تماشای شعلههای تلخ سینما رکس
محسن بوالحسنی
خبرنگار
خبر مسرت بخشی که در این روزهای تلخ، کام ایرانیها را شیرین کرد این بود که دو فیلم سینمایی ایرانی در بخش جنبی جشنواره ونیز جایزه دریافت کردند اولین فیلم . فیلم دشت خاموش به کارگردانی احمد بهرامی بود که جایزه فیپرشی (جایزه انجمن جهانی منتقدان) را هم در این بخش دریافت کرد.
و جایزه دیگر مربوط به فیلم سینمایی «جنایت بیدقت» به نویسندگی نسیم احمدپور و شهرام مکری بود که جایزه بهترین فیلمنامه اورژینال را از انجمن منتقدان مستقل در جشنواره «ونیز» دریافت کرد. فیلمنامهای جایزه میگیرد که تا آنجا که در خبرها و نقلقولها آمده، داستان ویژهای هم دارد؛ داستانی که میتوان گفت برای اولین بار است کسی جرأت و جسارت پرداختن به آن را پیدا کرده است. «سینما رکس» بعد از آتش گرفتن و شعلهور شدن جانهای بسیار، خاموش شد و این خاموشی مطلق، دههها طول کشید و حالا برای اولینبار مکری و تیماش قرار است روایتی از آن تلخی بیانتها را پیش روی مخاطب سینما قرار دهند و باید منتظر ماند و دید او از این روایت تلخ، چه چیزی را در قاب و قالب سینما تعریف کرده که به گفته خودش نه به اندازه ماجرای سینما رکس تلخ، اما گویای روایتی امروزی از چهل سال پیش است. چند سال پیش به مناسبت 28 مرداد 57، از چند کارگردان و نویسنده ایرانی مثل رضا امیرخانی، محمدعلی نجفی، داریوش فرهنگ و... درباره «چرا با توجه به پتانسیلهای دراماتیک این ماجرا، در سینمای ما هرگز به آن پرداخته نشده است» سؤال پرسیده شد که پاسخ همگی بیانگر حساسیتهای ویژه برای پرداختن به این مسأله در قالبهای هنری بود. فیلم شهرام مکری درست زمانی ساخته و در نهایت در جشنواره ونیز اکران شد و جایزه گرفت که کریم نیکونظر هم کتابی جامع، جذاب و روایتگونه از تمام زاویههای شفاف و غیرشفاف این فاجعه منتشر کرده و در فاصله کوتاهی پس از انتشار، چند بار تجدید چاپ شده است.
به نوعی شاید بتوان گفت امروز به آن درجه از ظرفیت رسیدهایم که یکبار برای همیشه «سینما رکس» را پیش روی خود بگذاریم و تاریخ و آدمهایش را در این دوران قضاوت کنیم.
محمدمهدی عسگرپور در گفت و گو با «ایران» از دیپلماسی فرهنگی سینما میگوید
تریبون سینماگران نافذتر از دادوستدهای سیاسی است
نرگس عاشوری
خبرنگار
«پرچم ایران زیر درخشش نورافکنها بر فراز کاخ جشنواره به اهتزاز درآمد و چنان صحنه پرشکوهی پدید آمده بود که دوست داشتیم به همه بگوییم: «ما ایرانی هستیم!»» حس و حال نهفته در این عبارات که بخشی از صحبتهای عباس کیارستمی بعد از دریافت نخل طلا برای فیلم «طعم گیلاس» با مجله «گزارش فیلم» است را حالا خیلی از سینماگران ما تجربه کردهاند. اما تجربه اغلب آنها در مواجهه با واکنش مسئولان و عامه مردم بعد از دریافت جایزه، متفاوت از جنس تجربه کیارستمی است. طوری که اصغر فرهادی بعد از کسب موفقیت فیلم «فروشنده» در این جشنواره میگوید «هنگامی که از کن به ایران بازگشتیم در فرودگاه به شهاب حسینی گفتم که همین مسیر را عباس کیارستمی به همراه نخل طلا آمده اما عدهای در فرودگاه ایستاده بودند تا او را بزنند.» حس عمومی جامعه بعد از موفقیتهای اصغر فرهادی در اسکار گویای این واقعیت است که در چند سال اخیر جوایز بینالمللی سینما برای علاقهمندان نه چندان جدی سینما هم مهم شده است. با وجود این هنوز هم شناخت اهمیت حضور بینالمللی سینمای ایران و جوایزش و باور این نکته که اهالی سینما میتوانند سفیران شایسته ایران در مجامع بینالمللی باشند نیازمند فرهنگسازی است. اولین دوره مراسم تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بینالمللی در سال 2019 که شامگاه جمعه 21 شهریورماه همزمان با روز ملی سینما به همت جشنواره جهانی فیلم فجر برگزار شد تلاشهایی در همین راستاست. در این باره با محمدمهدی عسگرپور دبیر سی و هشتمین جشنواره جهانی فیلم فجر گفتوگو کردهایم.
اغلب اهالی سینما پشت تریبون از جای خالی چنین مراسمی گفتند. به گفته نرگس آبیار در تمام این سالها از موفقیتهای بینالمللی اهالی ورزش در برنامههایی ویژه تقدیر شده اما موفقیت بینالمللی سینما گویا فقط برای علاقهمندان سینما و اهالی آن اهمیت دارد. چرا در سیاستهای کلان اهمیت این حضور پررنگ نشده است در حالی که موفقیتهای بینالمللی سینما هم فرصتی است برای ایجاد شور و شوق ملی. همان چیزی که اتفاقاً ملت ایران به آن نیاز دارد.
افتخارات سینمای ایران در تمام حوزهها کوتاه، بلند، مستند، داستانی و... کم نیست. خیلی هم زود شروع شد. در دهه 60 و در روزهایی که کشور درگیر جنگ بود. متأسفانه از دورهای سینما هم مثل خیلی از داشتههایی که قدرش را نمیدانیم فدای منازعات گروهی و جناحی شد. گروههای سیاسی برای تخطئه گروه دیگر با محصولات آن دوره که مهمترینش سینماست، برخورد میکنند. در این میان به یک نکته دیگر هم از سر غفلت و کم آگاهی دامن زده شد. عمده آثار به نمایش در آمده در فستیوالهای جهانی، فیلمهای انتقادی نسبت شرایط موجود است. اینگونه نیست که فقط فیلمهای ایرانی بازتابدهنده نقاط ضعف باشند و محصولات کشورهای دیگر پروپاگاندا. بررسی علمی و آماری تأییدکننده این واقعیت است که سینمای ایران نجبیبتر از بقیه آثار شرکتکننده در این جشنوارههاست. اما در منازعات آمار و تحقیق و بررسی علمی محلی از اعراب ندارد. میدان منازعه میدان تکهپرانیهای سیاسی و درگیریهای احزاب است. در تمام سالها بخصوص در دوره حضورم در فارابی شاهد بودم که افتخارات سینمایی چه تأثیر مثبتی در سطح بینالملل دارد. دیپلماتها میگفتند که فلان فیلم سینمای ایران که اتفاقاً در داخل کشور انگ سیاهنمایی خورده نمایشش در کشور فرانسه باعث گشایش در مذاکرات شده و ما را در اهداف سیاسیمان یک قدم جلوتر برده است. احساس کردم برگزاری چنین برنامهای در کنار جشنواره جهانی فیلم فجر میتواند فضایی ایجاد کند تا اهمیت موضوع روشن شود و راجع به آن فکر کنیم. این برنامه قرار بود در زمان جشنواره برگزار شود که با توجه به تعویق یکساله جشنواره و نبود جشنی برای پاسداشت روز ملی سینما، تصمیم بر آن شد که در این روز با تمام پروتکلهای بهداشتی برنامه را برگزار کنیم.
در همین ابتدای کار و برگزاری اولین دوره این رویداد با چالش هم مواجه شدهاید. از جمله اینکه دو تشکل صنفی مستندسازان با صدور بیانیه از جای خالی افتخارآفرینهای بینالملل سینمای ایران در عرصه فیلم مستند، کوتاه و انیمیشن گلایه کردهاند.
من میپذیرم که باید به برخی مسائل هم توجه میشد ولی خب مجالش وجود نداشت. مستندسازان بیانیه دادهاند و لابد دوستان فعال در حوزه انیمیشن و فیلم کوتاه هم همین توقع را دارند. در بیانیهشان هم درکنار نقدشان از برخی لفاظیها و کلمات نابجا استفاده کردند که پاسخ من برای آنها بماند برای جای دیگر. اگر قرار بود در یک مراسم از تمام این آثار تقدیر شود برنامه از 8 شب تا دو نیمه شب طول میکشید. لابد برای آنها مهم نیست چون صرفاً به منافع صنفی خود فکر میکنند. مگر مستندسازان جشنواره و جشن مستقل ندارند. «سینما حقیقت» و جشن مستندسازان باید همین کارکرد راهم داشته باشد اما گاهی زیادهخواهیها باعث میشود واقعبین نباشیم. بدانیم اظهارنظرهای غیرکارشناسانه برگزارکنندگان را دلسرد میکند. ممکن است مدیران را به این نتیجه برساند که سال آینده چنین مراسمی نداشته باشیم. فیلمسازی با ژست فرهنگیاش فکر میکند نباید به برنامه بیاید اما بلافاصله بعد از برنامه، تأکید میکنم بلافاصله بعد از برنامه درفاصله 200 متری محل برگزاری هدیه نقدی خودش را دریافت میکند. اینها مسائل دردآور درونی خودمان است که البته شاید با برگزاری متعدد بخشی از آن حل شود. نکته مهم اینکه بسیاری از این بدآموزیها حاصل سوءمدیریتها است. مدیریتهایی که با باج دادن یا جابهجایی برنامه به خاطر یک صنف و یک شخص مسیر برنامه را تغییر دادند، باعث این بدآموزی شدند.
برخی معتقدند سینماگران بهترین سفیران ایران هستند. نمونه اخیرش جشنواره ونیز است که شهرام مکری و مجید مجیدی از تریبون این جشنواره برای منافع ملی و مردم ایران و تحریمها استفاده کردند. صحبتهایی که در نشستهای خبری مطرح میشود فقط بازتاب رسانهای دارد یا میتواند کارکرد حتی سیاسی هم داشته باشد.
کارکردهای متنوع و متفاوتی دارد. برخی اوقات میتواند کارکرد سیاسی گسترده هم داشته باشد. دوربین خبرنگارهای چندین کشور به طور همزمان تریبون اکادمی اسکار و جشنواره برلین و کن و... را پوشش میدهد. این رویدادها برای مردم جهان، سیاستمداران و اهالی فرهنگ بخصوص آنهایی که در حوزه خودشان تأثیرگذارند مهم است. کشوری که آثار سینماییاش به بخش اصلی جشنواره راه پیدا کرده از نظر آنها کشور قوام یافتهای به نظر میرسد. این موفقیت را فقط پای تلاشهای فردی یک فیلمساز نمیگذارند باورشان این است که او لابد نماینده یک کشور توسعه یافته است که چنین تولیدی داشته. یک سیاستمدار ممکن است از تریبون خودش نکتهای درباره تحریمها بگوید اما اظهارات او در لایههای اهداف سیاسی و بگومگو و گفتمان محدوده سیاست قرار میگیرد. اما درباره هنرمندان اینطور نیست. در تازهترین مورد صحبتهای مجید مجیدی و پیش از آن فرهادی و کیارستمی و خیلیهای دیگر کارکردش دهها برابر تریبونهایی است که سیاستمدارهای ما از آن استفاده کردهاند. این کوچک شمردن تریبون سیاستمداران نیست در واقع اهمیت حوزه فرهنگ است که باید جدیتر گرفته شود.
تعویق یکساله جشنواره جهانی فیلم فجر برای آنهایی که عموماً با هزینه جشنواره همه چیز را میسنجند ممکن است این سؤال را ایجاد کند که مگر غیبت یک ساله جشنواره چه تبعاتی داشت که اصرار بر برگزاری این جشنواره داشته باشیم. آیا این غیبت یک ساله میتواند ملاک سنجش تبعات حذف جشنواره باشد؟
در حوزه فرهنگ و هنر اندازهگیری بود و نبود یک رویداد خیلی سخت است. ممکن است برخی فکر کنند اصلاً با نبود جشنواره فیلم فجر یا بالاتر از آن تولید نشدن آثار سینمایی یا حتی تلویزیونی چه اتفاقی میافتد. ما که زندهایم و زندگیمان روی روال است. این نگاه نسبت به هر پدیده فرهنگی خیلی بدوی است. در حالی که تأثیرگذاری فرهنگ بطئی است. یک فیلم ممکن است سالها بر رفتار آدمها تأثیر بگذارد. مدل مو و پوشش یا تکهکلام فیلمی که 60 سال پیش ساخته شده هنوز کارکرد دارد و جزو ذات زندگیمان شده است. تولید، پخش و جشنوارهها اکوسیستمی میسازند که هر کدامشان به رشد دیگری کمک میکند. پیامد حذف هرکدامشان نه بلافاصله بلکه در میان مدت مشخص خواهد شد.
یعنی برگزاری این چند دوره مستقل جشنواره آنقدر در دیپلماسی فرهنگی تأثیرگذار بوده که اگر روزی حذف شود منتظر تأثیرات آن در سالهای آینده باشیم.
از بدترین حالت مثال میزنم. فرض کنید دو کشور در حال مخاصمه هستند. در یکی از کشورها رویداد بینالمللی با حضور میهمانانی از قارههای مختلف برگزار میشود و کشور دیگر فاقد هر رویداد بینالمللی است. نام و سرنوشت کدام کشور برای چهرههای فرهنگی تأثیرگذار دیگر کشورها، آشناتر و مهمتر است. سابقه حضور میهمانان فرهنگی در کشورمان نشان داده که هر کدامشان به کشورشان که برگشتهاند بازتاب دهنده نکات مثبت فرهنگ ما بودهاند. در دوره مدیریت من در خانه سینما، زمانی که اعضای آکادمی اسکار به ایران آمدند، خانم هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه مخالفتش را نسبت به حضور این اعضا در ایران اعلام کرد. اگر چه بلافاصله وزارتخارجه این کشور در پیامی عنوان کرد که این نظر شخصی وزیر است و ربطی به کل وزارتخانه ندارد. از سوی دیگر در کشور خودمان هم مخالفان سرسختی از جمله آقای شمقدری داشتیم. رئیس آکادمی اسکار که به نوعی هموزن وزیر فرهنگ است در دو سه نوبت در ارتباط تلفنی بامقامات کشورش از شرایط حضورشان در ایران تعریف کرد. وارن بیتی همسر خانم آنت بنینگ با او تماس گرفته بود و گفته بود که شنیدهام شما در هتل در محاصره هستید و قرار است زندانی شوید. ایشان در پاسخ گفتند که ما در راه بازار هستیم و بعد هم نمایش فیلم داریم. میخواهم بگویم آنجا جو خبری دیگری وجود داشت و خبرهایی که از اینجا مصادره میشد کاملاً متفاوت بود. اعضای این آکادمی در یک فضای آرام و حرفهای از مکانهای فرهنگی سینمایی بازدید کردند، فیلم دیدند با سینماگرها دیدار داشتند و بعد هم به کشورشان برگشتند. در تمام مصاحبههایشان جز نکات مثبت از ایران سخنی نگفتند. بازتاب صحبتهای اعضای آکادمی اسکار که به ایران آمدند مهم است و در خاطرهها میماند یا صحبتهای سیاستمدارانی که حرفهایشان به داد و ستدهای سیاسی بند میشود.
همزمانی جشنواره جهانی فیلم فجر با انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده ممکن است تغییری در زمان برگزاری جشنواره ایجاد کند.
در کشور ما که برگزاری یک رویداد فرهنگی کار سادهای نیست این همزمانی سختیهای زیادی خواهد داشت اما یک پیام شاخص هم میتواند داشته باشد آنقدر توسعهیافته هستیم که انتخابات ریاست جمهوری روی مهمترین رویداد بینالمللی سینماییمان تأثیر نگذارد.
پیشبینی میکنید که به لحاظ حمایتی زیر سایه انتخابات قرار نگیرید؟
ما سالهاست با امید کار و زندگی میکنیم. اگر چه دولتها وقتی به روزهای پایانی میرسند در برخی بخشها انگیزههایشان کمتر میشود اما میدانند که بعدها قضاوت میشوند که آیا نزدیک ایستگاه آخر ترمز دستی کشیدهاند یا نه؟! حالا که قضاوت میشوند باید به این مسائل توجه کنند.
وزیر فرهنگ: دیپلماسی سینما قویترین دیپلماسیهاست
اولین دوره تجلیل از افتخار آفرینان سینمای ایران در عرصه بین المللی برگزار شد
مراسم اولین دوره تجلیل از افتخارآفرینان سینمای ایران در عرصه بینالمللی در سال 2019 به مناسبت ۱۲۰ سالگی سینمای ایران شامگاه جمعه 21 شهریورماه همزمان با روز ملی سینما به همت جشنواره جهانی فیلم فجر، بنیاد سینمایی فارابی و منطقه فرهنگی و گردشگری عباس آباد و همراهی خانه سینما با حضور مسئولان و سینماگران در باغ هنر برگزار شد. در ابتدای برنامه از هنرمندانی که به عنوان داور در جشنوارههای جهانی حضور داشتند تقدیر شد. به جز فاطمه معتمدآریا و رضا میرکریمی؛ ویشکا آسایش، رخشان بنیاعتماد، بهناز جعفری، پوران درخشنده و مجید مجیدی از جمله هنرمندان تقدیر شده در این بخش بودند که در مراسم حضور نداشتند. در بخش دیگر برنامه پس از پخش کلیپی با صدای پرویز پرستویی و غزل شاکری از مدافعان سلامت تقدیر شد. مرضیه برومند اجرای این بخش را برعهده داشت و محمدعلی نجفی، حامد بهداد و نرگس آبیار دیگر سینماگرانی بودند که در این بخش روی سن آمدند. برومند در پایان برنامه از استاد محمدرضا شجریان یاد و برای او آرزوی سلامتی کرد. پخش کلیپی با صدای وحید جلیلوند با موضوع محرم، کلیپی از فیلمهای خاطرهانگیز تاریخ سینمای ایران با خوانش متنی از صابر ابر در فیلم «اینجا بدون من» و همچنین کلیپی از درگذشتگان سینمای ایران از دیگر بخشهای جنبی مراسم بود. محمدمهدی عسگرپور برای پرهیز از طولانی شدن برنامه از سخنرانی انصراف داد و پیروز حناچی شهردار تهران و سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها سخنرانان برنامه هم کوتاه سخن گفتند. برخی از اهالی سینما زمان دریافت جایزه سخنانی کوتاه مطرح کردند.
پیروزحناچی: در حضور وزیر محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی قول میدهم که شهرداری تهران شرایط ساخته شدن کاخ جشنوارههای سینمایی را فراهم کند.
فاطمه معتمدآریا: شهرداری مسئول اتفاقات یک شهر است و جدا از انتظارات شهروندان درباره سلامت شهر، سلامت روان مردم و شهروندان نیز برعهده شهرداری است. این ارتباط نزدیک شهرداری با سینما، تئاتر و موسیقی بسیار مطلوب است.
رضا میرکریمی: امیدوارم دوباره کسب و کار مردم رونق بگیرد و هیچ پدری دست خالی به خانه نرود. در کنار بسامان شدن زندگی مردم، سینما نیز به رونق گذشته بازگردد.
احمد مسجدجامعی: خوب است که خانه شهریار عدل به یادگار برای تاریخ سینمای ایران باقی بماند.
مهناز محمدی: بیش از اینکه تشویق بشوم توبیخ شدهام؛ در اصل باید سال آینده از زندان آزاد می شدم و اگر اینجا هستم به دلیل لطف و پیگیری حبیب احمدزاده و پرویز پرستویی است که باعث شدند من آزاد شوم.
نرگس آبیار: همیشه وقتی ورزشکاران از رویدادی جهانی جایزهای دریافت میکنند در ایران نیز مورد تجلیل قرار میگیرند اما درباره سینماگران پیش از این چنین اتفاقی نمیافتاد و خوشحالم که این مراسم برگزار شد.
نوید محمدزاده: حتی آنانی که با سینمای ایران مخالف هستند، میدانند هر بار که ما از جشنوارههای خارجی جایزه دریافت میکنیم نام ایران را بالا میبریم. ما نمایندگان فرهنگی سینمای ایران هستیم.
سعید روستایی: فرهنگ جهانی سینما، بدون سینمای ایران چیزی کم دارد. کم نیستند ملتهایی که هنوز زبان سینما را نیاموختهاند و حضور نادرشان گذرا و بی تداوم است. با این حال تنها معیار ما برای اشاره به سینمای ایران حضور آن در جشنوارههای جهانی نیست. جشنوارههای جهانی اگر سالها میزبان آثار بزرگانی چون کیارستمی و فرهادی بودهاند دیرزمانی هم بی نصیب از آثار ارزشمند ناموری چون بهرام بیضایی بودهاند.
حامد بهداد: همه ما 80 میلیون نفر خیلی با هم یکی هستیم. روحمان با هم گره خورده. با هم خویشاوندیم. برای من دشوار است که لحظهای شاد باشم و تریبونی در اختیار داشته باشم اما یادی نکنم از کسانی که در زندان هستند. از همه کسانی که مَشتی و ذیصلاح هستند؛ تجدید نظر و مهربانی میخواهم. به نحوی دل ما را بشنوید. حرف ما را بشنوید.
سید عباس صالحی: ما وقتی با جهان بیرونی از طریق سینما ارتباط پیدا میکنیم جان و زبان ایرانی را با جهان ارتباط میدهیم. دیپلماسی فرهنگی ما از طریق سینما یکی از قویترین دیپلماسیهاست. دیپلماسی فرهنگی ایران در جهان دیپلماسی بی مزد و منت و کم هزینه است. کمتر حوزهای هست که چنین دیپلماسیای را پیش برده باشد.
به بهانه برگزاری نمایشگاه «همپای نور»
«همپای نور» تلألو عاشورا در زندگی است
مریم سادات گوشه
خبرنگار
«همپای نور» نمایشگاه جدید عبدالحمید قدیریان با 32 اثر نقاشی و با تکنیک رنگ روغن مدتی است که در موزه هنرهای معاصر فلسطین برپاست و تا 26 شهریور ماه هم ادامه دارد. «همپای نور» ادامه نمایشگاه «آسمان حسین» است که در سال 94 برپا شد. این هنرمند در نمایشگاه جدیدش که با محور محرم و عاشورا و تاسوعای حسینی است، تلاش کرده با دو عنصر تکرارشونده در کلیه نقاشیهای خود یعنی آسمان و نور مخاطب را به درک و فهم تازهای از قیام امام حسین(ع) برساند.
قدیریان در پاسخ به اینکه چرا نام نمایشگاه جدیدش را «همپای نور» گذاشته، به «ایران» میگوید: «سعی کردم به نور بهعنوان یک عنصر فعال و عملکننده در حیات آدمی بپردازم و امید به روزی که با این نور همراه شویم.»
این هنرمند ادامه میدهد:«نقاشیهای نمایشگاه جدیدم با عنوان «همپای نور» قدم بعدی و تکمیلکننده نمایشگاهی است که در سال 94 بهنام «آسمان حسین» برگزار کردم. نمایشگاهی که در آن به آسمان پرداختم و اکنون به نور اختصاص دارد.»
قدیریان در پاسخ به اینکه چرا این وجه از عالم هنر را انتخاب کرده است و بیشتر نقاشیهایش در بعد دینی و معرفتی است، میگوید: «میخواهم از طریق نقاشی جایگاهم را در عالم هستی پیدا کنم. سؤالات فلسفی در ذهن همه انسانهاست. هرکسی به نوعی و از طریقی با آن برخورد میکند. اما من مدیومی که برای فهم آن انتخاب کردم نقاشی است و قصد دارم از مجرای فضای دینی این سیر را بپیمایم. البته به این معنا نیست که من این سیر را رفته و به جایی رسیدهام بلکه به این بهانه خود را در فضای معرفتی قرار دادهام و دیگران را نیز با برپایی نمایشگاه دعوت میکنم تا به این بعد از دین که بسیار مغفول مانده توجه کنند.»
او در جواب این سؤال که برای رسیدن به این هدف مطالعاتی دارید؟ گفت: «در گذشته در کتابها بهدنبال جواب میگشتم ولی اکنون به این نتیجه رسیدهام که آن مطالعات کفایت نمیکند. برای همین سعی کردم بیشتر با روش قرآن پیش بروم. روشی که خدا دوست دارد و ما را دعوت به آن میکند.»
او در توضیح این مطلب گفت: «خدا دوست دارد که ما به آیاتش توجه کنیم و در آن تعمق و تفکر و تدبر کنیم. دقت کردن و حساس شدن به آیات الهی که در پیرامون ما رخ میدهد باعث میشود تا حدودی به برنامههای خداوند پی ببریم و سعی کنیم خود را با آن برنامهها همراه نماییم و این باعث رشد و تعالی است.»
قدیریان در ادامه سخنانش افزود: «هنرمندان هم مانند بقیه مردم از محیطی که در آن هستند تأثیر میگیرند. البته هنرمندان بیشتر از مردم عادی رنگ محیط را به خود میگیرند، اگر محیط مثبت باشد تأثیر مثبت و اگر منفی باشد تأثیر منفی بر آنها میگذارد، برای همین همنشینی با علما روی هنرمندان دینی بسیار تأثیر دارد. هنرمند چیزی را خلق میکند که با آن درگیر است.»
این نقاش هنرمند پیشتر تابلویی از امام حسین(ع) کشیده و در آن امام را در حالی که شمشیر در دست دارد و تنها در مقابل دشمنان مهاجم ایستاده و مقاومت میکند به تصویر کشیده است. او در پاسخ به اینکه چرا چنین اثری خلق کرده است؟ و آیا صرفاً به قیام عاشورا مربوط میشود؟ تصریح کرد:«آن تابلو را به یاد مقاومت بچههای لبنان و جهت ارتقای روحیه آنها، در جنگ 33 روزه کشیدم. زمانی که آنها تنها مانده بودند و در مقابل دشمن غدار ایستادگی میکردند. البته پیشنهاد کشیدن این تابلو را یکی از فرماندهان حزبالله به من داد و گفت، کاش تابلویی از تنهایی امام حسین(ع) بکشید که در مقابل دشمن ایستادگی میکنند. من هم این اثر را خلق کردم.»
قدیریان در آثارش تابلوهای بسیاری از شهدا دارد. آثاری که عموماً شهدا را آسمانی نشان داده است. مثل تابلوی شهید حججی. او در مورد خلق آثار شهدا میگوید:«شهدا چون زنده هستند و آسمانی شدهاند و در آسمانها هستند آنها را با ظاهری شاد و زنده در فضای آبی آسمان میکشم.»
او در پاسخ به اینکه چقدر توانسته است با نقاشیهایش پیام عاشورا را به نسل جدید منتقل کند؟افزود: «در خلق این گونه آثار هر مقدار که هنرمند در معرض معارف ناب اهل بیت قرار داشته باشد و آثارش را بر گرفته ومتأثر از آن، کار کند، میتواند مخاطبان بیشتری جذب کند. البته نوع نگرش هنری و تکنیک نیز در جذب مخاطب تأثیر دارد. فعلاً من قدمهای ابتدایی خود را در این زمینه برمیدارم و تلاش دارم مفاهیم الهی را درک کنم و آنها را به تصویر بکشم.»