زینب کردستانی
باید هرطور شده پیدایش کنم، خدایا خودت کمکم کن. از زور گرما میخواهم سرم را ببرم زیر سایه تُنک یک خانه خشت و گلی اما منصرف میشوم و به سایه کوچک دست خودم بسنده میکنم، میپیچم داخل کوچه خودمان بیهیچ خبر تازهای، انگار که خوردِ زمین شده و بردِ آسمان... مادر بیرون خانه نشسته است به انتظار. خرده پولهای داخل مشتم را میچپانم توی جیبم. لعنت به همه جیبهایی که تهشان سوراخ است... سکهها قل میخورند و هرکدام به سمتی روانه میشوند، دوباره باید دانه دانه جمعشان کنم. چشم از من برنمیدارد و سرم را پایین میاندازم، میپرسد: جونم به لبم رسید چرا اینقدر دیر کردی؟! هیچ خبری از بچم نشد؟ تمام بیمارستانها را بالا و پایین کرده بودم فقط پزشک قانونی مانده بود اما دلم نمیرود که راستش را بگویم: سلام، نه خبری ازش نیست یکی دو جا دیگه هم مونده عصر سر میزنم. - مگه این خراب شده چندتا بیمارستان داره که هنوز یکی دو جا مونده؟ طوری شده؟ بلایی سر علیام اومده؟ سرش را میبوسم و میآورمش داخل حیاط و میگویم: آروم باش مادر من! بادمجون بم که آفت نداره. خیلی وقت است دلم برای علی نه میسوزد و نه شور میزند، به جهنم اصلاً برود بمیرد... فقط حوصله این حال مامان و اعصاب خرابیهایش را ندارم. دستهایش را میبرد سمت آسمان و میگوید: خدایا خودت به دادم برس. آی خدا! از سرم میگذرد اگر میمرد راحتتر نبودیم؟ بالاخره مرگ یک بار شیون هم یک بار... مامان سر جا نماز است و در میزنند چادرم را میکشم سرم پا تند میکنم: اومدم... اومدم بابا! در را باز میکنم دو نفر همسن علی پشت در ایستادهاند، خلاف از سر و رویشان میبارد: برو به علی بگو بیاد دم در کارش دارم. بچه پررو انگار دخترخالهاش باشم در را هل میدهم جلو و میگویم: اشتباه گرفتی من علی نمیشناسم، بفرما. پایش را میگذارد لای در، ذرهای عقب نمیکشم در آهنی را میکوبم به زانویش، از درد خودش را میکشد عقب و فرز در را میبندم. با مشت و لگد میکوبد به در خانه. داد میزنم: گورت رو گم میکنی یا زنگ بزنم پلیس؟ مامان توی درگاه ایستاده لبهایش بنفش شده است، برایش آب میبرم و مینشانمش روی زمین، پشتش را مالش میدهم و میگویم: از چی میترسی مادر من؟ به خدا دو روز دیگه پیداش میشه... ازش هم که بپرسی کدوم گوری بودی پررو پررو نگات میکنه و میگه؛ جات خالی شمااال! دستم را میزند کنار و مینالد: حتماً دوباره چاقو کشیده... یا اباالفضل! نکنه یه بلایی سر بچهام آورده باشن خدا الهی ریشهشون رو خشک کنه... پاشو مادر، دوباره برو بگرد ببین پیداش نمیکنی؟! حتی فکر پزشکی قانونی حالم را بد میکند اما کار کار خودم است به که میتوانم بگویم؛ اصلاً مگر کسی را هم داریم؟ بابا همیشه میگفت مرد برای زن یعنی سایه سر، وای به آن زنی که سایه سر نداشته باشد حالا کجاست که ببیند دربهدر افتادهایم دنبال سایه سر این خانه... راه میافتم سمت پزشک قانونی گوشیام زنگ میخورد، میپرسد: همراه خانم خوشنام؟ میگوید از بیمارستان است، میگوید علی خودش به هوش آمده و شماره من را گفته... اینکه چه جواب میدهم را نمیفهمم. فقط خوشحالم که نباید دوباره بروم پزشک قانونی. پزشک قانونی برای من یعنی روزی که بابا شانههایش را از زیر بار مرد خانه بودن خالی کرد و علی هم بعد آن هیچوقت زیر بار نرفت. بالای سرش میایستم. عذاب وجدان خفهام میکند. امروز صبح که از پشت شیشه آیسییو نگاهش میکردم، نشناخته بودمش با خودم میگفتم این بیچاره را آش و لاشاش کردهاند. میگفتم بیچاره مادرش! اما نشناخته بودم اش! قلبم مچاله میشود و شانههایم سنگینی میکنند...
هشت دهه همراهی پدر ویرایش ایران با کتاب و اهالیاش
مریم شهبازی
خبرنگار
همین یک هفته پیش یکصدسالگیاش را همراه با عده معدودی از همکاران و یاران قدیمیاش جشن گرفت؛ البته بهتر است بگوییم که دیگران سالروز تولدش را بهپاس هشت دهه تلاش بیوقفه فرهنگی جشن گرفتند و بابت خدمات بیشمار ادبیاش از او تجلیل کردند. هرچند که محدودیتهای کرونایی این روزها اجازه حضور همه دوستداران احمد سمیعی گیلانی را نداد. حالا که بحث یکصد ساله شدن این چهره ماندگار کشورمان به میان آمد، بد نیست دقیقاً به یک سال قبل بازگردیم؛ مراسم تقدیری که به همت اعضای انجمن صنفی ویراستاران و جمعی از اهالی فرهنگ برپا شد و آنجا احمد سمیعی گیلانی راز عمر بلند خود را در این خواند که: «من هیچوقت کینه به دل نگرفتم و به این نکته عقلایی رسیدم که هر کسی کینه به دل بگیرد آزار میبیند. ما باید قصورها را ببخشیم.» سالها فعالیت فرهنگی سمیعی گیلانی از جهات مختلفی دارای اهمیت است. او شناخت شگفتی نسبت به ادبیات کلاسیک فارسی و همچنین ادبیات جهان دارد؛ آنهم به لطف تسلط به زبانهای فرانسه، انگلیسی و عربی و البته سالها مطالعه بی وقفه. طی این دههها تمرکز اصلی او بیش از همه به سمت ویرایش و نگارش، لایه دوم ترجمه معطوف بوده است. از همین رو به نقل از بزرگانی همچون زندهیاد رضاسیدحسینی او را پدر ویرایش در کشورمان میدانند، آنچنان که حتی پیشنهاد شده زادروز او به عنوان روز ویراستار در تقویم نامگذاری شود. سمیعی گیلانی همچون یار دیرینهاش زندهیاد ابوالحسن نجفی، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد در رشته زبانشناسی است. او به تحصیل در مقطع دکترا هم میپردازد که همزمان با محاصره ایران از سوی متفقین میشود و برای خدمت قدم به دانشکده افسری میگذارد. یک دهه بعد وقتی دوباره تصمیم به ادامه این راه میگیرد مبارزات سیاسی و زندانی شدن او را مجدد از این کار بازمیدارد.* سمیعی گیلانی از نسل مترجمانی است که مترجم شدن را در گرو تسلط به چند زبان خارجی و از سویی مطالعه ادبیات مبدأ و مقصد میداند. از فعالیت او در مراکز و مؤسساتی همچون انتشارات فرانکلین، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، مؤسسه مطالعات علمی و فرهنگ، مرکز نشر دانشگاهی، دانشنامه جهان اسلام، پژوهشگاه علوم انسانی، شورای عالی ویرایش صدا و سیما، سرپرستی بخش ویرایش و نیز مشاور علمی که بگذریم از سالها قبل سمیعی گیلانی بهعنوان عضو پیوسته در فرهنگستان زبان و ادب فارسی هم فعالیت دارد. از سمیعی گیلانی ترجمههای مختلفی در دست است که ازجمله آنها میتوان به «دلدار و دلباخته» از «ژرژ ساند»، «خیالپروریهای تفرجگر انزواجو» از «ژان ژاک روسو»، «داتا گنجبخش» (زندگینامه و تعالیم شیخ ابوالحسن علیبن عثمان هجویری) از «شیخ عبدالرشید» و« ساختهای نحوی» از «نوآم چامسکی» اشاره کرد. افزون بر این در تألیف کتابهای زبان فارسی دوره راهنمایی و دبیرستان هم همکاری و سرپرستی برخی فرهنگنامهها ازجمله «فرهنگ آثار ایرانی- اسلامی» را هم به عهده داشته است.
* برگرفته از سایت انسانشناسی و فرهنگ
دعوت کودکان برای شرکت در مسابقه عروسکی تهران - مبارک
خیلی ساده مبارک بسازید
گروه فرهنگی / حالا دیگر همه میدانند و تقریباً هر کسی به هر نوع و شکلی با ویروس کرونا آشنا شده و میداند این ویروس طی تقریباً ده ماه گذشته، چه آسیبی به بدنه جامعه جهانی زد و خرد و پیر و کلان را دستخوش لطمههای روحی و جسمی بسیاری کرد. در این بین، کودکان به دلیل محدود شدن فعالیت و زیست روزانهشان و از طرفی دوری از محیط مدرسه و بازی و سرگرمیهای رایج در وضعیت نگران کنندهتری قرار داشته و دارند و همین موضوع توجه روانشناسان حوزه کودک را به خود جلب کرده است.
تولید غذای روحی مناسب در قالب محتواهایی درست که کودکان و نوجوانها را از پای برنامههای شبکههای ماهوارهای جدا کند و برای آن ها دقایقی تولیدمحتوا کند البته به سبک و سیاق فرهنگی ایرانی و اسلامیشان. یکی از این برنامههای همه ساله که با استقبال بسیار خوب خانوادهها و فرزندانشان برگزار میشد «جشنواره عروسکی تهران مبارک» بود که امسال، این جشنواره هم به دلیل همین همهگیری ویروس کرونا در شرایط و مختصات ویژه و متفاوتی کار خود را دنبال میکند. در واقع به اعتقاد برگزارکنندگان این جشنواره از آنجا که به جهت صیانت از سلامت کودکان و نوجوانان عزیز امکان برگزاری بخش ویژه کودکان به صورت حضوری در این دوره از جشنواره میسر نشده، ستاد برگزاری جشنواره با رویکرد سهیم شدن این گروه تأثیرگذار و پراهمیت در جشنواره، بخش ویژه «کودک و مبارک» را با هدف آشنایی بیشتر کودکان با نمایشهای عروسکی ایرانی ، کمک به تقویت خلاقیت هنری کودکان و نوجوانان، ترغیب کودکان و نوجوانان به مطالعه و شناخت بیشتر قصههای ایرانی، تقویت روحیه کار جمعی و مشارکت در امر هنری گروهی، با محوریت اعضای خانواده برگزار خواهد کرد. شرکت در این بخش هم برای بچهها و خانوادههایشان بسیار ساده است و کافی است کودکان و نوجوانان تا ۱2 سال با همکاری اعضای خانوادهشان، عروسک «مبارک» را با استفاده از امکانات ساده و وسایل در دسترس ساخته و یک قطعه کوتاه نمایشی را با این عروسک اجرا و فیلم آن را برای حضور در این بخش ارسال کنند. شرکت در این بخش شرایط و ضوابط مختصر دیگری هم دارد از قبیل اینکه متقاضیان باید در انتخاب ابزار و مواد برای ساخت عروسک«مبارک» خلاقیت از خودشان نشان بدهند و از مواد موجود در منزل و نیز مواد غیرقابل استفاده در خانه استفاده کنند. این قطعههای نمایشی هم باید حداقل یک و حداکثر ۵ دقیقه باشند و تصویربرداری از آنها هم حتماً باید توسط گوشی تلفن همراه و به صورت افقی انجام شود. نکته دیگر اینکه متقاضیان برای شرکت در این مسابقه میبایست فایل تصویری با توضیحات بالا را حداکثر تا تاریخ 30 بهمن ماه۱۳۹۹ به شماره 09353801982 ازطریق واتس اپ ارسال کنند.
ندا سیجانی
منتقد
در میان ژانرهای مختلف و شناسنامهدار موسیقی ایران، بخش دیگری هم تعریف شده به نام موسیقی انقلاب. و هر سال بهمن ماه که مصادف است با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز دهه فجر، طنین این موسیقی بیشتر و بیشتر شنیده می شود. هنرمندان بسیاری تلاش کردند تا در بخشهای متفاوت همچون موسیقی اصیل ایرانی، ارکسترال، نواحی و همچنین پاپ طنین انقلاب را شنیدنیتر کنند و آثار بسیاری هم در این زمینه ساخته شد؛ اما در میان این هنرمندان، نام زندهیاد احمدعلی راغب را نباید فراموش کرد. آهنگساز برجسته و توانمندی که نام و هنرش با موسیقی انقلاب گره خورده است و قطعات و آلبومهای بسیاری در این زمینه تولید کرده است که یکی از این آثار معروف، آلبوم «صبح شقایق» است که به یاد شهدای انقلاب اسلامی تولید شده با شعری از زندهیاد حمید سبزواری و با صدای مهرداد کاظمی و محمد گلریز که شنیدن آن به علاقهمندان این نوع موسیقی پیشنهاد میشود. اگرچه ابتدای فعالیت او نوازندگی تار در مدارس روستایی گیلان بود و حدود 40 قطعه موسیقی با همکاری رادیو و تلویزیون گیلان تولید کرده بود، اما عشق به موسیقی او را از سبزترین سرزمین شمالی ایران آرام آرام به تهران کشاند و در کنار تحصیل در رشته موسیقی و آموزش هنر و جامعهشناسی هنر، فعالیتهای حرفهایاش را در زمینه موسیقی با شرایط بهتری دنبال کرد. این هنرمند در آن سالها (۱۳۵۰) در ارکستر سازهای ملی رادیو با هنرمندان بزرگ موسیقی ایران زیر نظر مهدی مفتاح و بعدها، همایون خرم مشغول به کار شد و آثار بسیاری برای خوانندگان معروف و تراز اول آن روزگار ساخت و اجرا کرد. البته آن دوره فرصتی شد تا محضر دیگر بزرگان موسیقی همچون جلیل شهناز، فرهنگ شریف، علی اکبر سرخوش، همایون خرم، علی تجویدی، جواد معروفی و... را تلمذ کند و از تجربیان ارزشمند آنان بیاموزد. اما حضور او در جرگه هنرمندان انقلابی پس از کشتار 17 شهریور سال ۱۳۵۷ شکل گرفت و همراه با برخی دیگر از هنرمندان سرشناس رادیو و تلویزیون، از همکاری با مراکز هنری وابسته به رژیم پهلوی و عضویت در ارکستر سازهای ملی، استعفا داد و بعد آن ارتباط و آشنایی با افرادی همچون حسین شمسایی، مجید حدادعادل و حمید شاهنگیان فعالیتش در این عرصه را پررنگتر کرد و پس از پیروزی انقلاب (سال ۱۳۵۷) با همکاری جمعی برخی از هنرمندان، گروههایی را جمعآوری کرده و مشغول ساخت سرودهای انقلابی شد، سرودهایی که دستمایه آن شعارهای مردمی از بطن کوچه و خیابان بود و در کنار آن آشنایی با موسیقی فولکلور و آیینی نواحی و در کنار آن دوستی صمیمانه و همکاری با شعرایی نظیر مهرداد اوستا، محمود شاهرخی، مشفق کاشانی، حمید سبزواری، محمدعلی معلم و منجر به ساخت سرودهایی نظیر «خوش آمدی امام ما»، «بانگ آزادی» (الله اکبر، خمینی رهبر)، «شهید مفتح»، «شهید مطهر»، «امریکا امریکا ننگ به نیرنگ تو»، «راه رجا»، «نغمه توحید»، «نغمه اتحاد»، «بابا خون داد»، «همشاگردی سلام» و... شد.
محمدرضا فرجی، مدیر امور سینماهای جشنواره فیلم فجر از در نظر گرفتن سانس فوقالعاده برای چند سینما در تهران در روزهای آخر خبر داد. البته از آنجایی که از ساعت 21 بحث قوانین منع تردد است به همین منظور سانس فوقالعاده در ساعات قبل از سانس اول اکران و وقت صبح در نظر گرفته میشود./روابط عمومی جشنواره
سیدمجتبی حسینی، معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد در احکامی بر اساس بند ۶ آیین نامه برگزاری جشنواره موسیقی فجر داود گنجهای، تقی ضرابی، هادی آرزم، صدرالدین حسین خانی، محمد اطیابی، حمید قبادی و سیدامین مؤیدی اصفهانی را بهعنوان اعضای شورای ارزیابی سی و ششمین جشنواره موسیقی فجر منصوب کرد./روابط عمومی جشنواره
اجراهای روز چهارم از سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر به دکتر شیرین روحانی راد از شهدای مدافع سلامت تقدیم شد؛ پزشک عمومی بیمارستان شهدای پاکدشت که در حین خدمت پس از ابتلا به کووید ۱۹، ۲۸ اسفند ۹۸ درگذشت. افزون بر این کتاب آثار سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر به مدیر مسئولی حسین مسافر آستانه و سردبیری و دبیری هنری سعید شکرنیا در ۱۸۸ صفحه منتشر شد. سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر به دبیری حسین مسافرآستانه تا ۲۰ بهمن در حال برگزاری است./روابط عمومی جشنواره
الناز شاکردوست در ادامه تغییر مسیر حرفهای خود در عرصه بازیگری امسال با دو فیلم «ابلق» و «تیتی» در جشنواره فجر حضور دارد و برخی همچنان او را شانس اصلی شکار سیمرغ بازیگری میدانند./مهر
از روز گذشته، چهارشنبه ۱۵ بهمن، ۱۰ نمایش راه یافته به بخش رادیو تئاتر سیونهمین جشنواره تئاتر فجر در دو نوبت اجراهای خود را در تماشاخانه استاد عباس جوانمرد روی صحنه بردند./ایلنا
اولین نشست پژوهشی سی و نهمین جشنواره تئاتر فجر با موضوع «گشایش فضای عمل جدید تئاتری: بررسی امکانات، تمهیدات و زیبایی شناسی تئاتر در فضای مجازی» سهشنبه 14 بهمن با حضور بهزاد آقاجمالی مجری کارشناس، کیومرث مرادی مدرس دانشگاه و کارگردان تئاتر و یوسف باپیری کارشناس و کارگردان تئاتر در عمارت نوفل لوشاتو تهران برگزار شد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی صبح دیروز(چهارشنبه) در سخنانی بهصورت ویدیویی در آیین جشن میلاد کوثر که با همکاری سازمان اوقاف و امور خیریه و دفتر امور زنان و خانواده وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، پخش شد، با تبریک ایام دهه فجر و ولادت حضرت فاطمه زهرا(س) و روز زن از این گفت که در سال گذشته 8 تا 10 هزار نفر از مؤلفان کشور را زنان تشکیل دادهاند و جریان انقلاب اسلامی را یکی از عاملهای اجتماعی مهم و مؤثر در این حوزه دانست که توانسته ما را در این نقطه قرار دهد./سایت ارشاد
ایرج نوبخت، مترجم و نویسنده در سن ۷۸سالگی در آمریکا درگذشت. به گفته نزدیکان این مترجم، نوبخت یک ماه و نیم پیش برای دیدن دخترش عازم آمریکا می شود. او سال گذشته به کرونا مبتلا شده بوده که این منجر به تشدید بیماری ریویاش می شود، البته همزمان مبتلا به تومور مغزی هم بوده که بعد از اولین جلسه شیمی درمانی، دوشنبه از دنیا می رود.ایرج نوبخت، مترجم و نویسنده متولد سال ۱۳۲۱ بود. او مدرک لیسانس ادبیات فارسی را از دانشگاه تبریز و فوق لیسانس و دکتری تاریخ هنر را از دانشگاه استانبول دریافت کرد. از آثار نوبخت میتوان به مجموعه داستان «یادداشتهای سبیل یک مرده» و ترجمه «خانه خاموش» و «من یک درختم» اورهان پاموک، کتاب ششجلدی «تاریخ عثمانی» اوزون چارشی لی، «۸۳۵ سطر» ناظم حکمت و ... اشاره کرد. /ایسنا
صفحه اینستاگرام بهاالدین خرمشاهی از بهبودی حال این ادیب برجسته ایرانی خبر داد که از سه روز پیش بهدلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان آتیه تهران بستری شده است. اینمترجم، فرهنگ نویس، نویسنده و ادیب ایرانی از سه روز پیش بهدلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان آتیه تهران بستری شده است. روز گذشته(چهارشنبه) صفحه اینستاگرام استاد خرمشاهی ویدیویی را از ایشان در تخت بیمارستان منتشر کرد که خبر از بهبودی نسبی احوال جسمیاش میداد. خرمشاهی در این ویدیوی کوتاه اشاره کرده که وضعیت مناسبی دارد و جای نگرانی نیست./مهر