در غیاب سرگرمیهای فرهنگی، روزگار کرونایی کودکان و نوجوانان چگونه گذشت؟
تعطیلی تئاتر و خانهنشینی زورکی
محسن بوالحسنی
خبرنگار
شیوع بیماری کرونا فقط یک منطقه جغرافیایی یا یک بخش از فعالیت های یک کشور را دربرنگرفت، بلکه تمامی ارکان سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و هنری را تحت تأثیر خودش قرار داد و در نهایت توانست تمامی برنامهها و چشماندازها را برای چندماه تغییر دهد. هرجا که صحبت از بیماری (هر شکل و نوعش) میشود، نگرانی از درگیری کودکان با این بیماری و مراقبت از آنها به یکی از بحثهای مهم، ضروری و شایسته توجه ویژه میشود. شیوع کرونا هم از آنجا شروع شد که مدام در اخبار اظهارنظرهای متفاوتی منتشر میشد که آیا کودکان در برابر این ویروس آسیبپذیرهستند یا خیر... در نهایت مشخص شد کرونا، آنقدر جدی است که اگرچه برای افراد مسن خطرناکتر است اما برای کودکان هم بیخطر نیست. همانطور که گفته شد جدی شدن ویروس همان اول، کار را به تعطیلی جشنوارهها، کمپینها و برنامههای فرهنگی - هنری و سالنهای سینما و تئاتر کشاند و کودکان و نوجوانان از مدرسه مانده، باید برای پیشگیری از بیماری و ابتلا به آن در خانه میماندند و تنها میهمان خارجی آنها برنامههای کودک تلویزیون بود و تلویزیون هم ساعات مشخصی به کودکان اختصاص داد. حرفها درباره کمیت و کیفیت شبکههای مخصوص به کودکان البته مجالی بیشتر میطلبد. حالاکه بعد از چند ماه قرار است مراکز فرهنگی از قبیل سالنهای نمایش و سینما روی اجرا و اکران را به خود ببینند و احتمالاً کمکم هم پای کودکان به تماشای تئاترها باز میشود آیا نظام قاعدهمندی برای حفظ و مراقبت از آنها در برابر بیماری که همچنان میتازد وجود دارد یا نه. طی این چند ماه به سویههای مختلف این تعطیلی و فقدان پرداخته شد و بسیاری سعی کردند در فضاهای مجازی از قبیل اینستاگرام و... با برنامههای لایو موسیقی و... جبران مافات و خلأ کنند اما یک حوزه انگار بشدت فراموش شده بود:«کودکان و نوجوانان» طی این چندماه کمتر دیده شد که فرصت و فضایی برای تغذیه روحی و روانی کودکان فراهم شود تا خلأ حضور آنها در مراکز فرهنگی و نمایشی و هنری به نحوی از انحا پر شود و در نهایت خانوادهها تنها کاری که از دستشان برمیآمد نشاندن بچهها جلوی تلویزیون و روشن کردن تلویزیون یا پخش یک سیدی انیمیشن از بیشمار محصولات فرهنگی بود. بجز معدودی، ما نه این مدت قصهخوانی کردیم، نه خارج از شعار و مطابق با استانداردها و روشهای آموزش به کودکان و نوجوانها، بحث آموزش را توانستیم پیش ببریم. سالهاست برای این غذای فرهنگی که به خورد کودکان میدهیم تلاش میکنیم و زحمتهای بسیار کشیده شده تا مواد اصلی این غذا علاوه بر استاندارد و خوشمزه بودن، کاملاً ایرانی و برآمده از فرهنگ خودمان باشد. حالا سؤال اینجاست که در این فرصت چندماهه، چه کردیم و چه کارهایی میتوانستیم بکنیم و به چه دلیل مغفول ماند؟ چقدر کودکان را دیدیم و برایشان در این روزهایی که با اصرار آنها را در خانه نگه داشتیم چه کردیم؟ آنهم زمانی که آنها اجتماعیترین محیط همزیستی با همسن و سالهای خودشان، یعنی مدرسه را هم از دست داده بودند و جز خانه و جز آنچه در خانه داشتند چیزی برای سرگرمی پیدا نمیکردند.
هنر، مراقبت از بچههاست
وقتی سالنهای تئاتر تعطیل شد، بحثهایی را در همین صفحه مطرح کردیم درباره تئاتر آنلاین و چالشهای آن اما تئاتر برای کودکان مختصات و شرایط خودش را دارد و اما و اگرهای خودش را. عادل بزدوده نویسنده، کارگردان نمایش عروسکی و عروسکساز ایرانی دل پری از این کمکاری چندماهه دارد و به گفته خودش از تنهایی بچهها در این مدت و صرف غذاهای نامرغوب فرهنگی دل خونی دارد. بزدوده در پاسخ به این سؤال که کشورهای دیگر (که آنچنان هم از شرایط ما دور نیستند) در حوزه کودک و نوجوان مخصوصاً در حوزه برنامهسازی برای اوقات فراغت و در خانهماندنشان چه کردهاند و ما چه کردهایم؛ میگوید: «اول باید به این نکته توجه کنیم که این مشکل، مشکلی است که گریبان تمام جهان را گرفته و ایران ما هم یکی از این کشورهایی است که تقریباً چهارماه است با این مشکل و اپیدمی درگیری دارد. اهالی هنر هم در همه جای جهان، روز و روزگار خوشی نمیگذرانند اما ما مجبوریم نسبت به خودمان و ظرفیتهایی که داریم صحبت، فکر و عمل کنیم. بحث تئاتر کودک و نوجوان بهدلیل دامنه سنی حساسی که با آن روبهرو هستیم بسیار مهمتر از گروههای سنی دیگر است و باید برای آن فکری مهمتر داشت. تیتر ماجرا این است که ما پیش و بیش از هر چیزی باید به حفاظت از جان بچهها و خانوادههایشان فکر کنیم و باقی مسائل را مسائلی ثانویه بدانیم.» بزدوده صحبت خود را با بحث درباره استانداردسازی سالنهای تئاتری پیش میبرد که باید مخصوص کودکان و نوجوانان باشد و در ایران بجز چند سالن و مرکز محدود، خبری از این سالنها نیست. او میگوید: «ما در کشور چند سالن نمایش داریم که برای کودکان و نوجوانان ساخته شده و میتوانیم به طور کامل از رعایت پروتکلهای بهداشتی برای رفتوآمد آنها و خانوادههایشان مطمئن باشیم؟ صرف اینکه سالنها باز شوند و ما بچهها و خانوادههایشان را به تماشای تئاتر بفرستیم نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه مشکلساز هم خواهد شد و عقل چنین اجازهای به ما نمیدهد. وظیفه ما این است که به کودکان از هر طریقی که میتوانیم آموزش درست بدهیم تا مثلاً به سهم خودمان شاهد کمتر شدن حریق در جنگلها باشیم. شاید بپرسید چه ربطی دارد؟ ربط آن است که ما در این زمینه کمبود آموزش داریم و آموزش را باید از سنین کودکی جدی بگیریم. متأسفانه ما این آموزش ها را جدی نمیگیریم و این فقط وظیفه جایی مثل کانون پرورش فکری نیست. بلکه صدا و سیمای ما بهعنوان یک قدرت بزرگ رسانهای باید چنین نقشی را اتفاقاً جلوتر از هر جا و هرکسی ایفا کند.» این کارگردان و عروسکساز درباره عدم استفاده هنرمندان و فعالان حوزه کودک و نوجوان از فضاهای مجازی برای سرگرم کردن آنها و همینطور انتقال مباحث آموزشی هم میگوید: «خیلی از این کارها را میتوانستیم انجام بدهیم و به دلایل مختلف انجام ندادیم. سؤال میپرسم: آیا رسانه ملی، با این دایره مخاطب میتوانست کار مهمی انجام دهد یا یک صفحه اینستاگرامی؟ بدون شک تلویزیون با طیف گسترده مخاطبان و سهلالوصول بودنش براحتی میتوانست از عهده این نقش تأثیرگذار بربیاید اما بههیچ عنوان چنین اتفاقی نیفتاد و رویه همیشگیاش را دنبال کرد. من اعتقاد دارم که میشود راههایی مقطعی پیدا کرد یا کارهای زودبازدهی انجام داد اما مگر در فضای مجازی چقدر میتوان بچهها را دورهم جمع کرد؟ یا مگر در فلان روستای دورافتاده یا شهری که دسترسی به امکاناتش در حد بچههای دیگر نیست چطور میشود کار خاصی در فضای مجازی کرد؟ من معتقدم همین یعنی تبعیض قائل شدن بین کسانی که دسترسی ساده به امکانات دارند و کسانی که این دسترسی را ندارند. همه جامعه ایران به هم متصل هستند و طبیعتاً همه کودکان این سرزمین هم به هم.»
بزدوده میگوید مدیران رسانه ملی در حوزه کودک و نوجوان حتی از ما مشورت و همفکری نخواستند تا ما پیشنهاد یا راهکاری در این زمینه ارائه بدهیم بلکه بشود کاری کرد با دایره مخاطب وسیع. او مشخصاً به این پیشنهادهایی که میتوانست عملی شود اشاره میکند و میگوید: «همه این وسط آسیب دیدند از هنرمندان بگیریم تا کودکان اما آیا نمیشد رسانه ملی این بستر را فراهم کند که در یک پلاتو و با یک فیلمبردار، قصهگویی ضبط شود و در ساعات مناسبی برای بچهها پخش شود؟ واقعاً جای دریغ دارد وقتی فکر میکنم و میبینم ما اینهمه قصهگوی خوب در این کشور داریم و چنین اتفاقی نمیافتد. همه این آموزشهای بهداشتی را براحتی میشد از این بستر به کودکان داد و به اصل اولیهای که در ابتدای صحبتهایم به آن اشاره کردم برسیم که «هنر مراقبت از بچههاست» این چیزی است که ما باید به بچهها در مدرسه یاد میدادیم و در بسیاری اوقات از آن غفلت کردیم و حالا هم باید از آنچه در این چند ماه پشت سر گذاشتیم درس بگیریم و فکر کنیم که چه کارهایی را باید انجام میدادیم و ندادیم و برعکس. متأسفانه ما سیاستگذار نیستیم که بگوییم چه باید بکنیم. ما فقط نهایتاً دلسوزانی هستیم که دریغمان میآید که کودکان ما چند ماه خوراک فکری مناسبی نداشتند.»
بزدوده ضمن بیان اصلیترین دغدغههای خود از عدم قاعدهمندی حرف میزند و میگوید: «حرف من در نهایت این است که ما قاعدهمند عمل نکردیم و مدام فقط با شعار پیش میرویم و با شورهای بیمنطق. پیش از شیوع این ویروس قرار بود کاری را اجرا کنیم که با همهگیری کرونا اجرا را متوقف کردیم. چند روز پیش با امیر مشهدیعباس مدیرکانون جلسهای داشتیم و با تشکر از دغدغههای این دوستان، به این نتیجه رسیدیم که هدف و دغدغه اصلی حفظ سلامت بچههاست و باید فکرهایی قویتر از دعوت و حضور آنها به سالنهای نمایشی داشت که هنوز خود ما هم آنقدرها از سلامتشان مطمئن نیستیم. پس نتیجه گرفتیم که در این موقعیت از اجرای کار خودداری کنیم و به وقت دیگری موکول کنیم که حداقل خیالمان از بابت حفظ سلامتی بچهها آسودهتر باشد.»
سلامت روان کودکان را دریابیم
حسن دادشکر هم که از پیشکسوتان تئاتر کودک و نوجوان است و علیالخصوص دهه شصتیها با او خاطرههای نوستالژیک بسیار دارند از آنچه در این چند ماه در حوزه کودک و نوجوان گذشته راضی نیست و معتقد است که میشد کارهای مختلفی انجام داد اما جز چند حرکت محدود و معدود اتفاق دیگری نیفتاد و بچهها در این مدت به پایگاه و سرگرمی مناسب فکری دسترسی نداشتند. دادشکر که به گفته خودش در دوران کرونا و خانهنشینی مشغول خواندن چند نمایشنامه برای داوری مسابقه نمایشنامهنویسی مربیان کانون پرورش فکری کودک و نوجوان بود حرفهایش را از یک اقدام خوب همین کانون شروع میکند و در گفتوگویی که با «ایران» داشت ضمن تأکید بر اهمیت ارتباط با کودکان گفت: «کانون برای زنده نگه داشتن ارتباط با بچهها یک کار مثبت انجام داد و یکسری از آثاری را که قبلاً اجرا شده بود تکثیر و به خانهها ارسال کرد که بسیار هم مورد استقبال قرار گرفت. البته در گذشته و زمانی که من مدیر مرکز تئاتر کانون پرورشی بودم سعی داشتیم چنین اتفاقی بیفتد و با مؤسسه رسانههای تصویری قراردادی منعقد کنیم که این موضوع عملی نشد و حالا بسیار خوشحالم که چنین اتفاقی بالاخره افتاده است. بچهها از دو طریق با کانون در ارتباطند یکی حضور در مراکز فرهنگی کانون و یکی ارائه فعالیت هنری و این کاری که کانون انجام داد باعث شد تا ارتباط بین آنها قطع نشود و البته که امیدواریم این کارها در دوران بعد از کرونا هم بهصورت مستمر انجام شود.» دادشکر ضمن قبول این مسأله که این موضوع آن چنان نمیتواند خلأ بزرگ در این حوزه را پر کند معتقد است: «بیشک کارهای بیشتری را هم میشد انجام داد اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که تئاتر موجودی زنده است و ذاتش ارتباط نفس به نفس با مخاطب است. وقتی ما آن را روی سیدی میآوریم یا... شکلی مجازی به آن میدهیم و نمیتواند به اندازه تئاتر به معنی واقعیاش تأثیرگذاری داشته باشد. البته میشد که در فضاهای مجازی کارهایی انجام داد و حتماً دوستانی چنین کارهایی انجام دادهاند اما اینکه چقدر چنین کارهایی میتواند تأثیرگذار باشد یا فضای مجازی با همه چالشهایش چقدر میتواند فضای مناسبی برای اینکار علیالخصوص برای کودکان باشد مهم است. باید در نظر بگیریم که کودکان نیاز به فضاهای امن دارند که نه فقط بهداشت جسم، بلکه بهداشت روانیشان هم در نظر گرفته شود. در مورد بازگشایی سالنهای تئاتر باید این پرانتز مهم را باز بگذاریم که حوزه کودک و نوجوان بسیار حساستر و مهمتر است و باید مراقب این رده سنی باشیم که اولاً آنها را وارد چه بستری میکنیم و قرار است چه غذای فکری به آنها بدهیم.»
کیفیتهای استاندارد و پرهیز از تعجیل
الکا هدایت کارگردان، بازیگر و عروسکگردان جوان که در دوران کرونا سعی کرد با اجرای برنامههایی در فضای مجازی علیالخصوص در اینستاگرام ارتباط خود را با شاگردان کمسن و سالش حفظ کند یکی از راههای برقراری این ارتباط را فعالیت در قالب پلتفرمهای مجازی میداند و البته سهم مدیران فرهنگی و توجهشان به این حوزه، یعنی کودک و نوجوان را بسیار شایان توجه میداند و ضمن گلایه از برخی کمکاریها به «ایران» میگوید: «نکته اینجاست که من چون علاوه برکارگردان تئاتر کودکان و... تدریس هم میکنم و کلاسهای حضوری بهدلیل شیوع کرونا تعطیل شده بود مجبور شدم در فصل بهار ارتباطم را بهصورت آنلاین و مجازی با بچهها ادامه دهم و برای همین منظور فرم همیشگی تدریسم را تغییر دادم و به سمت قصهگویی خلاق رفتم و برای بچهها از فعالیتهای نمایشی که در خانه میتوانند داشته باشند و شیوههایش را به آنها آموزش دادم و در کل برای من حداقل دوره جذابی بود. تا جایی که خبر دارم مشابه این کار دوستان نمایشگرهای عروسکی هم همزمان با جریان کرونا، کارهای مختلف و داوطلبانهای روی صفحات مجازیشان برای بچهها انجام دادند و هم هنرمندان عروسکی، هم هنرمندان کودک و نوجوان، مدرسان موسیقی کودک و... در این بین نقش خوبی ایفا کردند و البته یک سری گروهها مثل «آی قصه» هم با تولید قصه بسیار فعال بودند.»
هدایت در مورد دلیل توجه کمتر از حوزههای دیگر، به حوزه تئاتر کودک و نوجوان هم میگوید: «بحث اصلی که باید به آن توجه شود حمایت از هنرمندان است و در اختیار قراردادن منابع مالی و معنوی. در این دوران هنرمندان (علیالخصوص قشر تئاتری) تحت فشار اقتصادی بالایی قرار گرفتند و طبیعی است که وقتی هنرمندی بخواهد کاری انجام دهد باید به توجیه مالیاش هم فکر کند مخصوصاً در این روزگار و نمیتوان یکطرفه قضاوت کرد. وقتی این حمایتها آنطور که باید و شاید اتفاق نمیافتد فعالیت هنرمندان و چهرههای شاخص و قابل قبول در این حوزه به کلاسهای رنگارنگ آنلاین تبدیل میشود که نمیتوان خیلی به آنها و خروجیشان امیدوار بود. البته که شرایط مؤسسات را هم باید درک کنیم چون برای ادامه حیات خودشان نیاز به این کار دارند اما وقتی همه چیز تجاری میشود از کیفیت دور میشویم و طبیعتاً نظارت هم کمتر میشود. بهترین اتفاق اما میشد از طریق رسانه ملی بیفتد. آنها میتوانستند از هنرمندان برای تولید برنامهها دعوت کنند تا رویکرد برنامههای کودک بنابهشرایط موجود تغییر کند اما این اتفاق فقط کلامی رخ داد و متأسفانه به شکل عملی شاهد اتفاقی نبودیم. در خانه تئاتر و انجمن نمایشگران کودک و نوجوان و نمایشگران عروسکی هم هنرمندان مشتاقی حضور دارند که دلشان میخواهد کار کنند و دغدغه بچهها را دارند اما تا زمانی که بودجهای نباشد اتفاقها همانطور که گفتم یا بهصورت فردی است یا تجاری.» ارزیابی او از شرایط امروزی و نحوه باز شدن سالنهای تئاتر و شروع دوباره اجراها و نمایشهای حوزه کودک و نوجوان هم موضوعی است که باید به آن توجه ویژه داشت. هدایت نیز مثل بسیاری دیگر در این زمینه نگرانیهایی دارد. او میگوید: «یک طرف وضعیت معیشتی و فعالیتهای فرهنگی کشور است و دغدغههای هنرمندان و حفظ بقای سالنها و... اما همانطور که بازگشایی سالنهای تئاتر در ردههای بزرگسال، چالشهایی به همراه خواهد داشت، چالش این کار و بیمهایش برای حوزه کودک و نوجوان بسیار بیشتر است. مؤسسهها هم متأسفانه با توجیه رعایت پروتکلهای بهداشتی و ظرفیت پذیرش کمتر از گذشته، کار خود را شروع کردهاند که از نظر من این مسأله بسیار خطرناک است. همانطور که گفتم متوجه خسارتهای آنها هستیم اما به عقیده من زمان مناسبی برای این بازگشایی نیست و نباید خود را علیالخصوص در قشر کودک و نوجوان که اصلاً قابل کنترل و مراقبت بهداشتی نیستند، با شعار رعایت پروتکلهای بهداشتی فریب بدهیم چون کودکان بسیار آسیبپذیر هستند و میتوانند بشدت هم ناقل باشند.»
یادداشت
حرکت به سمت تئاتر آنلاین
حسین موذن
مدیر تالار هنر
تالار هنر فعالیت خود را از 15تیر آغاز میکند. مسأله این است که کار ویژهای که در حال پیگیری هستیم و امیدوارم تا زمان چاپ این گزارش به نتیجه برسد تئاتر آنلاین است و هدف ما تمرکز بر این بحث است. با اینهمه پروتکلهای بهداشتی که از طرف مراجع ذیربط ابلاغ شد در تالار هنر با شدت و حدت بیشتری اعمال خواهد شد. نکته دیگر آنکه بازگشایی مدرسه و رفتن به مدرسه اجبار است اما تئاتر دیدن انتخاب است و اگر خانوادهها میپذیرند که به تماشای تئاتر بیایند پس باید پروتکلهای بهداشتی ما را هم بهصورت کامل رعایت کنند. در تالار هنر بحث گریم کودکان قطعاً تعطیل است. بوفه تا اطلاع ثانوی تعطیل است و عرضه خوراکی نخواهیم داشت. تجمع در سالن انتظار مطلقاً ممنوع است و طوری برنامهریزی کردهایم که تماشاچی مستقیم وارد سالن اصلی شود و بعد از تماشای تئاتر هم مستقیماً از آنجا خارج شود. دیگر خبری از عکس دستجمعی و عکس گرفتن با هنرمندان و رفتن پشت صحنه هم نخواهد بود و ما روی این مسأله بسیار حساس هستیم و با تمام توان ضمن اجرا با پنجاهدرصد ظرفیت این مسائل را هم اجرایی خواهیم کرد. تالار هنر فضایی کودکانه دارد و بچهها روابط خوبی با هنرمندان دارند و بههمین دلیل از هنرمندان خواهش کردیم که توصیههای سلامتی داشته باشند و از نزدیک شدن و معاشرت با تماشاچیها پرهیز داشته باشند و البته که همکاری خانوادهها در این بین نقش مهمی ایفا میکند. دو نمایش کودک قرار است از 15تیر روی صحنه بروند که این دو کار در واقع کارهایی بودند که بهدلیل شیوع کرونا پیش از نوروز تعطیل شدند. بعد از این اجراها دو اثر دیگر هم برای اجرای صحنهای اعلام آمادگی کردند که باید ببینیم در آینده چه پیش خواهد آمد. بازرسهای ستاد ملی کرونا هم در این مدت حتماً از سالنهای نمایش بازدید خواهند داشت و خود ما هم سعی میکنیم برای کاهش آسیبهای احتمالی علیالخصوص در حوزه کودکان ظرفیت پذیرش را حتی کمتر از 50درصد کنیم. اما همانطور که گفته شد سعی ما رفتن به سمت تئاتر آنلاین است تا مردم با خیال راحت در خانه بنشینند و با مبلغ کمی بلیت تهیه کنند و کارهای مورد نظرشان را حتی صبحها ببینند.
به حوزه کودکان بیتوجهیم
امیر مشهدیعباس
مدیر مرکز تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
در شکل کلـــــی ما هرگز حوزه کودک و نوجوان را آنچنان که بایــــــــــد و شاید جدی نمیگیریم و متأسفانه فقط در بحـــــث بیلانهای مالی به آن توجه میکنیم. تنها جایی که کودک و نوجوان برایش مهم است کانون است چون مخاطبشان بهصورت ذاتی کودکان و نوجوانها هستند و جایی که 50سال قدمت دارد بیشک ارزش سرمایهگذاری دارد و مخاطب هم همین کار را انجام داده و آن را جدی گرفته است. ما بیستوشش عنوان فیلم و فیلمتئاتر را بهصورت رایگان در سایت کانون آپلود کردیم و مخاطبین بهصورت رایگان این محصولات فرهنگی را تماشا یا مطالعه کردند. در حوزه آموزش هم، آموزش عروسکسازی، نویسندگی و... را بهصورت رایگان در «پیک امید» بارگذاری کردیم و مربیهای کانون کتابهای کانون را بهصورت رایگان در اختیار قرار دادند تا خانوادهها دانلود کنند و ببینند. کانون هر آنچه داشت در طبق اخلاص گذاشت تا خوراک سالمی در اختیار مخاطب کودک و نوجوان خود بگذارد. در این دوره هر کس تلفن همراه داشت یک صفحه ساخت و برای بچهها برنامه ساخت بیتوجه به استانداردها. در صورت کلی وقتی بحرانی وارد دنیا میشود روی همه ساحتهای آن اثر میگذارد و هیچ بخشی در امان نمیماند اما بحران، مدیریت میخواهد و ما در این حوزه آن چنان پیشقدم نیستیم و کمی دیر به فکر حل بحران میافتیم و در مواقع بحرانی همیشه غافلگیر میشویم. بچههای بیگناه را هم مجبور میکنیم که در خانه بمانند اما راهی برای سرگرم کردن آنها به شیوه درست و اصولی نداریم و مدام گلایه میکنیم که چرا بچهها پرخاشگر شدهاند و... یک بخش به مدیران فرهنگی برمیگردد اما بخش دیگر خود مردم هستند که آنچنان به مسأله اهمیت نمیدهند و برایشان مهم نیست که بچه چه محتوایی میبیند و بسیاری خانوادهها فقط برایشان این مسأله مهم است که بچه سرگرم شود و کاری به کار پدر و مادر نداشته باشد. کانون همه سعیاش تولید و عرضه خوراک سالم بود و استقبال خوبی هم از آن شد و حدود شش میلیون بازدید در عرض یک ماه از پروژه «پیک امید» معاونت فرهنگی کانون صورت گرفت که آمار بسیار خوبی است. کانون مردم را مأیوس نکرد و تمام تلاشش را به کار گرفت و محصولات خود را در اختیار مردم گذاشت. حالا کرونا ادامه دارد و اگر مدیران فرهنگی و مسئولان اجتماعی نخواهند همکاری کنند حمایت مخاطب بهسمت فیلم و انیمیشینهای خارجی میرود و آنچه ما سالها سعی کردیم بسترسازی شود از بین میرود. تصمیمگیری مخاطب یکلحظه است که بخواهد فیلم یا تئاتری از کانون را ببیند یا ماهواره ببیند. ما باید بسیار مراقب باشیم وگرنه مخاطبی که این همه سال نگهداشتیم تا فضای فرهنگی ایرانی و قهرمان ایرانی را به او نشان بدهیم براحتی از دست میدهیم.