ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
امیر مشهدی عباس: بزرگترین نگرانی ما گروههای تئاتر کودک و نوجوان هستند
بزرگترین نگرانی ما گروههای تئاتر کودک و نوجوان هستند، زیرا اشتغال در این شرایط برایشان بسیار سخت شده است. این گروهها در شرایط مالی بسیار بدی به سر میبرند. خانه هنرمندان و صندوق اعتباری هنر به فکر این گروه از هنرمندان باشد، زیرا در این شرایط هیچ کاری برایشان وجود ندارد؛ نه میتوانند نمایش اجرا کنند، نه میتوانند با مدارس تعامل داشته باشند و نه میتوانند اجرای آنلاین داشته باشند.
مدیر مرکز تولید تئاتر و تئاتر عروسکی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
با مهر از شرایط هنرمندان تئاتر سخن گفت
ضعف رسانهها در آموزش کتابخوانی
محمد حیدرپور
استاد جامعه شناسی فرهنگی
این یک واقعیت تلخ اجتماعی است که شاخص کتابخوانی در جامعه ما بسیار پایین است و این مسأله به عوامل مختلف اجتماعی مرتبط است؛ یکی از این کاستیها از جانب رسانه هاست. رسانههای عمومی بهدلیل فراگیری و اینکه اقشار مختلف اجتماعی را تحت پوشش قرار میدهد میتوانستند با برنامهها و تدبیرهایی خانوادهها و بخصوص پدر و مادرها را درباره اهمیت کتابخوانی و تأثیرگذاری کتابخوانی در فرهنگ آموزی و جامعهپذیری فرزندان آگاه کنند. معتقدم رسانهها در زمینه کتابخوانی باید بیش از هرچیز بر آگاهسازی والدین تأکید کنند تا پدرها و مادرها از اهمیت و تأثیرگذاری کتابخوانی آگاه شوند و بتوانند فرزندانشان را به کتابخوانی تشویق کنند. این کار
رسانه هاست ولی متأسفانه نتوانسته اند با ساخت برنامههای مناسب اهمیت کتابخوانی را در قالبهای مختلف به خانوادهها متذکر شوند.
پدر و مادر با آگاهی از نقششان در این زمینه و اهمیت کتابخوانی در زندگی فرزندانشان میتوانند تلاش کنند عادت کتابخوانی در آنها نهادینه شود؛ تشویق به کتابخوانی باید در سنین کودکی انجام شود و کتابهای متناسب با سن فرزندان در اختیارشان قرار بگیرد و به همین دلیل معتقدم آموزش دادن به والدین و آگاه کردن آنها در این زمینه بسیار مهم است. از سوی دیگر اکنون که در این دوران تأثیرگذاری رسانهها در تربیت و جامعهپذیری کودکان بسیار زیاد شده و کودکان به رسانههای مختلف دسترسی دارند؛ برنامه سازان رسانههای عمومی و مطبوعات علاوه بر آگاهسازی والدین در آموزش کتابخوانی و اهمیت آن به کودکان نقش بسیاری دارند و نباید از این نقش غافل شوند و البته این نقش را باید با شیوه درست ایفا کنند.
تشویق کتابخوانی یک کار جمعی است و رسانههایی چون تلویزیون میتوانستند با ساخت برنامههای کتابخوانی با مشارکت افراد خانواده این کار مهم را انجام دهند که این اتفاق نیفتاد، البته هنوز هم دیر نیست و هر زمان به ضعفها پی ببریم و در صدد جبران باشیم کار هوشمندانهای است اما متأسفانه میبینیم که برنامهای برای این کار هم وجود ندارد.
البته در این واقعیت تلخ نمیتوان گفت تنها رسانهها مقصر هستند که نتوانستهاند اهمیت کتابخوانی را برای والدین شرح دهند؛ کتابخوان نبودن مردم علل اقتصادی هم دارد. ما اکنون با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه هستیم و وقتی مهمترین دغدغه خانوادهها مسائل معیشتی باشد دیگر زمانی برای اهمیت دادن به کتابخوانی باقی نمیماند. وقتی پدر خانواده برای تأمین زندگی مجبور است ساعات طولانی و در چند شیفت کار کند نمیتواند کودکانش را در مناسبتهایی مانند هفتههای کتابخوانی همراهی کند تا آنها تشویق شوند و علاقهشان به کتاب تقویت شده و جهت پیدا کند.
این واقعیتی است که باید آن را در نظر گرفت؛ اکنون در جامعه انباشتی از مشکلات و مسائل مختلف داریم و اگر در جامعهای مسائل معیشتی دچار مشکل باشد شکوفایی در مرحله بعد قرار میگیرد.
استاد جامعه شناسی فرهنگی
این یک واقعیت تلخ اجتماعی است که شاخص کتابخوانی در جامعه ما بسیار پایین است و این مسأله به عوامل مختلف اجتماعی مرتبط است؛ یکی از این کاستیها از جانب رسانه هاست. رسانههای عمومی بهدلیل فراگیری و اینکه اقشار مختلف اجتماعی را تحت پوشش قرار میدهد میتوانستند با برنامهها و تدبیرهایی خانوادهها و بخصوص پدر و مادرها را درباره اهمیت کتابخوانی و تأثیرگذاری کتابخوانی در فرهنگ آموزی و جامعهپذیری فرزندان آگاه کنند. معتقدم رسانهها در زمینه کتابخوانی باید بیش از هرچیز بر آگاهسازی والدین تأکید کنند تا پدرها و مادرها از اهمیت و تأثیرگذاری کتابخوانی آگاه شوند و بتوانند فرزندانشان را به کتابخوانی تشویق کنند. این کار
رسانه هاست ولی متأسفانه نتوانسته اند با ساخت برنامههای مناسب اهمیت کتابخوانی را در قالبهای مختلف به خانوادهها متذکر شوند.
پدر و مادر با آگاهی از نقششان در این زمینه و اهمیت کتابخوانی در زندگی فرزندانشان میتوانند تلاش کنند عادت کتابخوانی در آنها نهادینه شود؛ تشویق به کتابخوانی باید در سنین کودکی انجام شود و کتابهای متناسب با سن فرزندان در اختیارشان قرار بگیرد و به همین دلیل معتقدم آموزش دادن به والدین و آگاه کردن آنها در این زمینه بسیار مهم است. از سوی دیگر اکنون که در این دوران تأثیرگذاری رسانهها در تربیت و جامعهپذیری کودکان بسیار زیاد شده و کودکان به رسانههای مختلف دسترسی دارند؛ برنامه سازان رسانههای عمومی و مطبوعات علاوه بر آگاهسازی والدین در آموزش کتابخوانی و اهمیت آن به کودکان نقش بسیاری دارند و نباید از این نقش غافل شوند و البته این نقش را باید با شیوه درست ایفا کنند.
تشویق کتابخوانی یک کار جمعی است و رسانههایی چون تلویزیون میتوانستند با ساخت برنامههای کتابخوانی با مشارکت افراد خانواده این کار مهم را انجام دهند که این اتفاق نیفتاد، البته هنوز هم دیر نیست و هر زمان به ضعفها پی ببریم و در صدد جبران باشیم کار هوشمندانهای است اما متأسفانه میبینیم که برنامهای برای این کار هم وجود ندارد.
البته در این واقعیت تلخ نمیتوان گفت تنها رسانهها مقصر هستند که نتوانستهاند اهمیت کتابخوانی را برای والدین شرح دهند؛ کتابخوان نبودن مردم علل اقتصادی هم دارد. ما اکنون با مشکلات عدیده اقتصادی مواجه هستیم و وقتی مهمترین دغدغه خانوادهها مسائل معیشتی باشد دیگر زمانی برای اهمیت دادن به کتابخوانی باقی نمیماند. وقتی پدر خانواده برای تأمین زندگی مجبور است ساعات طولانی و در چند شیفت کار کند نمیتواند کودکانش را در مناسبتهایی مانند هفتههای کتابخوانی همراهی کند تا آنها تشویق شوند و علاقهشان به کتاب تقویت شده و جهت پیدا کند.
این واقعیتی است که باید آن را در نظر گرفت؛ اکنون در جامعه انباشتی از مشکلات و مسائل مختلف داریم و اگر در جامعهای مسائل معیشتی دچار مشکل باشد شکوفایی در مرحله بعد قرار میگیرد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کرونا
رکوردشکنی تازه کرونا اجازه نداد موضوع دیگری توجه کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی را به خود جلب کند. بالا بودن آمار مبتلایان و قربانیان کرونا از طرفی همه را ناراحت کرده و از طرفی باعث شده جدیتر به یکدیگر برای رعایت نکات لازم بهداشتی این روزها هشدار دهند: «چه آمار ترسناکی. هر روز بدتر از دیروز. ۱۳۰۵۳ ابتلا و ۴۸۶ فوتی»، «ویرانههای این داغها رو سالها حتی پس از کرونا هم نمیشه ترمیم کرد. روانهای متلاشی، سوگهای فروخورده، ویرانههای اقتصادی و اجتماعی خانوادههای داغدار رو کی میتونه جبران کنه. شما رو به هر کی میپرستید و اعتقاد دارید کاری کنید»، «رکورد زدیم دوباره.»، «هدف کسب رتبه اول و ثبت در گینسه»، «کی این فضای حزنانگیز تموم میشه دیگه؟! تلفن خونه و گوشی مامان بابام زنگ میخوره بیبرو برگرد خبر فوت یکی از دوستا یا آشناهامونه»، «امروز هم کرونا رکورد زد. 486 کشته و 13053 مبتلا. اینها عدد نیستند... اینها نفر هستند... »، «تعداد قربانیان روزانه کرونا در حد یه سری عدد برامون عادی شدند»، «هر روز یک رکورد جدید، امروز هر دو رکورد شکسته شدند»، «به قول دوست عزیزمون 486 نفر دیگه کمتر شدیم. رکورد قربانیان و مبتلایان تو یه روز شکسته شد»، «امروز پزشکای بیهوشیمون تو اتاق عمل داشتن سفارششون رو به همدیگه میکردن که اگر درگیر کرونا شدن، تا جایی که ممکنه اینتوبه (لوله گذاری) نشن. عین فیلمای آخرالزمانی شده، یا عین فیلمای جنگی که وصیت میکردن قبل هر عملیات...»، «وطنم پاره تنم رکورد پشت رکورد داره میزنه.»، «سیزده هزار و پنجاه و سه نفر مبتلای جدید به کرونا، رقمی بسیار ترسناک است. ماسک بزنیم و در خانه بمانیم. مراقب خودمان و عزیزانمان باشیم.»، «زن دائیم مشکوک به کرونا بود زیر بار نرفت که مبتلاست. پا شد رفت شهرستان پیش مادر پیرش که بیماری ریوی داشت. هفته پیش مادرش توی بیمارستان فوت کرد الان رسانهای کردن که کرونا داشته. لطفاً قاتل جون عزیزانتون نباشین...»، «متوسط تلفات انسانی و شهدای ما در جنگ تحمیلی 66 نفر در هر روز است. امروز کرونا جان 486 نفر رو گرفت.شرافتاً
رعایت کنیم.»
دعوای توئیتر و ترامپ
دونالــــــــــد ترامــــپ رئیس جمهوری امریکا همچنان بر ادعای تقلب در انتخابات این کشور تأکید دارد و بسیاری از حرفهایش را از طریق توئیتر میزند. بامداد دوشنبه در توئیتی نوشت: «من برنده انتخابات شدم!» طبق معمول این چند روز هم توئیتر به توئیت او برچسب زد و این بار نوشت: «نتیجه اعلام شده بر اساس منابع رسمی متفاوت از این ادعاست.» این توئیت و برچسب توئیتر باعث شد کاربران ایرانی با آن بسیار شوخی کنند و باز هم از انتخابات امریکا بنویسند: «چی میگی زبون بسته؟ آخر کلاسای مثبتاندیشی و از این دست. تو باختی. بد هم باختی. 71 میلیون هم چیزی رو ثابت نمیکنه.»، «توئیتهاى ترامپ از مرحله مسخره و حرصدرآر گذشته و حقیقتاً تهوعآور شده.»، «میدونید که تمام کارمندهای توئیتر از خونه کار میکنن، مثلاً ترامپ توئیت میکنه بعد یه نفر با پیژامه تو خونهاش نشسته تصمیم میگیره هایدش کنه»، «قشنگ معلومه خود جک دورسی نشسته پای سیستم، هشدار اختصاصی مینویسه پای هر توئیت ترامپ.»، « نمیخوای قبول کنی همه چی تموم شده»، «ترامپ توئیت زده من برنده شدم! بعد خود توئیتر زیر توئیتش زده منابع رسمی چیز دیگهای میگن! قشنگ دیوونهخونه است»، «تنها ثمره و پیامد انتخابات امریکا و توئیتهای ترامپ برای ایرانیان و بخصوص من یه چیز بود. که هر وقت توئیت میزنه، من توئیتها شو ترجمه میکنم و واژه هایی که در زمینه سیاسی و انتخابات است، بیشتر یاد میگیرم»، «نقطه اشتراک من و ترامپ اینه که، هر دو وسط ساعتکاری توئیت میزنیم»، «ترامپ توئیت کرد بردم. امروز دلار و طلا میره بالا»، «ولی قشنگ معلومه ترامپ لج کرده. هی توئیت میکنه که جک اینا برن لیبل بزنن به توئیتاش»، «توئیت نیمهشب ترامپ. پیرمرد نمیخواد کوتاه بیاد.»، «ترامپ داره ادای دیوونهها رو درمیاره یا واقعاً قاطی کرده؟ توئیت «من انتخابات رو بردم» یه مقدار دیگه خارج از نُرم حتی خودش بود.»، «فکر کن ترامپ تو خواب و بیداری قبل از خوابش یهو چرتش پریده و توئیت کرده «من انتخابات رو بردم» د خب مرد قبل از اینکه بری تو تخت گوشیت رو خاموش کن»، «خیر ول کن نیست. مدام میاید و توئیت میزند» من انتخابات را بردم». وقتی شخصی عزیزی را از دست میدهد مدتی را در فاز انکار میگذارند و بعد حقیقت را میپذیرد. قدرت عزیزترین چیز برای ترامپ بوده. او قدرت را از دست داده و کماکان در فاز انکار گیر کرده. ترامپ عملاً داره دیوانه میشه»، «نصف شب از خواب پریده و توئیت زده من برنده انتخابات هستم. بدون هیچ شکی این بشر هر چی هم داشته باشه سلامت روانی نداره.»
غم نان اهل تئاتر
رضا آشفته
منتقد
شاید اهل تئاتر نسبت به دیگر هنرمندان قناعت طبع بیشتری داشته باشند و شاید با آنکه دیگران آنها را نسبت به اهل سینما گنجشک روزی میپندارند و
سفره هایشان را کوچکتر و کم پهناتر میبینند اما این طبع شیرین همواره اسباب آرامش آنها را مهیا کرده و همین حال خوش را برای آنان بس... اما این روزها دیگر این سفره دارد بیرنگ میشود و انگار باد آمده و همه چیز را برده است...
میگویم اهل تئاتر؛ منظورم همانهایی هست که از تئاتر ارتزاق میکنند، شاید گروهی باشند که علاوه بر تئاتر اهل تلویزیون، سینما و حتی رادیو به شمار آیند و گروهی نیز کارمند وزارت فرهنگ و ارشادند و به گونهای هنوز هم سفرهای دارند که هر روز را به هوای روزی از خانه بیرون بزنند و شاید بهدلیل این وضعیت بیمارگون در دورکاری بتوانند همچنان روی پا بایستند و در برابر این باد پایداری کنند اما در این میان گروهی هم هستند که نه کارمندند و نه در جاهای دیگر دست و پا گیرند، یعنی تمام اقتضایشان تئاتر است و در این پهنه کوچک و همان قناعت طبع یا طبع شیرین و سازگاری با کم روزگار میگذرانند و البته حالا باید گفت که به همان اندک روزگار میگذراندند چون الان هوا گرفته است و بیماری و ویروس کرونا تهدید بزرگ جان و جسم است و اینها به ناچار در چارچوب بسته خانههای کوچک و محقرشان به هوای تازه امیدوارند. شاید پای پنجرهها به امید نشستهاند و چشم اندازشان هم، به همان اقتضائات اندک هستی شناسانه، دیوار سمت خانه همسایه باشد و این خانههای کوچک که اغلب استیجاری اند، گاهی در پرداخت کرایه همین هفت هشت نه ماه نیز واماندهاند... جیبها خالی است و اینها هم مثل کارگران فصلی تا هر روز و هر شب از خانه بیرون نزنند که نانی و آبی نمیشود برای گذران زندگی...
به هر حال این روزها گرفته و پیچیده است و اهل تئاتر به کمترینها و ناچیزترینهای پیش از این هم روبهرو نیستند و همان فخر کم خواهی نیز نمیگذارد صدایشان را بلند کنند یا به این و آن سرسپرده وبه دارای جاه و مکان بگویند، درخواست کنند که بازهم گوشه چشمی بشود و اگر هم تقاضا کنند معلوم نیست در این روزهای بیپیر در آن خزانه چیزی باشد برای پاسخ دادن...
کسی هم که سراغی از این طفلیها نمیگیرد چون در دیدرس این و آن نبودهاند و حتی همان دوستان غنی که در همه جایی ثروت اندوختهاند اینها را به هیچ وجه به بازی نمیگیرند چون بر این باور هستند اینها فتوژنیک نیستند و نسبت به دوربین و زوم سینما و تلویزیون بیگانهاند و اگر جایی هم دعوت شوند اسباب زحمت و شاید حتی آبروریزیاند و از این مزخرفات بیسروته...
اما آنهایی که اهل دلند و دلسوز هرازگاهی برخی از این نازنینهای نادر روزگار را میفهمند و زیر دست و بالشان را میگیرند که هنوز هم چراغ خانه یشان روشن بماند و امیدوار باشند تا این روزهای سیاه برود و رخت بربندد حتی از خاطره ها...
دولت و خانه تئاتر هم مختصر کمکهایی کردهاند اما اینها سرجمع به اندازه حقوق یک ماهه یک کارمند هم نیست که بشود گفت یک ماه به خوشی سپری شده و حالا بعدش میتوان به حرکتهای دیگر امیدوار بود. بنابراین چه باید کرد؟ این غم نان واقعاً غم بزرگی است و باید راه حلی برایش باشد که بیچارگیها فوران نکند؛ آن هم بر سر نازنینهایی که فرهنگ و هنر میآفرینند برای بروز انسانهای بهتر و جامعه ای سالمتر...
«دیدار»ی، شنیداری با منوچهر اسماعیلی
نیما جوان
مدیر پخش و نشر جوان
خوشبخت مردمانی که دربین آنها، مردان و زنانی زندگی میکنند که از صدایی خوش برخوردار هستند و ما نیز در این سرزمین از برکت صداهای خوش، سعادتمندیم و بیشک منوچهر اسماعیلی یکی از همان صداهای فراموش نشدنی است.
منوچهر اسماعیلی از پیشکسوتان حوزه هنر است و در هنر دوبلاژ بر بلندترین قله ایستاده است. او سالهای بسیاری در عرصه گویندگی و دوبلاژ فعالیت داشته و صدای زیبای او در بسیاری از آثار ارزنده و ارزشمند سینمایی ایران ثبت و ماندگار شده است.اما تازهترین فعالیت این هنرمند اثری است به نام «دیدار» با آهنگسازی علیرضا حقوقی و به اهتمام ایلیا منفرده بوده و این بار اسماعیلی درمقامی دیگر ظاهر شده و اشعاری از بزرگان شعر و ادب این سرزمین همچون حافظ و مولوی و اقبال لاهوری پاکستانی را برگزیده و دراین آلبوم بهصورت دکلمه خوانده است.
این اثر حاصل همنشینی و قرابت ایشان با آهنگسازی است که پروازش زودهنگام بود و بهثمر رسیدن آلبوم را ندید، البته بیشک میبیند، هم چنان که ما او را در اثرش میبینیم و میشنویم. استاد منوچهر اسماعیلی که چند نسل، با صدای او زیستهاند و خاطره دارند در این اثر که بهنظر بنده از نظر ادای درست کلمات و دیگر درک درست محتوا کلاس آموزشی ارزشمندی در
درست خوانی شعر کلاسیک است شما را به سفری در جهان شعر پارسی میبرد. جاذبه صدای ایشان به اندازهای است که شما ناچارید به شنیدن و رها نشدن از کمند زیبایی شعر و صداو این در کنار بستر درست و به اندازه موسیقایی ایجاد شده توسط علیرضا حقوقی به سرانجامی خوش و تأثیرگذار میانجامد. بیاغراق و بیتبلیغ این اثر را پیشنهاد میکنم تا روحتان اسیر معرفت و زیبایی بماند و جانتان روشنتر از خاموشیهای روزگار شود. در پشت جلد این آلبوم به قلم ایلیا منفرد آمده است:«منوچهر اسماعیلی از برترین و برجستهترین گویندگان و مدیران دوبلاژ تاریخ کشورمان است. صدای اعجاب انگیز وی برای چندین نسل از ایرانیها خاطره ساز، خیال انگیز و جاودانی است؛ تا بدانجا که بسیاری از هنرپیشگان بنام سینمای ایران قسمت اعظمی از شهرت و محبوبیت خود را مدیون صداپیشگی استاد اسماعیلی هستند. مجموعه دیدار نخستین آلبوم ایشان است که با موسیقی متن زیبای مرحوم علیرضا حقوقی به مردمان قدردان ایران زمین تقدیم میشود.» آلبوم دیــــــــدار از سوی شرکت آوای سوته دلان منتشر شده است.
دیدار
منوچهر اسماعیلی
آهنگساز: علیرضا حقوقی
ناشر: سوته دلان
سال:99
به نام تاریخ
27 آبان
دویست و چهل و سومین روز از سال را با نام و مروری بر آثار چهرههایی میگذرانیم که متولد امروز هستند یا سالروز درگذشتشان در برگه تقویم امروز ثبت شده است.
تولدها
فرامرز قریبیان: بازیگر ایرانی امروز 79 ساله میشود. فرامرز قریبیان در امریکا رشته بازیگری خواند و پس از بازگشت به ایران در سال 1347 در فیلم «بیگانه بیا» به کارگردانی مسعود کیمیایی بازی کرد. پس از آن چند سالی به خارج از کشور رفت و از سال 51 و با بازی در فیلم «خاک» بهصورت جدیتر کارش را در سینما آغاز کرد اما «گوزنها» در سال 1353 فیلمی بود که نام قریبیان را مطرح کرد. «غزل» و «سایههای بلند باد» دیگر فیلمهای او پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بودند و پس از سال 57 و در دهه 60 با بازی در بسیاری از فیلمها بهعنوان یکی از بهترین ستارههای سینمای ایران مطرح شد. با فیلمهایی مانند «سفیر»، «پرونده»، «کانی مانگا»، «فیل در تاریکی»، «انفجار در اتاق عمل»، «تبعیدیها»، «ردپای گرگ»، «گریز»، «طعمه»، «ترانزیت»، «میخواهم زنده بمانم»، «تجارت»، «مرد بارانی»، «چشم عقاب»، «رقص در غبار»، «رؤیای خیس»، «رئیس»، «کارناوال مرگ»، «آلزایمر»، «بهشت گمشده»، «شهر زیبا»، «گناهکاران»، «بهشت» و «خروج». قریبیان برای «کانی مانگا»، «بندر مه آلود» و «مرد بارانی» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم فجر را گرفت و مسعود کیمیایی او را بهترین بازیگر فیلمهای خود میداند. قریبیان کارگردانی هم کرده و فیلم «قانون» و البته فیلم «گناهکاران» را با همکاری پسرش ساخته است. قریبیان سال گذشته با بازی در فیلم «خروج» ابراهیم حاتمی کیا از دنیای بازیگری خداحافظی کرد و البته این روزها خبرهایی از بازگشت مجدد او به گوش میرسد.
مارتین اسکورسیزی: کارگردان مشهور جهان سال 1942 در چنین روزی به دنیا آمد. مارتین اسکورسیزی در نوجوانی و وقتی با برادر و پدرش به سینما میرفت به این هنر علاقهمند شد و بالاخره هم در دانشگاه فیلمسازی نیویورک تحصیل کرد. در دوره فوق لیسانس شروع به ساخت فیلمهای کوتاه کرد و سال 1967 اولین فیلم بلندش را با نام «چه کسی در خانه من را میزند؟» ساخت. او در دهه 70 میلادی همراه کارگردانانی چون فرانسیس فورد کاپولا، برایان دی پالما، جورج لوکاس و استیون اسپیلبرگ موج جدید سینمای امریکا را ایجاد کرد. دوران کودکی اسکورسیزی درمحلههایی گذشت که پاتوق ایتالیاییهای خلافکار بود و او به همین دلیل به سینمای گانگستری علاقه داشت و «خیابانهای پایین شهر» اولین فیلمش با این موضوع بود اما اسکورسیزی با «راننده تاکسی» در سال 1976 به شهرت رسید. فیلمی که تبدیل به یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینما شد. پس از آن اسکورسیزی فیلمهای «مرد خشمگین»، «سلطان کمدی»، «آخرین وسوسه مسیح»، «رفقای خوب»، «کازینو»، «دار و دسته نیویورکیها»، «هوانورد»، «رفتگان»، «جزیره شاتر»، «هوگو»، «گرگ وال استریت»، «سکوت» و «ایرلندی» را ساخت. اسکورسیزی بارها برای فیلمهایش نامزد جایزه اسکار شد و بالاخره برای فیلم «رفتگان» در سال 2007 این جایزه را گرفت.
طاهره صفارزاده شاعر، راک هادسن بازیگر امریکایی و دنی دویتو کمدین امریکایی هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
جامی: شاعر و ادیب نامدار ایرانی سال 871 شمسی در چنین روزی درگذشت. نورالدین عبدالرحمن بن احمد بن محمد متولد سال 793 شمسی بود و وقتی در هرات در کنار پدرش مشغول تحصیل بود به جامی شهرت پیدا کرد. مقدمات ادبیات فارسی و عربی را از پدرش یاد گرفت و در مدرسه نظامیه هرات با تصوف آشنا و مجذوب آن شد. سرودن شعر را از دوران جوانی آغاز کرد و توانست به نظم درآوردن تعالیم عرفانی و صوفیانه به شهرت برسد. از جامی کتابهایی مانند دیوانهای سهگانه شامل قصاید، غزلیات، رباعیات و مقطعات، هفت اورنگ، بهارستان، شواهد النبوه و نفحات الانس باقی مانده است.
سیدخلیل عالی نژاد: نوازنده تنبور سال 1380 درگذشت. سید خلیل عالینژاد متولد 1336 بود و بهدلیل اینکه پدرش نوازنده تنبور بود از کودکی با این ساز آشنایی داشت. عالینژاد تنبور را از سیدنادر طاهری و امرالله شاه ابراهیمی یاد گرفت و بر ردیف موسیقی دستگاهی ایران هم تسلط داشت. البته سازهای دف و تار و سه تار را هم آموخت و مینواخت. او در اوایل دهه 60 عضو گروه تنبور شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری شد اما در دهه 70 خودش گروه «باباطاهر» را تشکیل داد. از عالینژاد گروه نوازیهایی مانند «آیین مستان»، «ثنای علی»، «زمزمه قلندری»، «آیین قلندری» و «دو نوازی شکرانه» باقی مانده و تکنوازی و جواب آواز او را در آلبوم «صدای سخن عشق» شهرام ناظری شنیده اید.
سالروز درگذشت عبدالعلی همایون بازیگر هم امروز است.
عکس نوشت
فیلم «شیشـــلیک» به کارگردانی محمدحسین مهدویان مراحل پایانی تولید را میگذراند ،اما تا به حال عکسی از آن منتشر نشده بود تا اینکه دیروز نخستین عکس از این فیلم و از دو بازیگرش یعنی رضا عطاران و پژمان جمشیدی در اختیار رسانهها قرار گرفت.
«شیشلیک» به نویسندگی امیر مهدی ژوله، کارگردانی محمدحسین مهدویان و به تهیه کنندگی محمدرضا منصوری در تیرماه به پایان رسید و این روزها آخرین مراحل پس تولید را پشت سر میگذارد و بزودی آماده نمایش میشود.
رضا عطاران، ژاله صامتی، پژمان جمشیدی، مه لقا باقری، وحید رهبانی، عباس جمشیدی فر و جمشید هاشمپور بازیگران این فیلم هستند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
امیر مشهدی عباس: بزرگترین نگرانی ما گروههای تئاتر کودک و نوجوان هستند
-
ضعف رسانهها در آموزش کتابخوانی
-
شهروند مجـــازی
-
غم نان اهل تئاتر
-
«دیدار»ی، شنیداری با منوچهر اسماعیلی
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین