شیر اسما مشابه ترین شیر با شیرمادر بوده،بعلاوه دارای هفت نوع ویتامین های لازمه و کلسیم میباشد.
این مطلب ادعای صرف نیست بلکه نتیجه پنج سال مطالعه عمیق زندگی مردمی است که در میان ملل جهان بپر درآمدترین مردم کره شناخته شده اند. این موضوع بیسابقه ضمن بسیاری مطالب جالب و متنوع دیگر پس فردا در شماره آبان اطلاعات ماهانه بنظر شما خواهد رسید.
نگاهی به مبارزات جمعیت فدائیان اسلام
اعدام نواب صفوی
لیلا ابراهیمیان/ بیستوهفتم دیماه 1334؛ سیدمجتبی نواب صفوی، رهبرفدائیان اسلام به همراه سه تن از یارانش در میدانِ تیر لشکر 2 زرهی تهران تیرباران میشود. بیستوپنجم آبانماه حسین علا، نخستوزیر به مراسم بزرگداشت سیدمصطفی کاشانی فرزند آیتالله رفته بود که در شبستان مسجدشاه به او شلیک شد اما تیری ناموفق؛ ضارب با قنداق اسلحه بر سر علا میزند و خود دستگیر میشود. او مظفرعلی ذوالقدر، عضو جمعیت فدائیان اسلام بود. فردای آن روز روزنامه اطلاعات نوشت: «بعداز حادثه سوءقصد علیه جان نخستوزیر در مسجد شاه و دستگیری مظفرعلی ذوالقدر ضارب، مشارالیه در بازجوییهای اولیه اظهار داشت که نواب صفوی دستور اجرای ترور نخستوزیر را در اختیار من گذاشته است. علاوه بر این اعتراف از ظواهر امر و طرز صحبت کردن ضارب و شعارهایی که بعد از حادثه داده بود و همچنین گفتن اذان والله اکبر بعد از حمله به آقای علاء چنین بر مأموران روشن شد که مظفرعلی به تحریک جمعیت فدائیان اسلام که در سالهای اخیر پنج مرتبه مرتکب سوءقصد علیه جان زمامداران وقت شدهاند، اقدام به سوءقصد و شلیک گلوله به سوی آقای علاء نموده است و بالنتیجه مقامات انتظامی چه شهربانی و چه فرماندار نظامی مصمم شدند که رهبر این جمعیت را که بعد از وقوع حادثه مخفی شده بود، بازداشت نمایند.»
روز بعد علا با سر باندپیچی شده برای شرکت در کنفرانس «پیمان بغداد» عازم عراق میشود و چهار روز بعد نوابصفوی بههمراه دو نفر از اعضای جمعیت دستگیر و به فرمانداری نظامی اعزام میشوند. آن روزها هر روز خبر دستگیری یکی از اعضای فدائیان اسلام در گوشه و کنار کشور از تهران گرفته تا اهواز (عبدالحسین واحدی معاون رهبر فدائیان اسلام) به گوش میرسید. واحدی در زمان بازجویی با سرتیپ تیمور بختیارفرماندار نظامی مجادله دندان شکنی میکند و او آنقدر عصبانی میشود که با پنج گلوله جان او را میگیرد. البته فردای آن روز مطبوعات دلیل مرگ او را قصد فرار مینویسند. چند روز بعد خلیل طهماسبی هم دستگیر میشود. او حاجعلی رزمآرا (نخستوزیر وقت) را در روز شانزدهم اسفند 1329 ترور کرده بود. البته او دو سال بعد و با مصوبه عفومجلس از زندان آزاد شده بود. آیتالله کاشانی، طهماسبی را بهعنوان «شمشیر برّان اسلام» و «مجری اراده و افکار ملت ایران» مورد ستایش قرار داد.
از دستگیری نواب صفوی 31 ساله تا بازجویی از او در دادگاه نظامی 20 روز بیشتر طول نمیکشد؛ او پانزدهم آذرماه در دادگاه نظامی بازجویی میشود و در هفتم دیماه سرلشکر حسین آزموده، دادستان ارتش در ادعانامه خود علیه سیدمجتبی و 7 نفر از اعضای جمعیت فدائیان اسلام آنها را به توطئه برای برهم زدن اساس حکومت و تشویق مردم به مسلح شدن و حمل اسلحه غیرمجاز متهم میکند؛ کمتر از دو ماه بعد از دستگیری، در روز ۲۶ دیماه ۱۳۳۴ در پی برگزاری جلسه دادگاه، نواب صفوی و سه تن از یارانش به نامهای خلیل طهماسبی، سیدمحمد واحدی و مظفرعلی ذوالقدر به اعدام محکوم میشوند.
نواب صفوی از نوجوانی فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرده بود. در دبیرستان صنعتی آلمانیها برای دوستان خود جلسات بحث دینی گذاشته و نسبت به اوضاع آشفته کشور پساز تهاجم قوای روس و انگلیس هشدار میداد؛ استخدامش در شرکت ملی نفت آبادان و برگزاری جلسات دینی برای کارگران و سفرش به نجف در رشد فکری او اثرات بسیاری گذاشت. در نجف بود که نوابصفوی کتاب «شیعیگری» احمد کسروی را خواند. سیدمجتبی در سال 1323 به ایران باز میگردد؛ به خانه کسروی رفته و نسبت به انحرافاتی که در نوشتههایش دیده بود به او هشدار میدهد. وقتی سخنانش را در کسروی بیتأثیر میبیند به فکر اجرای حکم ارتداد او میافتد. او در هشتم اردیبهشت ۱۳۲۴، در چهارراه حشمتالدوله به کسروی حمله میکند ولی پیش از آنکه به مقصود خود برسد توسط پلیس دستگیر و زندانی میشود.
نواب صفوی بعد از آزادی از زندان، «جمعیت مبارزه با بیدینی» را در اعلامیهای رسمی با سرلوحه «هوالعزیز» و تیتر «دین و انتقام» پایهگذاری میکند؛ گروهی که بعدها نام «جمعیت فدائیان اسلام» به خود گرفت. او بتدریج افرادی چون سیدحسین امامی را جذب کرد و این بار با کمک یارانش توانست احمد کسروی را در بیستم اسفند ۱۳۲۴ از میان بردارد. بعدها عبدالحسین هژیر ترور میشود و در آخر هم حسین علا. دو ماه بعد از زندانیشدن رأی دادگاه صادر میشود و دادگاه تجدید نظر هم همان روز برگزار شده و به دنبال تثبیت حکم اعدام برای او و یارانش، سحرگاه روز ۲۷ دیماه، آنها تیرباران میشوند. پیکر نوابصفوی ابتدا در مسگرآباد تهران دفن می شود و بعد از مدتی به قبرستان وادیالسلام قم انتقال مییابد.
کودتا، اخوان، زمستان
من مرثیه گوی وطنِ مرده خویشم
فرزانه قبادی/ «هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان/ نفسها ابر، دلها خسته و غمگین/ درختان اسکلتهای بلورآجین/ زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه/ غبارآلوده مهر و ماه/ زمستان است» مهدی اخوان ثالث شرایط روزهای بعد از کودتا را اینطور توصیف میکند. شعری که درباره آن میگوید: «زمستان، داوری این حال و روز من درباره زندگی و زمانهای است که در آنم» روزگار خفقان، مرگ آرمانها، شکستن قلمها و محدود کردن اندیشهها، بازداشت روزنامهنگاران، توقیف روزنامهها، دستگیری شاعران و نویسندگان با افکاری معترض و... اخوان با زبانی نمادین با توصیف روزهایی که در آن«هوا بس ناجوانمردانه سرد است» در دل زمستانی تاریک که«نگه جز پیش پا را دید، نتواند» شرایط عصر خود را به تصویر میکشد و به تنهایی و نا امیدی در اوج خفقان اشاره میکند وقتی میگوید «و گر دست محبت سوی کس یازی/ به اکراه آورد دست از بغل بیرون/ که سرما سخت سوزان است...» اخوان شعر زمستان را دو سال بعد از کودتا در دی ماه 1334 سرود و یک سال بعد «دفتر شعر زمستان» را منتشر کرد.
تأثیر کودتا بر ادبیات ایران را میتوان در اشعار شعرای شاخصی از جمله نیما، شاملو، نصرت رحمانی و اخوان دنبال کرد؛در این دوره خفقان، شاعران را بهسمت و سوی استعاره و کنایه و تشبیه و سمبلیسم برد که تا حدی آنها را از تیغ سانسور نجات میداد. نیما در اشعارش «شب» و «آتش» را بهعنوان نماد برای توصیف شرایط انتخاب میکند و اخوان از «زمستان» و «باغ بیبرگی» میگوید. اخوان بعد از حصر دکتر مصدق، قصیده «تسلی و سلام» را سرود. او بعدها گفت از آنجا که نام بردن از مصدق ممنوع بود، شعری که در بخشی از آن گفته: «ای شیر پیر بسته به زنجیر/ کز بندت ایچ عار نیامد» را خطاب به مرد محصور احمدآباد سروده و آن را به «پیر محمد احمدآبادی» تقدیم کرده است.
«چاووشی»، «کتیبه»، «قصه شهر سنگستان»، «مرد و مرکب»، «آخر شاهنامه» و... اشعاری است که او در سالهای انزوا و اسارت متفکران و فعالان سیاسی سروده است؛ بهزعم بعضی، اشعار اخوان در این مقطع رگههایی از نا امیدی و یأس دارد او اما این اعتقاد را ندارد و بر گلایه و نارضایتی خود از شرایط تأکید میکند و در شعری پاسخ انتقادها را با اشاره به تخلص خود (م.امید) میدهد «گویند که: امید و چه نومید! ندانند/ من مرثیه گوی وطن مرده خویشم»
تراشیدن سر مردانی که مزاحم زنان می شوند
سرنوشت ژیگولوها
موضوع تعقیب ژیگولوها، جوانان ولگرد و کسانی که کاری جز تعقیب زنان و دختران مردم ندارند و هر روز خود را مانند آرتیستهای سینما آرایش میدهند و در خیابانهای لالهزار و اسلامبول و کوچه مهران بهدنبال زنان مردم میافتند مورد توجه فرمانداری نظامی قرار گرفته است و مبارزه وسیعی علیه فعالیت اینگونه جوانان ولگرد آغاز شده است.یک مقام مطلع در فرمانداری نظامی به خبرنگار ما اظهار داشت در زمان دولت اسبق قانونی وضع شد که به موجب آن دادسرای نظامی میتوانست کسانی را که برای بانوان مزاحمت فراهم میکردند با شکایت شاکی بازداشت و تحت تعقیب قرار دهد. از سال قبل تاکنون که این قانون وضع شده است صدها پرونده بهعنوان مزاحمت بانوان در دادسرای نظامی تشکیل شده و عدهای از اینگونه جوانان به حبسهای از سه سال تا شش ماه یا کمتر محکوم شدهاند. این اقدام دادسرای فرمانداری نظامی اگرچه تا اندازهای مؤثر بود ولی باز هم از فعالیت جوانان ولگرد جلوگیری نمیکرد، زیرا دادسرای فرمانداری نظامی تا کسی شکایت نمیکرد و صحت شکایت او مورد تأیید قرار نمیگرفت اقدام به بازداشت کسی نمینمود و چون بسیاری از زنان و دختران نجیب و شریف برای حفظ آبروی خود هنگامی که با اینگونه جوانان مواجه میشدند دم برنمیآوردند و همین موضوع سبب تجری جوانان ولگرد و بالنتیجه ازدیاد مزاحمت برای بانوان میشد به این جهت فرمانداری نظامی تصمیم گرفت اقدام جدیتری در این مورد بعمل آورد و در نتیجه چند دسته از مأموران فرمانداری نظامی که در بین آنها افسر و گروهبان نیز وجود داشتند مأمور شدند با لباس غیرنظامی و بهطورناشناس روزها در معابر عمومی و مخصوصاً محلهایی که اغلب محل اجتماع اینگونه جوانان ولگرد است از قبیل خیابان لاله زار، اسلامبول و مقابل مدارس دخترانه گردش کرده و چنانچه جوانانی را در تعقیب بانوان و دوشیزگان دیدند بلافاصله آنها را دستگیر کرده و به فرمانداری نظامی تحویل دهند.
درحال حاضر بهترین تنبیهی که جهت اینگونه جوانان ولگرد در نظر گرفته شده تراشیدن سرآنها میباشد. موضوع تراشیدن سر جوانان ولگرد که فکری جز آراستن خود و تعقیب زنان و دختران ندارند بزرگ ترین مصیبت برای آنها میباشد و خود این موضوع سبب خواهد شد که اینگونه جوانان ناچار مدتها از تعقیب رویه خود به علت نداشتن موی سر خودداری کنند. فرمانداری نظامی از لحاظ اینکه این جوانان برای همیشه دست از رویه خود بردارند اسامی آنها را دراختیار جراید میگذارد و رادیو تهران نیز این اسامی را پخش خواهد کرد. در بین کسانی که تاکنون به این اتهام بازداشت شدهاند اغلب دانشجوی بیکار دیده میشود.
مجله تهران مصور-جمعه 22 دی 1334
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
افتتاح تصفیه خانه آب تهران
امروز یکی از مهمترین آمال مردم شهر تهران تحقق یافت و با افتتاح تصفیه خانه تهران که بزرگترین و جدیدترین تصفیه خانه های خاورمیانه بشمار می رود قدم مؤثر و مفیدی در راه تأمین صحت و تندرستی ساکنین تهران برداشته شد...
صبح هیأت وزیران، نمایندگان مجلس و رجال و معاریف شهر و نمایندگان سیاسی خارجی در یک کیلومتری بالای کرج در محل تصفیه خانه شهر تهران ( تصفیه خانه در خیابان فاطمی) حاضر شده بودند تا افتتاح لوله کشی آب شهر را که ضامن سلامت و بهداشت مردم تهران است ملاحظه کنند.
روزنامه اطلاعات- جمعه پنجم آبان 1334
درخواست نخست وزیر از وزارت صنایع و معادن
رسیدگی به حوادث پریموس ساخت ایران
چون چراغهای پریموس ساخت ایران به علت نقص فنی تاکنون سوانحی ایجاد کرده آقای نخست وزیر [حسین علاء] طی نامهای از وزارت صنایع و معادن خواستند که به این موضوع رسیدگی کند.
آقای نخست وزیر چند روز قبل طی نامهای که به وزارت صنایع و معادن خاطرنشان نمودند که تاکنون مکرراً مشاهده شده که عدم دقت بعضی از کارخانههای سازنده چراغ خوراک پزی (پریموس) باعث بروز سانحه شده است. این چراغها برابر اسلوب صحیح صنعتی ساخته نمیشود و به همین جهت جان مردمی را که از آن استفاده کرده و میکنند به مخاطره انداخته و میاندازد. لازم است وزارت صنایع و معادن به این موضوع دقت کامل نماید و به کارخانجات مربوطه دستور دهد و حتی نظارت نماید که محصول بی عیب تحویل بازار و جامعه بدهند.وزارت صنایع و معادن برای این کار مشغول اقدام شد و روز شنبه گذشته کمیسیونی در اطاق آقای مهندس نفیسی [حبیبالله نفیسی- وزیر کار] برای دادن پاسخ به نامه آقای نخست وزیر تشکیل گردید. از قرار اطلاع در پاسخ نامه آقای نخست وزیر، وزارت صنایع و معادن مرقوم داشته است که چراغهای پریموس در کارگاههای این وزارت ساخته نمیشود و دستور داده شد که به کارخانجات سازنده اطلاع دهند که از این پس به هیچ وجه حق ندارند پریموس و انواع چراغهایی را بسازند که مطابق اسلوب صنعتی نیست. به کارخانجات سازنده پریموس و انواع چراغها اخطار شده که تا وقتی متخصصین وزارت صنایع و معادن محصولات آنان را از هر لحاظ گواهی ننمایند، حق ندارند کارهای ساخته شده خود را به معرض فروش گذارند...
روزنامه مهر ایران - چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۳۴
درگذشت علامه دهخدا
بار دیگر بایدم جستن ز جو
دیروز (7 اسفند) ساعت هفت بعداز ظهر علامه معاصر علی اکبر دهخدا پس از یک دوره کسالت طولانی در سن ۷۸ سالگی دارفانی را وداع گفت و با درگذشت خود کلیه علاقهمندان به علم و ادب را داغدار ساخت. فقید سعید از پیشروان نظم و نثر فارسی و از خدمتگزاران قدیمی مطبوعات و فرهنگی بود. در لغات عربی و فارسی و فرانسه تبحرکامل داشت و درمدتی قریب چهل و پنج سال برای تألیف دایرةالمعارف عظیم فارسی موسوم به «لغت نامه» مجاهدت نمود تا اینکه تألیف لغت نامه پایان یافت و بیستودو جلد آن از طرف مجلس شورای ملی به طبع رسید. بقیه مجلدات نیز در جریان طبع می باشد.
دیگر از آثار گران بهای علامه فقید کتاب «امثال وحکم» در چهار مجلد است که چندی پیش به طبع رسید و مورد استفاده علاقه مندان قرار گرفته است.
دیوان اشعار که اخیراً طبع و انتشار یافته از شاهکارهای ادبی زبان فارسی بهشمار میآید. بنابر این فقدان علامه ماسوف علیه از نظر علمی وادبی ضایعه بزرگی است که طبعاً موجب کمال تأثر اهل فضل و دانش میباشد...
روزنامه اطلاعات - سهشنبه 8 اسفند 1334