زمینه ها و ضرورت های تشکیل جهاد سازندگی در گفت و گو با عبدالله فاتحی، از جهادگران نسل اول
جهاد سازندگی ، نیروی چهارم دفاع مقدس
مرجان قندی
خبرنگار
واژه «جهاد» بعد از انقلاب با کلمه «سازندگی» نیز قرین و همراه شد تا یکی از اهداف انقلاب اسلامی پس از پیروزی با جدیتی جهادی و صداقتی مؤمنانه دنبال و از این پس بعد تازهای یابد که مترادف با آبادانی و محرومیت زدایی است. از اینرو شاید نتوان ایده تأسیس «جهاد سازندگی» را به فرد خاصی نسبت داد. چراکه از همان صبح پیروزی انقلاب، اعزام به مناطق محروم بهمنظور همسانسازی استانداردهای زندگی در سرتاسر کشور به نحوی خودجوش و فراگیرآغاز شد و فرمان امام خمینی(ره) در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ مبنی بر تشکیل «جهاد سازندگی» اقدامی مؤثر درجهت سامانیابی این حرکت خودجوش درچارچوب نهادی مردمی و پویا بود که خیزش سازندگی را تبدیل به جریانی مستمر، قانونی و پایدار کرد تا با توجه به اولویتها، اقدامات وسیع و سریع در راستای محرومیتزدایی با فراهم آمدن نهضتی همهجانبه برای مبارزه با فقر و محرومیت به جا مانده از رژیم گذشته به وجود آید. اقدامی که از ابتدا با خلوص نیت و بلند طبعی همراه بود. با آغازجنگ تحمیلی مدیران جهادسازندگی با این تحلیل که توسعه و آبادانی بدون برقراری آرامش و امنیت یکپارچه کشور امکان نداشته و لازمه هر کار عمرانی ابتدا رفع اشغال و پایان دادن به آتش جنگ است، اولویت خود را دفاع از مرزهای ملی و دفع شردشمن اعلام و به موازات سایر ارگانهای درگیر در جنگ به خلق حماسههای جاوید نائل آمدند. تا آنجا که با ایجاد هزاران کیلومتر خاکریز زیر آتش دشمن، احداث دهها پل ارتباطی در مناطق حساس و اختراع و ابداع دهها وسیله مؤثر و کارساز دیگر در کنار ارتش، سپاه و بسیج، ضلع چهارم دفاع مقدس را شکل داده و از سوی امام خمینی(ره) به سنگرسازان بیسنگر ملقب شد. در سالروز تأسیس جهاد سازندگی به سراغ یکی از پیشکسوتان این نهاد مردمی رفتیم تا برایمان از نحوه تأسیس و عملکرد جهاد در سالهای اولیه دفاع مقدس روایت کند. مهندس عبدالله فاتحی از اولینهای جهاد است که موفق به تألیف مجموعه پنج جلدی «جهاد سازندگی» شامل عملکرد و فعالیتهای جهاد در دوران دفاع مقدس است.
حرکت جهاد سازندگی با چه رویکردی آغازشد؟
انقلاب که پیروز شد اولین چیزی که ذهن همراهان انقلاب را بهخود مشغول کرده بود جبران عقب ماندگیهای مناطق محروم بود. بر این اساس من نیز درهمراهی با موج ایجاد شده و بههمراه بچههای مسجد محل، بعد از شناسایی منطقهای در نزدیکی بندر دیلم و گناوه به آنجا رفتیم و شروع به اقدامات عمرانی کردیم. شبها در مسجد روستا میخوابیدیم و روز برای مردم آنجا کار میکردیم. البته با دشمنی گروههای خلقی هم روبهرو بودیم. حتی یکی از بچهها که کارهای برقرسانی را انجام میداد، همانجا شهید شد. آن موقع محرومیت خیلی زیاد بود اما امروزهمان روستا به یک شهر تبدیل شده است.
جهاد با چه تحلیلی کنار نیروهای نظامی در مناطق آشوب زده حاضر میشد؟
درجریان ناآرامیهای مناطق کردنشین و ترکمن صحرا، نیروهای جهاد با حضوری پرتوان و باانگیزه بهرغم مخاطرات و محدودیتهای بسیار بهکارهای عمرانی مشغول بودند. دلیل آن هم در وهله اول رسالتی بود که درقبال مناطق محروم بردوش داشتند. ازسوی دیگر فقر عاملی برای پنهان شدن گروهکها در میان مردم و گسترش دامنه ناآرامیها بود. براین اساس جهادگران با قبول خطر به یاری مردم و پاسداران امنیت شتافته و با تقدیم شهدا و مجروحان بسیار به اهالی نشان دادند که دوست واقعی آنان چه کسانی هستند و زمینه طرد نفرات گروهکها از میان مردم را فراهم آوردند. در این مقطع صحنههای بدیعی از ایثار و مردم دوستی جهادگران به وجود آمد که جا دارد با جزئیات برای آیندگان روایت شود. در مأموریتی به سقز یادم میآید شهر خیلی کوچک بود و یک خیابان بیشتر نداشت. شبها ناامن بود و نیروهای ضد انقلاب از دو طرف ما را میزدند.با وجود این بچههای جهاد درخواستشان این بود که در منطقه بمانند و کارهای عمرانی را به سرانجام برسانند.
آیا خود جهاد اقدام به جمعآوری این روایتها نکرده است؟
چرا! درگزارشهایی که از منطقه میگرفتیم این وقایع منعکس است و در واحد ثبت وقایع جنگ موجود است.
این واحد ازچه مقطعی فعال شده است؟
قبل از عملیات کربلای 5 ما به این فکر افتادیم که واحد سمعی بصری داشته باشیم. قبل از آن از کارهای سازندگی فیلمبرداری میکردیم وچندین گروه بودند که به مناطق اعزام میشدند. در این مقطع به این نتیجه رسیدیم که یک کار حرفهای و تخصصی هم در حوزه ثبت وقایع جنگ انجام دهیم. پیشنهادش را به فرماندهان جنگ دادیم، آنها هم پذیرفتند و خودمان واحد ثبت وقایع جنگ را راهاندازی کردیم.
با چه کسانی؟
بیشتر بچههای فرهنگی جهاد بودند. افرادی مثل آقایان حمید دعایی، تکلو، نواب، اصغری، منوچهر باقری، محمد حسینی و... آقای آوینی. از آن موقع اطلاعات بسیار ارزشمندی باقی مانده است. این اسناد هم تصویری و هم صوتی است. چند نفر از نیروهای ثبت وقایع هم شهید شدند. مثل شهید حسن همتی، بعد از آن اولین مرکز اسناد مهندسی جنگ را در سال 68-67 راهاندازی کردیم. یک مرکز غنی از اسناد و مدارک که از کل قرارگاهها، گردانها و مناطق جنگی که از میان آنها تاکنون کتابهای متعددی تألیف و منتشر شده است. در سال 68 اولین مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس را جهاد راهاندازی کرد. دو کار اساسی هم تاکنون انجام شده است که یکی از آن دو «نقش عملکرد جهاد سازندگی در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس» است که در 7 جلد آماده انتشار است.
این مجموعه هنوز منتشر نشده؟
نه! اما خلاصه شده آن در 5جلد انتشار یافته و بیش از 23 جلد کتاب اسناد بهصورت فایل دیجیتالی آرشیوی غنی شامل؛ اسناد و مکتوبات که در ارتباط با نقش و عملکرد جهاد در مقاطع مختلف از 12 بهمن روز ورود امام خمینی(ره) به کشور تا زمانی که فعالیتهای جهادی در نخستوزیری در دوران دولت موقت شکل میگیرد و پس از آن است.
آیا آن زمان اختلافی میان نیروهای جهاد و دولت موقت نبود؟
چرا! یعنی همان زمان که آقای بنی اسدی از طرف دولت موقت دردفتر نخستوزیری جهاد سازندگی راه انداخته بود، یک جهادسازندگی هم بچههای جهاد در ساختمان میدان انقلاب راهاندازی کرده بودند که سردار افشار و آقای آخوندی و...آنجا بودند. تا اینکه این گزارش ها به امام میرسد و ایشان یک روز قبل از اینکه جهاد سازندگی رسماً اعلام شود، در دیداری که اقشار و صنوف مختلف با ایشان داشتند اعلام میکنند؛ در ارتباط با رفع محرومیت و مشکلات مردم در اقصی نقاط کشور فردا یک خبر مهمی منتشر خواهد شد که آن خبر تشکیل تأسیس جهاد سازندگی بود وروز 27 خرداد امام رسماً فرمان تأسیس جهاد سازندگی را صادر کردند.
ایده اولیه جهاد چگونه شکل گرفت؟
البته اینکه ایده جهاد از کجا شروع شد روایتها مختلف است. دولت موقتیها میگفتند که این ایده مال آقای بازرگان است، چون به آقای بنی اسدی مأموریت داد تا دفتری با عنوان جهاد سازندگی در نخستوزیری ایجاد کند. روایت دیگری از قول شهید بهشتی مطرح است که ایشان گفته است: «ما جهادسازندگی را در حزب جمهوری اسلامی تشکیل داده بودیم و نخستین بار ایدهاش آنجا مطرح شد» مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی هم درنشست فرماندهان جهاد در سال 96 درسالن اجلاس براین روایت تأکید کرد و گفت:«ایده تشکیل جهاد سازندگی اولین باردر حزب جمهوری اسلامی مطرح شد.» از طرف دیگر بچههای انجمن اسلامی دانشجویان هم که در ساختمان شهید رضوی میدان انقلاب مستقربودند مدعی ایده اولیه جهاد هستند. عدهای هم حضرت امام را صاحب این ایده میدانند. چرا که 3- 2 ماه قبل از پیروزی انقلاب حوالی دی ماه 57 روزنامه انگلیسی زبان اکسپرس در نوفل لوشاتو با حضرت امام دیدار و سؤالی را مطرح میکند که شما برای کشور چه برنامهای دارید؟ ایشان میفرمایند؛ ما برای کشور و مخصوصاً برای زدودن فقر و رفع محرومیت برنامههای مفصلی داریم که بعد از ورودمان به کشور اعلام میکنیم.» درهرحال بچههای جهاد در تمام ایام بعد ازپیروزی انقلاب در نقاط محروم حضور داشتند وکارهای بسیار ارزشمندی انجام دادند تا 31 شهریور 1359 که رسماً جنگ آغاز شد. دراین مقطع جهاد به دو بخش تقسیم شد.بخشی به کار سازندگی در مناطق محروم ادامه داد. بخشی هم پشتیبانی - مهندسی جنگ را راهاندازی کردند.
به غیر از رقابتهای درونی جهاد با دشمنیهایی هم روبه روبود این دشمنان شامل چه افراد و جریانهایی بودند؟
ما چند گروه مخالف و دشمن داشتیم، اولین گروه، خوانین و بازماندگان خوانین بودند که دوست نداشتند محرومیتزدایی شود. به علاوه بخشی از کارهای جهاد، کارهای فرهنگی، ترویجی و آموزشی بود که منجر به آگاهسازی مردم روستاها میشد. بهعنوان مثال وقتی جهاد نهضت سوادآموزی را در روستاها شروع کرد، خوانین به مخالفت برخاستند. تا آنجا که تعدادی از جهادگران درهمین ارتباط شهید و زخمی شدند. طیف دیگری که مخالف فعالیت جهاد سازندگی بود، افراد گروههای سیاسی بودند. گروهها در روزهای اول فعالیت جهاد سازندگی آمدند، گفتند؛ ما هم هستیم و شروع به سهم خواهی کردند. ما به آنان گفتیم؛ اگر هستید بیایید در روستاها و مناطق محروم خودتان را نشان دهید. ولی نیامدند. چون هدفشان این بود که کار سیاسی کنند، بنابراین آنها هم شدند مخالف بچههای جهاد و خیلی از بچههای جهاد را در همان روزهای اول در کردستان و سیستان بلوچستان شهید کردند.یک گروه هم خود دولتیها بودند که به ما امکانات نمیدادند. مخالف که میگویم به این معنی که همکاری نمیکردند. ما با وجود این موانع توانستیم 15 ماه و چند روز از 27 خرداد 1358 تا سی و یکم شهریور 1359 کار جهاد سازندگی را در مناطق محروم، در همه حوزهها پیش ببریم و نتایج خیلی خوبی هم به دست آوریم. تا اینکه جنگ شروع شد.
درابتدا ورود جهاد به جنگ به چه نحو بود؟
ورود بچهها به جنگ به چند روش انجام پذیرفت. در روزهای اول جنگ تعدادی از بچهها که در منطقه مشغول جهاد سازندگی بودند همانند افراد سپاه، کمیته و نیروهای مسلح اسلحه دست گرفتند، گردانهای رزمی تشکیل داده و با اسلحه به مصاف دشمن رفتند. پساز آن نیروهای جهاد ظرف دو سه روز با ماشینآلات و تجهیزات، خود را به جبههها رساندند و آنجا تشکیلات جنگ جهاد را راهاندازی کردند و کارهای بسیار ارزشمندی بویژه در روزهای اول جنگ انجام دادند که بهعنوان نمونه میتوانم به خندق دور شهر اهواز اشاره کنم. روزهای اول جنگ رعب و وحشت عجیبی میان مردم بهوجود آمده بود که از نظر روانی آثار مخربی داشت. آنجا بچههای جهاد تصمیم میگیرند خندقی دور شهر اهواز بزنند که این خندق در اسرع وقت ایجاد میشود و با بالارفتن روحیه مردم اهواز توان مقاومت آنان نیز ارتقا مییابد. پس از آن جهاد در طول هشت سال دفاع مقدس با ایجاد چندین قرارگاه درردیف سایر ارگانهای نظامی خوش درخشید و طراحی واجرای پلهای متعددی از جمله پل خیبر و بعثت که جزو ابر پروژههای جنگ بودند را آغاز کرد. همچنین توانست با ایجاد جاده وتأمین ماشینآلات وخاکریزهای طولانی برتری نیروهای خودی را به دشمن تحمیل نماید.جهاد سازندگی در طول جنگ 540هزارنیرو به جبهه اعزام کرد که از آن میان بیش از 25 هزار نفر جانباز 3 هزارو 400 نفرشهید و بیش از یک هزار نفر آزاده تقدیم کشور و انقلاب کرد.
سؤالی که با انتشار مجموعه اسناد آزادسازی خرمشهر از سوی مرکز اسناد و تحقیقات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی باردیگر مطرح شد
آیا پس از فتح خرمشهر، صلح امکانپذیر بود؟
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
آزادی خرمشهر پس از 19 ماه اشغال توسط ارتش بعث عراق، بههمراه رهایی مناطق وسیعی از سرزمینهای تحت تصرف دشمن، فصلی جدید و سرنوشت ساز در رونــد جنگ تحمیلی بشمار میرود؛ چراکه درپی کسب این پیروزی بزرگ، کشور درآستانه انتخابی مهم و راهبردی درارتباط با ادامه جنگ تا تعیین و تنبیه متجاوز و دریافت غرامت یا اعلام ختم جنگ و پذیرفتن ریسک حوادث بعد از آن قرارگرفت. موضوع حساسی که مدیریت کلان کشور را برسر یک دو راهی تاریخی قرارداد تا پس از تصمیمی سخت یکی ازآن دو گزینه را برگزیند. دراین مقطع دشمن در تجزیه کشور ناکام و با آزادی خرمشــهرجراحتی که براثر اشغال آن بر روح و غرور ملت ایران وارد شده بود، التیام یافت واین شهر تبدیل به نماد اقتدار ملی و حقارت حکومت صدام گردید. همچنین این رویداد مهم برای ایران، ثبات سیاســی و تقویت موقعیت منطقهای به ارمغان آورده و ضعفهای رژیم بعث عراق دربرابر امواج توفنده انقلاب اسلامی را نمایان ساخت. وضعیتی که موجب نگرانی دشمنان نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی بود، زیرا برخلاف تصور آنان جنگ تحمیلی نه تنها به تضعیف و فروپاشی نظام برآمده از انقلاب مردم ایران نینجامید، بلکه بالعکس موقعیت رژیم بعث عراق بهعنوان سدی در برابر گسترش نفوذ انقلاب اسلامی درمنطقه را نیز متزلزل و دورنمایی از تبدیل ایران به قدرتی منطقهای را ترسیم کرد. پارادایمی که نحوه پایــان دادن به جنگ را فراتراز مسائل و اختلافات مرزی دوکشور همسایه، از اهمیتی ویژه برخوردار مینمود. برپایه اسنادی که تاکنون در این زمینه منتشر شده، تــلاش و اقدامات همزمان عراق و حامیانش برای مقابله با برتری ایران دراین مرحله، انتخاب گزینه بهتر برای مسئولان را دشوارتر میساخت؛ زیرا آنان بدون پذیرفتن برتری ایران، برآتش بس و توقف فوری جنگ تأکید داشتند و بهدنبال پایان دادن به اختلافات و مناقشــات دو کشــور به نحوی اصولی نبودند. درچنین شرایطی ایران یا میبایست از موضع برتر، جنگ را حداقل تا مرحله برطرف کردن امکان تجاوز مجدد طرف عراقی، ادامه میداد یا از برتری خود درآن مقطع چشم پوشیده و راه حل آتش بس را میپذیرفت و ســالیان متمادی در وضعیت نه جنگ، نه صلح قرار میگرفت که دراین صورت بعدها در معرض این سؤال بود که چرا باوجود برخورداری ازموضع برتر، برتحقق خواستههایش پافشاری نکرده و جنگ را بدون استیفای حقوق ملت ایران متوقف کرده است؟ اسناد موجود در مواجهه با این پرسش که چرا پیروزی عملیات آزادسازی خرمشهر به یک راهبرد برای برقراری صلح منجرنشد؟ این منطق را پیش میکشد که اگر جنگ درآن مقطع به پایان میرســید، تضمینی برای تن دادن عراق و حامیانش به خواستههای بحق مردم ایران وجود نداشت. پاسخی که اگرچه مستند به اسناد تاکنون منتشرشده است، اما نسل بعد از جنگ را مجاب نکرده و آنان میپرسند؛ آیا ادامه جنگ پس از آزادی خرمشهر براستی امری اجتنابناپذیر بوده و راهحلی که بتوان با انتخاب آن از ادامه جنگ پرهیز نمود و در عینحال، مسیرهای احتمالی وقوع دوباره آن را مسدود وشرایط لازم برای خاتمه دادن به رویارویی نظامی را فراهم آورد، وجود نداشت؟
برای یافتن پاسخ این سؤالات و دستیابی به تحلیلی منطبق با واقعیات میدانی، بایستی به اسناد بیشتری از آن دوران دسترسی داشت و با مرور آنها به حقیقت ماجرا پیبرد. امری که با گذشت 38 سال فاصله گرفتن از این رویداد تاریخی بیش از پیش لازم و ضروری مینماید. مرکزاسناد و انتشارات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اخیراً با انتشار روزشمار آزادی خرمشهر تا حد قابل توجهی به این نیاز پاسخ داده و به نقل از سه منبع؛ نشریات(اغلب روزنامههای کثیرالانتشار داخلی و خارجی)، بولتنهای محرمانه خبرگزاری پارس (ایرنا) و گزارش راویان از جلسات سری فرماندهان عالیرتبه نظامی، اقدام به انتشار اسناد عملیات بیتالمقدس، بازتابها و پیامدهای داخلی و خارجی آن نموده است. اقدامی که لازم است با انتشار اسناد سایر دستگاهها بویژه وزارت امورخارجه نیزتکمیل شود.
نخستین محوری که در ارتباط با برقراری صلح پساز آزادی خرمشهر در اسناد این مجموعه به چشم میآید، تلاشهای سیاسی مستمر از سوی محافل بینالمللی ومنطقهای درسطوح مختلف است که بهدلیل نبود میثاقی بینالمللی همچون قطعنامه 598 بهعنوان بستری مناسب برای سامانیابی اینگونه تلاشها، مؤثر واقع نمیشوند. روندی که محمد بن یحیی وزیر امورخارجه الجزایر نیز حین سفری به ایران در چارچوب تلاش برای برقراری صلح، بهدلیل مورد اصابت قرار گرفتن هواپیمایش از سوی جنگندههای عراقی جان خود را از دست داد.
درباب امکان برقراری صلح پساز فتح خرمشهر و پایان جنگ، سؤال دیگر این است که دیپلماسی کشور تا چه حد درروند شکلگیری این امکان مؤثر بوده وکجاها غایب صحنه است. در اسناد تازه منتشرشده جای خالی و غیبت دیپلماتها کاملاً محسوس است. در عرف معمول گفته میشود وقتی تاکتیکهای نظامی به ثمرنشست، کاردیپلماسی بهعنوان پیش برنده استراتژی جنگی آغاز میشود. ولی براساس اسناد موجود درکتاب روزشمار آزادی خرمشهر استراتژی جنگ را نیز کم و بیش همان طراحان تاکتیکی جنگ برعهده دارند و از دیپلماتها و نقشآفرینی آنان در چنین شرایط حساسی چندان خبری نیست. حال آنکه بعد از پیروزی بزرگ فتح خرمشهر میدان وسیعی برای بازیگران سیاسی بهوجود آمده بود. اهداف تاکتیکی عملیات شامل؛ انهدام نیروهای متجاوز، رسیدن به خط مرزی، آزادسازی خرمشهر، دورکردن شهرها و نقاط مسکونی از برد توپخانه دشمن، تاحد زیادی تأمین شده و 5400 کیلومترمربع از مناطق اشغالی آزاد، همچنین دو لشکرارتش عراق بهطور کامل منهدم و به 6 لشکردیگر نیز بین 20 تا 60 درصد آسیب وارد شده بود. نیروهای دشمن بیش از 16000 نفرکشته و زخمی داده و 17499 نفرنیز به اسارت درآمده بودند. این همه کافی بود تا دشمن سرسختی همچون صدام دراولین عکسالعمل خود نرمش نشان داده و از خرمشهر با نام اصلی آن یاد کند. با اجرای عملیات آزادی خرمشهر قدرت انقلاب نمایان گردید و احتمال اینکه با این پشتوانه و با مهارت سیاسی بتوان حداقل بخشی از خواستههای کشورمان را به کرسی نشانده و به جنگ پایان داد، دوراز انتظار نبود. این نکته یا سایر نکات اینچنینی با مطالعه اسناد منتشره از سوی انتشارات سپاه پاسداران در مجموعه روزشمار آزادی خرمشهربه ذهن متبادر میشوند و بار دیگر این سؤال که آیا امکان پایان یافتن جنگ پساز بازپسگیری خرمشهر وجود داشت یا نه؟ در ذهنها جان میگیرد.