ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی علیهالسلام:
بردباری و وقار دو همزادند که از بلندی همتزاده میشوند.
بحارالانوار(ط-بیروت) ج 68، ص428
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: پیگیر خسارت های فرهنگی و هنری هستیم
موضوع خسارات اصحاب فرهنگ، نشر، هنر، سینما، رسانه، آموزشگاه ها، چاپ، مؤسسات، کانونها و ... مورد پیگیری جدی است. اینها از صنوف دهگانه مصوب هستند که قرار شد مورد حمایت قرار گیرند. قریب دو ماه تعطیلی غالب این صنوف و نمایشگاه کتاب تهران و... ضربه سختی است. برآورد خسارت داشته و پیگیریم.
اظهار نظر سید عباس صالحی
در صفحهای شخصیاش
پیمان قاسم خانی: فعلاً تصمیمی برای اکران اینترنتی ندارم
اگرچه اکران فیلم در فضای اینترنتی کاری امتحانشده و موفق در سینمای دنیا بوده، اما جذابیت فیلمهای کمدی به تماشای دستهجمعی و در سالن سینماست.علاقهمند به اکران فیلم «خوب، بد، جلف ۲» در سینما هستم، ولی از آنجا که وضعیت نامشخص است و نمیشود با قطعیت حرفی زد، ممکن است ما هم در آینده به سمت اکران اینترنتی برویم، هرچند فعلاً چنین تصمیمی نداریم.
بخشی از گفتوگوی
کارگردان «خوب، بد، جلف ۲» با ایسنا
بررسی شرایط بازگشایی سالنهای تئاتر و سینما در گفتوگوهای «ایران» با مدیرعامل خانه تئاتر و مشاور وزیر بهداشت
دستورالعملی که تکذیب شد
یگانه خدامی
خبرنگار
با ادامه طرح فاصلهگذاری اجتماعی برای مقابله با ویروس کرونا همچنان زمان بازگشایی سالنهای سینما و تئاتر مشخص نیست. البته دیروز متنی در سایت رسمی وزارت بهداشت به عنوان دستورالعمل «گام دوم مبارزه با کووید-۱۹» منتشر شد که بخشی از آن مربوط به نحوه فعالیت سالنهای سینما و تئاتر بود. دستورالعملی که انتقاد هنرمندان و بهخصوص تئاتریها را به همراه داشت؛ به دلیل شرایطی که برای فعالیت سالنها در نظر گرفته شده بود. این دستورالعمل در بخش راهنمای مبارزه با ویروس کرونا در اماکن عمومی و مراکز جمعی و بهعنوان «راهنمای فاصلهگذاری اجتماعی و الزامات سلامت محیط و کار در سینماها و سالنهای تئاتر و نمایش» روی سایت مرکز سلامت محیط و کار به نمایش گذاشته شده و این موارد به عنوان شرایط راهاندازی سالنهای سینما و تئاتر در زمان شیوع کرونا اعلام شده بود:
۱- مسئولین نظارت بر سالنهای نمایش موظفند در صورت مشاهده سرفه و عطسه،از تماشاچی درخواست نمایند که سالن انتظار/نمایش/ سینما را ترک نماید. / ۲- ضروری است ظرفیت فروش بلیت، به نصف شرایط ظرفیت اسمی سالن کاهش یابد. / ۳- ضروری است فروش بلیت به صورت الکترونیکی انجام شود. / ۴- کاهش مواجهه چهرهبهچهره کارکنان و استفاده حداکثری از تلفن، شبکههای اجتماعی. / ۵- ضروری است مواجهه چهرهبهچهره بازیگران تئاتر با یکدیگر بر روی صحنه نمایش، اتاقهای گریم ، تعویض لباس و نظایر آن با حفظ رعایت حداقل فاصله یک متر انجام شود. / ۶- درصورتی که مواجهه چهرهبهچهره ناگزیر باشد باید در حداقل زمان ممکن صورت پذیرفته و حداقل فاصله یک متر رعایت گردد. / ۷- اجتناب از تماس کارکنان با یکدیگر از جمله دست دادن. / ۸- اجتناب از تجمع کارکنان در اتاقهای پشت صحنه ، آپارات، رختکن، آبدارخانه و هر جایی که کارکنان میتوانند تجمع نمایند. / ۹- در صورتی که از سرویسهای ایاب و ذهاب مشترک از جمله اتوبوس و مینیبوس استفاده میشود ضروری است حفظ فاصله ۱ الی ۲ متر (حداقل یک متر) بین صندلی سرنشینان، رعایت گردد و اگر از خودروی سواری استفاده میشود با احتساب راننده تعداد سرنشین از سه نفر نباید بیشتر باشد (صندلی کنار راننده باید بدون سرنشین باشد.) / ۱۰- ضروری است مسئولین/ متصدیان هماهنگی لازم برای رعایت حداقل فاصله یک متر بین تماشاچیان (هنگام تشکیل صفها نظیر: فروش بلیت، ورود به سالنهای نمایش و خرید مواد غذایی از بوفه، پله برقی) انجام دهند. / ۱۱- استقرار و چیدمان مراجعین بر روی صندلیهای سالنهای انتظار / نمایش باید به گونهای تنظیم گردد که حداقل فاصله یک متر بین آنها رعایت شود.
این متن و این دستورالعمل و به خصوص بندهای یک و دو و پنج با انتقاد هنرمندان مواجه شد و بسیاری از آنها در اینستاگرامشان به آن اعتراض کردند هرچند که چند ساعت بعد اعلام شد خبری از بازگشایی سالنهای نمایش و سینماها نیست.
ایرج راد مدیرعامل خانه تئاتر هم در گفتوگو با «ایران» به این دستورالعمل انتقاد کرد: «این دستورالعمل بسیار غیر کارشناسانه و حتی میتوانم بگویم خندهدار بود. بدون اینکه مشورتی با صنف کرده و با کسانی که در این زمینه تخصص دارند همفکری کرده باشند مواردی غیر قابل اجرا را به عنوان دستورالعمل اعلام کرده بودند. بازیگر روی صحنه نمیتواند فاصله یک متری با بازیگران دیگر را رعایت کند یا اینکه اگر کسی عطسه و سرفه کرد از او بخواهند سالن را ترک کند. این موارد عملی نیست. دستورالعمل باید شکل کارشناسی داشته باشد و باید با صنف مشورت شود و راهکارها و عملکردش برای بازگشایی باید از طریق صنف تعیین شود.» به عقیده راد کسی که این دستورالعمل را نوشته آشنایی و آگاهی نسبت به تئاتر و سالن تئاتر و صحنه تئاتر و بازیگرانش نداشته است.
دستورالعمل برای تمام مشاغل است
از سوی دیگر علیرضا وهابزاده مشاور وزیر بهداشت نیز دیروز عصر در گفتوگو با «ایران» بازگشایی سالنهای سینما و تئاتر را تکذیب کرد و گفت این شیوهنامه برای تمام مراکز تعیین شده است: «این دستورالعمل برای تمام مشاغل و برای روزی که قرار باشد بازگشایی شوند و آغاز به کار کنند اعلام شده اما فعلاً زمانی برای این بازگشایی اعلام نشده و بعید است به این زودی این اتفاق بیفتد.» یکی از مهمترین دلایل انتقاد ایرج راد و هنرمندان معترض به این دستورالعمل این بود که برای تعیین موارد اعلام شده با وزارت فرهنگ و صنوف سینمایی و تئاتری مشورت نشده است.
مرکز روابط عمومی و اطلاع رسانی وزارت فرهنگ پس از این حرف و حدیثها اطلاعیهای صادر کرد که در آن آمده است خبری از بازگشایی سالنهای سینما و تئاتر نیست: «نظر به مصوبات ستاد ملی مبارزه با کرونا و ضرورت اجرای دقیق دستورالعمل فاصلهگذاری هوشمند اجتماعی و پرهیز از شکل گیری تجمعات پر خطر به منظور اطمینان از قطع زنجیره انتقال بیماری، سالنهای سینما، تئاتر، موسیقی، آموزشگاههای آزاد هنری و نمایشگاههای فرهنگی تا اطلاع ثانوی تعطیل است. همچنین سایر مشاغل مرتبط فرهنگی و هنری غیر تجمعی با رعایت دستورالعملهای بهداشتی از۲۳فروردین در سراسر کشور و از ۳۰ فروردین در تهران مجاز به فعالیت هستند. نحوه ادامه برنامهها پس از تاریخهای یاد شده و براساس مصوبات ستاد ملی مبارزه با کرونا اطلاعرسانی میشود.»
دیروز عصر هم لینک دانلود متن دستورالعمل در سایت مرکز سلامت محیط و کار غیرفعال شد و به این ترتیب به نظر میرسد باید منتظر دستورالعمل تازهای برای بازگشایی سالنهای تئاتر و سینما باشیم.
آثار ادبی و هنری در دوران قرنطینه چگونه خلق و منتشر میشوند
هنرمندان فردایی هستند
اسدالله امرایی
مترجم
شیوع بیماریهای بهخصوص و بزنگاههای تاریخی، سیاسی، اجتماعی، در جوامع دیروزی و امروزی، در مقاطع مختلف جهان را تحت تأثیر خود قرار دادهاند و بیشک این اتفاقات وضعیت اقتصادی مردم را با بحران روبهرو کرده است. سؤال اینجاست که ادبیات و هنر نیز در این دوره با بحران خلق روبهرو میشود یا خیر.
این مسأله را از دو سو میتوان بررسی کرد. مسلم این است که خلق آثار ادبی و هنری در این دورههای خاص، با بحرانی به نام عدم خلق و آفرینش روبهرو نمیشود اما ارائه آن حتماً با مشکل روبهرو خواهد شد. به گفته دیگر بخصوص در حوزه ادبیات میتوانیم بگوییم که ادبیات در خلوت خلق میشود اما قطعاً شرایط اقتصادی هم در ارائه آن بیتأثیر نیست و حتماً روی وجه دوم قضیه، یعنی ارائه و نشر و پخش آن، اثرگذار خواهد بود. در حال حاضر و در این شرایط، اکثر کتابفروشیها به معنای فیزیکیاش تعطیل است و وضعیت چاپ و نشر هم با توجه به کار چاپخانهها و نیروی انسانی با مشکل روبهرو شده که همه اینها کلیت وضعیت چاپ و نشر را با مشکل جدی روبهرو میکند. نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این مسأله است که هر آنچه در این دوران خلق میشود، الزاماً در همان دوران ارائه نخواهد شد. مردم با ادبیاتی که در دوره طاعون در اروپا خلق شد، سالها بعد آشنا شدند. در واقع این آثار در قرنطینه و انزوای خانگی برای گریز از بیماریها و ویروسهایی مثل طاعون یا همین کرونا، خلق شدهاند اما الزاماً در همان زمان منتشر و ارائه نشدند. حتی ادبیات جنگ هم، از آنجا که واکنش نویسنده و شاعر به شرایط جامعه است هم تقریباً از همین قانون نانوشته تبعیت میکند و اگر هم قرار و این خواست وجود داشته باشد که آن آثار همان زمان دست مردم برسند، مشکلات فنی و اقتصادی، دستاندازهای بسیاری سر راه خواهند گذاشت و به همین دلیل است که در سطرهای بالا به این نکته اشاره شد که این آثار در انزوا و قرنطینه شکل میگیرد اما انتشار همزمان آن تقریباً ناممکن است و به سالها و ماههایی پس از عبور از بحران موکول میشود. نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم به این موضوع برمیگردد که ادبیات و هنر، همیشه از علم جلوتر هستند و بسیاری از نویسندگان و هنرمندان ایرانی و غیرایرانی در آثار خود به مسائلی اشاره کردهاند که جهان سالها و یا شاید قرنهای بعد به آن رسیده و تجربه کرده است. با این حال، این پیشبینیها و اندیشههای متنی، تا آن زمان که بهوقوع نپیوستهاند، داستان هستند و زمانی که بهوقوع میپیوندند میتوان روی آن اسم شهود یا... گذاشت. ما وقتی رمان «طاعون» را میخوانیم فقط یک رمان میخوانیم اما وقتی طاعون در جامعه شیوع پیدا میکند با خود میگوییم نویسندهای چنین چیزی را پیشتر در آثارش آورده، حتی با ذکری از جزئیات. تا زمانی که انسان به ماه سفر نکرده بود، «سفر به ماه» ژول ورن فقط یک قصه بود که حتی ممکن بود مورد تمسخر هم قرار بگیرد. یا در نمونههایی دیگر، آثاری مانند سفرهای گالیور یا ماجرای رابینسون کروزوئه، در زمان خود، آنچنان مورد توجه قرار نگرفتند و زمانی مورد بازخوانی قرار گرفتند که شرح آنچه میگفتند به واقعیت پیوست. این مسأله نشان میدهد که هنرمند از زمانه خودش جلوتر است و به همین دلیل، بخش اعظمی از جامعه حرفش را نمیفهمند و حتی او را مورد تمسخر هم قرار میدهند و حتی به دانشمندانی مانند گالیله یا به نیوتن دیوانه میگفتند و زمانی آثاری مانند آثار داوینچی را با نگاهی تحقیرآمیز نگاه میکردند. در کشور خودمان هم از این دست مصادیق کم نیست و بهعنوان نمونه آثار نویسندگانی مثل بهمن فرسی و عباس نعلبندیان امروز ارزشمند شدهاند یا نقاشهایی مثل محصص و...
در پایان اشاره کنم به مقالهای از گارسیا مارکز بهعنوان «بزرگانی که بزرگ نبودند» مارکز در این مقاله به این نکته میپردازد که زمانی که همه متفقالقول بودند جایزه نوبل به یک نویسنده درجه یک تعلق بگیرد و روی آن افراد، توافق شد، این اتفاق نیفتاده و جایزه به افرادی گمنام تعلق گرفت که امروز هم هیچ اهمیتی ندارند و تنها شاید نامی شده باشند در تاریخ ادبیات. این قدر ندیدنها همیشه در جامعه هنری مانده وجود داشته و حالا هم باید منتظر ماند و دید و خواند و شنید که پس از این ایام، آنچه سالهای آینده بهعنوان خروجی، با آن روبهرو خواهیم بود چه ارزش و اعتباری خواهد داشت.
عکس نوشت
علیرضا قربانی از موزیک ویدئوی «عاشقانه نیست» از پروژه «با من بخوان» رونمایی کرد. او در صفحه اینستاگرامش این ویدئو را به مردمی تقدیم کرده که این روزها سختی کنار هم نبودن را با امید و عشق به فردایی بهتر و سلامت وعاشقانه خواندن دوباره در کنار یکدیگر تحمل میکنند. قربانی یادداشت کوتاهش را با این عبارات به پایان برده است: «فردایی که یقیناً هوای دل ما عاشقانهتر از قبل خواهد بود.» موزیک ویدئوی «عاشقانه نیست» با حضور مهرداد صدیقیان، بازیگر سینما ساخته شده و احلام سلمانی دیگر بازیگر آن است. قطعه «عاشقانه نیست» اثری ساخته حسام ناصری با ترانه اهورا ایمان است.
شهروند مجـــازی
هشتـگ
#حداقل_دستمزد
حداقل دستمزد تعیین شده برای کارگران بحث و جدل زیادی داشت. با توجه به تورم کاربران زیادی از این نوشتند که این دستمزد جوابگوی هزینههای زندگی نیست. البته بعضیها هم از مشکلات کارفرمایان مینوشتند. اینکه دیروز نمایندگان کارگران اعلام کردند با حداقل دستمزد تعیین شده موافق نیستند باعث شد این بحثها بیشتر شود: «درحالیکه حقوق کارمندان دولت ایران 50درصدافزایش یافته (آنهایی که پشت میزهاشان چرت میزنند و الان در قرنطینه هستند)، حقوق کارگران (همانهایی که سر ساختمانها و در کارخانجات کار میکنند و همین الان دارند کار میکنند) تنها 20 درصد افزایش یافته. کسی میدونه چرا؟ »، «تورم ۲۶درصد، افزایش حقوق ۱۵درصدی؛هیهات!»، «تجربه ۲۵ سال کارگری و کارفرمایی به من ثابت کرده افزایش بدون قاعدهٔ حداقل حقوق و دستمزد بیش از همه ظلم به کارگران ساعی و زحمتکش است.»، «مسئولین عزیزی که حقوق کارگرا رو مشخص کردید یک ماه با این حقوق زندگی کرده و سبک زندگی درست را به کارگران بیاموزید»، «موضوع اینه که اون شرکتی که در حال حاضر توان پرداخت بیمه رو به سختی داره مشکلش مقدار دستمزد کارگران نیست بلکه مشکلات حادتریه که اینم بهش اضافه شده. به نظرم شاید اگه خوب بررسی بشه افزایش مؤثر دستمزد شاید اثرات واقعیش روی شرکتها زیاد نباشه و حتی در کل برای اقتصاد هم بهتر باشه.»، «چه کسی گفته است کارگران باید زیر چرخهای توسعه له شوند؟! چرا باید عده ای سرمایهدار صاحب کارخانه روز به روز فربه تر شوند و کارگران روز به روز فقیر تر؟! حقوق یک میلیون و هشتصد هزار تومانی بیشتر شبیه به یک شوخی خنده دار است تا یک واقعیت تلخ...»، «یعنی نمیشد امسال حقوق مدیران و کسانی که بالاتر از خطر فقر هستند افزایش نمی یافت و به جاش حقوق کارگران به اندازه تورم افزایش پیدا میکرد؟»، «مگر قرار نبود حقوق کارگران زیر 8 /2میلیون تومان نباشد...با تورم ۴۱ درصدی...۲۱ درصد فقط؟»،«چرا کسی به فکر تولید کننده بدبخت نیست. حقوق کارگر رو زیاد کنید ولی حق بیمه 30درصدی را کم کنید مالیات را کم کنید. بابا کمرمون شکست من امسال باید حداقل 2 نفر تعدیل نیرو داشته باشم»، «شما شش مقوله خوراک، پوشاک، مسکن، حمل و نقل، بهداشت و آموزش که از نیاز های اولیه هر فرد است را در نطر بگیرید!
ماجرا
ابری با بارش باران
بارش برف و باران در چند روز گذشته هم خیلیها را سر ذوق آورده و هم باعث نگرانی کشاورزان و باغداران شده است. در اینستاگرام بازار عکس و استوری گذاشتن از برف و باران داغ است و کاربران توییتری با این مسأله مثل همیشه شوخی میکنند. توییتریها بیشتر از این مینویسند که به دلیل قرنطینه نمیتوانند در این هوا پیادهروی کنند: «امسال که تهرانیها حمله نکردن شمال خدا شمال رو آورد تهران. من الان چند ساله نرفتم سوئیس امیدوارم در مورد اونجا هم کار کنه»، «از دیروز صبح یکسره بارون و برف باریده تا همین الان همه کروناهایی توی خیابون خیس خالی شدن»، «فکر کنم دلِ خدا خیلی گرفته...»، «و امان از بارون هایی که فقط از پشت پنجره دیده شدن و هدر رفتن. دریغ از لحظه ای قدم زدن ...»،«ببینم اینقد که ما بارون ندیدهها از اومدن بارون ذوق میکنیم خود شمالیا هم که دائم زیر بارونن براش ذوق دارن؟!»، «بارون جان تو رو خدا بند بیا دلمون خیلی گرفته. رحم کن بابا»، «با دو قطره بارون ما دلتنگیمون عود میکنه خدایا نمیگی با این حجم از بارون پس میافتیم؟!»، «کاش کرونا مثل آلودگی هوا بود، بارون که میومد، میشست و میبرد»، «وجداناً این لندنی ها چه جوری اینقدر بارون را تحمل میکنن، این جا تازه دوروز یک بند داره میباره من که رفتم تو مرحله خل شدن.»، «شوهرخالم گفت این بارون خوبه ویروسا رو میشوره میبره، سریع رفتم چندتا مستند علمی دیدم تا این حرفشو بشوره ببره»، «تهران یه جوری داره بارون میاد که دلت نخواد بری شمال اصن.»
در سوگ رضا بابایی
ای بسا «ناقد» که بعد از مرگ زاد
اکبر ایرانی
رئیس مؤسسه پژوهشی
میراث مکتوب
مرگ رضا بابایی در کوران کرونای عالمگیر، تا جایی که به یاد دارم،از معدود اتفاقاتی بود که نه تنها در میان گرد و غبار اخبار و حوادث روز گم نشد که چشم هایی گشوده شد و سیل یادداشت هایی در مدح و ستایش رادمردی که یادداشت هایش دست به دست می شد، روانه صفحات شبکه های اجتماعی که رسانه های بی درو پیکر روزگار ماست، گردید. بسیار بوده اند حوادثی همزمان گاه اتفاقی و گاه برساخته که یکی تحت الشعاع دیگری قرار می گرفته. اما کرونا با آن یال و کوپالش، نتوانست جلوی شیوع خبر مرگ دردناک نویسندهای دردمند را بگیرد. سرِّ این موضوع را باید در آزادگی و ستیهندگی قلمداری دانست که علمدار روشنفکری دینی در این دو دهه اخیر، در میان جمعی از طلاب حوزه علمیه قم و طرفداران او در بین تحصیل کردگان دانشگاهی بود. امتیاز قلم زنده یاد بابایی در میان اقران خود از یادداشت نویسان معاصر، این بود که حرف حق و سخن سنجیده را طوری می زد که بر دل می نشست. نه طعن و لعنی در نوشته های او بود و نه گوشه و کنایه ای و نه قضاوت و داوری در باره دیگران. حرف هایش را در پوشش سؤال و پرسش بیان می کرد. پرسشی که مخاطب پاسخ آن را حدس می زد. نقد های او بر شیوه های آموزش و پژوهش کشور، بر روش ترویج دین و دینمداری، بر کوشش هایی که جهت ساخت تمدن نوین اسلامی می شود و دهها زمینه دیگر، حاکی از دورنگری، ژرف اندیشی و روشنگری بود. اگر از گذشته مثال می زد، آن را چراغی فراروی آینده نشان می داد. کم نیستند مثل اینجانب که یادداشت ها و مقالات آنها، یا از اطلاعات «تراریخته» و افزوده هایی نادلچسب و تصویر برداری از مقالات دیگران است بدون ذکر نام و یاد، یا نقل قول های از گذشته است بی آنکه از اعتبار و سندیت آن چیزی بدانیم و برای آینده دستاوردی داشته باشد و ذره ای از اندیشه ورزی و پرسشگری درآنها دیده شود. یادداشت نویسی بابایی در شبکه های مجازی، رنگی روشن و زنگی هشداردهنده داشت. به مصداق آیه «لَتَعرِفنَّهم فی لحن القول» از سیاق و آهنگ کلامش می توانستی دریابی که نویسنده این یادداشت کیست. چنانکه این روزها که سندروم جعل صدا و متن و فیلم و کلیپ، فزونی یافته، تا فلان متن و صدا را می خوانی یا می شنوی اول شک می کنی بعد با اندک تأمل و جست و جو، درمی یابی که برساخته است و جعلی. اما حُسن نیّت در کلام بابایی موج می زد. لحن او خالی از طعن و نقد او گاه همراه راهکار بود. برخی رفقا و بعضی رقبا گفته هایش را برنمی تافتند و بعد از وفاتش هم گذری بر نوشتههایش نکردند و یادداشتی ننوشتند. حرف های او حاصل خانه تکانی درونی او بود. آنچه می گفت، دُر می سُفت. چون از دل برمی خاست لاجرم بر دل مینشست. کسی او را متهم به چیزی، جناحی و حزبی نمی کرد. خطوط قرمز را می شناخت و حدود را مرعی می داشت و این هنر بزرگ او بود تا نوشته هایش مورد نقد و رد رقبا قرار نگیرد. وابسته به جایی و دنبال پست و مقامی نبود و جز از محل تدریس و برگزاری کارگاه های آموزشی و کلاس های شرح مثنوی، درآمد دیگری نداشت. یادش گرامی و اهدافش پر رهرو باد.
بار فراق دوستان بس که نشسته بر دلم / میرود و نمیرود ناقه به زیر محملم
الزام توجه به زیرساختهای روانی جامعه
الهام فخاری
عضو شورای شهر تهران
درست میانه یک تکانه تاریخی، همان روزی که در برخی داستانها خیالپردازی شده بود، در جریان است. نخستین هفتهنوشتم در سال ۹۹ را در هفته پایانی فروردینماه اندوهگین و مهآلودی مینویسم که برف و سیلاب هم بر تنشها و خمودگی کووید ۱۹ افزودهاند. از میانههای بهمن و هول بیماری در کشوری پهناور در خاور دور، به اگرهایی میپرداختم که اکنون رخ دادهاند. شایدها و اگرهایی که نامنسجم بودند امروز همه زندگی ما را در هر سطح و چند سویه دربرگرفتهاند. گذشته از کاستیها و تحریمهایی که چندیاست ایران دچار است فرایند رویارویی با این بیماری نوپدید و سیل مدیریتی تاریخی در بسیاری از کشورها و درمیان جامعههایی ناهمگون، بازگشتهای غریزی و واکنشهای رقابتی طبیعی را نمایان کرد. در هنگام دشواری، در نبرد میان مرگ و زندگی، این جامعه جهانی پیشرفته و برخوردار از فناوری و رفاه ناگهان با واکنشهای غریزی جانوری بخشی از خود روبرو شد. تکرار این رفتارها در بسیاری از کشورها گویای ضرورتهای فرهنگی است که چه بسا شتاب پیشرفت دانشپژوهشی و فناوری ما را از پرداختن به این ضرورتها بازداشتهبودند.به باور روان شناسی چون الیزابت کوبلرراس مردم در یک روند چندگامگاهی(چندمرحلهای) با مرگ خود روبرو میشوند: انکار، خشم، چانهزنی، افسردگی و سپس پذیرش. این روند هم در رفتار بسیاری از حاکمان و مدیران کشورهای گوناگون خودنمایی کرد و هم آن را در میان روزمرگی مردم میشد سنجید. پیشروی بیماری کووید۱۹ و ویژگی کشندگی زجرآوری که دستگاههای گوناگون بدن را از کارمیاندازد و در پایان هم بر نفس آدمی چنگ میاندازد، هولانگیز بود. ناشناختهای از دل تاریکی ایمنی و چیرگی آدمی بر خود و پیرامونش را ازمیان بردهاست و هنوز راه و روشی برای مهار و درمان نداریم. با این همه این تکانه تاریخی بیش از همه یک تکانه یا زیروزبرسازی فرهنگیاجتماعی است.در مقایسه میشود گفت شخصیت فرد معادل فرهنگ در سطح اجتماع است، چالشهای بزرگ میتوانند زیرساختهای شخصیت فرد را دگرگون کنند به سوی بهبود و تعالی یا بهسوی فروپاشی و تباهی ببرند.در مقیاس فرهنگ این گامگاه هرچه باشد(چانهزنی یا پذیرش) بازسازی یا ویرانی اجتماعی است که باید فاصلهای را دانسته و خودخواسته تعریفکند و در پوسته خود پناه بگیرد ولی برای پیوندهایش با دیگری/دیگران راهی بسازد، برای آغوشی که نباید دیگر انتظار داشته باشد، برای خالی دستانی با پوست خشکشده که بخش ویژهای از پیوندهایش را معنا میبخشیدند، باید پاسخیبیابد. چنین است که یک بیماری تنفسی به راستی بزرگترین تکانه فرهنگی و فلسفی این سده را بهراه انداخته است. بیچشماندازی از آینده، در مه و ناروشنی، هر یک بهتنهایی چگونه باید زیرساختهای روانی و اجتماعی خود را که در دوران پیشاکووید۱۹ برساخته شدهاند، برای تابآوری، همیاری و آفرینندگی در شرایط نوپدید سازگار و بازسازی کنیم. این بیش از همیشه و فراتر از فناوریهای درمانی و پیشگیری پزشکی یک کارویژه پیچیده و کارزاری فرهنگی است که توانفرسا است و بر زندگی هنرمندان و فرهنگپژوهان فشار میآورد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی: پیگیر خسارت های فرهنگی و هنری هستیم
-
پیمان قاسم خانی: فعلاً تصمیمی برای اکران اینترنتی ندارم
-
دستورالعملی که تکذیب شد
-
هنرمندان فردایی هستند
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
-
ای بسا «ناقد» که بعد از مرگ زاد
-
الزام توجه به زیرساختهای روانی جامعه
اخبارایران آنلاین