ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اعلامیه شماره یک فرمانداری نظامی تهران و حومه
چون به موجب تصویبنامه هیأت دولت بهمنظور حفظ آرامش و امنیت عمومی و رفاه اهالی محترم پایتخت و حومه و جلوگیری از اعمال سوء و اخلالگری... مقررات حکومت نظامی در تهران و حومه برقرار میگردد و تصویبنامه دولت نیز از رادیو به استحضار عامه رسیده است. اینک لازم میداند موارد زیر را جهت اطلاع اهالی محترم پایتخت اعلام و انتظار دارد که در حفظ نظم و آرامش با مأموران انتظامی نهایت درجه همکاری فرمایند. 1- از این تاریخ تا صدور اعلامیه ثانوی از ساعت ۲۲ (۱۰ شب) تا 5 صبح عبور و مرور در شهر و حومه مطلقاً ممنوع است و چنانچه به دستور توقف مأموران انتظامی توجه ننمایند به سوی آنان تیراندازی خواهد شد. 2- اجتماعات به کلی قدغن است و افراد و اشخاص حق توقف و اجتماع در معابر را نداشته و با اولین اخطار مأموران انتظامی باید فوراً متفرق شوند. 3 - افرادی که شغل و کار آنها ایجاب میکند هنگام شب از خانه خارج شوند از قبیل اطبا و داروسازان و غیره باید اجازه مخصوص از فرمانداری نظامی تحصیل نمایند.
اینک چند ماده از قانون حکومت نظامی مصوب ۲۷ سرطان 1290 جهت استحضار عامه در زیر درج میگردد: ماده 4 - اشخاصی که عملاً بر ضد دولت مشروطه و امنیت و آسایش عمومی اقدام و خیانت آنها مدلل شده باشد محکوم به قتل خواهند شد.
ماده 5- به اشخاصی که سوءظن مخالفت با دولت مشروطه و امنیت و انتظام عمومی در حق آنها بشود، قوه مجریه حق توقیف آنان را خواهد داشت و پس از توقیف استنطاق آنان شروع میشود. هر گاه در استنطاق سوءظن به کلی رفع نشود شخص مظنون در توقیف باقی و بعد از اختتام حکومت نظامی به عدلیه تسلیم خواهد شد. ماده ۷- مأمورانی که تأمین شهر به عهده آنان واگذار است در صورت سوءظن حق دخول به منازل و اجرای تحقیقات را خواهند داشت. در صورت مخالفت و مقاومت جبراً میتوانند داخل شوند و مخالف و مقاوم قهراً دستگیر و موافق حکم محکمه نظامی قویاً سیاست خواهند شد.
ماده 10- اجتماعات و انجمنها در مدت حکومت نظامی باید به کلی موقوف و متروک گردد.
فرماندار نظامی تهران و حومه
سپهبد [نعمت الله] نصیری
16 خرداد1342
قیام پانزدهم خرداد، آغاز پایان
تولد یک انقلاب
لیلا ابراهیمیان/ انقلاب سفید به قیامی خونین رسید؛ مدتها بود که صحنه سیاست در ایران شکل اعتراض و قیام به خود گرفته بود. از همان زمان که اسدالله علم از تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی خبر داده بود، از زمستانی که رفراندوم انقلاب سفید برگزار شد و قرار بود آینده سیاسی ایران را تغییر دهد این تغییر اتفاق افتاد و در جدال شاه با روحانیت، او پیروز میدان نبود. بهار سال 1342 با تحریم نوروز آغاز شده بود و روزهای پایانیاش به قیامی خونین رسید. دو روز بعد از عاشورای سال 1342، خبر بازداشت حضرت امام خمینی(ره) منتشر شد؛ امام سیزدهم خردادماه، روز عاشورا در مدرسه فیضیه سخنرانی تاریخی در اجتماع گروه زیادی از مردم قم و روحانیون و هیأت های عزاداری که از تهران و سایر شهرستانها به قم آمده بودند، ایراد کردند. سخنرانیای که سبب شد روز پانزدهم خردادماه ایشان دستگیر شوند؛ خبر که منتشر شد اعتراضات گستردهای در قم، تهران، ورامین، مشهد و شیراز آغاز شد که به کشته شدن جمع زیادی از تظاهرکنندگان انجامید.
مراسم عزاداری روز عاشورا و روزهای بعد به صحنه تظاهرات سیاسی علیه رژیم شاه تبدیل شده بود. در تهران دستههای عزادار تصاویر متعددی از امام خمینی در دست گرفتند؛ آنها شعار میدادند: «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو»، «خمینی بتشکن ملت طرفدار تو، میرود میرود دشمن خونخوار تو»، «مرگ بر این دیکتاتور». دسته عزاداران از خیابانهای مرکزی شهر عبور کرده به مقابل کاخ شاه (کاخ مرمر) رسیده بودند؛ شعارها کوبنده بود.
در این بین روز چهاردهم خردادماه دانشجویان دانشگاه تهران هم به جمع تظاهرکنندگان پیوسته و شعارهایی به نفع امام میدادند اما نیروهای انتظامی و نظامی بنا بر دستور، نظارهگر تظاهرات بودند. آنها از درگیری اجتناب میکردند. رژیم مراسم روز تاسوعا، عاشورا و تظاهرات دو روز بعد را تحمل کرده بود و برنامههایی غیر سیاسی از رادیو پخش میشد. اما نیمه شب پانزدهم خرداد مخفیانه امام خمینی را دستگیر کردند. خبر که بین مردم پیچید آنها به طرف صحن مطهر حرکت کردند. جمعیت ناراحت در نخستین ساعات صبح روز ۱۵ خرداد شعار میدادند: «مرگ بر شاه، درود بر خمینی» و «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم: یا مرگ یا خمینی»؛ آنها به منزل مراجع رفتند و بهدنبال حاج آقا مصطفی خمینی (فرزند ارشد امام) به طرف صحن مطهر حضرت معصومه(س) به راه افتادند.همان روز علمای تراز اول قم هم در منزل آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی جمع شدند برای انتشار اعلامیهای؛ آنها خواستار آزادی فوری امام خمینی(ره) شدند. ساعتی بعد تظاهرکنندگان از صحن علنی مسجد خارج شدند؛ زنان هم حضوری پررنگ داشتند. مردم به نظامیان حمله کردند و پاسخ گلوله بود. دیوار صوتی شکسته بود و تا ساعت پنج بعدازظهر درگیری ادامه داشت.
تهران هم روز پانزدهم خرداد ناآرام بود؛ دانشجویان دانشگاه تهران، کلاسها را تعطیل کرده و به خیابان آمدند. بارفروشان از مرکز شهر به حرکت درآمدند و همراه با جمعیت خشمگین که هرلحظه به تعدادشان افزوده میشد به سمت کاخ مرمر، اداره رادیو واقع در میدان ارک، اداره تسلیحات ارتش در میدان توپخانه حرکت کردند، اما پاسخ آتش گلوله و رگبار مسلح نظامیان بود. گروهی از مردم پیشوای ورامین که کفن پوشیده بودند در مسیر حرکت به تهران به گلوله بسته شدند. رژیم روزهای بعدی خشنتر و عصبیتر بود. دو روز بعد علم، در گفتوگو با روزنامه هرالد تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. مصر از اولین کشورهایی بود که محمدرضا شاه آن را متهم به دخالت در امور ایران و حمایت از انقلابیون و کمک مالی به آنها کرد؛ اینبار نام جمال عبدالناصر وشخصی بهنام عبدالقیس جوجو در میان بود. رسانههای رژیم ادعا کردند که شخصی بهنام عبدالقیس جوجو از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پولها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است.
چند روز بعد از دستگیری امام دهها نفر ازمراجع به تهران مهاجرت کردند و فشار افکار عمومی هر روز بیشتر میشد تا اینکه امام پس از دو ماه بازداشت در پادگان نظامی به منزلی در شمال شهر تهران منتقل شد و تحت نظر قرار گرفت. روز بعد روزنامهها به دستور ساواک نوشتند که انتقال امام از زندان به محل جدید بهدلیل تفاهمی بوده که میان ایشان و مقامات انتظامی به وجود آمده است؛ خبری که بعداً تکذیب شد. خرداد 1342 به پایان رسید و این آغاز پایان 37 سال حکومت محمدرضا شاه پهلوی بود.
مراسم عزاداری روز عاشورا و روزهای بعد به صحنه تظاهرات سیاسی علیه رژیم شاه تبدیل شده بود. در تهران دستههای عزادار تصاویر متعددی از امام خمینی در دست گرفتند؛ آنها شعار میدادند: «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو»، «خمینی بتشکن ملت طرفدار تو، میرود میرود دشمن خونخوار تو»، «مرگ بر این دیکتاتور». دسته عزاداران از خیابانهای مرکزی شهر عبور کرده به مقابل کاخ شاه (کاخ مرمر) رسیده بودند؛ شعارها کوبنده بود.
در این بین روز چهاردهم خردادماه دانشجویان دانشگاه تهران هم به جمع تظاهرکنندگان پیوسته و شعارهایی به نفع امام میدادند اما نیروهای انتظامی و نظامی بنا بر دستور، نظارهگر تظاهرات بودند. آنها از درگیری اجتناب میکردند. رژیم مراسم روز تاسوعا، عاشورا و تظاهرات دو روز بعد را تحمل کرده بود و برنامههایی غیر سیاسی از رادیو پخش میشد. اما نیمه شب پانزدهم خرداد مخفیانه امام خمینی را دستگیر کردند. خبر که بین مردم پیچید آنها به طرف صحن مطهر حرکت کردند. جمعیت ناراحت در نخستین ساعات صبح روز ۱۵ خرداد شعار میدادند: «مرگ بر شاه، درود بر خمینی» و «از جان خود گذشتیم، با خون خود نوشتیم: یا مرگ یا خمینی»؛ آنها به منزل مراجع رفتند و بهدنبال حاج آقا مصطفی خمینی (فرزند ارشد امام) به طرف صحن مطهر حضرت معصومه(س) به راه افتادند.همان روز علمای تراز اول قم هم در منزل آیتالله سید محمدرضا گلپایگانی جمع شدند برای انتشار اعلامیهای؛ آنها خواستار آزادی فوری امام خمینی(ره) شدند. ساعتی بعد تظاهرکنندگان از صحن علنی مسجد خارج شدند؛ زنان هم حضوری پررنگ داشتند. مردم به نظامیان حمله کردند و پاسخ گلوله بود. دیوار صوتی شکسته بود و تا ساعت پنج بعدازظهر درگیری ادامه داشت.
تهران هم روز پانزدهم خرداد ناآرام بود؛ دانشجویان دانشگاه تهران، کلاسها را تعطیل کرده و به خیابان آمدند. بارفروشان از مرکز شهر به حرکت درآمدند و همراه با جمعیت خشمگین که هرلحظه به تعدادشان افزوده میشد به سمت کاخ مرمر، اداره رادیو واقع در میدان ارک، اداره تسلیحات ارتش در میدان توپخانه حرکت کردند، اما پاسخ آتش گلوله و رگبار مسلح نظامیان بود. گروهی از مردم پیشوای ورامین که کفن پوشیده بودند در مسیر حرکت به تهران به گلوله بسته شدند. رژیم روزهای بعدی خشنتر و عصبیتر بود. دو روز بعد علم، در گفتوگو با روزنامه هرالد تهدید کرد که امام و برخی دیگر از علما، محاکمه نظامی خواهند شد و ممکن است حکم اعدام آنها صادر شود. مصر از اولین کشورهایی بود که محمدرضا شاه آن را متهم به دخالت در امور ایران و حمایت از انقلابیون و کمک مالی به آنها کرد؛ اینبار نام جمال عبدالناصر وشخصی بهنام عبدالقیس جوجو در میان بود. رسانههای رژیم ادعا کردند که شخصی بهنام عبدالقیس جوجو از بیروت با هواپیما وارد فرودگاه مهرآباد شده و در گمرک مهرآباد حدود یک میلیون تومان پول از او به دست آمده و اعتراف کرده است که ناصر این پولها را برای افراد معینی در ایران فرستاده است.
چند روز بعد از دستگیری امام دهها نفر ازمراجع به تهران مهاجرت کردند و فشار افکار عمومی هر روز بیشتر میشد تا اینکه امام پس از دو ماه بازداشت در پادگان نظامی به منزلی در شمال شهر تهران منتقل شد و تحت نظر قرار گرفت. روز بعد روزنامهها به دستور ساواک نوشتند که انتقال امام از زندان به محل جدید بهدلیل تفاهمی بوده که میان ایشان و مقامات انتظامی به وجود آمده است؛ خبری که بعداً تکذیب شد. خرداد 1342 به پایان رسید و این آغاز پایان 37 سال حکومت محمدرضا شاه پهلوی بود.
انعکاس روز 15 خرداد در رسانههای خارجی
اخبار یک سویه، نگاه واحد
آسوشیتدپرس: تظاهرات در پایتخت ایران
تهران. آسوشیتدپرس.ششم ژوئن: هنگامى که تظاهرات تازه اى بر ضد دولت در پایتخت ایران روى داد نیروهاى مسلح ایران مرکز شهر تهران را محاصره نمودند و ارتباط آن را با سایر نقاط قطع کردند. اداره پزشکى قانونى اعلام داشت که در اغتشاشات روز چهارشنبه 6 نفر کشته شده اند. طبق اطلاع همین اداره تاکنون رقم تلفات که مورد تأیید قرار گرفته به 74 نفر مى رسد و از این عده 14 نفر در قم کشته شده اند. به طور غیررسمى شایع است که تعداد تلفات.... [پارازیت] تلفات بر اثر تیراندازى نیروهاى انتظامى به سوى تظاهرکنندگان وارد آمده است. این عده به نفع رهبران روحانى و بر ضد برنامه اصلاحات شاهنشاه و دولت تظاهرات مى کردند. واحدهاى نظامى در حالى که کلاهخود بر سر دارند و به تفنگ و سرنیزه مجهز هستند نقاط مرکزى پایتخت را تحت محاصره قرار دادند. در این نواحى دسته هایى که فریادزنان از بازار خارج مى شدند براى سومین بار در 3 روز اخیر به سوى ایستگاه رادیوى دولتى حملهور گردیدند. هنگامى که این عده با سربازان ارتش روبهرو شدند تیراندازى هوایى آغاز گردید. ضمناً نیروهاى نظامى همه خیابانها و اماکن مسکونى اطراف کاخ سلطنتى و دفتر نخست وزیرى را تحت مراقبت شدید قرار دادهاند. شاهنشاه و شهبانوى ایران روز چهارشنبه همراه دو فرزندش به کاخ تابستانى خود در سعدآباد واقع در شش مایلى تهران عزیمت نمودند. ارتش منطقه بازار را از وجود تظاهرکنندگان پاک کرده است.
1342/3/16
خبرگزاری رویترز: مخالفت با اصلاحات ارضى
تهران. رویترز.ششم ژوئن: سخنگوى دولت اعلام داشت بهدنبال اغتشاشاتى که توسط محرکان در شیراز (واقع در جنوب ایران) صورت گرفت، دولت حکومت نظامى در آن شهر برقرار کرده است. سخنگوى دولت افزود که اغتشاش کنندگان به ادارات دولتى حمله برده و خساراتى به اتومبیل ها وارد ساخته و شیشه هاى پنجره ها را شکسته اند. در تهران افراد نظامى و پلیس براى متفرق ساختن دسته هاى پراکنده اى که در جنوب شهر و در حوالى بازار تظاهرات مى کردند مبادرت به تیراندازى هوایى کردند. منطقه بازار تعطیل است و تانکها و سربازان آنجا را در محاصره قرار داده اند. سخنگوى دولت گزارش داد که بهدنبال بازداشت 6 نفر از رهبران روحانى که سبب بروز اغتشاش شده بودند تظاهراتى در شیراز برپا گردید. تظاهرکنندگان در حالى که پیراهن سیاه بر تن داشتند شعارهاى ضددولتى داده و خواستار آزادى روحانیون شده بودند. منابع دولتى خاطرنشان مى سازند رهبران دینى... با یکدیگر متحد شدهاند تا با برنامه اصلاحات ارضى شاهنشاه مخالفت نمایند. همه ادارات و بانک هاى دولتى امروز طبق معمول فعالیت مى کردند. سخنگوى دولت گفت دسته اى از تظاهرکنندگان که روز گذشته بازداشت شده بودند امروز آزاد گشته اند.
1342/3/16
خبرگزاری فرانسه: در ایران چه میگذرد
تهران.خبرگزارى فرانسه. ششم ژوئن: بهدنبال رسیدن اخبار مربوط به شورش و اغتشاش تهران، تظاهرات بسیار شدیدى بامداد امروز در شیراز روى داد و منجر به کشته و زخمى شدن عده اى گردید. پلیس افراد ماجراجو را بشدت تعقیب مى نماید و این عده پس از بازداشت خمینى مجازات خواهند شد. ارقام غیررسمى تلفات بیش از ارقامى است که دولت اعلام مى نماید. کارکنان روزنامه کیهان اطلاع میدهند که پس از مراجعه به بیمارستان هاى کوچک تهران معلوم شده که 43 نفر کشته شده اند و این رقم شامل تعداد تلفاتى نیست که در بیمارستان هاى بزرگتر درگذشته اند یا اجساد آنها بدون حمل به بیمارستان جهت دفن به گورستان ها برده شده اند! بیمارستانهاى بزرگ از ذکر تعداد تلفات واقعه اخیر خوددارى مى کنند. نیروهاى کمکى از پایگاههاى هوایى ایران در خارج از شهر تهران به پایتخت آورده شده اند. در شیراز حکومت نظامى اعلام گردیده و طبق گزارش هاى رسیده در شیراز، قم، مشهد و کاشان اغتشاشاتى روى داده است.
1342/3/16
یونایتدپرس: دستور «تیراندازى به سوى مردم»
تهران. یونایتدپرس. هفتم ژوئن: ارتش شاه ادعا کرد که اغتشاشات مذهبى ضد دولتى را در سراسر کشور درهم شکسته و تأکید نمود که براى برقرارى نظم دستور «تیراندازى به سوى مردم» را اجرا خواهد کرد. سپهبد نعمت الله نصیرى فرماندار نظامى تهران گفت من اطمینان دارم که نظم و آرامش برقرار شده است. وى افزود ولى هنوز دستور «تیراندازى به سوى مردم» شاه لغو نشده و به قوت خود باقى است. سپهبد نصیرى گفت در شهر شیراز شب گذشته میان سربازان و اغتشاش کنندگان زد وخوردهایى درگرفت. وى خاطرنشان ساخت که از روز دوشنبه و آغاز اغتشاشات تعداد کشته شدگان به 86 نفر و زخمى شدگان به 193 نفر رسیده است. سپهبد نصیرى اظهار داشت اغتشاشات دیشب شیراز ناچیز بوده و بى درنگ به وسیله سربازان درهم شکسته شده است. وى همچنین گفت امروزه در هیچ کجاى کشور اغتشاشات تازه اى بروز نکرده است. از صبح امروز ارتش مسلسل و نیروهاى سرباز را از نقاط [ناخوانا] شهر خارج کرد ولى چندین تانک ساخت امریکا در برابر چشم مردم ساکت شهر در رفت وآمد بود. درجه دارهاى پاسدار نظامى در جیپ در گوشه و کنار رفت وآمد مى کردند. ساعت منع عبور و مرور کاهش یافت و از 11 شب [ناخوانا] صبح شد. ولى احتمال مى رود که مقررات حکومت نظامى تا یک ماه دیگر ادامه یابد تا دادگاههاى نظامى متهمان را که تعدادشان دستکم 200 نفر تخمین زده شده است محاکمه کنند... [پارازیت] مخالفت روحانیان با اصلاحات ارضى شاه و... انتخابات است [پارازیت] سفارتخانه هاى خارجى تعداد کشته شدگان را بیشتر مى دانند.[پارازیت].
1342/3/17
منابع:
قیـام پـانـزده خـرداد بـه روایـت اسنـاد سـاواک جلد هفتم؛ بازتـاب ها- استان ها و خارج از کشور
بریده جریده
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
اعلامیه شهربانی
در چند روز گذشته بهمنظور برگزاری مراسم سوگواری حضرت حسین بن علی(ع) شهربانی کل کشور آزادی عمل کاملی برای افراد و دسته های مختلف قائل شد که در عزاداری شرکت جویند. متأسفانه در عمل دیده شد که تعداد معدودی حادثه جو و دشمنان اصلاحات ارضی و مخالفان قانون اساسی انقلاب ملی که به تصویب اکثریت قریب به اتفاق رأی دهندگان ملت ایران رسیده است، از مراسم سوگواری سوءاستفاده کرده و در راه انجام مقاصد سوء خود برخی از دسته های عزاداری را مبدل به دسته های سیاسی کرده و به دادن شعارهای سیاسی مخالف اصلاحات ارضی دست زدهاند.شهربانی کل کشور بنا به مسئولیت انتظامی و تأمین آزادی قاطبه مردم و تأمین آزادی و کسب و کار ساکنین پایتخت و تأمین عبور و مرور شهر اعلام میدارد چون این عده مخالفین اصلاحات ارضی باعث اخلال نظم و کسب و کار مردم شدهاند از این به بعد به هیچ وجه اجازه نخواهد داد چنین تظاهراتی تکرار شود و محرکین و مسببین این قبیل تظاهرات را بشدت سرکوب و تحت تعقیب قانونی قرار خواهد داد.
شهربانی کل کشور- 15 خرداد1342
در دادگاه متهمین واقعه 15 خرداد
حکم اعدام
برای طیب و 4 نفر دیگر صادر شد
دادگاه عادی ویژه شماره یک لشکر گارد مأمور رسیدگی به اتهام متهمین واقعه 15 خرداد پس از ۱۳ جلسه رسیدگی در ساعت هفت و نیم صبح دیروز ختم دادرسی را اعلام و قضات وارد شور شدند و در ساعت هفت و ده دقیقه بعدازظهر، پس از قریب به دوازده ساعت رأی خود را به شرح ذیل صادر نمودند:
رأی دادگاه
هیأت دادرسان دادگاه عادی ویژه شماره یک لشکر یک گارد به ریاست سرتیپ حسین زمانی و کارمندی سرهنگ ستاد مهدی احترامی و سرهنگ ستاد مهدی رحیمی و سرهنگ دو ستاد محمد حسن خالصی (کارمند علی البدل) و به دادستانی سرهنگ ستاد احمد دولو قاجار پس از سیزده جلسه رسیدگی به اتهام متهمین واقعه ۱۵ خرداد و مداقه کامل در محتویات پرونده واستماع بیانات دادستان و دفاعیات وکلای مدافع و آخرین دفاع متهمین که اتهام آنها این است که از چندی قبل فعالیتهای محرمانه و خیانتکارانهای بهمنظور برهم زدن نظم و امنیت عمومی داشته و در روزهای 15 و 16 خرداد ماه سالجاری دستههای مجهز به چوب و میله آهنی و وسایل تخریب و آتشسوزی تشکیل و در خیابانهای شهر تهران حرکت داده و به کتابخانه پارک شهر و وزارت بهداری و وزارت صنایع و وزارت کشور حمله نموده شیشههای آنها را شکسته پس از حمله و ورود به وزارت دادگستری قسمتی از پروندهها را آتش زده و ورزشگاه پارک شهر و اتوبوس های عمومی و اتومبیلهای سواری و تعدادی از خانهها و مغازههای مردم و سینماها و تأسیسات عمومی را به آتش کشیده و به اتوبوس حامل دختران دانشآموز حمله و هتک حرمت و حیثیت آنان را نموده و به بانوان بدون حجاب حمله و آنان را مجروح کرده، جایگاههای توقف مسافرین اتوبوسها و فروش بلیت آنها را خراب نموده و در و پنجره منازل و مغازهها را شکسته، باشگاههای ورزشی را سوزانده و از بین برده وبه مراکز حساس شهر مانند تأسیسات آب، برق، رادیو و جایگاههای فروش بنزین به قصد آتش زدن و انهدام آنها حمله نموده و بالاخره در اثر تحریکات و عملیات آنها، تعداد زیادی از مردم بیگناه کشته و مجروح شدهاند، رأی خود را به شرح پایین صادر و اعلام می دارند:
1- طیب فرزند حسن علی، شهرت حاج رضایی، محکوم به اعدام. 2- حاجی اسماعیل فرزند لطف الله، شهرت رضایی، محکوم به اعدام. 3- امیر فرزند ولی الله، شهرت کریم خانی معروف به امیراستاد ولی، محکوم به اعدام. 4- فضلالله فرزند سیفالله، شهرت ایزدی سلحشور معروف به داش گزئی، محکوم به اعدام.
5- غلامرضا فرزند محمد، شهرت قائنی معروف به رضا گچکار، محکوم به اعدام.
6- حسن فرزند علی، شهرت صالحی نیا معروف به خالد آبادی، محکوم به حبس ابد با اعمال شاقه. 7- عبدالله فرزند حاجی غلام، شهرت صادق تهرانی معروف به عبدالعلی نقاش، محکوم به پانزده سال حبس با اعمال شاقه. 8- حسین فرزند علی، شهرت شمشادی، محکوم به پانزده سال حبس با اعمال شاقه. 9- سید علی فرزند سید احمد، شهرت بوریا باف معروف به سیدعلی کاشی، محکوم به پانزده سال حبس با اعمال شاقه. 10- محمد باقر فرزند ابراهیم، شهرت باقریان موحد معروف به محمد قمی، محکوم به پانزده سال حبس با اعمال شاقه. ۱۱ - محمود فرزند کریم، شهرت ذوقی تبار، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه. 12- عباس فرزند یدالله، شهرت شیرزاد، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه.۱۳- حسین فرزند یدالله، شهرت شیرزاد، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه. ۱4- اسماعیل فرزند ابراهیم، شهرت خلج، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه. 15 - محمدرضا فرزند حسین، شهرت تقیزاده سراجی، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه.
۱6- سید مجتبی فرزند آقامیر، شهرت طالاری، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه. ۱۷ - حاجی محمد فرزند سردار، شهرت مظلومی معروف به حاجی سردار، تبرئه
ضمناً دو فقره چک به مبلغ یک میلیون ریال که از طرف دادگاه ضبط شده بود، به نفع دولت گذارده شد.
روزنامه کیهان - یکشنبه 27 مرداد 1342
اعلامیه شهربانی
در چند روز گذشته بهمنظور برگزاری مراسم سوگواری حضرت حسین بن علی(ع) شهربانی کل کشور آزادی عمل کاملی برای افراد و دسته های مختلف قائل شد که در عزاداری شرکت جویند. متأسفانه در عمل دیده شد که تعداد معدودی حادثه جو و دشمنان اصلاحات ارضی و مخالفان قانون اساسی انقلاب ملی که به تصویب اکثریت قریب به اتفاق رأی دهندگان ملت ایران رسیده است، از مراسم سوگواری سوءاستفاده کرده و در راه انجام مقاصد سوء خود برخی از دسته های عزاداری را مبدل به دسته های سیاسی کرده و به دادن شعارهای سیاسی مخالف اصلاحات ارضی دست زدهاند.شهربانی کل کشور بنا به مسئولیت انتظامی و تأمین آزادی قاطبه مردم و تأمین آزادی و کسب و کار ساکنین پایتخت و تأمین عبور و مرور شهر اعلام میدارد چون این عده مخالفین اصلاحات ارضی باعث اخلال نظم و کسب و کار مردم شدهاند از این به بعد به هیچ وجه اجازه نخواهد داد چنین تظاهراتی تکرار شود و محرکین و مسببین این قبیل تظاهرات را بشدت سرکوب و تحت تعقیب قانونی قرار خواهد داد.
شهربانی کل کشور- 15 خرداد1342
در دادگاه متهمین واقعه 15 خرداد
حکم اعدام
برای طیب و 4 نفر دیگر صادر شد
دادگاه عادی ویژه شماره یک لشکر گارد مأمور رسیدگی به اتهام متهمین واقعه 15 خرداد پس از ۱۳ جلسه رسیدگی در ساعت هفت و نیم صبح دیروز ختم دادرسی را اعلام و قضات وارد شور شدند و در ساعت هفت و ده دقیقه بعدازظهر، پس از قریب به دوازده ساعت رأی خود را به شرح ذیل صادر نمودند:
رأی دادگاه
هیأت دادرسان دادگاه عادی ویژه شماره یک لشکر یک گارد به ریاست سرتیپ حسین زمانی و کارمندی سرهنگ ستاد مهدی احترامی و سرهنگ ستاد مهدی رحیمی و سرهنگ دو ستاد محمد حسن خالصی (کارمند علی البدل) و به دادستانی سرهنگ ستاد احمد دولو قاجار پس از سیزده جلسه رسیدگی به اتهام متهمین واقعه ۱۵ خرداد و مداقه کامل در محتویات پرونده واستماع بیانات دادستان و دفاعیات وکلای مدافع و آخرین دفاع متهمین که اتهام آنها این است که از چندی قبل فعالیتهای محرمانه و خیانتکارانهای بهمنظور برهم زدن نظم و امنیت عمومی داشته و در روزهای 15 و 16 خرداد ماه سالجاری دستههای مجهز به چوب و میله آهنی و وسایل تخریب و آتشسوزی تشکیل و در خیابانهای شهر تهران حرکت داده و به کتابخانه پارک شهر و وزارت بهداری و وزارت صنایع و وزارت کشور حمله نموده شیشههای آنها را شکسته پس از حمله و ورود به وزارت دادگستری قسمتی از پروندهها را آتش زده و ورزشگاه پارک شهر و اتوبوس های عمومی و اتومبیلهای سواری و تعدادی از خانهها و مغازههای مردم و سینماها و تأسیسات عمومی را به آتش کشیده و به اتوبوس حامل دختران دانشآموز حمله و هتک حرمت و حیثیت آنان را نموده و به بانوان بدون حجاب حمله و آنان را مجروح کرده، جایگاههای توقف مسافرین اتوبوسها و فروش بلیت آنها را خراب نموده و در و پنجره منازل و مغازهها را شکسته، باشگاههای ورزشی را سوزانده و از بین برده وبه مراکز حساس شهر مانند تأسیسات آب، برق، رادیو و جایگاههای فروش بنزین به قصد آتش زدن و انهدام آنها حمله نموده و بالاخره در اثر تحریکات و عملیات آنها، تعداد زیادی از مردم بیگناه کشته و مجروح شدهاند، رأی خود را به شرح پایین صادر و اعلام می دارند:
1- طیب فرزند حسن علی، شهرت حاج رضایی، محکوم به اعدام. 2- حاجی اسماعیل فرزند لطف الله، شهرت رضایی، محکوم به اعدام. 3- امیر فرزند ولی الله، شهرت کریم خانی معروف به امیراستاد ولی، محکوم به اعدام. 4- فضلالله فرزند سیفالله، شهرت ایزدی سلحشور معروف به داش گزئی، محکوم به اعدام.
5- غلامرضا فرزند محمد، شهرت قائنی معروف به رضا گچکار، محکوم به اعدام.
6- حسن فرزند علی، شهرت صالحی نیا معروف به خالد آبادی، محکوم به حبس ابد با اعمال شاقه. 7- عبدالله فرزند حاجی غلام، شهرت صادق تهرانی معروف به عبدالعلی نقاش، محکوم به پانزده سال حبس با اعمال شاقه. 8- حسین فرزند علی، شهرت شمشادی، محکوم به پانزده سال حبس با اعمال شاقه. 9- سید علی فرزند سید احمد، شهرت بوریا باف معروف به سیدعلی کاشی، محکوم به پانزده سال حبس با اعمال شاقه. 10- محمد باقر فرزند ابراهیم، شهرت باقریان موحد معروف به محمد قمی، محکوم به پانزده سال حبس با اعمال شاقه. ۱۱ - محمود فرزند کریم، شهرت ذوقی تبار، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه. 12- عباس فرزند یدالله، شهرت شیرزاد، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه.۱۳- حسین فرزند یدالله، شهرت شیرزاد، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه. ۱4- اسماعیل فرزند ابراهیم، شهرت خلج، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه. 15 - محمدرضا فرزند حسین، شهرت تقیزاده سراجی، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه.
۱6- سید مجتبی فرزند آقامیر، شهرت طالاری، محکوم به پنج سال حبس با اعمال شاقه. ۱۷ - حاجی محمد فرزند سردار، شهرت مظلومی معروف به حاجی سردار، تبرئه
ضمناً دو فقره چک به مبلغ یک میلیون ریال که از طرف دادگاه ضبط شده بود، به نفع دولت گذارده شد.
روزنامه کیهان - یکشنبه 27 مرداد 1342
نوروزی که عزا شد
حمله به مدرسه فیضیه
روز دوم فروردین سال 1342 همزمان شده بود با شهادت امام جعفرصادق(ع) و جمعی از علما با اعلام عزای عمومی از قبل برنامههای سخنرانی خود را به اطلاع عموم رساندند. در سوی مقابل محمدرضاشاه که عصبانی از مخالفت علما و روحانیون با قوانین ششگانه (انقلاب سفید) و لایحه ایالتی و ولایتی بود، شمشیر را از رو بسته و دستور داده بود تا جلوی هرگونه تجمع مذهبی گرفته شود.
طبق برنامه اعلام شده عمومی در روز دوم فروردین آیتالله سیدروحالله موسوی خمینی صبح در منزل میزبان عزاداران بودند؛ آیتالله سید محمدکاظم شریعتمداری ظهر در مدرسه حجتیه سخنرانی داشتند و آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی هم بعدازظهر در مدرسه فیضیه مراسم عزاداری و سخنرانی برگزار میکردند.
باتوجه بههمین برنامه مأموران حکومتی هم از چند روز قبل در قم سازمان دهی و در اطراف حرم حضرت معصومه و مکانهای مذهبی قم همچون مدرسه فیضیه مستقر شدند تا اجازه برگزاری مراسم را ندهند و به نوعی ترس در شهر ایجاد کنند.
ساواک طی بخشنامهای دستوراتی برای مقابله با مجالس عزاداری صادر کرده بود:«اخیراً بعضی از وعاظ و علمای مرکز و مجامع مذهبی، تراکت و اعلامیههایی تحت عنوان عزای عمومی بهجای برگزاری مراسم عید باستانی انتشار دادهاند، احتمال دارد بعضی از وعاظ در مساجد هنگام وعظ با توجه به اینکه روز جمعه دوم فروردین مصادف با رحلت امام صادق(ع) است، مطالبی برخلاف مصالح کشور ایراد و اذهان عمومی را مشوش سازند، دستور فرمایید از هم اکنون با تشریک مساعی مأموران و مسئولان انتظامی محل، همه گونه پیشبینی لازم معمول دارند...»
روز دوم فروردین 1342 تعداد زیادی سرباز و نیروهای ویژه شهربانی در اطراف صحن حضرت معصومه و مدرسه فیضیه تجمع کرده بودند. این افراد بعد از مانوری کوتاه در شهر به سوی دروازه قم رفتند و در آنجا مستقر شدند و سپس هنگامی که سخنرانی در مدرسه فیضیه جریان داشت، نیروها به مدرسه فیضیه رفتند و برای برهم زدن مجلس آماده شدند. عدهای از نیروها با لباسهای نظامی جلوی در ورودی مدرسه ایستاده بودند و تعداد زیادی هم در صحن و با لباسهای شخصی در بین مردم عادی و طلاب نشسته بودند.
در اواسط سخنرانی آقای سیدمحمد آل طه قمی، آیتالله گلپایگانی با عبور از دالان مأموران نظامی در بیرون مدرسه وارد صحن شدند و در یکی از حجرههای جنب کتابخانه نشستند. به نوشته سایت پرتال امام خمینی(ره)هنگام سخنرانی حاج آقا مرتضی انصاری قمی مأموران، شروع به فرستادن صلوات کرده و به سمت سخنران هجوم برده و در حالی که سعی میکردند میکروفن را از سخنران بگیرند، ناگهان با شعار زنده باد شاه جلسه را به هم ریختند و در یک درگیری گسترده و بیسابقه شروع به ضرب و شتم حاضرین و تخریب مدرسه کردند. شروع حمله با سوت سرهنگ علیاکبر مولوی رئیس ساواک تهران آغاز شد و بهدنبال آن مأموران با سلاح گرم و سرد به جان مردم و طلاب افتادند. در جریان حمله به مدرسه فیضیه دهها نفر با چاقو، پنجه بوکس و... زخمی شدند. همچنین گفته میشود تعدادی از نیروهای شاه با رساندن خود به پشت بام مدرسه فیضیه به سمت طلاب و روحانیون تیراندازی میکردند.
درباره تعداد جان باختگان حمله به مدرسه فیضیه به دلیل مخفی کاریهای حکومت شاه آمارهای مختلفی ارائه شده است؛ اما جان باختن روحانی جوانی به نام سیدیونس رودباری در جریان این حمله قطعی است. فردی که بهعنوان اولین شهید نهضت امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی هم نام برده میشود.
پرویز معتمد یکی از نیروهای عملیاتی ساواک که آن روز به مدرسه فیضیه حمله کردند خود درباره آن روز گفته است: «میرفتیم در حجره و طلاب را میآوردیم بیرون. با پس گردنی، چک و باتوم آنها را میکشیدیم بیرون. البته فحش و ناسزا هم میدادیم و به این ترتیب نفرتمان را از آنها نشان میدادیم. آنهایی که بر اساس گزارش منابع ما در حوزه حرف زده بودند شناسایی شدند. فکر کنم 10 تا 12 نفر دستگیر و به تهران اعزام شدند... هر اکیپ مسئول چهار اتاق بود. وسایل را جمع میکردیم. بازرسی میکردیم، صورت جلسه میشد. اگر کسی کمی آهسته میرفت با لگد به جلو هلش میدادیم و بیشتر کتک میخورد. ممکن بود طرف در راه بیفتد او را میکشیدند و میآوردند. یک حلقه گارد شهربانی هم داشتیم که محل را محاصره کرده بودند که کسی از بیرون وارد ماجرا نشود.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
اعلامیه شماره یک فرمانداری نظامی تهران و حومه
-
تولد یک انقلاب
-
اخبار یک سویه، نگاه واحد
-
بریده جریده
-
حمله به مدرسه فیضیه
اخبارایران آنلاین