تراژدی قتل «رومینا» دختر 14 ساله ای که از خانه فرار کرد
قربانی «خانه پدری»
گروه حوادث/ مرد خشمگین که در اقدامی هولناک دختر 14 سالهاش را به قتل رسانده در حالی بازداشت شده که مدعی است برای دفاع از ناموسش مرتکب این جنایت شده است.
بهگزارش «ایران»، عصر یکم خرداد امسال در یکی از روستاهای سفید سنگان لمیر از بخش حویق شهرستان تالش جنایتی رخ داد که انعکاس آن بازتاب گستردهای در کشور داشت. در این ماجرا مردی 40 ساله دختر 14 سالهاش را بهخاطر اینکه با پسری 35 ساله از خانه فرار کرده بود با داس به قتل رساند. پس از دستگیری متهم، این مرد مدعی شد دخترش به آن پسر علاقهمند شده بوده و قصد ازدواج داشته اما وی بهخاطر تفاوت سنی زیاد و اینکه چنین ازدواجی را به صلاح دخترش نمیدانسته او را از این کار منع و با ازدواجشان مخالفت کرده بود تا اینکه پسر جوان با فریب دخترش او را وادار به فرار از خانه کرده بود. پدر رومینا در اعترافهای خود گفت: دخترم درس میخواند وقت ازدواجش نبود آن هم با پسری که دو برابر سن خودش را داشت. روز حادثه من عصبانی شدم نمیتوانستم تحمل کنم دخترم بازیچه دست پسری شود که قصدش فریب دخترم بود. آنقدر خشمگین بودم که یک لحظه دیوانه شدم و با داس دخترم را کشتم. نمیخواستم او را بکشم فقط میخواستم بترسانمش حالا هم بشدت پشیمانم و هرگز خودم را نمیبخشم. من خیلی عصبانی بودم وکنترلی بر رفتارم نداشتم.
اظهارات عموی رومینا
اسفندیار، عموی رومینا درباره این جنایت به یکی از رسانه های محلی گفت: بهمن از مدتی قبل عاشق رومینا شده و او را با حرفهایش فریب داده بود. او به پلیس گفته برادرزادهام به خواست خودش با او فرار کرده بود اما او رومینا را با زور و تهدید به اینکه اگر همراهش نرود وی را میکشد 6 روز با خودش برد. برادرم به پلیس شکایت کرد بعد هم به بهانه اینکه بزرگان فامیل وساطت کردهاند و اجازه ازدواج دادهاند او را به محلی کشاندیم و پلیس دستگیرش کرد.
وی گفت: بهمن، رومینا را اغفال کرده بود او قصدش ازدواج نبود برادرم به خاطر رفتارها و مزاحمتهای او به مرز جنون رسیده بود. بهمن مدام ما را تهدید و فحاشی میکرد. آخر هم با فرستادن یک عکس از رومینا برای برادرم او را به حدی رساند که دست به چنین کاری زد. اگر از رومینا عکسی نمیفرستاد این مسائل پیش نمیآمد. اصلاً کدام مردی وقتی بخواهد با یک دختر ازدواج کند، عکسش را در اینستاگرام میگذارد؟ برادرم غیر از رومینا یک پسر 6 ساله هم دارد الان زندگی آنها نابود شده است و مادرش اصلاً حال خوبی ندارد.
این در حالی است که بهمن به پلیس گفته است که عاشق رومینا بوده و قصد ازدواج داشته اما خانواده رومینا به خاطر تفاوت مذهبی و اختلاف سنی زیاد با این ازدواج مخالفت کردند و آنها هم با هم فرار کردند اما وقتی از سوی پلیس دستگیر شدند رومینا اصرار داشت او را به خانوادهاش تحویل ندهند اما به حرفهای رومینا توجهی نکردند و این فاجعه به بار آمد.
ورود دادستانی و بهزیستی به پرونده قتل رومینا
رضا جعفری معاون امور اجتماعی بهزیستی گیلان دراین باره به ایرنا اعلام کرد: بهدلیل ماهیت جرم، دادستان مطابق با ماده ۵ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بهعنوان مدعیالعموم ورود پیدا کرده است و بهزیستی نیز بهعنوان سازمان دولتی مدافع حقوق کودکان، تمام تلاش خود را برای احقاق حقوق حقه این کودک انجام میدهد. بهزیستی از همه ظرفیتها و امکانات برای تحقق این مهم استفاده خواهد کرد و در عین حال بهدلیل ماهیت جرم و درگیری عاطفی و روانی و اجتماعی با هماهنگی دادستان به انجام حمایتهای روانی_اجتماعی از سایر اعضای خانواده برای کاهش آسیبهای روانی خواهد پرداخت. وی گفت: اورژانس اجتماعی شهرستان پس از وقوع قتل از طریق مراجع رسمی در جریان واقعه قرار گرفت و قبل از آن ما از این درگیری خانوادگی خبر نداشتیم اما چه بسا اگر با خط ۱۲۳ اورژانس اجتماعی قبل از بروز این حادثه تماس میگرفتند میتوانست سرنوشت بهتری را برای کودک و خانواده ایشان رقم بزند که این موضوع فرهنگ مسئولیتپذیری از سوی همه آحاد جامعه را یکبار دیگر به همگان گوشزد میکند.
قتل این دختر توسط پدرش نمونهای از نقض آشکار حقوق کودک توسط فردی است که بیشترین انتظار حمایت و پشتیبانی از او برای رشد، تربیت و پرورش صحیح کودک میرفته است اما بهدلیل فقر آگاهی و وجود باورهای متعصبانه مرتکب عملی شده که سبب جریحهدار شدن احساسات مردم شده است. وی اضافه کرد: کودکآزاری یکی از آسیبهای شایع در همه جوامع اعم از توسعه یافته یا در حال رشد است و کودکان در همه خانوادهها، فارغ از ویژگیهای طبقاتی، درآمدی، تحصیلاتی، قومی و مذهبی بهدلیل وابستگی جسمی و مالی به سرپرستان، احساس تملک از سوی والدین نسبت به کودکان، ناآگاهی والدین از شیوههای تربیتی، مشکلات زمینهای مانند وجود تنشها و اختلافات خانوادگی، ابتلا به سوء مصرف مواد و اختلال روانی در معرض مخاطرات انواع کودکآزاری اعم از جسمی، روانی - عاطفی، جسمی، غفلت و بیتوجهی جنسی هستند.
دستور معاون رئیس جمهوری برای پیگیری پرونده
معصومه ابتکار معاون رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده نیز در پیامی خواستار رسیدگی و پیگیری ویژه در پرونده قتل رومینا شد و از مسئول حقوق شهروندی این معاونت خواست تا هرچه سریعتر موضوع را پیگیری کنند.
نگاه کارشناس
محمدرضا زمانی علویجه، حقوقدان درباره قتل رومینا به خبرنگار «ایران» گفت: ورود بهزیستی به پرونده قتل رومینا بیفایده است و در بحث حقوقی ورود بهزیستی هیچ تأثیری در روند پرونده ندارد فقط دادستان بهعنوان مدعی العموم میتواند از پدر این دختر بهعنوان قاتل شکایت کند.
زمانی در پاسخ به این سؤال که چه مجازاتی در انتظار پدر رومیناست تصریح کرد: به طور قطع حکم قصاص برای پدر این دختر نوجوان صادر نخواهد شد و تنها از جنبه عمومی جرم برای متهم پرونده حبس یا در مواردی تبعید در نظر گرفته میشود. چند سال پیش هم پروندهای مشابه در خوی داشتیم که قاتل پدر خانواده بود و به حبس محکوم شد. به طور کلی در پروندههای اینچنینی پدر محکوم به قصاص نمیشود اما ممکن است به 3 تا 10 سال حبس که بستگی به نظر قاضی دارد و پرداخت دیه محکوم شود.
این وکیل دادگستری در جواب این پرسش که آیا دفاعیات متهم مبنی بر اینکه قتل ناموسی بوده تأثیری در حکم دارد، خاطرنشان کرد: در بحث صدور حکم فقط قاضی میتواند حد را مشخص کند که آن هم بر اساس ادله، مدارک و نظریههای کارشناسی است.
وی ادامه داد: از آنجایی که قاتل خود، ولی دم بوده است، دیگر حکم قصاص اینجا معنایی ندارد. اما حبس و دیه وجود دارد که بازهم تصمیم چگونگی آن با قاضی پرونده است. دیه هم ابتدا به مادر، سپس به خواهر و برادر تعلق میگیرد.»
سرهنگ اکرم حسینزاده، روانشناس نیز در این باره به «ایران» گفت: تفکرهای اشتباه که گاه ازسوی فرزندان سر میزند، چالشهای زیادی را در خانواده ایجاد میکند این تفکرها اشتباه هستند اما اشتباه بیشتر آن است که بخواهیم بدون توجیه درست ومنطقی و با اجبار این تفکر را از ذهن آنها جدا سازیم. در این پرونده نوجوانی در سن 14 سالگی دلباخته مرد رؤیاهای خود شده است او درست در سنی که نیازبه محبت داشته است این نیاز را از فرد دیگری که خواستگارش بوده است گرفته درحالی که پدر مخالف این ازدواج است هرچند پدر منطقی تصمیم گرفته است اما با چوب خط کش و زور که نمیتوان کسی را مجبور به اطاعت کرد.
این پدر اول باید نقش پدری خود را درست ایفا میکرد قطعاً این دختر از ابتدا رابطه عاطفی خوبی با پدر نداشته است. در بسیاری از پروندههایی که ما شاهد فرار دختر از خانه هستیم اکثراً بهخاطر فقر محبت وعاطفه دست به چنین اعمالی زدهاند هیچ وقت کسی از جایی که احساس آرامش کند فرارنمی کند حتی اگر فرد بیگانهای در صدد فریب او باشد.
از سوی دیگر پدر آنقدر اسیر طغیان وخشونت شده که اختیار از کف داده است. درست است نوجوان اشتباه تصمیم گرفته است اما چرا به جای اینکه او را راهنمایی کند از راه اجبار و خشونت وارد شده است او میتوانست با استفاده از راهنماییهای مشاورانی که در این حوزه کار میکنند دخترش را با تصمیم درست روبهرو کند که در نهایت او با انتخاب درست خودش این تصمیم را نگیرد.
سرقت از حساب بانکی همسر بعد از جنایت
گروه حوادث/ مرد جوان که بعد از قتل همسرش جسد او را در بیابان دفن کرده بود، سعی کرد با پیامکهای دروغین و اطلاعات اشتباه، مسیر تحقیقات را تغییر دهد.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ساعت 8:22 شامگاه 26 اردیبهشت زن جوانی به پلیس رفت و ناپدید شدن خواهرش را گزارش کرد. او گفت: خواهرم بهخاطر اختلافاتی که با همسرش داشت، یک سالی است که جدا از همسرش زندگی میکند. جمعه گذشته با خواهرم مهرنوش تلفنی صحبت کردم، قرار شد آن شب به خانه او بروم. ساعت 9 شب جمعه مقابل خانه خواهرم بودم اما هر چه زنگ زدم در خانه را باز نکرد. تلفن همراهش نیز در دسترس نبود. از آنجایی که پسر 14 ساله خواهرم با شوهرش زندگی میکند و خواهرم هر چند وقت یک بار برای دیدن پوریا به خانه شوهرش میرود، تصور کردم که خواهرم آنجاست. به خانه دامادمان رفتم اما او مدعی شد که خواهرم یک ساعتی آنجا بوده اما رفته است. با این حال من خودروی مهرنوش را داخل پارکینگ خانه دامادمان دیدم.
زن جوان گفت: فردای آن روز هم شوهرخواهرم با من تماس گرفت و گفت مهرنوش به سفر خارج از کشور رفته است. او گفت به همکارانش پیام داده که برای تعطیلات به خارج از کشور میرود. این امکان ندارد، خودتان که وضعیت پروازهای خارج از کشور را میدانید از طرفی خواهرم بهیار بیمارستان است، اصلاً با شرایط کرونا نمیتواند از کشور خارج شود. مطمئنم که بلایی سر خواهرم آمده است.
سرنخهایی برای جنایت
با شکایت زن جوان، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد. در تحقیقات صورت گرفته مأموران به سراغ پسر مهرنوش رفته و او گفت: روز حادثه مادرم به دیدن من آمد و بعد از لحظاتی من برای انجام کاری که یکی از دوستانم از من خواسته بود خانه را ترک کردم و زمانی که برگشتم مادرم آنجا نبود.
در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که زن جوان دو حساب بانکی دارد اما از یکی از این حسابها سه بار به مبلغ 15 میلیون تومان پول به حساب پوریا، پسرش واریز شده است.
با این سرنخ، مأموران به بازبینی دوربینهای مداربسته بانکهایی که از آن انتقال وجه صورت گرفته بود پرداختند. تصویری که از دوربین های مداربسته بانکها بهدست آمد، تصویر همسرش شهاب بود. مدارک و شواهد پلیسی نشان میداد که شهاب در ناپدید شدن همسرش نقش دارد و به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران مرد جوان بازداشت شد. وی وقتی با مدارک و شواهد پلیسی رو به رو شد به همسرکشی اعتراف کرد.
او مدعی شد که پس از قتل همسرش، جسد را تکه تکه کرده و در بیابانهای شهریار دفن کرده است. با اعتراف مرد جوان، به دستور بازپرس جنایی، کارآگاهان راهی شهریار شده تا جسد مثله زن جوان را کشف کنند.
گفتوگو با متهم
چه شد که همسرت را به قتل رساندی؟
سال 80 با مهرنوش ازدواج کردم و سال 85 پسرم به دنیا آمد. من و همسرم باهم اختلاف داشتیم و با به دنیا آمدن پسرم درگیریها و اختلافها بیشتر شد. یک سال و نیم بعد مهرنوش جدا شد و پوریا نزد من ماند. برایم سخت بود که پسر بچهای را با آن سن و سال بزرگ کنم. بههمین دلیل مدتی بعد با زن جوانی ازدواج کردم. اما خیلی زود مهرنوش به سراغم آمد و آنقدر گفت بچهاش را میخواهد و اشتباه کرده است که من مجبور شدم زن دومم را طلاق بدهم و سال 88 و بعد از مدتی با مهرنوش دوباره ازدواج کردم.
یکی از اختلافات ما این بود که مادر و پدر مهرنوش در شمال کشور زندگی میکردند و او میخواست که ما برای زندگی به آنجا برویم. اما کار و زندگیام در تهران بود و واقعاً نمیتوانستم این کار را انجام دهم. تا اینکه پدرش فوت کرد و مادر مهرنوش به تهران آمد. از من خواست که خانهای در نزدیکی خانه مادرش بگیریم. ولی موافق نبودم، مادرش در زندگی ما دخالت میکرد و من ترجیح میدادم که خیلی نزدیک آنها زندگی نکنیم. مادرش سال گذشته فوت کرد و درگیریهای مهرنوش با من همچنان ادامه داشت.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟
خانهای که مهرنوش گرفته بود پارکینگ نداشت و او گاهی اوقات خودرواش را در پارکینگ خانه من پارک میکرد. از طرفی برای دیدن پوریا هم به خانه من میآمد. روز حادثه بعد از کارش برای دیدن پوریا آمد، گوشی تلفن همراهش دست پوریا بود و من ناخواسته پیامکها و چتهایش را خواندم. همسرم با دوستانش مشورت میکرد و آنها هم به او پیشنهاد میدادند که از من جدا شود. به او اعتراض کردم و گفتم دوستانت نباید در زندگی ما دخالت کنند. سر همین مسأله باهم دعوایمان شد و در همین زمان پسرم خانه را ترک کرد. درگیری ما بالا گرفت و ناگهان مهرنوش دو تا سنگ کوچکی که برای گردو شکستن بود را از کنار اتاق برداشت و به سمت من پرتاب کرد. من که از این رفتار او عصبانیتر شده بودم سیم برقی که کنار اتاق بود را برداشتم و دور گردن او پیچیدم. به خودم که آمدم متوجه شدم نفس نمیکشد.
با جسد چه کردی؟
جسد را تکه تکه کرده و داخل پلاستیک گذاشتم و به پارکینگ بردم. زمانی که قصد داشتم جسد را داخل صندوق عقب بگذارم پوریا آمد. به او گفتم مادرت را کشتهام و او هیچ حرفی نزد. بعد جسد را در بیابانهای شهریار دفن کردم. در راه برگشت برای اینکه کسی به من مشکوک نشود از گوشی تلفن همراه همسرم به همکارانش پیامک دادم و گوشی را در بین راه به بیرون انداختم.
چرا از حسابش سرقت کردی؟
من رمز یکی از کارتهای او را داشتم و سه مرتبه از کارت همسرم 15 میلیون تومان به کارت پسرم پول انتقال دادم. برای اینکه با خودم میگفتم اگر خودکشی کنم یا دستگیر شوم آینده پسرم نامشخص است و حداقل پولی در حسابش باشد تا بتواند زندگی اش را بگرداند.
پایان سرقت های خشن 5 مرد مسلح
گروه حوادث: سارقان مسلح که به عنوان مسافر سوار خودروها شده و دست به سرقت و زورگیری می زدند به زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه خواهند شد.
به گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 96 با شکایت یک راننده تاکسی اینترنتی آغاز شد وی به پلیس گفت: از میدان آزادی به مقصد شهرک گلستان سه مرد جوان را سوار خودروام کردم اما وقتی به مقصد رسیدیم دو مسافری که روی صندلی عقب نشسته بودند ناگهان طنابی به گردن من انداختند و می خواستند خفه ام کنند شخصی که جلو نشسته بود هم با چاقو تهدیدم کرد خیلی ترسیده بودم آنها مرا از خودرو بیرون انداختند و پول ها و ماشینم را سرقت کردند.
چند روز بعد از این حادثه جوانی به پلیس گزارش داد که از سوی سه سارق مورد سرقت قرار گرفته است. او گفت: من کنار خیابان منتظر تاکسی بودم و قرار بود به خانه پدرزنم بروم. یک پژو 405 سفید رنگ مقابل پایم ایستاد و من هم سوار شدم اما چند خیابان بالاتر دو مسافری که داخل خودرو بودند با چاقو و طناب مرا تهدید کردند و چند میلیون پولی که همراهم بود با دو گوشی تلفن همراه و کارت های بانکی ام را با خود بردند.
بدین ترتیب با دریافت شکایت های سرقت از چند مرد دیگر ردیابی ها ادامه یافت و سرانجام متهمان دستگیر شدند. پلیس در بررسی پرونده های دیگر متهمان متوجه شد آنها یک پراید دیگر را نیز به همین شیوه دزدیده اند. با توجه به اینکه در همه سرقت ها دو نفر از پشت طناب به گردن قربانی می انداختند و راننده پراید نیز گفته بود به همین شیوه مورد سرقت قرار گرفته است برای شناسایی احضار شد. او بعد از رویارویی با متهمان یکی از آنها را شناسایی کرد اما گفت افراد دیگری نیز در این سرقت بوده اند. سردسته این باند به نام کامبیز در بازجویی ها گفت: ما به خاطر نیاز مالی و اعتیاد دست به سرقت می زدیم.
چند ماه بعد دو متهم دیگر این پرونده نیز دستگیر شدند و اعتراف کردند به عنوان مسافر همراه کامبیز سوار ماشین پراید شده و با تهدید راننده دست به سرقت زده اند. این در حالی بود که متهمان اعتراف کردند با پراید سرقتی نیز چندین فقره سرقت انجام دادند اما شاکیان شناسایی نشدند.
به این ترتیب پرونده با صدور کیفرخواست برای 5 متهم تحت عنوان سرقت مسلحانه و جعل اسناد انتظامی از طریق جعل پلاک خودرو برای محاکمه به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. با توجه به ارتکاب سرقت مسلحانه و در خواست شاکی ها مبنی بر اشد مجازات پرونده با کیفرخواست حد به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.
نجات عموی خطاکار از چوبه دار
گروه حوادث/ مرد جوان که هنگام رانندگی با خودروی نیسان، برادرزاده 5 سالهاش را زیر گرفته بود در حالی که در یک قدمی چوبه دار قرار داشت با رضایت خانواده برادرش از قصاص نجات یافت.
به گزارش خبرنگار «ایران»، رسیدگی به این پرونده از سال 91 و همزمان با اعلام خبر ناپدید شدن پسر 5 سالهای بهنام نوید در محمدشهر کرج از سوی پلیس آغاز شد.
در حالی که تحقیقات ادامه داشت سه روز بعد جسد پسر خردسال در یکی از کانالهای آب محمد شهر کرج پیدا و به دستور بازپرس کشیک قتل جسد پسرک به پزشکی قانونی منتقل شد و در حالی که معاینه پزشکی قانونی درحال انجام بود، عموی پسرخردسال به قتل وی اعتراف کرد و گفت: روز حادثه من و پدر نوید در حال درست کردن خودروی نیسانشان مقابل در خانه بودیم وقتی کار تمام شد برادرم به خانه رفت من هم خودرو را روشن کردم تا حرکت کنم اما وقتی دنده عقب رفتم متوجه شدم سپر خودرو به مانعی اصابت کرد بلافاصله پیاده شدم اما با دیدن بدن خونین و بیجان برادرزادهام شوکه شدم من ناخواسته نوید را زیر گرفته بودم، آنقدر وحشت کرده بودم که نمیدانستم باید چه کار کنم ناخودآگاه بچه را بغل کردم و داخل خودرو گذاشتم و بعد هم او را داخل کانال آب انداختم.
پس از اعترافات متهم، کارآگاهان با خواندن گزارش پزشکی قانونی دریافتند پسر کوچولو بعد از تصادف زنده بوده اما به علت خفگی در آب جان باخته است.
ناصر که در زمان قتل 32 سال داشت پس از اعتراف به جنایتی که مرتکب شده بود خیلی زود در شعبه یک دادگاه کیفری استان البرز محاکمه شد وباتوجه به تقاضای اولیای دم و اتهام قتل عمد به قصاص نفس محکوم شد.
این متهم که پس از تأیید حکم قصاص از سوی دیوان عالی کشور در انتظار چوبه دار بود سرانجام با تلاش واحد صلح و سازش زندان و جلب رضایت خانواده مقتول مرد جوان از مجازات قصاص رهایی یافت و بزودی از جنبه عمومی جرم محاکمه خواهد شد.
گفتوگو با متهم
چرا برادرزادهات را به کانال آب انداختی؟
وقتی از خودرو پیاده شدم و بدن بیجان نوید را دیدم فکر کردم مرده است چون خودرو با سرعت به او خورده بود خیلی ترسیده بودم فکرم کار نمیکرد میترسیدم برادرم بیاید و بچه را ببیند و مرا تحویل پلیس دهد میخواستم جسد را مخفی کنم تا فکر کنند بچه گم شده است. اما بعد از این ماجرا آنقدر عذاب وجدان داشتم که نتوانستم تحمل کنم و وقتی فهمیدم بچه زنده بوده و به خاطر حماقت من در آب خفه شده عذاب وجدانم بیشتر شد. در تمام این سالها خودم را سرزنش میکنم که چرا او را به بیمارستان نرساندم.
وقتی فهمیدی برادر و زن برادرت رضایت دادهاند چه حسی داشتی؟
باورم نمیشد مرا بخشیدهاند. من فرزند آنها را کشتم اما آنها مرا بخشیدند و تا آخر عمر مدیون خودشان کردند. من اگر زندگیام را هم بدهم نمیتوانم این محبتشان را جبران کنم.
قتل وکیل دادگستری در مهاباد
گروه حوادث / همزمان با کشف جسد یک وکیل دادگستری در جاده برهان مهاباد تحقیقات قضایی برای شناسایی عاملان قتل وی آغاز شد.
بهگزارش روابط عمومی کانون وکلای استان آذربایجان غربی، عصر دوشنبه یک وکیل دادگستری بهنام کاوه شوقی پس از درگیری با 3 نفر در جاده برهان(حوالی روستای کانی کوتر) با ضربات متعدد چاقو به قتل رسید. خودروی این وکیل نیز در چند متری محل جنایت کشف شده است.
سعید عباسی، رئیس کانون وکلای آذربایجان غربی نیز با تأیید این خبر عنوان کرد: بهدنبال این جنایت از دادستانهای شهرستانهای مهاباد و بوکان درخواست شده تا به این موضوع رسیدگی کرده و عاملین این قتل فجیع را به مجازات قانونی برساند.
وی افزود: این روزها بنابه دلایلی شرایطی در جامعه ایجاد و ذهنیت منفی علیه وکلا در برخی موارد ایجاد شده است. از آنجایی که وکلا نه وابسته به دادگستری هستند و نه بطور کامل مستقل اند، باید اقدامات حمایتی از سوی تشکیلات قضایی برای آنها صورت بگیرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: کانون یک تشکیلات صنفی است و ما همیشه این موضوع را پیگیری کردیم بنابراین باید از نظر حاکمیتی یک دید خاصی نسبت به وکلا ایجاد شود تا چنین مشکلاتی کمتر به وجود آید.
سقوط مرموز زن و مرد از طبقه چهارم
گروه حوادث/ مرد صاحب خانه و زن میهمان، در فاصله 5 دقیقه از یکدیگر بهطرز مرموزی از طبقه چهارم ساختمانی به پایین افتادند و جان باختند.
بهگزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ساعت 22:50 دوشنبه 5 خرداد، بهدنبال سقوط مرگبار زن و مردی جوان در غرب تهران، تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد.
در بررسیهای اولیه مأموران کلانتری 133 شهرزیبا دریافتند که زن و مرد جوان از طبقه چهارم ساختمان به فاصله 5 دقیقه از یکدیگر به پایین سقوط کردهاند. زمانی که مأموران راهی آپارتمان طبقه چهارم شدند، در قفل بود و آنها که با هماهنگیهای قضایی قصد ورود به خانه را داشتند؛ ناگهان در آپارتمان باز و زن صاحب خانه در چارچوب در ظاهر شد.
وی در تحقیقات عنوان کرد: امشب میهمان داشتیم و چند نفر از دوستانمان به خانه ما آمده بودند. در میان میهمانان زن جوانی هم بود که او را قبلاً ندیده بودم نمیدانم چه شد که شوهرم با آن زن به پایین افتادند. نامزد زن جوان و سایر میهمانها نیز به محض اینکه این اتفاق افتاد، از ترس خانه را ترک کردند و من هم در ورودی را قفل کردم.
اظهارات متناقض زن جوان و این ادعا که اطلاعاتی از زن جوان و نامزدش ندارد، باعث شد تا بازپرس شعبه یازدهم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت او را صادر کرد. همچنین بازپرس جنایی دستور شناسایی هویت زن جوان و تحقیق از میهمانها را صادر کرد.