دو جنایت در یک شب
مرد مرغ فروش و صاحب سوپر مارکت در دو نقطه پایتخت کشته شدند
گروه حوادث /نخستین ساعات بامداد دوشنبه دو جنایت در پایتخت رخ داد که در نخستین قتل مردی مرغ فروش در جنوب تهران و در جنایت دوم که ساعاتی پس از آن رخ داد صاحب یک سوپر مارکت در جریان نزاعی خونین کشته شدند و با اعلام این دو خبر به بازپرس جنایی تهران دستور تحقیقات برای شناسایی و دستگیری قاتلان صادر شد.
میانجیگری که قربانی شد
نخستین جنایت ساعت 12 شب 8 تیر از سوی مأموران کلانتری 151 یافت آباد به بازپرس کشیک قتل پایتخت اعلام شد. وقتی تیم جنایی به محل حادثه که یک مغازه میوه فروشی بود رفتند در تحقیقات اولیه دریافتند مردی 25 ساله با ضربههای کارد به قتل رسیده است.
یکی از شاهدان ماجرا به تیم تحقیق گفت: شهرام - متهم - در مغازه میوه فروشی کار میکند البته این مغازه را با مردی شریک است. ساعاتی قبل در حالی که عصبانی بود وارد مغازهاش شد و با پسر شریکش درگیری لفظی پیدا کرد و خیلی زود کار به درگیری فیزیکی کشید. متهم با چاقو به پسر شریکش حمله و او را مجروح کرد. در همین هنگام صاحب مغازه مرغ فروشی که کنار مغازه میوه فروشی است، با دیدن این دعوا برای وساطت و پایان دادن به درگیری به مغازه میوه فروشی آمد. اما متهم با چاقو به او حمله کرد و مرد مرغ فروش خونین روی زمین افتاد وشهرام پا به فرار گذاشت. بدین ترتیب ردیابیها برای دستگیری متهم آغاز شد.
قتل در سوپرمارکت
در حالی که تحقیقات در رابطه با قتل مرد مرغ فروش ادامه داشت، ساعت 3 بامداد 9 تیر، مأموران کلانتری 106 نامجو دومین قتل را به بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت اعلام کردند.
مرد 28 سالهای که در خیابان شهرستانی درگیر شده بود، به بیمارستان منتقل شده و او نیز ساعاتی پس از بستری شدن در بیمارستان جان خود را از دست داده بود.
با برملا شدن این موضوع تیم جنایی راهی خیابان شهرستانی شدند. در تحقیقات میدانی شاهدان گفتند: مقتول مغازه سوپرمارکتی در خیابان شهرستانی دارد. شب حادثه پسر 16 سالهای در چند متری مغازه مقتول بساط کرده بود. مقتول به او اعتراض کرد که چرا آنجا بساط کرده و باعث شده تردد عابران و مشتریها با مشکل مواجه شود. اما پسر نوجوان در جواب اعتراض مقتول با او درگیر شد و با چاقویی که به همراه داشت ضربهای به قفسه سینه مرد 28 ساله زد. صاحب مغازه سوپر مارکت خونین روی زمین افتاد و بلافاصله با اورژانس و پلیس تماس گرفتیم و قاتل نوجوان هم پا به فرار گذاشت.
به دستور بازپرس رحیم دشتبان، اجساد دو جنایت به پزشکی قانونی منتقل شدند. همچنین بازپرس جنایی دستور بازداشت مرد میوه فروش و نوجوان دستفروش را در رابطه با دو جنایت شبانه پایتخت صادر کرد و بررسیها در این خصوص ادامه دارد.
قاتل برادر اوتیسمی بخشیده شد
گروه حوادث / پسر دانشجو که دراقدامی هولناک برادر 8 سالهاش را به قتل رسانده بود صبح دیروز با رضایت پدر و مادرش به 3 ماه حبس محکوم شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، این حادثه روز 26 آذر سال 98 در خانهای واقع در حکیمیه تهران رخ داد. زن و مرد میانسالی هراسان بدن بیجان پسر 8 ساله شان را به بیمارستان منتقل کردند. آنها به پزشکان گفتند که پسرشان هنگام بازی دچار حادثه شده است اما با اعلام مرگ مشکوک این پسر بچه موضوع به پلیس و تیم جنایی اطلاع داده شد و وقتی جسد به دستور بازپرس جنایی برای تعیین علت اصلی مرگ به پزشکی قانونی منتقل شد کارشناسان علت مرگ وی را خفگی اعلام کردند. همچنین آثار به جا مانده روی بدن این کودک نشان میداد وی قبل از مرگ با کسی درگیر شده است.
در حالی که تحقیقات از خانواده این پسر 8 ساله ادامه داشت برادر 20 ساله او لب به اعتراف گشود و گفت: من برادرم را خفه کردم چون از دست او خسته شده بودم.
کامیار که دانشجو بود در بازجوییها گفت: وقتی برادرم به دنیا آمد خیلی خوشحال بودیم بخصوص من بیشتر از بقیه خوشحال بودم چون دیگر تنها نبودم و یک برادر داشتم اما وقتی او یکساله شد فهمیدیم که بیماری اوتیسم دارد. از همان موقع دردسرهای خانواده شروع شد. مدام گریه میکرد حرکاتش غیر ارادی و غیر عادی بود به حرف هیچکس گوش نمیکرد و وضعیت خوبی نداشت . او را تحت درمان قرار دادیم اما هر چه بزرگتر میشد حالش بدتر و نگهداری از او سختتر میشد این اواخر داروهایش را هم نمیخورد و مدام وسایل خانه را میشکست و با همه دعوا میکرد.
من هم مانند پدر و مادرم در این مدت از او نگهداری وشرایطش را درک میکردم. اما از 6 ماه قبل از این حادثه خودم هم دچار مشکلات روحی و روانی شدم. نمیتوانستم درس بخوانم وقتی ناراحتی پدر و مادرم را میدیدم بیشتر غصه میخوردم. از همه بدتر خود بچه درد و عذاب میکشید. روز حادثه دوباره حالش بد شد. به حدی که نمیتوانستم او را کنترل کنم. پدر و مادرم در خانه نبودند داروهایش را آوردم که بخورد و بخوابد اما نشد. هرکاری کردم نتوانستم به او دارو بدهم و مقاومت میکرد. وسایلم را شکست. به سختی آرامش کردم اما خودم خسته و عصبی شده بودم وقتی برادرم داشت در اتاق بازی میکرد به سراغش رفتم و با کشیدن کیسهای پلاستیکی روی سرش او را خفه کردم.
بعد از گفتههای این پسر جوان او بازداشت شد اما چند روز بعد پدر ومادرش به دادسرا مراجعه کرده و اعلام گذشت کردند. آنها گفتند: ما دو فرزند بیشتر نداشتیم و با اینکه فرزند کوچکمان را از دست دادهایم اما نمیتوانیم تصور کنیم که پسر دیگرمان را هم از دست بدهیم. بدین ترتیب با رضایت زن و شوهر پسر جوان از مجازات مرگ رهایی یافت. تا اینکه صبح دیروز وی در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران از جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه ایستاد. در ابتدا بار دیگر پدر و مادر مقتول از مجازات پسر بزرگشان گذشتند و مادر که هنوز داغدار پسرش بود گفت: من بعد از مرگ پسرم شرایط روحی بسیار بدی دارم اما کامیار هم فرزند من است او برادرش را خیلی دوست داشت حتی بسیاری از اوقات که من حوصله و تحمل رسیدگی به پسرم را نداشتم او از برادرش مراقبت میکرد مطمئنم که به عمد اینکار را نکرده است.
در ادامه جلسه رسیدگی پسر جوان در جایگاه قرار گرفت او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من به عمد اینکار را نکردم و اصلاً نمیخواستم برادرم را بکشم. من برادرم را بسیار دوست داشتم. حالا هم از پدر و مادرم و روح برادرم درخواست بخشش دارم و از دادگاه میخواهم تا به من کمک کند. با پایان جلسه دادگاه هیأت قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند و متهم را به سه ماه حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند.
بازگشت مرد 600 میلیاردی به کشور
گروه حوادث / مرد صراف که با خیانت در امانت 600 میلیارد تومان از یک شرکت دولتی کلاهبرداری کرده و تحت تعقیب اینترپل بود در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس دستگیر و به کشور بازگردانده شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، سردار کاظم مجتبایی جانشین رئیس پلیس بینالملل ناجا درباره جزئیات این پرونده گفت: متهم این پرونده بیش از چهار سال تحت تعقیب پلیس بینالملل ناجا بود که با درخواست اعلان قرمز از اینترپل جهانی، تعقیب و تلاش برای دستگیری وی آغاز شد و در نهایت یکشنبه شب گذشته وی از یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس به کشور بازگردانده شد.
وی در ادامه تصریح کرد: متهم طی این چند سال به 4 کشور اروپایی و آسیایی سفر کرده بود و بهدنبال راهی برای فرار از چنگال قانون بود اما با اقدامهای اطلاعاتی و هماهنگیهای دیپلماسی پلیس بینالملل ناجا با سازمان اینترپل جهانی بالاخره متهم در یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس دستگیر و به کشور منتقل شد. بر اساس این پرونده متهم از یک شرکت دولتی۱۲۰ میلیون درهم، معادل ۶۰۰ میلیارد تومان کلاهبرداری و به نوعی خیانت در امانت کرده بود که با این پولها، اقدام به ساخت و ساز در برخی کشورها کرده و به نوعی مرتکب پولشویی هم شده بود.
سردار مجتبایی خاطرنشان کرد: این متهم صرافی داشته و به نوعی امین یکی از شرکتهای دولتی بود و فعالیتهایی برای آن شرکت انجام میداده اما پس از مدتی مرتکب خیانت شده و پولها را به حساب شخصی خود منتقل کرده و پس از آن هم متواری شده بود.
وی افزود: ما برای استرداد مجرمان از سایر کشورها همواره با مشکلات و پیچیدگیهایی روبهرو هستیم و برای رسیدن به یک نتیجه درست باید دیپلماسی قوی پلیسی داشته باشیم و نیروهای پلیسی که برای انتقال و استرداد متهمان اعزام میشوند علاوه بر ورزیدگی جسمی و ذهنی باید مسلط به قوانین حقوقی و زبانهای بینالمللی نیز باشند که همین مسأله دستگیری مجرمان و متهمان در داخل و خارج از کشور را متفاوت میکند.
این مقام انتظامی تصریح کرد: در هرحال، این فرد پانزدهمین متهمی است که از ابتدای سال تاکنون به همت پلیس بینالملل ناجا و البته با هماهنگی دستگاه قضا به کشور مسترد شده و باید بگویم استرداد متهمان از ابتدای سال تاکنون نسبت به مدت مشابه سال گذشته رشد ۱۴ درصدی داشته است. ضمن اینکه عملیات محور شدن مأموریتها و فعالیتهای پلیس بینالملل ناجا تداوم خواهد داشت.
شکستن دست و پا برای کلاهبرداری از بیمه
گروه حوادث /3 زندانی بعد از آزادی با تشکیل یک باند و به بهانه مصدومیت در تصادفهای ساختگی بیش از 2 میلیارد تومان از شرکتهای بیمه کلاهبرداری کردند.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، در پی شکایت یک شرکت بیمه مبنی بر کلاهبرداری با شگرد گزارش تصادفات ساختگی، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره سیزدهم پلیس آگاهی قرار گرفت و مأموران با تحقیقات و بررسیهای میدانی موفق به شناسایی افراد کلاهبردار شدند که با همکاری یکدیگر صحنههای تصادف ساختگی ایجاد میکردند. متهمان که بهتازگی تعدادی سند و مدرک به شرکت بیمه ارائه کرده و درصدد دریافت خسارت بودند از سوی مأموران در داخل شرکت بیمه دستگیر شدند.
متهمان در بازجویی اولیه اعتراف کردند، از سالها پیش در شهرستان قم شرکتهای بیمه را فریب داده و با مجروح کردن خودشان و ارائه گزارش تصادف ساختگی از آنها خسارت میگرفتند. آنها سپس به تهران آمده و بههمین شیوه شرکتهای بیمه را فریب داده و خسارت گرفته بودند.
یکی از متهمان در خصوص شکلگیری باند و شگرد این افراد در فریب بیمه اظهار کرد: ما 3 نفر در زندان با هم آشنا شدیم و نقشه ما به این صورت بود که به دست و پاهایمان صدمه میزدیم و به بهانه اینکه در تصادف مجروح شدهایم از بیمه درخواست خسارت کرده و پساز گرفتن خسارت آن را بین خودمان تقسیم میکردیم. سرهنگ جهانگیر تقیپور معاون مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی پایتخت گفت: اعضای این باند بالغ بر 2 میلیارد تومان از شرکتهای بیمه کلاهبرداری کردهاند و هر 3 متهم برای کشف جزئیات پرونده با دستور قضایی در اختیار مأموران اداره سیزدهم پلیس آگاهی قرار دارند.
شرط میلیاردی برای نجات داماد از اعدام
گروه حوادث / مرد جوان که به جرم قتل همسرش به قصاص محکوم شده بود وقتی برای دومین بار پای چوبه دار رفت با پرداخت یک میلیارد تومان به خانواده مقتول توانست از آنها مهلت زندگی بگیرد این در حالی است که خانواده مقتول به او 2 ماه مهلت دادهاند تا سیصد میلیون تومان دیگر به آنها بپردازد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، گزارش این جنایت 17 فروردین 95 به پلیس اعلام شد. پدر مقتول که جسد دخترش را پیدا کرده بود در تماس با پلیس گفت: هر چه با تلفن دخترم تماس میگرفتم پاسخ نمیداد بههمین خاطر نگران شدم. خودم را به خانهاش رساندم که با جسد او مواجه شدم.
بررسیها نشان میداد زن 28 ساله با فشردن گلویش به قتل رسیده و از زمان قتل نیز 24 ساعت میگذرد. در ادامه تیم جنایی دریافتند وی مدتی است که با همسرش اختلاف داشته است. بنابراین فرضیه ارتکاب قتل از سوی شوهر قوت گرفت.
از آنجایی که همسر مقتول پس از این جنایت ناپدید شده بود ردیابیها برای دستگیری او ادامه یافت تا اینکه مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت موفق شدند مرد جوان را سوار بر موتورسیکلتش در یکی از خیابانهای پایتخت دستگیر کنند.
وی در تحقیقات گفت: من در پیک موتوری تمام وقت کار میکنم. همسرم نیز هر روز با من تماس میگرفت و میخواست که برای او ناهار از بیرون بخرم. روز حادثه هم برای او غذا خریدم و به خانه رفتم. اغلب چند ساعتی به خانه میرفتم و استراحت میکردم و بعد از آن به محل کارم برمی گشتم. آن روز همسرم بعد از غذا گفت: «نمی خواهی به سر کارت بروی؟» گفتم نیم ساعت دیگر میروم، بعد با تلفن همراهش مشغول صحبت با مادرش شد. نمیدانم پشت تلفن مادرش به او چه گفته بود که وقتی تماسش را قطع کرد با عصبانیت به من گفت: «چرا پیش خانوادهام از من بدگویی کرده ای؟» بعد هم درگیری ما بالا گرفت و ناگهان دستم را روی گلویش گذاشتم، نمیخواستم او را به قتل برسانم. به خودم که آمدم، همسرم نفس نمیکشید. از ترس فرار کردم و به ترمینال جنوب رفتم. حدود یک هفته در آنجا بودم و بعد هم در رستورانی بهعنوان پیک موتوری مشغول به کار شدم. شبها هم در آنجا میخوابیدم، تا اینکه دستگیر شدم.
پس از محاکمه متهم باتوجه به درخواست اولیای دم، وی از سوی قضات شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران به قصاص محکوم شد. با تأیید این حکم در دیوانعالی کشور، پرونده این جنایت برای اجرای حکم به دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد. با ارسال پرونده، واحد صلح و سازش دادسرا به سرپرستی محمد شهریاری وارد عمل شده تا از اولیای دم رضایت بگیرند. اما آنها خواهان قصاص بودند و بدین ترتیب اواخر سال گذشته مرد جوان پای چوبه دار رفت.
اما پای چوبه دار او توانست 6 ماه از خانواده همسرش به شرط پرداخت دیه یک و نیم میلیارد تومانی مهلت بگیرد. با گذشت 6 ماه از مهلت، در حالی که نتوانسته بود دیه را بدهد بار دیگر متهم پای چوبه دار رفت اما اینبار توانست یک میلیارد از مبلغ درخواستی اولیای دم را با فروش املاکی که داشت پرداخت کند. از سویی بار دیگر واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی وارد عمل شده و درنهایت اولیای دم راضی شدند با دریافت 300 میلیون تومان دیگر از قصاص او بگذرند و دو ماه دیگر به او مهلت دادند تا بتواند مبلغ درخواستی آنها را پرداخت کند. بنابراین چنانچه داماد جوان بتواند این پول را بدهد از مجازات مرگ نجات خواهد یافت.
مردی با چشمان حادثه ساز
افشای راز قتل در گورستان
محمدبلوری - روزنامه نگار
در فضای تیره چایخانه، بر فراز سر مشتریان چتری از دود چپق و قلیان با پیچ و تاب ملایمی، در تردید ماندن و پراکنده شدن بود که همه با هجوم نسیمی در هم پیچید. پهلوان رو به پیرمرد گفت: «صفای قدمت اوستا قاسم» و از سرخاکساری مشت دست باندپیچی شدهاش را برسینه پهن و عضلانیاش فشرد، مشت دستی چنان بزرگ و پت و پهن که چون کله یک قوچ کوهی قوی ضربه زن و کوبنده بهنظر میآمد. سرپنجهای که در آن شب چون دریای خروشان، در میان تختهپارههای قایقهای درهم شکسته در جستوجوی دوستان ماهیگیرش زخمی هولناک برداشته بود. حیدر با نگاهی به چهره تکیده و استخوانی بنای پیر آبادی گفت:
غمگین و دل شکسته نبینمت اوستا قاسم. چایات را بنوش برایم تعریف کن که چه حادثهای پیش آمده؟
مرد پیر از سر احتیاط با نگاهی بیمناک به اطراف چشم گرداند، سر میان دو ستون بازوهایش خم کرد و به آرامی گفت: پهلوان به لطف خدا روزگارم بد نیست، تن سالم و توانی دارم که بتوانم لقمه نانی از راه حلال بهدست آورم و به سر سفره عیالم برم. اما پهلوان...
مرد خاموش ماند و با سر خمیده، قوزه پشتاش در زیر کت گشادش برآمدگی بیشتر پیدا کرد. سر به روی میز خم کرده بود که حلقهای از طره خاکستری موهایش روی پیشانی اش تاب خورد و عرق میان شیار چروکهای صورتش جوشید. آنگاه قطره اشکی از روی برآمدگی گونه استخوانیاش روی میز چکید و بغض در گلویش شکست.
پهلوان حیدر به دلداری بازوی پیرمرد را میان انگشتانش فشرد، سر جلو برد و در گوشش با زمزمه گفت:
- پدر آرام باش. با من درددل کن. قولمیدهم هر مشکلی که داشته باشی کمکت کنم.
پیرمرد با نفس عمیقی که کشید، آرام گرفت. سرانگشتی به چشمهای اشکآلودش کشید و گفت:
- شرمندهام پهلوان، راز قتلی در سینه دارم که خوابم با کابوس همراه است و در بیداری آرام و قرار از من گرفته، اگر پنهانش کنم رسم جوانمردی نیست که قاتلی از مجازات فرار کند، اما اگر این را فاش کنم جان زن و فرزندانم به خطر میافتد.
پهلوان حیدر پرسید. پدر این قاتل کیهست و چهکسی را کشته؟
پیر جواب داد، قاتل یکی از قدارهبندهای سیاهپوش حاکم است که در جریان حفاری در قبرستان متروکه قدیمی برای پیدا کردن عتیقه، میرزا کاظم باران ساز را کشته.
حیدر از تعجب به بنای پیر خیره نگاه کرد و پرسید:
قداره بندهای این حاکم ظالم؟ میرزا کاظم باران ساز را کشته؟
پیرمرد گفت: اما هیچکس جز من از این راز جنایت خبر ندارد پهلوان. برای همین امشب آمدهام از شما راه چارهای بگیرم.
ادامه دارد
تصادف 10خودرو در کمربندی بهشهر
گروه حوادث /تصادف 10 خودرو در کمربندی بهشهر منجر به مصدومیت 7 نفر شد.
سرهنگ حسن عنایتی گنجی فرمانده انتظامی شهرستان بهشهر به باشگاه خبرنگاران جوان گفت: شامگاه یکشنبه رعایت نکردن سرعت مطمئنه و لغزندگی جاده ناشی از بارش باران در کمربندی، سبب کاهش دید رانندگان و وقوع این تصادف زنجیرهای در کمربندی بهشهر شد.
وی افزود: یک خودرو نیسان بهدلیل تخطی از سرعت مطمئنه و ناتوانی راننده در کنترل وسیله نقلیه و همچنین لغزنده بودن سطح جاده با نیوجرسی حاشیه جاده برخورد کرد. وقوع این حادثه منجر به برخورد ۷ خودرو دیگر که در طول مسیر در حال حرکت بودند شد. او در ادامه با اشاره به واژگونی یک دستگاه اسکانیا بهدلیل لغزنده بودن جاده از وقوع ۵ حادثه رانندگی دیگر در این محور نیز خبر داد و افزود: در این حوادث در مجموع ۱۰ خودرو با یکدیگر برخورد کردند.
عنایتی با بیان اینکه این حوادث هیچگونه خسارت جانی در بر نداشتهاند، عدم رعایت فاصله طولی و نداشتن مهارت کافی رانندگان این خودروها در کنترل وسیله نقلیه را موجب وقوع این حوادث اعلام وگفت: در این حادثهها ۶ نفر بهصورت سطحی مصدوم و یک نفر نیز در بیمارستان بستری شد.
رضایت پدر و مادر برای نجات پسر از مرگ
گروه حوادث /پسر جوان که برادرش را به خاطر مصرف مشروب الکلی به قتل رسانده بود با رضایت خانوادهاش از مجازات قصاص رهایی یافت.
به گزارش خبرنگار حوادث ایران، این پسر جوان صبح دیروز در شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد و در حالی که به قتل برادرش اعتراف میکرد گفت: روز حادثه من و برادرم در خانه تنها بودیم هرچند با هم مشکل خاصی نداشتیم اما وقتی برادرم مشروب میخورد و مست میکرد رفتارش غیرقابل تحمل میشد. بعد به من گفت قفل رایانه دستیام را تو باز کردی و اطلاعاتم را از روی آن برداشتی گفتم من این کار را نکردم و اصلاً اطلاعات تو به درد من نمیخورد، اما برادرم عصبانی بود و مدام فحاشی میکرد بعد به نامزدم توهین کرد که خیلی عصبانی شدم. وقتی به من حمله کرد من هم یک ضربه به او زدم که روی زمین افتاد و بیهوش شد؛بلافاصله با اورژانس تماس گرفتم و همان موقع هم پدر و مادرم رسیدند و او را به بیمارستان بردیم اما برادرم جانش را از دست داد.
متهم در ادامه گفت: بعد از مرگ برادرم دچار عذاب وجدان و بیماری روحی شدهام و زندگی سختی دارم از این به بعد باید با عذاب زندگی کنم.
بعد از گفتههای متهم، هیأت قضات وارد شور شدند و متهم را با توجه به اینکه توبه کرده و پدر و مادرش رضایت داده بودند با احتساب ایام بازداشت به 4 ماه حبس محکوم کردند.