ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام على علیه السلام:
هرکس کینه را از خود دور کند، قلب و عقلش آسوده گردد.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 299، ح 6774
مجید مجیدی: ساخت فیلم درباره امام حسین(ع) جزو آرزوهایم بوده است
فیلم مثل کتاب نیست که وقتی ساخته شد آن را بتوان تغییر داد، اگرچه آرزو دارم فیلمی درباره امام رضا(ع) و امام حسین(ع) بسازم، ولی پرداختن به چنین شخصیتهایی سخت است و حساسیتها کار را برای فیلمساز دشوار میکند. ساخت فیلم درباره امام حسین(ع) جزو آرزوهایم بوده است. اما پرداختن به این مقولات کار سختی است چون احتیاطهای زیادی برای آن وجود دارد. جا دارد در این باره به فیلم آقای درویش درباره امام حسین(ع) - رستاخیز- اشاره کنم که شاهد بودم چه رنجی کشیدند و قطعاً برکات این کار نصیب ایشان خواهد شد با این حال همان اتفاقها نشان میدهد که حساسیتها کار را برای فیلمساز در این حوزه سخت میکند.
بخشی از سخنان کارگردان فیلم«محمد رسولالله(ص)»
درنشست خبری سوگواره فیلم کوتاه «سوگ در خانه»/ ایسنا
باید و نبایدهای روایت قیام عظیم عاشورا در آثار نمایشی
تئاتر مکارمالاخلاق است
کوروش زارعی
بازیگر
باید گفت که در هنرهای نمایشی نتوانستهایم آنطور که باید و شاید در زمینه خلق آثاری با موضوع قیام عاشورا خلاقانه عمل کنیم و نه فقط در تئاتر، بلکه در سینما هم این کمبود و خلأ به چشم میآید و اگر در سینما، «روز واقعه» را هم نداشتیم آنوقت میتوانستیم بگوییم که تقریباً هیچ کاری انجام نشده است و این تأسفبار است. برخی میگویند باید از شعار دوری کرد اما به عقیده من شعارزدگی بد است، نه شعار. یعنی اگر ما بدون توجه به بعد زیباشناسی و حسی که هنر در ذات خود دارد بخواهیم به مسألهای بپردازیم طبیعی است که نمیتوانیم روی مخاطب اثری عمیق و البته درست بگذاریم و این امری بدیهی است. با این همه به این نکته هم باید توجه کرد و مصداق آورد که همیشه شعار دادن بد نیست. شعار باعث میشود سرلوحه حرکت و پویشی باشد که مسیری را برای رسیدن به هدف روشنتر و مشخصتر کند و انسانهای دغدغهمند را همگراتر. نگاه کنیم به سینمای امریکا که کاملاً شعاری است و شما از بهترین تا نازلترین فیلمهای تولیدی در هالیوود این شعار را میبینید و آنها میدانند که شعار بد نیست بلکه نازل کردن یک موضوع یا پرداخت بد و دم دستی بد است و از هنر به دور. من از خوانندگان این یادداشت و دوستان و همکاران هنرمندم سؤال میکنم که چرا در فیلمهای امریکایی آنقدر ما با نماد «پرچم» سروکار داریم و در یک فیلم چیزی حدود ده بار پرچم امریکا را میبینیم اما در فیلمهای ایرانی بعید به نظر میرسد حتی یک بار پرچم مقدس کشورمان را ببینیم؛ پس همانطور که آمد حرف مهم و اتفاق اصلی باید آن باشد که از تولید نمایشهای سطحی، ضعیف، دم دستی و پر از تحریف دوری کنیم. تئاتر رسالتی جز آگاهیبخشی و اندیشهورزی ندارد و این اندیشه و آگاهی متعالی را تبیین میکند و در جامعه توسعه میبخشد. اصولاً تئاتر تنها و تنها مُبلغ ارزشهای اخلاقی و انسانی و اندیشگی است و به دلیل زنده بودن و مشارکت تماشاگر در اجرا، تأثیری صدچندان بر مخاطب خواهد داشت. پس از همین رهگذر میتوانیم مسیر راه را طوری تبیین کنیم تا به سمتی برویم که نمایشهای مذهبیمان همچنین باشد و این مهم، یعنی تعقل و اندیشهورزی و مکارم اخلاقی در آیین و مذهب ما بسیار مورد تأیید قرار گرفته است؛ در احادیث تأکید شده که یک ساعت اندیشیدن افضل از هفتاد سال عبادت افضل است و همین نشان از جایگاه فکر و اندیشه در دین و مذهب ما دارد. تئاتر ما هم باید مکارمالاخلاق باشد و مسیری را برود که تمامی انبیا بر آن تأکید داشتهاند و این راه همان ترویج اخلاق و انسانیت است. خداوند در قرآن بارها به نیکی در حق پدر و مادر تأکید میکند و آیا همین آیهها نمیتواند موضوع هزاران تئاتر و فیلم در کشور ما باشد؟ آیا قرآن با آن نگاه درخشان و قصهواره خود دربرگیرنده هزاران سوژه برای ساخت فیلم و در تئاتر در موضوع هایی که در این کتاب شریف میآید نیست؟ باید روی این موضوع ها کار کرد و قیام عاشورا نیز از همین منظر میتواند در آثار نمایشی ما بازتاب داشته باشد و راهش تفکر و تعقل است و مداقه در مسأله؛ باید فکر کنیم چگونه میتوان اندیشه این قیام عاشورایی را که همه چیزرا در خود دارد در شکلی زیباشناسانه روایت کنیم و در قالب اندیشه و آگاهیبخشی آن را به مخاطب منتقل کنیم.
بگذارید دوسالانه ها با ابزار هنر شرایط بحرانی کنونی را تغییر دهند
حمید شانس
مجسمه ساز معاصر
بحران جهانی کرونا در طی 250 سال اخیر بی سابقه بود و مشابه آن را سراغ ندارم. بحرانی که نه جنگ قدرتهاست و نه زیستمحیطی بلکه یک بحران عاطفی است. بشر در جایی قرار گرفته که ناچار است تغییر نگرش و بازبینی در تمام مسائل زندگیاش داشته باشد و این به طور جدی در عرصه عواطف است. هشتمین دوسالانه مجسمه سازی هم مثل سایر گردهماییها تلاش می کند تمام مسائل را مثل سابق ادامه دهد. نمی دانم چرا نامش را دوسالانه گذاشتهاند. چگونه می خواهد این بحران را تجلی دهد؟ یا میخواهد با تقلید از گذشته یا بیینالهای جهانی به راهش ادامه دهد؟ احتمالاً ما انگارههای نظامی را در هنر رشد میدهیم و خشونت در سراسر جامعه جهانی در حال فراگیری است و ما هم در کشور خودمان به آن دامن زده ایم. انجمن ها حاضر نیستند نسبت به تزریق رفتارهای نامتناسب با فضای شهری موضع گیری کنند. بخشی از آن هم به هنر مربوط میشود چرا که هنرمند باید الگوی درست به جامعه بدهد، نه اینکه مصلحت جویانه به دنبال رفتار عافیت طلبانه باشد. اکنون وقت دوباره دیدن تمام معضلاتی است که بشر ایجاد کرده و ناشی از یک عقب ماندگی عاطفی است که هر روز هم به آن اضافه شده است. در چرخه اقتصادی امروز عاطفه و مسائل عاطفی بازاری ندارد. در نتیجه عاطفه حقیرتر از قبل شده است. و معضلاتش به صورت زیست محیطی و جنگ قدرتها ی اقتصادی در آمده است. حالا که مردم بیگانه ستیز شدهاند و جامعه نیز خشن شده است در این شرایط اینگونه برگزاری دوسالانه که آثار خلق شده ارتباطی با معضلات کنونی ندارد با آن مشکل دارم. من با خــــود برگزاری بی ینال ها و دوسالانهها و همایشها مشکلی ندارم. اتفاقاً باید هم برگزار شود. اما نه به گونهای که دوسالانهای ایجاد کنیم که حکم مسکن داشته باشد و بگوییم که همه چیز عادی است. البته بحث من بحث کشورمان فقط نیست بلکه یک مسأله جهانی است. بازگشت به بنیان ها و کلان روایت ها و دوباره بینی مجموعه شرایط یک اتفاق ضروری است. به اندازه هوا برای تنفس. این دورانی است که انجمن های هنری باید به نفع جامعه برای همبستگی مشترک مقابله با کرونا قدم بردارند و نه تنها دوسالانه برگزار کنند بلکه فعالیتشان را بیشتر کنند آن هم برای تدوین چگونگی برخورد عاطفی با این بحران است. ما نباید با انگارههای نظامی با این بحران برخورد کنیم که شکستش می دهیم و بیرونش میکنیم. آیا می توان جامعه پسا کرونا را نادیده گرفت؟ آیا هنر باید به کاسبی تبدیل شود؟ یا وظیفه دارد که مجموعه قابلیتهای انسانی را برای یک جامعه پیشرفته آماده کند. آیا باید هنر را به واسطه چند حراجی یا عرصه اقتصادی حقیر کنیم؟ اگر نگاهی به جهان بیندازیم و آمار فقر و گرسنگی، تخریب گونه های حیاتی، و از بین بردن جنگلها و حیات وحش را ببینیم که همه و همه باعث رشد خشونت و نظامیگری شده، خواهیم دید که ارزشهای انسانی در معرض خطر است و هیچ راهی جز تغییر نگرش انسانی که ابزارش هنر است وجود ندارد. اینکه تمام بدیهیات زندگی از یادمان برود و فکر کنیم که بی ینال ونیز چگونه کیوریتور می کند و از آن تقلید کنیم کاملاً اشتباه است. من با دوسالانه ای که به آن چیزی تزریق می شود تا زمینه اتفاقات زندگی بشر تا دوسال گذشته در آن دیده نشود مشکل دارم.
«کوی طبیب»ی برای دشت کربلا
اگر در عرصه فیلمسازی و هنرهای نمایشی برای ایام محرم و عاشورا آثار کم ساخته شده است، باید گفت در حوزه موسیقی آثار خوب و ماندگاری ساخته شده است. صادق آهنگران یکی از آن هنرمندان است که کارهای ماندگاری در عرصه موسیقی مذهبی و موسیقی جنگ از خود به یادگار گذاشته است.
نام و هنر صادق آهنگران با واژههایی همچون انقلاب اسلامی، کربلا و عاشورا پیوند خورده است و به اعتقاد او مداح باید سه ویژگی سوز، حماسه و پیام در مداحی را رعایت کند. یعنی عزاداری برای ائمه اطهار باید پربار و پرنعمت باشد.
او طی سالها فعالیت در زمینه موسیقیهای انقلابی و مذهبی آلبومهای متفاوتی منتشر کرده که برخی از آثار او ابراز ارادت به اهل بیت علیهمالسلام است.
آثاری همچون «داغ ازلی»، «دشت کربلا» و «عطش و آتش» که هر کدام از این آلبومهای مذهبی زیبا و شنیدنی آهنگهای در وصف واقعه کربلا و امام حسین(ع) است.
او امسال نیز آلبوم تازهای مناسب با ایام محرم منتشرکرده است که به علاقهمندان این ژانر از موسیقی پیشنهاد میشود، آلبومی با نام «کوی طبیب» که مانند دیگر آثار او شنیدن آن خالی از لطف نبوده و از قواعد شعری و موسیقی اصولی برخوردار بوده است.
اشعار این آلبوم از قاسم صرافان است و شامل شش قطعه بوده، قطعاتی چون «کوی طبیب»، «علی اصغر(ع)»، «خواهر غمپرور»، «اتمام حجت»، «سرور و سالاردین»، «لبان تشنه» و«شام غریبان» که شهریور امسال و به سفارش معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران تولید شده است.
نام آلبوم:
کوی طبیب
اثر:
حاج صادق آهنگران
شاعر:
قاسم صرافان
به سفارش معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران
عکس نوشت
تابلوی نقاشی «توبه حر» یکی از آثار ماندگار در زمینه واقعه عاشورا است.
کاظم چلیپا نقاش این تابلو در «توبه حرّ» لحظهای را به نمایش میگذارد که حر بن ریاحی پس از بازگشت از سپاه دشمن نزد امام حسین(ع) آمده تا توبه کند.
این تابلو در ابعاد ۱۷۰ در ۱۴۰ سانتیمتر با تکنیک رنگ روغن خلق شده و در گنجینه آثار حوزه هنری نگهداری میشود.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#مکانیسم_ماشه
شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد که این شورا با توجه به مخالفت ۱۳ عضو خود در موقعیتی نیست که اقدامات بیشتری در قبال ایران انجام دهد و در واقع درخواست امریکا برای فعالسازی مکانیسم ماشه را رد کرد. این خبر بازتاب زیادی بین کاربران ایرانی و خارجی داشت که بسیاری از آنها این مسأله را نتیجه برجام و به معنای افول قدرت امریکا دانستند: «سفیر امریکا در سازمان ملل اعضای شورای امنیت - از جمله متحد دیرینه خود انگلیس - را به «نداشتن شجاعت»، «فقدان قضاوت اخلاقی» و «جانبداری از تروریسم» متهم کرد. این استیصال و انزوای امریکا محصول عملکرد وزیر و مدیرانی است که در ایران به «غربگرایی» متهم میشوند»، «امریکا از طرف سازمانهای بینالمللی در تنگنا و تنهایی قرار گرفته، این شکست امریکا نتیجه برجام است.»،«امریکا در طول تاریخ سازمان ملل هیچ وقت انقدر منزوی نشده بود. حتی بین متحدین سنتی خودش یعنی آلمان و فرانسه و بریتانیا دیگه اعتبار نداره»، «رئیس شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد که طرح پیشنهادی امریکا برای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران از طرف این شورا رد شد. این یک پیروزی چشمگیر برای امضا کنندگان برجام و ایران است.»، «اگر در انزوای امریکا افتخاری هم باشد، برای کسانی است که سال ٩٦ به روحانی رأی دادند؛ نه کسانی که درس اخلاق میدادند و هر روز بهانه برای تحریم بیشتر به دست امریکا میدهند»، «امریکا در دومین شکست دیپلماتیک طی ۱۰ روز گذشته از عهده اجرای مکانیسم ماشه بر ضد ایران برنیامد. رئیس دورهای شورای امنیت به اطلاع اعضا رساند که به سبب نبود اجماع در موقعیتی نیست تا درباره درخواست امریکا برای بازگرداندن تحریمهاعلیه ایران اقدام دیگری اتخاذ کند.»، «خداحافظ مکانیسم ماشه»، «سازمان ملل درخواست امریکا برای مکانیسم ماشه و بازگرداندن تحریمها برای ایران را رد کرد. تسلیت فراوان به ترامپیستهای ایرانی و کاسبان تحریم! تحریم جنایت است!»
خداحافظ مسی
رفتن لیونل مسی از تیم بارسلونا آنقدر عجیب بود که از سهشنبه شب و اعلام این خبر تا دیروز بحث دربارهاش در شبکههای اجتماعی ادامه داشت.
طرفداران تیم بارسلونا از ناراحتیشان مینوشتند و بسیاری از فوتبالیها تیم بعدی مسی را پیشبینی میکردند.
طبق معمول با این ماجرا خیلیها هم شوخی کردند: «از رفتن مسی با مایی که خداحافظی رونالدینیو رو دیدیم حرف نزنید»، «دیدن بارسا بدون مسی؛ وحشتناکه و دیدن مسی بدون بارسا؛ جذاب. بیاییم قبول کنیم همهمون یه وسوسهای برای تماشای این قاب داشتیم. فقط تصور کنید مسی، نیمار و امباپه توو یه تیم، یا مسی، دیبروینه و آگرو. حتی یکم فانتزیتر؛ مسی و رونالدو. فصل عجیبی در پیشه.»، «خب مثل اینکه مسی هم رفتنی شد. ازش ممنونیم برای تمام خاطرات خوب و مرگ بر بارتومئو»، «ناراحتیم از این نوع خداحافظی ولی آقای مسی، کاپیتان آخرین نفر باید کشتی در حال غرق رو ترک کنه. در آخر چیزی که میمونه بارساست»، «بعد از جدایی رونالدو از رئال، تعداد بینندههای لالیگا تو ایران از 42 میلیون نفر تو فصل 18-2017 به 11 میلیون نفر تو این فصل کاهش پیدا کرد. جدایی مسی، احتمالاً لالیگا رو برای چند سال از لیست علاقهمندیهای فوتبالدوستهای ایرانی خارج میکنه» ، «خدایی دیگه رفتن مسی از بارسلونا رو حتی کارتون سیمپسونها هم پیشبینی نکرده بود.»، «بعد از جدایی مسی؛ بازیهای بارسا فقط از شبکه چهار پخش میشه.»، «خب بعد جدایی نادر از سیمین سختترین جدایی به مسی از بارسا تعلق میگیره»، «باید به وجود عقل توی باشگاهی که بین دوراهی لیونل مسی و بارتومئو مونده شک کرد.»، «مِسی با یه برگ فکس به بارسا اعلام کرده که میخواد قطع همکاری کنه؟ واقعاً؟ فکر میکردم سالهاست فکس فرستادن منسوخ و ایمیل رسمی جاشو گرفته.»، «یه جوری همتون بابت رفتن مسی از بارسا ناراحتین انگار مدیر باشگاه بارسایین. خود اون بزرگوار راحتتر هضمش کرده...»، «جدی جدی مسی از بارسا رفت. بهزودی شاهد نصف شدن طرفداران بارسا خواهیم بود»، «من همیشه فکر میکردم اون روزی که قراره راه مسی و بارسا از هم جدا شه، مسی میمونه، بارسلونا میره یه لیگ دیگه.»،: به اتفاقات عجیب سال ۲۰۲۰ جدا شدن مسی از بارسلونا را هم اضافه کنید.»
عمو آب آب...
عبدالرحیم
سعیدی راد شاعر
آب را به روی بچههای آسمان بستهاند. لبهای زنها و کودکان خشکیده است. مرد مأمور
می شود تا مشک آبی به اهل حرم برساند. مثل عقابی بر یالهای اسب سوار میشود و به
سمت دریا کشیده میشود.
فصل برگریزان است و مرد میخروشد و برگهای زرد در زیر سم های اسبش له میشوند.
پشت سرش ابری سیاه سرفه میکند؛ پیش رویش دریایی تشنه منتظر ایستاده است.
مرد با شتاب میتازد و راه در پشت سرش گم میشود.
ابرها همچنان میغرند و او بیهیچ واهمهای همچنان پیش میرود.
کم کم دریا برایش آغوش باز میکند. موجها به احترامش برمیخیزند. فرشتههای نگران، لبخند میزنند.
لبهای ترک خورده مرد، همچون کبوتری به سمت خنکای آب پر میکشند.
دستهای ماتم زده مشک، با آب آشنا میشود.
صدای نوزادی شش ماهه دل مرد را میلرزاند. از جا کنده میشود.
نگاه شعلهورش به سمت خیمههای افروخته میچرخد.
مرد تشنه، مشک سیراب را به دوش میاندازد.
حالا پشت سرش دریایی نگران، پیش رویش برگریزان...
حالا ساقی مست است و میخانه در آتش!
ابری هراسان با دلی سیاه میغرد!
برگهای زرد زیر پاهای اسبش میشکنند و مرد به سمت کودکان تشنه میتازد.
رعدی میغرد و تیری به چشم های بیتابش بوسه میزند.
برق شمشیری از پشت سر بازوان رشیدش را نشانه میرود. مشک به گریه میافتد.
ساقه نخلی میبیند و میشکند.
گلوی مشک خشک میشود. مرد از فراز آسمان به
زمین میافتد. پشت آسمان خم میشود. صدای نالهای از عرش بگوش میرسد.
اسبی بدون سوار خون چکان و سوگوار به سمت خیمههای سوخته از عطش قدم برمیدارد.
دو دست که خنکای آب را چشیدهاند، کنار ساحل جا میمانند.
صدای چند کودک؛ سوار بر شانههای باد؛ نزدیک میشود:
_: عمو جان!... عمو جان!... عمو!
سعیدی راد شاعر
آب را به روی بچههای آسمان بستهاند. لبهای زنها و کودکان خشکیده است. مرد مأمور
می شود تا مشک آبی به اهل حرم برساند. مثل عقابی بر یالهای اسب سوار میشود و به
سمت دریا کشیده میشود.
فصل برگریزان است و مرد میخروشد و برگهای زرد در زیر سم های اسبش له میشوند.
پشت سرش ابری سیاه سرفه میکند؛ پیش رویش دریایی تشنه منتظر ایستاده است.
مرد با شتاب میتازد و راه در پشت سرش گم میشود.
ابرها همچنان میغرند و او بیهیچ واهمهای همچنان پیش میرود.
کم کم دریا برایش آغوش باز میکند. موجها به احترامش برمیخیزند. فرشتههای نگران، لبخند میزنند.
لبهای ترک خورده مرد، همچون کبوتری به سمت خنکای آب پر میکشند.
دستهای ماتم زده مشک، با آب آشنا میشود.
صدای نوزادی شش ماهه دل مرد را میلرزاند. از جا کنده میشود.
نگاه شعلهورش به سمت خیمههای افروخته میچرخد.
مرد تشنه، مشک سیراب را به دوش میاندازد.
حالا پشت سرش دریایی نگران، پیش رویش برگریزان...
حالا ساقی مست است و میخانه در آتش!
ابری هراسان با دلی سیاه میغرد!
برگهای زرد زیر پاهای اسبش میشکنند و مرد به سمت کودکان تشنه میتازد.
رعدی میغرد و تیری به چشم های بیتابش بوسه میزند.
برق شمشیری از پشت سر بازوان رشیدش را نشانه میرود. مشک به گریه میافتد.
ساقه نخلی میبیند و میشکند.
گلوی مشک خشک میشود. مرد از فراز آسمان به
زمین میافتد. پشت آسمان خم میشود. صدای نالهای از عرش بگوش میرسد.
اسبی بدون سوار خون چکان و سوگوار به سمت خیمههای سوخته از عطش قدم برمیدارد.
دو دست که خنکای آب را چشیدهاند، کنار ساحل جا میمانند.
صدای چند کودک؛ سوار بر شانههای باد؛ نزدیک میشود:
_: عمو جان!... عمو جان!... عمو!
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مجید مجیدی: ساخت فیلم درباره امام حسین(ع) جزو آرزوهایم بوده است
-
تئاتر مکارمالاخلاق است
-
بگذارید دوسالانه ها با ابزار هنر شرایط بحرانی کنونی را تغییر دهند
-
«کوی طبیب»ی برای دشت کربلا
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
-
عمو آب آب...
اخبارایران آنلاین