چکمه گل یخ مخصوص زمستان بچهها، آب در آن نفوذ نمی کند، لیز نمیخورد و همیشه گرم است.کفش ملی مسئول پای شماست
بام خانه شما هرگز چکه نخواهد کرد اگر آن را با ایزوگام بپوشانید. شرکت پشم شیشه ایران، سهامی عام. خیابان شاهرضا،صبای جنوبی، شماره 13
درگذشت مصطفی خمینی
مرد مردستان*
محمد گرشاسبی/ سال 1341 با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی، گزارش محرمانه 22 مرداد 1342 ساواک حکایت از ورود سیدمصطفی خمینی [متولد 12 آذر 1309] به مبارزه علیه حکومت را میداد: «طبق اطلاع واصله اخیراً پسر آیتالله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس میباشد. چون مشارالیه میتواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است.» سپهبد نعمتالله نصیری رئیس شهربانی کل کشور سیدمصطفی را به شهربانی جلب و هشدارهای لازم را به او میدهد: «باید از فعالیتهای سیاسی و مبارزاتی دست بکشی.» اما فرزند اول امام، دست بردار نبود. مخصوصاً زمانی که 13 آبان 1343 برای دستگیری امام خمینی، مأموران به خانه ایشان هجوم آوردند؛ سیدمصطفی به خیابان آمد و به همراه مردم خشمگین قم به سمت بیوت آیات عظام رفتند. با این حرکت، ساواک دستور جلب ایشان را صادر کرد. مأموران زمانی برای دستگیری سید آمدند که وی در منزل آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی در حال گفتوگو بود. سیدمصطفی به زندان قزل قلعه آن هم به سلول انفرادی منتقل شد، اما با فشار مردم چارهای جز آزادی او نداشتند. 5 روز بعد بار دیگر توسط ساواک دستگیر شد. 13 دی 1343 حمله مأموران به خانه مصطفی آنقدر شدید بود که همسرش، فرزند خود را سقط کرد.
مأموران، 3 هزار جلد کتاب از جمله یک دوره کامل بیع مرکب از ده جلد در مبحث اجاره تألیف خود مصطفی خمینی را غارت کردند. حکومت چارهای جز تبعید مصطفی ندید و او را هم نزد پدر فرستادند تا به بورسا [ترکیه] برود. مثل امام، عمامه از سرش بردارد. اما مصطفی خمینی دو کتاب «قاعده الاتعاد» در 180 صفحه و «مکاسب محرمه» در 420 صفحه را نوشت. رژیم در آخرین تاکتیک محدودیت سازی، پدر و پسر را راهی عراق و شهر نجف کرد. چون محمدرضا پهلوی عقیده داشت: «نجف هر کوچهاش هفت مجتهد دارد و خمینی در آن دیده نمیشود.» اما حکومت اشتباه کرد. کار پسر هم مانند پدر گرفت. مصطفی در نجف هم شاگرد بود و هم استاد و در کمتر زمانی «حاج آقا مصطفی خمینی» به کانونی برای مبارزه تبدیل شد. این بار حکم جلب او را احمد حسن البکر رئیسجمهوری عراق صادر کرد. 21 خرداد 1348 او را از نجف به بغداد بردند تا به وی هشدار دهند که «در صورت ادامه این رویه که فعالیت بر ضد حکام بغداد هم است، با واکنش شدیدی روبهرو خواهد شد.» اما تهدیدات حزب بعث هم روی مصطفی اثری نداشت و او مانند پدر در مسیری که انتخاب کرده، ثابت قدم ماند.
30 مهر 1356 نیمه شب، حال مصطفی، رو به وخامت رفت. سید احمد خمینی، مصطفی را به بیمارستان برد. اما تلاش پزشکان برای نجات او ثمری نداشت. یکشنبه صبح اول آبان 1356 آیتالله سید مصطفی خمینی فرزند ارشد امام تمام کرده بود. با بازگشت سیداحمد از بیمارستان، امام گفت: «هر اتفاقی افتاده به من بگویید. مصطفی فوت کرده؟» پاسخ سیداحمد اشکی بود که ریخت. امام گفت: «انا لله و انا الیه راجعون.» چند بار دست روی پیشانی کشید و بعد به خدیجه بانو و اهل بیت گفتند: «امانتی خداوند متعال به ما داده بود و اینک از ما گرفت، من صبر میکنم شما هم صبر کنید و صبرتان هم برای خدا باشد. مبارزه این چیزها را هم دارد. مصطفای من که عزیزتر از جوانهای دیگر نبود بلکه این جوری از مادرهای داغ دیده کمتر خجالت بکشیم.» سپس در یادداشتی مرقوم کردند: «بسمه تعالی انا لله و انا الیه راجعون. در روز یکشنبه نهم شهر ذی القعده الحرام 1397، مصطفی خمینی نور بصرم و مهجه قلبم دارفانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد.»
* عنوانی که طلاب حوزه علمیه قم در اعلامیه خود به حاج آقا مصطفی داده بودند.
مقالهای که شعلههای انقلاب را گسترش داد
سقوط مطلق
«ایران و استعمار سرخ و سیاه» عنوان مقالهای بود که در شماره شنبه ۱۷ دی ۱۳۵۶ در روزنامه اطلاعات با نام مستعار احمد رشیدی مطلق منتشر شد و جرقههای انقلاب روشن و اعتراضات بخشی از مردم نسبت به محمد رضا شاه را به ناگهان شعله ور کرد؛ در واقع این مقاله توهینآمیز همچون بادی عمل کرد که به آتش زیر خاکستر مخالفت با حکومت پهلوی افتاد.در این مقاله به همکاری نیروهای مذهبی و چپ در مقابله با اهداف انقلاب سفید انتقاد شده و توهینهای تندی را متوجه امام خمینی میکرد. مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه» اگر چه سراسر توهین بود ولی اعتراضات گستردهای که در پی آن در شهرهای مختلف کشور بهوجود آمد و راهپیماییهایی که شکل گرفت در واقع به یکی از نقاط عطف تاریخ انقلاب اسلامی تبدیل شد.
اطلاعات منتشر کرد، کیهان چاپ نکرد
عصر روز ۱۶ دی ۱۳۵۶ نامههای لاک و مهر شدهای محتوای یادداشت «ایران و استعمار سرخ و سیاه» از طرف وزارت «اطلاعات و جهانگردی» به دو روزنامه اطلاعات و کیهان ارسال میشود تا در شماره روز بعد و همزمان با سالگرد فرمان کشف حجاب از سوی رضاشاه منتشر شود. میگویند مسئولان روزنامه اطلاعات بهدلیل محتوای توهینآمیز و تبعات انتشار آن با داریوش همایون (وزیر وقت اطلاعات و جهانگردی) تماس گرفته و موضوع را مطرح میکنند
ولی او اعلام میکند که مطلب از دربار ارسال شده و روزنامه را مجبور به انتشار متن میکند. اما در سوی دیگر روند ماجرا در روزنامه کیهان به شکل دیگری پیش میرود و مسئولان روزنامه بهدلیل اینکه «مصطفی مصباح زاده» مدیر روزنامه را پیدا نمیکنند تا تصمیم نهایی را بگیرند، انتشار متن را به روز بعد موکول میکنند؛ اما باتوجه به اعتراضات گستردهای که رخ میدهد و دفتر نمایندگی روزنامه اطلاعات درچند شهر از جمله تبریز به آتش کشیده میشود، کیهان هرگز مقاله را منتشر نمیکند.
فردای انتشار یادداشت توهینآمیز «ایران و استعمار سرخ و سیاه» حوزههای علمیه قم فضایی متشنج پیدا کرد و کلاسهای درس تعطیل شدند و بهدنبال آن روز 19 دی بازار قم هم تعطیل و جمعی از بازاریان به روحانیون پیوستند. همچنین جمعی از معترضان به دفترحزب رستاخیز و روزنامه اطلاعات رفتند که درگیریهایی بین آنها و نیروهای امنیتی و ساواک شکل گرفت. روزنامه اطلاعات 20 دی ماه در گزارشی با تیتر «در تظاهرات خونین قم 6 نفر کشته و 9 نفر زخمی شدند» به نقل از خبرگزاری پارس و بدون اشاره به مقاله «ایران و استعمار سرخ و سیاه»، نوشت:«گزارشهای رسیده از قم حاکی است که در روزهای 17 و 19 دی ماه جاری که مصادف با روزهای آزادی زنان و اصلاحات ارضی بوده، در شهرستان قم تظاهراتی برپا شد. در این تظاهرات جمعی از طلاب... پس از تظاهرات روز 17 دی، روز 19 دی ماه مجدداً گرد هم آمده و در نقاط مختلف شهرضد منافع و مصالح شعارهایی دادند. تظاهرکنندگان بعد از ظهر 17 دی با چوب، سنگ، میله آهنی به شکستن شیشه مغازهها و بانکها و به تخریب اماکن پرداختند.» البته اعتراضها به انتشار یادداشت روزنامه اطلاعات تنها به قم ختم نشد بلکه خیلی سریع دامنههای آن به شیراز، اصفهان و تبریز هم کشیده شد. روزنامه کیهان در گزارشی درباره اعتراضات در شهر تبریز نوشت: «تظاهرات تبریز 6 نفر کشته و 125 نفر مجروح داشت.» «دیروز طی اغتشاشاتی که بوسیله چند گروه از افراد در تبریز روی داد چند محل به آتش کشیده شد و شیشههای تعدادی از مغازهها در هم شکست. قبلاً اعلام شده بود که عدهای در مساجد و تکایا اجتماع خواهند کرد لکن براثر تحرکات پارهای عوامل شناخته شده که خود را مارکسیست اسلامی مینامند چند گروه در خیابانها به راه افتادند....»
معمای «ایران و استعمار سرخ و سیاه»
با گذشت 43 سال از انتشار یادداشت «ایران و استعمار سرخ و سیاه» بزرگترین معمایی که در مورد آن باقی مانده است؛ نام حقیقی نویسنده است. این یادداشت با نام مستعار احمد رشیدی مطلق منتشر شد و در همه این سالها این سؤال باقی مانده است که نام اصلی نویسنده این متن چه بوده است؟ در این میان البته نام دو نفر بیش از دیگران به گوش میرسد: «داریوش همایون» و «فرهاد نیکوخواه». البته داریوش همایون این موضوع را رد کرده و گفته است او تنها پاکت مهر و موم شده مقاله را که از دربار به دست او رسیده به روزنامهها ارسال کرده است. با توجه به متن نوشته و لحن آن بسیاری از کارشناسان تاریخی هم معتقدند این نوشته نمیتواند از سوی داریوش همایون تنظیم شده باشد. نفر بعدی که گمان میرود متن یادداشت «ایران و استعمار سرخ و سیاه» را نوشته باشد؛ فرهاد نیکوخواه معاون مطبوعاتی امیر عباس هویدا وزیر وقت دربار است. او در سالهای 1343تا 1356مسئولیت امور مطبوعاتی هویدا را برعهده داشت و از همین رو هم به هویدا و هم محمدرضا شاه نزدیک بود و فضای مطبوعات ایران را هم بخوبی میشناخت. اردشیر زاهدی که در آن روزگار سفیر ایران در واشنگتن بود؛ گفته است که مقاله را فرهاد نیکوخواه نوشته است. در عین حال همایون در واپسین روزهای عمرش از فرد دیگری نام برد که به گفتۀ او متن مقاله به قلم او بوده است؛ روزنامهنگاری کمتر شناخته شده به نام «علی شعبانی». مقالهای که بدون شک در وقوع انقلاب اسلامی (که حدود یک سال و یک ماه بعد رخ داد) نقش پررنگی داشته است.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
کامپیوتر فارسی زبان
مجله نیوزویک در شماره اخیر خود نوشته است کامپیوترهای جدیدی که بتوانند عملیات کامپیوتری را به زبان فارسی نشان دهند اختراع شده است.این مجله مینویسد یکی از مشکلاتی که تاکنون مانعی جدی در راه توسعه و گسترش بیشتر استفاده از کامپیوتر در خاورمیانه و اشاعه این صنعت بوده، پیچیدگی خط فارسی و عربی به شمار میرود. مللی که به زبانهای عربی و فارسی تکلم میکنند، مجبورند برنامه نویسان و کارشناسان خود را به یکی از زبان های انگلیسی یا فرانسه آموزش دهند تا بتوانند از این دستگاهها استفاده کنند و خود این امر سبب کند شدن جریان استفاده از کامپیوتر در این کشورها میگردد.کامپیوتر جدید که به زبان فارسی میتوان از آن استفاده کرد در مدارس و دانشگاهها و همچنین شرکتهای کوچک قابل بهرهبرداری است.
روزنامه اطلاعات- دوشنبه 4 مهر 1356
تظاهرات ایرانیان مقابل کاخ سفید
سفر اشکبار شاه
محمدرضا پهلوی در آخرین سفر رسمی خود به امریکا در مقام پادشاه، روز 23 آبان سال 1356 وارد پایتخت این کشور شد. او یک روز بعد در محوطه کاخ سفید با تظاهرات گسترده و بی سابقهای روبهرو شد. گرچه پرویز عدل، سخنگوی وزارت امور خارجه تظاهرات علیه شاه را توطئه آنارشیستها توصیف میکرد اما رسانههای امریکا، تظاهرکنندگان 4 هزار نفری را «دانشجویان مسلمان» خطاب کرد. با شروع سخنرانی شاه، تظاهرکنندگان به سمت صفوف پلیس و نردههای کاخ سفید یورش بردند تا مانع سخنرانی او شوند. پلیس امریکا با باتوم اقدام به ضرب و شتم دانشجویان کرد و دانشجویان نیز با چوب پلاکاردهایی که با خود آورده بودند به دفاع از خود پرداختند. در نهایت 96 تظاهرکننده و 26نیروی پلیس مجروح شدند. پلیس امریکا برای متفرق کردن و برقراری امنیت، از گاز اشک آور استفاده کرد، گازی که در داخل محوطه کاخ سفید اشک شاه ایران را درآورد.
ماه محرم سال 1356
مقررات پلیس برای ایام عزاداری محرم
امروز شهربانی کشور طی اعلامیهای مقررات مربوط به حفظ نظم در ایام عزاداری ماه محرم را به این شرح اعلام کرد:
ë تشکیل مجلس سوگواری در (مساجد، تکایا ومنازل) در مرکز مستلزم کسب اجازه کتبی از پلیس تهران و در شهرستانها از شهربانی محل میباشد.
ë تقاضای برگزاری مراسم مزبور ۳ روز قبل از تشکیل مجلس سوگواری بعمل آید.
ë اجرای مراسم سوگواری منطبق با موازین دین مقدس اسلام بوسیله مأموران شهربانی تسهیل میگردد.
ë قمه زدن، تعزیه خوانی و هرگونه شبیهسازی بکلی ممنوع میباشد.
ë حرکت دستههای عزاداری با اجازه شهربانی در شهرستانها و در مرکز با پلیس تهران میباشد که برای کسب اجازه قبلاً ساعت، مقصد و مسیر حرکت دستهها به مراجع نامبرده اعلام میگردد.
ë استفاده از بلندگو در مجالس نامبرده به نحوی که صدای آن فقط برای داخل مجلس تنظیم گردد با کسب اجازه از پلیس تهران یا شهربانیهای شهرستانها مجاز میباشد.
ë از عملیات کسانی که از احساسات پاک مذهبی مردم سوءاستفاده کرده و به هرگونه اخلال در نظم عمومی مبادرت مینمایند جلوگیری میگردد.
ë از ساعت ۱۸ (۶ بعدازظهر) روز دوشنبه هشتم محرم برابر با بیست و هشتم آذرماه ۲۵۳6 [1356] تا ساعت ۱۸ روز جمعه دوازدهم محرم برابر با دوم دی ماه ۲۵۳6 ترنم موزیک و هرنوع آتراکسیون در اماکن عمومی ممنوع میباشد.
ë مشروب فروشیها از ساعت ۱۸ روز دوشنبه هشتم محرم برابر با بیست و هشتم آذرماه ۲۵۳6 تا ساعت ۱۸ روز جمعه دوازدهم محرم برابر با دوم دی ماه ۲۵۳6 بکلی تعطیل خواهد بود.
ë سینماها از ساعت ۱۸ روز دوشنبه هشتم محرم برابر با بیست و هشتم آذرماه 2536 تا ساعت ۱۸ روز جمعه دوازدهم محرم برابر با دوم دی ماه ۲۵۳6 تعطیل میباشند.
ë باشگاه های اجتماعی و باشگاههای تفریحات سالم از ساعت ۱۸ روز دوشنبه هشتم محرم برابر با بیست وهشتم آذرماه 2536 تا ساعت ۱۸ روز جمعه دوازدهم محرم برابر با دوم دی ماه ۲۵۳6 تعطیل میباشند.
شهربانی کل کشور
روزنامه کیهان- یکشنبه 20 آذر 1356
قیام روز هفدهم دی مشهد
تظاهرات زنهای چادری درمشهد
در ساعت ۱۰ بامداد دیروز هنگامی که مراسم روز هفدهم دی در میدان شاه مشهد ادامه داشت حدود یکصد زن چادری که در میان آنها ۳ مرد دیده میشد، درحالی که از خیابان نادری به سوی میدان شاه میرفتند شعارهایی علیه روز هفدهم دی میدادند و شعار پارچهای حمل میکردند. بلافاصله مأموران پلیس و انتظامی مداخله کرده و عدهای از زن های چادری تظاهر کننده و مردانی که بظاهر کارگردان این تظاهرات بودند بوسیله مأموران بازداشت شدند....
روزنامه اطلاعات- یکشنبه 18 دی 1356