طالب هر مطلبی هستید فقط در سیاسی میتوانید پیدا کنید.
روز سوم آبان منتشر خواهد شد
16 آذر، دانشگاه تهران، دانشجو
سه قطره خون
فرزانه قبادی / صد و ده روز از کودتای 28 مرداد گذشته است. صد و ده روز خفقان، جولان دولت کودتا در شهر، سانسور، بازداشت فعالان سیاسی، محدودیت برای فعالیت احزاب، تعطیلی روزنامهها و قدارهکشیهای دنبالهدار اوباش حکومتی در خیابان و بازار نفس مردم و دانشجویان را تنگ کرده است. دانشگاه روزی ملتهب را آغاز کرده است. محیط دانشگاه به فضایی نظامی شبیه شده است، سربازان و تجهیزات نظامی در گوشه و کنار دانشگاه مستقر شدهاند. دولت کودتا پای نظامیان را به دانشگاه باز کرده است. دانشجویان در سکوت سعی در حفظ آرامش دارند، مثل هر روز پشت نیمکتهای کلاس درس مینشینند اما با دلی پر آشوب؛ حادثهای در راه است یا فاجعهای؟ دقایقی بعد سربازان وارد کلاسهای دانشکده فنی میشوند و به روی دانشجویان شلیک میکنند. دانشجویان شهید میشوند. دانشگاه رنگ خون گرفت و 16 آذر روزی شد که تا دههها فراموش نمیشود.
اعتراضات دانشجویان به دولت کودتا از مهرماه و همزمان با بازگشایی دانشگاه شکلی جدیتر گرفت. بسیاری از استادان دانشگاه بازداشت شده بودند، دانشجویان با توزیع اعلامیه، تعطیلی کلاس و برپایی تظاهرات خشم خود را علیه دولت کودتا ابراز میکردند. دولت تهدید کرده بود که «در مقابل تحرکات بشدت ایستادگی خواهد کرد» اما گوش دانشجویان بدهکار نبود. شانزدهم مهرماه اعتراض دانشجویان و بازاریان به اتحاد رسید و همزمان با اعتصاب بازار، دانشجویان هم در دانشگاه تظاهرات کردند. موج این اعتراضات، برای نخستین بار در تاریخ دانشگاه تهران، نیروهای نظامی را به دانشگاه کشاند. تعدادی از دانشجویان دستگیر شدند. فضای اطراف دانشگاه امنیتی شد. نیروهای نظامی در مقابل دانشکدهها مستقر شدند و ارتش با تانک در خیابان شاهرضا (انقلاب) تردد میکرد و تعدادی کامیون و تانک هم در میدان 24اسفند (انقلاب) مستقر کرده بود.
همزمان با این اتفاقات، محاکمه مصدق هم آغاز شده بود. مردم خواهان آزادی او بودند و دولت کودتا بیتوجه به خواسته مردم، کوچکترین تحرک را سرکوب میکرد. 21 آبان باز هم بازاریان و دانشجویان هماهنگ با یکدیگر تظاهرات کردند. تعداد زیادی از معترضان در بازار و دانشگاه مجروح و تعدادی هم دستگیر شدند، اما فضای ملتهب شهر آرام نشد و چند روز بعد دادگاه حکم نهایی مصدق را صادر کرد. خشم مردم از دولت کودتا تمامی نداشت، تا اینکه زمزمههایی درباره از سرگیری روابط با انگلستان شنیده شد. از سویی دربار با افتخار اعلام کرد که ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهوری وقت امریکا عازم تهران است. تمام این عوامل دست به دست هم داد تا اعتراضات ادامه پیدا کند. چهاردهم و پانزدهم آذر دانشجویان در دانشگاه تجمع و تظاهرات کردند، تظاهراتی که به سیاق روزهای قبل با حضور نظامیان سرکوب شد. روز شانزدهم اما اتفاقات جور دیگری رقم خورد.
دکتر مصطفی چمران که بهعنوان دانشجوی الکترومکانیک، در دانشکده فنی حضور داشت از شاهدان عینی حوادث آن روز در دانشگاه است«صدای چکمه سربازان از راهرو پشت در به گوش میرسید. اضطراب و ناراحتی بر همه مستولی شده بود، کسی به درس توجه نمیکرد. در این هنگام پیشخدمت دانشکده مخفیانه وارد کلاس شده به دانشجویان گفت« بسیار مواظب باشید. چون سربازان میخواهند به کلاس حمله کنند اگر اعلامیه یا روزنامهای دارید از خود دور کنید». تلاش مدیر و کارکنان دانشگاه برای ایستادن مقابل نظامیان بیفایده است «بالاخره درِ کلاس بشدت به هم خورد و پنج سرباز با مسلسل سبک وارد کلاس شدندو چند دقیقه بعد صدای تیراندازی بلند شد. دانشجویان یکی بعد از دیگری به زمین افتادند. عدهای از درهای جنوبی و شرقی خارج شدند اما دانشکده در محاصره مأموران بود.»حضور نظامیان در دانشگاه با ردپایی از خون تثبیت شد. به گفته دکتر چمران «پس از ماهها از در و دیوار دانشکده فنی بوی خون میآمد» . دولت برای توجیه جنایت خود در دانشگاه، به رسانهها گفت: «دانشجویان برای گرفتن تفنگ سربازان حمله کردند و سربازان نیز اجباراً تیرهایی به هوا شلیک کردند و تصادفاً سه نفر کشته شدند.» اما احمد قندچی، آذر (مهدی) شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا روی زمین جان باخته و شهید شده بودند، آن هم با شلیک مستقیم سربازان. آن روز علاوهبر این سه نفر، دانشجویان بسیاری مجروح شدند و بالغ بر 30 دانشجو هم توسط مأموران دستگیر شدند، اما تاکنون سندی درباره سرنوشت آنها منتشر نشده است.
فیلمی ماندگار در تاریخ
گرداب ؛ اولین فیلم رنگی سینمای ایران
«جوانی که زندگی سادهای دارد گرفتار رفقای ناباب شده و به قمار روی آورده و اسیر یک زن زیبا میشود. او وقتی به خود میآید که سالهای جوانیش را بیهوده هدر دادهاست...» این خلاصه یک خطی قصه فیلم گرداب است که شاید به نظر خیلی کلیشهای برسد اما در تاریخ سینمای ایران نقشی بسیار مهم دارد؛ البته نه به خاطر فیلمنامه بلکه از جهت فیلمبرداری و تکنیک.گرداب (در قطع 16 میلیمتر) نخستین فیلم رنگی ایرانی است که روی پرده سینماهای تهران رفت و فروش فوقالعاده در زمانه خود داشت. فیلم در سال 1332 به کارگردانی و نویسندگی حسن خردمند ساخته و به نمایش عمومی درآمد. این فیلم با یک دوربین اوریکون ۱۶ میلی متری ساخت امریکا فیلمبرداری شده که هماکنون در گنجینه موزه سینما نگهداری میشود و از سوی سیامک اعتمادی تهیهکننده سینما به موزه اهدا شده است.گرداب محصول استودیو پارس است و بهدلیل نبود لابراتوار رنگی در ایران نگاتیوهای فیلم برای چاپ و ظهور به امریکا (شهر نیویورک) فرستاده شد. همچنین اولین فیلمبرداری از عوامل پشت صحنه در تاریخ سینمای ایران در این فیلم انجام شده است. هوشنگ محبوبیان تهیهکننده این فیلم و ناصر ملکمطیعی و احمد قدکچیان بازیگران اصلی آن بودند. همچنین مدیریت فیلمبرداری آن را عنایتالله فمین برعهده داشت.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
نفوذ در ارتش شاهنشاهی
پس از کودتای 28 مرداد1332 و جلوگیری از فعالیتهای سیاسی برخی احزاب از جمله حزب توده ایران، این حزب وارد فاز نظامی شده و چندین عملیات را طراحی و به مرحله اجرا گذاشت. یکی ازاین اقدامات، نابودی آشیانههای فرودگاه قلعه مرغی تهران بود.«دیشب چند تن از افسران نیروی هوایی قصد آتش زدن کلیه آشیانههای هواپیمایی را در قلعه مرغی داشته و پس از آتش زدن چند آشیانه، شبانه فرار کردهاند. کسانی که به این کار دست زدند عبارت بودند از یک سرگرد [اکتشافی] که افسر نگهبان فرودگاه قلعه مرغی بود و ستوان یکم [رستمی] که هر دو از خلبانهای نیروی هوایی بودهاند و یک استوار دوم.این عده با تبانی قبلی در بین ساعت ۷ و ۸ بعدازظهر که هوا کاملاً تاریک بود وارد محوطه آشیانههای فرودگاه قلعهمرغی شدند و چون سرگرد مزبور افسر نگهبان فرودگاه بود و دو نفر دیگر ملبس به لباس نیروی هوایی بودند، در مأموران نگهبان هیچگونه تولید سوءظنی نکردند. سپس هریک از افسران مزبور داخل یک آشیانه شده و اقدام به آتش زدن چهارآشیانه که در داخل آنها هواپیماهای جنگی قرار گرفته بودند، کردند.افسران مزبور پساز انجام نقشه خود بسرعت از میدان فرود آمدن هواپیما دور شده و با یک جیپ ارتشی فرار اختیار کردند. سربازان مستحفظ به محض دیدن آتش به مأموران دیگر جریان را اطلاع دادند و در ظرف یک ربع ساعت ماشینهای مخصوص، داخل آشیانهها شده و فوراً موفق به خاموش کردن آشیانهها که در حال اشتعال بودند شدند. مقامات نظامی اکنون در تعقیب افسران مزبورهستند. از طرف نیروی هوایی عده نگهبانان قلعه مرغی افزوده شده ورفت و آمد کلیه افراد شدیداً کنترل میشود. امروز مقامات مسئول نیروی هوایی اظهار داشتند که خوشبختانه خائنین نتوانستند نقشه خود را انجام دهند و جز سوختن چرخ یک هواپیما آسیب دیگری به آشیانهها و فرودگاه وارد نیامد.»
روزنامه کیهان - چهارشنبه ۱ مهر 1332
دکتر محمد مصدق در دادگاه
3 سال حبس و تبعید
روز یکشنبه ۱۷ آبان سال ۱۳۳۲، نخستین جلسه دادگاه نظامی برای رسیدگی به پرونده اتهامهای دکتر محمد مصدق و سرتیپ محمد تقی ریاحی در تالار آیینه سلطنتآباد در دادگاه نظامی به ریاست سرلشکر نصرالله مقبلی و عضویت سرتیپ حمید شیروانی، سرتیپ محمود افشارپور، سرتیپ محمدعلی خزاعی، سرتیپ تیمور بختیار و سرهنگ جلیل بزرگمهر وکیل تسخیری دکتر مصدق برای رسیدگی به وقایع 25 تا 28 مرداد تشکیل میشود.دادگاه بدوی پس از ۳۵ جلسه، روز ۳۰ آذر مصدق را مستحق اعدام دانست اما در تبعیت از افکار عمومی و گذشت محمدرضا پهلوی از عملکرد نخستوزیر سابق و تجاوز سن او از 60 سال، وی را به سه سال حبس مجرد و تبعید در دهکده احمدآباد و ریاحی را به دو سال زندان محکوم میکند.به دنبال شکایت دکتر محمد مصدق دادگاه تجدیدنظر روز 19 دی 1332 تشکیل و پس از ۲۶ جلسه، روز 22 اردیبهشت 1333 حکم دادگاه بدوی در مورد دکتر مصدق، ابرام و سرتیپ ریاحی به سه سال حبس با کار محکوم میشود.
مامورین دولت در تعقیب جوانترین وزیر امور خارجه ایران
دکتر فاطمی دستگیر شد
ساعت ده صبح امروز دکتر حسین فاطمی وزیر امور خارجه دولت سابق بوسیله مأموران فرمانداری نظامی و شهربانی دستگیر شد و بهدنبال او نیم ساعت بعدازظهر نیز دکتر سعید فاطمی بازداشت شد.پس از قیام بیست و هشتم مرداد که عدهای از مسئولان امور در زمان تصدی دولت سابق بازداشت گردیدند از دکتر فاطمی اثری بهدست نیامد و سعی مأموران در پیدا کردن وی به نتیجه نرسید. برای یافتن دکتر فاطمی مأموران فرمانداری نظامی و شهربانی از کلیه وسایل و راههای ممکنه استفاده میکردند و علاوه بر آنکه مأموران آنها پیوسته با لباسهای مبدل در میان مردم و در گوشه و کنار در جستوجو بودند حتی اغلب مذاکرات تلفنی مشکوک را نیز کنترل مینمودند زیرا گفته میشد که دکتر فاطمی اغلب بوسیله تلفن با بعضی اشخاص و مراجع تماس میگیرد. از طرف دیگر پیوسته مأموران مخصوصی بهدنبال آشنایان و فامیل نزدیک دکتر فاطمی و همچنین افراد منتسب به دستههای مختلف که با دولت سابق همکاری داشتند بودند تا اگر ملاقاتی بین آنان و دکتر فاطمی روی میدهد آگاه شوند. شایعات مختلفی درباره محل اختفای دکتر فاطمی شیوع یافته و از آن جمله گفته میشد که وی به خارج از کشور رفته ولی مأموران انتظامی یقین داشتند که دکتر فاطمی از تهران و اطراف خارج نشده است و بایستی در همین محل به جستوجوی او پرداخت.
از طرف فرمانداری نظامی و شهربانی کل، افراد و افسرانی مأمور شده بودند که در نقاط مختلف تهران و حومه که برای آنان در نظر گرفته شده بود به تفحص بپردازند. یکی از این مأموران سروان حبیبالله جلیلوند افسر اداره انتظامی شهربانی کل بود. بهطوری که شنیده شده سروان جلیلوند بوسیله یک زنی به نام فاطمه اطلاع پیدا میکند که دکتر فاطمی در یکی از خانههای واقع در امامزاده قاسم شمیران مخفی شده است.افسر مزبور پس از اطمینان از اظهارات آن زن، ساعت نه صبح به فرمانداری نظامی مراجعه کرده به اتفاق آقای سرگرد علی اکبر مولوی افسر فرمانداری نظامی و چند نفر مأمور به شمیران میرود.سرگرد مولوی و سروان جلیلوند وارد خانه میشوند و ملاحظه میکنند که بجز یک نفر کلفت کسی در آن جا نیست.این خانه متعلق به دکتر محمود محسنی نام کارمند (آزمایشگاه تیر) میباشد که فقط دو اتاق در آن وجود دارد و در یکی از اتاقها نیز قفل بوده است.دو نفر افسر مزبور پس از بازرسی اتاق اول از کلفت خانه سؤال میکنند در اتاق دیگر چیست؟
که وی جواب میدهد آنجا انبار است و چیزی در آن نیست ولی آنها به اظهارات او اعتماد نکرده در اتاق را باز میکنند و مشاهده مینمایند که مردی با ریش بلند در گوشه اتاق روی صندلی نشسته است. با مشاهده مرد مزبور سرگرد مولوی فریاد می زند: جاوید شاه. دکتر فاطمی که از جریان مطلع شده بود در پاسخ وی میگوید: جاوید شاه. افسران مأمور دستگیری که ابتدا دکتر فاطمی را شناخته بودند پس از شنیدن صدای او یقین میکنند که وی دکتر فاطمی است. به دکتر فاطمی تکلیف میشود که همراه مأموران به شهربانی بیاید او هم بدون مقاومت برخاسته با همان لباس و پیراهن و شلوار که به تن داشته همراه مأموران به راه میافتد. فاطمی در مسیر انتقال و هنگام خروج از ساختمان كاخ شهربانی در خيابان ملل متحد، در حضور رئيس كل شهربانى و فرمانده گارد شاهنشاهى، بوسیله چاقو مورد حمله نافرجام گروه «جمعيت جوانمردان جانباز! » قرار گرفته و به بیمارستان منتقل می شود.
روزنامه اطلاعات- شنبه 22 اسفند 1332
بیمار، یوسف فرزند محمد
اولین جراحی قلب در ایران
آقای پرفسور یحیی عدل عمل جراحی مهم و بیسابقه در روی قلب نمودهاند و مریضی که بهدست او عمل شده مبتلا به تنگ شدن دریچههای قلب بوده و به کلی بهبود یافته است.
عمل جراحی آقای پرفسور عدل به این ترتیب بوده که پس از باز کردن سینه و بیرون آوردن قلب، آن را شکافته و سوراخ طرف چپ قلب بیمار را که تنگ شده بود به اندازه کافی گشاد کردهاند.... تاکنون در ایران نظیر این عمل جراحی روی قلب انجام نگرفته و آقای پرفسور عدل رئیس قسمت جراحی بیمارستان سینا و استاد دانشگاه، اولین جراح ایرانی است که در ایران به چنین عملی مبادرت کرده و موجب امیدواری مبتلایان به امراض قلبی در ایران گردیده است....
بیماری که قلب او جراحی شده مردی است که در حدود چهل سال دارد و اسمش یوسف فرزند محمد است....آقای پرفسور عدل درباره این عمل اظهار داشت: «این عمل جراحی چون در داخل قلب انجام میگیرد اهمیت دارد و از طرف دیگر این قبیل مبتلایان در ایران زیاد هستند و ما امیدواریم اینگونه عملیات جراحی را در ایران تعمیم دهیم و کلیه مبتلایان را معالجه کنیم زیرا وسایل مربوط به این کارها را تهیه کردهایم....» عمل جراحی داخل قلب از دو سال پیش در اروپا و امریکا مرسوم گردیده و اولین مرتبه در انگلستان به وسیله یکی از جراحان انگلیسی به نام بروک انجام گرفته و بعد در سایر کشورها عمل شده است.
روزنامه اطلاعات- پنجشنبه 5 آذر 1332
یک عمل جراحی تازه در بیمارستان امیراعلم
دندانها را درمی آورند و به جای آن دندان مصنوعی میگذارند
امروز یک عمل جراحی مخصوص که در ایران تازگی دارد در بیمارستان امیراعلم بوسیله آقای دکتر فرزین رئیس بخش دندانپزشکی بیمارستان انجام گرفت. به این ترتیب یک نفر زن را با داروی مخصوص بیهوش کرده همه دندانهای او را در آوردند و ساعتی پس از عمل دندانهای مصنوعی را که قبلاً ساخته شده بود در دهان وی گذاردند. این عمل جراحی [در جهان] تا به حال روی چند نفر از بیماران انجام شده و نتیجه آن رضایتبخش بوده است. عمل مزبور از سال 1948 در کشورهای اروپا و امریکا شروع شده و اهمیت آن در این است که بوسیله بیهوش کردن بیمار و در آوردن دندانهای وی کاری که لااقل در مدت چهار یا پنج ماه باید انجام گیرد در عرض 24 ساعت انجام میشود.
طرز عمل در این مورد بدین قرار است: بیماری که مبتلا به پیوره یا یکی از امراض دهان شده و بایستی همه دندانهای وی به تشخیص پزشک معالج کشیده شود میتواند به بیمارستان رجوع کند تا تحت عمل قرار گیرد. اگر بیمار بخواهد دندانهای خودرا یکی یکی بکشد علاوه بر ترس و ناراحتی که خواهد داشت، ممکن است عفونتهایی در دهان وی ایجاد شود و عوارضی تولید کند و علاوه براین پس از کشیدن تمام دندانها بایستی لااقل دو ماه بگذرد که بتوان دندان مصنوعی تهیه کرد و در دهان گذارد و این جریان چهار یا پنج ماه طول خواهد کشید، ولی در بیمارستان بیمار را ابتدا بیهوش کرده پس از کشیدن دندانهایش گوشت های زیادی و لبههای تیز استخوانهای فک را که مانع از این است که جای دندانها زودجوش بخورد، قطع میکنند و لثهها را بخیه میزنند.
به این ترتیب پس از به هوش آمدن بیمار چون مانعی برای داشتن دندان مصنوعی نخواهد بود و دندانهایی را که قبلاً با اندازهگیری و قالبگیری ساخته شده و آماده است در دهان وی خواهند گذاشت و لثههای دهان به قالب دندان مصنوعی در خواهد آمد. مدت عمل برای کشیدن همه دندانها از نیم ساعت تا یکساعت طول میکشد و بیماررا مدت 24 ساعت در بیمارستان بستری میکنند.
بیماری که امروز تحت عمل قرار گرفت ربابه رهنما، ۲۰ ساله شغل خدمتکاری داشت. در بیمارستان امیر اعلم هفتهای یک روز چنین عمل جراحی انجام میگیرد.
روزنامه اطلاعات- پنجشنبه 19 آذر ۱۳۳۲