ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام صادق علیه السلام: سه چیز است که محبت آورد: قـرض دادن و فـروتنـی و بخشـش.
تحف العقول ص 316
باید به راهکارهای تازهای برای تئاتر فکر کنیم
محمد رحمانیان: معتقدم این روزها برای نوشتن روزهای خوبی است، اما به هر حال مشکلات تئاتر فقط با نگارش تمام نمیشود و باید تمهیداتی اندیشید تا مردم آنقدر از تئاتر فاصله نگیرند. من پیشنهادهایی برای اجرای تئاتر آنلاین داشتم که به هیچ کدامشان جواب ندادند. باید به راهکارهای تازهای برای تئاتر فکر کنیم تا در دورانی که مردم نمیتوانند به سالنها بیایند از طریق پخش تلویزیونی و آنلاین، نمایشها را دنبال کنند. البته تلویزیون رغبتی به پخش تلویزیونی تئاتر ندارد در حالی که تئاتر تلویزیونی یا تله تئاتر نزدیک به ۶۰ سال در ایران قدمت دارد و بزرگانی مثل علی نصیریان، عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز، جمیله شیخی، فخری خوروش و بسیاری دیگر بیشتر از ۲۰۰-۳۰۰ تئاتر زنده اجرا کردند اما نمیدانم در حال حاضر چه اصراری است که این کار صورت نگیرد. یکی از دلایلی که تئاتر سنگلج افتتاح شد و مردم به تئاتر علاقهمند شدند همین تئاترهای تلویزیونی بود که از چندسال قبلش شروع شده بود.
بخشی از گفتوگوی این نویسنده و کارگردان تئاتر با مهر
انسان به روایت سروش صحت
جهان و کار جهان
ارمغان بهداروند
شاعر
این روزها که «مرگ» همنفستر از همیشه به چشم میآید، زندگی با همه دشواریهایش دوستداشتنیتر شده است. رنجها را تاب میآوریم و دیگران را به تابآوری تعارف میکنیم. این روزها بیشتر از همیشه با «نترسیم از مرگ...» سپهری نفس تازه میکنیم. بیشتر از همیشه «طعم گیلاس» کیارستمی را زیر زبان داریم، بیشتر از همیشه شبیه «ماهی سیاه کوچولو» صمد شدهایم، بیشتر از همیشه از «خیام» مست میشویم و بیشتر از همیشه در «کاشفان فروتن شوکران» بال بال میزنیم. دو کلمه زندگی و مرگ، این روزها بیشتر از همیشه شنیده میشوند. معنای خیلی از حرفها مثل «سخت نگیر»، مثل «مگه قراره چند دفعه به دنیا بیاییم»، مثل «بیا تا قدر یکدیگر بدانیم»، مثل «دنیا دو روزه»، مثل «عمر، مثل باد گذشت» و بالاخره «یادش بخیر...» خیلی روشنتر شده است. بیشتر از همیشه «نگران» حال و روز یکدیگریم، بیشتر از همیشه برای هم سلامتی آرزو میکنیم و غلیظ تر به هم میگوییم: «مراقب خودت باش». انسان امروز نه از «ترس مرگ» که به «شوق زندگی» است اگر، شیشهایتر شده است و چیزی برای پنهان کردن ندارد. انسان گریخته از جزایر تنهایی چه آرزویی جز این میتواند داشته باشد که در خوشحالی دیگران شریک باشد و دیگران را در خوشحالیاش شریک کند.
«جهان با من برقص» اثر بهنگامی است که میخواهد همجهانی آدمها را با همه تفاوتهایشان روایت کند. سروش صحت با خلق آدمهایی که هر کدام از رنجی پیدا یا پنهان در عذابند، در تلاش است تا تنهایی و خلوت انسان معاصر را به نمایش بگذارد. هر کدام از آن آدمها میتوانند همزادی برای ما باشند. برای ما که میتوانیم دیگران را بیحساب سود و زیان دوست داشته باشیم. برای ما که در شکستخوردنها جز به خودویرانگری نمیاندیشیم، برای ما که برای فرداهای دیگران، خودخواهانه، انتخاب میکنیم و برای ما که با همه علائم حی و حاضر زندگی، غایبیم! همه آنات این فیلم به زندگی متمایل است و اقرار آگاهانهای است که خیاموار هشدار میدهد که «دریاب دمی که زندگانی این است». همین فلسفه غنیمتشُمری وقت است که مرد نومید قصه - جهان- حتی خودش را جلوی خودروی بیرانندهای میاندازد تا با توقفش، انسانی را نجات دهد.
«جهان با من برقص» اعتراض به آدمهایی است که نه با خودشان مواجه شدهاند و نه جهان دیگران را تجربه کردهاند و با سیاه و سفید دیدن فرصت زندگی، در ایستگاه مرگ متوقف شدهاند. سروش صحت با افشای بیماری سرطان و مرگ محتوم جهان، آدمهای قصهاش را لابه لای مشاجرات، موقعیتهای عاطفی، نوستالژیها و مواجهات ناگهانی معرفی میکند. آدمهایی که واقعیاند، آدمهایی که آمدهاند تا در جشن تولد جهان، تولد دوباره خویش را جشن بگیرند و بگویند: «جهان و کار جهان جمله هیچ در هیچ است...»
سلیقه در موسیقی و نقش آموزش و پرورش
حسین علیشاپور
خواننده موسیقی ایرانی
برآیند آنچه تحت مقوله موسیقی در سطوح مختلف اجتماع شنیده و استفاده میشود، در ارتباط مستقیم با اصل «توسعه فرهنگی» ست. بدین مفهوم که یکی از شاخصههای توسعه یافتگی یا پسرفت فرهنگ عمومی، نوع و نحوه سلیقه شنیداری جامعه، شامل موسیقی و کلامی مرتبط با آن است که در آن جامعه جاری و غالب شده است. موسیقی، جدای از ژانر، از نقطه نظر کیفی و تخصصی درجاتی دارد و گرایش قاطبه جامعه به درجهای مشخص، روشن میسازد که آن جامعه هماکنون در چه سطحی از نظر درک و دریافت فرهنگی واقع شده یا اینکه متولیان و کارگزاران و اندیشه ورزان حوزه فرهنگ در چه جهتی و با چه اهدافی نسبت به ارتقا یا نزول فرهنگ موسیقایی فعالیت کردهاند.
بنابراین تعریف و با نگاهی اجمالی به آثار منتشره در بیست سال اخیر، متوجه خواهیم شد که سطح عمومی سلیقه موسیقایی و مطالبه اجتماعی موسیقی در حوزههای خوانندگی، آهنگسازی، ترانهسرایی، تنظیم و اجرای صحنهای روندی رو به نزول پیموده است. اگر چه که این امر ممکن است به عوامل گوناگونی چون عدم تربیت ذهنی و شنیداری کودکان در حوزه آموزش و پرورش - آموزش موسیقی در مدارس بهطور رسمی ممنوع است-استفادههای موردی و غیرجدی از موسیقی از مناظر دولتی و حاکمیتی، ممانعتهای عرفی و شرعی از کلیت موسیقی و.... بازگردد و محلّی از توجیه نیز پیدا کند، اما فارغ از هرگونه توجیه، آنچه مسلم است موسیقی در شُعَبی که ذکر آنها رفت، روندی رو به نزول دارد و نه تنها از ماندگاری آثار موسیقایی دیگر خبری نیست - اگر هم آثاری یافت شوند که مانایی اندکی داشته باشند، به تعداد انگشتان یک دست نمیرسند - بلکه آثار موسیقایی اخیر - آثار مرتبط با کلام - برخلاف عمده آثار ۴ الی ۵ دهه گذشته، کارکردهای مثبت اجتماعی خود را نیز از دست داده و گاه، مسیری را پیش روی شنونده و اثرگیرنده خود میگذارند که جمله «بهر خدای مخوان»شیخ اجل سعدی را کاملاً مطابق با شرایط روز، کارآمد و لازم به استفاده میسازد.
عاشقانهها، حماسهها و حُزن توأم با فخامتِ انسان - به معنای واقعی انسان بودنش - در بسیاری از آثار با کلام سالیان اخیر نقشی نمییابند. ارتباطات انسانی، گاه با به کارگیری کلمات و مفاهیم دم دستی آنچنان بیارزش شده، تنزل مییابند که شنونده حرفهای و فهیم از شنیدنش خجل میشود؛ تو گویی لغات جهان پایان یافته، جملات ته کشیده، انسانها حرف دیگری برای به هم گفتن نمییابند.
اگرچه برای هر سطحی از سلیقه و برای هر طبقهای از جامعه لازم است تا محصولات موسیقایی به فراخور حال آن تولید شود، اما وقتی شرایط به جایی برسد که غالب گوشها و ذهنها آنچه را بپذیرند که ذکر آن رفت، آنگاه است که باید بپذیریم این جامعه به سمت تهی شدن از تفکر - در هر سطحی - حرکت میکند. جامعهای که نظام آموزش و پرورش آن هیچ حرکتی در جهت پرورش ذائقه شنیداری کودکان ما انجام نمیدهد و عملاً بیتوجهی و بیاعتنایی مطلق به یکی از حواس پنجگانه فرزندان ایران را بهعنوان یک سیاست قطعی دنبال میکند.
چی بخوانیم
زندگی سالمندی همیشه برای همگان با سؤالهایی همراه است از جمله اینکه چگونه میتوان در این ایام سلامتی و تندرستی خود را حفظ کنند. در ایام سالمندی تن و روان آدمها مورد هجوم انواع و اقسام بیماریهای روحی و جسمی قرار میگیرد. کتاب «چگونه در سالمندی سالم و با نشاط بمانیم» که ترجمه یکی از پزشکان حاذق و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران و یکی از روانشناسان است میکوشد تا در رفع این دغدغه به علاقهمندان این مبحث کمک کند.
این کتاب در 9 فصل و حاوی اطلاعات و ایدهها و راهکارهای ارزشمندی برای مراقبت از تن و جسم و روح انسانهاست. تغذیه سالم و اهمیت آن در پیشگیری از بیماریها، ورزش کردن و فعال بودن، زندگی روزمره بهتر، حفظ و بهبود عملکرد شناختی و ذهنی، خوشبین بودن نسبت به آینده و محیط از عواملی است که توجه به آنها میتواند تا اندازه بسیاری بستر مناسبی برای ورود به دوران سالمندی بانشاطی را برای ما فراهم کند. مواردی که به آن اشاره شد با بالا رفتن سن چه بسا اهمیت بیشتری پیدا کند و از آنجا که افزایش سن و امید به زندگی در کشورمان بالا رفته است مطالب این کتاب میتواند در راستای سالمندی بهتری خواننده را یاری کند.
نویسنده در این کتاب به این نکته کلیدی میپردازد که سلامت و کیفیت زندگی راهی یکشبه نیست و تأکید میکند بدون توجه به اصول اساسی حفظ سلامت، سالمندی خوبی نخواهیم داشت. اگر ما علاقهمندیم که دوران سالمندی خوبی داشته باشیم باید حتماً از سالها قبل برای آن برنامهریزی کنیم و به اجرای آن برنامهها پایبند باشیم. شروع این برنامهها حتی در دوران سالمندی نیز میتواند تا حد زیادی باعث بهبود کیفیت زندگی شده و از عوارض ناشی از کهولت سن یا بیماریهای حاد و مزمن این سنین بکاهد.
چگونه در سالمندی سالم و با نشاط بمانیم
نویسنده: مارتا استوارت
ترجمه: سید علی جلالی، سیده مرضیه رضایی درویشی
نشر ارجمند
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# سکه
قیمت سکه و دلار رکورد زد. دیروز و حوالی ظهر سکه تمام به ۱۰ میلیون تومان و دلار به بالاتر از ۲۱ هزار تومان رسید. خبری که مطرح شدن آن بهعنوان مهمترین خبر روز در شبکههای اجتماعی اصلاً عجیب نبود. بحث درباره دلیل افزایش قیمت سکه و آیندهاش و البته شوخی با مهریه را بین نوشتههای مربوط به این مسأله بیشتر میدیدیم: «یعنی مهریه ۵ تا سکه به نیت ۵ تن هم میشه ۵۰ میلیون»، «با این وضعیت سکه، نمیتونیم سکه یخ زده برزیلی وارد کنیم؟»، «حین عقد روی حقوق برابر توافق کرده بودیم و مهریه نداشتیم. عاقد گفت باید چیزی بنویسم. همینطوری گفتیم پنج سکه تا جای خالی پر شه. الان با همون پنج سکه میتونه حکم جلبم رو بگیره.»، «خب قیمتا رند شد، دیگه راحت حساب میکنم»، «قبلاً مهریه اقساط ماهی یک سکه میگرفتن. الان باید سالی یک سکه بگیرن»، «یکی ترمز دلار و سکه رو بکشه»، «صبح قیمت سکه ٩٧٠٠ بوده ظهر رسیده به ١٠٢٠٠، یعنی ١٠ تا سکه صبح بخری ظهر بفروشی ٥ میلیون سود کردی که حقوق یه ماه کار یه مهندسه!»، «با این قیمت سکه؛ تا عروس خانم رفت گل بچینه شما فرار کن»، «قیمتها دیگه ساعتی رو هم رد کرده، دقیقهای و لحظهای شده»، «تو بازار یه اصلی هست بهش میگن اصل چسبندگی. قیمتها وقتی به یه سقفی میرسن دوست دارن به اون قیمت بچسبن و پایین نیان. وقتی که دلار یهبار ۲۱ تومن رو ببینه(که دیده)باز هم میبینه. طلا و سکه هم همینطور. این قیمتها عادی میشوند.»، «اینکه سکه ظرف یک روز نزدیک به ۵۰۰ هزار تومن افزایش قیمت پیدا میکنه دقیقاً به چه معناست؟»، «سکه داره به 10 میلیون میرسه، دلار به 20 هزار، روز به روز هم قیمت اجناس بالا میره»، «سکه ۱۰ میلیون. دلار ۲۱ تومان. هر جوری فکرمی کنم اینقدر ارزش ندارنا»، «با سکه ۱۰ میلیونی یه آقا پسر چجوری جرأت کنه بره خواستگاری؟ مهریه ۱۴ سکه قدیم الان خودش ۱۴۰ میلیون شده»، «انتظار من این بود که اواخر هفته به ۱۰ میلیون برسه نه در ساعات اولیه روز اول هفته. در ضمن قیمت جهانی طلا تفاوت چندانی نکرده.»، «فکر کن بری صرافی و فقط یک دونه سکه بفروشی و بهخاطرش ۱۰ میلیون تومن پول نقد تحویل بگیری و برگردی خونه! اصلاً تصورش هم خیلی سخته!»، «داستان کوتاه ترسناک و غم انگیز: سکه تمام 10 میلیون تومان»، «تو این وضعیت تنها مردی که میتونست مهریه زنشو بده سلطان سکه بود که اعدام شد.».
تست مثبت استقلالیها
تست کرونای چند بازیکن تیم استقلال مثبت شد و این خبر یکی از مهمترین خبرهای شبکههای اجتماعی شد بخصوص اینکه نام بازیکنان هم اعلام و مشخص شد که وریا غفوری، میلاد زکیپور، داریوش شجاعیان، مسعود ریگی و فرشید باقری به کرونا مبتلا شدهاند. طرفداران تیم استقلال از برگزاری لیگ در این شرایط انتقاد میکردند و خیلیها هم از مقصر بودن تیم فولاد مینوشتند چون گفته میشود چند بازیکن این تیم هنگام بازی با استقلال مبتلا به کرونا بودهاند و این مسأله مخفی شده است. اینکه وریا غفوری با وجود ابتلا به کرونا در مقابل تیم سایپا بازی کرده بود مسأله دیگری بود که فوتبالیها دربارهاش مینوشتند: «سه بار خبر را خواندم و نفهمیدم یعنی وریا غفوری در بازی با سایپا مشکوک به کرونا بوده و بازی کرده؟ این یعنی چی؟ در مورد بیت سعید همچنین چیزی را شنیدم. یعنی برای مربیان ما بردن از مردن مهمتر است؟»، «وریا غفوری کرونا داشته بعد 90 دقیقه فیکس باکس کرده جلو سایپا»، «یه هفته دیگه لیگ ایران ادامه پیدا کنه کل ایران کرونا میگیرن»، «الان افشین پیروانی و انصاری فرد که انقدر پیگیر برگزاری لیگ بودن میان آمار کرونای استقلال و فولاد (ایضاً ماشینسازی و سایپا) رو گردن بگیرن؟»، «الگوی رعایت پروتکلهای بهداشتی فقط بازیکنان فوتبال ما. یک هفته لیگ برتر برگزار شده تست کرونای ۲۴ نفر از اعضای تیمهای فوتبال استقلال و فولاد مثبت اعلام شده. از مسافران بدون ماسک مترو این تعداد کرونایی بیرون نمیآد که از بازی دوتا تیم فوتبال تو یک استادیوم خالی بیرون اومده.»، «استقلال گفت وضعیت اهواز قرمزه، بهتره بریم زمین بیطرف. فولادیا گفتن ما از آلمان بهتر رعایت میکنیم. حالا دوران نهفتگی ویروس تموم شده و کل استقلال و فولاد کرونا گرفتن و نکونام گفته کرونا داریم، لیگ باید با همین جدول تموم بشه»، «۱۱تا بازیکن فولاد تو بازی با استقلال کرونا داشتن و حالا نصف تیم استقلال درگیر کرونا شدن. من که اصلاً غافلگیر نشدم...واقعاً انتظار داشتین لیگ بدون مشکل تموم بشه؟ تیم که به فنا رفت فقط امیدوارم بازیکنان بیماریشون خفیف باشه و برای خودشون مشکل جدی پیش نیاد»، «۱-نگرفتن پرواز چارتر و رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی از سوی شرکت هواپیمایی و سکوت سازمان لیگ۲- لاپوشونی و پنهان کردن تستهای مثبت کرونا از سوی باشگاه فولاد و نظارت نکردن سازمان لیگ۳- مثبت بودن تست ملی پوش سایپا و برگزاری بازی. سازمان لیگ تا کی میخواد پاسخگو نباشه!؟»، «طبق گزارش خبرگزاری فارس، مسعود ریگی و وریا غفوری با وجودیکه علائم کرونا مثل تب و لرز رو داشتن در روزهای اخیر همراه تیم تمرین کردن و بازی هم کردن. بهنظر شما این نشانه چیه؟»«مگه جواب تست استقلالیها یک روز بعد از بازی با فولاد همه منفی نبود؟ چه جوری به اون بازی ربطش میدن؟»، «استقلال و فولاد یه جوری دارن تلفات کرونا میدن که سازمان بهداشت جهانی میتونه این دو تا باشگاه رو محل تکثیر کرونا اعلام کنه .»
به نام تاریخ
15 تیر
108 روز از سال 99 گذشت. امروز را هم با مرور نام هنرمندان این روز بگذرانیم.
تولدها
رضا فیاضی: بازیگر، کارگردان و مجری خاطره انگیز امروز 67 ساله میشود. رضا فیاضی اهل اهواز است و تئاتر را از دوران مدرسه در همین شهر آغاز کرد تا سال 55 که در سریال «گلباران» بهکارگردانی رضا بابک بازی کرد و بهصورت جدی وارد این حرفه شد. فیلم «چریکه تارا» بهرام بیضایی تجربه بعدی او بود و بعدها او را در فیلمهایی چون «روسری آبی»، «روز واقعه» و «بودن یا نبودن» دیدیم. رضا فیاضی در حوزه کودک و نوجوان هم فعالیت زیادی کرده و در بسیاری از برنامههای تلویزیونی دهه 60 و 70 مخصوص کودکان حضور داشته است. بهعنوان کارگردان، بازیگر یا عروسکگردان که حتماً «قصههای تابه تا» و «دنیای شیرین» را با بازی او به یاد دارید.
بهنام صفوی: خواننده پاپ اگر زنده بود امروز 37 ساله میشد. بهنام صفوی پیانو را بهصورت خودآموز از کودکی یاد گرفته بود و بعدها سازهای کوبهای را امتحان کرد. آلبوم «عشق من باش» اولین آلبوم رسمی او بود که سال 88 منتشر شد و طرفداران زیادی پیدا کرد. البته پیش از آن هم چند ترانه بهصورت غیررسمی منتشر کرده بود. «آرامش»، «فوقالعاده» و «معجزه» آلبومهای بعدی او بودند. ضمن اینکه صفوی برای بسیاری از خوانندگان مانند حمید عسگری آهنگسازی کرده بود. صفوی سال 98 به علت تومور مغزی درگذشت.
مایکل بلیک: شاید یک اثر شاخص کافی باشد تا نام هنرمندی ماندگار شود. برای مایکل بلیک کتاب و فیلمنامه «با گرگها میرقصد» دقیقاً همین ویژگی را داشت. او که سال 1945 در چنین روزی در امریکا به دنیا آمد سال 1988 رمان «با گرگها میرقصد» را نوشت و سال 1990 براساس همین کتاب فیلمنامهاش را نوشت که برایش اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی و گلدن گلوب را هم به ارمغان آورد. رمان «با گرگها میرقصد» یکی از موفقترین آثار امریکایی است که 5/3 میلیون نسخه از آن به فروش رفته است. بلیک سال 2015 درگذشت.
ژان کوکتو شاعر، نقاش، فیلمساز و نمایشنامهنویس و کارگردان فرانسوی هم امروز متولد شد. او در سال 1889 متولد شد و از همان سالهای نوجوانی اکثر رشتههای هنری را تجربه کرد و آثاری را آفرید. فیلم «اروفه» از آثار معروف این کارگردان است. کوکتو در سال1963به علت سکته قبلی درگذشت.
محسن قبادی بازیگر، صادق همایونی شاعر و منوچهر پناهینژاد نوازنده هم امروز متولد شدهاند.
درگذشتها
مجید محسنی: بازیگر، نویسنده و کارگردان تئاتر و سینما و رادیو سال 1369 در چنین روزی درگذشت. مجید محسنی متولد سال 1302 بود و از نوجوانی همراه برادرش بازیگری را آغاز کرد. سال 1318 اولین بار و بهصورت حرفهای روی صحنه تئاتر رفت و از سال 1330 با فیلم «خوبهای طلایی» وارد سینما شد. مجید محسنی در رادیو بسیار فعال بود و شخصیتهای طنز پرطرفداری را در دهه 30 و 40 برای مخاطبان رادیو ساخت. «پرستوها به لانه بازمی گردند» یکی از آثار او بود که سال 42 ساخته شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی دوباره اکران شد. استودیو دوبلاژ مهرگان با همکاری محسنی و رضا کریمی، عزیزالله رفیعی و مهدی امیرقاسم خانی افتتاح شد و تا سال 60 هم فعال بود. آخرین کار محسنی نمایشی بهنام «خداحافظ» بود که سال 68 با آن روی صحنه رفت. جالب است بدانید که او از سال 42 تا 48 نماینده مردم دماوند در مجلس هم بود.
عکس نوشت
مراسم تشییع سیروس گرجستانی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در قطعه هنرمندان برگزار شد. ابوالفضل پورعرب، فاطمه گودرزی و افسانه بایگان از چهرههای حاضر در این مراسم بودند و سیاوش گرجستانی فرزند سیروس گرجستانی درباره پدرش صحبت کرد و گفت: «او همیشه شعرهایی را که برایش ارسال میشد روی آیینه مینوشت. آخرین شعر این بود «آنچه از سر گذشت، شد سرگذشت. حیف بیدقت گذشت اما گذشت. تا دو روزی خواستم فکری کنم. بر در خانه نوشتند درگذشت.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
باید به راهکارهای تازهای برای تئاتر فکر کنیم
-
جهان و کار جهان
-
سلیقه در موسیقی و نقش آموزش و پرورش
-
چی بخوانیم
-
شهروند مجـــازی
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین