ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یک مقام قضایی استان گیلان:
دلیلی برای تحویل ندادن رومینا به پدرش نبود
گروه حوادث: معاون پیشگیری از وقوع جرم دادگستری گیلان از رسیدگی ویژه به پرونده قتل دختر ١۴ ساله تالشی خبر داد.
بهگزارش مرکز رسانه قوه قضائیه، جان احمد آقایی در این باره گفت: روز ۲۸ اردیبهشت امسال پدر رومینا با مراجعه به پلیس و دستگاه قضایی از ربوده شدن دخترش از سوی پسری 30 ساله خبر داد و شکایتی با عنوان آدمربایی در دادسرای شهرستان آستارا مطرح کرد. پرونده برای بررسی در دستور کار دادسرا قرار گرفت.
آقایی افزود: پس از دستگیری پسر جوان از سوی پلیس، پدر و مادر و بستگان دختر 14 ساله به دادسرا مراجعه کردند و بازپرس با مشاهده اینکه پدر از روی مهربانی و گذشت از اشتباه دخترش چشمپوشی کرده است، وی را تحویل خانوادهاش داد.
وی اظهار داشت: پدر دختر با ملاطفت و مهربانی که به خرج میدهد اعتماد بازپرس را جلب میکند و بههمین دلیل بازپرس از تحویل وی به خانواده اطمینان خاطر داشته است و با توجه به بررسی جمیع شرایط علتی برای تحویل ندادن دختر به خانوادهاش در آن زمان وجود نداشته است. وی همچنین برخی شایعات مطرح شده در فضای مجازی مبنی بر اعتیاد پدر دختر به مواد مخدر را رد کرد و گفت: اینکه گفته میشود این فرد به مواد مخدر اعتیاد داشته است، صحت ندارد همچنین پدر فاقد هرگونه سابقه کیفری بوده است.
معاون پیشگیری از وقوع جرم دادگستری گیلان در تشریح چگونگی قتل افزود: پس از اینکه فرزند تحویل خانواده میشود آنها شب را در منزل یکی از بستگان در آستارا ساکن میشوند و شرایط کاملاً معمولی و طبیعی بوده است ولی فردای آن روز به روستای خود بر میگردند و مشخص نیست آنجا چه اتفاق غیرعادی رخ داده است که در هنگام غروب و وقتی دختر در خواب بوده، پدر، دختر خود را به قتل میرساند.
وی اضافه کرد: پدر این دختر پس از قتل رومینا بلافاصله از خانه بیرون میآید و تقاضای کمک میکند که بیفایده است. آقایی اضافه کرد: پدر دختر اکنون بازداشت است و تحقیقات تکمیلی درباره انگیزه و علت قتل ادامه دارد.
معاون پیشگیری از وقوع جرم دادگستری گیلان با بیان اینکه این دختر، قربانی خشونت خانوادگی شده است، افزود: فارغ از انگیزه پدر در به قتل رساندن دختر خود، چنین جنایتی بههیچ عنوان از نظر قانون قابل پذیرش نیست و این پرونده بهصورت ویژه رسیدگی خواهد شد و حکم، مطابق ضوابط قانونی صادر و به اطلاع عموم خواهد رسید. رومینا 14 ساله عصر روز اول خرداد در خانه پدری اش واقع در روستای حویق تالش از سوی پدرش با داس به قتل رسید. پدر 40 ساله رومینا علت این جنایت را مخالفت با ازدواج دخترش و مزاحمتهای پسر جوان برای خانوادهاش عنوان کرده است.
در این ماجرا بهمن - پسر جوانی که مدعی عشق رومینا و عامل فرار او بوده است - درباره این ماجرا در گفت وگو با یک نشریه محلی ادعا کرده: «رومینا را از پدرش خواستگاری کردم اما پدر رومینا به بهانه اینکه ما سنی مذهب هستیم و اختلاف سنی زیاد داریم مخالفت کرد و من و رومینا هم فرارکردیم و به خانه خواهرم رفتیم و 6 روز آنجا بودیم. قرار بود به عقد هم دربیاییم اما روز مراسم پلیس ما را دستگیر کرد. رومینا به پلیس گفت که با میل و اراده خودش با من آمده است و قاضی دادگاه هم او را باوجود مخالفت شدید خودش تحویل خانوادهاش داد. دو روز بعد هم این اتفاق رخ داد. رومینا خودش میگفت آن چند روزی که در خانه خواهر من بودیم بهترین روزهای زندگی اش بوده است و آرامش و امنیت داشته است. رومینا در خانه پدرش همیشه کتک میخورد و احساس امنیت نمیکرد.» در مدتی که رومینا همراه من در خانه خواهرم بود ارتباط خاصی بین ما نبود و من فقط مراقب او بودم.
گفتوگو با مادر رومینا
رعنا مادر رومینا درباره قتل دخترش به سایت فراز گفت: آن روز رومینا و برادرش در اتاق خوابیده بودند من هم در حمام لباس میشستم ناگهان شوهرم در حمام را بست و بعد صدای فریادهای دخترم را شنیدم، وقتی در حمام را باز کرد جسد خونین دخترم را دیدم. وی درحالی که درخواست قصاص شوهرش را داشت، گفت: دیگر نمیتوانم بهصورت این مرد نگاه کنم و از قاضی میخواهم حکم قصاص او را صادر کند.
رعنا درباره رابطه رومینا با پدرش گفت: شوهرم رومینا را خیلی دوست داشت، دخترم هم به او احترام میگذاشت اما از پدرش کمی میترسید چون او خیلی درباره رفتار و لباس پوشیدن و رفت و آمدهای رومینا سختگیری میکرد، آخرش هم دخترم فرار کرد. وقتی شوهرم فهمید این پسر از رومینا خواستگاری کرده سختگیریهایش شدیدتر شد و تلفن همراه دخترم را گرفت و حتی یک بار به رومینا گفت مرگموش بخور و خودت را بکش، من نمیگذارم ازدواج کنی. تو باید درس بخوانی و برای خودت کسی بشوی.
شبی که رومینا میخواست فرار کند برای ما چای آورد و همه ما به خواب رفتیم ساعت 3 نیمه شب بیدار شدم و دیدم رومینا نیست، نامهای روی میزش بود که نوشته بود «پدر تو میخواستی مرا بکشی حالا فکر کن من مردهام دنبالم نگردید» پدرش با دیدن این نامه عصبانی شد و به خانه پدر بهمن رفت اما آنجا نبودند و بعد هم شکایت کردیم. پدرش به همه ما گفته بود اگر رومینا برگردد کاری با او ندارم ما هم اعتماد کردیم اما دخترم را کشت.
محاکمه پسر روانی به اتهام قتل پدر
گروه حوادث / پسر جوان که پس از قتل پدرش مدعی بود این مرد ناپدری و نامادریاش را کشته از سوی کارشناسان پزشکی قانونی بیمار روانی تشخیص داده شد و بزودی در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از یکسال پیش با وقوع قتل مردی سالخورده در خانهاش آغاز و تحقیقات برای شناسایی عامل قتل و انگیزه جنایت شروع شد. در ادامه با دستور بازپرس ویژه قتل جسد مرد سالخورده به پزشکی قانونی انتقال پیدا کرد. مأموران علت این ماجرا را از دختر جوان مقتول پرسیدند و او گفت: برادرم سامان پدرم را کشت. سامان در اتاقش در حال گوش کردن موسیقی با صدای بلند بود که پدرم به او اعتراض کرد و همین موضوع باعث شد تا آنها با هم درگیر شوند و بعد هم سامان با چاقو پدرم را که در حال فرار بود، در راه پلهها زخمی کرد و دقایقی بعد هم جان باخت.
با اظهارات دختر مقتول، مأموران سامان را بازداشت کردند و او در همان ابتدا به قتل پدرش اعتراف کرد. اما مدعی شد علت درگیری صدای بلند موسیقی نبوده است و در توضیح بیشتر عنوان کرد: من پیش پدر و مادر واقعیام بزرگ نشدم و زن و مرد دیگری مرا بزرگ کردند و آنها را خیلی دوست داشتم. به همین خاطر پدرم همیشه به آنها حسادت میکرد و همین مسأله باعث شد تا یک روز هر دوی آنها را در خانهشان به قتل برساند و من از پدرم کینه به دل گرفته بودم و به دنبال بهانهای بودم تا انتقام ناپدری و نامادریام را از او بگیرم که در نهایت هم او را کشتم.
با ادعای سامان به عنوان متهم به قتل پدرش، مادر و خواهر او برای توضیحات بیشتر در خصوص ادعای مطرح شده مورد بازجویی قرار گرفتند. مادر سامان پس از حضور در آگاهی گفت: سامان بیمار روانی است و به همین خاطر چندین بار در بیمارستان بستری شده است. البته مدتی خوب شد اما توهم این را داشت که ما او را پس از تولد به خانواده دیگری سپردهایم و آنها به خوبی از او مراقبت کردهاند. این در حالی است که در واقعیت اشخاصی به عنوان ناپدری و نامادری سامان وجود ندارد.
پس از توضیحات مادر سامان پرونده پزشکی پسر جوان مورد بررسی قرار گرفت و متخصصان پزشکی قانونی بعد از بررسی وضعیت این جوان، تأیید کردند که متهم به قتل بیمار روانی است.
در ادامه و با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست علیه متهم و همینطور گذشت اولیای دم، پرونده رسیدگی به اتهام این جوان به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم بزودی محاکمه میشود.
ادای سوگند برای تبرئه از اتهام قتل شوهر
گروه حوادث: زن جوانی که از 5 سال قبل به اتهام قتل همسرش در زندان به سر میبرد روز گذشته برای چندمین بار به دادگاه کیفری منتقل شد تا به ابهامات پروندهاش رسیدگی شود.
به گزارش خبرنگار «ایران»، این حادثه خونین در فروردین سال 94 در خانهای در جنوب تهران رخ داد. زن جوان که وحشت زده بود و گریه میکرد سراسیمه از خانه بیرون دوید و از همسایهها کمک خواست. او مدعی بود شوهرش با چاقو خودزنی کرده است. وقتی همسایهها و امدادگران اورژانس به کمک مرد جوان آمدند و او را به بیمارستان منتقل کردند بهدلیل خونریزی و جراحت شدید به قلب وی جان باخت.
با اعلام موضوع به پلیس و تیم جنایی، تحقیقات آغاز شد و همسر این مرد بهعنوان نخستین مظنون این حادثه بازداشت شد. در حالی که این زن مدعی بود شوهرش خودکشی کرده است اما گزارشهای پزشکی قانونی احتمال قتل را قوی دانست، بنابراین مهین روانه زندان شد. وی در نخستین جلسه محاکمهاش به قضات دادگاه کیفری گفت: من شوهرم را نکشتم او مردی عصبی و بداخلاق بود و مدام با من دعوا میکرد. من و شوهرم خلیل هشت سال قبل در شهرستان با هم ازدواج کردیم و برای زندگی به تهران آمدیم. زندگی بدی نداشتیم اما چون بچه دار نمیشدیم اختلاف پیدا کردیم. خلیل بیکار بود در این مدت من با خیاطی سعی کردم زندگی را بچرخانم. با اینکه خانواده شوهرم من را به خاطر اینکه چهار سال از خلیل بزرگتر بودم تحقیر میکردند، اما من فقط به خاطر اینکه شوهرم را دوست داشتم، زندگی کردم.
وی درباره روز حادثه گفت: خلیل مدتی بود اعتیادش را ترک کرده بود، اما قرص مصرف میکرد. او هر بار به بهانهای با من درگیر میشد. جشن عروسی برادرزادهام نزدیک بود، از شوهرم خواستم برای شرکت در جشن به شهرستان برویم، اما او بهانهگیری میکرد و سر همین موضوع تا نیمه شب با هم درگیر بودیم. من صبح زود برای خرید از خانه بیرون رفتم. وقتی به خانه برگشتم برایش صبحانه آماده کردم. اما او وقتی دید کره نخریدهام عصبانی شد. گفتم فراموش کردهام کره بخرم، اما فکر کرد من قصد لجبازی داشته ام. همان موقع به آشپزخانه رفت و با کارد به سینه خودش زد.
در حالی که این زن مدعی بود قاتل نیست قضات دادگاه رأی به برگزاری مراسم قسامه دادند و قرار شد 50 نفر از بستگان شوهرش به دادگاه بیایند و قسم بخورند که این زن قاتل است اما روز دادگاه تعداد افرادی که واجد شرایط قسم خوردن باشند تکمیل نشد و پرونده ناتمام ماند. بدین ترتیب پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قرار شد این زن خیاط دوباره محاکمه شود. سرانجام صبح دیروز این زن از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری منتقل شد و این بار خودش قسم خورد که دخالتی در مرگ شوهرش نداشته است و او خودکشی کرده است. بدین ترتیب قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
به گزارش خبرنگار «ایران»، این حادثه خونین در فروردین سال 94 در خانهای در جنوب تهران رخ داد. زن جوان که وحشت زده بود و گریه میکرد سراسیمه از خانه بیرون دوید و از همسایهها کمک خواست. او مدعی بود شوهرش با چاقو خودزنی کرده است. وقتی همسایهها و امدادگران اورژانس به کمک مرد جوان آمدند و او را به بیمارستان منتقل کردند بهدلیل خونریزی و جراحت شدید به قلب وی جان باخت.
با اعلام موضوع به پلیس و تیم جنایی، تحقیقات آغاز شد و همسر این مرد بهعنوان نخستین مظنون این حادثه بازداشت شد. در حالی که این زن مدعی بود شوهرش خودکشی کرده است اما گزارشهای پزشکی قانونی احتمال قتل را قوی دانست، بنابراین مهین روانه زندان شد. وی در نخستین جلسه محاکمهاش به قضات دادگاه کیفری گفت: من شوهرم را نکشتم او مردی عصبی و بداخلاق بود و مدام با من دعوا میکرد. من و شوهرم خلیل هشت سال قبل در شهرستان با هم ازدواج کردیم و برای زندگی به تهران آمدیم. زندگی بدی نداشتیم اما چون بچه دار نمیشدیم اختلاف پیدا کردیم. خلیل بیکار بود در این مدت من با خیاطی سعی کردم زندگی را بچرخانم. با اینکه خانواده شوهرم من را به خاطر اینکه چهار سال از خلیل بزرگتر بودم تحقیر میکردند، اما من فقط به خاطر اینکه شوهرم را دوست داشتم، زندگی کردم.
وی درباره روز حادثه گفت: خلیل مدتی بود اعتیادش را ترک کرده بود، اما قرص مصرف میکرد. او هر بار به بهانهای با من درگیر میشد. جشن عروسی برادرزادهام نزدیک بود، از شوهرم خواستم برای شرکت در جشن به شهرستان برویم، اما او بهانهگیری میکرد و سر همین موضوع تا نیمه شب با هم درگیر بودیم. من صبح زود برای خرید از خانه بیرون رفتم. وقتی به خانه برگشتم برایش صبحانه آماده کردم. اما او وقتی دید کره نخریدهام عصبانی شد. گفتم فراموش کردهام کره بخرم، اما فکر کرد من قصد لجبازی داشته ام. همان موقع به آشپزخانه رفت و با کارد به سینه خودش زد.
در حالی که این زن مدعی بود قاتل نیست قضات دادگاه رأی به برگزاری مراسم قسامه دادند و قرار شد 50 نفر از بستگان شوهرش به دادگاه بیایند و قسم بخورند که این زن قاتل است اما روز دادگاه تعداد افرادی که واجد شرایط قسم خوردن باشند تکمیل نشد و پرونده ناتمام ماند. بدین ترتیب پرونده به دیوان عالی کشور رفت و قرار شد این زن خیاط دوباره محاکمه شود. سرانجام صبح دیروز این زن از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری منتقل شد و این بار خودش قسم خورد که دخالتی در مرگ شوهرش نداشته است و او خودکشی کرده است. بدین ترتیب قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
قتل پسر جوان بعد از کورس شبانه
گروه حوادث/ دختر و پسر پژو سوار که در جریان کورس شبانه، پسر جوانی را با چاقو به قتل رسانده بودند، پس از رساندن وی به بیمارستان از محل متواری شدند.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، چند روز قبل یک خودرو پژو 206 در مقابل بیمارستان شهدای تجریش توقف کرد و دختر و پسر جوانی از خودرو پیاده شدند. آنها به سمت در عقب خودرو رفته و با زحمت پسر جوانی را که خونریزی شدیدی داشت از ماشین بیرون آورده و به داخل اورژانس بردند. آنها مدعی شدند که پسر جوان تصادف کرده و به بهانه اینکه برای پسر جوان دارو تهیه کنند، از بیمارستان متواری شدند.
در ادامه مشخص شد پسر جوان چاقو خورده است و ساعتی بعد نیز تسلیم مرگ شد. بلافاصله موضوع به مأموران کلانتری تجریش اعلام شد و با توجه به اینکه خودرو پژو 206 این پسر مقابل بیمارستان رها شده بود صاحب آن را شناسایی کردند. بررسیها نشان میداد که خودرو متعلق به زن میانسالی است و بدین ترتیب مأموران به سراغ صاحب خودرو رفتند. زن میانسال در تحقیقات مدعی شد که خودرو در اختیار پسرش است و از زمانی که این حادثه رخ داده او از پسرش بیخبر است و تلفنهایش را پاسخ نمیدهد.
مسابقه خیابانی
در ادامه بررسیها و با بازبینی دوربینهای اطراف محل حادثه و تحقیقات محلی از شاهدان، راز درگیری خونین برملا شد. بررسیها نشان میداد که مقتول سوار بر خودرواش در یکی از خیابانهای شمال شهر بوده است. همزمان پسر جوانی نیز به همراه یک دختر در همان خیابان سوار بر پژو 206 در حال گذر بودند.
آنها ناگهان شروع به کورس خیابانی کردند اما زمانی که یکی از آنها به خط پایان رسید، رانندهها از ماشین پیاده شده و درگیری بین آنها آغاز شد. در این میان متهم فراری با چاقو ضربهای به راننده خودرو دیگر زد.
سرنشین خودرو پژو که با بدن خونین پسر جوان مواجه شد به کمک دوست دخترش او را سوار بر خودرواش کرده و به بیمارستان منتقل کرد، اما ترس از بازداشت باعث شد هر دوی آنها پا به فرار بگذارند و از محل متواری شوند.
با برملا شدن راز این جنایت، بازپرس ساسان غلامی از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت پسر و دختر جوان را صادر کرد.
مردی با چشمان حادثه ساز - قسمت هشتم
حادثه در گورستان
محمد بلوری
روزنامه نگار
دکتر و دستیارش به اتاق رفتند و جوان دانشجو گفت:
-همین خانمی که مردم خرافاتی بهگناه رابطه با ارواح شرور، قصد جانش را کردهاند شبانه به قبرستان رفته بود تا به توصیه یک رمال، طلسم ارواح خبیث را که باعث جنون پسر جوانش شدهاند باطل کند و این جوان را از ترس و اوهام نجات بدهد اما موقع فرار از قبرستان خیال میکند مردهها تعقیبش کردهاند پای در خروجی بیهوش میشود و بر زمین میافتد. عدهای از مردم خرافاتی وقتی پی به این ماجرا میبرند، این زن را موقع آمدن به درمانگاه تعقیب میکنند تا به جرم رابطه با ارواح خبیث به او صدمه بزنند.
دکتر با تعجب پرسید:
حالا این زن بیچاره چرا به درمانگاه پناه آورده؟
جوان گفت: آمده شما را به بالین پسرش ببرد تا معالجهاش کنید. میگوید میترسد به این جوان نزدیک شود. چون حالت پرخاش دارد و رفتارش غیر عادی است.
دکتر صادقی زن را به اتاقش خواست تا ماجرا را از زبان او بشنود. نگاهی از سر دلجویی بهصورت پریشان و رنگ پریده زن کرد و گفت:
- نگران نباش خانم. اینجا در امنیت کامل هستی. تعریف کن ببینم چرا به قبرستان رفته بودی؟
زن که از هیجان میلرزید گفت:
- آقای دکتر پسر جوانی دارم که از چند روز پیش گرفتار حال غریبی شده. روزهای اول بهتش می زد و کنج اتاق مینشست اما بعد حالت جنون گرفت. هذیان میگه، به آدم هجوم میاره. سربهدیوار میکوبه و رفتاری نشان میدهد که آدم به وحشت میافتد. نه غذایی میخورد و نه کسی را میشناسد. همسایهها گفتند از ما بهتران طلسمش کردهاند. رفتم پیش یک رمال، دعایی نوشت و گفت شبانه برم به قبرستان به دهمین قبر که برسم کنارش بشینم و این دعا را با یک میخ بهزمین بکوبم، بعد بدون اینکه به پشت سرم نگاه کنم با عجله از قبرستان بیرون بیام. من هم به سفارش رمال نیمه شب به قبرستان رفتم پای قبر دهم نشستم و دعا را با یک میخ به زمین کوبیدم. اما از ترس قلبم از سینهام بیرون میزد. از پای قبر بلند شدم تا با تمام قدرتم بدوم و از قبرستان بیرون بیایم. بلند که شدم انگار دستی از عقب به پیرهنم چنگ انداخته بود و رها نمیکرد. به تقلا افتادم و با همه قدرتم تقلا کردم اما به زمین خوردم از بس هوا تاریک بود چشمچشم را نمیدید. زبانم بند آمده بود و هرچه میکردم تا فریاد بزنم نمیتوانستم. میترسیدم به پشت سرم نگاه کنم به هر جانکندنی که بود به تقلا افتادم. بلند شدم تا آن دست رهایم کرد. بعد شروع به دویدن کردم تا پشت در قبرستان بهزمین خوردم و از هوش رفتم. تا اینکه آبی بهصورتم پاشیده شد و چشم که باز کردم یک مرد دهاتی را دیدم که با اسبش بالای سرم ایستاده بود. میخواستم راه بیفتم اما پاهایم قدرت راه رفتن نداشت. مرد روستایی دلش بهحالم سوخت. من را سوار مادیانش کرد و بهخانهمان رساند. وقتی زنهای همسایه دورهام کردند، من از سرنادانی آنچه برسرم آمده بود برایشان تعریف کردم. ساعتی بعد انگار همه اهل محل از رفتنم به قبرستان و آنچه بر سرم آمده بود با خبر شده بودند. تصمیم داشتم به درمانگاه بیایم و از شما آقای دکتر بخواهم که تشریف بیاورید معاینه کنید ببینید چه بر سر پسرم آمده که تا رسیدم به درمانگاه زنها و مردهای بیرحم دورهام کردند که من همدست ارواح بد طینت هستم. ممکن بود من را بکشند...
دکتر صادقی با شنیدن حرفهای زن لحظهای به فکر رفت و آن گاه بهیاد داستانی افتاد که از یک پیرمرد جهاندیده با تجربه شنیده بود، ماجرایی که نشان میداد برخی از افراد معمولاً در ظلمت شب در گورستان گرفتار اوهام میشوند. دکتر نگاهی به سراپای زن کرد آن گاه چشمش به پیراهنش افتاد و پرسید:
میبینم دامن پیراهنت از پشت جر خورده پاره شده. بگو ببینم قبل از آنکه به گورستان بروی، دامن پیراهنت این طور جرخورده بود؟
زن جوان با تعجب نگاهی به دامن پیراهنش کرد و با تعجب گفت: نه آقای دکتر! ای وای...
دکتر لبخندی زد و پرسید: خانم هیچ متوجه شدید دامن پیراهنتان از پشت جر خورده؟
زن با تعجب سر برگرداند و با نگاهی به پشت پیراهنش با شرمساری گفت: وای ببخشید آقای دکتر.
دکتر صادقی لبخندی زد و گفت: شب تو قبرستان کسی دامنت را نگرفته، بلکه میخ را کوبیدی به دامن پیراهنت، آنوقت خیال میکردی مردهها به دامنت چنگ انداختهاند. همین!
ادامه دارد
روزنامه نگار
دکتر و دستیارش به اتاق رفتند و جوان دانشجو گفت:
-همین خانمی که مردم خرافاتی بهگناه رابطه با ارواح شرور، قصد جانش را کردهاند شبانه به قبرستان رفته بود تا به توصیه یک رمال، طلسم ارواح خبیث را که باعث جنون پسر جوانش شدهاند باطل کند و این جوان را از ترس و اوهام نجات بدهد اما موقع فرار از قبرستان خیال میکند مردهها تعقیبش کردهاند پای در خروجی بیهوش میشود و بر زمین میافتد. عدهای از مردم خرافاتی وقتی پی به این ماجرا میبرند، این زن را موقع آمدن به درمانگاه تعقیب میکنند تا به جرم رابطه با ارواح خبیث به او صدمه بزنند.
دکتر با تعجب پرسید:
حالا این زن بیچاره چرا به درمانگاه پناه آورده؟
جوان گفت: آمده شما را به بالین پسرش ببرد تا معالجهاش کنید. میگوید میترسد به این جوان نزدیک شود. چون حالت پرخاش دارد و رفتارش غیر عادی است.
دکتر صادقی زن را به اتاقش خواست تا ماجرا را از زبان او بشنود. نگاهی از سر دلجویی بهصورت پریشان و رنگ پریده زن کرد و گفت:
- نگران نباش خانم. اینجا در امنیت کامل هستی. تعریف کن ببینم چرا به قبرستان رفته بودی؟
زن که از هیجان میلرزید گفت:
- آقای دکتر پسر جوانی دارم که از چند روز پیش گرفتار حال غریبی شده. روزهای اول بهتش می زد و کنج اتاق مینشست اما بعد حالت جنون گرفت. هذیان میگه، به آدم هجوم میاره. سربهدیوار میکوبه و رفتاری نشان میدهد که آدم به وحشت میافتد. نه غذایی میخورد و نه کسی را میشناسد. همسایهها گفتند از ما بهتران طلسمش کردهاند. رفتم پیش یک رمال، دعایی نوشت و گفت شبانه برم به قبرستان به دهمین قبر که برسم کنارش بشینم و این دعا را با یک میخ بهزمین بکوبم، بعد بدون اینکه به پشت سرم نگاه کنم با عجله از قبرستان بیرون بیام. من هم به سفارش رمال نیمه شب به قبرستان رفتم پای قبر دهم نشستم و دعا را با یک میخ به زمین کوبیدم. اما از ترس قلبم از سینهام بیرون میزد. از پای قبر بلند شدم تا با تمام قدرتم بدوم و از قبرستان بیرون بیایم. بلند که شدم انگار دستی از عقب به پیرهنم چنگ انداخته بود و رها نمیکرد. به تقلا افتادم و با همه قدرتم تقلا کردم اما به زمین خوردم از بس هوا تاریک بود چشمچشم را نمیدید. زبانم بند آمده بود و هرچه میکردم تا فریاد بزنم نمیتوانستم. میترسیدم به پشت سرم نگاه کنم به هر جانکندنی که بود به تقلا افتادم. بلند شدم تا آن دست رهایم کرد. بعد شروع به دویدن کردم تا پشت در قبرستان بهزمین خوردم و از هوش رفتم. تا اینکه آبی بهصورتم پاشیده شد و چشم که باز کردم یک مرد دهاتی را دیدم که با اسبش بالای سرم ایستاده بود. میخواستم راه بیفتم اما پاهایم قدرت راه رفتن نداشت. مرد روستایی دلش بهحالم سوخت. من را سوار مادیانش کرد و بهخانهمان رساند. وقتی زنهای همسایه دورهام کردند، من از سرنادانی آنچه برسرم آمده بود برایشان تعریف کردم. ساعتی بعد انگار همه اهل محل از رفتنم به قبرستان و آنچه بر سرم آمده بود با خبر شده بودند. تصمیم داشتم به درمانگاه بیایم و از شما آقای دکتر بخواهم که تشریف بیاورید معاینه کنید ببینید چه بر سر پسرم آمده که تا رسیدم به درمانگاه زنها و مردهای بیرحم دورهام کردند که من همدست ارواح بد طینت هستم. ممکن بود من را بکشند...
دکتر صادقی با شنیدن حرفهای زن لحظهای به فکر رفت و آن گاه بهیاد داستانی افتاد که از یک پیرمرد جهاندیده با تجربه شنیده بود، ماجرایی که نشان میداد برخی از افراد معمولاً در ظلمت شب در گورستان گرفتار اوهام میشوند. دکتر نگاهی به سراپای زن کرد آن گاه چشمش به پیراهنش افتاد و پرسید:
میبینم دامن پیراهنت از پشت جر خورده پاره شده. بگو ببینم قبل از آنکه به گورستان بروی، دامن پیراهنت این طور جرخورده بود؟
زن جوان با تعجب نگاهی به دامن پیراهنش کرد و با تعجب گفت: نه آقای دکتر! ای وای...
دکتر لبخندی زد و پرسید: خانم هیچ متوجه شدید دامن پیراهنتان از پشت جر خورده؟
زن با تعجب سر برگرداند و با نگاهی به پشت پیراهنش با شرمساری گفت: وای ببخشید آقای دکتر.
دکتر صادقی لبخندی زد و گفت: شب تو قبرستان کسی دامنت را نگرفته، بلکه میخ را کوبیدی به دامن پیراهنت، آنوقت خیال میکردی مردهها به دامنت چنگ انداختهاند. همین!
ادامه دارد
شناسایی سارقان باجگیر در پایتخت
گروه حوادث / سارقانی که پس از سرقت قصد باجگیری از مالباختهشان را داشتند توسط پلیس آگاهی شناسایی و دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، هشتم اسفند سال گذشته یکی از شهروندان با مراجعه به کلانتری 121 سلیمانیه مدعی شد که راکب و ترکنشین یک دستگاه موتورسیکلت در خیابان پیروزی گوشی گرانقیمت وی را قاپیده و متواری شدهاند. با دستور قاضی کشیک دادسرای ناحیه 15 تهران پرونده برای رسیدگی تخصصی به پایگاه ششم پلیس آگاهی ارجاع شد اما مأموران پس از حضور در محل سرقت موفق به کشف سرنخ نشدند. در ادامه تحقیقات، شاکی با مراجعه به پلیس آگاهی اعلام کرد سارقان با او تماس گرفتهاند و با دادن شماره عابربانک از او یک میلیون تومان پول نیز طلب کردهاند.
علی کنجوریان رئیس پایگاه ششم پلیس آگاهی پایتخت گفت: مأموران در شاخه دیگری از تحقیقات پلیسی صاحب شماره حساب را شناسایی کردند و با هماهنگی مقام قضایی وی احضار شد اما گفت کارت عابربانکم دست برادرم است. شاکی پرونده نیز پس از مشاهده تصویر برادر صاحب عابربانک عنوان کرد که او یکی از سارقان تلفن همراهش است. با مشخص شدن هویت یکی از سارقان و بررسی سوابق او مأموران متوجه شدند وی دارای پنج فقره سابقه گوشی قاپی، مواد مخدر و کش روی است که با دستور قاضی دادسرای ناحیه 15 تهران سارق در سوم اردیبهشت دستگیر و به پایگاه ششم منتقل شد. او به سرقت تلفن همراه اعتراف کرد و گفت: سرقت را با همکاری یکی از دوستانم بهنام وحید انجام دادم و بعد از سرقت قصد داشتم مبلغی پول نیز از طریق کارت عابربانک برادرم از مالباخته بگیریم. ما گوشیهای مسروقه را به فردی بهنام فریدون فروختیم. در ادامه وحید هم دستگیر شد و به 5 فقره سرقت با همدستی مجتبی اعتراف کرد.
با دستور قضایی، خریدار اموال مسروقه در خیابان پرستار دستگیر و در بازرسی از منزلش 2 دستگاه گوشی تلفن همراه مسروقه کشف شد.
با تلاش و پیگیری مأموران تاکنون 4 نفر از مالباختگان شناسایی شدند و متهمان با قرار تأمین مناسب از سوی مرجع قضایی دادسرای ناحیه 15 تهران برای تکمیل تحقیقات در اختیار پایگاه ششم آگاهی قرار گرفتند.
تهران بازهم لرزید
گروه حوادث / ظهر روز گذشته زمین لرزهای به بزرگی 4/4 ریشتر در عمق ۱۲ کیلومتری زمین تهران را لرزاند.
مرکز لرزهنگاری دانشگاه تهران اعلام کرد که این زلزله ساعت ۱۳:۴۱ در دماوند، پردیس، فیروزکوه، تهران(بخصوص در شرق و شمال شرق تهران) و همچنین سمنان احساس شده است.
مهدی ولیپور، سرپرست سازمان امداد و نجات کشور در گفتوگو با مهر گفت: پس از وقوع زلزله دو تیم ارزیاب به منطقه پردیس اعزام شدند اما گزارشی از خسارات احتمالی ارسال نشده است. به گزارش مرکز لرزه نگاری دانشگاه تهران، مرکز زلزله ۷ کیلومتری دماوند (تهران)، ۱۲ کیلومتری رودهن (تهران)، ۱۵ کیلومتری بومهن (تهران) بود.
مجتبی خالدی، سخنگوی سازمان اورژانس کشور نیز گفت: زلزله ۴ ریشتر مصدومی نداشته است. معمولاً مصدومان زلزلههایی با این حجم هنگام فرار دچار مصدومیت میشوند. مدیر کل مدیریت بحران استان تهران نیز در پی وقوع زلزله ضمن اینکه از شهروندان خواست آرامش خود را حفظ کنند از آماده باش تمامی دستگاههای امدادی و خدماتی در سطح استان خبر داد. جلال ملکی، سخنگوی آتشنشانی نیز گفت: در پی زمین لرزه 4 ریشتری تهران٬ خودروهای عملیاتی از داخل آشیانهها خارج شدند که این به معنای اعلام بحران نیست و فقط جنبه پیشگیرانه دارد. نیروهای آتشنشانی همیشه در آماده باش هستند و آمادگی آنان منوط به وقوع بحران نیست.
کشف یک هزار خودروی احتکاری
گروه حوادث: رئیس پلیس امنیت اقتصادی تهران بزرگ از کشف بیش از یک هزار دستگاه خودروی احتکاری به ارزش یک تریلیون ریال خبر داد.
سرهنگ نعمتالله علیپور در این باره گفت: با توجه به نوسانات قیمت خودرو در بازار داخل، طرح تشدید مبارزه و مقابله با احتکار خودرو بهصورت ویژه در دستور کار پلیس قرار گرفت و مأموران پلیس امنیت اقتصادی در رصدهای اطلاعاتی، از دپو و احتکار تعداد زیادی انواع خودرو داخلی و خارجی در 13 پارکینگ مطلع شدند که بلافاصله بررسی موضوع در اختیار تیمهای مختلفی از پلیس قرار گرفت.
این مقام انتظامی بیان داشت: پساز کسب اطلاعات لازم با هماهنگی مقام قضایی تیمهای مختلف عملیاتی تشکیل و طی پنج روز در بازرسی از پارکینگهای مورد نظر 1084 دستگاه انواع خودرو احتکار شده کشف شد. این خودروها همگی صفر کیلومتر و فاقد پلاک بودند که با دستور قضایی توقیف و هر 13 پارکینگ پلمب شد. سرهنگ کارآگاه علیپور، ارزش خودروهای مکشوفه را برابر اعلام کارشناسان بیش از یک تریلیون ریال اعلام و تصریح کرد: در این رابطه یک نفر دستگیر و برای سیر مراحل قانونی در اختیار مراجع قضایی قرار گرفت.
قطار باری پراید را زیر گرفت
گروه حوادث: رئیس پلیس راهآهن شمال از برخورد قطار باربری با خودرو سواری پراید در قزوین خبر داد.
سرهنگ «فریبرز مردانی» به خبرگزاری صداوسیما گفت: در پی کسب خبری از مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ مبنی بر وقوع سانحه برخورد قطار با سواری پراید، در محدوده «شهرک چوبیندر» بلافاصله مأموران انتظامی پاسگاه چوبیندر و پلیس راهآهن قزوین به محل حادثه اعزام شدند و در بررسیهای اولیه دریافتند، یک دستگاه خودرو سواری پراید هنگام عبور از ریل گرفتار شده و قطار باربری «زنجان - تهران» با آن برخورد کرد. در این حادثه راننده سواری پراید قبل از برخورد قطار از خودرو پیاده شده بود و جان سالم بدر برد. رئیس پلیس راهآهن شمال تصریح کرد: این حادثه منجر به توقف ۴۵ دقیقهای قطار شد. کارشناسان علت این حادثه را ورود غیرمجاز خودرو پراید به حریم ریلی اعلام کردند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دلیلی برای تحویل ندادن رومینا به پدرش نبود
-
محاکمه پسر روانی به اتهام قتل پدر
-
ادای سوگند برای تبرئه از اتهام قتل شوهر
-
قتل پسر جوان بعد از کورس شبانه
-
حادثه در گورستان
-
شناسایی سارقان باجگیر در پایتخت
-
تهران بازهم لرزید
-
کشف یک هزار خودروی احتکاری
-
قطار باری پراید را زیر گرفت
اخبارایران آنلاین