کارشناسان سیاسی از روی دیگر کووید 19 به «ایران» گفتند
همبستگی ملی ؛ تحفه کرونایی
گروه سیاسی/ دیگر گفتن از اینکه شیوع ویروس کرونا و تبعات نامطلوب آن یک پدیده جهان شمول است و میان فقیرو غنی، توسعه یافته و در حال توسعه، آسیایی و اروپایی و امریکایی تمایزی نمیگذارد یک گزاره بدیهی است. این امر بدیهی اما به تناسب راهبردهای مقابلهای اتخاذ شده و درس آموزی جوامع و حاکمان از واقعیتهای رخ داده نتایج متفاوتی پیش رو گذاشته است.
کرونا با خود ترس و تنگی نفس، مرگ و رکود بههمراه آورد. اما در انبانهاش تحفههای ارزشمندی همچون تقویت همبستگی و انسجام اجتماعی نیز وجود داشت. کرونا مسألهای نبود که هیچ یک از افراد یا گروه و طبقات اجتماعی بتوانند دامن خود را برای آلوده نشدن به تبعات آن بالا بگیرند و عبور کنند. بحرانی نبود که آسیبهایش تنها متوجه مردم یا دولتها باشد و یک سوی این رابطه بتواند با راحتی خیال از زیر بار مسئولیت خود در مواجهه با آن شانه خالی کند و آن را مسأله دیگری بداند.
این خاصیت مشکلات مشترک است که سبب میشود افراد و گروهها در راستای کمک به حل مسأله اختلافات پیشین را فراموش کنند یا حداقل برای مدتی کنار بگذارند. همچنان که در خلال این روند آنها میتوانند به مفاهمه بهتری از یکدیگر دست پیدا کنند. درک متقابلی که چه بسا خود مبدأ حل اختلافات گذشته قرار گیرد.
دستکم در درون مرزهای کشورمان آنچه رخ داده تا حدود زیادی حکایت از تحقق این همبستگی اجتماعی دارد. در حالی که پیش از این افزایش مشکلات بویژه در حوزه اقتصادی و ناخوش آمدن برخی تصمیم گیریها به مذاق بخش قابل توجهی از جامعه این رابطه را به رابطهای نامطلوب تبدیل کرده بود و نمود آن را میشد در شاخصهایی همچون کاهش مشارکت سیاسی، آنچنان که در انتخابات اسفند رقم خورد، ملاحظه کرد؛ ناگهان جامعه با بحرانی مواجه شد که از سویی جایی برای پررنگ کردن انتقادات و شکافها باقی نمیگذاشت و از سوی دیگر مجالی به بیتفاوتی نمیداد. زیرا مشخص نبود و نیست که کدام یک از افراد یا عزیزانشان مبتلا و قربانی بعدی ویروس مرموز میشدند.
تجمیع امکانات دولت و دیگر نهادهای حاکمیتی اگر چه مطلوب بود اما کافی نبود. این چنین شد که مردم چه منفرداً و در گروههای کوچک و چه در قالب خیریهها و سازمانهای مردم نهاد برای کمک به تأمین گوشهای از ملزومات پا به میدان گذاشتند. همچنان که علی رغم برخی تفاوت دیدگاهها و انتقادات تا حدود بسیار زیادی از تصمیمات ستاد ملی مقابله با کرونا که تجمیعی از نمایندگان نهادهای حاکمیتی مختلف بود تمکین کردند.
به این ترتیب کرونا با خود فرصتی برای تقویت همبستگی اجتماعی به همراه داشت. نهادینه کردن و حفاظت از این همبستگی اجتماعی اما به عملکرد مسئولان بستگی بیشتری دارد که بهطور مثال میتواند خود را در فراهم کردن زمینه برای ایفای نقش و اثرگذاری بیشتر نهادهای مدنی و سازمانهای مردم نهاد در تصمیم و اجرا و نداشتن نگاه مقطعی به آن، نشان دهد.
مردم به اعتماد پاسخ مثبت میدهند
ناصر ایمانی
فعال سیاسی اصولگرا
نه تنها در ایران بلکه در همه کشورهای جهان تغییرات زیادی در رفتار حکومتها با شیوع ویروس کرونا وجود داشته، اما این تغییرات در برخی موارد تنها در کشور ما خود را بهصورت پررنگتری نشان داده است.
رفتار قوه قضائیه شاهد مثال خوبی است. در هیچ نقطهای از جهان تصمیمی را که در دستگاه قضایی برای آزادی زندانیان گرفته شده در این حجم و گستره شاهد نبودیم. نیمی از زندانیان در حالی با بخشنامه رئیس قوه قضائیه آزاد شدند که در آن زمان هیچگونه اخباری مبنی بر آلوده شدن زندانهای ایران به ویروس کرونا وجود نداشت. کدام حکومت در دنیا این کار را کرد؟ این تصمیم شامل زندانیان امنیتی و حتی برخی از زندانیانی که در روابط بین ایران و کشورهای دیگر حساسیتهای زیادی در خصوص آنان وجود داشته - یعنی همان زندانیان دو تابعیتی - هم شد. حالا هم صحبت از این است که برخی از این زندانیان مشمول عفو شوند و دیگر به زندان بازنگردند. این تحول بسیار مهم و شاخص خوبی برای تغییر رفتار حکومت در ایران است. از این منظر، نوع تعامل حاکمیت با مردم هم دستخوش تغییرات زیادی شد و به نظر میرسد که ادامهدار هم خواهد بود. از حالا به بعد حکومت توجه بیشتری به اقشار آسیبپذیر دارد. حاکمیت در ایران بهتر متوجه میشود که برخی از افراد جامعه در وضعیت معیشتی سختی به سر میبرند. حالا بهتر میداند که بخشی از مردم نان شب خود را با کارکرد همان روز به دست میآورند. اگر کرونا نبود شاید دست یافتن به چنین اطلاعاتی آن هم به این شدت از وضوح برای حاکمیت مشکل بود. «صداقت با مردم» از دیگر وجوه خوب شیوع ویروس کرونا بود که از اهمیت بالایی برخوردار است. برخلاف برخیها که اظهار بدبینی میکنند اما، آمارهایی که در مورد مبتلایان و فوت شدگان این بیماری از سوی دولت و وزارت بهداشت بهطور روزانه اعلام میشود، تا حدود بسیار زیادی صحیح است. برخی فکر میکنند که حکومت تعمداً آمار را غیرواقعی اعلام میکند اما تصور من این نیست. ممکن است خطاهایی وجود داشته باشد اما حکومت چارهای برای ارائه آمار درست ندارد. اگر اشتباهی در این آماردهی صورت بگیرد در یک گستره زمانی دو ماهه که از شیوع این ویروس میگذرد تاکنون باید صحیح یا غلط بودن آن مشخص میشد. در واقع آماری که گفته میشود با یافتههای میدانی مردم هم تطابق دارد و این صداقت حکومت را نشان میدهد. البته امید است که با اتمام کرونا تغییر رفتار حکومت با مردم که در نتیجه همین بیماری رخ داده همچنان ادامه یابد. واقعیت این است که وقتی حادثهای پیش میآید و حکومت ها در مسیری پا میگذارند، برگشتن از آن مسیر برایشان مشکل میشود.
این اتفاق بهطور طبیعی میافتد که پس از این حکومت خود را موظف میداند مسیری را که رفته ادامه بدهد. ما الان این تعداد زندانی را آزاد کردیم. اتفاق بدی رخ نداد، ناامنی اجتماعی به وجود نیامد. این یک درس برای حکومت است که به غیر از جنبه تنبیهی جرم، اگر بخواهد میتواند تعداد زیادی از زندانیان را آزاد کند، در حالی که پیش از این همواره ترس و هراس زیادی حتی برای طرح این موضوع وجود داشت. فکر کنید که کرونایی وجود نداشت و روزنامه ایران در مقالهای پیشنهاد میداد تا نیمی از زندانیان آزاد شوند. با چه مخالفتهایی مواجه میشد؟ آیا اساساً چنین کاری امکان پذیر بود؟ اما شد و اتفاقی هم رخ نداد. مردمی داریم که اگر به آنان اعتماد شود، پاسخ خوبی میدهند، اگر صداقت در رفتار حکومت ببینند بخوبی همکاری میکنند. آنان تا حالا هم همبستگی خوبی در مقابله با این ویروس داشتهاند و سخاوتمندانه تمام مراسم های مذهبی و سنتی را کنار گذاشتند.
اینها برای حکومت سرمایه مهمی است. پس حکومت مردان بدانند که اگر صادقانه با مردم رفتار کرده و مشکلات را با آنان مطرح کنند، مردم هم همکاری خواهند کرد.
درد مشترک، جدا جدا حل نمیشود
آذر منصوری
عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت
جهان در میانه بحرانی به غایت بزرگ گرفتار آمده است. نه تیری شلیک شده است و نه خانه و کاشانهای به آتش جنگ و خشونت جدیدی مبتلا شده است. بلکه ویروسی که با چشم غیرمسلح دیده نمیشود، جان تکتک انسانها را هدف گرفته و در انتخاب خود نه مرز جغرافیایی شمال و جنوب را میشناسد و نه فقیر و غنی ونه نژاد و رنگ و زبان. کرونا تبدیل به درد مشترکی شده است که همه این تفاوتها و مرزها را در نوردیده است.
هر چند در دراز مدت این ویروس نیز مانند همه آسیبهایی که جوامع بشری را تهدید میکند، گروهها و اقشار آسیبپذیر را بیشتر تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. اما تا اینجای کار کووید ۱۹درد مشترک همه جوامع است. وقتی درد جوامع به دردی مشترک تبدیل میشود، نیاز به درمان مشترک دارد. خاصه آنکه از وجوه تمایز فرهنگ و اعتقادات ما ایرانیان نیز بنی آدم در آفرینش از یک پیکر قلمداد شده است و بر مبنای همین باورهاست که باید بپذیریم در بحرانها آنچه پیش برنده و باعث کامیابی کشورها در عبور از آنها میشود توجه به این اصل مهم است که هیچ درد مشترکی جدا جدا درمان نمیشود. باید بپذیریم که در پاندمی کرونا اصل مهم این است که موفقیت یا شکست یک جامعه یا یک شهر در برابر این ویروس شکست یا موفقیت همه شهرها وجوامع محسوب میشود.
با این رویکرد و باور، این واقعیت بیش از پیش خود را به رخ میکشد که مهمترین عامل صیانت از آحاد جامعه ایران توجه به اصل مهم همبستگی و انسجام ملی است. کرونا محلی برای دعواهای سیاسی باقی نگذاشته است. چرا که این بیماری جناح سیاسی و خودی و غیر خودی نمیشناسد و بر همین مبنا شکست آن نیاز به گذر از همه مرزهایی دارد که بیشترین آثار مخرب خود را بر حکمرانی خوب در کشور به جا گذاشته است.
از همین منظر است که مجموعه توان مدیریتی کشور باید ظرفیتهای خود را به میدان بیاورند و ستاد ملی مقابله با کرونا را یاری رسانند. بویژه آنکه برای ساختن دارویی مؤثر یا واکسن این بیماری هیچ چشمانداز مشخصی وجود ندارد و سرعت و چرخه انتقال این ویروس به نحوی است که اگر زنجیره انتقال آن شدت گیرد، مشخص نیست کادر بهداشت ودرمان کشور تا چه میزان توان تابآوری مقابل آن را خواهد داشت.
آنچه باید در اولویت قرار گیرد حفظ جان همه شهروندان است و در این راه همه به یک اندازه مسئولیت دارند.اگر کرونا نتواند این فهم مشترک را ایجاد کند، باید در پسا کرونا منتظر طوفانهایی به مراتب سهمگین باشیم.
بدیهی است به میزانی که حیات این ویروس در ایران و جهان به درازا بکشد و مهار آن ناممکن شود، باید منتظر عواقب و پیامدهای اجتماعی و اقتصادی و روانی آن باشیم و برای هر یک از این پیامدها آمادگی لازم در سازمان اداره کشور و مردم به وجود آمده باشد.
اما کرونا با همه تهدیدهایی که برای جامعه ما داشته، فرصتی بود برای خودآزمایی حاکمیت و مردم.
با اینکه ویژگی مهم این ویروس جداسازی و ایزوله افراد جامعه از یکدیگر است اما باوجود ناهماهنگیها در مرحله آغاز اپیدمی در مدیریت بحران نشانههای آشکاری از انسجام و همبستگی در ساختار مدیریت کشور و نیز جامعه ایران به چشم آمد.
نشانههایی که در دوران پسا کرونا نیز میتوان بهعنوان نقاط قوت حکمرانی در ایران آن را تقویت نمود، اینکه تمامی نهادهای مذهبی برنامههای خود را در راستای تصمیمات ستاد ملی هماهنگ کردند و نزدیک به دوماه تمامی اماکن عمومی متبرکه و تجمعات تعطیل شده است و نهادهای مدنی با ایجاد ابرشبکههای کمک به آسیبدیدگان و مراکز درمانی بسیج شدند و قوای نظامی کشور نیز در این راستا هماهنگ عمل کردند و اکثریت مردم ایران بدون اعمال قرنطینههای سختگیرانه با توصیههای ستاد ملی پروتکلهای بهداشتی را رعایت کردند و در خانه ماندند، نشانههای این همبستگی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
اما نگرانی از آنجایی است که بحران کرونا، بحرانی است که حداقل تا امروز میتوان گفت پایانی بر آن مترتب نیست. نه داوری قطعی برای آن پیدا شده است و نه واکسنی. از طرف دیگر جهش ویروسهایی از این نوع، نگرانی از پیدایش ویروسهایی از این دست را در آینده نیز بیشتر کرده است.
اعتماد عمومی به حد معقول رسیده
ابراهیم امینی
عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی
بحث در مورد کرونا، بحث در خصوص سلامت انسانهاست. بیماریای که چندین ماه کشور ایران و در واقع همه جهان را درگیر خود ساخته، طبیعی است که واکنشهای مختلف مردم را هم در پی داشته باشد. شهروندان برای سلامت خود بیش از هر چیز دیگری ارزش قائل هستند و از هر راهی برای حفظ آن استفاده میکنند. آنچه که این روزها در کشورمان شاهد آن هستیم نوعی همبستگی اجتماعی و یک اتفاق مبارکی است. مردم وقتی احساس کردند کوچکترین بیتوجهی به نکاتی که از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا مطرح میشود، ممکن است سلامت خود و عزیزانشان را بهخطر بیندازد، قرنطینه و فاصله اجتماعی را در پیش گرفتند. هرچند این رویه به نوعی نشان از همبستگی اجتماعی مردم دارد و سبب میشود که ترس های ناشی از کرونا و هشدارهای مربوط به آنکه از سوی وزارت بهداشت مطرح میشود، آنان را در بسیاری از موارد به مشترکات فراوانی برساند اما اصل قضیه در جای دیگری است. آنچه که باعث همبستگی ملی میشود و اتفاقاً منشأ آن هم میتواند در همین روزهای کرونایی باشد، این است که بتوانیم اعتماد شهروندان را جلب کنیم. فضایی را به وجود بیاوریم که شهروندان احساس کنند آن اطلاعاتی که از سوی حاکمیت، مطرح میشود واقعی است، بعضی از مسائل را نمیپوشاند و هرجا هم نیاز بود به سوی مردم دست دراز میکند که به کمکش بیایند. مردم باید حاکمیت را نماینده واقعی خود بدانند و اعتقاد راسخی داشته باشند افرادی که کشور را اداره میکنند پاکدست بوده، دل در گرو خدمت دارند و بهدنبال یک حکمرانی خوب هستند. این امر در دراز مدت واقع میشود. ای کاش دغدغهای که نسبت به سلامتی خود و مردمانمان وجود داشته، پساز گذشت این اتفاق و در بقیه مسائل هم به همین شکل مورد توجه قرار گیرد. کرونا یک خطر جمعی بوده و نیاز به همکاری مشترک داشته است حال آنچه که حائز اهمیت است اینکه، این همبستگی و همکاری ادامه پیدا کند و بعد از اینکه این خطر هم مرتفع شد افراد، مرارتها و خودخواهی را کنار گذاشته و براساس عقلانیت و وحدت ملی و مصلحت عمومی کشور، به اداره امور بپردازند. کینهها رفع شود، پاکدستی در سرلوحه کارها قرار بگیرد و مهمتر از همه اینکه دیگر خبری از اختلاس و سوء استفاده نباشد.
با توجه به تجربیات گذشته شاید نتوان از وقوع چنین شرایطی با قاطعیت و اطمینان سخن گفت و لذا بازگشت جامعه بههمان روال پیش از کرونا، چه بسا دور از ذهن و انتظار نباشد، مگر اینکه معجزهای رخ بدهد. اما حالا که اعتماد عمومی به درجه معقولی رسیده است، لازم است که مردم احساس کنند کسانی جامعه را اداره میکنند که هم مصلحت عمومی را میفهمند و هم این قضیه از اهمیت بالایی برایشان برخوردار است، دنبال سوءاستفاده از موقعیت و قدرت نیستند، پاکدست و امانتدار رأی مردم هستند و مهمتر از همه اینکه مردم را نامحرم نمیدانند. آرزوی ما این است که چنین خواستهای در روزگار پس از کرونا هم اجابت شود.
درس آموختههای دوران کرونا
مجید فراهانی
رئیس شورای مرکزی حزب ندای ایرانیان
تاریخ ایران در همه فراز و فرودهای سختی که پیش روی مردمان این سرزمین قرار داشته همواره شاهد آن بوده که ایرانیان توانستهاند با انسجام و همبستگی ملی از بوته آزمون ملی میهنی به سلامت عبور کنند و صفحات درخشان تاریخ ایرانگواه این مدعاست.
این همبستگی بویژه در سالهای پساز انقلاب در برابر بحرانهای مختلفی همچون دستاندازی دشمن خارجی به مرزهای کشورمان، تحریمها و مشکلات اقتصادی تحمیل شده و نیز در بحرانهای ناشی از حوادث طبیعی همچون سیل و زلزله خود را بروز داده است.
بر همین اساس درمقابله با بحران ناشی از همهگیری ویروس کرونا نیز عملاً شاهد همراهی و همکاری ستایشبرانگیز مردم در جهت حل بحران بودهایم.
مردمی که با تصمیمهای ستاد ملی مقابله با کرونا بهعنوان یک نهاد حاکمیتی نهایت پذیرش و همکاری را نشان دادند. چنان که بهطور مثال شاهد بودیم در کهنترین رسم هزاران ساله ایرانیان مانند روز طبیعت که معمولاً جای سوزن انداختن در پارکها پیدا نمیشد، چگونه بواسطه اعلام ستاد ملی مقابله با کرونا در هیچ جای کشور هیچ فردی بیرون خانه حضور پیدا نکرد و بالاتر از آن چگونه صاحبان کسب و کار در بازه زمانی قابل توجهی به نفع سلامت خود و هموطنانشان از کسب روزی حلال خود صرف نظر کردند.
جلوههای دیگر این همبستگی اجتماعی را در مواردی همچون کمک به ضدعفونی معابر، تولید ماسک و ملزومات بهداشتی و حضور گروهها و نهادهای مردمی، شورایاران محلات، خیرین و امنای مساجد در میدان عمل شاهد بودیم. حضوری که نشان داد در مقابله با سختیها و بحرانهایی که نوعی رنج ملی را ایجاد میکنند مردم چگونه همکاری و از خودگذشتگی دارند و چگونه میتوانند با اراده جمعی خود آن بحران را رفع و رجوع کنند.
یادمان باشد که بحران کرونا یک بحران سراسری، همهگیر، عمیق و طولانی مدت است لذا مردم بخوبی درک کردند که باید در مقابل چنین بحرانی عملکردی همبسته یکپارچه و همدلانه داشته باشند. با چنین جامعهای دور نیست که ما در آینده نزدیکی شاهد پیروزی بر ویروس کرونا باشیم.
وجه دیگر بروز همبستگی اجتماعی و قرابت یافتن بیشتر مردم و حاکمیت را میتوان در عملکرد شوراهای شهر و روستا و شورایاریها بهعنوان نهادهای مردمی و منتخب مردم دید. آنها در همه جای کشور مدیریت شهری را همراه دولت و حاکمیت و در جهت حل بحران بسیج کردند. به نحوی که شهرداریها همه ظرفیتشان را براساس خواست شوراها که نمایندگان مردم هستند برای مدیریت بحران به میدان آوردند.
در چنین شرایطی حاکمیت و دولت باید این بحران را بهعنوان یک فرصت قلمداد کند و با اقدامات و واکنشهای درست از این حس همبستگی ملی در مردم برای به حداقل رساندن شکافهای ایجاد شده بین حاکمیت و دولت و مردم بهره بگیرد.
همه باید بیندیشیم که چه درسهایی از این حادثه میتوانیم یاد بگیریم و چگونه میتوانیم این درسآموختهها را عملاً در جهت حل دیگر چالشهای پیش روی کشور بهکار ببندیم.
بحران ملی مشارکت ملی میطلبد
پرویز سروری
فعال سیاسی اصولگرا
در چند هفته نخست همهگیری جهانی ویروس کرونا کشور ما در رأس فهرست بیشترین آمار مبتلایان قرار داشت؛ اما خوشبختانه به مرور از آن جایگاه تنزل کرد و جای خود را به برخی کشورهای غربی داد که بر مبنای تعاریف قدرت توقع میرفت عملکرد موفق تری در مقابله با کرونا داشته باشند.
آنچه این پیروزی نسبی و کاهش چشمگیر شیب رشد مبتلایان در ایران را محقق ساخت به باور من چیزی جز به نمایش درآمدن حد بالایی از همبستگی میان آحاد مردم و حاکمیت نبود. مدلی که در جهان کمتر نظیر داشت.
حضور و مداخله مردم ایران برای کمک به مقابله با کرونا مثال زدنی و موجب افتخار بود؛ چنان که شاهد بودیم مردم بهصورت فراگیر بهعنوان عامل تعیینکننده در مقابله با این بیماری شرکت کردند.
از تولید ملزومات پزشکی مانند ماسک و مواد ضد عفونی تا رسیدگی به حال کسانی که اقتصاد خانوادهشان به علت خانه نشین شدن ضربه سختی خورده بود. اگر این کمکها نبود همهگیری کرونا میتوانست در کشورمان به یک فاجعه خیلی جدی تبدیل بشود. اما مشارکت فعال مردم یکی از عوامل تأثیرگذار در جلوگیری از وقوع آن فاجعه شد.
از سوی دیگر در درون حاکمیت و در روابط میان قوا و دستگاهها نیز شاهد تحقق همبستگی و همافزایی خوبی بودیم.
حضور و همکاری نیروهای نظامی اعم از ارتش، سپاه و نیروهای بسیج در مقابله با کرونا و کمکهای آنها به دولت در حوزه بهداشت و درمان مثال زدنی بود و باعث شد بین دولت و نیروهای مسلح ارتباط بسیار نزدیک تری نسبت به گذشته ایجاد شود.
همچنان که در کنار خیریهها و سازمانهای مردم نهاد نهادهای دیگری همچون بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی فرمان امام(ره) و آستان قدس رضوی هم به میدان آمدند.
ناگفته پیدا بود که مواجهه با یک بحران ملی نیازمند مشارکت ملی است. در وضعیتی که برخی کشورها بهدنبال تضعیف جمهوری اسلامی هستند و با اعمال تحریمها و محدودیتها مقابله با این بیماری همه گیر در ایران را با مشکلات دو چندان همراه کرده اند؛ مردمی کردن این مبارزه مدل مؤثری بود که نظام جمهوری اسلامی اتخاذ کرد و مردم نیز همکاری قابل تقدیری با آن نشان دادند.
کووید 19 در کنار همه تلخیهایش، اما این درس را برای ما به همراه داشت که برای حل مشکلات بزرگ هیچ راه و چارهای بهتر از انسجام مردم، هماهنگی بین نهادهای حاکمیتی و همبستگی میان مردم و حاکمیت وجود ندارد شایسته است که این همافزاییها تداوم یابد.
زیر پوست شهر اتفاقات دیگری هم هست
ادامه از صفحه اول
عدهای وضعشان بهتر است و میتوانند چندماه از محل پس اندازهایشان زندگی کنند اما عده بیشتری حتی بعد از جارو کردن جیب و ته مانده حساب بانکیشان نُفُس موجودیشان بهشمارهافتاده. دعواهای سیاسی هم رونق خودش را دارد.
یکی بهخاطر بقا در پستش، اطلاعات ناقص و بیسرو ته را از گونیهای بایگانی در میآورد و میتکاند توی کوچه سیاست.
آن دیگری کرونا را وصل میکند به فتنه 88.
سومی میخواهد حقنه کند که رأی آوردن مجلس یازدهمیها بهخاطر بد بودن مجلس دهم و دولت دوازدهم است.
چهارمی مثل کرم ابریشم، برگ های سبز امید مردم را میجود.
پنجمی...اما زیر پوست شهر اتفاقات دیگری هم در حال وقوع هست. در رگهای جامعه خون دیگری هم میدود. «ماسک» فقط یک وسیله برای مقابله با کرونا نیست. یک نماد است. میخواهد به هموطنی که در دومتری اش ایستاده بگوید به همان اندازه که به فکر خودم هستم، تو را هم میپایم. سلامتی تو، سلامتی من هم هست.
همین رفتار، در کنار موج بزرگی از نگرانی، خستگی و افسردگی ناشی از خانه نشینی، ته دلمان را پر امید میکند.
دیدهام این روزها که در فضای مجازی، همین مردمی که برای معیشت خود لنگ هستند، به کمبودهای تنگدستتر از خودشان در ماه رمضان میاندیشند و چارهجویی میکنند.
حتماً نمیتوانند مثل پارسال و دوسال پیش کمک کنند، اما همین که در این زمینه فاصلهگذاری اجتماعی را رعایت میکنند!دلگرمکننده است. در بحرانهای اجتماعی معمولاً تعبیری استفاده میشود به نام«تاب آوری». در قضیه کرونا کشورهایی که جهان اول محسوب میشوند، آزمون خوبی نداشتند.
خبرهایی که از حمله به فروشگاهها، زدوخوردها، بیتحملیها و... منتشر شد، ناخوشایند بود. دیر یا زود، بعد از پایان کرونا متفکران و مصلحان اجتماعی به این پدیدهها حساس خواهند شد و لابد برای دنیایی که در آن نئولیبرالیسم حرف اول را میزند، نسخههایی خواهند پیچید که حتی اگر عملی نشود، با سنجاق به دیوار تاریخ الصاق خواهد شد.
بخصوص برای ما ایرانیها آنچه در غرب گذشت تجربه آموز است. یعنی اگر همبستگی ملی را یادمان برود کلاهمان پس معرکه است. صدالبته که مسئولان باید گره از مشکلات مردم باز کنند و آنها را در کوران سختیهای کرونا تنها نگذارند.
نمیخواهم ادای کسانی را در بیاورم که از هر پدیده منفی، یک فرصت خیالی میبافند، اما کرونا به ما نشان داد که شرایطی به مراتب سختتر از آبان 98 و دی 96 هم هست و جامعه ناگزیر به تابآوری است. و نیز فرصتی است که سرمایه اجتماعی تخریب شده در سالهای اخیر، بازسازی شود.در چنین شرایطی گروههای مرجع جدید، قابلیت سر برآوردن دارند. کینههای کهنه، ظرفیت دفن شدن دارند.
نشاط اجتماعی(که نمونهای از آن را در مرخصی دادن به زندانیان دیدیم) در حوزههای مختلف امکان تکرار دارد. اگر چنین اتفاقاتی بیفتد به همبستگی اجتماعی بعد از کرونا هم امیدوار میشویم.