صدای انقلاب از قلب اروپا شنیده شد
از پاریس تا تهران
شاه تصور میکرد با دور شدن امامخمینی از مرزهای کشور، هدایت اعتراضات علیه حکومتش سخت خواهد شد اما حضور ایشان در قلب اروپا (فرانسه) در واقع به موقعیت جدید و بینالمللی برای مبارزه با شاه تبدیل شد
تابستان سال 1357 مبارزات سیاسی علیه محمد رضاشاه هر روز گسترش بیشتری پیدا میکرد و همین موضوع باعث شده بود که حکومت پهلوی به نحوی بهدنبال دور کردن حضرت امام خمینی از مرزهای ایران (که آن زمان در نجف تبعید بودند) باشد. به همین دلیل در دیداری که بین وزرای خارجه ایران و عراق در نیویورک صورت گرفت؛ تصمیم به اخراج امام خمینی از عراق گرفته شد. روز اول مهر 1357 منزل ایشان در نجف توسط نیروهای بعثی محاصره شد و رئیس سازمان امنیت عراق در دیدار با امام خمینی به ایشان گفت شرط اقامت در عراق دست کشیدن از مبارزات سیاسی علیه محمدرضا شاه است؛ موضوعی که برای امام خمینی مهمترین خط قرمز زندگی بود و همین شد که ایشان مجبور به ترک عراق شدند. اتفاقی که خودشان این گونه درباره آن گفته اند:«... خیال ما هم این بود که به کویت و سپس به سوریه برویم... هیچ برنامهای هم نداشتیم به پاریس برویم. شاید مسائلی بود که هیچ اراده ما در آن دخالت نداشت و هرچه بود – و از اول هم هرچه بود – اراده خدا بود... فقط خواست خدا بود که باید عملی میشد.» 13 مهرماه 1357 امام خمینی به همراه جمعی از همراهان خود از بغداد به سوی پاریس رفتند و روز 14 مهر وارد این شهر شدند و دو روز بعد در منزل یکی از ایرانیان در نوفل لوشاتو (حومه پاریس) مستقر شدند. در ابتدای ورود به فرانسه، نمایندگان کاخ الیزه با ایشان ملاقات کرده و پیام رسمی «ممنوعیت هرگونه فعالیت سیاسی» را ابلاغ کردند اما امام خمینی پاسخی قاطع دادند:«ما فکر میکردیم که اینجا مثل عراق نیست. من هر کجا بروم حرفم را میزنم. من از فرودگاهی به فرودگاه دیگر و از شهری به شهر دیگر سفر میکنم تا به دنیا اعلام کنم که تمام ظالمان دنیا دستشان را در دست یکدیگر گذاشتهاند تا مردم جهان صدای ما مظلومان را نشنوند. ولی من صدای مردم دلیر ایران را به دنیا خواهم رساند. من به دنیا خواهم گفت که در ایران چه میگذرد».
صدای انقلاب از قلب اروپا
شاه تصور میکرد با دور شدن امام خمینی از مرزهای کشور، هدایت اعتراضات علیه حکومتش از سوی امام خمینی سخت خواهد شد اما حضور ایشان در قلب اروپا (فرانسه) در واقع به موقعیت جدید و بینالمللی برای مبارزه با شاه تبدیل شد. در مدت 4 ماه حضور امام خمینی در پاریس، روستای کوچک نوفل لوشاتو به مهمترین مرکز بیان دیدگاههای امام خمینی و همراهان او بدل شد و در واقع نه تنها اعتراضات ایران از این روستا هدایت میشد بلکه صدای انقلاب هم به جهان مخابره میشد. در این ماهها امام خمینی در دیدارهای متعددشان با فعالان سیاسی خارجی و البته نمایندگان رسانههای بینالمللی و گفتوگوهای خبری علاوه بر بیان استراتژی و اهداف انقلاب؛ از فشارهای سیاسی، خفقان و ظلم شاه میگفتند و اینگونه بود که در واقع پاریس به مرکز ترویج انقلاب بدل شده بود. تنها در دو ماه ابتدایی حضور امام خمینی در پاریس، ایشان با خبرگزاریهای فرانسه و آسوشیتدپرس، روزنامه گاردین، ایستگاههای رادیو تلویزیونی از کشورهای فرانسه، آلمان، اتریش، لوکزامبورگ، سوئد، یونان و خبرنگارانی همچون مایک والاس از سی بیاس گفتوگو کردند. سفر
امام خمینی علاوه بر اینکه به نهضت وقوع انقلاب در بهمن ماه سرعت بخشید به ناگهان این حرکت سیاسی را در کانون توجه جهانی قرار داد و باعث شد دیدارهای یاران انقلاب و دیدارهایشان برای برنامهریزیها راحتتر انجام شود. مهندس مهدی بازرگان در این مورد میگوید: «مهاجرت امامخمینی به پاریس راهگشای مؤثری برای ملاقاتها و مذاکرات و اقدامات شد.» امام خمینی در زمان اقامت در نوفل لوشاتو ساعتهای بسیاری کار میکرد و شورای انقلاب به دستور ایشان در همین دوره تشکیل شد.
با گسترش انقلاب مردمی و اعتراضات علیه حکومت پهلوی محمدرضا شاه و نزدیکانش روز 26 دی ماه ایران را ترک کردند؛ خبری که شور و شادی عظیمی به خیابانهای ایران تزریق کرد و دهها مجسمه شاه از میدان شهرهای مختلف پایین کشیده شد. با فرار شاه از ایران؛ امام خمینی تصمیم گرفت به ایران بازگردد و به نزدیکانش مأموریت داد تا مقدمات این سفر و بازگشت را فراهم کنند. برنامه نخستین این بود که ایشان ۶ بهمن ۱۳۵۷ وارد ایران شوند ولی دولت شاپور بختیار فرودگاهها را بسته اعلام کرد که با واکنش مردم مواجه و در نهایت مجبور شد فرودگاهها را در 9 بهمن بازگشایی کند. سه روز بعد از این اتفاق ابوالحسن بنیصدر شرایط لازم برای پرواز چارتر هواپیمایی ایرفرانس از پاریس به تهران را فراهم کرد و صبح روز 12 بهمن امام خمینی مورد استقبال بینظیر مردم تهران قرار گرفت و در بهشت زهرا سخنرانی تاریخی انجام داد؛ سخنرانی ای که نشان از پایان دوران پهلوی داشت: «من دولت تعیین میکنم؛ من به پشتوانه این مردم دولت تعیین میکنم...»
انقلاب و خواسته مردم برای دگرگونی سیاسی در ایران سالها بود که همچون آتش زیرخاکستر ریشههای حکومت پهلوی را میسوزاند اما آنچه باعث شد این تحول مهم سیاسی به ناگاه شعله ور شود به اعتقاد بسیاری از محققان تاریخ؛ انتشار مقاله توهینآمیز در دی ماه سال 1356 روزنامه اطلاعات بود؛ یادداشتی به قلم احمد رشیدی مطلق که بهصورت آشکارا به حضرت امام خمینی و مرجعیت مذهبی در ایران توهین کرد و باعث شروع موج گستردهای از تظاهرات خیابانی شد؛اعتراضاتی که در شهرهای مختلف با برخوردهای نظامی، امنیتی و خشونت گسترده نیروهای ارتش مواجه و به شهادت معترضان منجر شد، اعتراضاتی که عملاً تا بهمن سال 1357 دیگر هیچگاه خاموش نشد و سلسله وار ادامه پیدا کرد آن هم تحت عنوان چهلم شهدای اعتراضات قبلی.در این بین وقایعی همچون 17 شهریور یا «جمعه سیاه» به خشم عمومی مردم نسبت به محمدرضاشاه و حکومت پهلوی بشدت دامن زد و باعث شد زمانی که شاه رسماً اعلام کرد «صدای انقلاب» را شنیده است؛ مردم آن را نوشداروی بعد از مرگ سهراب بدانند و بسیار، بسیار دیر هنگام. «ملت عزیز ایران! در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش بتدریج ایجاد میشد، شما ملت ایران علیه ظلم و فساد بپاخاستید. انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد تأیید من بهعنوان پادشاه ایران و بهعنوان یک فرد ایرانی نباشد.... من حافظ سلطنت مشروطه که موهبتی است الهی که از طرف ملت به پادشاه تفویض شده است هستم و آنچه را که شما برای بهدست آوردنش قربانی داده اید، تضمین میکنم که حکومت ایران در آینده
براساس قانون اساسی، عدالت اجتماعی و اراده ملی و به دور از استبداد و ظلم و فساد خواهد بود...» اما شاه زمانی این حرفها را زد که شعلههای انقلاب مردم دیگر خاموش شدنی نبود.
شهرهای مختلف ایران از تابستان 1357 (بخصوص از شهریور) تا 22 بهمن 1357 هر روز شاهد اعتراضات گسترده مردمی بود؛ مبارزات سیاسی که با اعتصابات کارگران صنوف مختلف از جمله کارکنان شرکت نفت و بازاریان همراه شد و عملاً حکومت شاه را به زمین زد و اقتصاد را فلج کرد. همین اعتراضات بود که شاه را مجبور کرد 26 دی ماه به همراه نزدیکانش کشور را برای همیشه ترک کند و زمینههای پیروزی انقلاب با بازگشت امام خمینی به کشور خیلی سریع فراهم شود.