کارشناسان سیاسی در گفتوگو با «ایران» و در تبیین سیاست « صبر و ثبات» تأکید کردند
امید مردم به آینده را باید تقویت کرد
گروه سیاسی/ رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانات تلویزیونی خود با مردم به مناسبت عید سعید قربان «صبر» و «ثبات» را دو نیاز اساسی برای آینده کشور دانستند. ایشان با تأکید بر اینکه بر اثر ایمان مذهبی و اعتماد مردم به نظام، ثبات ملت خوب است، افزودند: «مسئولان هم باید با کار جهادی، صبر و ثبات خود را نشان دهند و از تردید و نگرانیهای مضرّ اجتناب کنند.» بر این اساس صبر مردم و تلاش مسئولان برای حفظ و تقویت ثبات در کشور دو مؤلفهای است که همزمان با هم باید محل توجه باشد. رئیس جمهوری هم در جلسه چهارشنبه گذشته هیأت دولت با تشریح راههای اعمال فشار دشمن بر ملت ایران، گفته بود: «راه دیگر دشمن ایجاد تفرقه و اختلاف در کشور است. اوایل امسال با وجود کرونا، دشمن علاقهمند به جنگ بین قوا و اختلاف شده بود اما از این توطئه هم عبور کردیم. البته بیانات رهبری، دقت، سخنان و هدایت ایشان بر هر سه قوه نقش اساسی داشت.» به گفته رئیس قوه مجریه، «امروز شاهد آرامشی در کشور هستیم و هیچ کدام از قوا بهدنبال حاشیهسازی نیستند. باید همدیگر را کمک و همکاری کنیم و اگر نکتهای هم میخواهند به ما گوشزد کنند، راه حل را هم پیشروی ما قرار دهند وگرنه نقد خالی دردی را دوا نمیکند.» به نظر میرسد نکته مهم در این سخنان توجه دادن به این اصل است که حل مشکلات کشور از یک سو نیازمند همکاریها و هماهنگیهای ملی و تلاش و همافزایی است و از سوی دیگر دوری از تنشهای سیاسی و کمک به برقراری ثبات بیشتر. چه در جامعه بیثبات بخش بزرگی از تمرکزها و توجهها باید مصروف موارد حاشیهای و غیرضروری شود که راه را برای بررسیها و رسیدن به راهکارهای اساسی میبندد. در حقیقت مردم برای تحمل فشارهای وارده باید به عینه شاهد همکاریها و تلاشهای مسئولان و نهادهای مختلف باشند. این گونه است که کارشناسان سیاسی در گفتوگو با «ایران» تأکید دارند صبر و ثبات دو مؤلفه همراه هستند و بدون یکی دیگری راه به جایی نمیبرد. به گفته آنها، باید با اتخاذ راهکارهای علمی و کارشناسی مردم را به آینده امیدوار کرد.
مصطفی هاشمیطبا: نیازمند اقتصاد ریاضتی برنامهریزی شده هستیم
رهبر معظم انقلاب در جدیدترین رهنمودهای خود در تبیین چگونگی مواجهه کشور با مشکلات پیش رو و تأمین آینده آن از صبر و ثبات بهعنوان دو مؤلفه لازم نام بردند. تعبیر و برداشت شما از صبر و ثبات و سهم حاکمیت و جامعه برای تحقق آن چیست؟
طبیعی است که در تأویل این رهنمود ما آن را دعوت جامعه به صبر و تأکید بر ضرورت ثبات نظام سیاسی تعبیر کنیم. اما باید بدانیم که منظور ثبات در سطح مدیریت امور جامعه ضرورتاً به معنای ثبات افراد نبوده و نیست. بلکه آنچه به باورم تأمینکننده این ثبات است، ثبات در داشتن یک برنامه رشد یابنده و پیشرو و اجرای آن است.
واقعیت آن است که در بیش از چهل سالی که از انقلاب اسلامی سال 57 میگذرد هم مردم ما صبر داشتهاند و هم کشور ما ثبات داشته. اما ما نتوانستهایم تا این لحظه از قبال این صبر و ثبات چنان که باید به اهداف غایی انقلابمان دست پیدا کنیم. زیرا آنچنان که باید در برنامه هایمان ثبات نداشتهایم. سیاستهای اجرایی در کشور ما اغلب بر اساس منافع زودگذر مردم و برخی گروههای خاص طرحریزی شده است و لاجرم چنین رویکردی در طولانی مدت به نتیجه نمیرسد.
صبر و ثبات وقتی تحقق مییابد که ما سیاست درستی را تبیین کنیم و بدانیم که آینده و نتیجه آن سیاست چه خواهد بود. در حالی که سیاستهای اقتصادی که طی سالیان به آنها تکیه کردهایم از ابتدا مشخص بوده است. نتیجه سیاستهای منجر به تزاید نقدینگی و افزایش تورم و پرداخت یارانههای پیدا و پنهان از ابتدا مشخص بوده است. در نتیجه ما از ابتدا صبر و ثبات داشتهایم اما آن را در سبد سیاستهای اقتصادی غیر علمی و نادرست به هدر دادهایم. حلقه مفقوده برای نتیجه دادن صبر مردم و ثبات حکومت سیاستهایی است که معطوف به آینده است.
وقتی شما منابعتان را به شکل بیرویهای مصرف میکنید و برای امور مهمی مانند ساخت مسکن، توسعه شهری در مقابل حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی سیاستهای قاطع و اصولی اتخاذ نمیکنید. نتیجهاش این میشود که عدهای میروند و ساخت و ساز غیر قانونی انجام میدهند و افتضاحی مانند منطقه باستیهیلز در لواسانات پدید میآید.
بنابر این در شرایط فقدان سیاستهای کلان درست در حوزههای مختلف صبر و ثبات صرف ما را به جایی نمیرساند. زیرا مسائل اقتصادی مسائلی نیستند که از آسمان به زمین بیایند. وقتی اقتصاد ما دچار تورم فزاینده است این تورم خواه ناخواه به افزایش نقدینگی میانجامد و باری سنگین بر دوش اقتصاد کشور میگذارد. بنابر این صبر و ثبات بدون اصلاح سیاستهای کلان اقتصادی به نتیجه مطلوب نمیرسد. در عوض صبر و ثبات را باید بر بستر برنامهریزی ای قرار دهیم که نتایجش در آینده مشخص و مطلوب باشد.
چطور میشود جامعه را به نتایج تصمیمات آینده امیدوار کرد و حاصل برنامهریزیها را پیشبینیپذیر دانست؟ مگر آنچه تاکنون انجام شده کارشناسی شده نبوده است؟
اگر در برخی مقولات اقتصادی به نتایج نامطلوب رسیدهایم به معنای آن نیست که کارشناسان ما نمیتوانستهاند نتایج برنامهها و سیاستها را پیشبینی کنند بلکه در ادوار مختلف به دلایلی سیاستگذاران به نظر کارشناسان کم توجهی یا بیتوجهی کردهاند. اتفاقاً ما نشان دادهایم که در برخی موضوعات مانند توسعه صنعت موشکی که یک هدف برنامهریزی شده و متمرکز و فارغ از تغییرهای سیاسی بوده است توانستهایم با صبر و ثبات به نتیجه مطلوب برسیم اما در بسیاری از هدفگذاریهای دیگر چنین نبودهایم.
شما ثبات نداشتن برنامهها در طول 4 دهه گذشته را از عوامل نتایج نامطلوب کسب شده در حوزههای مختلف از جمله در اقتصاد، محیط زیست و... میدانید. چرا برنامههای 5 ساله و برنامه چشمانداز نتوانستند بهعنوان محور اصلی برنامهریزی و تصمیمگیری کشور ایجاد ثبات کنند؟
متأسفانه این برنامهها حداکثر حدود 15 تا 20 درصد اجرا شدند. برنامه چهارم توسعه در همین حد هم اجرا نشد. آقای احمدینژاد گفت که من آن برنامه را خمیر کردم. مجلس وقت هم برایش کف زد و سوت کشید. حالا خیلی نمیخواهیم در نقد گذشته بمانیم. مسأله این است که امکانات جامعه ما در شرایط حال حاضر و بهدلیل مسائلی مانند تحریم و... امکانات محدودی است. شما نمیتوانید امکانات محدود را صرف اهداف نامحدود و نامشخص کنید. گذشته گذشت.
برای آینده باید به نحو فکر شدهای برنامهریزی کنیم و بدانیم که میخواهیم منابع محدودمان را در چه زمینههایی صرف کنیم و به چه نتایجی برسیم. ما دست کم نباید بگذاریم که شکاف طبقاتی بیش از آنچه شاهد هستیم رشد پیدا کند و برای کاستن از آن باید سیاستگذاری کنیم.
به نظر میرسد در دوگانه صبر و ثبات آنچه بیشتر موجب نگرانی است تابآوری و صبر جامعه در مقابل مشکلات است. چه عواملی میتوانند به تقویت تابآوری جامعه کمک کنند؟
چاره کار تنها در جریان قرار گرفتن مردم و آگاهی دادن به آنها نسبت به برنامههای طرحریزی شده و نتایج میان مدت و دراز مدت آن برنامهها است. اینکه برنامهریزیهای ما معطوف به ایجاد دل خوشیهای کوچک و کوتاه مدت جامعه باشد ممکن است بهصورت مقطعی کمککننده به نظر برسد اما در کلان نابودکننده امید اجتماعی است. مثلاً یکی از سیاستهایی که در سالهای اخیر مطرح میشود ایجاد حرکتهای نیکوکارانه است حالا چه بهصورت انفرادی و چه بهصورت نهادمند. اما این نیکوکاریها که در بهترین شرایط میتوانند محدود به چند منطقه یا روستا باشند چاره کار نیست. نیکوکاری نمیتواند جایگزین وظیفه چاره اندیشی حاکمیت و فراهم کردن حداقل بایستههای زندگی آحاد مردم باشد. نمیشود قشر آسیب دیده جامعه را به امید نیکوکاری جامعه گذاشت. ما باید نظام تأمین اجتماعی افراد مستضعف و آسیب دیدهمان را تقویت کنیم و به نیازهای آنها پاسخگو باشیم.
ما سالها است که کمابیش با تحریمهای ظالمانه امریکا مواجه بودهایم اما در سال های گذشته چنان که باید برای مواجهه درست با عوارض ناگزیر این تحریمها و جبران آن عوارض برنامهریزی نکردهایم.
فرمودید که نباید در نقد گذشته بمانیم. برای شرایط حال حاضر چه باید کرد. پیشنهاد مشخصتان در شرایطی که کشور رخ به رخ بحرانهای ناشی از تحریم و همهگیری کرونا است، چیست؟
ما در حال حاضر با یک دو راهی مواجهیم. یک راه این است که در اقتصاد جهانی حل شویم و لازمه آن این است که در مقابل خواست امریکا کوتاه بیاییم و به دورانی برگردیم که ایران در زمره کشورهای دنباله رو امریکا بود. بیشک هر عاقلی با رفتن به این راه مخالفت میکند. راه دیگر این است که با اقتصاد ریاضتی کشور را در مقابل این فشارها مدیریت کنیم تا به قدرت بیشتر داخلی و امکان چانه زنی بیشتر در سیاست خارجی دست پیدا کنیم. متأسفانه برای این راه دوم کمتر برنامهریزی شده است.
مسأله همین است که گویا شرایط لازم برای همراهی جامعه با اقتصاد ریاضتی دیده نشده و دولتها نتوانستهاند با اطمینان خاطر به سمت اتخاذ سیاستهای ریاضتی حرکت کنند...
چه کسی میگوید که جامعه تاب اقتصاد ریاضتی را ندارد؟
اقتصاد ریاضتی یک سیستم است که باید طراحی بشود و به معنای افزایش قیمتها هم نیست.
اگر مسیر اقتصاد ریاضتی را انتخاب کردیم باید آن را با همه جزئیات طراحی کرده و به جامعه عرضه کنیم. مردم اگر بدانند که قرار است چه مدت و برای رسیدن به چه هدف و جایگاهی صبر پیشه کنند بیشک همچنان که تاکنون عمل کردهاند صبور و همراه خواهند بود.
تقویت اعتماد عمومی برای صبر و ثبات
آذر منصوری
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت
روند تحولات در حال وقوع در جامعه جهانی احتمال پدید آمدن بحرانهای جدید را برای جوامع مختلف بیشتر کرده است. این در حالی است که بر اساس اصل نابرابری در معادلات روابط بینالملل کشورهای برخوردارتر سعی میکنند با اعمال فشار بر کشورهای ضعیف تر منافع حداکثری خودشان را تأمین کنند. در چنین شرایطی میزان تابآوری و مقاومت کشورها در مقابل بحرانهای داخلی و فشارهای بیرونی است که زمینه رشد و توسعه آنها و تقویت مؤلفههای لازم برای حفظ ثباتشان را فراهم میسازد.
طبیعتاً بخش قابل توجهی از این تابآوری مرهون صبوری جامعه در مقابل مشکلات و همراهی آن با حاکمیت است. برای برآورده سازی این رفتار از سوی جامعه، باید نسبت به مؤلفه های تقویت کننده اعتماد عمومی از سوی نهادهای مختلف حاکمیت اهتمام داشت و بی توجهی به این مهم، پدید آمدن انواع شکاف و بی اعتمادی را بدنبال می آورد که بیشترین آسیب را در مواقع مواجهه با بحران و فشار به همراه خواهد داشت.
راهکار اصلی در چنین شرایطی اصلاح نظام حکمرانی به مثابه امری سیاسی است که در امتداد خود به اصلاحات اقتصادی از جمله توزیع عادلانه منابع و رفع تبعیضها خواهد انجامید. زیرا اگر چه در نمای نزدیک نارضایتیهای اجتماعی و بی اعتمادی ناشی از وجود رانت و فساد به نظر میرسد اما ناگفته پیدا است که این وضعیت ماحصل برخی مشکلات ساختاری و نیازمند اصلاح در سیاست داخلی است. مؤلفههایی همچون شفافیت، آزادی رسانه و پرسشگری شاخصهایی برای این اصلاح در راستای تحقق حکمرانی خوب به شمار میروند.
شاید مهمترین نقطه عطف رویکرد اصلاحی مطلوب این باشد که حاکمیت از یک سو نگاهش نسبت به جامعه و آحاد شهروندان و مطالبات آنها را واقع بینانه کند و از طرف دیگر کیفیت و کمیت تعاملش با جامعه جهانی را افزایش دهد. کشور برای ثبات نیازمند تقویت شاخصهای توسعه همهجانبه، پایدار و درونزا از مسیر ایجاد اصلاحات جدی در شیوه اداره و مدیریت کشور است.
خلاصه آنکه هم ثبات حاکمیت و هم صبر مردم در سایه رفع خلأها و اشکالات سیاست داخلی و با تعامل در سیاست خارجی مبتنی بر رویکرد برد- برد تحقق یافتنی است.
همراهی فعالانه مسئولان با مردم
محمدرضا خباز
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
در قرآن کریم از جمله نشانههایی که برای صاحبان خرد مطرح شده برخورداری آنان از صبر و بردباری است و اساساً صبر را میتوان به اعتبار آیات و روایات متعددی، یکی از لوازم مهم دینداری دانست. در عالم سیاست و علوم اجتماعی نیز میتوان به شکلهای دیگری به ضرورت مسأله صبر و اهمیت آن پی برد. تاریخ بشر نیز نشان داده که هیچ ملت و جامعهای جز از راه صبوری در برابر سختیها و زیر بار مشکلات نتوانسته به دروازههای پیشرفت و توسعه برسد. کما اینکه همین ادعا عموماً درباره زندگی فردی اشخاص نیز صدق میکند.
اما بیشک عنصر صبر به تنهایی راهگشای مشکلات نیست، هر چند توجه و تمکین به آن برای رسیدن به وضعیت مطلوب، ضروری است. اما در کنار این مهم مسأله تلاش منطقی و عقلانی و برداشتن قدمهای لازم برای عبور از میدان مشکلات نیز ضرورتی است که نقش مکمل را ایفا میکند. به طوری که بدون آن بعید است راهبرد صبر چه در زندگی اجتماعی ملتها و جوامع و چه زندگی شخصی افراد به نقطه مطلوبی منتهی شود و تغییر مثبتی را تجربه کند. رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنان اخیر خودشان بر دو مفهوم مهم «صبر و ثبات» تأکید فرمودند و البته شکل تأکید ایشان بهطوری بود که این دو مفهوم را در کنار هم مورد توجه قرار دادند. این بدان معناست که جدایی و افتراق بین این دو و بهعبارت دقیقتر نا هماهنگی میان صبر و ثبات، نمیتواند منجر به گرهگشایی در کار کشور شود. ایشان صبر را اقدامی دانستند که باید مورد توجه جامعه و بدنه ملت ایران قرار بگیرد و ایجاد ثبات را نیز وظیفه مسئولان دانستند. در این مقوله مسأله و کارکرد ایجاد ثبات در کشور در واقع همان برداشتن قدمهای عملیاتی برای ثمره دادن صبر مردم است. ایجاد ثبات در وهله اول این پیام امیدوارکننده را برای مردم در پی دارد که صبر آنها زیر بار فشار مشکلات با پاسخی مناسب از سوی حاکمان کشور مواجه شده و معنای آن این است که پایداری بیشتر بر این صبر منجر به نتایج مطلوب بهتر در زندگی آنها خواهد شد. در لایههای دیگر هم میتوان به تزریق تفکر خوداتکایی به بدنه کشور و ایجاد افقهای جدید برای مردم در پی این ثبات اشاره کرد. اما مهمتر از همه اینها پیام همراهی فعالانه مسئولان با مردم در دوران صبوری برابر مشکلات است که از ایجاد ثبات به موازات صبر مردم میتوان استخراج کرد. چیزی که اعتماد به نفس ملی را در پیشبرد سیاست مقاومت تضمین میکند.
موفقیت با چشم داشتن به خارج میسر نیست
پرویز سروری
فعال سیاسی اصولگرا
جمهوری اسلامی ایران به شکل کاملاً روشن و جدی سیاست مقاومت را در برابر فشارهای خارجی در پیش گرفته است. در یک ارزیابی واقعبینانه نیز نمیتوان چشماندازی قطعی را برای اینکه چه روزی پایان این سیاست باشد، پیشبینی کرد. چه آنکه تجربه نشان داده ماهیت سیاستورزی کشورهای غربی و خصوصاً امریکا در برابر آرمان استقلالخواهی و ضد ظلم جمهوری اسلامی ایران براحتی و بسرعت قابل تغییر نخواهد بود و جابهجاییها در کاخ رؤسای جمهوری این کشورها هم تأثیر قاطع و بزرگی در این مؤلفه ندارد.
در همین حال هر نوع مقاومتی این ویژگی را دارد که میتواند زمینهساز تضعیف قوای عامل مقاومتکننده در طول زمان باشد. همانطور که در علوم طبیعی مانند فیزیک مقاومت اشیا در برابر فشارهای مختلف به مرور زمان کاسته شده و ضعف آنها نمایان میشود، در حوزههای اجتماعی نیز چنین است و هر جامعه و ملتی زیر بار فشار با خطر از دست دادن مقاومت و رسیدن به حالت شکنندگی مواجه خواهد شد. بنابراین همانطور که در علوم طبیعی برای رفع خطر تضعیف توان مقاومت اشیا به روشهای مختلف تقویت درونی آنها روی میآورند، در حوزه اجتماعی نیز باید چنین باشد. جامعه زیر فشار و در حال مقاومت نیازمند پیدا کردن نقاط اتکا و تقویت درونی است که بتواند خود را از نزدیک شدن به مرزهای خستگی و فرسایش مصون نگه دارد و موضع مقاومت خود را حفظ کند. آنچه در سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب با عنوان «صبر و ثبات» مورد تأکید قرار گرفت همان عامل درونی افزایش توان ایستادگی است که میتواند استمرار سیاست مقاومت را تضمین کند. مسأله اما فقط تضمین این استمرار نیست و مهمتر از آن نتیجهبخش بودن چنین مقاومتی است. عاملی که آن هم در گرو صبر عمومی و ایجاد ثبات توسط مقامات کشور میباشد. در واقع بدون این دو فاکتور مهم، سیاست مقاومت اساساً از معنا، محتوا و روح منطقی خود تهی میشود و به یک مسیر فرسایشی تبدیل میگردد. در این نکته شکی نیست که بسیاری از بخشهای مختلف جامعه و حتی مسئولان کشور چشم انتظار روزی هستند که جمهوری اسلامی ایران بدون کوتاه آمدن از اصول، آرمانها و استقلال خود وارد فضای پسامقاومت شود. همانطور که گفته شد تجربه نشان داده که این مهم نمیتواند با چشم داشتن به تحولات خارجی حاصل شود و نیازمند یک اتفاق درونی است، اتفاقی که خود بواسطه یک صبر استراتژیک ملی و ایجاد ثبات همه جانبه در کشور محقق خواهد شد.