان.
خدایا در این ماه به من تیزهوشی و بیداری عنایت فرما، و از بی خردی و اشتباه دورم ساز، و از هر خیری که در این ماه نازل میکنی، برایم بهره ای قرار ده، به حق جودت ای جودمندترین جودمندان.
دعای روز دوم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ قَرِّبْنِی فِیهِ إِلَی مَرْضَاتِک وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مِنْ سَخَطِک وَ نَقِمَاتِک وَ وَفِّقْنِی فِیهِ لقرائة آیاتِک بِرَحْمَتِک یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ
خدایا مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن، و از خشم و انتقامت برکنار دار، و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان.
خدایا مرا در این ماه به خشنودی ات نزدیک کن، و از خشم و انتقامت برکنار دار، و به قرائت آیاتت موفق کن، ای مهربان ترین مهربانان.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#رمضان_مبارک
آغاز ماه مبارک رمضان باعث شد هشتگهای رمضان مبارک و رمضان کریم بین کاربران ایرانی و کاربران سایر کشورهای مسلمان پرکاربردترین هشتگ باشد. خیلیها از خاطراتشان از ماه رمضان نوشتند و حال و هوایشان را در این ماه توصیف کردند. دلتنگی برای حال و هوای ماه رمضان پیش از شیوع کرونا را میان بسیاری از نوشتهها میدیدیم و البته یاد و خاطره محمدرضا شجریان و ربنایش را هم کاربران زیادی گرامی داشتند: «اولین ماه رمضان بدون کسی که خود را خاک پای مردم ایران میدانست. کسی که صدای آسمانیاش در این ماه، میهمان و مؤنس همیشگی ایرانیان بود»، «خدایا ماه تو هم رسید ولی ماه خوب همه ما انسانهای بیدار هنوز در این دنیای تاریک و پر از دلتنگی مظلوم و غریب و آواره و تک و تنهاست...»، « اول ماه رمضون که میشه، میگیم هووووو تازه اولشه. وسطاش که میرسه میگیم عه بالاخره نصف شد دیگه چیزی نمونده. آخرش که میرسه، میگیم آخیییییی چقدر زود تموم شد حیفه واقعاً. چرا اینطوریم آخه؟ از اولم تکلیفمون با خودمون مشخص نبوده»، «خدایا، خودت کمکمون کن که عایدی ما از ماه رمضان فقط تحمل گرسنگی و تشنگی نباشه...»، «بهترین خبر این روزا این میتونه باشه که: از امشب به مدت «یک ماه» دست شیطون بسته است و ما میتونیم راحت و بدون مزاحم، بندگی کنیم»، «کاش سریالای عطاران و حمید لولایی و علی صادقی و سیروس گرجستانی رو به ماه رمضون برگردونین»، «ماه رمضونهایی که خانه به دوش و متهم گریخت میدیدیم خیلی حس خوبی داشتن.»، «دلم برا دوستام چقدر تنگ شده. مخصوصاً سحرای ماه رمضون تو خوابگاه... دنیایی بود برای خودش»، «الان یکی از فامیلامون زنگ زد روز اول ماه رمضون دعوت کرد خونهش، کلاً مهمونیهای این بنده خدا 40-30 نفره است. مامانم برگشت گفت من و بابام حالمون خوب نیست ممکنه کرونا باشه ما ناقلیم نمییاییم، مادر جان میدونم شرایط بده نمیخوای بری، ولی چرا خودی میزنی؟»، «من واقعاً ماه رمضون رو دوست دارم. همیشه پر از حس خوب بوده برام.»
قیچی برگردان طارمی
گل زیبای مهدی طارمی به تیم چلسی در جریان بازی پورتو با این تیم در مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا کاربران ایرانی را حسابی ذوق زده و خوشحال کرد. فیلم گل او بارها بازنشر شد و خیلیها از پیشرفت بازی طارمی نوشتند و از اینکه طارمی هم مثل علیرضا جهانبخش با قیچی برگردان به چلسی گل زده است: «چلسی توی پلی استیشن هم اینقدری که از ایرانیها قیچی خورده، گل آکروبات نخورده»، «این وسط دلم برا جهانبخش میسوزه. بدبخت تنها موفقیتش تو سه سال اخیر هم رفت زیر سایه برگردون طارمی.»، «از کنار گل مهدی طارمی به چلسی راحت رد نشید. همین گل رو اگه یه استقلالی زده بود براش ستاره سومو میزدن. اگه یه تراکتوری زده بود که الان میومدن بالای منچستر و اول میشدن»، «انصافاً گزارشگرای عربی خیلی خوبن. گزارش گل طارمی رو با گزارش عربی ببینید چه هیجان میده، خودش تا مرز سکته رفت! حالا مقایسه کنین با گزارش پیمان یوسفی و خیابانی و سیانکی و...»، «برگردون زدن ایرانیها به چلسی از بین نمیره بلکه از جهانبخش به طارمی منتقل میشه»، «تو دنیای پیام صادقیانها، تو مهدی طارمی باش. طارمی تصمیم اشتباه کم نگرفت، اشتباه کم نکرد، حرف کم نشنید و حتی محرومم شد! ولی تنها تفاوتش با امثال پیام صادقیان این بود که دنبال توجه بقیه نبود، هدف داشت و برای رسیدن بهش مصمم بود! الانم که همه نگاهها روشه، نوش جونش..»، «آقای طارمی هر بازیکن فوتبالی «یک» موقعیت گل داره که تا پایان دنیا با همون لحظه به یاد آورده میشه و تو اون موقعیت رو جلوی پرتغال خراب کردی. طبق معمول تمام لحظههای مهمی که با «خراب» کردنهات آه حسرت کشیدیم. یک میلیون گل قیچی هم که بزنی فایدهای نداره، تو مرد حسرتهایی..»، «دلربا مثل اولین گل یک بازیکن ایرانی در مرحله یکچهارم نهایی لیگ قهرمانان اروپا.»، «واقعاً دم مهدى طارمى گرم. بتونى به چلسى این گل رو بزنى معلومه کارت درسته»، «جدای از اینکه مهدی طارمی مثل منجنیق روی هوا چرخید و توپ رو گذاشت توی برج مراقبت استمفوردبریج؛ از افتخارات «افتخار لندن» اینه که از دو ایرانی، جهانبخش و طارمی، برگردون خورده»، «سرمربی پورتو برگشته به تنظیمات کارخانه و طارمی رو فیکس نذاشت، طارمی هم گل زد، پورتو حذف شد و حالا از هواداران پورتو هم فحش میخوره»، «الان رامین رضاییان عکسی که کنار رونالدو داره رو میزاره استوری، به طارمی میگه، دمت گرم پسر، چقدر گلت شبیه گل کسیه که کنار من و ایستاده»، «تا ایران بود در حد ایشی زاکی بازی میکرد، رفت خارجه شد سوباسا»، «من هر چی که از بازیهای طارمی تو اروپا میگذره با خودم میگم نکنه اینی که واسه ما بازی میکرد داداشش، همزادش یا... بود. اینجا دروازه خالی میزد بیرون الان به چلسی قیچی میزنه برای من.»
دوستی با عقل دشمنی با جهل
محمود ملکی تراکمهای
عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم اسلامی بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی
روزگاری که کلینی کافی را نوشت، در آغازش از عقل سخن گفت. عقل را قطبی دانست که مدار و معیار دین است و نیز محور عقاب و ثواب. از این روی نخستین فصل کتابش را با احادیث عقل آغاز کرد. اهمیت و اهتمام به این مهم به پیش از کلینی برمیگردد. آنچه از امامان در قرنهای نخستین درباره عقل رسیده، بسیار است به گونهای که محدثانی چون برقی در محاسن و کلینی در کافی چنانکه گفته آمد بدان فصلی اختصاص دادهاند. در میان این احادیث، حدیثی است از امام رضا علیه السلام که شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا و دیگر محدثان روایت کردهاند. حدیثی که نسبت عقل و جهل به انسان را تبیین کرده است. این سخن که از غُرَر و دُرَر احادیث رضوی است، عقل را دوست و جهل را دشمن انسان شمرده اند: «صَدِیقُ کلِّ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُه» سعادت و شقاوت، خوشبختی و شوربختی در درون ریشه دارند. خرد و عقل است که انسان را به راه میخواند و صادقانه چون دوستی خیرخواه راهنمایش میشود. از سویی جهل و نابخردی است که او را به چاه میبرد. این نکته را باید همواره و همیشه یادآور شد که پیش از آنکه دیگران را عامل بیچارگی خود شماریم، به جای زدن جوالدوز به آنان، سوزنی هم به خود بزنیم. روایتی است که در آن فضایل سربازان و جنود عقل و رذایل سربازان جهل دانسته شدهاند. بیش از هفتاد سرباز خرد در برابر سربازان جهل صف آرایی کرده اند: خیر، ایمان، تصدیق، امید، عدل، رضا، شکر، توکل، فهم، عفت، زهد، مدارا، خوف از خدا، فروتنی، طمأنینه، حلم، سکوت و... اینها لشکر عقل هستند و از آنجا که عقل دوست انسان است لشکرش نیز دوستان وی اند. در مقابل این همه دوست، به همین عدد دشمن داریم؛ چرا که جهل دشمن انسان است و سربازانش هم دشمنان او هستند: بخل، شر، فریبکاری، خیانت، حرص، ناسپاسی، پرده دری و... از سربازان جهل هستند. برگردیم و روایت امام رضا را دوباره مرور کنیم. دوست هر انسانی، عقل او و دشمنش جهل اوست، استفاده از استعارههای مفهومی برای فهماندن مطالب دقیق و درست به مخاطب بسیار کارآمد هستند. تلقی انسان از عقل و همه خوبیها بهعنوان دوستانی صادق حس همراهی با فضایل را در انسان بر میانگیزد زیرا میل دارد با دوست خود رابطه داشته باشد و دوست برای او یک نیاز است.
در مقابل انسان بدیها و رفتارهای غیراخلاقی را دشمن خود تصور میکند که او و دوستانش را هدف گرفتهاند این تصور او را وا میدارد خود را از بند این کژیها برهاند و نفسش را از همگامی با دشمنان دور نگه دارد، چرا که دشمن آرامش او را بر هم میزند.
این حدیث اراده و انتخاب و اختیار انسان را اصیل دانسته، منشأ فضیلت و رذیلت را انتخاب خود انسان میشمرد. تأثیر محیط و جامعه بر انسان هنگامی است که مسیر و بستر را خود انسان آماده کرده باشد. چه بسیار شده است که افرادی راستکردار از درون خانواده و جامعهای ناسالم بیرون میآیند این افراد رفتارها و باورها را پالایش کرده و تنها برخی را گزینش کردهاند.
عکس این هم درست است. بسیار دیدهایم که از میان خانوادههای سالم، فرزندانی ناسازگار رشد میکنند. این فرزند میان رفتارها و باورها و ارزشهای خانواده راه دیگری را برگزیده است. او باور پدر و مادر را دانسته، پندهای آنان را شنیده، رفتارشان را دیده ولی به راهی دیگر رفته است. او این رفتار و باور و ارزش را از خود ندانسته، رفتار و باور مقابل را انتخاب کرده است. این نشان میدهد که انتخاب فرد نقشی مهم و بلکه بالاتر و اصیلتر دارد. در انجام شایسته است عیون اخبار الرضا منبع این حدیث را بشناسانیم: شیخ صدوق پس از مشاهده دو قصیده از صاحب بن عَبّاد وزیر آلبویه در مدح امام رضا علیه السلام، عیون را برای کتابخانه صاحب مینویسد. این کتاب شامل حدود ۱۰۰۰ گزارش است: احادیث امام و احادیث و اخباری درباره امام.
عضو هیأت علمی پژوهشکده علوم اسلامی بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی
روزگاری که کلینی کافی را نوشت، در آغازش از عقل سخن گفت. عقل را قطبی دانست که مدار و معیار دین است و نیز محور عقاب و ثواب. از این روی نخستین فصل کتابش را با احادیث عقل آغاز کرد. اهمیت و اهتمام به این مهم به پیش از کلینی برمیگردد. آنچه از امامان در قرنهای نخستین درباره عقل رسیده، بسیار است به گونهای که محدثانی چون برقی در محاسن و کلینی در کافی چنانکه گفته آمد بدان فصلی اختصاص دادهاند. در میان این احادیث، حدیثی است از امام رضا علیه السلام که شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا و دیگر محدثان روایت کردهاند. حدیثی که نسبت عقل و جهل به انسان را تبیین کرده است. این سخن که از غُرَر و دُرَر احادیث رضوی است، عقل را دوست و جهل را دشمن انسان شمرده اند: «صَدِیقُ کلِّ امْرِئٍ عَقْلُهُ وَ عَدُوُّهُ جَهْلُه» سعادت و شقاوت، خوشبختی و شوربختی در درون ریشه دارند. خرد و عقل است که انسان را به راه میخواند و صادقانه چون دوستی خیرخواه راهنمایش میشود. از سویی جهل و نابخردی است که او را به چاه میبرد. این نکته را باید همواره و همیشه یادآور شد که پیش از آنکه دیگران را عامل بیچارگی خود شماریم، به جای زدن جوالدوز به آنان، سوزنی هم به خود بزنیم. روایتی است که در آن فضایل سربازان و جنود عقل و رذایل سربازان جهل دانسته شدهاند. بیش از هفتاد سرباز خرد در برابر سربازان جهل صف آرایی کرده اند: خیر، ایمان، تصدیق، امید، عدل، رضا، شکر، توکل، فهم، عفت، زهد، مدارا، خوف از خدا، فروتنی، طمأنینه، حلم، سکوت و... اینها لشکر عقل هستند و از آنجا که عقل دوست انسان است لشکرش نیز دوستان وی اند. در مقابل این همه دوست، به همین عدد دشمن داریم؛ چرا که جهل دشمن انسان است و سربازانش هم دشمنان او هستند: بخل، شر، فریبکاری، خیانت، حرص، ناسپاسی، پرده دری و... از سربازان جهل هستند. برگردیم و روایت امام رضا را دوباره مرور کنیم. دوست هر انسانی، عقل او و دشمنش جهل اوست، استفاده از استعارههای مفهومی برای فهماندن مطالب دقیق و درست به مخاطب بسیار کارآمد هستند. تلقی انسان از عقل و همه خوبیها بهعنوان دوستانی صادق حس همراهی با فضایل را در انسان بر میانگیزد زیرا میل دارد با دوست خود رابطه داشته باشد و دوست برای او یک نیاز است.
در مقابل انسان بدیها و رفتارهای غیراخلاقی را دشمن خود تصور میکند که او و دوستانش را هدف گرفتهاند این تصور او را وا میدارد خود را از بند این کژیها برهاند و نفسش را از همگامی با دشمنان دور نگه دارد، چرا که دشمن آرامش او را بر هم میزند.
این حدیث اراده و انتخاب و اختیار انسان را اصیل دانسته، منشأ فضیلت و رذیلت را انتخاب خود انسان میشمرد. تأثیر محیط و جامعه بر انسان هنگامی است که مسیر و بستر را خود انسان آماده کرده باشد. چه بسیار شده است که افرادی راستکردار از درون خانواده و جامعهای ناسالم بیرون میآیند این افراد رفتارها و باورها را پالایش کرده و تنها برخی را گزینش کردهاند.
عکس این هم درست است. بسیار دیدهایم که از میان خانوادههای سالم، فرزندانی ناسازگار رشد میکنند. این فرزند میان رفتارها و باورها و ارزشهای خانواده راه دیگری را برگزیده است. او باور پدر و مادر را دانسته، پندهای آنان را شنیده، رفتارشان را دیده ولی به راهی دیگر رفته است. او این رفتار و باور و ارزش را از خود ندانسته، رفتار و باور مقابل را انتخاب کرده است. این نشان میدهد که انتخاب فرد نقشی مهم و بلکه بالاتر و اصیلتر دارد. در انجام شایسته است عیون اخبار الرضا منبع این حدیث را بشناسانیم: شیخ صدوق پس از مشاهده دو قصیده از صاحب بن عَبّاد وزیر آلبویه در مدح امام رضا علیه السلام، عیون را برای کتابخانه صاحب مینویسد. این کتاب شامل حدود ۱۰۰۰ گزارش است: احادیث امام و احادیث و اخباری درباره امام.
یک دقیقه با خدا
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
روز دوم ماه رمضان
ای پروردگار دلهای آرام!
اعتراف میکنم، در میهمانی رمضانی که برایمان ترتیب دادهای، بیش از هر زمان دیگری، خودم را به تو نزدیکتر میبینم. حالا ولی در ایستگاه دوم این میهمانی، به جایگاه رفیع دل فکر میکنم. بهجایی که میگویند اولین خریدارش تو هستی و این مرا میترساند که مبادا آهوی دلی از من رمیده باشد.
نکند کبوتر دلی را آزرده باشم. نکند با حرفهای نسنجیدهام، دلی را شکسته باشم. که تو در دلهای شکسته جای داری. بین خودمان باشد، از وقتی نام عزیزت را، با انگشت روی قلبم نوشتهام. آرام گرفتهام. همین!
روز سوم ماه رمضان
ای آفریدگار آسمانها و زمین!
در این لحظات ملکوتی، کمکم کن تا در همه حال تو را در کنار خودم ببینم. در شادیها و غمها. در موفقیتها و شکستها. حتی در زمانی که بهزعم خود، فکر میکنم دیگری دارد کار مرا راه میاندازد.
مرا ببخش اگر وقتی به درِ خانهات میآیم، که به بنبست رسیدهام. مرا ببخش اگر زمانی میآیم که سرگردان و حیران و شکست خوردهام.
حالا ولی در این ایستگاه سوم ماه رمضان، از تو میخواهم تا مقدر کنی، در تمام ثانیههای زندگیام، حضور تو را احساس کنم. همین.
عکس نوشت
مجسمه رومی گمشده در بروکسل بلژیک پیدا شد. این مجسمه مرمر توگاتوس متعلق به قرن اول میلادی سال ۲۰۱۱ از ویلایی در رم دزدیده شده بود و دو افسر پلیس ایتالیایی خارج از شیفت کاری خود در حال پیادهروی در محله سابلون بروکسل بودند که آن را در یک عتیقهفروشی دیدند و به آن مشکوک شدند. پس از بررسیها متوجه شدند مجسمهای که در بروکسل دیده بودند همان است که چند سال پیش دزدیده شده بود و حالا قرار است به ایتالیا بازگردانده شود.
ارزش این مجسمه در حدود ۱۱۹ هزار دلار تخمین زده میشود.
به افسانهها سفر کنید
حسن دادشکر
کارگردان و بازیگر
یکی از بهترین راهها برای گذراندن اوقات فراغت مراجعه به کتابهای قصه است؛ دنیای کتاب بسیار جذاب است اما به شرطی که بچهها را در این دنیا درست هدایت کنیم. بهترین انتخاب به نظر من برای مطالعه، داستانهای ایرانی است. ارتباط بچههای امروز با فرهنگ گذشته ایران ضعیف است و ما موظف هستیم داستانهای قدیمی را برایشان روایت کنیم ؛ برای این کار میتوانیم از کتابهایی مانند «قصههای خوب برای بچههای خوب»، کتابهای علی اشرف درویشیان و کتابهای فضلالله مهتـــــــــــدی صبحی استفاده کنیم و بچهها را با ســــنن و آداب گذشته آشنا کنیم. سرعت دنیای جدیــــــد عجیـــــــــب و غریب است و اگر به فرهنگ گذشته خودمان و به آداب و رســـــــــــوم خوب گذشـــــــــــته خودمان وابسته نباشیم دنیای جدید ما را قورت میدهد و تنها شبیه یک ماشین میشویم؛ نباید اجازه بدهیم که این اتفاق برای بچهها بیفتد.
در داستانهای قدیمی ما غول و دیو و جادوگر داریم و داستانهای امروز این افسانهها را به صورت ماشین روایت میکنند. به همین دلیل اگر این قصهها، خوب برای بچهها تعریف شوند برایشان حتماً جذاب است؛ داستانهای افسانهای ما مبتنی بر تخیل است و کسی که این داستانها را میشنود با خود میبرد. بچههای ما باید درباره سنتها و آداب و رسوم ما و صمیمیتی که وجود داشته بدانند و نباید ریشههایمان را فراموش کنیم. بهترین راه برای گذشتن از این فراموشی خواندن این قصههاست.
قصههای صبحی
نوشته: فضلالله مهتدی
نشر: معین
کارگردان و بازیگر
یکی از بهترین راهها برای گذراندن اوقات فراغت مراجعه به کتابهای قصه است؛ دنیای کتاب بسیار جذاب است اما به شرطی که بچهها را در این دنیا درست هدایت کنیم. بهترین انتخاب به نظر من برای مطالعه، داستانهای ایرانی است. ارتباط بچههای امروز با فرهنگ گذشته ایران ضعیف است و ما موظف هستیم داستانهای قدیمی را برایشان روایت کنیم ؛ برای این کار میتوانیم از کتابهایی مانند «قصههای خوب برای بچههای خوب»، کتابهای علی اشرف درویشیان و کتابهای فضلالله مهتـــــــــــدی صبحی استفاده کنیم و بچهها را با ســــنن و آداب گذشته آشنا کنیم. سرعت دنیای جدیــــــد عجیـــــــــب و غریب است و اگر به فرهنگ گذشته خودمان و به آداب و رســـــــــــوم خوب گذشـــــــــــته خودمان وابسته نباشیم دنیای جدید ما را قورت میدهد و تنها شبیه یک ماشین میشویم؛ نباید اجازه بدهیم که این اتفاق برای بچهها بیفتد.
در داستانهای قدیمی ما غول و دیو و جادوگر داریم و داستانهای امروز این افسانهها را به صورت ماشین روایت میکنند. به همین دلیل اگر این قصهها، خوب برای بچهها تعریف شوند برایشان حتماً جذاب است؛ داستانهای افسانهای ما مبتنی بر تخیل است و کسی که این داستانها را میشنود با خود میبرد. بچههای ما باید درباره سنتها و آداب و رسوم ما و صمیمیتی که وجود داشته بدانند و نباید ریشههایمان را فراموش کنیم. بهترین راه برای گذشتن از این فراموشی خواندن این قصههاست.
قصههای صبحی
نوشته: فضلالله مهتدی
نشر: معین
ابوالحسن صبا، ایرج افشار و دیگران
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
فکر میکنم پنجاه و پنج سال برای مردن سن کمی باشد. این سن آدم دلش میخواهد هنوز زنده باشد و کارهایی که دوست دارد بکند. این است که همیشه این فکر با من است که مثلاً یکی میمیرد اول میپرسم چند سال داشت؟ مثلاً میگویند هشتاد سال بعد میگویم هشتاد سال که سنی نیست. حتی نود سال هم برای زندگی کردن سنی نیست. یک وقتی یک مصاحبه میخواندم از محمدعلی جمالزاده، در آن نوشته بود که دیگر خسته شده است و دلش میخواهد بمیرد. اما او چیزی حدود بیست و پنج سال بعد از آن گفتوگو چشم بر دنیا بست و صد و شش سال هم زندگی کرد و نام پدر داستان فارسی را هم یدک میکشد. این یعنی حقیقتاً همان صد و شش سال هم برای چنین آدمی عمر کمی است. اما چه میشود که یکی میگوید دیگر خسته شدهام. درست عین همین ویدئویی که این روزها دست بهدست میشود و محسن نامجو میگوید خسته شده است.
بهنظر من که آدمها حق دارند خسته شوند. حق دارند گله و شکایت کنند از روزگار اما به گمان من زندگی مقوله شگفتانگیزی است، فرصتی استثنایی است برای اینکه تا هستیم خوش باشیم. خب جور روزگار زیاد است اما همیشه اینطور وقتها خیام میآید جلوی نظرم و راهکارهایی که این شاعر نیشابوری میدهد. مثل همان مصرعی که میگوید: «انگار که نیستی چو هستی خوش باش.»
توی همین ستون از آن ترانهای که فرهاد هم خوانده پیشتر نوشتهام. همان که میگوید خوشحالی برای همه. این است که از این ترانه میگذرم و میروم سراغ چیزهای دیگر. اما این پنجاه و پنج سال را از کجا آوردم؟ باید شما را ببرم به سال 1336 زمانی که ابوالحسن صبا تنها پنجاه و پنج سال دارد و در همین سال است که آقای صبحی مهتدی در رادیو اعلام میکند که صبا مرده است و همین سن است که فکر میکنم این سن چقدر سن کمی است برای مردن. چه صبا باشد و چه هرکس دیگری. ولی میدانید بعد به چه چیزی فکر میکنم؟ به این فکر میکنم صبا چقدر کار کرده است توی همین سن کمی که داشته و چه اثراتی که گذاشته است. حتی بعضیها هم هستند که در سنهای کمتری میمیرند اما تأثیرشان زیاد است. مثلاً نگاه کنید به چند خوانندهای که در سنهای سی سالگی مردهاند یکیاش را در همین ستون نام بردم. ناصر عبداللهی که سنی نداشت یا داوود مقامی هم که سنی نداشت اما تأثیرگذار بودند. اما وقتی از صبا حرف میزنیم از یک مجموعه حرف میزنیم. مثلاً باید بگوییم مجموعه صبا. بعضی آدمها یک نفر نیستند آنها خیلی هستند. بعضیها به تنهایی یک سازمان یا وزارتخانه هستند. صبا هم خودش یک وزارتخانه موسیقی است. هم تعلیم میدهد هم تحقیق میکند و هم انواع سازها را میزند و هم ترویج میکند و هم ساز میسازد و هم بعد از مردنش موزهداری میکند. این کارهایی است که یک وزارتخانه باید انجام بدهد و این کار را صبا انجام میدهد. درست عین خیلیهای دیگر که به تنهایی شگفتانگیز هستند. یکیاش مثلاً ایرج افشار است. نمونه زندهاش هم علی دهباشی یا محمدرضا شفیعی کدکنی است. اما در پایان این نوشته میخواهم نتیجهگیری کنم که در حالی که روزگار جور کامل است و سهم ما هم از این سختی زیاد است، زندگی مقوله عزیزی است که میشود با تمام وجود دوستش داشت در حالی که میتوان خسته هم بود.
داستاننویس
فکر میکنم پنجاه و پنج سال برای مردن سن کمی باشد. این سن آدم دلش میخواهد هنوز زنده باشد و کارهایی که دوست دارد بکند. این است که همیشه این فکر با من است که مثلاً یکی میمیرد اول میپرسم چند سال داشت؟ مثلاً میگویند هشتاد سال بعد میگویم هشتاد سال که سنی نیست. حتی نود سال هم برای زندگی کردن سنی نیست. یک وقتی یک مصاحبه میخواندم از محمدعلی جمالزاده، در آن نوشته بود که دیگر خسته شده است و دلش میخواهد بمیرد. اما او چیزی حدود بیست و پنج سال بعد از آن گفتوگو چشم بر دنیا بست و صد و شش سال هم زندگی کرد و نام پدر داستان فارسی را هم یدک میکشد. این یعنی حقیقتاً همان صد و شش سال هم برای چنین آدمی عمر کمی است. اما چه میشود که یکی میگوید دیگر خسته شدهام. درست عین همین ویدئویی که این روزها دست بهدست میشود و محسن نامجو میگوید خسته شده است.
بهنظر من که آدمها حق دارند خسته شوند. حق دارند گله و شکایت کنند از روزگار اما به گمان من زندگی مقوله شگفتانگیزی است، فرصتی استثنایی است برای اینکه تا هستیم خوش باشیم. خب جور روزگار زیاد است اما همیشه اینطور وقتها خیام میآید جلوی نظرم و راهکارهایی که این شاعر نیشابوری میدهد. مثل همان مصرعی که میگوید: «انگار که نیستی چو هستی خوش باش.»
توی همین ستون از آن ترانهای که فرهاد هم خوانده پیشتر نوشتهام. همان که میگوید خوشحالی برای همه. این است که از این ترانه میگذرم و میروم سراغ چیزهای دیگر. اما این پنجاه و پنج سال را از کجا آوردم؟ باید شما را ببرم به سال 1336 زمانی که ابوالحسن صبا تنها پنجاه و پنج سال دارد و در همین سال است که آقای صبحی مهتدی در رادیو اعلام میکند که صبا مرده است و همین سن است که فکر میکنم این سن چقدر سن کمی است برای مردن. چه صبا باشد و چه هرکس دیگری. ولی میدانید بعد به چه چیزی فکر میکنم؟ به این فکر میکنم صبا چقدر کار کرده است توی همین سن کمی که داشته و چه اثراتی که گذاشته است. حتی بعضیها هم هستند که در سنهای کمتری میمیرند اما تأثیرشان زیاد است. مثلاً نگاه کنید به چند خوانندهای که در سنهای سی سالگی مردهاند یکیاش را در همین ستون نام بردم. ناصر عبداللهی که سنی نداشت یا داوود مقامی هم که سنی نداشت اما تأثیرگذار بودند. اما وقتی از صبا حرف میزنیم از یک مجموعه حرف میزنیم. مثلاً باید بگوییم مجموعه صبا. بعضی آدمها یک نفر نیستند آنها خیلی هستند. بعضیها به تنهایی یک سازمان یا وزارتخانه هستند. صبا هم خودش یک وزارتخانه موسیقی است. هم تعلیم میدهد هم تحقیق میکند و هم انواع سازها را میزند و هم ترویج میکند و هم ساز میسازد و هم بعد از مردنش موزهداری میکند. این کارهایی است که یک وزارتخانه باید انجام بدهد و این کار را صبا انجام میدهد. درست عین خیلیهای دیگر که به تنهایی شگفتانگیز هستند. یکیاش مثلاً ایرج افشار است. نمونه زندهاش هم علی دهباشی یا محمدرضا شفیعی کدکنی است. اما در پایان این نوشته میخواهم نتیجهگیری کنم که در حالی که روزگار جور کامل است و سهم ما هم از این سختی زیاد است، زندگی مقوله عزیزی است که میشود با تمام وجود دوستش داشت در حالی که میتوان خسته هم بود.
آیندگان روزنامههای دوران کرونا را چطور قضاوت میکنند؟
علی اکبر قاضی زاده
استاد روزنامه نگاری و علوم ارتباطات اجتماعی
دوران شیوع بیماری کرونا دوره ویژهای بود که همه افراد، گروههای شغلی و جریانهای مختلف از جمله مطبوعات در آن صدمه دیدند و به نظر من مطبوعات بیشتر هم صدمه دیدند اما اگر قرار باشد در آینده عملکرد مطبوعات در این دوران مورد قضاوت قرار بگیرد رسانهها را باید با در نظر گرفتن همه عناصر و عوامل روزگار داوری کنند نه بهصورت جداگانه. این روزها شرایط به شکلی است که مطبوعات ناچار از هماهنگی بودهاند نه اینکه داوطلبانه جلو افتاده باشند. اما واقعیت این است که نه دوران کرونا که دوره 30، 40 سال اخیر از نظر روزنامه نگاری و به طور کلی عملکرد رسانه، دوران افتخارآمیزی نبوده است. بدترین نمود و نشانه آن هم در بیاعتمادی مردم به ما اهل خبر است. سالی آدامز نویسنده کتابهای مختلف آموزش روزنامه نگاری میگوید که هیچ تحول و انقلابی را در دنیا مطبوعات ایجاد نکردند. هیچ دولتی را سرنگون نکردند و نظام تازهای روی کار نیاوردند و اخلاقیات و فرهنگ جامعه را یک باره عوض نکردند. نقش رسانهها تقویت جریان است نه ایجاد جریان ها. روزنامه نگار قرار نیست رهبری حرکتها و دگرگونیها را در جامعه برعهده بگیرد و نقش پیشوایی داشته باشد اما مطبوعات در دوران مختلف میتوانند تقویت کننده جریانها باشند و معمولاً این وظیفه برعهده رسانههای غیردولتی است.
بهطور مثال در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزه مردم تیتری در روزنامه کیهان آن زمان در اواسط بهمن 57 در کنار عکسی از قرار گرفتن چند سرباز تفنگ به دوش روبه روی مردم چاپ شد که بسیار اثرگذار بود. تیتر زده شد: «سرباز نزن.» و این تیتر تأثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشت و به نظر من اگر مردم شاخه گل در لوله تفنگ نظامیان میگذاشتند این تیتر این حرکت را تسریع کرد. روزنامهها انقلاب را ایجاد نکردند اما روند آن را تسریع و تقویت کردند. در جریان انقلاب نقش مطبوعات نقش پیش برنده بود نه ایجاد کننده.
در دوران کرونا و شیوع کرونا که شاید مردم ترجیح میدهند کمتر از خانه بیرون بیایند و خیلیها در قرنطینههای خودخواسته قرار دارند دیگر نمیتوانند دکهها را ببینند و روزنامهها را انتخاب کنند. از سوی دیگر شرایط اقتصادی آنچنان سخت شده که خرید روزنامه در سبد خرید مردم نیست. به همین دلیل شاید مطبوعات نتوانستند نقش کمک کننده و تقویت کننده را در جریان مبارزه با کرونا بخوبی ایفا کنند و اگر قرار باشد یک داور یا یک تاریخ نویس با انصاف درباره عملکرد روزنامهها در این دوران نظر بدهد باید همه این شرایط و عوامل را در کنار یکدیگر درنظر بگیرد. اما اکنون هم خودمان میتوانیم نقدهایی را به عملکرد مطبوعات وارد بدانیم. در روزهای اخیر یکی از دورانهای بسیار سخت را در کشورمان پشت سر میگذاریم. موج بیماری از نوع جدید آن بشدت خطرناک شده و مردم را مبتلا و قربانی میکند و از سوی دیگر مشکلات تهیه دارو و گرانی آن مردم را دچار مشکلات اساسی کرده است. در چنین شرایطی درگذشت یک مجری سابق صداوسیما اتفاق میافتد و بخش زیادی از توان و وقت رسانهها و روزنامهها صرف پرداخت گسترده به این موضوع و زندگی این مجری و حواشی آن میشود. در صورتی که اکنون ما به توان روزنامهها برای کنترل موج بیماری نیازمندیم و موضوعات بسیار مهمی داریم که روزنامهها و رسانه باید به آن بپردازند. پیش از این مسأله هم مدتی بخشی از تمرکز رسانهها بر مسائل حاشیهای چون ساسی مانکن و تتلو بود. نکتههایی که ممکن است آیندگان در بررسی عملکرد روزنامهها در این دوران از آن بهعنوان نقص این عملکرد نام ببرند.
استاد روزنامه نگاری و علوم ارتباطات اجتماعی
دوران شیوع بیماری کرونا دوره ویژهای بود که همه افراد، گروههای شغلی و جریانهای مختلف از جمله مطبوعات در آن صدمه دیدند و به نظر من مطبوعات بیشتر هم صدمه دیدند اما اگر قرار باشد در آینده عملکرد مطبوعات در این دوران مورد قضاوت قرار بگیرد رسانهها را باید با در نظر گرفتن همه عناصر و عوامل روزگار داوری کنند نه بهصورت جداگانه. این روزها شرایط به شکلی است که مطبوعات ناچار از هماهنگی بودهاند نه اینکه داوطلبانه جلو افتاده باشند. اما واقعیت این است که نه دوران کرونا که دوره 30، 40 سال اخیر از نظر روزنامه نگاری و به طور کلی عملکرد رسانه، دوران افتخارآمیزی نبوده است. بدترین نمود و نشانه آن هم در بیاعتمادی مردم به ما اهل خبر است. سالی آدامز نویسنده کتابهای مختلف آموزش روزنامه نگاری میگوید که هیچ تحول و انقلابی را در دنیا مطبوعات ایجاد نکردند. هیچ دولتی را سرنگون نکردند و نظام تازهای روی کار نیاوردند و اخلاقیات و فرهنگ جامعه را یک باره عوض نکردند. نقش رسانهها تقویت جریان است نه ایجاد جریان ها. روزنامه نگار قرار نیست رهبری حرکتها و دگرگونیها را در جامعه برعهده بگیرد و نقش پیشوایی داشته باشد اما مطبوعات در دوران مختلف میتوانند تقویت کننده جریانها باشند و معمولاً این وظیفه برعهده رسانههای غیردولتی است.
بهطور مثال در دوران پیروزی انقلاب اسلامی و مبارزه مردم تیتری در روزنامه کیهان آن زمان در اواسط بهمن 57 در کنار عکسی از قرار گرفتن چند سرباز تفنگ به دوش روبه روی مردم چاپ شد که بسیار اثرگذار بود. تیتر زده شد: «سرباز نزن.» و این تیتر تأثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشت و به نظر من اگر مردم شاخه گل در لوله تفنگ نظامیان میگذاشتند این تیتر این حرکت را تسریع کرد. روزنامهها انقلاب را ایجاد نکردند اما روند آن را تسریع و تقویت کردند. در جریان انقلاب نقش مطبوعات نقش پیش برنده بود نه ایجاد کننده.
در دوران کرونا و شیوع کرونا که شاید مردم ترجیح میدهند کمتر از خانه بیرون بیایند و خیلیها در قرنطینههای خودخواسته قرار دارند دیگر نمیتوانند دکهها را ببینند و روزنامهها را انتخاب کنند. از سوی دیگر شرایط اقتصادی آنچنان سخت شده که خرید روزنامه در سبد خرید مردم نیست. به همین دلیل شاید مطبوعات نتوانستند نقش کمک کننده و تقویت کننده را در جریان مبارزه با کرونا بخوبی ایفا کنند و اگر قرار باشد یک داور یا یک تاریخ نویس با انصاف درباره عملکرد روزنامهها در این دوران نظر بدهد باید همه این شرایط و عوامل را در کنار یکدیگر درنظر بگیرد. اما اکنون هم خودمان میتوانیم نقدهایی را به عملکرد مطبوعات وارد بدانیم. در روزهای اخیر یکی از دورانهای بسیار سخت را در کشورمان پشت سر میگذاریم. موج بیماری از نوع جدید آن بشدت خطرناک شده و مردم را مبتلا و قربانی میکند و از سوی دیگر مشکلات تهیه دارو و گرانی آن مردم را دچار مشکلات اساسی کرده است. در چنین شرایطی درگذشت یک مجری سابق صداوسیما اتفاق میافتد و بخش زیادی از توان و وقت رسانهها و روزنامهها صرف پرداخت گسترده به این موضوع و زندگی این مجری و حواشی آن میشود. در صورتی که اکنون ما به توان روزنامهها برای کنترل موج بیماری نیازمندیم و موضوعات بسیار مهمی داریم که روزنامهها و رسانه باید به آن بپردازند. پیش از این مسأله هم مدتی بخشی از تمرکز رسانهها بر مسائل حاشیهای چون ساسی مانکن و تتلو بود. نکتههایی که ممکن است آیندگان در بررسی عملکرد روزنامهها در این دوران از آن بهعنوان نقص این عملکرد نام ببرند.
همدلی و وطن پرستی با «نون خ»
سعید آقاخانی: حقیقت ماجرا این است که کردها مردمانی بسیار خونگرم، میهماننواز و هنرمند هستند. با پرداختن به قومیتهای مختلف میتوان کارهای جذابی ساخت. اما باید این نکته را در نظر گرفت که ساخت کار برای قومیتها بسیار پرهزینه است و به شناخت و انگیزه بالایی احتیاج دارد. حیف است در ساخت سریال و آثار سینمایی فقط به فکر ساخت فیلمهای پرزرق و برق در تهران باشیم. نمایش این سریال در قاب تلویزیون باعث ایجاد همدلی و ایجاد حس وطنپرستی در مردم شد.
از صحبتهای این بازیگر و کارگردان
در نشست تقدیر از عوامل سریال «نون خ»
از صحبتهای این بازیگر و کارگردان
در نشست تقدیر از عوامل سریال «نون خ»
سخن روز
امام حسین (ع): کسى که با نیرنگ و معصیت خدا، در پى به دست آوردن چیزى رود، کمتر به آنچه امید دارد می رسد و زودتر به آنچه می ترسد، دچار می شود.
بحارالانوار، ج ۷۵ ص ۱۲ ح۱۹
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دعای روز سوم
-
دعای روز دوم
-
شهروند مجـــازی
-
دوستی با عقل دشمنی با جهل
-
یک دقیقه با خدا
-
عکس نوشت
-
به افسانهها سفر کنید
-
ابوالحسن صبا، ایرج افشار و دیگران
-
آیندگان روزنامههای دوران کرونا را چطور قضاوت میکنند؟
-
همدلی و وطن پرستی با «نون خ»
-
سخن روز
اخبارایران آنلاین