واشنگتن پست (امریکا):
ترامپ در نظر دارد با فروش جنگندههایش به امارات، به این کشور بابت عادیسازی روابطش با اسرائیل کمک کند. اما به باور ناظران این اقدام تنها باعث به راه افتادن مسابقه تسلیحاتی بین کشورهای مختلف خاورمیانه خواهد شد و منطقه را با دردسر جدیدی مواجه خواهد کرد.
چاینا دیلی (چین):
چین و اتحادیه اروپا همانطور که از قبل برنامهریزی شده بود، نشست اقتصادی خود را برگزار کردند و با وجود مخالفتهای امریکا و سنگاندازیهای این کشور، دو طرف توافق کردند بر میزان همکاریهای استراتژیک خود افزوده و تبدیل به شرکایی اقتصادی شوند.
ایندیپندنت (بریتانیا):
نمایندگان مجلس عوام با وجود مخالفت با بخشهایی از لایحه برگزیتی بوریس جانسون که معتقد بودند، باعث ضعیف شدن بریتانیا در جهان میشود، با آن موافقت کردند. با این حال اصلاحیه این لایحه هفته آینده به مجلس عوام میرود و بعد از موافقت با آن تبدیل به قانون میشود.
10 نشانه خودکامگی در دونالد ترامپ
گروه جهان/ ناظران مسائل امریکا، از مدت ها پیش از آنکه «دونالد ترامپ»، بر کرسی ریاست جمهوری امریکا بنشیند، نگران تمایلات دیکتاتورمآبانه وی بودند. آنها که سالها اقدامات و رفتارهای این تاجر موفق را رصد میکردند، اسناد معتبری از خودشفتگیهای او در دست داشتند. برای درک تمایلات دیکتاتوری ترامپ کافی است به 10 نشانه توجه شود.
1. ارعاب رسانهها
این تاکتیک از همان نخستین روزهای حضور ترامپ در کاخ سفید شروع شد. او در توئیتهایش بارها از واژه «اخبار جعلی» استفاده کرد و شماری از رسانهها را به نخستین میهمانیاش راه نداد و حتی آشکارا به برخی از صاحبان رسانهها همچون واشنگتن پست و سی ان ان حمله کرد. او بعدها به خبرنگار «پی بی اس» گفت: «میدانی چرا این کار را کردم؟ چون میخواهم همه شما را رسوا کنم تا هر وقت چیزی علیه من نوشتید کسی باور نکند.»
2. ساخت رسانهای محبوب برای خود
ترامپ با وجود همه مخالفتها و توهینهایی که به رسانهها میکرد، تلاش کرد یکی از این رسانهها را به عنوان رسانه محبوب خود لقب دهد و به این ترتیب این رسانه را در اختیار خود بگیرد. البته پیش از آن برخی معتقد بودند که وی قصد دارد رسانهای را احداث کند. اما او به جای صرف هزینه برای این کار، فاکس نیوز را به سمت خود کشید و از آن رسانهای ساخت که به عنوان رسانه مورد حمایت ترامپ شناخته میشود.
3. سیاسی کردن ارتش و آژانسهای امنیتی
طبق قوانین امریکا رئیس جمهوری این کشور شاید فرمانده کل قوا باشد، اما زمانی که قرار است کارکنان هر کدام از این قوا سوگند وفاداری یاد کنند، به قانون اساسی قسم میخورند و نه رئیس جمهوری کشور. اما ترامپ در سالهایی که در کاخ سفید بود، با نادیده گرفتن چنین بندی هر کدام از کسانی را که در سمتهای عالی این بخشها بودند، مجبور میکرد در کنار سوگندی که خورده بودند، سوگند وفاداری به وی را نیز بر زبان آورند.
4. سوءاستفاده از خدمات نظارتی دولت
هنوز نمیدانیم که آیا ترامپ از اف بی آی، سازمان سیا ویا دیگر ادارات نظارتی برای جاسوسی از جو بایدن، رقیب انتخاباتی خود استفاده میکند یا نه. اما بخوبی میدانیم که او از این نهادها برای جاسوسی از معترضانی که به خیابانها میروند، استفاده میکند. او حتی با سوء استفاده از قدرتی که در دست دارد، در حمایت از راست گرایان افراطی گفته است، میتواند چپگرایان افراطی (آنتیفا) را تروریستی اعلام کند.
5. پاداش به متحدان و مجازات دشمنان
باید اعتراف کرد، سند محکمی که چنین چیزی را نشان دهد، در دست نداریم. البته گاه چیزهایی شنیده میشود که باور کردن آنها سخت است. مثل شایعات مربوط به پرداخت بدهیهای هتل ترامپ در واشنگتن. اما برخی از این شنیدهها جدی تر هستند و میتوان در مورد آنها تأمل کرد. اخیراً اندیشکده بروکینگز در تحقیقاتی اعلام کرده بود که ترامپ در بحران کووید19 به برخی شرکتهایی که نزدیک به او بودهاند، تحت عنوان مبارزه با کرونا بودجههایی کلان داده است. اما در نقطه مقابل کسانی را که دشمن خود قلمداد کرده است، مورد تنبیه قرار داده است. برای مثال ترامپ معتقد است، گوگل دشمن اوست بنابراین در جهت تنبیه این شرکت فناوری به ویلیام بار دستور داد تا اقدامات قانونی علیه آن و آنچه وی انحصار گرایی گوگل خوانده انجام دهد.
6. مداخله در دیوان عالی
ترامپ برای رسیدن به مقاصد خود دست به نفوذ در دیوان عالی امریکا زده و در مدتی که در کاخ سفید بوده، دو قاضی مورد حمایت خود را وارد دیوان عالی کرده است تا براحتی بتواند از سد دیوان عالی در اقداماتی که انجام میدهد اما ممکن است در دادگاههای ایالتی با مشکل مواجه شود، عبور کند. این مسأله آنقدر جدی است که اگر ترامپ در انتخابات 2020 پیروز نشود، دیوان عالی میتواند مدعی تقلب و مشکلات انتخاباتی در برخی از ایالتها شود.
7. قانون در خدمت «من»
اسناد و مدارک در این خصوص فراوان است. کافی است نگاهی به اظهارات ترامپ و اقداماتش در مقابل مهاجران، معترضان و حتی بایدن - که ترامپ او را خوابآلود میخواند- بیندازید و ببینید چگونه چشمش را به روی سایر مسائلی که خلاف قانون هستند، میبندد. در واقع او از قانون فقط در جایی نام میبرد که به نفع اوست. برای مثال چپهای افراطی تروریست هستند و باید با آنها مبارزه کرد. اما راستهای افراطی تروریست نیستند و باید با آنها ولو اگر کشتار میکنند، ابراز همدردی کرد.
8. سیستم تقلب
وقتی میبینید در نیویورک تایمز نوشته میشود، آماده نافرمانی مدنی بعد از انتخابات باشید، باید بدانید که در مشکلی عظیم به سر میبریم. این یعنی ترامپ خود را آماده کرده است، ولو با تقلب در انتخابات پیروز شود. زیرا با کارنامهای که به جا گذاشته، بویژه در بحران کرونا که احتمالاً تا زمان انتخابات باعث مرگ 200 هزار امریکایی میشود، مشخص است که رأی آوردن او دشوار است. او این بار حتی نمیتواند امیدوار باشد که رأی الکترال کالجها را هم در دست داشته باشد.
9. هراسافکنی
وقتی شخصی مثل ترامپ در انتخابات شانسی برای پیروزی ندارد، چه باید انجام دهد؟ خیلی ساده: او میتواند به مردم این باور را دهد که اگر نباشد، همه کشور به هم میریزد و دشمنانی که او با آنها مبارزه میکند، مثل مسلمانان و مهاجران و مکزیکیها، آنها را میکشند.
10. شیطانی معرفی کردن مخالفان
همه سیستمهای کلاسیک دیکتاتوری این کار را میکنند. آنها دشمنان خود را همدستان شیطان مینامند. نمونه این رفتار در ترامپ را میتوان در سخنرانی او در راشومور در 4 جولای دید. او در این سخنرانی معترضان به نژادپرستی در امریکا را جمعیت خشمگینی نامید که در حال نابود کردن یادبودهای مقدس هستند.
منبع: Foreign Policy
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
پیشنهاد خروج زودهنگام از نشست کانادا
من تلاش کردم بفهمم که آیا ترامپ واقعاً یک بیانیه پایانی برای اجلاس گروه 7 میخواهد و این بیانیه برایش مهم است و میخواهد برای رسیدن به آن باز هم امتیاز بدهد یا اینکه تفاوتی برایش ندارد. من نمیتوانستم در این زمینه حدسی بزنم اما ترامپ که دوباره خود را سر حال و آماده کرده بود، اهمیت موضوع را بخوبی درک نمیکرد. تا زمانی که من خودم را به سالن برسانم و به هیأت امریکایی ملحق شوم، ترامپ و کادلو از بخشهایی از مواضعمان که در گذشته برای به دست آوردنشان جنگیده بودیم، عقبنشینی کرده بودند. من در یک لحظه مجبور شدم در مخالفت با یکی از نظرات آلمانها درباره سازمان تجارت جهانی مداخله کنم و دیدگاههای خودم را بگویم ولی به نظر میرسید که کسی در هیأت امریکایی اصلاً متوجه نبود که موضوع چیست. این تجربه نشان داد که این فقط ترامپ نبود که جزئیات تخصصی و فنی را که کارشناسان و نمایندگان دولتها بحث میکردند، نمیفهمد، بلکه دیگران هم چندان در موقعیت بهتری نبودند. در نهایت حدود ساعت 11 شب سران کشورها موافقت کردند که نمایندگان و کارشناسانشان کار را ادامه دهند که آنها هم وظیفهشناسانه تا ساعت پنج و نیم صبح شنبه سرگرم کار روی بیانیه و اسناد پایانی اجلاس سران گروه 7 بودند. دلم میخواست بگویم؛ «چرا خودمان را اذیت میکنیم؟ اجازه بدهید اصلاً بیانیه مشترک نداشته باشیم.» شاید این کار باعث شود که کانادا و اروپاییها کوتاه بیایند. اما همان گونه که جیمز بیکر (وزیر خارجه جورج بوش پدر) همیشه به من گوشزد میکرد، «من آن کسی نبودم که مردم به او رأی داده بودند.» بنابراین همه ما باید در مقابل آنچه که رئیس جمهوری به عنوان منتخب مردم میخواست، تسلیم میشدیم.
من حدود ساعت هفت و 20 دقیقه صبح کادلو و نماینده خودمان را در بخش تنظیم پیشنویس بیانیه ملاقات کردم و آنها تأیید کردند که در طول شب اتفاق مهمی نیفتاد و پیشرفت خاصی حاصل نشد. از آنجا که ترامپ دیر از خواب بیدار شد، ما دیگر جلسه توجیهی خودمان را قبل از شروع به کار مجدد اجلاس سران، برگزار نکردیم و من همچنان بر این عقیده بودم که ترک «شارلووی» (محل برگزاری اجلاس) بدون توافق بر سر یک متن مشترک، اهمیت چندانی ندارد و میخواستم مطمئن شوم که ترامپ تأثیرات و پیامدهای چنین اتفاقی را بخوبی درک میکند. البته ما هرگز در این باره با هم صحبت نکردیم، در عوض من پیشنهاد کردم که ما زمان خروجمان از کانادا را تا ساعت 10 و نیم صبح جلو بکشیم تا شاید آنها به خاطر کمبود وقت مجبور شوند به یک جمعبندی و تصمیم مشخص برسند.
بر اساس برنامه قبلی نیز قرار بود ما پیش از پایان کامل برنامههای اجلاس گروه 7 کانادا را ترک کنیم تا بتوانیم در وقت مناسبی در عصر روز یکشنبه به سنگاپور برسیم. بنابراین پیشنهاد من صرفاً ترک کانادا کمی زودتر از وقت قبلی بود. برنامه من این بود که بتوانیم ترامپ را کمی از فضای بحثهای داغ در محل اجلاس سران دور کنیم تا او بتواند در فضای آرامتری درباره بیانیه مشترک تصمیم بگیرد. کِلی و کادلو هم با این برنامه موافق بودند.