ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر اکرم (ص): هرگاه کسى مستحق دوستى خداوند و خوشبختى باشد، مرگ در برابر چشمان او مى آید و آرزو پشت سرش مى رود و هرگاه مستحق دوستى شیطان و بدبختى باشد، آرزو پیش چشم او و مرگ پشت سرش قرار مى گیرد. کافی(ط-الاسلامیه) ج 3، ص 258، ح 27
سیدعباس صالحی: پیام مهر بر کین پیروز خواهد شد
ولادت و بعثت پیامبر اعظم(ص) آغاز بهار مهربانی در گیتی بود.
وما ارسلناک الا رحمةللعالمین
تکفیریها و حامیان اهانتگران به آن گوهر هستی، دو لب یک قیچیاند و بذر نفرت را در مسیر رحمت نبوی میپاشند. پیام مهر بر کین پیروز خواهد شد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جدیدترین توئیت خود نسبت به اهانت به رسول اکرم(ص) واکنش نشان داد.
روزنامهها در روزهای کرونا
علی اکبر قاضی زاده
استاد علوم ارتباطات و روزنامه نگاری
در این چند ماه که بیماری کرونا در کشور شیوع پیدا کرده است اطلاعرسانی و آگاهی دادن به مردم درباره این بیماری و اخبار مرتبط با آن اهمیت خاصی پیدا کرده است و انتظار میرفت روزنامهها در کنار رسانههایی چون رادیو و تلویزیون در این زمینه مؤثر و فعال باشند. براساس آنچه من در این چند ماه از فعالیت روزنامهها و خبرنگاران دیدهام آنها وظیفهشان را تا جایی که توان داشتهاند و امکانش بوده انجام دادهاند و گاهی با کنایه و اشاره تلاش کردهاند نقدها و مشکلات را بیان کنند اما مشخص نیست که مردم هم این زبان اشاره را متوجه شوند.
شاید گفته شود شبکههای اجتماعی و نقش آنها در اطلاعرسانی باعث شده مطبوعات کمتر مؤثر باشند. واقعیت این است که بله این همان چیزی است که تکنولوژی با خودش میآورد و کاری هم در برابرش نمیشود انجام داد اما عقیده من این است که مشکل مطبوعات در کشور ما خیلی پیشتر از این شروع شده بود. ما تنها کشوری نیستیم که از اینترنت استفاده میکنیم و گوشی هوشمند، شبکههای اجتماعی و تلگرام و واتساپ و... داریم. بسیاری از کشورها این امکانات را دارند و روزنامه هایشان هم جایگاه خودشان را در عرصه اطلاعرسانی و میان مردم حفظ کردهاند. در این که شبکههای اجتماعی و امکانات آن به مطبوعات نوشتاری بخصوص در عرصه خبر لطمه زده تردیدی نیست اما روزنامهها هنرهای دیگری هم دارند که ما روزنامه نگاران در این سالها به آنها توجه نکردهایم، در نتیجه نمیشود همه آنچه را اکنون در زمینه مطبوعات و اقبال مردم به آن میبینیم گردن فضای مجازی انداخت.
واقعیت این است که مطبوعات مرجعیت خودشان را از دست دادهاند. مشکل اینجاست. اینکه اینترنت از نظر خبری به مطبوعات لطمه زده درست است اما میتوانستیم از این فضا به نفع رونق مطبوعات استفاده کنیم که نکردیم. در نتیجه اکنون دیگر برای مردم مرجع نیستیم و آنها برای گرفتن پاسخ سؤالاتشان دیگر به ما مراجعه نمیکنند و پاسخ سؤالاتشان را از شبکههای اجتماعی و حتی شبکههای ماهوارهای میگیرند.
در این شرایط شاید بیماری کرونا بهعنوان یک عامل این وضعیت را تشدید کند اما نه کرونا این شرایط را ایجاد کرده و نه فضای مجازی. روزنامه نگارها نتوانستهاند کارشان را بخوبی انجام دهند و مسئولان ما هم تاب شنیدن انتقاد را ندارند. این یک مسأله دو جانبه است و هردو آنها منجر به شرایطی که اکنون مطبوعات پشت سرمی گذارند، شده است. نتیجه این اتفاقات این است که به رغم تلاشهایی که میبینیم روزنامهها در دکههای مطبوعاتی میمانند و زیر آفتاب کهنه میشوند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#رومینا_اشرفی
خبری درباره پرونده رومینا اشرفی، دختر نوجوانی که توسط پدرش به قتل رسیده بود، منتشر شد که بازتاب زیادی داشت. وکیل رعنا دشتی مادر رومینا اشرفی در گفتوگو با روزنامه شرق گفته است که مادر رومینا از سوی خانواده همسرش برای رضایت دادن تحت فشار بوده است. ضمن اینکه دوباره این مسأله مطرح شد که خانواده پدر رومینا قصد دارند حضانت فرزند دیگر را بگیرند. این خبرها و نقل قولها را کاربران زیادی بازنشر کردند و از لزوم حمایت از مادر رومینا نوشتند: «بهگفته مادر رومینا، خانواده شوهر او برای گرفتن فرزند دیگرش قصد دارند اقدام قضایی بکنند»، «ابراهیم نیکدلمقدم، وکیل مادر رومینا، پیشتر گفته بود رأی صادرشده ازسوی دادگاه میتوانست شدیدتر باشد و پدر رومینا باید به مجازات تکمیلی تبعید نیز محکوم میشد.»، «رومینا اشرفی رو یادتونه که پدرش با داس سرش رو بریده بود؟ حالا اون پدر قراره که از زندان آزاد بشه. مادر رومینا هم گفته که اگر اون آزاد بشه، سرِ من رو هم میبره»، «خوشبختانه خانواده شوهرش نمیتونن بچه رو از مادر بگیرند فقط ترس به جون مادر انداختند»، «تلاش برای گرفتن بچه دیگه در اصل اهرم فشار برای گرفتن رضایته. دوستان حقوقدان: آیا پس از سلب صلاحیت پدر در قید حیات به جهت خطر جانی برای فرزند خانواده پدر میتونند اقدامی بکنند؟»، «یه وکیل خیر از اون وکلایی که میخواستن به دختر آبادانی کمک کنن، پیدا نمیشه به مادر رومینا کمک کنه پسرشو به اون قاتل ندن؟»، «مادر بیچاره رومینا در خطره اگه پدرش از زندان آزاد بشه با حمایت خانوادهاش این زنم میکشه»، «گرفتن حضانت فرزند از مادر در شرایطی که پدر قاتل است، بیشتر یک تهدید است. به نظر من تأمین امنیت مادر رومینا در مواجهه با یک قاتل آزاد شده، نگرانکنندهتر است.»
رکورد میزنیم
رکوردهایی که دیروز در بیماری کرونا ثبت شد، نگذاشت بحث درباره این بیماری یک روز هم در شبکههای اجتماعی فراموش شود. این بحثها با توجه به برگزاری یک جشن در شهر مشهد و بدون در نظر گرفتن پروتکلها برگزار شده بود انتقادهای زیادی همراه داشت: «بازم برید جشن و کارناوال راه بندازید: رکوردشکنی جدید کرونا/ شناسایی 6 هزار و 968 بیمار جدید و فوت ۳۴۶ بیمار در شبانه روز گذشته»، «تکلیف ما که به خاطر کرونا در حد ضرورت بیرون میریم چیه که باید جنگ طرفدارهای استاد و شمال بروها و... ترکشش به ما بخوره و اقتصاد و سلامتی مون دائم با رفتارهای بچگانه تهدید بشه؟»، «آمار و اوضاع ایران ۱۰ ثانیه. آمار و اوضاع اروپا و امریکا و گزارشهای اختصاصی و کلی آپشن دیگه ۱۰ دقیقه»، «ما فقط یک مشت عددیم؛ با رعایت پروتکلهای بهداشتی»، «کادر درمان خسته و فرسوده شده از فشار کرونا و هر روز هم داره بدتر میشه و این بندههای خدا میان التماس میکنن و قسم میدن به خدا و قرآن خدا که رعایت کنین»، «امروز هم آمار تلفات کرونا رکورد زده ولی هیچ جا هیچ خبری از محدودیت و تعطیلی و کنترل نیست مثل اسفند و فروردین هم دیگه کسی نمیترسه»، «یاااا خدااا آمار کرونای امروز کشور. حس میکنم منم فردا پس فردا کرونا میگیرم»، «با کرونا هر روز داریم رکورد میزنیم، آفرین»، «یک روز در میان «مبتلایان جدید» و «جانباختگان» رکوردشکنی میکنند.»، «رکورد فوتیها و مبتلایان کرونا با هم شکسته شد.»
کنار بیخیالی اسبها
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
در چهاردهمین دوره جایزه شعر خبرنگاران کتاب «هفتاد کشیش یخی» شعرهای علی نجفی بهعنوان کتاب سال معرفی شد. شاعری که چاپ شدن شعرهایش را ندید و طبیعتاً هم جایزه گرفتن کتابش را هم ندید. کتابی که بعد از مرگ شاعرش احسان گرایلی گردآوری کرد و نشر روزنه هم آن را منتشر کرد. این برای منی که از نزدیک شاهد جمعآوری کتاب بودم خیلی هیجانانگیز بود. کتابی که شگفتیهای بسیاری در خودش دارد. فضا و اتمسفر خاص خودش را دارد و شبیه هیچ شاعر و شعری نیست که تابهحال خواندهایم. شعری که هم طناز است و هم اندوه دارد و هم شادی بیبدیل. آنوقتها که تازه کار مطبوعات را شروع کرده بودم و مجله «نشانی» به مدیرمسئولی محمد صالحعلا منتشر میشد شعرهای علی نجفی را در شماره نخست منتشر کردیم. صالحعلا یک شعر علی را زیاد میخواند و میگفت خیلی شعر است. این شعر را به انتخاب او در زیر مینویسم: «در حالی که جهان اینقدر شگفتانگیز و پیچیده است / من قرض دارم.»
هر وقت به این شعر فکر میکنم و دو حالت شگفتانگیزی و قرض داشتن را کنار هم میگذارم میبینم سرخوشی حال صالحعلا در این شعر هست، برای همین است که او از این شعر خوشش میآمد. یا همانوقتها که شمس لنگرودی شعرهای علی نجفی را خوانده بود دست گذاشته بود روی یکی از شعرهای نجفی و میگفت خیلی شعر خوبی است. این شعر را هم به انتخاب شمس لنگرودی برایتان اینجا مینویسم: «من / یانیس ریتسوس / تئودور دراکیس / زمان در تصرف ماست / دهان این لحظهها را باید بوسید.»
خیال و منطق و شعری که در این شعر هست لابد نظر شمس لنگرودی را به خودش کشیده که این شعر را دوست داشت. یا غلامرضا بروسان که شعرهای علی نجفی را دوست داشت. آنقدر دوست داشت که وقتی کتاب شاعران شعر خراسان را منتشر کرد نام کتابش را یکی از شعرهای علی گذاشت. کتابی با نام «اسبها روسری نمیبندند». اگر کتاب علی نجفی را خریدید این شعر را بخوانید. شعری شگفتانگیز، پیچیده، خیالانگیز، ساده. یا به قول جناب حافظ ساده بسیار نقش. حرکتی را که در این شعر هست اگر دنبال کنید سر شما هم چرخ میخورد از خوشی و کیفی که در آن است. به گمان من شعر علی نجفی شعری یله است. شعری رها. شعری بیخیال و البته شعری دغدغهدار. وقتی از یله بودن شعر نجفی حرف میزنم دقیقاً واژههایی از شعر به ذهنم میآید که همین معنی را در خودش دارد. مثلاً وقتی میگوید: «خواهران من کنار بیخیالی اسبها پیر میشوند» یلهوار بودن شعر را میبینید. بیخیالی و تشویش توأمان را میبینید.
ذهن خیامی شاعر را میبینید. دو شاعر نیشابوری یکی علی نجفی و دیگری خیام جز به گذران عمر به چه چیزی فکر میکنند. یکی جوری و یکی جوری دیگر. جور دیگری که نجفی میبیند را در این شعر او بخوانید: «مردان آبادی ما / گرگی نشستهاند / بر تپههای برفی / و ملالی کهنه از دود چپقهاشان بالا میرود.»
حالا که شعرهای علی نجفی جایزه شعر خبرنگاران را برده فکر میکنم ای کاش شعرهای او، همینهایی که از او باقی مانده خوانده شود. بعد هم فکر میکنم کاش دفترهای شعری که از او پس از مرگش گم شد و پیدا نشد هم پیدا بشود و یکبار دیگر او جایزه ببرد. بعد هم فکر میکنم کاش دفتر کلمات قصارش به اسم «خائنها» هم پیدا بشود. یا بعد فکر میکنم کاش بشود داستانهایش هم پیدا بشود و سرزمین سلسلیکهایی که ساخته بود در داستانش هم شناخته بشود و خیالانگیزی داستانی این شاعر در داستاننویسی هم در دسترس قرار بگیرد. اما حالا یازده سال از مردن شاعر میگذرد و تنها همین کتاب از او باقی مانده است.
داستاننویس
در چهاردهمین دوره جایزه شعر خبرنگاران کتاب «هفتاد کشیش یخی» شعرهای علی نجفی بهعنوان کتاب سال معرفی شد. شاعری که چاپ شدن شعرهایش را ندید و طبیعتاً هم جایزه گرفتن کتابش را هم ندید. کتابی که بعد از مرگ شاعرش احسان گرایلی گردآوری کرد و نشر روزنه هم آن را منتشر کرد. این برای منی که از نزدیک شاهد جمعآوری کتاب بودم خیلی هیجانانگیز بود. کتابی که شگفتیهای بسیاری در خودش دارد. فضا و اتمسفر خاص خودش را دارد و شبیه هیچ شاعر و شعری نیست که تابهحال خواندهایم. شعری که هم طناز است و هم اندوه دارد و هم شادی بیبدیل. آنوقتها که تازه کار مطبوعات را شروع کرده بودم و مجله «نشانی» به مدیرمسئولی محمد صالحعلا منتشر میشد شعرهای علی نجفی را در شماره نخست منتشر کردیم. صالحعلا یک شعر علی را زیاد میخواند و میگفت خیلی شعر است. این شعر را به انتخاب او در زیر مینویسم: «در حالی که جهان اینقدر شگفتانگیز و پیچیده است / من قرض دارم.»
هر وقت به این شعر فکر میکنم و دو حالت شگفتانگیزی و قرض داشتن را کنار هم میگذارم میبینم سرخوشی حال صالحعلا در این شعر هست، برای همین است که او از این شعر خوشش میآمد. یا همانوقتها که شمس لنگرودی شعرهای علی نجفی را خوانده بود دست گذاشته بود روی یکی از شعرهای نجفی و میگفت خیلی شعر خوبی است. این شعر را هم به انتخاب شمس لنگرودی برایتان اینجا مینویسم: «من / یانیس ریتسوس / تئودور دراکیس / زمان در تصرف ماست / دهان این لحظهها را باید بوسید.»
خیال و منطق و شعری که در این شعر هست لابد نظر شمس لنگرودی را به خودش کشیده که این شعر را دوست داشت. یا غلامرضا بروسان که شعرهای علی نجفی را دوست داشت. آنقدر دوست داشت که وقتی کتاب شاعران شعر خراسان را منتشر کرد نام کتابش را یکی از شعرهای علی گذاشت. کتابی با نام «اسبها روسری نمیبندند». اگر کتاب علی نجفی را خریدید این شعر را بخوانید. شعری شگفتانگیز، پیچیده، خیالانگیز، ساده. یا به قول جناب حافظ ساده بسیار نقش. حرکتی را که در این شعر هست اگر دنبال کنید سر شما هم چرخ میخورد از خوشی و کیفی که در آن است. به گمان من شعر علی نجفی شعری یله است. شعری رها. شعری بیخیال و البته شعری دغدغهدار. وقتی از یله بودن شعر نجفی حرف میزنم دقیقاً واژههایی از شعر به ذهنم میآید که همین معنی را در خودش دارد. مثلاً وقتی میگوید: «خواهران من کنار بیخیالی اسبها پیر میشوند» یلهوار بودن شعر را میبینید. بیخیالی و تشویش توأمان را میبینید.
ذهن خیامی شاعر را میبینید. دو شاعر نیشابوری یکی علی نجفی و دیگری خیام جز به گذران عمر به چه چیزی فکر میکنند. یکی جوری و یکی جوری دیگر. جور دیگری که نجفی میبیند را در این شعر او بخوانید: «مردان آبادی ما / گرگی نشستهاند / بر تپههای برفی / و ملالی کهنه از دود چپقهاشان بالا میرود.»
حالا که شعرهای علی نجفی جایزه شعر خبرنگاران را برده فکر میکنم ای کاش شعرهای او، همینهایی که از او باقی مانده خوانده شود. بعد هم فکر میکنم کاش دفترهای شعری که از او پس از مرگش گم شد و پیدا نشد هم پیدا بشود و یکبار دیگر او جایزه ببرد. بعد هم فکر میکنم کاش دفتر کلمات قصارش به اسم «خائنها» هم پیدا بشود. یا بعد فکر میکنم کاش بشود داستانهایش هم پیدا بشود و سرزمین سلسلیکهایی که ساخته بود در داستانش هم شناخته بشود و خیالانگیزی داستانی این شاعر در داستاننویسی هم در دسترس قرار بگیرد. اما حالا یازده سال از مردن شاعر میگذرد و تنها همین کتاب از او باقی مانده است.
قصههای قدیمی بخوانیم
قصههای کودکانه این سالها بیشتر خارجی شدهاند؛ بسیاری از کتابهایی که برای بچهها تهیه میکنیم از نویسندگان غیر ایرانی هستند و داستانهای خوبی هم دارند اما گاهی لازم است بچهها داستانهای خودمان را بخوانند و با آنها آشنا شوند.
نشر چشمه مدتی پیش کتابهای احمد شاملو برای کودکان را با عنوان «کودکانههای بامداد» منتشر کرد که بسیار هم مورد توجه قرار گرفتند. این کتابها داستانهای قدیمی کودکانه ایران هستند که توسط احمد شاملو شاعر بزرگ معاصر بازسرایی و نوشته شدند.
داستانهای «خروس زری پیرهن پری»، «قصه دختران ننه دریا»، «بز زنگوله پا»، «ملکه سایه ها» و «قصه هفت کلاغون» در این مجموعه قرار دارند و میتوانید آنها را برای بچهها تهیه کنید و بخوانید. همه این داستانها از قصههای عامیانه قدیمی هستند که بسیاری از آنها را اکنون فراموش کردهایم اما با بیان شیرین احمد شاملو میشود دوباره آنها را زنده کرد.
ضمن اینکه کتابها با تصویرگریهای تصویرسازان مشهور ایران مانند فرشید مثقالی، ضیاءالدین جاوید و علیرضا اسدی منتشر شدهاند و بچهها حتماً تصاویرش را دوست خواهند داشت. «خروس زری پیرهن پری» برای گروه سنی ج، «قصه دختران ننه دریا» برای گروه سنی ج، «بز زنگوله پا» برای گروههای سنی الف و ب، «ملکه سایه ها» برای گروه سنی ج و «قصه هفت کلاغون» هم برای گروه سنی ب مناسب است.
کودکانههای بامداد
نوشته: احمد شاملو
نشر: چشمه
سال انتشار: 1398
به نام تاریخ
7 آبان
امروز و همزمان با 28 اکتبر روز جهانی انیمیشن نامگذاری شده است چون اولین فیلم انیمیشن که توسط چارلز امیل ریناد اختراع شده بود 28 اکتبر 1892 در موزه «گره ون» پاریس به نمایش درآمد.
تولدها
فاطمه معتمدآریا: امروز پنجاه و نهمین سالروز تولد بازیگر شاخص و محبوب سینماست. فاطمه معتمدآریا از سال 53 وارد کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شد و با گروه تئاتر این کانون و بعدها با گروه تئاتر دانشجویان دانشکده هنرهای زیبا همکاری میکرد. حضورش در تلویزیون با عروسک گردانی «مدرسه موشها» در سال 1360 اتفاق افتاد و 4 سال بعد با بازی در فیلم «جدال» وارد سینما شد. «جهیزیهای برای رباب» و «تحفهها» فیلمهای بعدی او بودند و پساز آن با بازی در سریالهای «گل پامچال» و «آرایشگاه زیبا» در سالهای 1369 و 1370 به شهرت رسید. معتمدآریا با گزیده کاری و همکاری با کارگردانان شاخصی مانند بهرام بیضایی، رخشان بنی اعتماد، بهمن فرمان آرا و ایرج طهماسب شناخته شد و «مسافران»، «هنرپیشه»، «یک بار برای همیشه»، «همسر»، «کلاه قرمزی و پسرخاله»، «مهر مادری»، «بانوی اردیبهشت»، «دختر شیرینی فروش»، «گیلانه»، «یک بوس کوچولو»، «تقاطع»، «پریناز»، «اینجا بدون من»، «قصهها»، «یحیی سکوت نکرد»، «آباجان»، «بنفشه آفریقایی» و «جان دار» از مطرحترین فیلمهایی است که او در آنها بازی کرده است. بازی معتمدآریا در سریالهای «زیر تیغ» و «آشپزباشی» هم بسیار مورد توجه قرار گرفت. او تاکنون 4 بار برنده سیمرغ بلورین جشنواره فیلم فجر در بخشهای بهترین بازیگر زن و بهترین بازیگر نقش مکمل زن شده است. برای فیلمهای «برهوت»، «مسافران»، «هنرپیشه» و «همسر».
جولیا رابرتز: بازیگر برنده اسکار سال 1967 در چنین روزی به دنیا آمد. جولیا رابرتز اولین بار در فیلم «ایستگاه آتشنشانی» در سال 1987 نقش کوتاهی بازی کرد و پس از آن هم در فیلمهای «رضایت»، «میستیک پیتزا»، «سرخ خونی» و «ماگنولیاهای فولادی» حضور داشت اما بازی در فیلم «زن زیبا» در سال 1990 او را تبدیل به یک ستاره کرد. پس از آن رابرتز به یکی از بازیگران پرکار هالیوود تبدیل شد و او را در فیلمهایی مانند «مرگ بازان»، «چیزی که میتوان دربارهاش حرف زد»، «عروسی بهترین دوست من»، «نامادری»، «ناتینگ هیل»، «ارین براکویچ»، «عروس فراری»، «مکزیکی»، «یازده یار اوشن»، «اعترافات یک ذهن خطرناک»، «نزدیک تر»، «جنگ چارلی ویلسون» و «اعجوبه» و سریال «هوم کمینگ» دیدیم. او جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را برای بازی در فیلم «ارین براکویچ» بهدست آورد.
واکین فینیکس: بازیگری که اکنون با نقش «ژوکر» شناخته میشود، سال 1974 در چنین روزی به دنیا آمد. واکین فینیکس کارش را در تلویزیون آغاز کرد. با همکاری برادر و خواهرش. پساز آن در فیلم «کمپ فضایی» اولین نقش سینمایی اش را گرفت و «روسها» و «پدر و مادری» دیگر فیلمهایش بودند. فینیکس با بازی در فیلم «به خاطرش مردن» و «قلم پرها» مورد توجه قرار گرفت اما شهرتش را با بازی در فیلم «گلادیاتور» به دست آورد و کاندیدای جایزه اسکار هم شد. «نشانهها»، «روستا»، «نردبان 49»، «استاد»، «او»، «خباثت ذاتی»، «تو هرگز واقعاً اینجا نبودی»، «مریم مجدلیه» و «برادران سیسترز» دیگر فیلمهایی هستند که فینیکس در آنها بازی کرد اما سال گذشته بازی او در فیلم «ژوکر» بسیار مورد توجه قرار گرفت و جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد را هم برایش به دست آورد.
سالروز تولد احمد کایا خواننده کرد اهل ترکیه، احسان خواجه امیری خواننده، ریچارد دریفوس بازیگر امریکایی، ژان ژیردو نویسنده فرانسوی، کبوتر ارشدی شاعر، نعمتالله بهبودی شاعر، محمدرضا پورجعفری داستان نویس و دوون ماری بازیگر ایرلندی هم امروز است.
درگذشت
مهدخت مخبر: شاعر و ترانه سرای ایرانی سال گذشته در چنین روزی درگذشت. مهدخت مخبر متولد سال 1322 بود و بهدلیل علاقه خانوادهاش به ادبیات و موسیقی با این هنرها آشنا شد. از نوجوانی شعر میسرود و سال 1348 و پس از معرفی به ایرج جنتی عطایی به رادیو دعوت شد و همکاری اش را با اسدالله ملک آغاز کرد. اولین ترانه او با نام «همیشه بهار گیلانه» سال 1349 توسط ناصر مسعودی خوانده شد و مورد توجه قرار گرفت. او در سالهای فعالیتش با هنرمندانی ماننند علی تجویدی، محمود تاج بخش، جواد لشکری، منوچهر لشکری، محمدجلیل عندلیبی، کورس سرهنگزاده، نادر گلچین، سیمین غانم و علیرضا افتخاری همکاری کرد و «امان از جدایی»، «ای عشق» و «دلخرابات» مشهورترین ترانههایش هستند. مجموعهای از ترانههای مخبر در کتاب «ترانههای دیروز، امروز و چند لحظه بعد» منتشر شده است.
ملحم برکات بازیگر لبنانی هم در چنین روزی درگذشت.
عکس نوشت
از نسخ دیجیتالشده آثار خوشنویسی میرعماد، بهمناسبت روز جهانی میراث دیداری و شنیداری رونمایی میشود. این چهار نسخه دیجیتال و نفیس خوشنویسی میرعماد قزوینی ۴۰۰ سال قدمت دارد و با همکاری یکی از مجموعه داران قزوین امروز رونمایی می شود. این نسخه ها توسط مرکز اسناد و کتابخانه ملی استان قزوین دیجیتالی شده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سیدعباس صالحی: پیام مهر بر کین پیروز خواهد شد
-
روزنامهها در روزهای کرونا
-
شهروند مجـــازی
-
کنار بیخیالی اسبها
-
قصههای قدیمی بخوانیم
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین