ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی علیه السلام: راستگو بودن و پرهیز از دروغ، زیباترین اخلاق و بهترین
ادب است.
تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 217، ح 4294
اسماعیل امینی: صداوسیما به شعر جفا میکند
متأسفانه تلویزیون ما که رسانه مهمی است، بخش عمدهای از وقتش را در اختیار کسانی قرار میدهد که خلاقیتی ندارند و بیشتر اهل نمایش، تظاهر، شلوغکاری و... هستند. در همین ایام ماه رمضان هم به شاعرانی که شاید پنج سال هم سابقه شعری ندارند، تریبون اختصاصی دادهاند. هر شب یکی، دو ساعت میآیند و شعر میخوانند و درباره شعر اظهارنظر میکنند؛ برخی از آنها میآیند تا حافظه خود را به رخ بکشند که چقدر شعر حفظ هستند. شعر در رسانه ملی برای کارهای نمایشی، کارناوالی، مشاعره و نشان دادن حافظه شاعر نیست. اگر در یک برنامه مثل «عصر جدید» کسی شیرینکاری میکند، آن برنامه اقتضایش همان است اما شعر اصلاً برای سرگرمی، نمایش و نشان دادن حافظه و متعجب کردن مخاطبان نیست، شعر خیلی جدیتر و هنر ملی ما است. کاری که صداوسیما دارد با شعر میکند واقعاً جفا است.
بخشی از گفتوگوی این شاعر با خبرنگار ایسنا
دعای روز بیست و سوم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ یا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ
خدایا در این ماه از گناهانم شست وشویم ده و از عیبها پاکم کن و به پرهیزکاری دلم را بیازمای، ای از بین برنده لغزشهای اهل گناه.
نگاهی به فلسفه و شعر خیام در روز حکیم عمر خیام نیشابوری
زندگی در مقابل مرگ
کریم رجبزاده
پژوهشگر ادبیات
اردیبهشت را باید ماه خوشبختی دانست چرا که این ماه بهنام چهار چهره شاخص یعنی سعدی، عطار، فردوسی و خیام گره خورده و امروز هم که روز خیام حکیم و دانشمند و ستارهشناس و شاعر بزرگ است. شهرت جهانی خیام شاعر را البته باید وامدار ترجمه خوب و درجه یک فیتزجرالد بدانیم. در خود کشور ما خیام تا همین 150 سال اخیر هم بهعنوان شاعر شناخته شده و مشهور نبود. جایی میخواندم که در زمان قاجار گروهی از ارادتمندان خیام از انگلیس به ایران میآیند تا مقبره او را زیارت کنند. میروند پیش ناصرالدین شاه و موضوع را مطرح میکنند. ناصرالدین شاه به آنها میگوید ما در همین دربار خودمان شاعرانی بهتر از خیام داریم؛ چرا نمیروید با آنها دیدار کنید؟
نباید فراموش کنیم که خیام در حوزه ریاضی، دانشمند خبرهای بود و کتاب ارزشمندش بهنام «رساله فی البراهین علی مسائل الجبر و المقابله» که همچنان در سراسر دنیا و به زبانهای مختلف ترجمه میشود و بهعنوان یک منبع مهم در حوزه ریاضی قابل مراجعه است یا کتاب «رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس» که به فارسی نیز ترجمه شد و آقای ارانی مقدمهای مبسوط بر آن نوشت. با این همه باز هم به این نکته باید تأکید کرد که چربش خیام در جهان در قامت و بهعنوان شاعر، مدیون جرالد است و نمیتوان این مسأله را مقدم بر وجه علمی او دانست. حکیمی که او را همه چیزدان خطاب میکنند و در فلسفه و نجوم و پزشکی نیز در دربار سلجوقیان چهرهای شاخص و مورد وثوق بود و رصدخانه ملکشاهی را تأسیس کرد و به اصلاح تقویم همت گمارد. تفکری که خیام در نگاه خود دارد برگرفته از تفکر ابنسیناست که از او بهعنوان استاد خود یاد میکند و میگوید «تا بدانجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم.» خیام در شعرش با وجود دانایی، خود را به نادانی میزند و این پرسشگری او فضیلتی است. شاید برخی بپرسند بین فلسفه شعر خیام و علماش چه ارتباطی میتوان قائل شد. خیام حکیم است و این واژه حکیم گستردگی دارد و این آدم دانشمند و حکیم، ذوق شاعرانهای هم داشت و گاهی شعر مینوشت و چنین آدم با دانشی بیشک، علمش نیز بر شعرش تأثیرگذار خواهد بود. البته باید به این نکته هم اشاره کنیم که تا زمان حیاتش، کسی او را بهعنوان شاعر نمیشناخت بلکه بیشتر او را حکیم و دانشمند میدانستند و شاید این خواست خودش بود. نوع نگاهی که خیام در شعر داشت، با نوع نگاه مردم و نگرش آن زمان جامعه وجود داشت، در تعارض بود و شاید به همین دلیل بود که خیام این جرأت را به خود نمیداد که شعرش را منتشر کند و از این موضوع پرهیز داشت و در نهایت کسی مثل نجمالدین رازی که دشمن خیام بود و او را آدم نادانی میدانست اول بار در کتاب «مرصاد العباد» شعرهایی از خیام را میآورد و باعث میشود وجه شاعرانه خیام هم شناخته شود.
خیام، در عرصههای علم چنان آگاهی داشت که قطعاً در شکلگیری نگاه و جهانبینی شاعرانهاش هم تأثیر داشت. کسی مثل خیام جهانبینی و نگاه بزرگ و زیبایی دارد. خیام در شعرش، میگوید خوش باش اما این دمغنیمت شمردن به این معنی ولنگاری نیست بلکه او در مواجهه با مرگ، به زندگی ارزش میگذارد و آن را مهم نشان میدهد و او جامعه رخوتزده و خموده دوران خود را به چنین پویایی دعوت میکند تا از رکود و خمودگی بیرون بیاید. خیام آرزو داشت که همه مردم دلیل آمدن و رفتنشان به این جهان را بدانند و به این نکته برسند که چرا آمدهایم و در این فرصت چه باید کنیم.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# دانشگاه
تاریخ بازگشایی دانشگاهها توسط رئیس جمهوری اعلام شد. همین خبر باعث شد کاربران شبکههای اجتماعی که بسیاری از آنها دانشجو هستند درباره این تصمیم بنویسند. بعضیها خسته از خانه نشینی از بازگشایی دانشگاهها خوشحال هستند و در مقابل بعضیها دوست ندارند این اتفاق بیفتد. کاربران زیادی درباره نگرانیشان از انتقال ویروس کرونا بخصوص در خوابگاهها نوشتند: «واقعاً از هفدهم باید بریم دانشگاه الان؟ بچههایی که تهران نیستن چی میشن؟»، «۲۰ روز دیگه میرم دانشگاه و عمیقاً بیحسم»، «گویا تو آپدیت جدید کرونا علاوه بر اینکه معتادها نمیگیرن، معلمها و دانشجوها هم نمیگیرن»، «هر وقت اعلام میکنن فلان تاریخ قراره دانشگاه باز بشه عذاب وجدان عدم استفاده بهینه از خونه موندن منو میگیره. حالا انگار مثلاً چی میخواستم بکنم»، «واقعاً و عمیقاً حاضرم کروناویروس بگیرم تا لب مرگ هم برم ولی برگردم دانشگاه»، «من واقعاً دلم برای دوستام تنگ شده ولی اصلاً دلم نمیخواد دانشگاه باز شه»، «خب تعطیلات تموم شد، بساط رو جمع کنید که از بعد ماه رمضون باید برید دانشگاه»، «فک کنم فقط منم که از خبر باز شدن دانشگاه خوشحالم»، «مسأله این نیست که دانشگاهها باز میشه مسأله اینه که هیچی دیگه مثل قبل نیست و نمیشه»، «پارادوکس تو جامعه ما یعنی اینکه طرف قرنطینه نیست و هر روز استوری دور دور با رفیقاش رو میذاره ولی الان برای بازشدن دانشگاه توئیت انتقادی میزنه.»، «اگه دانشگاه از ۱۷ام باز میشه من حاضرم همین امروز پاشم برم دانشگاه و تا ۱۷ام جان به جان آفرین تسلیم کنم تا اینکه غم و غصه باز شدن دانشگاه منو ذره ذره بکشه»، «ببخشید ولی من اندازه همتون که از خبر باز شدن دانشگاه ناراحت شدید، خوشحال شدم.»، «با چه فکری ۱۷ خرداد دانشگاهها باز میشن؟ باقی دانشگاهها رو نمیدونم ولی دانشگاه ما و خوابگاه ما اصلاً اوضاع مناسبی نداره»، «فکر کن کلی آدم توی یه خوابگاه، توی اون اتاقهای کوچیک، کافیه یه نفر ناقل باشه»، «خیلی خطرناکه این کار، خصوصاً تو علوم پزشکیا که تو خوابگاه بچهها از بیمارستان میان.»
جدول قرمز بورس
دیروز افت شاخصهای بورس شدت گرفت و به زیر 1 میلیون واحد سقوط کرد. به اصطلاح بورسیها جدول قرمز رنگ شد و این مسأله نگرانیهایی بهدنبال داشت. بخصوص برای کسانی که تازه وارد این بازار شدهاند. به همین بهانه بازار اظهارنظر درباره بورس و شرایطش داغ بود: «ناگهان چهره برافروختهای یعنی چه؟ (سؤال الان تازه واردهای بورس)»، «در راستای وضعیت این روزای بازار بورس؛ روند قبلی غیرطبیعی بود، الان تازه داره درست و پایدار رفتار میکنه»، «حالا قبل اینکه ما بیاییم تو بورس کل بازار سبز بودا همین ما اومدیم شده گوجه»، «اکثر فعالای قدیمی و تحلیلگرای بازار سرمایه به خاطر منفیهای این روزا خوشحالن. این خوشحالی نه به خاطر ضرر خودشون و نه به خاطر ضرر دیگرانه! این خوشحالی به خاطر از بین رفتن افکار توهمی هست که نسبت به بورس به وجود اومده! که این منفیا این افکار رو پاک میکنه!»، «از صبح هرکی رو میبینم، بهش میگم نگفتم بهت وارد بورس نشو؟! یه سری هم تکون میدم عاقل اندر گناهکار. انقدر حال میده که نگو و نپرس، حس نوستراداموس دارم»، «بورس ریزش کرده لطفاً راهو برای نیروهای امدادی باز کنید.»، «باشد که مردم هم جوگیرانه و بدون اطلاعات کافی وارد بورس نشوند»، «الان خوشحالترین مردم ایران ماهایی هستیم که اصلاً پولی نداشتیم که ببریم تو بورس سرمایه بذاریم»، «به لطف اظهارنظرهای غیرکارشناسانه برخی اهالی سیاست بازار بورس در چندروز کاری اخیر افت کرده و به موازات آن بازار سکه و دلار و طلا رونق گرفته! حالا همون کارشناسا بیان و نظرشون رو درمورد حباب سکه۷ملیونی بدن! پول بورس به سمت تولید و اشتغال میرود و سکه و دلار سمت دلالی! کدام بهتر است؟»، «من نه خودم نه جد و آبادم توی بورس نبودن و نیستن ولی جالبه که یه عده از بدبخت شدن و ورشکست شدن دیگران توی بورس خوشحال میشن فقط واسه اینکه بگن دیدید گفتیم. واقعاً مردم بخیلی هستیم.»
تکلیف نویسندگان در روزگار کرونا
ادبیات باید به کرونا مبتلا شود
ارمغان بهداروند
شاعر
قرنهای قرن، ادبیات به غارت و تبعید و اوراقشویی و لبدوزی، کوتاه نیامده و قد کشیده و قلّه شده است. گاهی بر سفره خاندان «سامانی» بر صدر نشسته و روزی به فرمان چنگیر مغول، خاکش را به توبره بردهاند و دورهای نفی بلد شده و ایامی، ندیم دربارها و دستگاهها بوده است. ادبیات نه از مهری از زمین بر زین نشسته است و نه از جوری از زین به زمین خورده است. در خوشیها و ناخوشیها نفس کشیده است تا آنچه آگاهانه خلق کرده است کلیدی باشد به گشودنِ دری.
در همهاحوال ادبیات با تحلیل وضعیت و پیشبینی موقعیت، هم روایتی صحیح و تاریخی قابل اعتماد بر جای گذاشته و هم با الهامبخشی از وضعیتهای مستقر در جوامع انسانی، خلق آثاری ماندگار را پیشکش کرده است. بیماریهای همهگیر و امراض مرموز یکی از مواجهات ادبیات به شمار میآید که بیش و کم در هر دورهای، ردی از آن را میتوان در آثار منظوم و منثور کلاسیک و معاصر رصد کرد. بسامد بالای واژگان طبی و آداب درمانی و گزارههای پزشکی در متون کهن ادبی مؤید همین مواجهه است که در اَشکال ستایش و نکوهش پزشکان، شرح بیماریها، شیوههای درمانی و تیمارداری و اثربخشی گیاهان دارویی قابل مطالعه است و چه بسا اگر کیمیاگری ادبیات نبود، دانستههایی اندک از تاریخ پزشکی برای آیندگان باقی میماند. فردوسی، منوچهری، خاقانی، نظامی، عطار، مولوی و... با درک و دریافت دانش پزشکی روزگار خویش و جذابیتبخشی به آثار خود به همین واسطه، سرآمدند و در روزگار ما ادیبانی همچون ملکالشعرای بهار، عارف قزوینی و... در خلال آثار اجتماعی خود به وضعیت بهداشت و بیماریهای همهگیر اشاره داشتهاند اما پرواضح است که شعر بنا به کارکرد هنری با تقلیل وضعیت، به تولید عناصر استعاری و خلق نمادها قناعت کرده است و تصویری واضح از موقعیت موجود را گزارش نمیکند. به دارو و درمان جهان گشت راست/ که بیماری و درد، کس را نکاست (فردوسی)، هر کجا این بهار و دی باشد/ بوی گل، بیزکام کی باشد(سنایی)، بسا زهر کو در تن آرَد شکست/ به زهری دگر بایدش باز بست (نظامی)، همی بگداخت برف اندر بیابان/ توگفتی بایدش بیماری سِل (منوچهری) میتوانند نمونههایی از واکنش شاعران به اهمیت پزشکی، مسأله آلرژی، واکسیناسیون و شرح بیماری به حساب آید که البته در همه آنها به شرحی که گفته شد ارزش هنری بر کیفیت روایی فضیلت داشته است. در غیاب ادبیات داستانی در ادوار تاریخی این سرزمین، مواردی همچون رفتارهای فردی و گروهی، نظام درمانی، جزئیات بیماری و تأثیرات فرهنگی آن، مشمول فراموشی شده است و حافظه جمعی ما درک ملموسی از مصائب دیگر عصرها نخواهد داشت. پذیرش نقش درمانگر موسیقی، نیایشخوانیهای دسته جمعی، رواج نظامهای خیریهای، تغییر سبکهای هنری، خشونتهای اجتماعی و... الگوهایی از دوران برخی همهگیریهاست که در رمانها، منظومهها و تصاویر نقاشی ضبط و ثبت شده است و دانستن اینکه بسیاری از رفتارهای انسان گرفتار شده در کرونا، پیشتر تجربه شدهاند و تکرار آنها محصول غلبه ادبیات و حافظه مطالعاتی بشر است، به اهمیت نقش ادبیات در نجات انسان دامن میزند. چه کسی میتواند منکر نقش ادبیات در انتقال اطلاعات و تبادل تجربیات و نظام درمانی و سیستم مراقبتی در قالب متون داستانی که یا روایت مستقیم یا الهامگیری از بحران همهگیری یک بیماری است، باشد؟ انسان گرفتار امروز با کشف و مطالعه شباهتهای خود با قهرمانان و شخصیتهای داستانهای همموقعیت، از لحاظ روانی آمادگی بیشتری برای مواجهه با مصائب دارد. توصیه به خواندن رمانهایی همچون «طاعون» آلبر کامو، «عشق در سالهای وبا» گابریل گارسیا مارکز و «کوری» ژوزه ساراماگو علاوه بر جذابیتهای هنری، همین همذاتپنداری را تقویت میکند و به مخاطب، ضرورتهایی همچون بردباری، درک دیگری، فرهنگ جمعی و اصالت دانش را یادآوری مینماید. ادبیات داستانی امروز ما در آزمونی دشوار به سر میبرد. رنجنویسیهای پرستاران، مصائب درمان، آداب تدفین مردگان و خاطرات و مخاطرات دوران قرنطینه میتوانند جاذبههای آثاری باشند که نوآمدگان و نیامدگان از ما توقع دارند. نگذاریم این توقع هم چون توقع نسل ما از ثبت واقعیات روزگار انقلاب و جنگ که بیشترین قابلیتهای روایت را با خود داشتهاند، ناکام باقی بماند. شاید خلق چنین آثار در دوران کرونا، انتظار منصفانهای نباشد اما این تکلیف در پساکرونا به قوت خود باقی خواهد ماند! به خاطر بیاوریم که نسل جوان دهه 70 که در شمار مخاطبان ادبیات پیش از خود به حساب میآمدند؛ در مقابل نادیده گرفتن جنگ و فراموشی خودخواسته روایتهای آن در رویکرد بسیاری از نویسندگان آن روزگار که به جریان روشنفکری تعلق داشتند، اعتراض داشتند. ساده بگویم؛ ادبیات باید به کرونا مبتلا شود تا بتواند روایتگر کرونا باشد. مبتلایی که بیهیچ ترس و تشویشی، به زنده ماندن خویش یقین دارد.
عکس نوشت
طرح بهارانه کتاب ۹۹ از۲۰ اردیبهشت آغاز شده و دیروز اعلام شد اعتبار کتابفروشیهای عضو این طرح ۲۰ درصد افزایش پیدا کرد. گزارشهای ارائه شده از سوی مؤسسه خانه کتاب بهعنوان مجری طرح از میزان استقبال مخاطبان و مطالبات کتابفروشان و البته دغدغه وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص سیاستهای حمایت از کتابفروشان و چرخه نشر از دلایل اصلی افزایش این اعتبار بوده است. خریداران کتاب تا ۳۰ اردیبهشت ماه فرصت دارند با مراجعه به کتابفروشیهای عضو این طرح تا سقف ۱۵۰ هزار تومان با یارانه ۲۰ درصد کتاب خریداری کنند.
ماه میهمانی خدا-21
انواع خانواده در قرآن
حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی
در قرآن چهار نوع خانواده مطرح شده است:
1- زن و شوهری که همفکر و همگام در کار خیر هستند. همچون حضرت علی(ع) و حضرت زهرا (س)که نمونه همفکری و همکاری آنان در سوره انسان در چند آیه پیدرپی آمده است که غذای افطار خود را در سه شب پشت سر هم به نیازمندان دادند:
«وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیتِیمًا وَأَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا» (سوره انسان، آیات 8 و 9)
و غذای خود را با آن که به آن علاقه [و نیاز] دارند، به بینوا و یتیم و اسیر میدهند. ما فقط برای خشنودی خدا به شما غذا میدهیم، نه پاداشی از شما میخواهیم و نه سپاسی.
2- زن و شوهری که در خباثت همفکر و همگام هستند. مانند ابولهب عموی پیامبر و همسرش که با ریختن هیزم در جلوی پیامبرخدا(ص)، آن حضرت را اذیت و آزار می دادند و برای تبلیغ او کارشکنی میکردند تا آنجا که در مذمت آنها یک سوره نازل شد:
«تَبَّتْ یدَا اَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ... وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ»
بریده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد ... و همسرش آن هیزم کش [آتش افروز].
3- خانواده ای که مرد خوب، امّا زن بد است. مانند زن حضرت لوط و حضرت نوح که با دشمنان آن پیامبران همکاری و در کار رسالت خیانت میکردند:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُمَا ...» (سوره تحریم، آیه 10)
4- خانواده ای که مرد بد، امّا همسر خوب است. مانند زن فرعون که در کاخ فرعون زندگی میکرد اما وقتی حقانیت حضرت موسی را فهمید به او ایمان آورد:
« وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ »(سوره تحریم، آیه 11)
مسئولیت در برابر خانواده
در آیات متعددی از قرآن به رسالت انسان در برابر خانواده اش اشاره شده است، از جمله:
- «قوا انفسکم و اهلیکم ناراً»؛ خود و خانوادهتان را از آتش دوزخ حفظ کنید.
- «و أمر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها»؛ اهل خود را به نماز فرمانده و بر آن پایداری کن.
- «و انذر عشیرتک الاقربین»؛ نزدیکترین بستگانت را هشدار ده.
- «یا بنی اقم الصلاة و أمر بالمعروف»؛ فرزندم! نماز بهپا دار و امر به معروف کن.
- «انّا کنّا فی اهلنا مشفقین»؛ مردان خدا در مورد خانواده دغدغه دارند و بی تفاوت نیستند.
- «و کان یأمر اهله بالصلاة» پیامبر، همواره خانواده اش را به نماز سفارش می کرد.
در روایات نیز توجّه بسیاری به این موضوع شده است:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: همه شما نسبت به زیردست خود مسئولید؛ مرد، مسئول خانواده اش، و زن مسئول شوهر و فرزندش است.
در قرآن چهار نوع خانواده مطرح شده است:
1- زن و شوهری که همفکر و همگام در کار خیر هستند. همچون حضرت علی(ع) و حضرت زهرا (س)که نمونه همفکری و همکاری آنان در سوره انسان در چند آیه پیدرپی آمده است که غذای افطار خود را در سه شب پشت سر هم به نیازمندان دادند:
«وَیطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیتِیمًا وَأَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزَاءً وَلَا شُکُورًا» (سوره انسان، آیات 8 و 9)
و غذای خود را با آن که به آن علاقه [و نیاز] دارند، به بینوا و یتیم و اسیر میدهند. ما فقط برای خشنودی خدا به شما غذا میدهیم، نه پاداشی از شما میخواهیم و نه سپاسی.
2- زن و شوهری که در خباثت همفکر و همگام هستند. مانند ابولهب عموی پیامبر و همسرش که با ریختن هیزم در جلوی پیامبرخدا(ص)، آن حضرت را اذیت و آزار می دادند و برای تبلیغ او کارشکنی میکردند تا آنجا که در مذمت آنها یک سوره نازل شد:
«تَبَّتْ یدَا اَبِی لَهَبٍ وَتَبَّ ... وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ»
بریده باد دو دست ابولهب و مرگ بر او باد ... و همسرش آن هیزم کش [آتش افروز].
3- خانواده ای که مرد خوب، امّا زن بد است. مانند زن حضرت لوط و حضرت نوح که با دشمنان آن پیامبران همکاری و در کار رسالت خیانت میکردند:
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَینِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَینِ فَخَانَتَاهُمَا ...» (سوره تحریم، آیه 10)
4- خانواده ای که مرد بد، امّا همسر خوب است. مانند زن فرعون که در کاخ فرعون زندگی میکرد اما وقتی حقانیت حضرت موسی را فهمید به او ایمان آورد:
« وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ »(سوره تحریم، آیه 11)
مسئولیت در برابر خانواده
در آیات متعددی از قرآن به رسالت انسان در برابر خانواده اش اشاره شده است، از جمله:
- «قوا انفسکم و اهلیکم ناراً»؛ خود و خانوادهتان را از آتش دوزخ حفظ کنید.
- «و أمر اهلک بالصلاة و اصطبر علیها»؛ اهل خود را به نماز فرمانده و بر آن پایداری کن.
- «و انذر عشیرتک الاقربین»؛ نزدیکترین بستگانت را هشدار ده.
- «یا بنی اقم الصلاة و أمر بالمعروف»؛ فرزندم! نماز بهپا دار و امر به معروف کن.
- «انّا کنّا فی اهلنا مشفقین»؛ مردان خدا در مورد خانواده دغدغه دارند و بی تفاوت نیستند.
- «و کان یأمر اهله بالصلاة» پیامبر، همواره خانواده اش را به نماز سفارش می کرد.
در روایات نیز توجّه بسیاری به این موضوع شده است:
پیامبر اکرم(ص) فرمود: همه شما نسبت به زیردست خود مسئولید؛ مرد، مسئول خانواده اش، و زن مسئول شوهر و فرزندش است.
ممنون که رسوایم نکردی
سید حبیب حبیبپور
تو را سپاس که به من آلوده هم نگاه داری و از ابر عفو خویش بر من میباری.
تو را با همین زبانی که به دروغ و چاپلوسی و سخن چینی و غیبت آلوده شده است شکر میگویم که پردهای از گذشت خویش را بر کردار زشت و گفتار شیطانی و افکار سیاهم کشیدی تا رسوا نشوم و در چشم مردم، خوار و بیآبرو نباشم.
و تو چقدر ستارالعیوبی و چقدر خوبی!
می توانستی ذلیل و رسوایم کنی و نکردی. میتوانستی عزت و بزرگیام را از من بگیری و نگرفتی.
میتوانستی در نزد خاندان و دوستان و اطرافیان، بیآبرویمسازی و نساختی.
و اینک چگونه این همه منت و بزرگواری را سپاسگزار نباشم؟
جز آنکه تو خود، مرا یاری دهی تا پس از این به گرد گناه نگردم، چه کسی به امدادم خواهد آمد؟
پس ای محبوبی که به هدایت و مغفرت بر من منت نهادی، از تو میخواهم لحظهای فراموشم نکنی وگرنه سقوط خواهم کرد.
اینک در این لحظههای سبز اجابت، در این دقیقههای ناب نیایش، در این ساعتهای زیبای نیاز، با دلی که به یاد تو میتپد و با روانی که به آهنگ شوق، طراوت گرفته است از تو درخواست میکنم مرا نیز همچون سرمستان باده عشق خویش، سیراب سازی. به تابش خورشید یادت گرمی ببخشی. با قطرات کوثر جوشان خویش پاکم کنی. از عطر محبت خویش صفایم دهی. از نسیم عفو خویش معطرم فرمایی و مرا آنگونه کنی که جز تو نبینم و جز تو نخواهم.
ای کاش که روح را طربناک کنی
عرشم ببری، ساکن افلاک کنی
دل، خانه غیر تو شده وای به من
ای کاش دلم ز غیر خود، پاک کنی
تو را سپاس که به من آلوده هم نگاه داری و از ابر عفو خویش بر من میباری.
تو را با همین زبانی که به دروغ و چاپلوسی و سخن چینی و غیبت آلوده شده است شکر میگویم که پردهای از گذشت خویش را بر کردار زشت و گفتار شیطانی و افکار سیاهم کشیدی تا رسوا نشوم و در چشم مردم، خوار و بیآبرو نباشم.
و تو چقدر ستارالعیوبی و چقدر خوبی!
می توانستی ذلیل و رسوایم کنی و نکردی. میتوانستی عزت و بزرگیام را از من بگیری و نگرفتی.
میتوانستی در نزد خاندان و دوستان و اطرافیان، بیآبرویمسازی و نساختی.
و اینک چگونه این همه منت و بزرگواری را سپاسگزار نباشم؟
جز آنکه تو خود، مرا یاری دهی تا پس از این به گرد گناه نگردم، چه کسی به امدادم خواهد آمد؟
پس ای محبوبی که به هدایت و مغفرت بر من منت نهادی، از تو میخواهم لحظهای فراموشم نکنی وگرنه سقوط خواهم کرد.
اینک در این لحظههای سبز اجابت، در این دقیقههای ناب نیایش، در این ساعتهای زیبای نیاز، با دلی که به یاد تو میتپد و با روانی که به آهنگ شوق، طراوت گرفته است از تو درخواست میکنم مرا نیز همچون سرمستان باده عشق خویش، سیراب سازی. به تابش خورشید یادت گرمی ببخشی. با قطرات کوثر جوشان خویش پاکم کنی. از عطر محبت خویش صفایم دهی. از نسیم عفو خویش معطرم فرمایی و مرا آنگونه کنی که جز تو نبینم و جز تو نخواهم.
ای کاش که روح را طربناک کنی
عرشم ببری، ساکن افلاک کنی
دل، خانه غیر تو شده وای به من
ای کاش دلم ز غیر خود، پاک کنی
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
اسماعیل امینی: صداوسیما به شعر جفا میکند
-
دعای روز بیست و سوم
-
زندگی در مقابل مرگ
-
شهروند مجـــازی
-
ادبیات باید به کرونا مبتلا شود
-
عکس نوشت
-
انواع خانواده در قرآن
-
ممنون که رسوایم نکردی
اخبارایران آنلاین