از امروز با دوعطرو طعم جداگانه. در قوطی های سبز رنگ با عطر و طعم مخصوص . در قوطیهای آبی رنگ با عطر و طعم همیشگی
ساموئل خاچکیان نیرومندترین اثر سرسام آور سینمایی خود را تقدیم می کند.از هم اکنون اعصاب خود را برای تماشای این فیلم در سینماهای آسیا،رکس، همای و رویال آماده نمائید
وداع با پدر تدوین «دستور زبان فارسی»
قریب غریب
عبدالعظیم قریب گرکانی یکی از چهرههای مهم ادبی قرن 14 کشورمان است که البته آن چنان که باید و شاید شناخته نشده ولی تأثیر او بر ادبیات و زبان فارسی از بسیاری از شاعران و نویسندگان نامی اگر بیشتر نباشد حتماً کمتر نیست، ادیبی که از او بهعنوان بنیانگذار دستور زبان فارسی نوین یاد میشود. قریب در سال 1285 هجری شمسی در روستای گرکان از توابع آشتیان (استان مرکزی) به دنیا آمد و در سوم فروردین سال 1344 درگذشت.
عبدالعظیم مقدمات زبان فارسی و عربی را در زادگاه خود و در خانه پدری آموخت و در نوجوانی به تهران آمد و نزد استادان بزرگ آن روزگار به تحصیل و فراگیری زبان و ادبیات عرب، اصول، منطق و حکمت و زبان فرانسه پرداخت. قریب در سال ۱۳۱۷ هجری قمری به استخدام وزارت معارف آن زمان درآمد و در مدرسه علمیه که تنها آموزشگاهی بود که به شیوه جدید تدریس میشد به تعلیم دانشآموزان مشغول شد. قریب در سال ۱۳۲۴هجری قمری تدریس در مدرسه نظام را آغاز کرد و برخی ازبرجستگان علم و ادب و سیاست ایران همچون کلنل محمدتقی پسیان، سلطان غلامرضا خان و علیقلی خان از شاگردان او بودند اوهمچنین در مدرسه دارالفنون، مدرسه ایران و آلمان، دارالمعلمین، بنگاه وعظ و خطابه و در دانشسرای عالی (از نخستین دوره تأسیس آن) ادبیات فارسی را تدریس میکرد و پس از تأسیس دانشگاه تهران بهعنوان استاد دانشکده ادبیات برگزیده و تا پایان زندگی به تدریس زبان و ادبیات فارسی مشغول بود.عبدالعظیم قریب، مؤلف بسیاری از کتابهای درسی بخصوص کتابهای ادبیات فارسی است و از همین رو بهعنوان «پدر دستور زبان فارسی» شناخته میشود.
زمانی که او تدریس را آغاز کرد در مدارس ایران کتابهای مناسبی برای تدریس به دانشآموزان وجود نداشت و دکتر قریب قواعد زبان فارسی را به سبک دستورهای فارسیزبان اروپایی تدوین و کتابهای دستور زبان فارسی را در چهار جلد تألیف کرد. او همچنین مجموعه و گزیدهای از نظم و نثر استادان زبان فارسی را در کتابی بهنام «فرائدالادب» تهیه کرد که سالها در مدارس تدریس میشد. او اولین استاد و آموزگاری بود که دستور زبان فارسی را در مجموعهای ساده تدوین و تدریس کرد. از جمله کتابهای تألیفی او برای تدریس متون فارسی و ادبیات میتوان به قواعد فارسی (صرف و نحو فارسی) در سه جلد، دستور زبان فارسی در دو جلد، کتاب املا در سه جلد، کتاب فارسی برای دبیرستانها در سه جلد اشاره کرد. دکتر قریب 58 سال ادبیات و دستور زبان فارسی تدریس کرد. اوهمچنین تصحیح و چاپ کلیله و دمنه، تصحیح و چاپ بوستان و گلستان سعدی و تصحیح و چاپ تاریخ برامکه را انجام داده است.
سعید نفیسی، نویسنده و ادیب که یکی از شاگردان دکتر قریب بوده است درباره شخصیت او نوشته:«پس از آنکه برای تکمیل دانش مرا به اروپا فرستادند، تاکنون که کمتر روز و شبی گذشته است که با کاغذی یا قلمی دیدار تازه نکرده باشم در جدیترین موارد درس و بحث و تألیف و تحقیق و تتبع همواره یکی از استوارترین سرمشقها و زندهترین راهنمایان من سیمای نجیب دکتر قریب بزرگوار بوده است. از روزی که وارد زندگی علمی ایران شدهام چه در آموزشگاههایی که افتخار تدریس در آنها را داشتهام و چه در انجمنها و مجامع علمی و ادبی و این روزها بیشتر در دانشکده ادبیات و فرهنگستان ایران همواره از همنشینی با این استاد که گذشت روزگار مرا سرانجام از همکاری با او بهرهجویی کرد، شاید بیش از شاگردان دیگرش به دیدار دلفزایش کامیاب میشوم و شاید بر من بیش از دیگران روا باشد که این بزرگمرد را بستایم.»
دکتر عبدالعظیم قریب در نوروز سال 1344 بهدلیل زمین خوردن دچار شکستگی استخوان پای چپ شد و پس از چند روز با توجه به کهولت سن در 86 سالگی درگذشت. خانه او در روستای گرکان به مرکز مطالعات دستور زبان فارسی و موزه بدل شده است.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
شلیک پنج گلوله در کاخ مرمر
روزنامه اطلاعات روز شنبه بیست و یکم فروردین 1344 در صفحه شانزده خود اقدام به چاپ خبری مبهم و بدون ذکر محل وقوع حادثه، تحت عنوان «نزاع بین سرباز وظیفه و سرباز پیمانی گارد» کرده و مینویسد: «طبق اطلاع امروز صبح در اثر مشاجره بین یک سرباز وظیفه و یک سرباز پیمانی گارد، بین آنها تیراندازی درمیگیرد که یکی کشته و دیگری زخمی میشود، ضمناً چند نفر از باغبانها و پیشخدمتها که در نزدیکی بودند در اثر این تیراندازی زخمی میشوند.»
این روزنامه روز بعد در صفحه نخست خود با تیتر«دیروز در کاخ مرمر حادثه سویی وقوع یافت و سه نفرکشته شدند» پرده از ترور «محمدرضا پهلوی» برمیدارد: «بدنبال خبری که دیروز درخصوص نزاع یک سرباز پیمانی با یک سرباز گارد انتشار یافت طبق تحقیقات بعدی جریان حادثه به قرار زیر بوده است. ساعت ۹ صبح روز گذشته هنگامیکه اعلیحضرت همایون شاهنشاه به دفتر کار خود در کاخ مرمر نزول اجلال میفرمایند، سرباز وظیفهای با تهدید و تیراندازی به سرسرای کاخ وارد میشود و بلافاصله توسط دو نفر از مأموران کشته میشود. در این جریان دو مأمور شهید و یک باغبان و یک پیشخدمت زخمی میشوند و چون ضارب بقتل رسیده تحقیقات ادامه دارد که روشن گردد آیا ضارب عمداً دست به این عمل زده یا جنون آنی بوده است. بدیهی است مراتب بعداً به اطلاع خواهد رسید.»
«جریان حادثه تیراندازی کاخ مرمر» عنوان سرمقاله روزنامه اطلاعات است که سه روز پس از ماجرا در صفحه دوم روز دوشنبه بیست و سوم فروردین 1344 به شرح رویداد کاخ مرمر میپردازد: «...اعلیحضرت همایونی همه روزه در ساعت ۹ صبح از کاخ اختصاصی با اتومبیل تشریف فرمای کاخ مرمر میشوند و در دفتر کار خود مشغول رسیدگی به امور مهم و پذیرش شخصیتهای داخلی و خارجی میگردند. ساعت ۹ صبح روز شنبه برحسب معمول با اتومبیل جلوی کاخ مرمر پیاده شدند تا داخل سرسرای عمارت شوند و در دفتر کار خویش مستقر گردند.
اتومبیل بلافاصله از جلوی عمارت دور میشود در همین موقع که شاهنشاه روانه در بزرگ ورودی کاخ بودند از فاصله چهل متری کنار عمارت، سرباز وظیفه گارد [رضا شمسآبادی] که مسلسل بهدست داشت... شروع به تیراندازی میکند و بسوی در عمارت با عجله حرکت میکند، هیچیک از تیرها به هدف نمیرسد جز اینکه باغبان کاخ که در گوشهای بوده مجروح میشود و اعلیحضرت همایونی وارد سرسرا میشوند و به اتاق کار خود تشریف میبرند ولی سرباز وظیفه گارد با عجله خود را به داخل سرسرا میرساند.
صدای اولین شلیک تیرها، یکی از محافظین شاهنشاه را که دورتر ایستاده بود متوجه واقعه میسازد و بسوی کاخ میدود و در موقعی که سرباز وظیفه در داخل سرسرا مشغول تیراندازی بود و یکی از محافظین شاه را سخت مجروح کرده بود میرسد و ضارب را هدف گلوله قرار میدهد ولی هنوز ضارب از پای نیفتاده و به شلیک خود ادامه میداد که گلولههای بعدی محافظین، او را از پای در میآورد و به زمین میافتد. اما محافظ شاهنشاه نیز در تیراندازی مسلسل ضارب سخت مجروح میشود و به زمین میافتد و فدایی دیگر به همین کیفیت در خون خود میغلتد [استوار دوم آیتالله لشگری و استوار دوم محمدعلی بابائیان] و پیشخدمت دیگر [سید حسین حساس- پیشخدمت مخصوص دربار] از ناحیه دست و بازو مجروح میشود و به این ترتیب دو تن از خدمتگزاران [کشته] میشوند و آن خائن هم معدوم میشود. این صحنه شوم و وحشت انگیز با کشته شدن سه نفر و مجروح شدن دو نفر در فاصله چند ثانیه پایان مییابد و در همین موقع براثر صدای تیراندازی، مأموران گارد و افسران و اعضای دربار به محل حادثه میرسند و مجروحین و مقتولین را به بیمارستان [سینا] میفرستند.
دو نفر از سربازان محافظ شاهنشاه در راه بیمارستان فوت میکنند ولی ضارب در سر تیرهای دوم و سوم جان میدهد. حال دو مجروح دیگر خطرناک نیست. تمام این حادثه در چند ثانیه در سرسرای کاخ مرمر پشت در اتاق دفتر شاهنشاه در حالی که اعلیحضرت همایونی در اتاق خود بودهاند تا کار روزانه را آغاز فرمایند روی میدهد. هنوز هم معلوم نیست که سرباز وظیفه گارد دچار جنون آنی شده و دیوانه وار بدون هدف این اعمال خائنانه را انجام داده یا دست جنایت پیشهای در این کار وارد بوده و محرکینی در این امر دخالت داشتهاند....»
روز دوشنبه بیست و سوم فروردین 1344 شاه از ساعت پنج و نیم تا هفت و نیم بعدازظهر با لباس شخصی، بدون اسکورت و با اتومبیل شکاری در خیابانهای تهران به گردش پرداخت. پرونده این ترور پس از پیگیری شهربانی کل کشور و سازمان اطلاعات و امنیت کشور با دستگیری «پرویز نیکخواه» فعال سیاسی چپ و یکی از رهبران اصلی کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور و سیزده نفر دیگر و محاکمه محکومین از روز چهارشنبه 14 مهرماه همان سال در دادگاه عالی شماره یک اداره دادرسی ارتش به بایگانی تاریخ سپرده میشود.
از تلفن معیرالممالک تا کیوسکهای عمومی
تلفنهای دهه چهل
در شهر تهران نود و هشت هزار شماره تلفن خودکار با دوازده مرکز بزرگ و کوچک مکالمات مردم را انجام میدهند. روزانه دومیلیون و پانصد هزار مرتبه نمره گیر تلفنهای تهران میچرخد و هزاران نفر از راههای دور و نزدیک با همدیگر صحبت میکنند و اگر کاری را که در حال حاضر اشخاص بوسیله تلفن انجام میدهند قرار بود از طریق مراوده حضوری صورت گیرد در آن صورت از فرط کثرت عبور و مرور زندگی در تهران ممکن نمیگردید.
تاریخچه تلفن تهران
اولین مرکز تلفن را در تهران یک کمپانی بلژیکی که امتیاز احداث راهآهن سراسری ایران را بدست آورده بود نصب کرد. این کمپانی برای آنکه امتیاز تأسیس مرکز تلفن را در تهران بگیرد یک ارتباط تلفنی میان دربار و مقر صدر اعظم آن وقت دایر کرد و بهاین طریق اجازه و امتیاز نصب مرکز تلفن را در تهران از شاه وقت در دوره ناصرالدین شاه گرفت. کمپانی بلژیکی در آنوقت به خانههای رجال و اعیان و اشراف تلفن کشید و سرشناسان آن روز جملگی از وسیلهای که در آن روزها بهترین وسیله تبختر و نفوذ بود استفاده کردند.
تلفن معیرالممالک
مرحوم معیرالممالک بعد از کمپانی بلژیکی امتیاز نصب تلفن را در تهران و شهرستانها گرفت. وی اولین مرکز بزرگ تلفن آن زمان را در کوچه ناظمالاطباء واقع در خیابان چراغ گاز تأسیس کرد. اولین مرکز تلفن تهران، تلفن یک سیمه و بهصورت بسیار ابتدایی بود و تعداد تلفنهای این مرکز نیر محدود بود، بعداز چند سال در این تلفنها تغییراتی داده شد و تلفنهای نیمه خودکاری که در آنروزها به تلفن برقی معروف شد به بازار آمد و بعداً در سال 1314 قرارداد خرید ششهزار شماره تلفن خودکار با «زیمنس» بسته شد که تعدادی ازاین تلفنها نصب گردید ولی نصب بقیه بهعلت پیش آمدن جنگ معوق ماند، تا آنکه شرکت تلفن ملی شد و وضعی که الان مردم ناظر آنند پیش آمد.
تلفنهای جدید
در حال حاضر برای تهران قراردادی به منظور نصب یک صدوهشتاد هزار شماره تلفن خودکار بسته شده است و در تهران اکنون نود و نه هزار شماره تلفن دایر است که همه آنها خودکار بوده و در سراسر تهران نصب شده است.اینک در تهران فقط یک مرکز مغناطیسی باقیمانده و آنهم در مهرآباد است که هنوز هم کار میکند ولی در شهرستانها تا بهحال شصت هزار شماره تلفن خودکار و مغناطیس نصب شده است.
مزاحمتهای تلفنی
تلفن همان اندازه که راههای دور را نزدیک میکند و روابط اشخاص را بههم مربوط میکند و به همان اندازه که در رفاه و آسایش مردم سراسر جهان نقش عظیمی دارد، مطابق اصول کلی نظام زندگی گاهی موجب ناراحتیهای بزرگی نیز میشود. ناراحتیهای ناشی از تلفن در اجتماعات عقب مانده بسیار فراوان و گاهی بهصورت بسیار زنندهای دیده میشود، بعضی از افراد ناجوانمرد، خواب و آرام را از خانوادهها میربایند، شبها و نیمروزها بیخودی زنگ میزنند، سکوت میکنند، به افراد خانوادهها بد و بیراه میگویند، روابط افراد و زنها و شوهرها را برهم میزنند. گاهی حتی مزاحمتهای تلفنی باعث اتلاف نفوس شده، با تلفن به افراد خانوادهها خبر مرگ آنها را دادهاند و پدر یا مادر بر اثر این اقدامات ضد انسانی و مبتذل سکته کرده و در گذشتهاند. تلفن تهران گاهی شاهد خوشمزگیهای جالبی نیز هست در پارهای از اوقات که سیمها قاطی میشود، مکالمه کنندگان سرگیجه میگیرند، قاطی شدن سیمهای تلفن امروز آنقدر عادی شده که حتی بچهها توی حرف نخستوزیر هم دویدهاند و آقای امیر عباس هویدا در یکی از مصاحبههای مطبوعاتی خود از آن یاد کرد.
اطلاعات تلفنی
تلفن تهران بعضی اطلاعات را به افراد میدهد، شماره 19 ساعت صحیح را میگوید و 08 اطلاعات لازم را به مشترکین میدهد.
درآمد 80 میلیون تومانی
شرکت تلفن از هر شماره تلفن دو هزار و دویست تومان ودیعه و ماهانه دویست ریال آبونمان دریافت میدارد، درآمد شرکت تلفن از محل مکالمات و آبونمان سالی بالغ بر 80 میلیون تومان است و شرکت تلفن تا به حال نزدیک به سیصد میلیون تومان ودیعه از مردم تهران دریافت کرده است.
ماجرای تلفنهای عمومی
از یک سال پیش به اینطرف شرکت تلفن درصدد انتقال تلفنهای عمومی به کیوسکها برآمده و اکنون در سراسر تهران نزدیک به پانصد کیوسک تلفن نصب کردهاند، اما برای نمونه حتی یکی از آنها هم سالم نیست. بعضی از مردم و عابرین این تلفنها را خراب کردهاند. شیشههای کیوسکها را شکسته و گوشیها را بریده و بردهاند. در تلفنهای عمومی قطعات فلز، پلاستیک، سنجاق، آدامس، میخ و هرچه دستشان رسیده انداختهاند و نتیجه این کار به اینصورت درآمده که تلفنهای عمومی منظم نیست و پول مردم را قبل از آنکه مکالمهای کنند میخورند!
برسر تعیین محل نصب کیوسکهای تلفن نیز میان مردم اختلاف نظر وجود دارد. یک روز جمعی با تنظیم استشهاد درخواست میکنند که کیوسک در فلان نقطه باشد و شرکت تلفن براساس اظهارات آنها محل کیوسک را تغییر میدهد ولی یک هفته بعد جمعی دیگر در جهت مقابل اقدامات آنها عمل میکنند و شرکت را ناچار میسازند که باز محل کیوسک را تغییر بدهد.
روزنامه اطلاعات-پنجشنبه 11 شهریور 1344