ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام حسن(ع): جوانمرد کسی است که در نگهداری دین و عمل به آن بکوشد و در اصلاح اموال و ثروت خود همت گمارد و در رعایت حقوق طبقات مختلف پا برجا باشد.
(تحف العقول، ص 235، س 14؛ بحارالانوار، ج 73، ص 312، ح3)
کیوان ساکت: خانه موسیقی تأثیری در موسیقی ایران ندارد
شرکت نکردن بخش زیادی از اعضای خانه موسیقی در انتخابات این نهاد، نشانگر این است که به مدیریت و عملکرد آن اعتراض دارند و خیلی از آنها مانند خود من انتخابات خانه موسیقی را بههیچعنوان قبول ندارند. خانه موسیقی تأثیری در موسیقی ایران و پیشرفت آن ندارد، تنها نهادی است که بودجهای صرف آن میشود و معلوم هم نیست که این بودجه چگونه صرف میشود.
بخشی از گفتههای این هنرمند نوازنده و آهنگساز در ایسنا
آواز و حنجره، پیکان و چله کمان
سید محمد بهشتی
رئیس سابق پژوهشگاه میراث فرهنگی
در قلمرو موسیقی، استاد محمدرضا شجریان را باید نخبه دانست. آنچه عیان است حاجت به بیان نیست. لیکن هرچند نخبه بودن ایشان نیاز به اثبات ندارد، اما آنچه زیر غبار روزمرگی محجوب و مغفول مانده، خود معنای نخبگی است. در واقع شاید بتوانم با مددجویی از شخصیت استاد شجریان نوری بر زوایای تاریک معنا و مفهوم نخبگی بیندازم. شجریان در عرصه موسیقی ایرانی یک پژوهشگر است؛ حقیقتجویی خستگیناپذیر که تمام تلاش خود را معطوف به یافتن معرفت و اشراف بر قد و بالای این سنت ساخته تا آن جان را باری دیگر با کالبدی در خور عصر کنونی احضار کند و مخاطبان تشنه را با چهره آن زیباروی گریزپا روبهرو کند. تواناییهای او در این کارزار کمک کرد تا در مسیر پر فراز و نشیبی که گام نهاد، پیش رود و به قلههایی رفیع نائل شود. بسیارند کسانی که با نگاه متعصبانه میکوشند سنت را در غار گذشته حبس کنند و حاضر نیستند خود را با اقتضائات زمانه هماهنگ سازند اما آواز شجریان معاصر است و سهم قابل توجهی در معاصر شدن موسیقی ایرانی ایفا کرده. او ریشهای ژرف در خاک سنت موسیقی ایرانی و در همان حال سری افراشته در آسمان دوران پیچیده کنونی دارد. به شهادت نسلهای پیاپی، بسیاری با آثار او به جمع علاقهمندان و مخاطبان موسیقی ایرانی شتافتند، موسیقیای که تا چندی پیش بسیاری فرهیختگان این سرزمین نگران احتضارش بودند. او نه تنها توانست پیوندی عمیق میان نسل جوان با ادبیات کهن فارسی برقرار سازد بلکه در تمام اجراهای خارج از کشور نیز در ضیافت شوق و شور ایرانیان و غیرایرانیانی که دل در گرو این دلدار داشتند میهمان شد. آقای شجریان توانست به یاری سلسلهای از استادانِ پیش از خود، قوههایی مستتر و ظرفیتهایی نو را در این عرصه کهن آشکار سازد. بیش از یک سده است که هنرمندان و موسیقیدانان ایرانی میکوشند تعهد و مسئولیت و آگاهی اجتماعی را که از لوازم زندگی مدرن است وارد این حوزه کنند و شاید بتوان گفت که عاقبت این شجریان بود که توانست به شکلی پاکیزه و سالم، پوینده آن ره صد ساله باشد. آسان نیست دست بردن به گوهری درخشان که قرنهای متمادی صیقل خورده و افزودن تراشی دیگر به آن بهطوری که چیزی بر ارزشهایش بیفزاید؛ کاری سترگ که هرگوهرگری از عهدهاش برنمیآید. شاید امروز استادان بسیاری به لحاظ هنری و تکنیکی با شجریان همتایی کنند و شاید موسیقیدانان چندی بتوان نام برد که سالها در این زمینه خون جگر خورده و تلاش کردهاند اما احتمالاً طی چند دهه آینده رفتهرفته بسیاری از آنان به فراموشی سپرده خواهند شد. ولی این وضع قطعاً شامل حال آقای شجریان نخواهد شد. زیرا نه تنها آن مأموریت ملی و مسئولیت فرهنگی و اجتماعی از سوی جامعه به ایشان محول شده بلکه شخص آقای شجریان نیز بر جایگاه و نقش تاریخی خود واقف بوده است. بسیار نیستند کسانی که توانایی و وقوف در وجودشان جمع آمده باشد و آنان را تبدیل به شخصیتی ماندگار کرده باشد؛ چنین کسانی را همچون آرش کمانگیر مییابیم. آرش که جان در چله کمان نهاد تا پیکانش را هرقدر میتواند دورتر بپراند و به این واسطه مرزهای فرهنگ ایرانی را وسعت بخشد. فردوسی نیز با سرودن شاهنامه تیری پرتاب کرد که هنوز از پسِ یک هزاره، میتوان مرزهای ایران فرهنگی را به همه آنجاها که با شاهنامه قرابتی دارند، تسری داد. در دوره معاصر نیز حنجره محمدرضا شجریان به گمان من همان کمان است که از چلهاش آوازی چنان زیبا و آنچنان رسا جهیده و مرزهای زمان و مکان را درنوردیده و حالاحالاها میرود که مرزهای ایران فرهنگی را وضوح و وسعت بخشد و دلهای بیشتری را گرفتار کند.
هشتادمین سالروز تولدشان مبارک؛ زهی تیر و زهی کمان!
حکایت شعرهای دو بیتدار
بهاءالدین مرشدی
داستاننویس
بعضی شعرها عجیب هستند و در خاطر آدم میمانند سالها و هی که ازشان میگذرد معنایش را بیشتر میفهمی. بعضی وقتها بعضی شعرها هم هستند که رفیق بعضی لحظههای آدماند. یک شعر هست که سالهاست با من هست و میخوانمش، همه شعر را به یاد ندارم ولی یک جمله از آن شعر همراه همیشه من است. «زمان به موریانه شبیه است در قبیله انسان» این خط را منصور اوجی گفته. شاعری که همین یک جمله و آن شعر معروف «هوای باغ نکردیم و دور باغ گذشت»اش کلی شبیه خاطره است برای من. جالب است که هردوتای این شعرها هم از عمر رفته میگویند. شاید دارم با این شعرها پیر میشوم. در هر آیینهای که نگاه میکنم یک تار سفید مو به من سلام میکند. آن روز بود، این که میگویم آن روز یعنی یکی هشت یا ده سال پیش که یکی از دوستها گفت: «دردهای آدم ذره ذره به سراغاش میآید و آدم آرامآرام پیر میشود و همین ذره ذره است که آدم بهشان عادت میکند و با پیر شدن اخت میشوی.» راست میگفت. همین آقای منصور اوجی یک مجموعه رباعی دارد که سالهاست دنبالش میگردم و در آنجا هم باز از همین عمر رفته میگوید. آن وقتها که نوجوان بودم توی یک کتابفروشی کار میکردم و یکی از رفیقهام هم توی یک کتابفروشی دیگر کار میکرد. ساعتهای خلوت کاریمان کنار هم مینشستیم و شعر میخواندیم. یکیشان هم همین اوجی بود و رباعیهایی که همهشان با این چند کلمه شروع میشد: «حالیست مرا...» اسم کتاب هم همین است به گمانم. بعضی مصراعها هنوز در یادم هست و بعضی وقتها با خودم تکرار میکنم. امروز از آن روزهاست که مدام همان چند سطر را دارم تکرار میکنم. خیلی دوست دارم آن کتاب را دوباره بخوانم و ببینم هنوز هم همان تأثیر را رویام میگذارد یا نه. اوجی یک جایی توی همین شعرها میگفت: «حالیست مرا که عشق نامش کردند...» باقی شعر که یک مصرع است را فراموش کردهام و همیشه همین مصراع را میخوانم و خوشم میآید یا یک مصرع دیگر که هنوز در خاطرم هست: «حالیست مرا که بی سبب میسوزم، هر لحظه به صبح و ظهر و شب میسوزم» باقی این شعر را هم بلد نیستم. بالاخره یک روز این کتاب را پیدا میکنم و میخوانم. خیلی رباعی دوست دارم. اصلاً دلیلاش را هم نمیدانم. از رباعی بیشتر، دوبیتی دوست دارم. یک وقتی بود که با شعرهای باباطاهر زندگی میکردم یا شعرهای فائز که خیلی دهاتیتر است از باباطاهر. شاید به این دلیل باشد که همیشه پدربزرگم شعرهای دو بیتی را با آواز میخواند و دشتی میخواند. یک جایی توی همین دشتی هست که توی موسیقی بهش میگویند «سابوناتی» و یک شعر معروف هم دارد که خیلیها خواندهاند از ایرج بسطامی تا شهرام ناظری و عطا جنگوک و... «به کوههای سابونات چشمونوم افتاد / دوباره آتشی بر جونوم افتاد / هوای سابونات سرده خدایا / دلُم از غصه پردرده خدایا» بعدش هم که میگوید: «من همدم تو، تو گل نرگسی من شبنم تو» یا بعدش میگوید: «آخ مگه من عاشق چشمات نبودم». اینها را پدربزرگ «سابوناتی» من هم میخواند. میخواند اگر کنارش مینشستی و روی حوصله بود میزد زیر آواز و «سابوناتی» یا «جهرمی» میخواند یا هم توی همین دشتی از یار «لاری» میخواند و سوز داشت صدایش. شاید به همین دلیل است که شعرهای دو بیتدار را خیلی دوست دارم و بعضی وقتها وقتام را میگذارم برای خواندن بعضی از این شعرها.
برای بچهها از زنان بگوییم
الگو دادن به بچهها و حرف زدن از افرادی که موفق شدهاند نقش زیادی در شکل گرفتن زندگیشان دارد. البته با بیانی درست و اصولی. کتابهای زیادی درباره زندگینامه افراد مشهور و موفق ایران و جهان برای کودکان و نوجوانان نوشته شده که میشود گفت «زنانی که تاریخ را ساختند» یکی از بهترین آنهاست. این کتاب درباره زندگی و سرگذشت زنانی است که در طول تاریخ و در سراسر جهان تلاش کردند چیزهایی را تغییر دهند. داستانها محدود به یک دوره زمانی یا یک حوزه و موضوع نیست و از زمان فراعنه مصر و زنان خاص آن دوران تا نویسندگان مشهوری مانند مری شلی که رمان معروف فرانکشتاین را نوشت در این کتاب روایت شده است. درباره زنانی که در علم، تاریخ یا هنر فعال و اثرگذار بودند. ویژگی این کتاب این است که این داستانها را کوتاه و با لحنی جذاب روایت کرده و با رنگها و تصویرگری جالب که توسط نویسنده انجام شده آنها را برای بچهها دوست داشتنی و قابل درک کرده است. این کتاب جلد اول از یک مجموعه درباره زنان شگفت انگیز و مؤثر در دنیاست و جلد دوم آن با نام «زنانی که دنیا را تغییر دادند» منتشر شد. ترجمه خوب نلی محجوب مترجم کاربلد کودکان و نوجوانان یکی دیگر از نکتههای مثبت این کتاب است که میتواند خیالتان را برای خریدش راحت کند. «زنانی که تاریخ را تغییر دادند» در فهرست لاک پشت پرنده هم بهعنوان کتابهای خوب و مناسب کودکان و نوجوانان معرفی شد.
زنانی که تاریخ را تغییر دادند
نویسنده: کیت پنکهرست
مترجم: نلی محجوب
نشر: ناریا
سال انتشار: 1397
به نام تاریخ
2 مهر
در روز صد و هشتاد و هشتم از سال هم چهرههایی از موسیقی و سینما را داریم و هم استادانی برجسته در ادبیات که در این روز متولد شدهاند و زندگی و آثارشان را مرور میکنیم.
تولدها
منوچهر آتشی: شاعر بوشهری سال 1310 در چنین روزی به دنیا آمد. منوچهر آتشی از شاگردان نیما یوشیج بود که در اوایل دهه 30 اشعارش در نشریات منتشر میشد و در سال 1339 اولین دفتر شعرش با نام «آهنگ دیگر» چاپ شد. اشعار او از طبیعت جنوب برگرفته شده بود و لحن حماسی داشت و بهدلیل علاقهاش به زندگی ایلیاتی و غیرشهری پر از تمثیلها و استعارههای مخصوص این زندگی بود. با اینکه ابتدا بعضی از منتقدان و ادیبان از این لحن او انتقاد میکردند اما به مرور بهعنوان شاعری خاص شناخته شد. «آواز خاک»، «دیدار در فلق»، «بر انتهای آغاز»، «گندم و گیلاس»، «چه تلخ است این سیب»، «خلیج و خزر»، «اتفاق آخر»، «حادثه در بامداد» و «غزل غزلهای سورنا» مجموعه اشعاری است که از آتشی منتشر شد. او در سینما هم حضور داشت و در فیلمهای «آرامش در حضور دیگران»، «سرد سبز» و «جام جان» بازی کرد. سال 1384 منوچهر آتشی بهعنوان چهره ماندگار ادبیات معرفی شد و چند روز پس از آن درگذشت.
محمد معتمدی: خواننده موسیقی سنتی ایرانی امروز 42 ساله میشود. محمد معتمدی آواز و ساز نی را از نوجوانی از استادانی چون حمیدرضا نوربخش یاد گرفت. ابتدا با الگو گرفتن از استادانی چون تاج اصفهانی و ادیب خوانساری خواند و کم کم شیوه خاص خود را پیدا کرد. محمد معتمدی با گروههای مختلفی مانند خورشید، همنوازان شیدا، ارکستر ملی ایران و هم آوایان همکاری کرده و گروه ادیب را هم تأسیس کرده است. «بودن یا نبودن» نخستین آلبوم او بود و پس از آن آلبومهای «صوفی»، «وطنم ایران»، «ای عاشقان»، «سایه جان»، «باده تویی»، «بیمحابا»، «حالا که میروی» و «صبر کن» را منتشر کرد و در اپراهای عروسکی عاشورا، مولوی و حافظ هم بهعنوان خواننده حضور داشته است. او سال 2013 از سوی رادیو دولتی فرانسه بهعنوان خواننده برگزیده سال انتخاب شد و جایزه فرانس موزیک را گرفت.
سیامک احصایی: طراح صحنه و لباس و کارگردان سینما و تئاتر ایران سال 1336 در چنین روزی به دنیا آمد. سیامک احصایی رشته نقاشی را در امریکا خواند و از سال 1374 کار در سینما را با طراحی صحنه و لباس فیلم «دشمن» آغاز کرد و با فیلمهای «فرار از جهنم»، «عینک دودی»، «توکیو بدون توقف»، «قدمگاه»، «انعکاس» و «چاقی» این کار را ادامه داد. در سریالها و برنامههای تلویزیونی هم کار او را در «کت جادویی»، «جایزه بزرگ»، «روز رفتن»، «اغما» و «عصر جدید» دیدیم. احصایی طراح صحنه بسیاری از نمایشهای مطرح مانند «قهوه تلخ»، «شما خانمی با مانتو آبی ندیدید؟»، «یک دامان ماه و ستاره»، «ابرهای پشت حنجره»، «روز سیاووش» و «مرغ دریایی» بوده است و البته خودش هم نمایشهایی مانند «آنتیگونه در نیویورک»، «واقعیت اینه که خورشید دور ماه میگرده» و «خانه ابری» را کارگردانی کرد و روی صحنه برد. او برای «خانه ابری» برنده جایزه بهترین نمایش از جشنواره تئاتر فجر شد و برای نمایشهای «گز»، «ابرهای پشت حنجره»، «واقعیت اینه که خورشید دور ماه میگرده»، «دهان بند سکوت»، «قهوه تلخ» و «شب نشینی در جهنم» جایزه اول طراحی صحنه را به دست آورد.
ری چارلز: نوازنده و خواننده مشهور موسیقی سبک جز و بلوز سال 1930 به دنیا آمد. او از پیشگامان موسیقی سول که از سبکهای امریکایی موسیقی است بود که به شکلدهی صدای ریتم اند بلوز (گونهای از موسیقی جز) پرداخت. بسیاری از موزیکهای مطرح امریکایی در سبک کانتری از او تأثیر پذیرفتند و فرانک سیناترا خواننده مشهور امریکا او را تنها نابغه واقعی موسیقی خواند. ری چارلز در 6 سالگی بیناییاش را بهدلیل ابتلا به آب سیاه از دست داد اما این مسأله مانع پیشرفتش نشد و در دهههای 50 تا 70 میلادی جزو برترین خوانندگان امریکا و جهان بود. او 12 جایزه گرمی به دست آورد و اجراهای زندهاش از محبوبترین اجراهای زنده دنیا بودند. ری چارلز سال 2004 درگذشت.
رومی اشنایدر: بازیگر آلمانی- فرانسوی سال 1938 متولد شد. رومی اشنایدر وقتی 15 ساله بود برای اولین بار در فیلم «وقتی یاس سفید دوباره شکوفه میکند» بازی کرد و سال 1955 با فیلم «بیوگرافی سیسی» به شهرت رسید. «افسانه رابینسون کروزوئه»، «عشق از پاریس» و «کریستین» دیگر فیلمهای مطرح او بودند. رومی اشنایدر سال 1982 درگذشت.
امید حاجیلی خواننده، سحر زکریا بازیگر و فیروز خان بازیگر هندی هم متولد این روز هستند.
عکس نوشت
در جریان مراسم نکوداشت هنرمندان فقید در افتتاحیه شانزدهمین جشنواره فیلم «مقاومت» حبیب احمدزاده نویسنده دفاع مقدس خاطرهای از بازدید عباس کیارستمی از موزه صلح تعریف کرد و گفت: «زندهیاد کیارستمی پس از بازدید از موزه و دیدار با جانبازان شیمیایی اعلام کرد هر کار که لازم باشد برای این جمع میکنم و آنها فقط خواستند که صدای مظلومیت ما را به جهان برسان. این را برای اولین بار در یک مراسم رسمی میگویم که زنده یاد کیارستمی از آن به بعد هر گاه برای حضور در رویدادی به خارج از کشور میرفت، از ما درخواست میکرد تعدادی مستند مرتبط با جانبازان شیمیایی مانند «خاطراتی برای تمام فصول» را با زیرنویس مرتبط با کشور مقصدی که به آن سفر میکرد آماده کنیم تا همراه خود ببرد. همین فیلمها را در کلاسها و کارگاههای خود برای سینماگران خارج از کشور به نمایش میگذاشت.»
عباس کیارستمی سال ۹۳ و به دعوت جانبازان شیمیایی از موزه صلح بازدید کرد و پس از این بازدید آن را تلنگری برای خود دانست.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#دفاع_مقدس
در هفته دفاع مقدس روایتها و نوشته های زیادی را درباره دوران جنگ ایران و عراق در شبکههای اجتماعی می خوانیم. کاربرانی که اعضای خانواده شان از رزمندگان بودند درباره خاطرات آنها می نویسند یا از مشکلات جانبازان و خانواده های شهدا. تصاویری از دوران دفاع مقدس در این روزها مرتب بازنشر می شود: «چهلمین سال حمله عراق را فراموش نکنیم. اولین جنگ مهمی که در دو قرن اخیر در تاریخ ایران روی داد و ایران خاک مقدسش را از دست نداد. این به خاطر از خودگذشتگی پاسداران، ارتش و صدها هزار مرد و زن داوطلب بود که با جان نثاری حماسه آفریدند. یادشان گرامی.»، «خاطره من از جنگ با بقیه فرق میکنه. خاطراتم مال دستگاه کپی عکاسی سر شیخ هادی بود. کپی شناسنامه ۱۳۵۰ رو با تیغ تراشیدم، کردم۱۳۴۷. باهمون کپی ۲ تا سه ماه رفتم منطقه»، «چند تا از فامیلامون در جنگ ایران و عراق شهید شدند. عمویم ماهها در جبهه بوده و زخمی میشه دفاع از خاک مقدسه و شهدای این جنگ تا ابد قهرمانان ما هستند »، «وقتی من دو سالم بود هزاران نفر جوون زیر سی سال درخونین ترین سال جنگ داشتن خون میدادن واسه مملکتشون!»، «خانواده محمدرضا پهلوی بعد از اینکه از ایران فرار کردهاند به همراه نزدیکان تیمور بختیار، رئیس پیشین ساواک و شاپور بختیار، نخست وزیر پیشین ایران به صدام کمک کردند تا جنگ به سود او به پایان برسد.»، «با یه مادر شهید مصاحبه کردم گفتن:16 سالش بود گفت میخوام برم، میخوام برم جنگ. گفتم مادر درستو بخون بعد برو. گفت نه تا من درسمو بخونم جنگ تموم میشه... برای اینکه بره، رفت شناسنامه یه سال بزرگتر گرفت. تو گردان مالک اشتر گفتن رفتنی میره... تو چشمای مادر شهید حسرت دیدار بود.»، «سیدعباس موسوی سخنگوی سابق وزارت خارجه در ۱۳-۱۴ سالگی خونواده رو به بهونه نون خریدن میپیچونه و میره جبهه»، «درود بی پایان به مردانگی و بزرگمردی اونایی که پس از پیام حضرت امام به عنوان رزمنده ساده رفتند جبهه و شهید شدند. به یاد کاظم رستگار، حسن بهمنی، ناصر شیری، علیرضا موحد دانش و...»، «شهدای کانال کمیل و حنظله با مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن درسی به ما دادند که اگر کمی توجه کنیم امروز میتوان به خوبی از آن استفاده کرد؛ آنها نشان دادند که در محاصره هم میتوان کارهای بزرگ انجام داد تا در تاریخ ماند و تسلیم نشد.»
تبریکهای مجازی یک تولد
دیروز و همزمان با سالروز تولد محمدرضا شجریان اینستاگرام و توئیتر پر بود از تصاویر محمدرضا شجریان و تبریک تولدش. کاربران زیادی عکس ها و تصنیف های او را بازنشر کردند و بیشتر هنرمندان با انتشار عکسی از شجریان ۸۰ سالگی اش را تبریک گفتند. کاربرانی هم از دلایل علاقه شان به صدای او نوشتند: «آمدن نام شجریان واژه هایی را در ذهن تداعی میکند، عشق، ابهت، تداعیِ زیباییِ مفهوم لبخند، تصور نغمههای شورانگیز، تمام آنچه از آوردن نام شجریان به قلبم جاری میشود به قلم نمی آید . مهر برازنده به حضور شماست، زادروزتان خجسته بر ما»، «اول مهر سالروز میلاد استاد محمدرضا شجریان، بیشک روزی رشکبرانگیز برای همه مردمی در جهان است که دوست داشتند چنین هنرمند بااصالت و فاخری را در میان خود میداشتند.»، «قرنها ست که در این جهان از «اوفلیا جز دهانی سرودخوان نمانده است» و شما همان دهانِ سرودخوان دوران ما بودید، زادروزتان بر من و ما مبارک است.»،«یکم مهرماه؛ زادروز هنرمندی است که در تاروپود حافظه شنیداری همه مردم ایران ریشه دارد. از مرغ سحر تا ربنا، از تلاوتها تا آوازهایش؛ همه از مردم بود و برای مردم. محمدرضا شجریان، خسروآواز ایران و عزیز ِ دل مردمان هنردوست و هنرمند خواهد ماند.»، «اول مهر، زادروز استاد محمدرضا شجریان، صدا و آوازهای ماندگارش همدم لحظات دلگیر و دلشاد خیلی ها از جمله خودم بوده و خواهد بود. ٨٠ سالگی شون مبارک و با آرزوی بهبودی و سلامتی شون» ، «خیلی خوشبختم که تو دورهای به دنیا اومدم که شجریانجان زندگی میکرده و آواز خونده. ۳۱ سال تمام بهطور جدی و مستمر شجریان گوش میکنم و سیر نمیشم از صداش و هرروز شیفتهترم بهش. اوایل دانشجویی یکی از بچهها گفت: زده میشی ازش. گفتم: نه، نمیشم و لذت میبرم ازش. و بردم.»، «میدونین چرا پاییز آنقدر قشنگه؟ چون زادروز محمدرضا شجریان تو این فصله. سایهتان بر سر موسیقیمان مستدام»، «اگر عمری بود و فرزندی، حتماً پز زیستن و هم دورانی با استاد محمدرضا شجریان رو بهش میدم»، «امروز زادروز کسیست که «پاره ای از خاک وطن » مینامندش، مردی که از سال ۵۲ تاکنون بازتاب وقایع تاریخ معاصر ایران است. استاد محمد رضا شجریان.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
کیوان ساکت: خانه موسیقی تأثیری در موسیقی ایران ندارد
-
آواز و حنجره، پیکان و چله کمان
-
حکایت شعرهای دو بیتدار
-
برای بچهها از زنان بگوییم
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین