ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
خاطرات 453 روز حضور جان بولتون در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
مقدمه مترجمان: کتاب جنجالی جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا بالاخره پس از کش و قوسهای سیاسی و قضایی و به رغم تلاشهای کاخ سفید برای جلوگیری از انتشار آن، رسماً منتشر شد. بولتون 72 ساله 453 روز مشاور امنیت ملی ترامپ بود و در یکی از اتاقهای بال غربی کاخ سفید شاهد اتفاقات و تحولات مهمی در حلقه درونی دولت ترامپ و روابط امنیتی و خارجی آن بود که بخشهایی از این تحولات را در کتاب خود با عنوان «اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد» (The Room Where It Happened) به رشته تحریر درآورده است.
این کتاب در 592 صفحه و از سوی انتشارات «سایمون و شوستر» منتشر شده و حاوی 15 فصل است که علاوه بر ذکر برخی تعاملات جاری و اتفاقات غیرمترقبه در درون کاخ سفید و بویژه در حلقه تیم امنیتی و سیاسی ترامپ، به نحوه برخورد رئیس جمهور تازه کار با موضوعات مهم در حوزه روابط خارجی و بحرانهای بینالمللی اشاره میکند؛ موضوعاتی نظیر روابط امریکا - روسیه، مناسبات امریکا - چین و سیاست واشنگتن در قبال کره شمالی، ونزوئلا، ایران، سوریه، ترکیه و برخی کشورهای دیگر که بر اساس جمع بندی بولتون ترامپ در اکثر این موارد ناکام بوده است. بولتون در عین حال تأکید میکند که ترامپ به بحران و بحران آفرینی اعتیاد پیدا کرده بود.
بولتون که خود بهعنوان سیاستمداری تندرو و جنگ طلب مشهور است، پس از خروج از کاخ سفید، بخشی از تجربیات و مشاهدات دست اول خود را در این کتاب برای حمله به رئیس سابق خود به کار گرفته و بعضاً نکات جالب توجه و سرگرم کنندهای را درباره ویژگیهای شخصیتی و رفتاری ترامپ به خواننده ارائه میکند.
تصویری که او از ترامپ ارائه میدهد یک رئیس جمهور کم سواد و فاقد دانش سیاسی است که حتی از سادهترین موضوعات مهم جهانی نیز آگاه نیست. نظیر آنچه که در یک دیدار رسمی با ترزا می نخستوزیر سابق بریتانیا اتفاق افتاده بود و به نوشته بولتون در این دیدار وقتی صحبت از تسلیحات اتمی میشود، رئیس جمهور ترامپ خیلی جدی سؤال میکند که مگر بریتانیا هم سلاح اتمی دارد.
مشاور امنیت ملی سابق ترامپ در کتاب خود با ذکر نمونههای مختلف از جمله نحوه تعامل ترامپ با رئیس جمهوری چین تأکید میکند که تصمیمات مهم ترامپ نه با هدف تأمین منافع ملی امریکا، بلکه با یک هدف مشخص و فردی اتخاذ میشد: پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری (2020) امریکا. بولتون در این زمینه به دیدار سال 2019 ترامپ و شی جین پینگ رئیسجمهوری چین در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ در ژاپن اشاره میکند و مینویسد ترامپ در این دیدار بهطور عجیبی موضوع صحبت را به انتخابات امریکا کشاند و با ذکر ظرفیتهای اقتصادی چین ملتمسانه از همتای چینی خواست که به پیروزی در انتخابات امریکا کمک کند.
برخی از جداشدگان و اخراجیهای دولت ترامپ در سالهای اخیر خاطرات خود را در قالب کتابهای اینچنینی منتشر کردهاند اما میتوان گفت کتاب جان بولتون با توجه به وضعیت خاص داخلی امریکا و تحولات اخیر در حوزه بینالملل و همچنین برخی افشاگریهای جدید، سر و صدای بیشتری ایجاد کرد به نحوی که کاخ سفید تلاش نمود با شکایت قضایی و حتی با مستمسک قرار دادن درز اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده، جلوی انتشار آن را بگیرد. ویژگی مشترک کتابهایی که اخیراً توسط مقامات سابق امریکا منتشر شده افشاگری در مورد خصوصیات اخلاقی و فردی رئیس جمهور ترامپ و آشفتگی بیسابقه در درون کاخ سفید و در سطوح بالای دستگاه حاکمه امریکا است.
در حالی که جیمز کومی رئیس سابق پلیس فدرال امریکا (اف بیآی) به عنوان نخستین اخراجی ترامپ در کتاب خود تحت عنوان «وفاداری والاتر» در سال 2018 ترامپ را با رئیس باندهای مافیایی امریکا مقایسه کرده بود که فقط به دنبال جلب وفاداری مقامات دولتی به شخص خود است، جان بولتون، ترامپ را فردی معرفی میکند که فقط به دنبال حفظ مقام و جایگاه خود به عنوان رئیس جمهور در کاخ سفید است و حتی از اینکه ریاست جمهوریاش به دو دوره چهار ساله محدود شود، ناراحت است.
نکته جذاب دیگر در مورد کتاب بولتون، پیشینه سیاسی خود نویسنده است که از نظر موقعیت و جایگاه سیاسی در جناح راست محافظه کاران طبقه بندی میشود و قبل از انتصاب به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ در بهار 2018، سابقه همکاری با دولتهای رونالد ریگان و جورج بوش پدر و پسر را در کارنامه دارد که همگی جمهوریخواه بودهاند. اما چه اتفاقی در سالهای اخیر در سطوح بالای سیاسی و در میان نخبگان امریکا روی داده است که فرد متعصب و محافظه کاری نظیر بولتون دست به چنین افشاگریهای تحقیرآمیزی علیه رئیس خود که یک رئیس جمهور جمهوریخواه است، میزند. مطالعه این کتاب جنجالی شاید به این سؤال و سؤالات بسیار دیگر درباره اوضاع سیاسی آشفته امریکا و نحوه تصمیمسازی در درون حلقههای بسته کاخ سفید پاسخ دهد. روزنامه ایران در راستای وظیفه اطلاعرسانی خود و در ادامه انتشار کتابهای مهم سیاسی در حوزه بینالملل از جمله خاطرات مقامات سابق امریکا، ترجمه کامل کتاب جدید جان بولتون را نیز در همین ستون و بهصورت روزانه تقدیم خوانندگان محترم میکند.
مقدمه مترجمان: کتاب جنجالی جان بولتون مشاور امنیت ملی سابق دونالد ترامپ رئیس جمهوری امریکا بالاخره پس از کش و قوسهای سیاسی و قضایی و به رغم تلاشهای کاخ سفید برای جلوگیری از انتشار آن، رسماً منتشر شد. بولتون 72 ساله 453 روز مشاور امنیت ملی ترامپ بود و در یکی از اتاقهای بال غربی کاخ سفید شاهد اتفاقات و تحولات مهمی در حلقه درونی دولت ترامپ و روابط امنیتی و خارجی آن بود که بخشهایی از این تحولات را در کتاب خود با عنوان «اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد» (The Room Where It Happened) به رشته تحریر درآورده است.
این کتاب در 592 صفحه و از سوی انتشارات «سایمون و شوستر» منتشر شده و حاوی 15 فصل است که علاوه بر ذکر برخی تعاملات جاری و اتفاقات غیرمترقبه در درون کاخ سفید و بویژه در حلقه تیم امنیتی و سیاسی ترامپ، به نحوه برخورد رئیس جمهور تازه کار با موضوعات مهم در حوزه روابط خارجی و بحرانهای بینالمللی اشاره میکند؛ موضوعاتی نظیر روابط امریکا - روسیه، مناسبات امریکا - چین و سیاست واشنگتن در قبال کره شمالی، ونزوئلا، ایران، سوریه، ترکیه و برخی کشورهای دیگر که بر اساس جمع بندی بولتون ترامپ در اکثر این موارد ناکام بوده است. بولتون در عین حال تأکید میکند که ترامپ به بحران و بحران آفرینی اعتیاد پیدا کرده بود.
بولتون که خود بهعنوان سیاستمداری تندرو و جنگ طلب مشهور است، پس از خروج از کاخ سفید، بخشی از تجربیات و مشاهدات دست اول خود را در این کتاب برای حمله به رئیس سابق خود به کار گرفته و بعضاً نکات جالب توجه و سرگرم کنندهای را درباره ویژگیهای شخصیتی و رفتاری ترامپ به خواننده ارائه میکند.
تصویری که او از ترامپ ارائه میدهد یک رئیس جمهور کم سواد و فاقد دانش سیاسی است که حتی از سادهترین موضوعات مهم جهانی نیز آگاه نیست. نظیر آنچه که در یک دیدار رسمی با ترزا می نخستوزیر سابق بریتانیا اتفاق افتاده بود و به نوشته بولتون در این دیدار وقتی صحبت از تسلیحات اتمی میشود، رئیس جمهور ترامپ خیلی جدی سؤال میکند که مگر بریتانیا هم سلاح اتمی دارد.
مشاور امنیت ملی سابق ترامپ در کتاب خود با ذکر نمونههای مختلف از جمله نحوه تعامل ترامپ با رئیس جمهوری چین تأکید میکند که تصمیمات مهم ترامپ نه با هدف تأمین منافع ملی امریکا، بلکه با یک هدف مشخص و فردی اتخاذ میشد: پیروزی مجدد در انتخابات ریاست جمهوری (2020) امریکا. بولتون در این زمینه به دیدار سال 2019 ترامپ و شی جین پینگ رئیسجمهوری چین در حاشیه اجلاس گروه ۲۰ در ژاپن اشاره میکند و مینویسد ترامپ در این دیدار بهطور عجیبی موضوع صحبت را به انتخابات امریکا کشاند و با ذکر ظرفیتهای اقتصادی چین ملتمسانه از همتای چینی خواست که به پیروزی در انتخابات امریکا کمک کند.
برخی از جداشدگان و اخراجیهای دولت ترامپ در سالهای اخیر خاطرات خود را در قالب کتابهای اینچنینی منتشر کردهاند اما میتوان گفت کتاب جان بولتون با توجه به وضعیت خاص داخلی امریکا و تحولات اخیر در حوزه بینالملل و همچنین برخی افشاگریهای جدید، سر و صدای بیشتری ایجاد کرد به نحوی که کاخ سفید تلاش نمود با شکایت قضایی و حتی با مستمسک قرار دادن درز اطلاعات محرمانه و طبقه بندی شده، جلوی انتشار آن را بگیرد. ویژگی مشترک کتابهایی که اخیراً توسط مقامات سابق امریکا منتشر شده افشاگری در مورد خصوصیات اخلاقی و فردی رئیس جمهور ترامپ و آشفتگی بیسابقه در درون کاخ سفید و در سطوح بالای دستگاه حاکمه امریکا است.
در حالی که جیمز کومی رئیس سابق پلیس فدرال امریکا (اف بیآی) به عنوان نخستین اخراجی ترامپ در کتاب خود تحت عنوان «وفاداری والاتر» در سال 2018 ترامپ را با رئیس باندهای مافیایی امریکا مقایسه کرده بود که فقط به دنبال جلب وفاداری مقامات دولتی به شخص خود است، جان بولتون، ترامپ را فردی معرفی میکند که فقط به دنبال حفظ مقام و جایگاه خود به عنوان رئیس جمهور در کاخ سفید است و حتی از اینکه ریاست جمهوریاش به دو دوره چهار ساله محدود شود، ناراحت است.
نکته جذاب دیگر در مورد کتاب بولتون، پیشینه سیاسی خود نویسنده است که از نظر موقعیت و جایگاه سیاسی در جناح راست محافظه کاران طبقه بندی میشود و قبل از انتصاب به عنوان مشاور امنیت ملی ترامپ در بهار 2018، سابقه همکاری با دولتهای رونالد ریگان و جورج بوش پدر و پسر را در کارنامه دارد که همگی جمهوریخواه بودهاند. اما چه اتفاقی در سالهای اخیر در سطوح بالای سیاسی و در میان نخبگان امریکا روی داده است که فرد متعصب و محافظه کاری نظیر بولتون دست به چنین افشاگریهای تحقیرآمیزی علیه رئیس خود که یک رئیس جمهور جمهوریخواه است، میزند. مطالعه این کتاب جنجالی شاید به این سؤال و سؤالات بسیار دیگر درباره اوضاع سیاسی آشفته امریکا و نحوه تصمیمسازی در درون حلقههای بسته کاخ سفید پاسخ دهد. روزنامه ایران در راستای وظیفه اطلاعرسانی خود و در ادامه انتشار کتابهای مهم سیاسی در حوزه بینالملل از جمله خاطرات مقامات سابق امریکا، ترجمه کامل کتاب جدید جان بولتون را نیز در همین ستون و بهصورت روزانه تقدیم خوانندگان محترم میکند.
وزیر کشور در بهارستان خطاب به نمایندگان:
اتهام نزنید، مستند حرف بزنید
رضوانه رضایی پور
خبرنگار پارلمانی
وزیران دفاع و کشور دیروز میهمان بهارستان نشینان بودند. جلسه روز سهشنبه مجلس صبح دیروز بهصورت غیرعلنی و با حضور امیر حاتمی وزیر دفاع آغاز شد تا او گزارشی از حوزه مسائل نظامی و صنعت دفاعی کشور ارائه کند. با پایان جلسه غیرعلنی مجلس، عبدالرضا رحمانی فضلی وزیر کشور به صحن آمد تا ضمن بررسی مسائل داخلی و امنیتی کشور، پاسخگوی پرسشهای نمایندگان هم باشد. پرسشهایی که البته به گفته رحمانی فضلی کمتر رنگ و بوی بحران داشته و حتی در مواردی اساساً ربطی به وزارت کشور نداشته است.
بهگزارش خبرنگار پارلمانی «ایران» در جلسهای که فرصت به محمدباقر قالیباف و هر دو نایب او، یعنی قاضیزاده هاشمی و نیکزاد رسید تا ریاست آن را برعهده داشته باشند، مصطفی طاهری، نماینده زنجان نخستین فرد از نمایندگان بود که در انتقاد از وزیر کشور به مسائل پیش آمده حول محور افزایش قیمت بنزین در آبان ماه سال پیش اشاره کرد و خطاب به رحمانی فضلی گفت که مجلس دیگر اجازه نمیدهد تا در خصوص قیمت کالاهای استراتژیک بدون اجازه آن کاری انجام شود. مرتضی خاتمی نماینده ماهنشان هم به لزوم ورود وزیر کشور به موضوع قاچاق اشاره کرد و گفت: انتظار میرود وزارت کشور برای مقابله با قاچاق بویژه دارو، کود و نهادهای دامی برنامه داشته باشد.
اما منتقدترین نماینده مجلس به وزیر کشور، مولوی بود. او که نمایندگی مردم آبادان را برعهده دارد از نحوه انتصابات استاندار خوزستان که به گفته او بدون در نظر گرفتن تخصص و تعهد صورت میگیرد، انتقاد کرد. مجتبی یوسفی نماینده مردم اهواز هم انتصابات وزیر کشور را «غیر تخصصی» و «غیرکارشناسی» خواند و از رحمانی فضلی پرسید: فرماندار و استاندار شما دقیقاً مسئول چه چیزی هستند؟ تنظیم بازار در استانها به عهده کیست؟ گرانی مسکن، اجاره بها و رهن به عهده چه کسانی است؟
هادی بیگینژاد نماینده ملایر، علیاصغر عنابستانی نماینده سبزوار و محمدرضا احمدی نماینده رشت دیگر نمایندگانی بودند که در سخنان خود انتقاداتی را به وزارت کشور وارد دانستند. با پایان گرفتن پرسشهای نمایندگان نوبت به رحمانی فضلی رسید. وزیر کشور در ابتدا پاسخگوی نماینده منتقد به غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان شد و گفت: بنده دیدم که یکی از دوستان یکی از استانداران را مورد خطاب قرار داد و به ایشان اتهاماتی را وارد کرد در حالی که ایشان اینجا نبوده و نمیتوانند از خود دفاع کنند. اگر ما اصولگرا هستیم باید به اصول اخلاقی و رفتاری پایبند بوده و از آنها تبعیت کنیم. او با این جمله که صحبتهایی که دوستان در خصوص بحران داشتند حاکی از آن بود که از بحران هیچ اطلاعی ندارند، به سراغ گرانی بنزین رفت. او گفت: موضوع بنزین مصوبه سران قوا بود و در شورای عالی امنیت ملی و دولت مطرح شده بود و کل کشور آمادگی لازم برای اجرای آن را داشت، چرا که دقیقاً یک سال در سه کمیته فنی، تبلیغاتی و انتظامی پیگیری شده بود. وی تأکید کرد: بارها اجرای این تصمیم به عقب افتاده بود تا تدابیر لازم اندیشیده شود. هیچ کس راضی نیست که یک قطره خون از دماغ کسی ریخته شود.
بنده از همین جا از تمام نیروهای امنیتی و انتظامی که در صحنه بودند تشکر میکنم. دلیل آن اتفاقات نیز به دلایل خاصی باز میگردد که اینجا جای گفتن آن نیست. براحتی نمیتوان به افرادی که امنیت کشور را تأمین میکنند اتهام زد. وی در ادامه با اشاره به مسائل طرح شده در خصوص اختلافات قبیلهای در خوزستان گفت: اختلافات در آن منطقه به حدود ۸۰ سال پیش باز میگردد، اکنون نیز زمانی که این اتفاق افتاد ما از تهران نیروی ویژه به شهرستان فرستادیم و با ریشسفیدان صحبت کرده و مسأله حل شد.
اینکه پراید گران شده ربطی به وزارت کشور ندارد
رحمانی فضلی در ادامه با تأکید بر اینکه کاهش سرمایه اجتماعی نتیجه عملکرد همه دستگاهها است، گفت: بیاعتمادی مردم و کاهش سرمایه اجتماعی صرفاً به عملکرد یک دستگاه باز نمیگردد، بلکه هر یک از ما به نوبه خود در آن نقش داریم. زمانی که مسائلی غیرقابل اثبات و بدون استناد از پشت تریبون مجلس به گوش میرسد و شنونده آن را میشنود، قطعاً بیاعتمادی رخ میدهد. باید از تریبون مستند حرف بزنیم. بنده در هر زمینهای که مسئولیت داشته و خطا کردهام آن را میپذیرم.
وی در ادامه با اشاره به اینکه گرانی کالاها به وزارت کشور باز نمیگردد، بیان کرد: بنده بهعنوان یک کارشناس آماده هستم تا در این حوزه صحبت کرده و راهحل و پیشنهاد ارائه کنم، اما اینکه بگوییم پراید گران شده و اکنون وزیر کشور باید پاسخگو باشد ربطی به وزارت کشور ندارد. او در ادامه تأکید کرد که در حوزه قاچاق کالا نیز در این دولت گامهای بلندی برداشته شده است و گفت: ۸۰ درصد سامانهها در حوزه مبارزه با قاچاق فعال شده که مبدأ، مقصد و مسیر پول و کالا را روشن میکند. بنده نمیگویم که هیچ قاچاقی از مرزها صورت نمیگیرد اما نیروی انتظامی و سپاه تمام تلاش خود را به کار گرفته تا قاچاق به حداقل برسد.
قالیباف: قطعاً تعامل لازم و نظارت جدی با وزرای دولت خواهیم داشت
در جلسه علنی دیروز مجلس گزارش محمدرضا پورابراهیمی رئیس کمیسیون اقتصادی هم قرائت شد. پورابراهیمی در توضیح علت بروز شرایط ارزی موجود در کشور قسمت مهمی از آن را بر دوش دولت انداخت و گفت: بخشی از این موضوع به نگاه دولت به موضوعات اقتصادی برمیگردد. ادبیات دولت برای حل مشکلات اقتصادی نگاه بیرون به جای درون بود. همین موضوع باعث شد حل بسیاری از مسائل به مذاکرات گره خورده و اقدامات کشورهای اروپایی در مسائلی همچون کانال مالی اینستکس تعیینکننده باشد. موضوعی که خروجی آن نه تنها گرهگشا نشد که نتایج تصمیمات اتخاذ شده تضعیف نظام ارزی و پولی کشور بود.
محمدباقر قالیباف پس از ارائه گزارش رئیس کمیسیون اقتصادی در رابطه با افزایش قیمت ارز و مسائل اقتصادی کشور گفت: مردم مطمئن باشند که اولویت اول مجلس یازدهم حل مسائل اقتصادی و مشکلات معیشتی است. اولویت ما نظارت است و این نظارت از حوزه اقتصادی شروع میشود. وی در ادامه اظهار کرد: نظارت مجلس یازدهم در حوزه اقتصادی ملموس و شفاف بوده و قطعاً تعامل لازم و نظارت جدی با وزرای دولت و سازمانهای مسئول خواهیم داشت. مردم مطمئن باشند که بهطور دقیق گزارشهای نوبتی به آنها داده میشود و مجلس شورای اسلامی در عمل به وضعیت اقشار ضعیف و مستضعف جامعه خواهد پرداخت.
آقاتهرانی رئیس کمیسیون فرهنگی
کمیسیون فرهنگی مجلس عصر دیروز اولین جلسه خود را در دوره یازدهم برگزار کرد و مرتضی آقاتهرانی، نماینده تهران را به عنوان رئیس این کمیسیون انتخاب کرد. بیژن نوباوه و غلامرضا منتظری به عنوان نواب اول و دوم، حسین جلالی و زهره سادات لاجوردی به عنوان دبیران و مجید نصیرایی به عنوان سخنگوی این کمیسیون انتخاب شدند.
نخستین نشست رسمی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم عصر دیروز برگزار شد. در این جلسه، طرح الزام دولت به تعلیق اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی مورد بررسی اعضای کمیسیون قرار گرفت.
روحانی خطاب به استانداران: باید بگوییم در بخش ریل ، آب رسانی، گاز رسانی و بهداشت چه کارهای بزرگی انجام شده است
به مردم بگویید چه کردهایم
سلامت ، امنیت و معیشت، اصول کاری دولت برای مردم است
- اغراق و مبالغه نه؛ اما باید دستاوردهای عظیم میلیون ها کارگر، کشاورز و مهندس بازگو شود تا در مردم روحیه امید برای قرن آینده ایجاد شود
- سخن گفتن از مذاکره از سوی کسانی که میز مذاکره را ترک کرده و حتی آن را شکسته و اتاق مذاکره را به آتش کشیدند، سخن عجیب و دروغی است
گروه سیاسی/ جلسه برنامهریزی و تلاش ملی برای تحقق شعار جهش تولید روز گذشته به ریاست رئیس جمهوری و با حضور استانداران سراسر کشور برگزار شد. حجتالاسلام حسن روحانی در این جلسه با بیان اینکه سیاست دولت در مواجهه با ویروس کرونا، «سلامت، معیشت و امنیت» است، تبیین واقعیتهای کشور و اقدامات و فعالیتهایی که در سراسر ایران انجام شده یا در حال انجام است را ضروری دانست و از استانداران خواست که این حقایق را برای مردم بیان کنند تا امید و نشاط در جامعه تقویت شود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاست جمهوری، روحانی با بیان اینکه برخی اقدامات چه در سطح ملی و چه منطقهای و استانی برای مردم ملموس است و نیازی به تبیین ندارد مثل موضوع تحول در نظام سلامت و افزایش امکانات و خدمات بهداشتی و درمانی، پیشرفتها در حوزه ارتباطات و فضای مجازی و اتفاقات مثبت در حوزه شرکتهای دانش بنیان، گفت: اینها خدماتی است که مردم میبینند، برخی از خدمات ممکن است استانی و یا منطقهای باشد اینجا باید برای مردم بیان و تبیین کنیم. اگر 300 هزار هکتار زمین کشاورزی را در خوزستان و ایلام به کانالکشی و زهکشی تجهیز کردیم، اگر 46 هزار هکتار زمین در سیستان که بخش بزرگی از آن افتتاح شده و بخش بزرگ آن نیز در ماههای آینده افتتاح خواهد شد به عنوان یک تحول بزرگ کشاورزی در سیستان ایجاد شده یا در مناطق غرب ایران، مناطق معروف به گرمسیری شامل دهها هزار هکتار طی امسال و اوایل سال آینده افتتاح میشود، اینکه تاکنون چهل و چند سد را افتتاح کردیم و تا پایان دولت 53 یا 54 سد افتتاح خواهد شد، اینها را باید استانداران برای مردم در سراسر کشور تشریح کنند. ما در آستانه قرن جدید هستیم، باید دستاوردها را نشان دهیم.
وی با بیان اینکه هر استانی باید یک کتاب مستند درست کند برای جمهوری اسلامی ایران، افزود: بعضی از مردم کشور نمیدانند که روستاهای ما چقدر آباد شده است. بعضیها نمیدانند که کل روستاهای ما از اول تاریخ تا اول دولت یازدهم 14هزار روستا گاز داشت و امروز بیش از 30 هزار روستا گاز دارد. در تمام تاریخ ایران کمتر از یک میلیون روستایی آب پایدار سالم داشتند و امروز به 10 میلیون نفر میرسیم . الان در ارتباطات روستاهای ما تقریباً همه به اینترنت پرسرعت متصل میشوند و استفاده میکنند و شرایط راه، بهداشت و آموزش تحول بزرگ پیدا کرد. نمیخواهیم مبالغه کنیم هر چه واقعیت است بگوییم واقعیتهایی که مردم بتوانند ببینند و این واقعیت را لمس کنند تا روحیه امید برای قرن آینده ایجاد شود چرا که میخواهیم با یک روحیه بلند وارد قرن جدید شویم.
روحانی ادامه داد: الان از گوره تا جاسک هزار کیلومتر داریم لوله میکشیم و صادرات نفت ما دیگر متصل به بند ناف تنگه هرمز نیست. مقام معظم رهبری یک بار که در محضر ایشان بودم به من گفتند استراتژیکترین کار دولت شما این کار است که دارید انجام میدهید؛ همین لولهای که نفتمان را به جاسک منتقل میکنیم و به دریای عمان میبریم کار بزرگ و عظیم و بی نظیر تاریخ ایران است.
رئیس جمهوری خطاب به استانداران گفت که وظیفه همه این است سرمایه منجمد را تبدیل به سرمایه مولد کنیم؛ هکتارها زمین آماده برای مسکن در این کشور افتاده به اسم این وزارتخانه و آن وزارتخانه؛ به اسم این شرکت دولتی و آن شرکت دولتی؛ بیاییم این منجمد را مولد کنیم؛ زمین آنجا خوابیده قفل کردیم؛ هر کسی یک چیزی برداشته در گاوصندوق خودش گذاشته و میگوید من نیاز دارم تا حالا 30 سال استفاده نکرده و 50 سال دیگر هم نیاز ندارد؛ حالا بر فرض نیاز داشت زمین دیگر در اختیارش میگذاریم. بخش بزرگ معادن کشور منجمد است و هر کس یک ورق کاغذی به دست گرفته و چند سال پیش رفته به اسم خودش و خانواده ثبت کرده که حالا به تفصیلات آن کاری ندارم؛ باید یک مهلت کوتاه بگذاریم و معادن را آزاد کرده و در اختیار مردم قرار دهیم.
وی در ادامه با درخواست از استانداران برای تکمیل پروژههایی که بهرهبرداری از آنها تا پایان دولت امکانپذیر است، ادامه داد: پروژههای نیمهتمام منجمد است؛ یک پروژهای 30 درصد، 40 درصد، 50 درصد کار شده، افتاده و به این زودیها هم درست نمیشود ما باید بیاییم واگذار کنیم. این را در سران سه قوه تصویب کردیم اصلاً بیاییم مجانی واگذار کنیم. وزارت کشور در این زمینه فعال بود بقیه وزارتخانهها هم باید فعال شوند و باید همه طرحهای نیمه تمام را به نتیجه برسانیم.
رئیس جمهوری با اشاره به مشکلات حوزه مسکن و بخصوص اجارهبها گفت: چندین جلسه است که در این زمینه کار میکنیم؛ داریم طرحی را آماده میکنیم انشاءالله این طرح یا در این هفته آماده میشود یا هفته آینده میرویم تصویب میکنیم چون برخی از آن مواردی است که نیاز به یک تغییر قانونی دارد. چندین بسته است که اینها را در کنار هم میآوریم و تصویب میکنیم ولی کار اصلی در مسکن این است که برویم زمینهای دولتی را به قیمت ارزان یا گاهی حتی مجانی به مولد مسکن و سرمایهگذار بدهیم.
رئیس جمهوری درباره مشکلات اقتصادی هم که بخش عمده آنها ناشی از تبعات تحریم است از استانداران خواست تا مردم را آگاه کنند. او گفت: بعضی وقتها بعضیها به من نامه مینویسند مثلاً میگویند شما که در پایان سال 95 در سخنرانی گفتید در دولت آینده این کار را میکنم الان این کار را نکردید و کنارش نوشتم دولت آینده در چه شرایطی بود و آن شرایطی که من در سال 95 نوشتم شرایطی بود که صادرات نفت ما از 900 هزار بشکه به بالای 2 میلیون بشکه و 2 میلیون و 600 هزار و 2 میلیون و 700 هزار رفت که همه سرمایهدارها اینجا برای اینکه پروژه بگیرند، ردیف شدند.
وی با اشاره به پیشنهادهای مختلف سران کشورها برای سرمایهگذاری در ایران بعد از امضای برجام و رشد شاخصهای اقتصادی در آن دوره گفت: برای مردم باید بگوییم دشمن ظالمانه علیه ما فشار میآورد. سه گروه تندروهای امریکا، صهیونیسم و ارتجاع منطقه بودند که برجام را نمیتوانستند تحمل کنند و داشتند خفه میشدند، میمردند و دق میکردند. حالا میگویند ما حاضریم مذاکره کنیم چه کسی از میز مذاکره کنار رفت؟ آنها تعهدات بینالمللی را زیر پا گذاشتند این واقعیت را برای مردم باید توضیح دهیم.
روحانی با اشاره به حضور همیشگی مردم در همه صحنهها افزود: همه باید به میدان بیاییم مردم تحت فشار اقتصادی هستند، مردم با مردانگی مقاومت و ایستادگی کردند امروز فشاری روی مردم هست. باید این فشار را برداریم. باید راه حل آن را پیدا کنیم. این راه حل را وزرای ما، استانداران ما، کارشناسان ما، متخصصین ما باید پیدا کنند.
روحانی در مورد کرونا هم یادآور شد که اولویت دولت سه اصل «سلامت، معیشت و امنیت است» و افزود: اینکه این دفعه تأکید کردیم ممکن است ماسک برای بعضی از جاها الزامی بشود و دیروز خدمت مقام معظم رهبری بودم ایشان هم بر این مصوبه تأکید کردند و گفتند جاهایی که احساس خطر میکنید این کار را انجام بدهید و سلامت مردم بسیار مهم است.
رئیس جمهوری این را هم یادآور شد: ما امسال نباید بگذاریم حاشیه برای دولت درست شود و اصلاً نباید بگذاریم هیچ دعوایی درست شود و باید با همه سازش کنیم و بسازیم و به همدیگر کمک کنیم. نماینده مجلس، قوه قضائیه، نیروهای مسلح، ائمه جمعه، علما، حوزههای علمیه، احزاب، سمنها، اقشار مختلف، مذاهب مختلف، قومیتهای مختلف، زن، مرد، جوان و پیر با وحدت و اتحاد از این فرصت برای یک تحول استفاده کنیم؛ برای یک تحول بزرگ که به نظر من این کار امکانپذیر است.
گزارش میدانی «ایران» از رفتار شهروندان در خصوص رعایت نکردن پروتکلهای بهداشتی
کرونا سایه به سایه با شهروندان پایتخت
حمیده امینیفرد
خبرنگار
مسئولان وزارت بهداشت برای چندمین بار اعلام کردهاند که در تهران حدود 90 درصد مردم نسبت به پروتکلهای بهداشتی بیتفاوتند. تنها 10 درصد تهراننشینها خود را موظف به رعایت مسائل بهداشتی میدانند و مابقی رفتارهای خودشان را به دوران پیش از کرونا برگرداندهاند، اگر میخواهید بدانید آیا واقعاً شهروندان دیگر تمایلی به انجام مقررات و توصیههای بهداشتی ندارند، این گزارش را دنبال کنید. در این گزارش یک روز پایتخت از حوالی ظهر تا بعدازظهر از شمالیترین نقطه تا بازار تهران به تصویر کشیده شده است تا صحت این ادعا مشخص شود.
خیابان ولیعصر – ساعت 11:35 دقیقه صبح، پارکوی تا خیابان زعفرانیه
کرونا همچنان با ماست، اما شاید در این نقطه ترس از ابتلا به بیماری بیشتر از نقاط دیگر تهران خودنمایی کند، درست در یک مسیر 5 کیلومتری از خیابان پارکوی که بهسمت میدان تجریش تغییر مسیر میدهید، با منظره شگفتانگیز ماسکپوشان مواجه میشوید. این شگفتی به این دلیل است که از هر 10 نفر تقریباً 8 نفر ماسک زدهاند. در این مسیربه ندرت افرادی را میبینید که جلوی عابر بانک یا مغازهای صف کشیده باشند.فاصله فیزیکی در پیادهروها تقریباً رعایت شده و علیرغم ترافیک نیمه سنگین خیابان ولیعصر پیادهروها خلوت است. تنها نقطه شلوغ به تجمع چند نفره مردم در جلوی یکی از صرافیهای معروف برمیگردد که در فاصله نیم متری از یکدیگر مشغول گپ و گفت و چانه زدن برای خرید ارز و سکه هستند. اغلب فروشگاههای بزرگ دربهای خود را باز گذاشتهاند و مردم حتی برای تماشای ویترین مغازهها نیز جلوی آنها نمیایستند. فروشندگان بدون ماسک در فضای بزرگ و خالی از مشتری مغازهها چرت میزنند و خودشان اذعان میکنند که این روزها سرشان خلوتتر از همیشه است. آنها ادعا میکنند که مشتریهای لوکس و منحصر به خودشان را دارند که حالا از طریق تلفنی سفارش میدهند و بهندرت از خانه خارج میشوند. مردم در پیادهرو علیرغم اینکه ماسک زدهاند اما با سرعت بیشتری در حال حرکتند و اگر کسی ناخواسته نزدیکشان شود، با غرولند و عصبانیت از کنارش رد میشوند.جالبتر اینکه به محض نزدیک شدن یک شهروند بدون ماسک، ناخواسته از او فاصله میگیرند و اگر کسی بخواهد آدرسی بپرسد، حتی سرشان را هم برنمیگردانند. کمکم رستورانهای اطراف باغ فردوس، آماده چیدن صندلیها در فضای باز میشوند، اما کسی دست و دلش به نشستن نمیرود. رستوراندارها میگویند حتی در شبها نیز مثل قبل مشتری ندارند و اگر هم باشد افرادی هستند که بومی این منطقه نیستند. مردم حتی برای توقفهای چند دقیقهای نیزدنبال دلیل میگردند و اگر بهانهای برای ایست کردن نداشته باشد، نگرانی و اضطرابشان اجازه نمیدهد توقف کنند.
میدان تجریش
فقط با چند متر فاصله در میدان تجریش با لوکیشن جدیدی آشنا میشوید که تفاوتهای زیادی با لوکیشن قبلی دارد. میدان تقریباً مملو از جمعیت است، اما اگر در روزهای عادی گذرتان به این منطقه افتاده باشد، متوجه تغییر معنادار آن میشوید. تجریش اگرچه به شلوغی روزهای قبل از کرونا برنگشته، اما در ظهر یک روز غیر تعطیل، مشتریهای زیادی برای خرید آمدهاند. اغلبشان ماسک دارند و عده انگشتشماری نیز دستکش پوشیدهاند. رونق میوهفروشیهای نزدیک بازارچه اما مثل سابق است. هیچ کدامشان ماسک نزدهاند، از دستکش هم که اصلاً خبری نیست. فروشندهها در فاصله 20 سانتیمتری یکدیگر نشستهاند، با صدای بلند برای جلب مشتریها فریاد میزنند. مشتری که نیامد حرفهایشان را ازسرمی گیرند.... میخندند... عطسه میکنند، ترس برایشان بیمعنی است. حتی مغازهدارهای داخل بازارچه هم اغلب دلیلی برای ترسیدن ندارند. با دستی که در سطل پر از آب کاهوها را شسته، سیب را بر میدارد و با زیرپیراهنیاش تمیز کرده و به بغل دستیاش میدهد که هوس کرده. او هم میگیرد و گاز اول را که میزند، آب دهانش روی سطل هویجها چکه میکند. مشتری تقاضای آب هویج میکند با همان دست هویجها را یکی یکی داخل آبمیوهگیری میاندازد و تمام؛ ماجرا، اما به این جا ختم نمیشود. گرمای ظهر تابستان مشتریها را به خوردن آبمیوههای طبیعی ترغیب کرده است. خریداری که در مغازه کفشفروشی داخل پاساژ، یک جفت کفش خریده، با دستی که از صبح به همه جا کشیده شده، درپوش لیوان را بر میدارد و چند جرعه که نوشید به دوستش تعارف میکند! نوبرانه شاتوت حالا خیلیها را به هوس انداخته، ماسک را پایین میآورد و همانطور که آب دهانش را قورت میدهد، شاتوتی را که فوت کرده تا به قول خودش کرونایش برود لای دهانش میگذارد. کمکم کرکره اغذیهفروشیهای میدان قدس هم بالا میرود. مشتری ساندویچ فلافل سفارش داده، سلفسرویس مغازه همچنان برقرار است. ماسک را در میآورد و روی سینی پلاستیکی اغذیهفروشی میگذارد، با دستش که به قول خودش با اسپری ضدعفونی کرده به سراغ سلف میرود، چنگال فلزی ظرف ترشی را که برداشت، با نوک ناخنش یک تکه خیارشور داخل دهانش میگذارد و نانی را که در دستش مانده تا جا دارد پر میکند، به سراغ ظرف بعدی میرود و کارش که تمام شد با همان دست ساندویچش را تا نیمه گاز میزند.
خیابان میرداماد- ساعت 13:30 دقیقه ظهر
بهجز رانندگانی که در سمت شرق میدان مادر بهدنبال مشتریهای دربستیاند، عابران پیاده تمایلی به ترددهای غیرضروری نشان نمیدهند. به زحمت چند نفر را با ماسک در اطراف خیابان میبینید. مغازهها و پاساژها کاملاً خلوت است. رانندهها اما بدون ماسک و حتی حفاظهایی که آن اوایل دور صندلی خود پیچیده بودند، درحال خوش و بش هستند. چهرههایشان خندان است و اگر غمی هم باشد، ردش به دلار بیست هزار تومنی برمیگردد. عابران ماسک زده که رد میشوند، یادتان میرود که کرونایی هم بوده! راننده پولهای خرد جلوی شیشهاش را که میشمرد، نگاهی به مسافرانش میاندازد و میگوید: «یک نفر بیاید، حرکت میکنیم.» مسافر دوم که اعتراض میکند، چهرهاش را درهم میکند: «پول سومی را تو بده!»
میدان هفت تیر- ساعت 14:30 دقیقه ظهر
زن تازه از محل کارش مرخص شده، نه ماسکی دارد و نه دستکشی، با یک دستش کیک را از داخل پاکت در میآورد و همینطور که مشغول گاز زدن کیک است، داخل مغازه مانتوفروشی میشود. یکی یکی مانتوها را میپوشد و در نهایت آخرین مدلی که نظرش را جلب کرد، به نشانه تأیید کارت عابربانکش را به فروشنده میدهد. فروشنده انگار نه انگار که کرونایی هست، کارت را میکشد و درحالی که منتظر جواب دستگاه کارتخوان است، با دستی که حالا جلوی عطسهاش را گرفته، کارت را به زن پس میدهد. زن کارت را داخل کیفش کنار کیک نصف و نیمهاش میگذارد و از مغازه که بیرون آمد، نیمه دیگر کیک را گاز میزند!
بازار بزرگ تهران- ساعت 15:30 ظهر
دستش را که از داخل گوشش در آورد، با دستمال چرکی که بوی کهنگیاش تمام فضا را برداشته، روی میزهای غذاخوری داخل پیادهرو را تمیز میکند، ماسکش را به زحمت زیر چانهاش محکم کرده، تا صاحبکارش صدایش میزند با عجله برای پر کردن ساندویچهای کباب ترکی حاضر میشود، دستمالش را روی دخل شلوغ میاندازد و جلوی چشم مشتریها، چاقو که نه! با انگشت اشارهاش لای نانها را باز میکند. مشتریها نیم نگاهی میاندازند و بعد هم یک صندلی که خالی میشود، سریع کیسههای خریدشان را روی صندلیها میچینند. کمی آن طرفتر صف بههم چسبیده بلندبالایی با صدای دعوا منظم میشود. فردی که مسئول نظم این رستوران معروف است، با عجله خودش را به مشتریها میرساند تا اطمینان دهد که غذا کافیست! مشتریها اما طاقت نمیآورند، آنقدر صفشان را فشرده کردهاند که مبادا یک نفر این وسطها لایی بکشد. چند نفرشان که آخر صف را پیدا نمیکنند، عطای چلوکباب را به لقای یک آش داغ میبخشند و با ظرفی که داغداغ است روی نیمکت وسط بازار مینشینند. نیمکتی که برای نشستن، 30 دقیقه سرپا ایستادهاند! نان بربری را روی نیمکت میگذارند و بعد هم که قاشقشان روی زمین میافتد، با یک قاشق شریکی، آش را تمام میکنند، بعد ماسکها را از روی نیمکت برداشته و دوباره روی صورتشان سوار میکنند. صدای خرید و فروش دلار و سکه که بلند میشود، چند نفر برای بههم زدن نرخها لای دلالها جا باز میکنند، حدوداً 20-30 نفر آدم در یک فضای 2 متری در مرکزیترین نقطه بازار، جوری درهم تنیدهاند که یادشان میرود کرونایی هم هست، ماسک زده یا نزده، آنقدر با صدای بلند فریاد میزنند و نرخ تعیین میکنند که ذرات آب دهانشان را روی هوا میشود شمرد! مشتریها از کنار دلالها با زحمت راه پیدا میکنند و از همهمه و ازدحام دستفروشها که رد شدند تازه پایشان به سرای اصلی باز میشود. اما برای جلو رفتن باید چند ثانیه مکث کرد، جمعیت آنقدر فشرده شده که برای دیدن اجناس مغازهها باید دیگران را هل داد. جنسها را یکی یکی لمس میکنند و با صدای بلند فروشندهها به خرید کردن ترغیب میشوند. زن قابلمه استیل دولایه را که سرجایش میگذارد، با انگشت اشارهاش لای دندانهایش را تمیز میکند. کمی که جلوتر میرود بوی کالباسهای مش رضا، از روی گاریاش بلند میشود. مشتریها نانهای بولکی را از کنار گاری مش رضا برمیدارند و با اجازه مشتی، به اندازه 7 هزار تومن پر میکنند. نفر بعد که آمد نانهای بولکی تمام شده است. برخی مشتریها اما ماسک زدهاند، دالانها که شلوغ باشد، راهشان را به سمت مغازه دیگری کج میکنند. مسیر که خلوت شد از گوشه دنجی رد میشوند و سراغ فروشندههایی میروند که ماسک نزده، جنسی نمیفروشند.برخیها هم جلوی دخلشان را با کیسههای پلاستیکی پوشاندهاند، مشتری سرش را به زیر خم میکند، جوابش را نمیدهند. برخیها کرکرهها را بالا کشیدهاند اما خیالشان هنوز ناآرام است. نگران و مضطربند. شلوغی بازار امانشان را بریده، مردم خریدشان محدود شده اما بازارگردیشان تعطیل نشده. فروشندهها نگرانند بازار دوباره به محدوده قرمز وارد شود. محدودیتها اگر برگردد، غم جانشان نباشد؛غم نانشان حتمی است.
سید حسین موسویان در گفتوگو با «ایران» روایت میکند
10 چالش پیش روی ترامپ
تعامل یا تقابل با امریکا نیازمند اجماع داخلی است
- سیاست گرایش به بلوک شرق از چند جهت درست است؛ برای اینکه بلوک شرق بویژه چین قدرت آینده جهان خواهد شد
- بایدن اعلام کرده که به برجام باز میگردد. اما کنگره و دولت امریکا، لابی صهیونیستی و سعودی به اندازهای علیه ایران تحریم تحمیل کردهاند که بازگشت به برجام واقعاً کار سادهای نخواهد بود
مریم سالاری
خبرنگار دیپلماسی
آیا بحرانهای متعدد در امریکا دونالد ترامپ را با وضعیت پیچیدهای روبهرو کرده و انتخاب دوباره او را با چالش مواجه ساخته است؟ نسبت این تحولات با رابطه بحرانی ایران و امریکا چیست؟ و چه چشماندازی برای آن قابل تصور است؟ اینها پرسشهایی است که در بحبوحه رابطه پرفراز و نشیب دو کشور مطرح است و با تحلیلهای متفاوتی از سوی ناظران بین الملل پیرامون آن رو به رو شده است. روزنامه ایران در گفت وگو با سید حسین موسویان، دیپلمات ارشد سابق و استاد دانشگاه پرینستون امریکا پرسشهای خود را در میان گذاشته و پاسخ گرفته است.
٭٭٭
پیرامون تحولاتی که این روزها در ایالات متحده در حال رخ دادن است، تحلیلهای بسیاری در رسانههای داخلی و خارجی مطرح شده است. به نظر میرسد ایپدمی کرونا و ناتوانی دولت ترامپ برای ممانعت از گسترش تبعات دامنه دار آن بر وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم امریکا و همچنین مواجهه تقابلی دولت با اعتراضات ضد نژادپرستانه ای که در پی مرگ شهروند سیاهپوست این کشور صورت گرفت، وضعیت سیاسی ترامپ در صحنه سیاسی امریکا را متزلزل کرده است، نظر شما چیست؟
من فکر میکنم اگر درباره وضعیت فعلی داخل امریکا یک مرور کارشناسی داشته باشیم، میتوان پاسخ بسیاری از سؤالات را گرفت. ترامپ الان با چند چالش خیلی مهم مواجه است که میتوان آنها را در 10 محور دسته بندی کرد؛ اولین مورد که دامن همه کشورها را گرفته است، شیوع کرونا است. اگرچه کرونا چالشی جهانی است که برای همه دولتها وجود دارد اما شاید بیش از هر کشور دیگری برای دولت ترامپ مشکل آفرین باشد؛ زیرا تعداد مرگ و میر در امریکا از همه کشورها بیشتر است. تقریباً حدود 27 درصد از فوتیهای کرونا در دنیا در امریکا است. نه مردم دنیا و نه افکار عمومی امریکا انتظار چنین آمار و ارقامی را از پیشرفته ترین کشور دنیا ندارند. حدود 120 هزار نفر فوت شده اند و تا سه ماه آینده پیش بینی شده که 100 هزار نفر دیگر نیز از بین خواهند رفت و دولت هنوز نتوانسته این بحران را کنترل کند.
دومین چالش ترامپ مانند هر کشور دیگر بحران یا رکود اقتصادی است که بر بستر بحران کرونا به وجود آمده است. بدون استثنا همه کشورها با این چالش مواجه هستند؛ اما باز ترامپ با یک چالش ویژه تری نسبت به هر کشوری مواجه است و آن هم اینکه آثار اقتصادی بحران کرونا در امریکا شوکه کننده است؛ یعنی تا الان بیش از 40 میلیون نفر برای گرفتن حقوق و مزایای بیکاری مراجعه کرده اند.
سومین مسأله، شورشهای اخیری است که بعد از مرگ جورج فلوید به وجود آمد. تظاهرات در برخی نقاط امریکا به شورش تبدیل شده و هنوز هم ادامه دارد. موضوع نژادپرستی در امریکا سابقه چند صد ساله دارد و هر چند دهه یکبار در سطح تظاهرات و شورشهای اجتماعی بروز کرده است. خشم عمومی مردم امریکا الان مجدداً به دلیل جنایتی که پلیس امریکا در حق فلوید مرتکب شد، فوران کرده است. تظاهرات 12 روز بدون توقف برپا بوده و پس از آن هم یک سیاهپوست دیگر از سوی پلیس کشته شده که تبدیل به چالش خیلی جدی برای ترامپ در داخل کشور تبدیل شده است. مسأله بعدی برای ترامپ موضع گیری نظامیهای امریکا است. معمولاً نظامیهای امریکا علیه رئیس جمهور موضع گیری نمی کنند و در سیاست هم وارد نمی شوند؛ اما بعد از اینکه ترامپ، ژنرال متیس را با عباراتی بسیار زشت و تحقیرآمیز در ملأ عام مورد حمله قرار داد، خشم جامعه ارتشی امریکا را برانگیخت. متیس، نماد ارتش و تقریباً پرسابقه ترین و موجه ترین ارتشی امریکاست. متیس نیز بعد از آن برخورد، با لحن تندی ترامپ را به عنوان بدترین رئیس جمهور امریکا مورد انتقاد قرار داد. با وجود اینکه متیس الان سمتی ندارد اما وزیر دفاع امریکا به شکلی با ترامپ فاصله گرفته است. بعد از آن هم ژنرال «میلی»، فرماندهی کل ارتش امریکا موضع گیری کرد و به این ترتیب اینک آشکار شده که نهاد نظامی امریکا، وزارت دفاع و پنتاگون یک زاویه بزرگی با رئیس جمهور پیدا کرده اند.
چالش پنجم ترامپ نهادهای امنیتی است. او از آغاز به کار خود با «اف بی آی» درگیریهایی پیدا کرد که همچنان پس لرزههای آن وجود دارد. این رویداد یک چالش بسیار سنگین است و کمتر رئیس جمهوری حداقل در یک قرن گذشته به این شکل در این سطح با نهادهای امنیتی دچار تنش شده است.
مشکل ششم این است که در این مقطع خشم سیاهپوستان امریکا لبریز شده است؛ یعنی دیگر تحمل آنها از این همه تبعیض به پایان رسیده است. من فکر میکنم که اکثریت قاطع سیاهان امریکا در انتخابات علیه ترامپ رأی بدهند.
مسأله هفتم، زنان است. شاید باور نکنید که امروز در قانون اساسی امریکا برابری زن و مرد وجود ندارد. این مسأله در سال 1923 به عنوان ضمیمه ای به قانون اساسی امریکا اضافه شد و در سال 1972 به تصویب کنگره و سنای امریکا رسید؛ اما برای اینکه یک طرح به جزئی از قانون اساسی امریکا تبدیل شود، ضرورت دارد که سه چهارم از ایالتهای امریکا یعنی 38 ایالت آن را تصویب کنند. 35 ایالت تا 1985 طرح برابری حقوق زن و مرد را تصویب کرده بودند و در ژانویه امسال 5/ 38 ایالت ( نیم متعلق به ویرجینا است) آن را به تصویب رسانده بود؛ یعنی این طرح تازه الآن آماده شده که اگر رئیس جمهور امضا کند، حقوق برابری زن و مرد جزو قانون اساسی امریکا میشود. اما به شرطی که ترامپ آن را امضا کند؛ زیرا او از جناح تندرو «تی پارتی» جمهوریخواهان است و احتمال تأیید کم است. بنابراین در انتخابات امریکا یکی از چالشهای امریکا باز هم زنان خواهند بود. الآن هم طبق اخبارسنجیها درصد بالایی از جامعه زنان امریکا به سمت بایدن گرایش دارند.
چالش هشتم ترامپ، زاویه ای است که در مورد ویروس کرونا با نظام پزشکی امریکا پیدا کرده است. جامعه پزشکان امریکا درباره نحوه مدیریت علمی ترامپ در موضوع کرونا بشدت مشکل دارند. جامعه پزشکان امریکا، جامعه فوق العاده قدرتمندی است؛ چون حیثیت و اعتبار نظام پزشکی امریکا با این میزان از مرگ و میر در اثر کرونا زیر سؤال رفته است. آنها به ترامپ انتقاد دارند که اجازه نمی دهد پزشکان کارهای تخصصی و حرفه ای خود را انجام دهند تا جلوی این مرگ و میرها گرفته شود.
مشکل بعدی دولت، جنبشی است که به عنوان جنبش عدالتخواهی با رهبری« سندرز» در امریکا شروع شده و واقعاً ریشه گرفته و در نسل جوان طرفداران خیلی زیادی دارد. این جنبش عدالتخواه و ضد نظام سرمایه داری است نه اینکه کمونیست یا سوسیالیست به معنای روسی و چینی باشد، بلکه با تبعیض و فاصله ای که میان طبقه ثروتمند و متوسط و فقیر امریکاست، مشکل اساسی دارد. این دسته هم قاعدتاً به بایدن رأی خواهند داد. خیل عظیمی که تحت رهبری عدالتخواهی سندرز قیام کرده اند، به ترامپ رأی نمی دهند.
مشکل دهم که ترامپ پیش رو دارد، تقابلی است که با سایر کشورها در صحنه بین المللی پیدا کرده است. هر چند خیلیها در ایران برجام یا مذاکره کنندگان برجام را تقبیح و سرزنش کردند و گفتند که شما از نظر کارشناسی و حقوقی بندهای لازم را در برجام ذکر نکرده اید و امریکا به همین دلیل توانسته که براحتی از آن خارج شود؛ اما این انتقاد واقعاً بی پایه و بی اساس است و معمولاً کسانی که این انتقادات را مطرح میکنند سابقه و تجربه مذاکرات دیپلماتیک در سطح جهانی ندارند.
ترامپ تاکنون از کنوانسیون بین المللی آب و هوا که همه کشورهای دنیا درباره آن مذاکره کردند و از سازمان بهداشت جهانی خارج شد. دادگاه بین المللی لاهه را تحریم کرد. با کانادا و مکزیک و اتحادیه اروپا مشکل دارد و با چین هم وارد جنگ تجاری و با روسیه وارد جنگ اقتصادی و امنیتی و تسلیحاتی شد. بنابراین عدم پایبندی ترامپ فقط به برجام محدود نمی شود. او همچنین از مهمترین معاهدات دوجانبه مانند معاهدات موشکی و تسلیحاتی با روسیه یا از معاهدات اقتصادی با چین یا از نهادهای بین المللی مانند سازمان های نهادینه شده جهانی و سازمان یونسکو خارج شده است.
بنابراین رئیس جمهوری امریکا با یک تقابل جهانی روبه رو است. او واقعاً در سطح بین المللی متحدی جز نتانیاهو و بن سلمان ندارد. اگر نگاه کنید بقیه کشورها از ترامپ فاصله گرفته اند. بنابراین اگر به تاریخ امریکا نگاه کنید تحولات و تغییرات بزرگ زمانی به وجود میآید که یا جنگی رخ داده، یا یک رکود اقتصادی به وجود آمده، یا شورشها و تظاهرات خیابانی به خاطر یک موضوع به راه افتاده یا شیوع ویروس و بیماری در سطح گسترده ای رخ داده است. شاید الان جزو مقاطع نادر تاریخی امریکا است که دولت این کشور همزمان با 4 موضوع یاد شده دست و پنجه نرم میکند. امریکا در بعضی جاها همچنان درگیر جنگ است؛ مثلاً با یمن، چین و کشورهای بزرگ دنیا وارد جنگ اقتصادی شده است و این در حالی است که رکود اقتصادی و سنگین امریکا آغاز شده که بعید است تا زمان انتخابات حل شود.
این 10 چالشی که اشاره کردم، کار ترامپ را برای پیروزی در انتخابات خیلی مشکل کرده است. کمتر رئیس جمهوری با چنین مجموعه گسترده ای از چالشهای بزرگ مواجه بوده است. البته این نکته را هم بگویم که شرایط سیاسی داخلی امریکا هم تقریباً مانند شرایط سیاسی داخلی خودمان غیرقابل پیش بینی است. یک ویژگی که در مورد شرایط سیاسی تهران و واشنگتن تقریباً مشابه است آنکه همه چیز غیرقابل پیش بینی است؛ اما با وجود این چالشها باید گفت که ترامپ کار بسیار دشواری دارد تا بتواند برنده انتخابات شود؛ چنانکه در حال حاضر افکارسنجیها به نفع بایدن است.
مجموعه چالشهایی که اشاره کرده اید آیا بر پایگاه اصلی رأی دهندگان ترامپ هم تأثیرگذار بوده و آن را دچار ریزش کرده است؟
ترامپ با 46 درصد آرا پیروز شده بود. الان طبق افکارسنجیها رأی ترامپ در همه ایالتها پایین تر از 42 درصد است. این آمار در دو الی سه ایالت به 46 درصد میرسد. تازه در مورد این ایالتها نیز از منظر صحت افکارسنجی شبهه وجود دارد؛ یعنی آنچه واقعیت دارد این است که اگر ترامپ بخواهد دوباره پیروز شود حداقل به آن 46 درصد احتیاج دارد. الان که داریم با هم حرف میزنیم ترامپ در حدود 40 ایالت امریکا کمتر از 46 درصد رأی دارد و حمایت از او به 41 یا 42 درصد میرسد، بنابراین 5 درصد رأی اساسی کم دارد.
آن نکته ای که در مورد ترامپ گفته میشود و درست هم است، این است که ترامپ یک پایگاه رأی اصلی متشکل از سفیدپوستانی دارد که گرایشهای ملی گرایانه، انزواگرایی و نژادپرستانه دارند. بسیاری معتقدند که این درصد اکنون تغییر کرده است؛ اما به یک نکته توجه ندارند و آن اینکه 5/8 درصد از 35 درصد در انتخابات قبلی طرفداران جوان تندروی عدالتخواه سندرز بودند که به ترامپ رأی دادند؛ زیرا معتقد بودند او نظام سرمایه داری را پایین میکشد. آنها با این نیت به ترامپ رأی دادند، حتی برخی در داخل ایران نیز خواهان پیروزی ترامپ بودند زیرا معتقد بودند که او نظام امریکا را بی آبرو میکند.
حدود 8 درصد از 35 درصد جنبش عدالتخواه که طرفدار سندرز بودند، در دور جدید انتخابات به ترامپ رأی نمی دهند بلکه فکر میکنند اینک زمانی است که باید میوه فعالیتهای خود را بچینند؛ مثلاً، یکی از خواستههای سندرز از این جنبش کم کردن شهریههای دانشگاه بوده است. امریکا بالاترین نرخ شهریه را در نظام آموزشی دارد؛ یعنی شما در دانشگاه های خوب امریکا باید 50 یا 60 هزار دلار شهریه بپردازید. سندرز از 10 سال گذشته تاکنون علیه این موضوع صحبت کرده است.
نسل جوان و بسیاری از امریکاییها هم طرفدار این نظر هستند. بایدن گفته اگر من پیروز شوم شهریه کالجهای دو ساله را برمیدارم؛ یعنی آن 8 درصدی که در دوره قبل به ترامپ رأی دادند و پایگاه رأی او را به 35 درصد رسانده بودند، در این دوره به ترامپ رأی نخواهند داد؛ زیرا الان احساس میکنند بایدن میتواند برخی از خواستهها و اهداف و شعارهای خود را عملی کند؛ یعنی احساس میکنند میتوانند الان میوه را بچینند. بنابراین ترامپ پایگاه خود را حفظ کرده اما احتمالاً آن 35 درصد امروز، 25 درصد باشد. البته تأکید میکنم که برای ارزیابی دقیق وضعیت انتخابات امریکا باید این مسأله را در مهرماه بررسی کرد. بسیاری از امریکاییها معتقدند که ترامپ بزرگترین ضربه را به نظام و کشور امریکا زده است، بنابراین او راه بسیار دشواری برای پیروزی در پیش دارد.
بی تردید یکی از ابعاد مهم خارجی انتخابات امریکا تأثیر آن بر مسأله ایران و توافق هسته ای است. پیروزی یا شکست ترامپ چگونه میتواند بر رابطه بحرانی تهران و واشنگتن تاثیرگذار باشد؟
مسأله روابط ایران و امریکا دوطرفه است و درباره این موضوع همه مسائل به واشنگتن مربوط نمی شود بلکه بخش مهمی از آن به ایران مرتبط است؛ یعنی فرض بگیرید که بایدن بیاید و بگوید که من به برجام برمیگردم. حتماً شما صحبتهای آقای اوباما را به خاطر دارید. او میگفت که من به دنبال تغییر رژیم نیستم و حاضرم با ایران براساس احترام متقابل و عدم مداخله رابطه داشته باشم. اوباما حتی در سازمان ملل رسماً اعلام کرد من به فتوای مذهبی مقام رهبری احترام میگذارم. اصلاً محور برجام خود او بود. اما مگر در ایران نگاه ها به امریکا کاملاً تغییر اساسی کرد؟ شما دیدید که شاید حملات به امریکا در دوره اوباما بیشتر از حمله به ترامپ بود. یا اگر بیشتر نبود، مساوی بود.
یا اگر مساوی نباشد هم تفاوت چندانی نکرده است. حال فرض کنید که یک دموکرات یا یک جمهوریخواه رئیس جمهور بعدی امریکا شود و موافق بازگشت به برجام باشد. یک طرف سکه ایران است که آیا اصولاً میخواهد با امریکا بنشیند و برای حل و فصل مسائل مذاکره کند؟ تا زمانی که در ایران پیرامون یک گفت وگوی جامع و جدی با امریکا اجماعی به وجود نیاید، بسیاری از تحولاتی که در امریکا رخ میدهد تأثیر چندانی بر این رابطه نخواهد داشت.
من به یک نمونه برجام اشاره میکنم. ما اگر به تاریخ سیاسی بعد از انقلاب خود نگاه کنیم باید بگوییم که ایران بعد از انقلاب دو تصمیم بزرگ بین المللی گرفته است؛ یک تصمیم در دوره مرحوم امام خمینی بود که ایشان شخصاً قطعنامه 598 را پذیرفت که نه مجلس، نه شورای امنیت ملی و نه دولت دخالتی نداشتند. شخص امام مسئولیت را پذیرفت و قطعنامه را قبول کرد، تا زمانی که امام در قید حیات بود کسی جرأت نداشت که با آن مخالفت کند و هیچ شخصی 598 را زیر سؤال نبرد، بلکه همه در حمایت از امام و تأیید حرکت ایشان سبقت گرفتند و تلاش کردند که بگویند ما هم جزیی از این تشخیص بودیم و نظر ما هم بر قطعنامه بود؛ اما به محض اینکه امام مرحوم شدند مخالفتها با 598 هم شکل گرفت و آشکار شد.
مهمترین تصمیمی که در صحنه بین المللی و سیاست خارجی گرفته شده، برجام بود. این تصمیمی بود که مجلس ایران، شورای عالی امنیت ملی و دولت تأیید کرده اند، اما شاهد بودید که مهمترین بحث داخلی و چالش ایران در سیاست خارجی ظرف 4 سال گذشته درباره برجام گذشته بود؛ یعنی حتی یک تصمیم اساسی که با اجماع نهادهای تصمیم گیر، گرفته شده امروز با بزرگترین چالش در داخل ایران مواجه است.
حالا بگذریم که برجام با چالشهای سنگین بین المللی و فشارهای ترامپ، بولتون، پمپئو، نتانیاهو و بن سلمان هم رو به رو بوده است. بنابراین ما درباره موضوعات یک چالش داخلی و یک چالش بین المللی داریم. موضوع امریکا به مراتب سخت تر و سنگین تر از برجام است. بنابراین تا زمانی که در داخل ایران یک تصمیم گیری مشترک وجود نداشته باشد که اجماع و همدلی و همراهی ملی را در پی داشته باشد، حالا چه مقابله باشد یا مذاکره، نمی توان به حل خصومت میان ایران و امریکا امیدوار بود؛ زیرا در ایران پیرامون موضوع تقابل با امریکا اجماع ملی وجود ندارد. عده ای موافق تعامل و عده ای مخالف هستند.
آیا پیش بینی روند سیاستگذاری آینده ترامپ در صورت پیروزی مجدد میتواند مؤلفه ای تأثیرگذار برای شکل گیری یک تصمیم گیری اجماعی در داخل ایران درباره رابطه با امریکا باشد؟ به این معنا که احتمال میرود او در دور جدید، کمپین فشار حداکثری خود را به بالاترین سطح برساند و به این ترتیب آستانه تحمل ایران به چالش جدی کشیده شود.
معلوم نیست که ترامپ در دوره دوم محدودیتهای دوره اول را داشته باشد؛ زیرا هرکسی که در دوره اول ریاست جمهوری قرار دارد برای انتخاب در دوره دوم ضرورتاً باید حمایت لابی صهیونیست و ایپک را داشته باشد. کمتر رئیس جمهوری میتواند بدون حمایت جامعه صهیونیست امریکا پیروز شود. آقای ترامپ در دوره اول انتخابات گفت که من به این جریانها احتیاجی ندارم و خودم پول و ثروت دارم. اما شاهد بودیم که هرچقدر به انتخابات نزدیک شدیم، ترامپ با جامعه صهیونیستی امریکا همراهی بیشتری نشان داد و نتانیاهو هر آنچه را که خواست بر تصمیمات ترامپ دیکته کرد.
در طول دوران اول ریاست جمهوری ترامپ اتفاقاتی رخ داد که مسبوق به سابقه نبود و هیچ رئیس جمهوری به اندازه ترامپ برنامهها و خواستههای صهیونیستها را اجرا نکرد. نتانیاهو رسماً اعلام کرد که او به ترامپ گفته که از برجام خارج شود، فشار حداکثری را بر ایران اعمال کند و سپاه پاسداران را در لیست تروریستی قرار دهد؛ یعنی نخست وزیر اسرائیل رسماً میگوید که هر کاری را که ترامپ انجام میدهد، او درخواست کرده است؛ اما چون ترامپ در دور دوم قرار نیست در انتخابات دیگری شرکت کند و آن وابستگی را ندارد، میتواند راحتتر تصمیم بگیرد.
بنابراین الزاماً شرایط دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ مانند دوره اول نخواهد بود. ممکن است که او همین مدیریت و تیم را داشته باشد یا از سوی دیگر وزیر خارجه را عوض کند و چرخش سنگینی را هم نسبت به ایران از خود نشان دهد. اینگونه نیست که بگوییم ترامپ صد درصد در دوره دوم مانند دور اول عمل خواهد کرد.
وضعیت درباره دموکراتها چگونه خواهد بود؟ بسیاری معتقدند که در صورت شکست ترامپ و آمدن «جو بایدن» کمی از میزان خصومت بین تهران و واشنگتن کاسته شود. حتی این امیدواری وجود دارد که دموکراتها تصمیم به بازگشت به برجام بگیرند. نظر شما چیست؟ اساساً «بایدن» میتواند در صورت پیروزی تصمیمات مهمی در این زمینه بگیرد؟
دموکراتها برجام را میراث خود میدانند. آقای بایدن هم اعلام کرده که به برجام باز میگردد. اما کنگره و دولت امریکا، جامعه صهیونیست این کشور مانند بنیاد دفاع از دموکراسی، لابی سعودیها، اماراتیها و اعراب ضد ایران به اندازهای علیه ایران تحریم تحمیل کردهاند که بازگشت به برجام برای هیچ رئیس جمهوری واقعاً کار سادهای نخواهد بود؛ یعنی حاشیههای تحریمی برجام به مراتب از متن سنگینتر شده است.
الان بر اساس تحریمهای فرابرجامی که ترامپ تصویب کرده، سپاه پاسداران درفهرست سازمانهای تروریستی قرار گرفته و رهبر معظم انقلاب، وزیر امور خارجه و دهها مقام سیاسی و امنیتی و قضایی کشورمان تحریم شدهاند، این موارد مسأله برجام را سنگین تر از متن کرده است. چالش اوباما برای اجرای برجام چه بود؟ اوباما واقعاً میخواست طبق تعهدات دولت امریکا در چارچوب برجام همه تحریمها را علیه ایران بردارد. او وزیر خارجه خود را هم به عنوان بازاریاب برای ایران، به سایر کشورها فرستاده بود. آقای جان کری صبح تا شب با همه ملاقات میکرد و میگفت که با ایران کار کنید. ما شما را مجازات نمیکنیم. اما چرا امکان انجام این کار به طور صددرصد وجود نداشت؟ البته دولت قبلی امریکا مقدار زیادی از تعهدات خود را مانند اجرای قرارداد هواپیما، باز کردن مسیر صادرات پسته و خاویار و صنایع دستی ایران اجرا کرد. تحولات مهمی رخ داد اما چرا اوباما نتوانست همه تعهدات خود را در برجام انجام دهد؟ زیرا تحریمهای غیرهستهای برای دوره ماقبل برجام بود و ربطی به برجام نداشت. در دوره ترامپ تحریمهای غیرهستهای ماقبل برجام سر جای خود قرار دارد. تحریمهای برجامی هم برگشته و او کوهی از تحریمهای جدید غیربرجامی را هم اعمال کرده است. حالا تصور کنید که بایدن در این شرایط میخواهد به برجام برگردد. او با این مشکلات کار سادهای در پیش ندارد. از سوی دیگر لابی صهیونیستها و سعودیها با هزینه میلیونها دلار در واشنگتن و سازمان ملل به دنبال این هستند که امریکا بتواند تحریمهای تسلیحاتی ایران را تمدید کند. یک پایه اساسی برجام این است که تحریمهای تسلیحاتی ایران در مهرماه برداشته شود. این جریانها تلاش میکنند که امریکا به هر طریق بتواند این تحریمها را تمدید کند و اگر نتوانستند در شهریورماه که رئیس شورای امنیت سازمان ملل نیجر است، مکانیسم ماشه را فعال کنند. این مکانیسم در صورتی که یک عضو شورای امنیت به همراه رئیس شورا موافقت کند، به جریان میافتد. رئیس شورای امنیت در سه ماه آینده آلمان، اندونزی و فرانسه هستند که اصلاً زیر بار نمیروند. اما در سپتامبر (اواخر شهریور و اوایل مهرماه) نمایندهای از نیجر رئیس شورای امنیت خواهد بود. و اختیار نیجر هم با امریکاست. اگر این مکانیسم فعال شود یعنی همه قطعنامههای شش گانه دوران آقای احمدینژاد برمیگردد.علاوه بر این دو مسأله، لابی صهیونیستها و سعودیها با جمهوریخواهان لابی و زد و بند کرده و لایحهای را تهیه کردهاند که دیگر نهایت تحریم ایران است؛ یعنی این مجموعه تحریم که شامل 140 مورد است، جامعترین تحریمهایی است که در تاریخ بشر قابل تصور است. این تحریمها نه تنها ایران بلکه روسیه و چین را نیز شامل میشود که نتوانند در رابطه اقتصادی با ایران نفس بکشند. حالا اگر این جریانها بخواهند این فرآیند تحریمی را تا نوامبر جلو ببرند و موفق هم بشوند متوجه خواهید شد که چقدر کار رئیس جمهوری بعدی امریکا را درباره ایران پیچیدهتر خواهند کرد.اما آنچه روشن است اینکه چنانچه بایدن رئیس جمهوری بعدی امریکا شود، دیگر هر روز و هر هفته قطعنامه و تحریمی علیه ایران تصویب نخواهد کرد. همچنین این امکان وجود نخواهد داشت که او مانند ترامپ در مشت سعودیها و نتانیاهو باشد. همان طور که اوباما نبود بنابراین بایدن سعی خواهد کرد مقداری فضا را تلطیف کند که در آن شرایط احتیاج به همراهی ایران خواهد داشت. آیا ایران در این زمینه همراهی خواهد کرد یا نه؟ نمیدانیم. اینها عناصری است که ناشناخته است اما در نهایت با اطمینان میتوان گفت که بایدن به دنبال کاهش تشنج و خصومت و پیدا کردن راه تعامل خواهد بود.
فارغ از بحث ضرورت شکلگیری اجماع جریانهای سیاسی داخلی ایران پیرامون رابطه با امریکا که اشاره کردید، در حال حاضر دو دیدگاه درباره وضعیت جاری مطرح است؛ نخست گفته میشود با توجه به اینکه ممکن است ترامپ در صورت پیروزی مجدد نسبت به ایران بدون مرز عمل کند، باید از فرصت باقی مانده برای کم کردن بحران بهره برد. از طرفی برخی احتمال موفقیت او در انتخابات را کم میدانند و بر همین اساس تأکید میکنند ایران باید سیاست صبر را در پیش گیرد و تصمیمگیری را به بعد از انتخابات موکول کند. بویژه اینکه به نظر میرسد شرکای اروپایی برجام هم دردور دوم با ترامپ همراه خواهند شد و از برجام کناره گیری خواهند کرد. کدام دیدگاه بیشتر با واقعیت منطبق است؟
فارغ از درست یا غلط بودن هر یک از این دیدگاهها واقعیت مهم است. ما در تاریخ 40 ساله بعد از انقلاب رئیس جمهوری مانند اوباما نداشتهایم که به دنبال تعامل با ایران باشد. نه اینکه اوباما بی نقص بود و خصومت نداشت و نه اینکه ایران در دوران او تحریم نشد. همه این موارد بود؛ اما اوباما واقعاً به دنبال گشودن راهی بود. تئوری منطقهای او هم متفاوت بود؛ یعنی او رسماً گفت که ایران و عربستان باید منطقه را با هم شریک شوند که به مفهوم مشارکت ایران و در نظر گرفتن سهم 50 درصدی برای آن در اداره منطقه بود. اگر کسی در اینجا زندگی نکند و از نزدیک شرایط سیاسی امریکا را نداند نمی تواند تصور کند که زدن این حرف چقدر در امریکا سنگین است و چقدر یک رئیس جمهوری باید شجاعت و شهامت داشته باشد که رسماً اعلام کند عربستان باید دست از خصومت بردارد و در منطقه با ایران مشارکت داشته باشد. با وجود چنین شرایطی امکان مذاکره میان ایران و امریکا فراهم نشد.
اما شاهد بودیم که ما با وجود این برای اجرای برجامی که همه نهادهای عالی تصمیمگیر با آن موافقت کرده بودند، چه مشکلاتی داشتیم بنابراین حالا چه کسی تصور میکند در دوره ترامپ که پس از روی کار آمدنش تصمیمات غیر قابل انتظاری را درباره برجام گرفت و تحریمهای سنگینی را هم علیه ایران اعمال کرد، امکان یک مذاکره دوجانبه و دستیابی به یک توافق جامع وجود خواهد داشت؟ این در حالی است که ایران حتی در دوره اوباما هم فقط مجوز گفت وگو پیرامون مسأله هسته ای را به دیپلماتهای خود داده بود. به همین دلیل وقوع هرگونه مذاکرهای در کوتاه مدت میان ایران و امریکا ممکن نخواهد بود.
با وجود این، ایران به رغم تحقق نیافتن منافع اقتصادی اش در چارچوب برجام در اتخاذ یک تصمیم اساسی درباره برجام با طمأنینه عمل میکند و به نظر میرسد که به نتیجه انتخابات امریکا چشم دوخته است. فارغ از اینکه بعد از نوامبر چه کسی رئیس جمهوری امریکا خواهد بود آیا فشارهای حاصل از تحریمهای اقتصادی بر کشور که بتدریج تبعات آن نمایانتر میشود، نهادهای داخلی ایران را به سمت و سوی یک تصمیمگیری مهم در رابطه با امریکا خواهد برد؟
تجربه ای که ما در 40 ساله بعد از انقلاب داشتیم یک واقعیت است؛ ما دو طرز تفکر کلان در کشور داریم که همیشه در مورد مسائل مهم داخلی و خارجی به طور سنگین همدیگر را به چالش کشیدهاند. کسی نمیتواند این مسأله را تکذیب کند. هرگاه تصمیمی گرفته میشده فارغ از اینکه رئیس جمهوری اصولگرا، اعتدالی و اصلاح طلب بوده، به چالش کشیده شده است. اگر اصلاحطلب بوده اصولگرا او را به چالش میکشیده و بالعکس. حتی اگر تصمیم به اتخاذ برجام باشد و مجلس، دولت و شورای عالی امنیت و رهبری هم موافقت کنند باز هم این تصمیم مورد چالش قرار میگیرد.
تنها شانس برای حل مسائل مهمی مانند رابطه با امریکا یکدست شدن نهادهای تصمیمگیری و حاکمیتی است که اگر تصمیمی گرفته میشود همه نهادها پای آن تصمیم باشند و آن را به چالش نکشند. الان اکثریت مجلس با اصولگرایان است. اگر در انتخابات ریاست جمهوری هم همین اتفاق بیفتد و یک رئیس جمهوری و دولت اصولگرا روی کار بیاید و اعضای شورای امنیت هم اصولگرا باشند، در آن صورت یک نوع یکدستی در حاکمیت به وجود میآید که شانس تصمیمگیری کلان بیشتر از زمان دو حاکمیتی یا زمانی است که دو جریان در حاکمیت یکدیگر را به چالش میکشند. بنابراین اگر شانسی وجود داشته باشد و برای مذاکره با امریکا یا مقابله با این کشور تصمیمی گرفته شود، سیستمهای حاکمیتی ایران همدل پشت آن میایستند. بنابراین من تا قبل از برگزاری انتخابات اصلاً شانسی برای مذاکره نمیبینم.
اما تبادل زندانیان میان دو کشور اخیراً از سوی ترامپ به نشانهای برای فراهم بودن مقدمات مذاکره تعبیر شده است.
اتفاقات کوچکی مانند تبادل زندانی ارتباطی به ترامپ ندارد. ایرانیان بی گناهی هستند که خانوادههای نگرانی دارند و از سوی دیگر خانوادهها، احزاب و نهادهای مردمی امریکا برای آزادی زندانیان این کشور فشار میآورند. تبادل در چنین شرایطی صورت میگیرد اما من تصور نمی کنم که تبادل زندانی نشانه تحولات و اتفاقات پشت پرده باشد. ممکن است تحولات کوچکی رخ دهد اما در روند کلان روابط فوقالعاده خصومت آمیز ایران و امریکا تأثیرگذار نیست و نخواهد بود.
نسبت دیگر رابطه ایران و امریکا درباره برجام، اروپاست که نقش آفرینی کم سویی در روند اجرای این توافق داشته است. این کشورها نیز بعد از ناکامی در اجرای سیاستهای مقابلهای با امریکا همچون ایران منتظر برگزاری انتخابات امریکا هستند. چرا نقش این ضلع از بلوک قدرت غرب در تحقق منافع ایران تا این اندازه کم رنگ بود؟
دیدگاه ایران درباره اروپا از ابتدا اشتباه بود. این نگاه تازه ای نیست که فقط در زمان برجام حاکم بوده باشد. من زمانی که مدیرکل حوزه اروپا در وزارت خارجه بودم مأموریت پیدا کردم به آلمان بروم. در آن موقع تصمیم کلان سیاست خارجی کشور اروپای منهای امریکا بود؛ یعنی آنقدر روی رابطه با اروپا حساب میشد که نظام و دولت ایران فکر میکردند اروپا منهای امریکا میتواند روابط بلوک غرب با ایران را تنظیم کند. خود من هم 7 سال با تمام قدرت تلاش کردم. اتفاقات مثبتی هم در توسعه روابط فرهنگی، سیاسی، امنیتی و اقتصادی ایران و آلمان رخ داد که بی سابقه بود. چالشهایی نیز به وجود آمد که آن هم بی سابقه بود.در نهایت هم برای همه روشن شد که اروپا نمی تواند روابط جهان غرب را منهای امریکا با ایران تنظیم کند. ما این تجربه را در دهه 90 به بعد داشتیم. برجام که نهایی شد، وقتی با مشکل روبهرو شدیم سیستم سیاسی ما دچار همین اشتباه شد. این تصور در کشور شکل گرفت که اروپا در مقابل امریکا خواهد ایستاد و منافع ملی خود را فدای روابط با ایران خواهد کرد. روابط اقتصادی اروپا با امریکا 1400 میلیارد دلار و از 100برابر کل اقتصاد ایران هم بیشتر است. بنابراین معلوم است اروپا در این ماجرا کدام طرف میایستد. اگر رئیس جمهوری ما خودش نیز صدراعظم آلمان شود، این کار را انجام نمی دهد. اگر این کار را انجام دهد میلیونها بیکار روی دستش باقی میماند.
ایران در سال های اخیر بر همین اساس با هدف تحقق منافع خود در مسیر همکاریهای دوجانبه و روند حفظ برجام بیشتر به سمت روسیه و چین گرایش پیدا کرده است. چنانکه در موضوع لغو قریب الوقوع تحریمهای تسلیحاتی هم که امریکا با ارائه یک پیش نویس در شورای امنیت سعی در ممانعت از آن دارد، به وتوی احتمالی این دو کشور اتکا کرده است. آیا چین و روسیه بازیگر مؤثری در آینده برجام خواهند بود؟
مدتهاست گرایش ما به بلوک شرق بیشتر شده است و این سیاست از چند جهت درست است؛ برای اینکه بلوک شرق بویژه چین قدرت آینده جهان خواهد شد. این پیش بینی برای یکی دو سال آینده نیست بلکه برای 15 سال آینده است. امریکا تا 10 یا 15 سال آینده همچنان قدرت اول دنیا باقی خواهد ماند و چالشهای اساسی ما در این سالها با این ابر قدرت ادامه پیدا خواهد کرد. شکی وجود ندارد که ما باید بر همین مبنا منهای اینکه روابط مان با غرب چگونه است، روابط خیلی خوبی با بلوک شرق داشته باشیم. حتی اگر رابطه ما با اروپا هم ماه عسل بود، باید روابط ما با چین، هند و روسیه خوب باشد. واقعیت بعدی این است که همانطوری که اروپا تسلیم تحریمهای یکجانبه امریکا شده است، چین، روسیه، هند و قدرت های بلوک شرق هم با نسبتی تسلیم شده اند. اینطور نیست که روسیه و چین در برابر همه تحریمهای امریکا ایستادگی کرده باشند. اگر آقای جهانگیری الان اعلام میکند که ما در سال های اخیر بیش از 100 میلیارد دلار صادرات نفت داشتیم و الان کمتر از 10 میلیارد دلار صادرات داریم مگر 100 میلیارد دلار صادرات نفتی ایران به اروپا بوده است؟ اکثر درآمد حاصل از این 100 میلیارد دلار سهم صادرات به قاره آسیا بوده است؛ یعنی پیشتر بیشترین میزان صادرات نفتی ایران به کشورهای آسیایی بوده است که در نتیجه تحریمهای امریکا به کمترین میزان رسیده است. وقتی امریکا میگوید که من نفت ایران را صفر میکنم، چین هم ملاحظه میکند و 80 درصد از واردات نفت خود از ایران را کم میکند. به این ترتیب است که درنهایت 100 میلیارد دلار درآمد نفتی ایران، 8 میلیارد دلارمیشود. یعنی فکر نکنیم که چین و روسیه هم خواهند توانست که همه تعهدات برجام را منهای امریکا اجرا کنند. نه توانستند اجرا کنند و نخواهند توانست؛ اما اگر منصفانه نگاه کنیم مواضع سیاسی و اقتصادی آنها نسبت به بلوک غرب خیلی بهتر بوده است.
از صحبتهای شما چنین بر میآید که گره بسیاری از مشکلات سیاست خارجی کشور در کاستن از اختلافات با امریکا است. موضوعی که یک ضلع مهم آن به اجماع نهادهای داخلی ایران درباره رابطه با امریکا باز میگردد. با این حال برای مشخص شدن چشم انداز این رابطه بحرانی باید تا انتخابات امریکا صبر کرد.
ایجاد اجماع در ایران یک روی سکه است؛ تصمیمات و سیاستهای واشنگتن هم تعیین کننده است. تصمیم گیری واحد حاکمیت ایران یک روی سکه را مشخص میکند. واقعیت این است که فضای کنونی منفی است و احتمال اینکه این فضا تا انتخابات ریاست جمهوری منفی تر بشود، بسیار بیشتر از جنبه مثبت آن است. رئیس جمهوری آینده امریکا در نوامبر انتخاب میشود اما در ژانویه یعنی بهمن ماه سر کار میآید. این موقع زمانی است که تا انتخابات ریاست جمهوری ایران 4 الی 5 ماه باقی خواهد بود و در ایران پیرامون رابطه با امریکا هیچ تصمیم اساسی گرفته نخواهد شد. بنابراین من پیش بینی میکنم که در یک سال آینده و حداقل تا انتخابات ریاست جمهوری ایران دامنه تنش گسترده تر از وضعیت جاری شود.
نیم نگاه
اگر به تاریخ امریکا نگاه کنید تحولات و تغییرات بزرگ زمانی به وجود میآید که یا جنگی رخ داده، یا یک رکود اقتصادی به وجود آمده، یا شورشها و تظاهرات خیابانی به خاطر یک موضوع به راه افتاده یا شیوع ویروس و بیماری در سطح گسترده ای رخ داده است. شاید الان جزو مقاطع نادر تاریخی امریکا است که دولت این کشور همزمان با 4 موضوع یاد شده دست و پنجه نرم میکند. کمتر رئیس جمهوری با چنین مجموعه گسترده ای از چالشهای بزرگ مواجه بوده و این چالش ها کار ترامپ برای پیروزی در انتخابات را سخت می کند.
تنها شانس برای حل مسائل مهمی مانند رابطه با امریکا یکدست شدن نهادهای تصمیمگیری و حاکمیتی است که اگر تصمیمی گرفته میشود همه نهادها پای آن تصمیم باشند و آن را به چالش نکشند.
دموکراتها برجام را میراث خود میدانند. آقای بایدن هم اعلام کرده که به برجام باز میگردد. اما کنگره و دولت امریکا، جامعه صهیونیست این کشور مانند بنیاد دفاع از دموکراسی، لابی سعودیها، اماراتیها و اعراب ضد ایران به اندازهای علیه ایران تحریم تحمیل کردهاند که بازگشت به برجام برای هیچ رئیس جمهوری واقعاً کار سادهای نخواهد بود.
مدتهاست گرایش ما به بلوک شرق بیشتر شده است و این سیاست از چند جهت درست است؛ برای اینکه بلوک شرق بویژه چین قدرت آینده جهان خواهد شد. شکی وجود ندارد که ما باید بر همین مبنا منهای اینکه روابط مان با غرب چگونه است، روابط خیلی خوبی با بلوک شرق داشته باشیم.
گزارش میدانی «ایران» از وضعیت معتادان پایتخت در روزهای کرونایی
دورهمی معتادان بدون فاصلهگذاری اجتماعی!
هشدار سردار مؤمنی دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر در گفت و گو با «ایران»: مخدرهای جدید نوجوانان را معتاد میکند و خانوادهها را هم فریب میدهد
14 و 15
گشتی در راسته فروشندگان لوازم پزشکی
تب خرید تبسنج
مریم طالشی
گزارش نویس
تب کرونا دوباره بالا گرفته. این را لوازم پزشکی فروشهای راسته جمهوری خوب میدانند. چند روزی است دوباره سرشان شلوغ شده. گرمی بازارشان هنوز البته به روزهای اوج کرونا نرسیده اما آمد و شد مشتریها و چهرههای بعضاً نگرانشان خبر از شلوغی دوباره این کسب و کار میدهد. کافی است آدم چند دقیقهای داخل مغازه بایستد تا خودش ببیند.
«آقا این مایع 3 لیتری چند؟» مرد سرش را میان در نگه داشته. داخل بجز من و فروشنده، دو نفر دیگر هم در مغازه که نسبتاً کوچک است هستند و او ترجیح میدهد از همان لای در کارش را راه بیندازد.
«3 لیتری 180 هزار تومان، نیم لیتریاش 60 هزار تومان.» فروشنده که این را میگوید پسر جوانی است که بهگفته خودش یک ماه است کارش را اینجا شروع کرده اما همین یک ماه کافی بوده تا بداند مراجعه مردم بجز ماسک و مایع ضدعفونیکننده که تقاضای رایج و معمول این روزهاست، برای چه کالاهایی است.
«مردم بیشتر برای خرید فشارسنج و تب سنج میآیند. ما تازه تبسنج آوردهایم چون تقاضایش خیلی زیاد است. فشارسنج را هم خیلی میبرند چون شنیدهاند کرونا برای بیماران فشار خونی خطرناکتر است.»
مرد مشتری هنوز با کلهای میان در شیشهای دارد جنسها را ورانداز میکند. «آقا این ماسکها بستهای چند؟ سه لایه است دیگر؟» پسر جواب میدهد: «بسته 50 تایی 100 هزار تومان. سه لایه است.N95 هم دانهای 50 هزار تومان است.»
مشتری آخر تصمیمش را میگیرد. سرش را از لای در بیرون میکشد و میرود. مرد دیگری که در مغازه ایستاده و بهنظر خریدار عمده است، سری تکان میدهد و میگوید: «بگو اگر اینقدر میترسی بیایی داخل، یک ماسک بزن اقلاً.» و بعد ادامه میدهد: «مردم قبلاً بیشتر رعایت میکردند. تقریباً 80 درصد ماسک میزدند ولی الان شاید فقط 30 درصد ماسک میزنند و بهنظرشان شرایط دیگر عادی شده. البته ما خودمان بشدت رعایت میکنیم و کاش همه این کار را بکنند چون بخشی از این قضیه هم دست خودمان است. بههرحال نمیشود همه جا را دائم تعطیل کرد.»
همراهش، مرد دیگر با او موافق نیست: «باید آنقدر همه جا را تعطیل نگه میداشتند تا تمام میشد. قرنطینه همین است دیگر، بالاخره مشکلاتی هم دارد ولی باید تحمل کرد تا بگذرد. یکسری مشاغل بههرحال ناچارند فعال باشند ولی بعضیها نه و لزومی ندارد. اگر همینطور پیش برود دوباره به روزهای اول برمیگردیم.»
آفتاب بعدازظهر پیاده رو را داغ کرده. پشت شیشه مغازهها تکه کاغذهای پرینت گرفته شده را چسباندهاند که روی هرکدام چیزی نوشته شده. لابد برای اینکه مشتریها زیاد معطل نشوند و بتوانند در سریعترین زمان ممکن کالای مورد نظرشان را پیدا کنند.
یکی از نوشتهها توجهم را جلب میکند: «تبسنج با کارت ملی.» مگر برای تبسنج خریدن هم کارت ملی لازم است؟ این را من میپرسم و مرد مسن فروشنده جواب میدهد: «بله که لازم است. اگر کارت ملی نباشد که باید 5 میلیون پول بدهی.» و بعد توضیحاتش را تکمیل میکند: «با کارت ملی قیمت دولتی است که یک میلیون و 25 هزار تومان است اما همینطوری آزاد بخواهید بخرید 5 میلیون تومان است. به هر کارت ملی یک تب سنج با نرخ دولتی میدهند.» طبق گفتهاش تقاضا هم زیاد است و این خلاف چیزی است که به ذهن میرسد چون آدم خیال میکند تقاضا برای کالایی مثل تبسنج حداقل از جانب مردم عادی نباید اینقدرها هم زیاد باشد اما ظاهراً اینطور نیست.
سیدسعید حسینی از دیگر مغازهداران راسته جمهوری هم در این باره اینطور میگوید: «مراجعه برای خرید تبسنجها خیلی زیاد شده. خب کالایی است که تا قبل از کرونا کسی سراغش نمیآمد. الان فقط هم ادارات و شرکتها نیستند که متقاضی تب سنجاند. مردم هم برای خانه زیاد میبرند. قیمتها هم از 200 هزار تومان شروع میشود و تا 6، 7 میلیون میرسد. خریداران خانگی خیلی انواع گران را نمیخرند، تا همین 300، 400 تومان معمولاً میگیرند. ادارهها معمولاً تبسنجهای 2 میلیونی میگیرند که کیفیتش خوب و قابل قبول است و دقت آن یک دهم است.»
گرانترین تب سنجی که فروختید چقدر بود؟ میخندد و رو به همکارش میکند:«همان آقایی بود که میگفت قدیم راننده فلانی بوده.» و بعد رو به من میگوید:«یک تب سنج 6 میلیون تومانی فروختم به یک آقای مسن. گفت بهترین مدل بازار را میخواهم. خیلی نگران بود و وسواس داشت و گفت روزی چندبار تبش را باید اندازه بگیرد تا خیالش راحت شود.»
او میگوید در صنفشان و کسانی که در این حرفه میشناسد، کسی تا حالا کرونا نگرفته چون خیلی رعایت میکنند و از اول هم بشدت مراقب بودند. گان هم مثل تب سنج کالایی است که با شیوع کرونا فروشش چندبرابر شد. گذشته از مصارف بیمارستانی، اشخاص هم برای خرید گان مراجعه میکنند.
این را یاسین محمدی از دیگر فروشندگان لوازم پزشکی میگوید.«بیشتر خریداران گان کسانی هستند که در خانه مریض دارند و باید از او نگهداری کنند یا بیمارشان از بیمارستان مرخص شده و دوره نقاهت را میگذراند. اما مشتریهایی هم داریم که گان را میگیرند که در خیابان بپوشند البته اوایل نگرانی بیشتر بود و چنین مشتریهایی هم بیشتر. الان فروش خیلی کالاها 10 برابر شده، خصوصاً نوار قند و ماسک اکسیژن. الان مردم زیاد میخرند چون میترسند دچار کمبود شود و نتوانند پیدا کنند. مراجعهها هم الان بیشتر حضوری است. قبلاً تلفنی زیاد سفارش میدادند.»
روی دیوار نوشته «فروش گان و لباس ایزوله، طبقه دوم.» از پلهها بالا میروم. دو مانکن گانپوش جلو در ایستادهاند؛ شبیه دو استقبالکننده دلهرهآور.
گانهای یک بار مصرف بین 5 تا 7 هزار تومان قیمت دارند و طبق گفته فروشنده قبلاً از مراکز درمانی بیشتر برای خرید گان مراجعه میکردند و الان مراجعهشان کمتر شده و تا حالا هم پیش نیامده که کادر درمان خودشان شخصاً مراجعه کنند برای خرید.
او اینطور ادامه میدهد: «آمار سه رقمی شده و حدس میزنم که مراجعه بیشتر شود. من خبر دارم که در خوزستان و هرمزگان شرایط خیلی بد است و از طرفی بودجه ندارند برای خرید لوازم حفاظتی از جمله گان. خصوصاً بندرعباس و دزفول تعداد مبتلاها زیاد شده و در این شهرها نیاز به وسایل محافظتی به مراتب بیشتر است اما توان خرید ندارند. دو سه ماه پیش برای تأمین گان مشکل داشتیم اما الان کمبودی وجود ندارد. کمبود ماسک و محلول هم وجود ندارد ولی اگر ماسکی بخواهید که واقعاً کارآیی صددرصد داشته باشد همان N95 است که چون گران است همه توان خریدش را ندارند. ماسکها الان همه داخلی هستند ولی طرف در زیرزمین خانهاش هم نشسته ماسک تولید کرده.»
مانکنهای گانپوش انگار که هشداردهندگانی خاموشند. به زبان بیزبانی میگویند ببین، هنوز هست، هیچ کجا نرفته، شوخی هم نیست. فکر میکنم به روزهایی که کرونا نبود، که چطور بود حال و احوالمان. همه چیز غریب به نظر میرسد. آن روزها همین قدر غریباند و همینقدر دور از دسترس.
«ایران» از آخرین وضعیت ارزهایی که به کشور بازنگشته گزارش میدهد
پشت پرده بازنگرداندن ارز به کشور
گروه اقتصادی/ گزارشهای سازمان توسعه تجارت حاکی از آن است که اکثر افرادی که ارز حاصل از صادرات خود را وارد سیستم ارزی کشور نکردهاند، همانهایی هستند که کارت بازرگانی یکبار مصرف داشتند.بنا بر این گزارش میزان ارز برگشت داده نشده به سیستم ارزی کشور بالغ بر 8میلیارد دلار است که ترکیبی از سالهای 97 و 98 است. با اینحال بنا بر گزارش بانک مرکزی، افرادی که در سال گذشته صادرات انجام دادهاند تا پایان این ماه فرصت دارند که درآمد ارزی خود را واریز کنند ولی تجاری که ارز خود را بازگشت ندادهاند و کارت بازرگانیشان هم یکبار مصرف است و آن طور که شنیده شده تعدادشان هم زیاد است متأسفانه برای خود تعهدی قائل نشدهاند و اقدامی برای برگرداندن ارز نمیکنند.
سال 97 را میتوان سال اوجگیری صدور کارتهای بازرگانی یکبار مصرف دانست، در آن سال برای آنکه برخی از افراد از ارز دولتی (ارز 4200 تومان) استفاده کنند و طبق سهمیه تعیین شده واردات انجام دهند سراغ کارتهای بازرگانی یکبار مصرف رفتند. این افراد به ازای هر گونه وارداتی که انجام دادند هیچ عوارضی به دولت پرداخت نکردند و در حلقههای توزیع کالا مفقود شدند. البته پروندههایی برای آنها شکل گرفته است تا دولت بتواند بخشی از درآمدهای از دست رفته خود را پس بگیرد. اما بعد از حضور پررنگ صاحبان کارتهای بازرگانی یکبار مصرف در واردات که از حدود سال 94 آغاز شده بود، کارت بازرگانی یکبار مصرف در بین صادرکننده نماها هم رونق گرفت. طبق مصوبه بانک مرکزی در تاریخ 22 فروردین سال 97 تمام صادرکنندگان باید ارز حاصل از صادرات را به کشور برگردانند یا امتیاز آن را در بازار ثانویه واگذار کنند. البته طی ماههای اخیر بارها اختلاف پیرامون پیمانسپاری ارزی میان بخشخصوصی و سیاستگذاران پولی و تجاری بود اما بانک مرکزی اصرار به اجرای قانون داشت و در این میان بارها به صادرکنندگان هشدار داده شده که درآمد ارزی خود را به چرخه اقتصادی کشور برگردانند تا بتوان بازار ارز را کنترل و نیازهای ارزی تولیدکنندگان را تأمین کرد.
15 هزار شرکت ارز برنگردانده اند
یک منبع آگاه در گفتوگو با روزنامه ایران اظهارداشت: طبق آخرین ارزیابیهای صورت گرفته 15 هزار شرکت حقیقی و حقوقی که از سال 97 صادرات انجام دادند، ارز خود را وارد کشور نکردهاند این در حالی است که تمام صادرکنندگان ملزم هستند حداکثر چهار ماه بعد از صادرات (از تاریخ پروانه صادراتی یا کوتاژ) به تعهد ارزی خود عمل کنند و این قانون در مورد تمام صادرکنندگان صدق میکند، البته اگر صادرکنندهای مشکل داشته باشد میتواند فرصت خود را تمدید کند. وی با بیان اینکه 15 هزار شرکت تعهد ارزیشان صفر است، گفت: این احتمال وجود دارد که صادرکنندگان سال 98 تا پایان ماه جاری نسبت به تعهدات ارزی خود اقدام کنند و رقم 8 میلیارد دلار بدهی آنها کاهش و به عدد حدود 2 میلیارد دلار برسد.
این منبع مطلع تصریح کرد: سال گذشته درآمد صادراتی کشور 41.3 میلیارد دلار بود که 60 درصد این رقم (24.78 میلیارد دلار)، برگشته است. وی با بیان اینکه صادرکنندگان 98 هنوز فرصت دارند که تعهد ارزی خود را ایفا کنند، گفت: سال 97 هیچ قاعده خاصی برای فعالان اقتصادی و صادرات نبود اما از سال گذشته تصمیم بر این شد که روند صادرات مورد بازنگری قرار گیرد تا هر فردی با یک کارت بازرگانی نتواند اخلال در نظام اقتصادی کشور ایجاد کند.
اجرای سقف برای صادرات
این منبع مطلع افزود: در کمیته تجاری کشور تصویب شده هر فردی که دارنده کارت بازرگانی است و برای اولین بار میخواهد صادرات انجام دهد تا سقف 500 هزار دلار امکان صادرات دارد، اگر فرد به تعهد ارزی خود پایبند باشد امکان صادرات دوباره برای وی فراهم خواهد شد. این قانون بزودی(از هفته آینده) ابلاغ میشود. (توضیح: گفتنی است سال گذشته سقف صادارت برای تازه واردان به این حوزه مشخص شده بود اما تاکنون اجرایی نشده است.)
وی گفت: اگر صادرکنندهای نسبت به رفع تعهدات ارزی خود اقدام نکند، مجوز صادرات به او داده نخواهد شد. در این میان حمید زادبوم رئیس سازمان توسعه تجارت در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو سیما گفته بود: بر اساس آمار بانک مرکزی ۲۰ هزار کارت بازرگانی از فروردین ۹۷ تا پایان اردیبهشت امسال صادرات داشتهاند.از این تعداد تعهد ارزی ۱۵ هزار و ۳۶۸ کارت صفر درصد، هزار و ۴۲۵ کارت صفر تا ۵۰ درصد و دو هزار کارت، بیش از ۵۰ و کمتر از صددرصد بوده است و هزار و ۴۶۴ کارت نیز صددرصد به تعهد ارزی خود عمل کردهاند. زادبوم گفت: مبلغ صادراتی ۱۵ هزار و ۳۶۸ کارتی که تعهد ارزی آنها صفر بوده حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد کل صادرات کشور است، کسانی که صددرصد به تعهد ارزی خود عمل کردهاند ۲۴ درصد صادرات را به خود اختصاص دادهاند.
وی ادامه داده است:۲۲ درصد صادرات مربوط به کسانی است که تعهد ارزی آنها صفر درصد است، ۱۱ درصد صادرات برای صفر تا ۵۰ درصدیها و ۴۳ درصد صادرات برای افرادی است که به تعهد ارزی خود از ۵۰ تا کمتر از صددرصد عمل کردهاند.
افرادی که ارز حاصل از صادرات را پرداخت نمیکنند، صادرکننده نیستند
جمشید نفر، رئیس کمیسیون صادرات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران درباره بازرگشت ارز حاصل از صادرات به «ایران» گفت: معتقدم صادرکنندگان واقعی و دارای اهلیت ارز خود را بر میگردانند یا همه تلاش خود را برای رفع تعهدات ارزی انجام میدهند. وی افزود: ممکن است صادرکنندگان در برخی از مراحل دچار مشکلاتی از قبیل عدم پرداخت مشتریان خاص خود شوند که این موضوع تأخیر در برگشت ارز ایجاد میکند اما افرادی که ارز حاصل از صادرات را پرداخت نمیکنند، صادرکننده نیستند، اینها افرادی هستند که بر مبنای بخشنامههای غلط صادرکننده موقت و دارای کارتهای بازرگانی یکبار مصرف شدند و متأسفانه این افراد به اصل صادرات لطمه میزنند.رئیس کمیسیون صادرات اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران گفت: نکته دیگر در برگشت ارز حاصل از صادرات این است که ارز صادراتی باید بهعنوان یک ارزش تلقی شود و بانک مرکزی یا خریداران ارز که واردکنندگان هستند این ارز را با نرخ ترجیحی خریداری کنند. وی تأکید کرد: به هر ترتیب باید پذیرفت که اقتصاد بر اساس احکام دستوری نیست و بلکه باید منطقی و عملیاتی باشد.
صادرکننده نماها ارز را بر نمیگردانند
سید بهادر احرامیان عضو اتاق بازرگانی ایران گفت: تمام صادرکنندگان به تعهدات ارزی خود واقف هستند و آن را عملیاتی میکنند اما افرادی که به تعهدات خود پایبند نیستند نمیتوان به آنها صادرکننده گفت این افراد تنها بهدنبال سوءاستفاده از فضای موجود و کسب سودهای میلیاردی هستند و اعضای اتاق بازرگانی و فعالان بخش خصوصی به آنها صادرکننده نما میگویند.وی با بیان اینکه صادرکنندگان در کنار سیاستگذاران ایستادهاند تا نیاز ارزی کشور تأمین شود، افزود:صادرکنندگان برای رونق اقتصاد و حل مشکلات تولید تمام تلاش خود را میکنند تا تعهدات ارزی خود را انجام دهند.
برش
رئیس جمهوری افزایش نرخ ارز را بدون دلیل بنیادی اقتصادی دانست
شوک بازار ارز گذرا است
چهل و ششمین جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت با تأکید رئیس جمهوری بر چند موضوع همراه بود؛ از جمله لزوم بازگشت تعادل به بازار ارز با کاهش نگرانی غیر واقعی مردم، هدایت نقدینگی کشور به سمت اقتصاد مولد، کنترل نقدینگی و تورم، مدیریت بازارهای مالی و تشکیل بورس املاک.به گزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، حسن روحانی در این جلسه درباره اهداف دولت تأکید کرد: آنچه امروز دولت بهدنبال آن است، هدایت نقدینگی براساس سیاستهای پایدار در جهت تقویت تولید و پایههای اقتصاد مولد است. رئیس جمهوری افزود: برنامه اجرایی این سیاست به طور منسجم آغاز شده است و موضوعاتی نظیر فعال کردن بورس برای عرضه منطقی سهام یا فعال کردن معادنی که عدهای مالکیت آن را در سالهای گذشته در اختیار گرفتهاند اما هیچ فعالیت اقتصادی ندارند، پیگیری میشود. به گفته روحانی، فروش اوراق بهصورت کاملاً اقتصادی و باصرفه به مردم و از آن مهمتر فروش اموال و زمینهای دولتی برای ساخت مسکن از دیگر اقدامات مهم دولت برای تحول پایدار و اساسی در اقتصاد است تا بتواند نقدینگی کشور را به سمت یک اقتصاد مولد و پایدار هدایت کند.روحانی تشکیل بورس املاک را نیز از جمله اقدماتی برشمرد که موجب تشویق و حمایت از سرمایهگذاری و تولید مسکن در سطح گسترده از طریق تأمین زمین و تسهیلات مالی لازم خواهد شد.
عامل افزایش نرخ ارز جو روانی است
رئیس جمهوری در ادامه تأکید کرد: دولت با جدیت سیاستهای پولی خود را اعم از کنترل نقدینگی و تورم و همچنین مدیریت بازارهای مالی و بویژه قیمت ارز، دنبال میکند.روحانی با بیان اینکه مردم شریف ایران شرایط کشور و مشکلاتی که ناخواسته مانع پیشبرد برنامههای اقتصادی کشور شده است را درک میکنند، گفت: اطمینان دارم با همراهی یکدیگر از این شرایط سخت و ناخواسته عبور خواهیم کرد.وی با تأکید بر اینکه نوسانات اخیر در بازار ارز و شوک ایجاد شده دلیل و ریشه بنیادی اقتصادی ندارد، افزود: برخی تحرکات و عملیات روانی در عرصه بینالمللی علیه ایران و همچنین ایجاد یک نگرانی غیر واقعی در بین مردم از عوامل اصلی آشفتگی و نوسانات اخیر در بازار ارز است. رئیس جمهوری با بیان اینکه مسئولان اقتصادی کشور بویژه دستاندرکاران اصلی بازارهای مالی باید با قوت و جدیت اجرای سیاستها و برنامههای تصویب شده برای کنترل و مدیریت این بازار را در دستور کار داشته باشند، گفت: همه باید تلاش کنیم تا مانع از ایجاد بار روانی تأثیر افزایش قیمت ارز بر قیمت سایر اقلام و کالاها شویم و مراقبت کنیم که نوسانات کوتاه مدت و گذرای ارز کنترل شود. روحانی با بیان اینکه همه دستگاههای نظارتی و انتظامی در کنار بانک مرکزی و با همکاری مؤثر خود مانع از برخی فعالیتهای سودجویانه از سوی سوداگران شوند، اظهار داشت: مطمئنترین راه برای آرامش بازار ایفای تعهد صادرکنندگان برای برگشت ارز به چرخه اقتصاد و مدیریت بانک مرکزی در فضای آرام و باثبات بازارها است. رئیس جمهوری با تأکید بر اهمیت نقش رسانهها در ایجاد فضای آرام در اقتصاد و کاهش نگرانیهای مردم و بار روانی نوسانات کوتاه مدت و گذرای ارز، گفت: کمک دستگاههای تبلیغی و رسانهها در کنار مساعدت نهادهای نظارتی و اقدامات در دست اجرای بانک مرکزی، هیجانات غیر واقعی را مهار می کند.
بازگشت آرامش به بازار با بازشدن مرزها
روحانی همچنین گزارشهای واصله مبنی بر باز شدن مرزها و بازگشت وضعیت صادرات و واردات به شرایط قبل از شیوع کرونا را در آرامش بازار مالی و ارز مؤثر خواند و افزود: افزایش صادرات و تلاشهای موفقیتآمیز برای بازگشت درآمدهای ارزی به کشور و همچنین عرضه ارز حاصل از صادرات از سوی صادرکنندگان، وضعیت آرامتری را در بازار ارز به وجود خواهد آورد.
پیشنویس بسته تنظیم بازار اجاره مسکن آماده شده است
در بخش دیگری از جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت، موضوع تنظیم بازار مسکن بویژه بازار اجاره بها مورد بحث و بررسی قرار گرفت و رئیس جمهوری با اشاره به شرایط ناشی از محدودیتهای ایجاد شده برای مقابله با شیوع کرونا و تأثیرات آن در فضای اقتصادی کشور و درآمد و معیشت مردم، گفت: سیاست دولت مساعدت و حمایت از قشرهای کم برخوردار و آسیب دیده از این شرایط اقتصادی است و در کنار بستههای حمایتی و ارائه تسهیلات برای کسب و کارها، پیشنویس بسته حمایتی برای تنظیم بازار اجاره مسکن آماده شده است که بزودی در ستاد ملی کرونا بررسی و تصویب خواهد شد که تنگنای ایجاد شده را کاهش دهد.
چراغ لیگ برتر پس از 117 روز با دیدار فولاد-استقلال و رعایت پروتکلهای بهداشتی روشن میشود
دوباره فوتبال دوباره زندگی
حامد جیرودی/ فوتبال و زندگی. شاید برای برخی این دو واژه کنار هم چندان معنایی نداشته باشد ولی برای بسیاری از عاشقان فوتبال در سراسر جهان، فوتبال خودِ زندگی است. ورزشی که در آن بازی، مبارزه، جنگ، شکست، پیروزی، غم، شادی، قضاوت، اعتراض، اخطار، محرومیت، مصدومیت، سیاست، اقتصاد و شهرت در هم آمیخته تا مستطیل سبز به میدانی برای بقا و ارتقا تبدیل شود. فوتبالی که سالهاست به محبوبترین رشته ورزشی جهان بدل شده و هر اتفاق ریز و درشت آن بهصورت ویژه رصد میشود و مورد بررسی و تحلیل اهالی فوتبال، کارشناسان و حتی جامعه شناسان قرار میگیرد. در این میان، ویروسی کشنده بهنام کرونا ظهور کرد که تمام ابعاد زندگی بشر را در ماههای اخیر تحتالشعاع خود قرار داد و به تبع آن ورزش و فوتبال نیز به حاشیه رانده شد. رقابتهای المپیک توکیو و یورو 2020 به تعویق افتادند و تعدادی از لیگهای جهان نیز نیمه کاره رها شدند. با این حال و با اینکه مبارزه با کرونا در تمام دنیا ادامه دارد، اکثر مشاغل و مردم کارهای معمول خود را از سر گرفتهاند و زندگی با رعایت اصول بهداشتی ادامه دارد. در این شرایط، لیگهای معتبر نیز از یکی دو هفته پیش، رقابتهای خود را از سر گرفتند و حالا لالیگا، سری A و لیگ برتر جزیره نیز دنبال میشود. گرچه آلمانیها زودتر درهای قرنطینه را شکستند و از شروع دوباره بوندس لیگا حدود یک ماه میگذرد. هر چند که تماشاگران از حضور در ورزشگاهها محروم هستند و این از جذابیت مسابقات کاسته ولی لیگهای معتبر با روشهایی مانند پخش صدای هواداران و پر کردن صندلیها بهصورت گرافیکی و کامپیوتری، تاحدودی این خلأ را برای بیننده تلویزیونی پر کردهاند. در ایران نیز مجوز تمرین تیمها از سوم خرداد صادر شد و تیمهای مختلف و بازیکنان کار گروهی را با رعایت پروتکلهای بهداشتی اعلام شده از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا و سازمان لیگ از سر گرفتند و تستهای کرونا را در چند نوبت انجام دادند. هر چند که در این میان تعدادی از تیمها مخالفت رسمی خود را با آغاز مسابقات اعلام و به تعطیل شدن رقابتها اصرار داشتند. با این اوصاف برنامه مسابقات اعلام شد و امشب پس از 117 روز(آخرین بازی 9 اسفند 98 از سری رقابتهای هفته بیست و یکم برگزار شد)، لیگ برتر نوزدهم با انجام بازی معوقه فولادخوزستان و استقلال از هفته هفدهم پیگیری میشود. دیداری که قرار است از ساعت 21 در ورزشگاه شهدای فولاد اهواز برگزار شود تا تنور لیگ برتر دوباره روشن شود. البته این دیدار کنفرانس پیش از بازی نداشت و بعد از بازی هم سرمربیان دو تیم با یک دوربین بهصورت آنلاین صحبت میکنند. سرخپوشان اهوازی در حالی میزبــــــان این مسابقه هستند که قبل از تعطیلی لیگ برتر در 3 بازی آخر خود به پیروزی رسیده بودند که آخرین آن برد 1-0 مقابل شاهین در هفته بیست و یکم بود. شرایطی که باعث شده تا شاگردان جواد نکونام با یک بازی کمتر و 33 امتیاز در رده ششم جدول قرار بگیرند. آنها در این مدت چند بازی تدارکاتی هم برگزار کردند که آخرین آن پیروزی 1-0 مقابل استقلال خوزستان بود تا فولادیها برای بازی با استقلال آماده شوند. آبی پوشان پایتخت هم در شرایطی راهی اهواز شدند که در آخرین بازی خود در هفته 21 برابر گل گهر در سیرجان 1-0 بازنده شدند تا با یک بازی کمتر و 36 امتیاز در رده چهارم باشند. یاران فرهاد مجیدی هم در این مدت بازیهای دوستانهای داشتهاند که در آخرین آنها برابر پیکان به تساوی 2-2 رسیدند.
دوئل فرهاد و جواد
در این بازی که قضاوت آن را سید مهدی سید علی بر عهده خواهد داشت، نبرد اصلی میان سرمربیان جوان دو تیم است. دو بازیکن سابق استقلال که در تیم ملی نیز کنار هم بودهاند و حالا در قامت سرمربی برای اولین بار مقابل هم قرار میگیرند. استقلال آنطور که در تمرینات و بازیهای دوستانه پیدا بود، میخواهد با شیوه آندره آ استراماچونی سرمربی سابق خود بازی کند. بازی با سه مدافع روی یک خط. خطی که به هنگام دفاع 5 نفره میشود و هنگام حمله این تعداد بازیکن در حمله حاضر خواهند شد. نکونام هم به نظر میرسد تیم را با شیوه کارلوس کی روش ارنج کند. 1-3-2-4. شاید هم با گرایش تهاجمی بیشتر. او علاقهمند است تیمش فضا را در اختیار بگیرد و با توپ ربایی در منطقه یک سوم دفاعی خود و طراحی حملات سریع به استقلال ضربه بزند. یکی از اتفاقاتی که میتوانست دوئل استقلال و فولاد را مهیجتر کند، رویارویی آیاندا پاتوسی هافبک آفریقایی فولادیها با تیم سابقش بود اما این بازیکن هنوز به ایران برنگشته تا این دوئل تماشایی شکل نگیرد. استقلال هم در این بازی تعدادی از بازیکنان خود را بهدلیل مصدومیت و ناآمادگی در اختیار ندارد که شیخ دیاباته از جمله این بازیکنان است. طی روزهای گذشته مرتضی تبریزی و رضا آذری دو بازیکن آبیها با پارگی رباط صلیبی مواجه شدند و تا پایان فصل قادر به همراهی تیمشان نخواهند بود. از سوی دیگر فرشید اسماعیلی و میلاد زکیپور که با مصدومیت دست و پنجه نرم میکردند نیز به تمرینات تیمشان برگشتهاند ولی بازی کردن آنها در این مسابقه در ابهام است. فولادیها در این مسابقه چشم به گلزنی لوسیانو پریرا دارند ولی نکته اینجاست که آقای گل فصل گذشته لیگ برتر که در 2 مقطع پیراهن فولاد را برتن کرده، هیچگاه موفق به گلزنی به استقلال با پیراهن این تیم نشده است. در استقلال هم مهدی قائدی و امیر ارسلان مطهری امیدهای اول گلزنی هستند.
فولاد و استقلال در تاریخ بازیهای لیگ برتر 35 بار به مصاف هم رفتهاند که استقلال 16 و فولاد 8 بار به برتری رسیدهاند و 11 دیدار هم مساوی شده است که آخرین آن تساوی 1-1 بازی رفت فصل جاری بود. جالب اینکه فولاد به هیچ تیمی در لیگ برتر، بیشتر از استقلال نباخته است. در هر صورت بازی امشب افتتاحیهای دیگر برای لیگی است که شروع و برای حدود 4 ماه متوقف شد. در واقع مسابقات با بازی معوقه امشب افتتاح میشود تا تیمها و البته فوتبالدوستان آماده بازیهای هفته بیست و دوم شوند که قرار است یکشنبه و دوشنبه 8 و 9 تیر برگزار شود.
اقدامات باشگاه فولاد برای میزبانی
باشگاه فولاد تمام توان خود را به کار گرفته تا پروتکلهای بهداشتی بهصورت کامل رعایت شود. عبدالنبی شولی، مسئول برگزاری مسابقات لیگ برتر در خوزستان در این خصوص به ایسنا، گفت:«نصب لامپهای UV و دستگاه برقی ضدعفونیکننده که جزو الزامات و پروتکلهای اعلام شده است، در رختکن دو تیم و اتاق داوران و ناظران نصب شده است. همچنین تونل ضدعفونیکننده عصر سهشنبه در ورزشگاه نصب شد. دیگر اقدام باشگاه فولاد، استقرار پزشک تیم در درب ورودی ورزشگاه برای تبسنجی تمام عوامل اجرایی این رقابت به محض ورود آنها به ورزشگاه است. همچنین دستکش و ماسک بین عوامل اجرایی این دیدار توزیع خواهد شد. رختکنها، اتاق داوران و ناظران و در مجموع تمام ورزشگاه ضدعفونی و سپس ورزشگاه پلمب میشود. البته برای اطمینان خاطر نیز قرار است صبح روز بازی (امروز) کل ورزشگاه یک بار دیگر ضدعفونی شود. همچنین پشت نیمکت ذخیره تیم میهمان راهپلهای قرار داشت تا بازیکنان اضافی بتوانند به درون VIP بروند اما پشت نیمکت تیم میزبان، این راه پله وجود نداشت که با تلاش باشگاه فولاد، شرایط برای استقرار بازیکنان اضافه درون VIP ایجاد شد.»
گزارش «ایران» از ضرورت حمایت کتابخوانان از کتابفروشیهای محلی
فراموشی مساوی با حذف است
مریم شهبازی
خبرنگار
تقریباً یک دههای است که خرید کتاب دیگر به راسته مشهور خیابان انقلاب و محدوده پل کریم خان ختم نمیشود، آنطور که گفتوگو با کتابفروشان نشان میدهد آنهایی که کتابخوانی بهعادتی در زندگیشان تبدیل شده ترجیحشان مراجعه به کتابفروشیهای محل سکونتشان است. اتفاقی که پیشتر بارها در ضرورت عملی شدن آن صحبت شده بود؛ البته فرهنگسازی تدریجی در این زمینه را نمیتوان به پای تصمیمگیریهای مسئولان گذاشت چراکه اگر کاری هم در این زمینه شده از سوی خود اهالی نشر و از سویی علاقهمندی مردم بوده؛ هر چند که هنوز شرایط مساعدی به این بخش نشرمان حاکم نیست و سرپا ماندن کتابفروشیها مستلزم حمایت جدی بخش دولتی و ارگانهایی نظیر شهرداری است.
برد با آنهایی است که به روز شده اند
مرضیه حسنزاده، یکی از مسئولان کتابفروشی ستاره در محدوده خیابان پیروزی است، او درباره میزان مراجعه کتابخوانان به کتابفروشیهای محلی به «ایران» میگوید: «شاید صحبتهای من شامل همه کتابفروشان نشود، چراکه کتابفروشی ستاره به لطف سابقه پنجاه سالهاش ارتباط خوبی با مخاطبان گرفته و خیلی از آنان به مشتریهای ثابت ما تبدیل شدهاند. اما اگر دیگر همکارانمان در نقاط مختلف کشور خواهان جذب مخاطبان بومی محل احداث کتابفروشی خود باشند باید رعایت موارد متعددی مد نظرشان باشند.»
او سرعت کتابفروشان در به روز کردن فهرست منابع خود را یکی از مهمترین موارد مذکور میداند. هرچند که فراهم کردن همه آثار منتشر شده در قفسههای محدود کتابفروشیها ممکن نیست و از این جهت برد با آنهایی ست که از آثار مورد نیاز مراجعهکنندگان فهرست تهیه کرده و در اولین فرصت در اختیار آنان میگذارند. حسنزاده ادامه سخنانش را به این بیان این مسأله اختصاص میدهد که برخی مواقع نیاز است کتابفروش از سود خود کم کند و میگوید: «اینکه برای تهیه کتابهای درخواستی هزینه پیک جداگانهای از مشتری گرفته نشود خیلی مهم است؛ برخی کتابفروشان آنقدر در جذب مشتری جدی هستند که در کمتر از یک روز کاری دست به تهیه کتابهای مورد نیاز میزنند؛ اینها برخی از مواردی است که باعث میشوند مراجعهکنندگان بدانند نیاز ی نیست به خیابان انقلاب مراجعه کنند.»
در کنار صحبتهای حسنزاده بد نیست به نکته دیگری هم اشاره شود که آن ضرورت کتابخوان بودن فروشندگان این فروشگاههای فرهنگی است. محمد یراقچی، مدیر نشر و کتابفروشی پنجره، در محدوده سیدخندان است؛ کتابفروشی به نسبت کوچکی با مراجعه کنندگانی که به گفته این فعال فرهنگی پای ثابت قفسههای آن شدهاند. او در تشریح آسیبی که بیتوجهی به کتابفروشیهای محلی بهدنبال دارد به «ایران» میگوید: «آسیب مراجعه خریداران کتاب به خیابان انقلاب تنها متوجه کتابفروشیهای محلی نیست چراکه در نتیجه حذف تدریجی کتابفروشی مناطق مسکونی باید منتظر غریبه شدن کودکان و نوجوانان با کتاب و دیگر محصولات فرهنگی باشیم.»
این فعال فرهنگی تأکید دارد وجود کتابفروشی در مناطق مسکونی یکی از ضروریات نهادینه شدن فرهنگ مطالعه است چراکه اگر کتاب به کالایی نامأنوس تبدیل شود به مرور فراموش میشود. او ادامه میدهد:«نکته دیگر این است که اگر تهیه کتاب تنها به یکی- دو خیابان محدود شود آن وقت است که در زمره کالاهای دور از دسترس قرار میگیرد؛ آن هم در شرایط فعلی که با خیابانهایی مملو از ترافیک روبهرو هستیم.»
کشف ذائقه مراجعهکنندگان در رفت و آمد مداوم
یراقچی تقویت کتابفروشیهای محلی را عامل مهمی در برقراری تعاملی نزدیک میان فعالان این عرصه و از سویی مراجعهکنندگان میداند و میگوید:«یکی از بهترین خاطرات دوران نوجوانی و جوانیام مربوط به رفت و آمدهایی است که به کتابفروشی محل زندگیام داشتم و ارتباطی دوستانه با آنان پیدا کرده بودم؛ این تعامل یک نتیجه بسیار مهم دارد که همان کشف ذائقه مطالعاتی خریداران از سوی فروشنده است. اگر من علاقهمند برای خرید کتاب به مغازه مشخصی بروم میتوانم از همراهی فروشنده بهعنوان یک مشاور فرهنگی خوب بهرهمند شوم.» البته بخشی از تحقق گفته یراقچی و دیگر فعالان این عرصه وابسته به این اصل است که کتابفروش هم باید کتابخوان حرفهای باشد که طی سالهای اخیر مدیران کتابفروشیها بیش از پیش متوجه ضرورت این مسأله شدهاند. مدیر نشر پنجره ادامه میدهد:«با وجود همه اهمیتی که میتوان در این خصوص برشمرد هنوز اهمیت و ارزش کتابفروشان حرفهای در جامعه ما درک نشده و همچنان شاهد سردرگمی مردم در تهیه کتاب هستیم. متأسفانه این روزها فضای مجازی و شبکههای اجتماعی چندان در معرفی کتابها موفق عمل نکردهاند و ما گاه شاهد تبلیغ آثار از سوی افرادی هستیم که بدرستی این مسیر را نمیشناسند.»
او از جمله راهکارهای مؤثر در تقویت کتابفروشیهای محلی را همراهی جدی رسانههایی نظیر تلویزیون و رادیو میداند؛ یکی از گلایههای یراقچی مانند بسیاری از فعالان عرصه کتاب به نظام آموزشی است که در همین رابطه تصریح میکند:«سرانه مطالعه در شرایط فعلی اقتصادی و از سویی نگرانی جدی درباره بیماری کرونا کاهش پیدا کرده، افزایش آن نیز بدون همراهی مدارس و حتی دانشگاهها میسر نمیشود. وقتی مردم ضرورت کتابخوانی را درک کنند کتابفروشان هم با برنامههای تبلیغی میتوانند مردم محله خود را جذب کنند.»
کتابفروشیهای کوچک محلی اوضاع خوبی ندارند
با وجود نقاط ضعفی که متوجه کتابفروشیهاست یراقچی هم بخش عمدهای از مراجعهکنندگان را مشتریان ثابت میداند. او یکی از آسیبهایی که طی این سالها متوجه کتابفروشان شده را حذف مشتریهای گذری میداند که برخلاف گذشته اهمیتی برای کتاب و خرید آن قائل نیستند که مهمترین عامل آن را میتوان کاهش قابل توجه توان اقتصادی مردم دانست. مسائلی که تا به این جا درباره بخشی از آنها خواندید مشکلاتی است که در نهایت منجر به کاهش تیراژ کتابها از 2 -3 هزار نسخه به 500، 400 و حتی به تازگی یکصد نسخه شده است.
«بدرقه جاویدان» هم یکی از کتابفروشیهایی است که نزدیک دو دهه از را هاندازیاش در خیابان فاطمی تهران میگذرد، سعیدرضا علمی، مدیر این کتابفروشی هم در گفتوگو با «ایران» بر این نکته تأکید دارد که به مرور شاهد نهادینه شدن فرهنگ حمایت از کتابفروشیهای محلی هستیم. او میگوید:«با همه شرایط نابسامانی که بر کشور سایه انداخته، ماهی یک تا دو کتابفروشی در پایتخت افتتاح میشود که همگی از سوی بخش خصوصی و در نهایت مؤسساتی همچون شهر کتاب هستند. با وجود این کتابفروشیهای محلی کوچک اوضاع خوبی ندارند.»
او دلیل شرایط نامساعد کتابفروشیهای کوچک محلی را ناتوانی آنها در به روز کردن دکور، افزایش متراژ فروشگاهها و همچنین فروش دیگر اقلام فرهنگی عنوان میکند. او میگوید:«کتابفروشیهای امروزی اغلب ساختاری مدرن دارند، برخی کافه کتابی در طبقه دوم خود دارند و تعدادی هم در کنار فروش کتاب، دیگر محصولات فرهنگی و حتی بازیهای فکری هم میفروشند. همین گستردگی کالاهای ارائه شده که گاهی میتوان به آنها برپایی مراسمهای فرهنگی با حضور چهرههای شاخص فرهنگ و هنر را هم اضافه کرد باعث میشود که مخاطبان اشتیاق بیشتری برای مراجعه به آنها نشان بدهند. از این طریق میدانند با مراجعه به یک کتابفروشی، تنها با کتاب روبهرو نیستند که این اتفاق مثبتی است.»
با این حال به روزرسانی کتابفروشیها و اعمال مواردی که به برخی از آنها اشاره شد اتفاقی نیست که صاحب یک کتابفروشی کوچک که چیزی به تعطیلی اش نمانده قادر به انجام آن باشد. در چنین شرایطی بد نیست مسئولان فرهنگی دولتی و همچنین مدیران سازمانهای شهری نظیر شهرداریها بیش از پیش متوجه وظیفهای شوند که در این زمینه بر عهده دارند. هر چند که اهالی نشر تأکید دارند افزون بر ضرورت حمایت مادی از اهالی نشر، یکی از مهمترین موارد لزوم فرهنگسازی از سوی نهادهای اصلی آموزشی و همچنین رسانهها است؛ مسألهای که سال هاست از سوی فعالان فرهنگی مطرح میشود و در شرایط فعلی و آسیبهای که شیوع بیماری کرونا سبب شده ضرورت انجام آن بیش از پیش احساس میشود.
یادداشت
تأثیر مضاعف کرونا بر حال ناخوشایند کتابفروشیها
کیوان گلستانی
از مسئولان کتابفروشی اسد
ضرورت مراجعه کتابدوستان به کتابفروشیهای محل سکونت آنان آنقدر اتفاق مهمی است که میتواند به حفظ بقا یا حتی حذف آنها بینجامد. بهترین مصداق این گفته را هم میتوان در تعطیلی پی در پی کتابفروشیهای محلی همکارانی دانست که زیر بار مشکلات اقتصادی و از سویی بیتوجهی مخاطبان کتاب به این مسأله ناچار به تغییر شغل شدهاند. کتابفروشی اسد، با عمری تقریباً چهل ساله از قدیمی ترینهای محدوده خیابان تهرانپارس به شمار میآید با این حال بخشی از مشتریان ثابت ما هم قسمتی از خرید خود را همچنان از راسته خیابان انقلاب و کتابفروشیهای محدوده کریمخان انجام میدهند. شاید این مسأله را بتوان تحت تأثیر جای خالی نهادینه شدن فرهنگی دانست که مجری آن باید رسانهها و از سویی نظام آموزشی باشند. متأسفانه کتاب و کتابفروشی این روزها حال و روز چندان خوبی ندارد؛ هم اوضاع اقتصادی کشور نابسامان شده و هم کرونا منجر به کاهش رونق بیش از پیش اماکن فرهنگی- هنری شده است. اگر قرار به شرح وضعیت فروش کتاب این روزهای کتابفروشیمان باشد، متأسف هستم که بگویم اغلب روزی 2 تا 3 جلد میفروشیم و گاهی حتی یک کتاب هم نمیفروشیم. تازه در نظر بگیرید که بخشی از این فروش هم به آثار کودک و نوجوان تعلق دارد. این در حالی است که فروش این روزهایمان در مقایسه با دوره زمانی مشابه یک دهه قبل با کاهشی هفتاد- هشتاد درصدی روبهرو شده است. با آنکه نگرانیها از گسترش بیماری کرونا اُفت مراجعهکنندگان را بهدنبال داشته اما جالب است که همین تعداد انگشت شمار مراجعهکنندگان هم به ندرت از وسائلی همچون ماسک و دستکش استفاده میکنند. با این حال ما و دیگر همکارانمان تا حد توان سعی در رعایت ملزومات پزشکی داریم، از قرار دادن دستکش در ورودی کتابفروشی گرفته تا حتی ایجاد مانعی پلاستیکی میان مراجعهکنندگان و فروشندگان کتاب.
چرا روحانی میگوید واقعیتها را به مردم بگوییم
علیرضا معزی
معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری
روز گــــذشته، رئیس جمهوری روحــــــانی از استانداران و البته از تمام ارکان دولت خواست تا «سفیران حقیقت» باشـــــــند. روحانی معتقد است که وقتی توصیف شرایط از شعارزدگیهای بدبینانه و تبلیغات خوشبینانه عبور کند و به تشریح واقعیتهای دقیق و ملموس برسد، راه برای اقناع افکار عمومی گشودهتر است. «کرونا»، آنقدر ملموس و عینی بود و خوشبختانه امکان مقایسه با جهان نیز آنقدر مهیا شد که درک شهروندان و دولت از واقعیتها بر هم منطبق شود اما تأثیر «تحریم»های یکجانبه ایالات متحده و تروریسم اقتصادی ترکیب کنونیِ کاخ سفید، پیچیدهتر از آن است که بینیاز از کارزاری آگاهیبخش بتواند مفهومی عینی و ملموس تلقی شود.
دیروز رئیس جمهوری درباره گزارهای به غایت مهم نیز سخن گفت و آن لزوم در نظر گرفتن شرایط متفاوت ایران در سال 95 با ایران 97 به این سو در قضاوت عملکرد دولت است.
رئیس جمهوری روحانی بسان هر سیاستمدار عملگرای دیگری، برنامه خود را برای اداره کشور، بر اساس واقعیتهای غیرقابل انکار ایران 95، واقعیت کشوری با رشد اقتصادی خیرهکننده، تورمی تکرقمی و چشمانداز اقتصادی روشن حاصل از برجام، پایهریزی کرد.
نگاه رئیسجمهور و اهداف او در ابتدای سال 96، مبتنی بر ظرفیتهای عینی ایران 95 است، نگاهی توسعهمحور که در پی گشایش افقهای تازه در سپهر سیاست، فرهنگ و اقتصاد ایران است. شدت رویکرد خصمانه و ایرانستیز دولت ایالات متحده نه تنها برای ایران که برای جهان نیز خارج از تصور بود.
این رویکرد خصمانه با هدف تسلیم ایران و مستقل از اینکه چه دولتی در تهران بر سر کار باشد اعمال شد و طبیعی است که در این وضعیت هر دولتی در جمهوری اسلامی ایران، اهداف و برنامههای خود را بر اساس این کارزار فشار حداکثری، بازطراحی کند و ایستادگی و تابآوری را راهبرد خود بداند. قضاوت روحانی یا دولت دوازدهم، زمانی منصفانه خواهد بود که تفاوت ایران 95 با سالهای پسیناش لحاظ شود چراکه ما با دو وضعیت دگرگون شده و طبعاً با دو شیوه حکمرانی متفاوت روبهرو خواهیم بود.
نیاز است تا در کارزاری آگاهیبخش، دشواری اداره کشور در زمستان 96 به این سو، با بیان دقیق واقعیتها به شهروندان توضیح داده شود. برای آنکه تبعات جنگ اقتصادی ایالات متحده هم مانند مخاطرات کرونا، قابل درک و ملموس باشد میبایست با آگاهیبخشی منطبق بر منافع کشور، شهروندان و انتظارات آنان را در فراز سخت ایستادگی و پایداری در برابر رویکرد خصمانه دولت ترامپ آماده کرد.
شایسته است همگان به روشنی دریابند که رفتار قاعدهمند ایران چگونه با یکجانبهگرایی واشنگتن رو در رو شد. شایسته است یادآوری شود که چه تعداد از بحرانها و رخدادهای شگفت این چند سال با سیاستگذاریهای دولت، مدیریت شده و چگونه از گردنههای بحران خیز عبور کردهایم.
معاون ارتباطات و اطلاعرسانی دفتر رئیسجمهوری
روز گــــذشته، رئیس جمهوری روحــــــانی از استانداران و البته از تمام ارکان دولت خواست تا «سفیران حقیقت» باشـــــــند. روحانی معتقد است که وقتی توصیف شرایط از شعارزدگیهای بدبینانه و تبلیغات خوشبینانه عبور کند و به تشریح واقعیتهای دقیق و ملموس برسد، راه برای اقناع افکار عمومی گشودهتر است. «کرونا»، آنقدر ملموس و عینی بود و خوشبختانه امکان مقایسه با جهان نیز آنقدر مهیا شد که درک شهروندان و دولت از واقعیتها بر هم منطبق شود اما تأثیر «تحریم»های یکجانبه ایالات متحده و تروریسم اقتصادی ترکیب کنونیِ کاخ سفید، پیچیدهتر از آن است که بینیاز از کارزاری آگاهیبخش بتواند مفهومی عینی و ملموس تلقی شود.
دیروز رئیس جمهوری درباره گزارهای به غایت مهم نیز سخن گفت و آن لزوم در نظر گرفتن شرایط متفاوت ایران در سال 95 با ایران 97 به این سو در قضاوت عملکرد دولت است.
رئیس جمهوری روحانی بسان هر سیاستمدار عملگرای دیگری، برنامه خود را برای اداره کشور، بر اساس واقعیتهای غیرقابل انکار ایران 95، واقعیت کشوری با رشد اقتصادی خیرهکننده، تورمی تکرقمی و چشمانداز اقتصادی روشن حاصل از برجام، پایهریزی کرد.
نگاه رئیسجمهور و اهداف او در ابتدای سال 96، مبتنی بر ظرفیتهای عینی ایران 95 است، نگاهی توسعهمحور که در پی گشایش افقهای تازه در سپهر سیاست، فرهنگ و اقتصاد ایران است. شدت رویکرد خصمانه و ایرانستیز دولت ایالات متحده نه تنها برای ایران که برای جهان نیز خارج از تصور بود.
این رویکرد خصمانه با هدف تسلیم ایران و مستقل از اینکه چه دولتی در تهران بر سر کار باشد اعمال شد و طبیعی است که در این وضعیت هر دولتی در جمهوری اسلامی ایران، اهداف و برنامههای خود را بر اساس این کارزار فشار حداکثری، بازطراحی کند و ایستادگی و تابآوری را راهبرد خود بداند. قضاوت روحانی یا دولت دوازدهم، زمانی منصفانه خواهد بود که تفاوت ایران 95 با سالهای پسیناش لحاظ شود چراکه ما با دو وضعیت دگرگون شده و طبعاً با دو شیوه حکمرانی متفاوت روبهرو خواهیم بود.
نیاز است تا در کارزاری آگاهیبخش، دشواری اداره کشور در زمستان 96 به این سو، با بیان دقیق واقعیتها به شهروندان توضیح داده شود. برای آنکه تبعات جنگ اقتصادی ایالات متحده هم مانند مخاطرات کرونا، قابل درک و ملموس باشد میبایست با آگاهیبخشی منطبق بر منافع کشور، شهروندان و انتظارات آنان را در فراز سخت ایستادگی و پایداری در برابر رویکرد خصمانه دولت ترامپ آماده کرد.
شایسته است همگان به روشنی دریابند که رفتار قاعدهمند ایران چگونه با یکجانبهگرایی واشنگتن رو در رو شد. شایسته است یادآوری شود که چه تعداد از بحرانها و رخدادهای شگفت این چند سال با سیاستگذاریهای دولت، مدیریت شده و چگونه از گردنههای بحران خیز عبور کردهایم.
شورای شهر پنجم و مشارکت شهروندان و سازمانهای مردمنهاد
زهرا نژادبهرام
رئیس کمیته شهرسازی شورای اسلامی شهر تهران
پیشرفت روزافزون جـــوامع، معنـــــای مشارکت را به تمامی عرصههـــای زنـــدگی اجتماعی بسط داده است و مشارکت در جامعه باز براساس تصمیمات شخصی آگاهانه و داوطلبانه صــــورت میگیـــــرد. بسیاری از محققان، مشارکت را ابزاری برای دستیابی به سایر اهداف میدانند. اگر بخواهیم از مفاهیم ارسطویی استفاده کنیم میتوانیم بگوییم شهروندان میتوانند با شرکت و اظهارنظر درخصوص مسائل مربوط به جامعه، قابلیتهای خود را بالفعل نمایند یا اینکه مشارکت میتواند ابزاری باشد که شهروندان به واسطه آن به اهداف خود دست یابند و ...
برای حصول به اهداف موردنظر، شهروندان باید مشارکت داشته باشند. از جمله اهداف مورد نظر برای مشارکت شهروندان در امور شهری، خلق فضاهایی هرچه مطلوبتر و پایدارتر برای ساکنان محلی است. مشارکت در نظریات امروز و دستورالعملهای جهانی یکی از اصلیترین و مقبولترین راهبردها برای نیل به حداکثر مطلوبیت و پایداری شهری است.
باوجود اینکه بسیاری از مدیران و تصمیمگیران؛ در سطح نظری برای مشارکت شهروندان در برنامهریزی و مدیریت شهر اهمیت زیادی قائل میشوند اما در کشور ما، بهلحاظ عملی و عینی شواهد کمی نسبت به مشارکت شهری به چشم میآید. بعضی از دلایل عدم تحقق واقعی مشارکت و تکرار آن به دفعات در موضوعات مختلف، این است که انتظارات مختلفی از پیامد مشارکت در بین گروههای ذینفع و ذی نفوذ وجود دارد یا اینکه برخی از صاحبنظران معتقدند مشارکت اجتماعی بهدلایل گوناگون تاریخی و فرهنگی در ایران، دارای تناقضی ریشهدار است. از نگاه آنان ایرانیان در عرصههای غیررسمی (نظیر مراسمهای مذهبی و ملی) سخت مشارکتجو هستند، اما در قالب گروههای جدید مثل تشکلهای مدنی یا فعالیتهای مدنی کمتر مشارکت جو میباشند. این نکته معنای فنی و تخصصی مشارکت اجتماعی را با خصایص هدفمند بودن، آزادی انتخاب و... پیچیده میسازد و نشانگر پیششرطها و الزامات خاصی است که در برنامهریزی و طراحی الگوهای مشارکتی در حوزههای اجتماعی، سیاسی، مدیریتی باید شناسایی و مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، یافتههای بعضی پژوهشها در کشور درباره اهمیت تصور و تلقیها از مشارکت نشان میدهد، مشارکت از مزایای نمادینی برخوردار است که میتواند از بعد ابزاری و عملی آن (نیل به سایر اهداف) مهمتر باشد. دادهها و نتایج حاصل از این پژوهشها حاکی از آن است مشارکت فینفسه شاید به اندازه احساس شهروندان در مورد توانایی آنها برای مشارکت و احساس نفوذ بر تصمیمها مهم نباشد. بنابراین، دیدگاه شهروندان بیشتر تحت تأثیر تصور آنها از شرایط نهادی است که مشارکت در آن روی میدهد تا اینکه به مشارکت شخصی آنها ارتباط داشته باشد. «باور به اینکه شهروندان میتوانند اظهارنظر کنند» نکته قابل تأملی است که با توجه به موارد ذکر شده باید مورد بررسی قرار گیرد. این مهم با شروع دوره پنجم شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش؛ و ضرورت جلب مشارکت واقعی و منسجم شهروندان تهرانی و سازمانهای مردمنهاد در رابطه با موضوعات و تصمیمگیریهای مختلف در دستور کار اعضای شورا و مدیریت شهری قرار گرفت. از جمله مصادیق این موضوع میتوان به مراسم افتتاح زیرگذر استاد معین در اواخر سال گذشته اشاره کرد. در این مراسم که با حضور شهردار و اعضای شورای شهر تهران انجام شد، انتقاد شهروندان تهرانی با توجه به ضرورت این مهم که «شهروندان میتوانند و باید اظهارنظر کنند» بهگوش مدیریت شهری رسید. این اعتراض شهروندان بعضی محلات پیرامون این پروژه سبب شد تا موضوع مجدداً مورد بررسی قرار گیرد و ابعاد مختلف آن به بحث گذاشته شود تا پاسخی مناسب به نیاز مطالبه گران ارائه شود.
همچنین در تجربه دیگری، مردم ساکن و مالک در اراضی پیرامون «طرح موسوم به ساماندهی پردیس مرکزی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران» که بیش از دو دهه از «فریز شدن» املاک ایشان بهدلیل این طرح میگذرد، در جلسات بررسی مجدد این طرح در کمیته شهرسازی شورای اسلامی شهر تهران حضور پیدا کرده و به همراه نمایندگان تشکلهای دانشجویی علمی و صنفی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران به بیان نظرات انتقادی خود پرداختند. این بیان صریح نظرات فنی و تخصصی مردم که شامل دغدغههای فرهنگی-اجتماعی، کالبدی-فضایی، زیست محیطی و اقتصادی ساکنان این محلات میشد سبب گردید که با همراهی شورای اسلامی شهر تهران و مدیریت شهری، روند بررسی، اعلام و بازنگری در این طرح در دستورکار شورای عالی شهرسازی و معماری ایران قرار گرفته و رویکرد ساماندهی این طرح که در مصوبه هیأت دولت مد نظر بود مجدداً مورد تأیید قرار گیرد. این تجربه همکاری و همفکری با مردم در پروژههای توسعهای دولتی و عمومی در خصوص طرح توسعه دانشگاه علامهطباطبایی و دانشگاه الزهرا نیز تکرار شد که تاکنون نیز ادامهدار است.
درهمین راستا در خصوص مناسبسازی معابر شهری و افتتاح ایستگاههای مترو و ایستگاههای اتوبوس این طرحها سریع مورد توجه نهادهای مدنی معلولین قرار گرفت و منجر به توقف افتتاح ایستگاههای بدون مناسبسازی و عدم رونمایی از طرحهایی بدون این امکان شد .
درهمین ارتباط مشارکت شهروندان در امر مطالبه گری و پاسخگیری در خیابان بهار جنب دو بیمارستان عرفان نیایش و امید است که آنها با ایجاد گروهی متشکل از نمایندگان با حضور شهردار منطقه و مدیران ناحیه توانستند برای رفع مشکل ترافیکی منطقه و موضوع پارکینگ مکانی مناسب برای پارک خودروهای مربوط به این بیمارستان و مراجعین آنها برای خود داشته باشند. آنها هماکنون در تلاش هستند تا دیگر مشکلات محله خود را با کمک شهردار منطقه و همکارانش مرتفع سازند. مواردی از این دست تنها نمونههایی محدود از این مطالبه گری و مشارکتجویی است اما این مهم نیازمند ساز و کاری متناسب و در عین حال دوطرفه در قالب بستری جدید نیز بود. امکاناتی چون 137 یا 1888 ظرفیتهای خوبی برای ایجاد ارتباط با شهروندان است که از گذشته در اختیار آنها بوده اما شهروندان نیازمند روشهایی دیگر نیز هستند که بتواند ساختار مشارکتجویانه آنها را بیشتر فعال کند و فرصتی برای ارائه طرح و انتخاب خواستههایی فراتر از رفع مشکلات نیز داشته باشد!
از سال گذشته، کمیته شهرسازی زیر مجموعه کمیسیون شهرسازی با رویکرد اجرای طرحهای خرد در محلات شهری به خواست شهروندان محلات پیشگام طرحی بهنام کمپین «آرزوهای تهران» شد. این کمپین با هدف ایجاد ارتباطی دوسویه بین شهروندان و مدیران شهری پایتخت شکل گرفته و برای نخستینبار پنج ارگان از مجموعه مدیریت شهری را برای پیشبرد یک برنامه دور هم جمع کرده تا مشارکتی عملیاتی در شناسایی مشکلات و همفکری برای حل آنها تحقق یابد. در واقع، این کمپین قصد دارد تا با اتکا به نظرات شهروندان بویژه جوانان مدیران شهری را به سوی انتظارات و نیازهایشان در جهت تحقق بخشیدن به آنها سوق دهد.آنها با امکان ایجاد ارتباط سریع، شفاف و بیواسطه خواستهها و آرزوها و پاسخگیری از مراجع ذی صلاح در برابر برخی خواستهها و آرزوهایی که امکان تحقق آنها حداقل در کوتاه مدت وجود ندارد بستری تازه برای مشارکت را در اداره شهرشان جستوجو کردند. این امکان برای آن است که شهروندان برای بهبود زندگی و ارتقای کیفیت زیست شهری امکان شنیده شدن و پاسخ گرفتن را داشته باشند تا با برآورده ساختن آنها تهران شهری مطلوبتر برای شهروندانش شود. برای رسیدن به این هدف، سامانهای راهاندازی شده تا شهروندان از آرزوهای خود برای بهبود شهر بگویند و با همیاری یکدیگر، آرزو یا آرزوهایی را برگزینند تا مسئولان شهری آنها را برآورده کنند. این کمپین در قدم اول برای محلههای «یوسفآباد» و «امیرآباد» اجرایی شد و سپس قرار است برای سایر محلات شهر تهران نیز انجام شود. برنامهریزی مشارکتی نیز که در برنامه سوم توسعه در شورای پنجم مورد استفاده قرار گرفت از دیگر راهبردهایی بود که توانست با کمک ظرفیتهای محلی برنامهریز از پایین را به نوعی به تجربه در بیاورد؛ برنامهریزی که بر طبق آن مناطق و نواحی و شورایاریها درگیر وارد امر برنامهریزی شدند و سندی پویا برای پنج سال آتی تهران تدارک دیدند. برنامه پنج ساله سوم که در نوع خود راهبردی نوین برای برنامه ریزی است بستری برای توسعه مشارکتهای شهروندی میباشد اما هنوز نیازمند گامهای بلند دیگری نیز هست!
از دیگر عرصههایی که برای طراحی و اجرای فرآیندهای نظاممند بهرهگیری از نظرات مردم و شهروندان مورد توجه قرار گرفت، میتوان به تدوین دستورالعمل اجرای پروژههای کوچک مقیاس در بافت فرسوده شهر تهران اشاره کرد. با پیگیری اعضای شورای شهر تهران و اختصاص بیست هزار میلیارد ریال از سوی شهرداری جهت اجرای پروژههای کوچک مقیاس و زودبازده بهسازی محیطی در محلههای شهر بویژه در بافت فرسوده و مسألهدار شهر تهران، مقرر شد این بودجه از طریق فرآیندی مشخص به هر یک از محلات هدف اختصاص یابد. برای تدوین این فرآیند و دستورالعمل، جلسات متعددی در کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر و با حضور گروههای ذینفع و ذینفوذ مختلف از جمله سازمانهای مردم نهاد برگزار گردید. نتیجه این جلسات چنین شد که اختصاص بودجه فوقالذکر جهت اجرایی شدن پروژههای موردنظر با کسب نظر از مردم محلات، شورایاریها و سمنهای واقع در هر محله و شهروندان و دیگر ابزارهای امکان پذیر نظیر کمپین آرزوهای تهران صورت گرفته تا بدین ترتیب، اثرگذاری این پروژهها در ارتقای کیفیت زندگی مردم و نیز بهبود فضاهای عمومی محلات بیش از پیش شود.
با عنایت به تجارب محدود و سابقه مشارکت محدود مردم در عرصه برنامهریزی و طراحی شهری در ایران سعی شده تا حد ممکن این مشارکت نه فقط در پروندهها و موضوعات موردی، بلکه بهصورت یکی از مراحل فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری مورد توجه قرار گیرد. همچنین تاکنون، بهدنبال آن بودهایم که از نظرات راهگشا و مشارکت همه اقشار جامعه بهره برده و چنین نباشد که بعضی گروههای اجتماعی در فرآیند برنامهریزی و مدیریت شهر حذف شوند. به همین سبب است که در «ستاد مناسبسازی فضاهای شهری تهران» بهصورت دائمی نمایندگان سمنهای مرتبط با توانیابان و معلولان حضور داشته و به ما در تصمیمگیریها کمک میکنند. حتی در افتتاح و بهرهبرداری از عرصهها، ابنیه و معابر شهری مناسبسازی شده از حضور آنها و نظارت ایشان کمک گرفته شده تا شهر تهران پذیرای حضور و فعالیت همه اقشار جامعه باشد. مشارکت واقعی عموم شهروندان کمک میکند تا مردم حس کنند که بهطور واقعی در تصمیمگیریها حضور دارند و اعتماد فی مابین آنها ومدیریت شهری ارتقا یابد.
رئیس کمیته شهرسازی شورای اسلامی شهر تهران
پیشرفت روزافزون جـــوامع، معنـــــای مشارکت را به تمامی عرصههـــای زنـــدگی اجتماعی بسط داده است و مشارکت در جامعه باز براساس تصمیمات شخصی آگاهانه و داوطلبانه صــــورت میگیـــــرد. بسیاری از محققان، مشارکت را ابزاری برای دستیابی به سایر اهداف میدانند. اگر بخواهیم از مفاهیم ارسطویی استفاده کنیم میتوانیم بگوییم شهروندان میتوانند با شرکت و اظهارنظر درخصوص مسائل مربوط به جامعه، قابلیتهای خود را بالفعل نمایند یا اینکه مشارکت میتواند ابزاری باشد که شهروندان به واسطه آن به اهداف خود دست یابند و ...
برای حصول به اهداف موردنظر، شهروندان باید مشارکت داشته باشند. از جمله اهداف مورد نظر برای مشارکت شهروندان در امور شهری، خلق فضاهایی هرچه مطلوبتر و پایدارتر برای ساکنان محلی است. مشارکت در نظریات امروز و دستورالعملهای جهانی یکی از اصلیترین و مقبولترین راهبردها برای نیل به حداکثر مطلوبیت و پایداری شهری است.
باوجود اینکه بسیاری از مدیران و تصمیمگیران؛ در سطح نظری برای مشارکت شهروندان در برنامهریزی و مدیریت شهر اهمیت زیادی قائل میشوند اما در کشور ما، بهلحاظ عملی و عینی شواهد کمی نسبت به مشارکت شهری به چشم میآید. بعضی از دلایل عدم تحقق واقعی مشارکت و تکرار آن به دفعات در موضوعات مختلف، این است که انتظارات مختلفی از پیامد مشارکت در بین گروههای ذینفع و ذی نفوذ وجود دارد یا اینکه برخی از صاحبنظران معتقدند مشارکت اجتماعی بهدلایل گوناگون تاریخی و فرهنگی در ایران، دارای تناقضی ریشهدار است. از نگاه آنان ایرانیان در عرصههای غیررسمی (نظیر مراسمهای مذهبی و ملی) سخت مشارکتجو هستند، اما در قالب گروههای جدید مثل تشکلهای مدنی یا فعالیتهای مدنی کمتر مشارکت جو میباشند. این نکته معنای فنی و تخصصی مشارکت اجتماعی را با خصایص هدفمند بودن، آزادی انتخاب و... پیچیده میسازد و نشانگر پیششرطها و الزامات خاصی است که در برنامهریزی و طراحی الگوهای مشارکتی در حوزههای اجتماعی، سیاسی، مدیریتی باید شناسایی و مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، یافتههای بعضی پژوهشها در کشور درباره اهمیت تصور و تلقیها از مشارکت نشان میدهد، مشارکت از مزایای نمادینی برخوردار است که میتواند از بعد ابزاری و عملی آن (نیل به سایر اهداف) مهمتر باشد. دادهها و نتایج حاصل از این پژوهشها حاکی از آن است مشارکت فینفسه شاید به اندازه احساس شهروندان در مورد توانایی آنها برای مشارکت و احساس نفوذ بر تصمیمها مهم نباشد. بنابراین، دیدگاه شهروندان بیشتر تحت تأثیر تصور آنها از شرایط نهادی است که مشارکت در آن روی میدهد تا اینکه به مشارکت شخصی آنها ارتباط داشته باشد. «باور به اینکه شهروندان میتوانند اظهارنظر کنند» نکته قابل تأملی است که با توجه به موارد ذکر شده باید مورد بررسی قرار گیرد. این مهم با شروع دوره پنجم شورای اسلامی شهر تهران، ری و تجریش؛ و ضرورت جلب مشارکت واقعی و منسجم شهروندان تهرانی و سازمانهای مردمنهاد در رابطه با موضوعات و تصمیمگیریهای مختلف در دستور کار اعضای شورا و مدیریت شهری قرار گرفت. از جمله مصادیق این موضوع میتوان به مراسم افتتاح زیرگذر استاد معین در اواخر سال گذشته اشاره کرد. در این مراسم که با حضور شهردار و اعضای شورای شهر تهران انجام شد، انتقاد شهروندان تهرانی با توجه به ضرورت این مهم که «شهروندان میتوانند و باید اظهارنظر کنند» بهگوش مدیریت شهری رسید. این اعتراض شهروندان بعضی محلات پیرامون این پروژه سبب شد تا موضوع مجدداً مورد بررسی قرار گیرد و ابعاد مختلف آن به بحث گذاشته شود تا پاسخی مناسب به نیاز مطالبه گران ارائه شود.
همچنین در تجربه دیگری، مردم ساکن و مالک در اراضی پیرامون «طرح موسوم به ساماندهی پردیس مرکزی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران» که بیش از دو دهه از «فریز شدن» املاک ایشان بهدلیل این طرح میگذرد، در جلسات بررسی مجدد این طرح در کمیته شهرسازی شورای اسلامی شهر تهران حضور پیدا کرده و به همراه نمایندگان تشکلهای دانشجویی علمی و صنفی دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران به بیان نظرات انتقادی خود پرداختند. این بیان صریح نظرات فنی و تخصصی مردم که شامل دغدغههای فرهنگی-اجتماعی، کالبدی-فضایی، زیست محیطی و اقتصادی ساکنان این محلات میشد سبب گردید که با همراهی شورای اسلامی شهر تهران و مدیریت شهری، روند بررسی، اعلام و بازنگری در این طرح در دستورکار شورای عالی شهرسازی و معماری ایران قرار گرفته و رویکرد ساماندهی این طرح که در مصوبه هیأت دولت مد نظر بود مجدداً مورد تأیید قرار گیرد. این تجربه همکاری و همفکری با مردم در پروژههای توسعهای دولتی و عمومی در خصوص طرح توسعه دانشگاه علامهطباطبایی و دانشگاه الزهرا نیز تکرار شد که تاکنون نیز ادامهدار است.
درهمین راستا در خصوص مناسبسازی معابر شهری و افتتاح ایستگاههای مترو و ایستگاههای اتوبوس این طرحها سریع مورد توجه نهادهای مدنی معلولین قرار گرفت و منجر به توقف افتتاح ایستگاههای بدون مناسبسازی و عدم رونمایی از طرحهایی بدون این امکان شد .
درهمین ارتباط مشارکت شهروندان در امر مطالبه گری و پاسخگیری در خیابان بهار جنب دو بیمارستان عرفان نیایش و امید است که آنها با ایجاد گروهی متشکل از نمایندگان با حضور شهردار منطقه و مدیران ناحیه توانستند برای رفع مشکل ترافیکی منطقه و موضوع پارکینگ مکانی مناسب برای پارک خودروهای مربوط به این بیمارستان و مراجعین آنها برای خود داشته باشند. آنها هماکنون در تلاش هستند تا دیگر مشکلات محله خود را با کمک شهردار منطقه و همکارانش مرتفع سازند. مواردی از این دست تنها نمونههایی محدود از این مطالبه گری و مشارکتجویی است اما این مهم نیازمند ساز و کاری متناسب و در عین حال دوطرفه در قالب بستری جدید نیز بود. امکاناتی چون 137 یا 1888 ظرفیتهای خوبی برای ایجاد ارتباط با شهروندان است که از گذشته در اختیار آنها بوده اما شهروندان نیازمند روشهایی دیگر نیز هستند که بتواند ساختار مشارکتجویانه آنها را بیشتر فعال کند و فرصتی برای ارائه طرح و انتخاب خواستههایی فراتر از رفع مشکلات نیز داشته باشد!
از سال گذشته، کمیته شهرسازی زیر مجموعه کمیسیون شهرسازی با رویکرد اجرای طرحهای خرد در محلات شهری به خواست شهروندان محلات پیشگام طرحی بهنام کمپین «آرزوهای تهران» شد. این کمپین با هدف ایجاد ارتباطی دوسویه بین شهروندان و مدیران شهری پایتخت شکل گرفته و برای نخستینبار پنج ارگان از مجموعه مدیریت شهری را برای پیشبرد یک برنامه دور هم جمع کرده تا مشارکتی عملیاتی در شناسایی مشکلات و همفکری برای حل آنها تحقق یابد. در واقع، این کمپین قصد دارد تا با اتکا به نظرات شهروندان بویژه جوانان مدیران شهری را به سوی انتظارات و نیازهایشان در جهت تحقق بخشیدن به آنها سوق دهد.آنها با امکان ایجاد ارتباط سریع، شفاف و بیواسطه خواستهها و آرزوها و پاسخگیری از مراجع ذی صلاح در برابر برخی خواستهها و آرزوهایی که امکان تحقق آنها حداقل در کوتاه مدت وجود ندارد بستری تازه برای مشارکت را در اداره شهرشان جستوجو کردند. این امکان برای آن است که شهروندان برای بهبود زندگی و ارتقای کیفیت زیست شهری امکان شنیده شدن و پاسخ گرفتن را داشته باشند تا با برآورده ساختن آنها تهران شهری مطلوبتر برای شهروندانش شود. برای رسیدن به این هدف، سامانهای راهاندازی شده تا شهروندان از آرزوهای خود برای بهبود شهر بگویند و با همیاری یکدیگر، آرزو یا آرزوهایی را برگزینند تا مسئولان شهری آنها را برآورده کنند. این کمپین در قدم اول برای محلههای «یوسفآباد» و «امیرآباد» اجرایی شد و سپس قرار است برای سایر محلات شهر تهران نیز انجام شود. برنامهریزی مشارکتی نیز که در برنامه سوم توسعه در شورای پنجم مورد استفاده قرار گرفت از دیگر راهبردهایی بود که توانست با کمک ظرفیتهای محلی برنامهریز از پایین را به نوعی به تجربه در بیاورد؛ برنامهریزی که بر طبق آن مناطق و نواحی و شورایاریها درگیر وارد امر برنامهریزی شدند و سندی پویا برای پنج سال آتی تهران تدارک دیدند. برنامه پنج ساله سوم که در نوع خود راهبردی نوین برای برنامه ریزی است بستری برای توسعه مشارکتهای شهروندی میباشد اما هنوز نیازمند گامهای بلند دیگری نیز هست!
از دیگر عرصههایی که برای طراحی و اجرای فرآیندهای نظاممند بهرهگیری از نظرات مردم و شهروندان مورد توجه قرار گرفت، میتوان به تدوین دستورالعمل اجرای پروژههای کوچک مقیاس در بافت فرسوده شهر تهران اشاره کرد. با پیگیری اعضای شورای شهر تهران و اختصاص بیست هزار میلیارد ریال از سوی شهرداری جهت اجرای پروژههای کوچک مقیاس و زودبازده بهسازی محیطی در محلههای شهر بویژه در بافت فرسوده و مسألهدار شهر تهران، مقرر شد این بودجه از طریق فرآیندی مشخص به هر یک از محلات هدف اختصاص یابد. برای تدوین این فرآیند و دستورالعمل، جلسات متعددی در کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر و با حضور گروههای ذینفع و ذینفوذ مختلف از جمله سازمانهای مردم نهاد برگزار گردید. نتیجه این جلسات چنین شد که اختصاص بودجه فوقالذکر جهت اجرایی شدن پروژههای موردنظر با کسب نظر از مردم محلات، شورایاریها و سمنهای واقع در هر محله و شهروندان و دیگر ابزارهای امکان پذیر نظیر کمپین آرزوهای تهران صورت گرفته تا بدین ترتیب، اثرگذاری این پروژهها در ارتقای کیفیت زندگی مردم و نیز بهبود فضاهای عمومی محلات بیش از پیش شود.
با عنایت به تجارب محدود و سابقه مشارکت محدود مردم در عرصه برنامهریزی و طراحی شهری در ایران سعی شده تا حد ممکن این مشارکت نه فقط در پروندهها و موضوعات موردی، بلکه بهصورت یکی از مراحل فرآیند تصمیمسازی و تصمیمگیری مورد توجه قرار گیرد. همچنین تاکنون، بهدنبال آن بودهایم که از نظرات راهگشا و مشارکت همه اقشار جامعه بهره برده و چنین نباشد که بعضی گروههای اجتماعی در فرآیند برنامهریزی و مدیریت شهر حذف شوند. به همین سبب است که در «ستاد مناسبسازی فضاهای شهری تهران» بهصورت دائمی نمایندگان سمنهای مرتبط با توانیابان و معلولان حضور داشته و به ما در تصمیمگیریها کمک میکنند. حتی در افتتاح و بهرهبرداری از عرصهها، ابنیه و معابر شهری مناسبسازی شده از حضور آنها و نظارت ایشان کمک گرفته شده تا شهر تهران پذیرای حضور و فعالیت همه اقشار جامعه باشد. مشارکت واقعی عموم شهروندان کمک میکند تا مردم حس کنند که بهطور واقعی در تصمیمگیریها حضور دارند و اعتماد فی مابین آنها ومدیریت شهری ارتقا یابد.
برنگرداندن ارز و ضرورت طرح همه مسائل
حسین سلاح ورزی
نایب رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران
قبول کنیم که دولت و بنگاهها و شهروندان در وسط یک گرداب سخت بهنام تحریم اقتصادی گرفتار شدهاند و پیامدهای آن شرایط را بهگونهای کرده که هر رخداد، تصمیم و گفتار خارج از عرف و قاعده، هرسه این نهادها (دولت و بنگاهها و شهروندان) را در بدترین وضعیت قرار خواهد داد. این روزهای سخت و عجیب استیلا یافته بر زندگی و کسب و کار ایرانیان، جز با سازگاری، همدلی و همبستگی واقعی سپری نخواهد شد. مسائل اقتصادی بدون چون وچرا در کانون گرداب افتاده و در این روزگار نهاد دولت که زیر بار تحریم و فشار کرونا و از آن مهمتر انتقادهای بعضاً غیر منصفانه قراردارد، نمیداند بهترین کار کدام است. اما درچنین گرداب مهیبی، سازمانها و دستگاههای دولتی برای رهایی خود رفتار جزیرهای را به مثابه راهبرد برگزیده و از همین دریچه به همه مسائل نگاه میکنند؛ این نوع نگاه باعث شده فشارها بر بخشهای مختلف بیشتر شود.
بهطور مثال بانک مرکزی که مسئولیت و وظیفه دشوار سیاستگذاری ارزی را بر دوش دارد از سوی همه گروهها و جریانها زیر فشار است که چرا قیمت دلار روندی فزآینده دارد. بدیهی است که بانک مرکزی با دستهای خالی و کمبود جدی ارز نمیتواند التهابهای بازار را مدیریت کند. اما مدیران محترم بانک مرکزی به جای اینکه همه مسائل و گرفتاریهای کمبود عرضه ارز را بیان کنند، برنگرداندن ارز از سوی صادرکنندگان را درکانون توجه شهروندان و مدیران سیاسی قرار دادهاند که به نظر میرسد پیامدهای بدی دارد و میتواند به مقوله صادرات که نیاز ضروری ایران امروز است، آسیب برساند.
بانک مرکزی حق دارد هرراه قانونی برای بازگشت ارز حاصل از صادرات را انجام دهد اما باید توجه داشت که وقتی قیمت هردلار دربازار آزاد با قیمت هر دلار در سامانه نیما، امروز ۴ تیر ماه تفاوت حدود ۲۵ درصدی را نشان میدهد، چرا باید صادرکننده این رقم را از دست بدهد و سراغ سامانه نیما برود؟
از سوی دیگر برای شفافسازی کامل باید آماری دقیق و بهنگام از ریز جزئیات صادرات به تفکیک انواع کالاها از سوی گمرک ارائه گردد تا معلوم شود سهم شرکتهای بزرگ دولتی و خصولتی و سهم صادرکنندگان بخش خصوصی از ارزبرگشت داده نشده چقدر است تا داوریها نسبت به صادرکنندگان در میان شهروندان عادلانه و منصفانه باشد.
براساس آمارهای غیررسمی دراین سالهای اخیر بویژه از بهار 97 برشمار صادرکنندگان تازه وارد بازار شده بشدت افزوده شده است و باید این تفکیک نیز صورت پذیرد که کدام صادرکننده واقعی است و کدام گروه در زمره تازه واردان هستند.
علاوه برنکات یاد شده باید توجه داشته باشیم در شرایط تحریم سخت، صادرکنندگان ایرانی نیز گرفتار شدهاند و برگرداندن ارز بسادگی سالهای قبل از تحریم نیست. صادرکنندگان اصیل و قدیمی میخواهند برای همیشه فعالیت کنند و این راهبرد یکبار مصرف از سوی افراد دیگری صورت میپذیرد. انداختن توپ افزایش نرخ تبدیل دلار به ریال ایران به زمین صادرکنندگان اصیل و با سابقه ممکن است اصل صادرات را مخدوش و راه را برای فرصت طلبها و موج سواران بازکند.
پیشنهاد مشخص این است که دولت محترم اولاً جزئیات صادرات را به تفکیک کالایی فاش کند و دوماً به طور دقیق بگوید کدام بخش از صادرکنندگان ارز را برنگرداندهاند و سوماً دلایل را بشنود وسپس برپایه همه واقعیتها عمل کند.
درصورتی که همه مسائل، دشواریها و تفکیکهای مطرح شده بر اساس این نوشته استخراج و انجام شد و بازهم شاهد این بودیم که شماری از صادرکنندگان با راهبرد و نیتی غیر از ادامه فعالیت و با هدف خارج کردن ارز از کشور اقدام میکنند، حق دولت است که با انتقاد و گلایه برخورد کند.
صادرکنندگان اصیل و با سابقه نیز بدون تردید با درک وضعیت فوقالعاده کشور همه نیرو و توان کارشناسی وتخصصی خود را برای برگرداندن سریعتر ارز حاصل از صادرات به کشور به کار خواهند بست.
نایب رئیس اتاق بازرگانی، صنایع و معادن و کشاورزی ایران
قبول کنیم که دولت و بنگاهها و شهروندان در وسط یک گرداب سخت بهنام تحریم اقتصادی گرفتار شدهاند و پیامدهای آن شرایط را بهگونهای کرده که هر رخداد، تصمیم و گفتار خارج از عرف و قاعده، هرسه این نهادها (دولت و بنگاهها و شهروندان) را در بدترین وضعیت قرار خواهد داد. این روزهای سخت و عجیب استیلا یافته بر زندگی و کسب و کار ایرانیان، جز با سازگاری، همدلی و همبستگی واقعی سپری نخواهد شد. مسائل اقتصادی بدون چون وچرا در کانون گرداب افتاده و در این روزگار نهاد دولت که زیر بار تحریم و فشار کرونا و از آن مهمتر انتقادهای بعضاً غیر منصفانه قراردارد، نمیداند بهترین کار کدام است. اما درچنین گرداب مهیبی، سازمانها و دستگاههای دولتی برای رهایی خود رفتار جزیرهای را به مثابه راهبرد برگزیده و از همین دریچه به همه مسائل نگاه میکنند؛ این نوع نگاه باعث شده فشارها بر بخشهای مختلف بیشتر شود.
بهطور مثال بانک مرکزی که مسئولیت و وظیفه دشوار سیاستگذاری ارزی را بر دوش دارد از سوی همه گروهها و جریانها زیر فشار است که چرا قیمت دلار روندی فزآینده دارد. بدیهی است که بانک مرکزی با دستهای خالی و کمبود جدی ارز نمیتواند التهابهای بازار را مدیریت کند. اما مدیران محترم بانک مرکزی به جای اینکه همه مسائل و گرفتاریهای کمبود عرضه ارز را بیان کنند، برنگرداندن ارز از سوی صادرکنندگان را درکانون توجه شهروندان و مدیران سیاسی قرار دادهاند که به نظر میرسد پیامدهای بدی دارد و میتواند به مقوله صادرات که نیاز ضروری ایران امروز است، آسیب برساند.
بانک مرکزی حق دارد هرراه قانونی برای بازگشت ارز حاصل از صادرات را انجام دهد اما باید توجه داشت که وقتی قیمت هردلار دربازار آزاد با قیمت هر دلار در سامانه نیما، امروز ۴ تیر ماه تفاوت حدود ۲۵ درصدی را نشان میدهد، چرا باید صادرکننده این رقم را از دست بدهد و سراغ سامانه نیما برود؟
از سوی دیگر برای شفافسازی کامل باید آماری دقیق و بهنگام از ریز جزئیات صادرات به تفکیک انواع کالاها از سوی گمرک ارائه گردد تا معلوم شود سهم شرکتهای بزرگ دولتی و خصولتی و سهم صادرکنندگان بخش خصوصی از ارزبرگشت داده نشده چقدر است تا داوریها نسبت به صادرکنندگان در میان شهروندان عادلانه و منصفانه باشد.
براساس آمارهای غیررسمی دراین سالهای اخیر بویژه از بهار 97 برشمار صادرکنندگان تازه وارد بازار شده بشدت افزوده شده است و باید این تفکیک نیز صورت پذیرد که کدام صادرکننده واقعی است و کدام گروه در زمره تازه واردان هستند.
علاوه برنکات یاد شده باید توجه داشته باشیم در شرایط تحریم سخت، صادرکنندگان ایرانی نیز گرفتار شدهاند و برگرداندن ارز بسادگی سالهای قبل از تحریم نیست. صادرکنندگان اصیل و قدیمی میخواهند برای همیشه فعالیت کنند و این راهبرد یکبار مصرف از سوی افراد دیگری صورت میپذیرد. انداختن توپ افزایش نرخ تبدیل دلار به ریال ایران به زمین صادرکنندگان اصیل و با سابقه ممکن است اصل صادرات را مخدوش و راه را برای فرصت طلبها و موج سواران بازکند.
پیشنهاد مشخص این است که دولت محترم اولاً جزئیات صادرات را به تفکیک کالایی فاش کند و دوماً به طور دقیق بگوید کدام بخش از صادرکنندگان ارز را برنگرداندهاند و سوماً دلایل را بشنود وسپس برپایه همه واقعیتها عمل کند.
درصورتی که همه مسائل، دشواریها و تفکیکهای مطرح شده بر اساس این نوشته استخراج و انجام شد و بازهم شاهد این بودیم که شماری از صادرکنندگان با راهبرد و نیتی غیر از ادامه فعالیت و با هدف خارج کردن ارز از کشور اقدام میکنند، حق دولت است که با انتقاد و گلایه برخورد کند.
صادرکنندگان اصیل و با سابقه نیز بدون تردید با درک وضعیت فوقالعاده کشور همه نیرو و توان کارشناسی وتخصصی خود را برای برگرداندن سریعتر ارز حاصل از صادرات به کشور به کار خواهند بست.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
-
اتهام نزنید، مستند حرف بزنید
-
به مردم بگویید چه کردهایم
-
کرونا سایه به سایه با شهروندان پایتخت
-
10 چالش پیش روی ترامپ
-
دورهمی معتادان بدون فاصلهگذاری اجتماعی!
-
تب خرید تبسنج
-
پشت پرده بازنگرداندن ارز به کشور
-
دوباره فوتبال دوباره زندگی
-
فراموشی مساوی با حذف است
-
چرا روحانی میگوید واقعیتها را به مردم بگوییم
-
شورای شهر پنجم و مشارکت شهروندان و سازمانهای مردمنهاد
-
برنگرداندن ارز و ضرورت طرح همه مسائل
اخبارایران آنلاین