«ژیار» قربانی حسادت زن سنگدل
گروه حوادث/ نامادری بیرحم که پسر 5 ساله همسرش را به طرز هولناکی به قتل رسانده بود از سوی پلیس دستگیر شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، راز این جنایت فجیع از چند روز قبل و با کشف پیکر خونین پسر 5 سالهای به نام «ژیار» در یک باغ واقع در جوانرود فاش شد. با حضور مأموران پلیس و تیم جنایی در محل مشخص شد رگهای مچ دست این کودک بریده و از بالای یک تپه به پایین پرت شده است.
سرهنگ محمدرضا آمویی، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمانشاه در تشریح این خبر گفت: پس از گزارش قتل این پسربچه پنج ساله به پلیس آگاهی جوانرود، رسیدگی ویژه به موضوع در دستور کار قرار گرفت.کارآگاهان در تحقیقات گسترده و تخصصی خود پس از بازجویی از خانواده این کودک دریافتند وقتی ژیار یک سال و نیمه بوده مادرش خودکشی کرده و جان باخته بود. از آن زمان نیز این کودک با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکرده تا اینکه حدود یک سال قبل پدر ژیار با زنی 30 ساله ازدواج کرد و مدتی بعد نیز فرزندش را نزد خود برد. کارآگاهان در تحقیق از نامادری ژیار با توجه به اظهارات ضد و نقیض وی در مورد کودک به او مشکوک شدند. بدین ترتیب دستور بازداشت این زن صادر شد و وی در بازجوییها لب به اعتراف گشود و به قتل ژیار اعتراف کرد.
زن جوان که انگیزه خود را از این جنایت حسادت عنوان کرده بود گفت: حدود یکسال پیش با پدر ژیار ازدواج کردم. این کودک تا چندی پیش نزد پدربزرگ و مادربزرگش زندگی میکرد اما شوهرم گفت باید او را پیش خودمان بیاوریم. از وقتی این بچه پا به خانه ما گذاشت تمام مهر و محبت و توجه شوهرم معطوف به او شده بود و دیگر انگار مرا نمیدید. کمکم از حضور این بچه در خانه احساس نارضایتی میکردم و او را مانند یک رقیب میدیدم بههمین خاطر تصمیم گرفتم این مانع خوشبختی را از سر راه بردارم. روز حادثه در فرصتی مناسب ژیار را به بهانه گردش و بازی به باغی بردم و ابتدا با گذاشتن دست مقابل دهانش وی را بی حال کرده و سپس با چاقو مچ دستان کودک را زخمی کردم و رگش را بریدم.
زن سنگدل ادامه داد: پس از آنکه پیکر نیمه جان کودک را برای ساعتی در باغ رها کردم دوباره به محل برگشتم و وقتی از مرگ او مطمئن شدم برای صحنهسازی وی را به یک بلندی برده و او را به پایین پرتاب کردم تا مرگ ژیار را یک حادثه جلوه دهم.
معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمانشاه با ابراز تأسف عمیق از وقوع این جنایت دلخراش، گفت: ژیار پنج ساله در حالی قربانی حسادت و کینهتوزی نامادری خود شد که با کمی تدبیر و درایت میشد از وقوع آن جلوگیری کرد.
وی با بیان اینکه قاتل 31 ساله طبق اظهارات خود مجبور به جدایی از همسر اولش شده است، گفت: مرکز مشاوره معاونت اجتماعی و مراکز مشاوره کلانتریها برای ارائه مشاورههای لازم در تمامی زمینهها بهصورت رایگان به شهروندان خدمترسانی میکنند افرادی که در زندگی به بنبست میرسند یا نیاز به مشاوره و کمک دارند با دریافت مشاورههای تخصصی میتوانند از بروز بسیاری اختلافات و اتفاقات ناگوار پیشگیری کنند.
قتل زن تنها با وسوسه سرقت طلا
گروه حوادث/ دو مرد افغانستانی که برای کارگری به خانه یک زن تنها رفته بودند با دیدن طلاهای وی به قصد سرقت، مرگ او را رقم زدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، روز 29 خرداد امسال بهدنبال تماس تلفنی با مرکز فوریتهای 110 مأموران کلانتری شهرستان بهارستان در جریان ماجرای مرموزی قرار گرفتند.
زن میانسالی به مأموران گفت: همسایهام زنی تنها است که وضع مالی خوبی هم دارد دیشب صداهای عجیبی از خانهاش میآمد اما بعد صداها قطع شد. صبح امروز از سر کنجکاوی به در خانهاش رفتم اما در را باز نکرد. من مطمئنم که در خانه است و بیرون نرفته به همین خاطر نگرانش هستم. باتوجه به اظهارات زن همسایه، مأموران کلانتری با هماهنگیهای لازم و گرفتن مجوز قضایی وارد خانه شدند اما به محض ورود با جسد صغری 50 ساله داخل یکی از اتاقها رو به رو شدند که بر اثر خفگی به قتل رسیده بود.با اعلام این ماجرا به بازپرس ویژه قتل دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی صادر شد.
در ادامه تحقیقات مشخص شد شوهر صغری چندی قبل فوت کرده و وی تنها زندگی میکرده است. همچنین مشخص شد روز حادثه دو مرد افغانستانی برای کارگری و نظافت خانه این زن به آنجا رفته بودند. بدین ترتیب با ردیابیهای پلیسی یکی از متهمان به نام نعیم 26ساله شناسایی و دستگیر شد. وی در بازجوییهای اولیه منکر قتل زن تنها شد اما مدتی بعد با توجه به مدارک و اسنادی که وجود داشت به قتل اعتراف کرد و گفت: من و دوستم بهدنبال تماس این زن برای کار به خانهاش رفته بودیم اما وقتی متوجه شدیم او تنهاست و مقدار زیادی طلا دارد وسوسه شدیم که سرقت کنیم.
اما وقتی با همدستم قصد سرقت داشتیم زن میانسال مقاومت کرد و مجبور شدیم خفهاش کنیم. بهدنبال اظهارات این متهم، همدست او نیز خیلی زود شناسایی و بازداشت شد.با تکمیل پرونده، این دو متهم افغانستانی به اتهام قتل و سرقت به عنف روانه زندان شدند و بزودی پس از صدور کیفرخواست در دادگاه محاکمه خواهند شد.
بدهی مالیاتی 110 میلیاردی زن مستخدم
گروه حوادث / مرد شیاد که با سوءاستفاده از مدارک هویتی یک زن بیسواد شرکتی بازرگانی راهاندازی کرده بود با 110 میلیارد تومان بدهی مالیاتی از سوی مأموران اداره مبارزه با جرایم اقتصادی هرمزگان، دستگیر شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، با اعلام گزارش یک فقره فرار مالیاتی به اداره مبارزه با جرایم اقتصادی پلیس امنیت اقتصادی استان هرمزگان کارشناسان این اداره تحقیقاتشان را با همکاری اداره کل امور مالیاتی استان آغاز کردند و موفق شدند یکی از مؤدیان مالیاتی که با ثبت یک شرکت بین سالهای 91 تا 94 در سطح شهرستان بندرعباس در امر واردات کالا با اخذ کارت بازرگانی فعالیت داشت، شناسایی کنند که این شرکت با وجودی که سالها از فعالیتش گذشته بود هیچگونه اظهارنامهای را برای فعالیتهای اقتصادیاش به اداره امور مالیاتی استان هرمزگان ارائه نکرده بود.سردار غلامرضا جعفری فرمانده انتظامی استان هرمزگان در این باره گفت: کارشناسان انتظامی در اداره کل امور مالیاتی و اداره کل گمرکات استان نسبت به رصد میزان واردات، نوع کالای وارد شده توسط این شرکت استعلامهای لازم را انجام دادند و در نهایت مشخص شد که مدیران شرکت مذکور از طریق یکی از گمرکات استان کالاهای مختلفی از جمله خودرو، لاستیک و برنج را بهصورت کلان و توسط افرادی با استفاده از وکالتنامه از سوی شرکت ترخیص کردهاند.
با بررسیهای دقیقتر معلوم شد این مجموعه بیش از 110 میلیارد تومان بدهی مالیاتی دارد.فرمانده انتظامی استان هرمزگان افزود: در اقدامات بعدی و پس از شناسایی اعضای هیأت مدیره شرکت مشخص شد مدیرعامل آن از موقعیت و بیسوادی زنی که در خانهاش کار میکرده سوءاستفاده کرده و به بهانه بیمه کردن آن زن، وی را به دفتر اسناد رسمی و اداره ثبت شرکتها برده و با ثبت شرکت و دریافت کارت بازرگانی به نامش اقدام به فعالیت اقتصادی در سطح شهرستان بندرعباس کرده است. با توجه به اینکه شرکت مذکور وجود خارجی نداشته و آدرس دقیقی از محل سکونت این زن نیز در دسترس نبود مأموران با بهرهگیری اطلاعاتی توانستند محل سکونت کارگر زن را شناسایی و به پلیس امنیت اقتصادی استان احضار کنند.
پس از حضور این زن در اداره پلیس و اظهاراتش برای مأموران مسجل شد که وی توسط صاحبکارش فریب خورده و در ادامه متهم اصلی پرونده شناسایی و دستگیر شد.
متهم در بازجوییها و مواجهه با دلایل و مستندات موجود اتهامش را پذیرفت و با تشکیل پرونده قضایی به دادسرا اعزام شد که با دستور مقام قضایی او ضمن الزام به پرداخت مالیات وضع شده، به اتهام سوءاستفاده از مجوز افراد غیر در خصوص واردات کالا و همچنین جعل امضای اوراق گمرکی با قرار وثیقه روانه زندان شد.
سقوط اتوبوس دانش آموزان چین به رودخانه
شمار جانباختگان سقوط اتوبوس دانشآموزان چینی به رودخانه به ۲۱ نفر افزایش یافته است.
بهگزارش تلویزیون دولتی چین، این اتوبوس روز سهشنبه از شهر«آنشوان» راهی مرکز استان گویژو بود که بهدلیل بریدن ترمز بعد از شکستن گارد ریل کنار جاده، به داخل یک رودخانه محلی سقوط کرد. این دانشآموزان قصد داشتند برای شرکت در آزمون کنکور سراسری به شهر گویژو سفر کنند که دچار حادثه شدند.خبرگزاری فرانسه به نقل از برخی مقامات چین گزارش داد که بلافاصله بعد از وقوع این حادثه، بیش از ۲۰۰ نفر از جمله ۵۵ غواص حرفهای در عملیات نجات بازماندگان و بیرون کشیدن اجساد قربانیان این حادثه شرکت داشتند.مجروحان این حادثه بسرعت به بیمارستانهای محلی انتقال یافتند و اتوبوس از رودخانه بیرون کشیده شد. در حالی که گزارشها ابتدا از کشته شدن ۲ دانشآموز و زخمی شدن ۱۰ نفر دیگر خبر داده بودند اما آخرین آمارها حاکی است که این رقم به ۲۱ کشته و ۱۵ زخمی افزایش یافته است. بهگفته این مقامات، تحقیقات برای پی بردن علت این حادثه در حال انجام است.
رسیدگی به پرونده سقوط هواپیمای تهران - طبس
گروه حوادث/ جلسه رسیدگی به پرونده متهمان حادثه سقوط هواپیمای آنتونف 140 که از تهران عازم طبس بود و منجر به کشته شدن 40 مسافر و کادر پروازی و مصدومیت 8 نفر دیگر شده بود صبح دیروز در شعبه 1058 دادگاه کارکنان دولت برگزار شد. بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 9 صبح چهارشنبه جلسه رسیدگی به این پرونده با حضور خانواده قربانیان، نمایندگان دادستان و 4 متهم پرونده برگزار شد.
در این جلسه چهار متهم پرونده از جمله رئیس وقت سازمان هواپیمایی کشوری و مدیرعامل شرکت هواپیمایی به اتهام مشارکت در 40فقره قتل شبهعمد و 8فقره ضرب و جرح شبهعمد تحت محاکمه قرار گرفتند. در آغاز جلسه حبیبالله صادقی و محسن اختیاری، دو نماینده دادستان کیفرخواست را خواندند و سپس به بیان ایرادهایی که در جلسه قبلی دادگاه نیز مطرح شده بود پرداختند.
مجوز نامعتبر
یکی از موارد مطرح شده در این پرونده علت تغییر کارشناسان قبل از پرواز بود. کارشناسانی که سه ماه قبل از این حادثه ، ایرادات فنی هواپیمای آنتونف 140 را بیان کرده و گفته بودند در صورت رفع نشدن این ایرادها تا قبل از 3 ماه مجوزمجدد پرواز صادر نمیکنند اما در پایان سه ماه و هنگام بررسی دوباره وضعیت هواپیما، بهصورت ناگهانی کارشناسان تغییر کرده و این بار افرادی کارشناسی هواپیما را به عهده گرفته بودند که هیچ تخصصی در این رابطه نداشتند. بهعنوان مثال یکی از این افراد مهندس معدن بوده است.
جایگزینی خلبان
مورد دیگری که در جلسه دیروز محاکمه مطرح شد، جایگزینی خلبان ایرانی به جای خلبان روسی بود. طبق اطلاعات و مدارک موجود در پرونده، خلبان روسی هواپیما، بعد از آخرین پروازش اعلام میکند که این هواپیما لرزش شدید داشته و قادر به پرواز مجدد نیست.
اما اعتراض خلبان روسی نیز در این خصوص کارساز نبوده و خلبان دیگری را برای این پرواز در نظر میگیرند و مکالمات خلبان و سازمان هواپیمایی نیز در این زمینه در پرونده موجود است.
هواپیما مناسب پرواز نبود
موضوع وضعیت نامناسب آب و هوایی برای هواپیمای آنتونف نیز در این جلسه مطرح شد. باتوجه به اینکه آنتونف 140 هواپیمایی متعلق به کشور اوکراین بوده که نزدیکی این کشور به روسیه، حکایت از اقلیم مشترک با روسیه را دارد و مناسب آب و هوایی سرد و سرزمینی هموار است، در صورتی که اقلیم ایران گرم و کوهستانی است و قوه جاذبه زمین در این پروازها تأثیر خواهد گذاشت.
با اینکه نهایت پرواز این هواپیما در دمای 30 درجه سانتیگراد بوده، اما سازمان هواپیمایی پرواز تا 35 درجه سانتیگراد را نیز بدون مشکل اعلام میکند. این در حالی بود که آنتونف 140 در دمای 45 درجه سانتیگراد نیز پرواز داشته است.
اشکال در سیستم اعلام خطر
اما یکی دیگر از مواردی که در جلسه دادگاه اعلام شد، ماجرای خطا در سیستم اعلام خطر بود. از آنجایی که کل این پرواز 19 ثانیه طول کشیده بود، خلبان در ثانیه 16 متوجه نقص هواپیما میشود به این دلیل که سیستم هشدار مشکل داشته و 16 ثانیه دیرتر مشکل را اعلام کرده است. به همین دلیل خلبان در 3 ثانیه بعد که منجر به سقوط هواپیما شده فرصتی برای کنترل هواپیما نداشته است.
عیب فنی، علت حادثه
سازمان بازرسی کل کشور در تمام مراحل تحقیقات، علت سانحه را عیب فنی اعلام کرده، کمیسیون بررسی سوانح نیز علت این سقوط را عیب فنی اعلام کرده و حتی کارشناسان 7 نفره نیز علت سانحه هوایی را مشکل هواپیما اعلام کردند.
اظهارات خانواده قربانیان
پدر حسین رفیعزاده یکی از قربانیان این سانحه به خبرنگار «ایران» گفت: پسرم مهندس پرواز بود، من 6 دختر و یک پسر داشتم که او هم 7 سال قبل در این حادثه هواپیمایی جان خود را از دست داد. پسرم مأمور پرواز و کارمند وزارت دفاع بود، اما او را شهید اعلام نکردهاند. اصلاً آن روز نوبت پرواز حسین نبود، آنها ساعت 4 صبح روز حادثه پسرم را از خواب بیدار کرده و به این مأموریت فرستادند.
«ما خواهان دریافت غرامت و مجازات متهمان هستیم» برادر سعید محمدی آرا این جمله را میگوید. او ادامه میدهد: «برادرم سه ماه بود در شرکتی مشغول شده بود و روز حادثه به همراه دو نفر از همکارانش راهی طبس میشوند که این اتفاق رخ میدهد».
یکی دیگر از اولیای دم که خواست نامش فاش نشود گفت: نمایندگان دادستان تحقیقاتشان کامل است اما ما دسترسی به اسناد و مدارک نداریم.
به همین خاطر از آنها خواستیم که در جلسه محاکمه، آنها به جای ما صحبت کنند و اجازه ندهند حق فرزندان ما که در این پرواز جان باختند پایمال شود.
این هواپیما صبح یکشنبه 19 مرداد ماه سال 93 لحظاتی پس از پرواز از فرودگاه مهرآباد در نزدیکی شهرک آزادی سقوط کرد.
مردی با چشمان حادثه ساز
مردگانی که به دریا انداخته شدند
محمد بلوری/ روزنامه نگار
خلاصه داستان: پهلوان حیدر به دیدن دانشجوی جوان در درمانگاه کوچک آبادی میرفت که در دوردست نگاهش به ستونی از دود افتاد. صدای همهمه و فریاد آدمها در باد میآمد و گاه صدای شلیک گلولهای به گوش میرسید..
٭٭٭
پهلوان با خود فکر کرد باز قداره بندهای سیاهپوش، برای خاموش کردن صدای اعتراض مردم، به دستور «آقابزرگ» تفنگچیهایی را با تفنگهای فتیلهای که از امنیهها بهجا مانده وارد میدان کردهاند. سیاهپوشها بار دیگر بازرسی خانهها را شروع کرده بودند تا مجروحانی را که غروب دیروز در حمله ناگهانی جانوران وحشی به مرادآباد زخم برداشتهاند شناسایی کنند. آقابزرگ حاکم خود خوانده آبادی، دستور داده بود مأموران خانه به خانه بگردند و آنهایی را که خراشهایی در سر و صورتشان هست یا زخمی پنهان در بدن دارند شناسایی کنند و برای نگهداری در اردوگاههای مخصوص با خود ببرند چرا که روح شیاطین در کالبد سگهای جنگل دیده شده و از طریق نیش دندان این سگها به جان افراد زخمی نفوذ پیدا میکند. حمله سگها با روند فاجعهباری ادامه مییافت و این حملهها با افزایش تعداد حیوانات مبتلا به ویروس هاری هربار گستردهتر و فاجعهبارتر از حملات قبل ادامه مییافت... این نحو که سگهای هار در جدالی خونین با سگها و حیوانات دیگر از جمله راکونها، راسوها و روباهها ویروس مرگبار هاری را به آنها منتقل میکردند، به این ترتیب حملات انواع جانوران به آبادی هولناکتر و فاجعهبارتر ادامه مییافت و در هر حمله افراد بیشتری از مردم با زخمهایی پنهان، آلوده به ویروسهاری میشدند که با گذشت حدود دو هفته، لحظات هولناک مرگشان فرا میرسید. همه رهگذران در کوچه و بازار شاهد جان کندن آنان میشدند، بیمارانی که ناگهان از خانهها افتان و خیزان بیرون میآمدند و در برابر چشمان حیرتزده رهگذران بر زمین میافتادند، با چشمانی از حدقه بیرون زده و دهانی کف آلود چهره بهخاک میکشیدند. چنان به زمین چنگ میزدند که خون از زیر انگشتانشان بیرون میتراوید و آنگاه جان میکندند. ساکنان بعضی از خانهها مجبور میشدند سگگزیدهها را با دست و پاهایی بسته در زیر زمین یا انباری خانهها حبس کنند تا با فرارسیدن لحظات مرگشان نتوانند از خانه به بیرون هجوم ببرند.گموگور کردن اجساد این مردگان هم مشکل بزرگ خانوادهها بود. چون اجازه نداشتند مردههایشان را در گورستان عمومی دفن کنند و کشف گور فوت شدگان کیفر سنگینی برای بازماندگان در پی داشت. بنابراین آنها ناگزیر می شدند مردههایشان را دور از چشم دیگران در قبرستان متروکه قدیمی دفن کنند اما گاهی سگهای هار در طعمهای با بوی جسد تازهای قبر مرده را میکاویدند و جنازه را از زیر خاک بیرون میکشیدند و به این ترتیب راز خانوادهای فاش میشد تا اینکه گم و گور کردن جنازههای چنین مردههایی بهصورت کاسبی پردرآمدی برای سورچیهای گاریهای نعش کش درآمد. آنها با دریافت دستمزد قابل توجهی جنازههای این مردگان را شبانه به دورترین منطقه ساحلی انتقال میدادند و در دریا میانداختند تا طعمه کوسهها شوند.
٭٭٭
پهلوان گشت زنان به بازارچه اصلی در میدان بزرگ آبادی رسیده بود و هنوز وقت کافی بود تا طبق قراری که با دانشجوی رشته پزشکی داشت به دیدنش در درمانگاه کوچک و بیرونق آبادی برسد...
پای درخت چند صد سالهای که به درخت حاجت شهرت داشت پردرد از زنان جوان و دخترانی که هرکدام برای رفع حاجتی یا رسیدن به آرزویی یا شکستن طلسمی و جلب مهر و محبتی به نوبت پای بساط دو رمال و دعانویسی نشسته بودند تا دعایی و طلسمی بگیرند یا مهره ماری و دم خشکیده عقربی برای زهرچشم هوویی شود. دخترانی هم لتههای رنگینی به نشانه نیازی به شاخههای درخت پیر گره میزدند و زیر لب چیزی زمزمه میکردند. در داخل تنه قطور درخت حاجت فضای تاریکی همچون غار به چشم میآمد. در میانه غار سقاخانهای قرار داشت که دهها شمع رنگارنگ میسوختند و شعلههای لرزانشان بهطور خوفناکی بر سینه تاریک این سقاخانه میرقصیدند. در میان این تاریکی وهم انگیز چشم پهلوان به مرد لاغر و نیمه جانی افتاد که روی سکویی از چوب خوابانده بودند که با زنجیر مچ یک پایش به بدنه مشبک سقاخانه بسته شده بود.
مرد صورتی تکیده و استخوانی داشت که چشمهایش در گودی حدقهها به طرز هولناکی با فروغ اندکی چون شمعی در حال سوختن میدرخشیدند./ ادامه دارد
دقایق دلهره و ترس برای پسر شیشه پاک کن
گروه حوادث / پسر جوان که در حال تمیز کردن شیشههای بیرونی یک ساختمان 5 طبقه بود بهعلت خراب شدن تجهیزات خدماتیاش نیم ساعت بین زمین و آسمان معلق ماند.
سیدجلال ملکی، سخنگوی سازمان آتشنشانی تهران در تشریح این ماجرا گفت: ساعت ١٨:۴٧ عصر سهشنبه، ۱۷ تیر خبر گرفتار شدن فردی روی نمای یک ساختمان در محدوده خیابان پیروزی، نبش کوچه حافظ به سامانه ١٢۵ سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری تهران اطلاع داده شد که بلافاصله ایستگاه شماره ١١٧ به محل اعزام شد.محل حادثه یک ساختمان پنج طبقه اداری بود که پنجرههای این ساختمان قابلیت باز شدن نداشت و برای تمیز کردن شیشههای ثابت اینگونه ساختمانها معمولاً از طریق نصب کارگاه راپل با طنابهای مخصوص اقدام میشود و افراد خود را در ارتفاع معلق میکنند تا بتوانند شیشهها را تمیز کنند. در این ساختمان نیز مرد جوانی برای تمیز کردن شیشهها اقدام کرده بود که در طبقه چهارم بهدلیل به وجود آمدن مشکلاتی برای تجهیزاتش ناگهان میان زمین و آسمان و گرفتار شده بود. بهگفته خود این کارگر جوان، او حدود نیم ساعت در قسمت بیرونی ساختمان در طبقه چهارم بهصورت معلق گرفتار بوده که آتشنشانان در محل حاضر شدند و با استفاده از نردبان هیدرولیکی او را به سلامت به سطح زمین انتقال دادند.