برگزاری بزرگترین رویداد سینمایی کشور در 32 استان
جشنواره فجر به تهران محدود نشد
نرگس عاشوری
خبرنگار
نیمه بهمنماه کوله دانشجوییاش را جمع کرده و راهی تهران شده بود به هوای دیدن فیلم تازه بهرام بیضایی. شهرش اهواز به قول خودش زادگاه فیلمسازانی چون کیانوش عیاری است و همسایگیاش آبادان مهد فیلمسازانی چون ناصر تقوایی و امیرنادری؛ اما سی سال پس از انقلاب جشنواره 27 ساله آن که اعتبارش وامدار همین نامها بود هنوز رد و گذری بر این استان نداشت. میگفت حداقل خوششانس بودم که کسی از دوستانم ساکن پایتخت است و میتوانم به عشق یکی دو فیلم جشنواره دو روزی میهمانش باشم. خودش اما تعریف میکرد که چطور آن روز تب داغ امید دیدن فیلم «وقتی همه خوابیم» زیر آسمان برفی تهران و انتظار بیحاصل روی سنگفرشهای نارنجی رنگ باغ فردوس و موزه سینما یخ زده بود. با حسرت میگفت اگر تهران را خوب بلد بودم شلوغی بلندترین خیابان خاورمیانه و صف بلند خرید بلیت هم جلوی عشق دیدن این فیلم کوتاه میآمد.
نمایش 14 فیلم در هر استان
حالا حدود 5 سالی است که پای جشنواره فیلم فجر به دیگر استانها هم باز شده و سه روز پس از تهران، سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در دیگر استانهای کشور آغاز به کار کرده است. فیلمهای نگاه نو و مسابقه این دوره از جشنواره در دو جدول بین 35 منطقه از کشور یعنی 32 استان و سه منطقه آزاد اروند، ارس و قشم به اشتراک گذاشته شدهاند؛ یعنی بهطور میانگین 14 فیلم در هر استان. این اطلاعات را حسین سیدی، مدیر امور استانهای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر و مدیریت عملکرد و امور استانهای سازمان سینمایی، در اختیارمان میگذارد و در توضیحات تکمیلی اضافه میکند: «نمایش فیلمها گزینشی است. این طور نیست که همه فیلمها در همه استانها به نمایش در بیاید. فیلمها در دو گروه تقسیمبندی شدهاند و بر اساس توافقی که ما با شورای عالی تهیهکنندهها داشتیم در هر منطقه یک گروه از فیلمها به نمایش در میآید.»
حفظ عطش دستاورد یک ساله سینما
آن طور که سیدی میگوید در مجموع برای هر فیلم حداکثر 36اکران در نظر گرفته شده و هر فیلم در هر استان فقط یک سهم نمایش دارد. دلیل این محدودیت دو نکته مهم است؛ اولی کمبود و محدودیت بودجه سازمان سینمایی و دیگری نسوختن تمام دستاورد یک ساله سینمای ایران در ایام جشنواره.
مدیر امور استانهای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر درباره محدودیت بودجه و اعتبار سازمان سینمایی توضیح میدهد: «سازمان سینمایی با تفاهم شورای عالی تهیهکنندگان، فیلمها را برای نمایش در استانهایی که اداره کل ارشاد یا نمایندهای از آن حضور دارد خریداری میکند. در واقع هزینه نمایش فیلم از سوی سازمان سینمایی به صاحبان فیلمها پرداخت میشود و استانها پولی بابت نمایش فیلمها پرداخت نمیکنند. تمام درآمد حاصل از فروش بلیت فیلمها هم صرف استان و سینماداران میشود.»
علاوه بر مشکل هزینه، نمایش چند باره فیلمهای حاضر در جشنواره یکی از موارد انتقادی است که کارشناسان این حوزه بر آن گلایه دارند. آنها بر این باورند که عطش مخاطب برای دیدن فیلمها نباید با نمایش چند باره آثار در ایام جشنواره از بین برود. سیدی میگوید: «اگر چه ما دوست داریم تمام فیلمهای حاضر در جشنواره در استانها به نمایش در بیاید اما قرار نیست دستاورد یک ساله سینمای ایران در جشنوار هزینه شود بلکه جشنواره باید صرفاً رونمایی از این آثار باشد.»
«خورشید» به استانها نرسید
نگاه کلی به جدول نمایش سال گذشته فیلمها در برخی از استانها گویای آن است که برخی آثار با وجود اتفاق افتادن قصه در آن منطقه یا قرابت فرهنگی با استان فرصت نمایش جشنوارهای استان را نیافتهاند. نمونه متأخر این اتفاق عدم نمایش فیلم «شبی که ماه کامل شد» نرگس آبیار در استان سیستان و بلوچستان در جشنواره سال گذشته است. سیدی به سؤالی درباره ملاکها و معیارها برای نمایش فیلمها پاسخ میدهد: «از نظر ما محدودیتی وجود ندارد. ما قبل از فروش بلیتها برای هماهنگی جدول را به استانها ارسال میکنیم و چنانچه از نگاه آنها فیلمی متناسب با علایق و ملاکهایشان نباشد یا صاحبان آثار تمایلی به نمایش فیلمشان در یک منطقه نداشته باشند فیلم دیگری با توجه به فرهنگ منطقه جایگزین میشود مثلاً برای امسال تلاش کردیم فیلم «آتابای» در تمام شهرهایی که زبان آذری دارند توزیع شود. اغلب استانها خواهان این هستند که فیلمهای کارگردانان شناخته شده به عنوان مثال ابراهیم حاتمیکیا و مجیدی مجیدی را در لیست نمایششان داشته باشند»
آن طور که مدیر امور استانهای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر میگوید امسال هیچ فیلمی محدودیت اکران جشنوارهای نداشته به جز فیلم «خورشید» مجید مجیدی که به خاطر تأخیر در آماده شدن نسخه اصلی عملاً فرصت نمایش در استانها را از دست داده و احتمالاً فقط مردم استان خراسان آن را خواهند دید.
نمایش «عامه پسند» در مشهد با همت بخش خصوصی
با وجود این همچنان استثناهایی وجود دارد و مثل همیشه قرار نیست حاشیهها دست از سر رویدادهای فرهنگی بردارند و همه چیز طبق روال و نظم پیش برود. حدود دو روز پیش بود که سهیل بیرقی از عدم نمایش فیلم «عامه پسند» در مشهد خبر داد. فیلمی که طبق قرار مدیران مربوطه و صاحبان آثار در جدول نمایش سینما هویزه قرار گرفته بود و از لیست فیلمهای جشنوارهای این سینما خارج شد. کارگردان این فیلم در اعتراض به این ممنوعیت و برای همراهی با مردم این استان دقایق اولیه بامداد روز جمعه بخشهایی از فیلمش را به صورت آنلاین در استوریاش به نمایش گذاشت و به فاصله چند ساعت بعد از نمایش فیلم «عامه پسند» در سینما گلشن و ویلاژ توریست مشهد خبر داد.
به گفته سیدی علاوه بر 14 فیلمی که با هماهنگی سازمان سینمایی در یک استان به نمایش در میآیند در استانهایی که بخش خصوصی فعالتر دارند با توافق مستقیم سینمادار و صاحبان فیلمها، آثار دیگر جشنواره نیز فرصت رونمایی در این استانها را مییابند. نمایش فیلم «عامه پسند» در این دو سالن نیز احتمالاً از همین دست توافقات بوده است.
استانهای سینما دوست و فیلمهایی که پرمخاطبند
مدیر امور استانهای سیوهشتمین جشنواره فیلم فجر استقبال مخاطبان در استانها بخصوص خوزستان، آبادان، خراسان، اصفهان، شیراز، تبریز، زنجان و گلستان را مثبت ارزیابی کرده و در ادامه با تأکید بر اینکه هنوز آمار دقیقی جمعآوری نشده، اعلام میکند که از فیلمهای مورد پسند پایتختنشینان از جمله «شنای پروانه»، «روز صفر» و «خروج» در دیگر استانها نیز استقبال شده است.
او درباره چگونگی اختصاص سانس فوقالعاده برای فیلمهای پرمخاطب با توجه به تعهد به تک سهمیه بودن نمایش فیلمها توضیح میدهد: «اگر سینمایی خواهان سانس فوقالعاده باشد با نماینده تهیهکننده که در استان حضور دارد تماس میگیرد و پس از پرداخت هزینه نمایش فوقالعاده در جدول نمایش اعمال میشود.»
سیدی در پایان درباره تأخیر سه روزه آغاز جشنواره در استانها و مشکلاتی که متولیان اجرایی این طرح دارند، میگوید: «بیشتر مشکلات فنی است. اگر هارد فیلمی در تهران به مشکل بربخورد لابراتوارها دم دست هستند و سریع برطرف میشود اما برطرف کردن این مشکل در استانها نیاز به پروسه زمانی طولانی دارد و گاهی مجبوریم فیلم دیگری را جایگزین کنیم. امسال کمترین تغییر را در برنامه فیلمها داشتهایم اما مشکلات فنی گریزناپذیر است.»
معاون مطبوعاتی وزیر فرهنگ با روزنامه نگاران لبنانی دیدار کرد
واکنش جهان به ترور مظلومانه سلیمانی قدرت رسانهای امریکا را بهم ریخت
معاونت مطبوعاتی و اطلاعرسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، با سردبیر روزنامه «البناء» لبنان و سرکیس نعوم، روزنامهنگار مشهور لبنانی دیدار کرد. محمد خدادی در دیدار با ناصر قندیل و سرکیس نعوم ضمن تأکید بر توسعه تعاملات رسانهای دوکشور برای ایجاد درک متقابل در شرایط حساس و پیچیده امروز جهان گفت: «در حال حاضر شرایط بینالمللی بهگونهای از ثبات و آرامش خارج شده است که کسی نمیداند در این لحظه چه رویدادی و در چه منطقهای از دنیا در حال وقوع است و این بیشتر ناشی از عملکرد منفی ایالات متحده و همدستان ستیزهجو و مستکبرش در جهان و منطقه است. در حال حاضر به واسطه تحولات ایجادشده در حوزه فناوریهای نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، اخبار رویدادها به سرعت از طریق منابع غیررسمی در شبکههای اجتماعی به گردش درمیآید و در این میان نقش مردم نیز حائز اهمیت بسیاری است.»
خدادی در رابطه با اقدام امریکا در به شهادت رساندن سردار حاج قاسم سلیمانی و واکنش پرشور مردم به آن گفت: «مردم سراسر جهان با واکنش بینظیر و میلیونی خود پاسخ شگفت انگیزی به اقدام امریکا در ترور سردار سلیمانی دادند و اثبات کردند قدرت نظامی و رسانهای نمیتواند باور مردم به حقانیت و مظلومیت این سردار شهید را تغییر دهد.» دو روزنامهنگار لبنانی بر نقش تعیینکننده ایران در مناسبات منطقهای و بینالمللی تأکید و از اقدامات جمهوری اسلامی در مبارزه با تروریسم قدردانی کردند.
به بهانه انتشار چاپ سوم زندگینامه نرودا
کتابی شبیه به گالری اشباح
احمد پوری
مترجم و نویسنده
بخش عمدهای از ترجمههای احمدپوری در حوزه شعر است و به سرودههای چهرههای مشهور جهانی همچون «آنا آخماتووا»، «نزار قبانی» و «فدریکو گارسیالورکا» تعلق دارد؛ «پابلو نرودا» دیپلمات و شاعر شیلیایی هم از جمله افرادی ست که پوری به ترجمه آثار او توجه ویژهای دارد. ترجمه این نویسنده و مترجم کشورمان از «اعتراف به زندگی»، زندگینامه خودنوشت نرودا به تازگی به چاپ سوم رسیده که توضیحات بیشتر درباره آن را به بیان احمد پوری میخوانید.
«اعتراف به زندگی» را میتوان زندگینامه خودنوشت «پابلو نرودا» دانست؛ کتابی که با همکاری نشر چشمه به تازگی چاپ سوم آن در دسترس علاقهمندان قرار گرفته و اغراق نیست اگر آن را یکی از آثار مورد علاقهام بدانم. اما اهمیت این کتاب از چه بابت است؟ آنهایی که نرودا را میشناسند میدانند که زندگی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته، اتفاقاتی که از جملهشان میتوان به جنگ جهانی دوم و حتی جنگهای داخلی اسپانیا اشاره کرد.
نرودا بیهیچ تردیدی از مشهورترین چهرههای ادبی قرن بیستم به شمار میآید، شاعری که کافی است جستوجویی درباره زندگی اش داشته باشید تا متوجه تفاوتهای او با دیگران شوید. او در شیلی هم به سبب فعالیتهای سیاسی تحت تعقیب بوده و حتی دستور مرگش از سوی حکومت وقت این کشور صادر شده بود. بگذارید به نکاتی هم درباره خود کتاب اشاره کنم، «اعتراف به زندگی» زندگینامهای متفاوت از سایر خودزندگینامه نوشتهایی است که خوانده اید. نرودا دست به تألیف ماجراهایی زده که خواننده را به طور مرتب با هرچه از کودکی بر او گذشته روبهرو نمیکند، خواننده ممکن است به یکباره در کتاب با زنی روبهرو شود که او آن را خواهرش میخواند، حتی شاید متوجه نشود که او یک مرتبه ازدواج کرده یا بیشتر! آنچنان که خودش هم گفته که در تألیف این کتاب دست به ساخت یک گالری مملو از اشباح زده است. برخلاف سایر زندگینامهها شما دراین کتاب با نثری ژورنالیستی روبهرو نیستید؛ برعکس نرودا برای تألیف این زندگینامه از همان قدرت بیان و قلم شاعرانهاش استفاده کرده آنچنان که اگر آشنایی چندانی با سرودههای او نداشته باشید برای مطالعه آنها تشویق میشوید. از همین رو هم ترجمه کتاب بیش از دو سال زمان برده چراکه تلاش کردم تا حد ممکن ترجمهای شبیه به نوشته نرودا پیش روی مخاطبان بگذارم.
نرودا در اعتراف به زندگی از نکات و بخشهای خاصی از زندگی اش گفته که در زمان تألیف کتاب هنوز به ذهن داشته است. همان طور که اشاره شد نرودا در دوره خاصی از تاریخ زیسته که تجربههای سیاسی متعددی را پشت سر گذاشته، بنابراین اغراق نیست اگر بگویم بیش از هشتاد درصد این کتاب دربردارنده وقایع سیاسی است. اما نکته جالب دیگر اینکه نرودا طی سالهای زندگی اش به نقاط مختلفی از جهان سفر کرده و با اغلب چهرههای ادبی و غیر ادبی روزگار خود دیدار داشته است. از چهرههای اثرگذار کشورهایی همچون شوروی سابق گرفته تا چین و هند. او با افرادی همچون فیدل کاسترو دیدار داشته، جواهرلعل نهرو را میشناخته، حتی جالب است بدانید که دو فصل این کتاب درباره لورکاست و حتی ماجرای کشته شدن او را هم نوشته است. با وجود آنکه همچنان تأکید دارم این کتاب بیش از زندگی نرودا دربردارنده وقایع سیاسی و آشنایی او با چهرهها و رهبران سیاسی روزگارش است اما نکات جالبی درباره زندگی خود او را هم دربرمی گیرد؛ از جمله ماجرای نام مستعاری که به اجبار شرایط خانواده انتخاب میکند. خانواده نرودا علاقهای به شعر و شاعری اش نداشتهاند از همین رو دست به انتخاب نام شاعری لهستانی به جای اسم مستعار خود میزند. خواندن این کتاب آنقدر مهم است که میتواند به کتاب بالینی شاعران و علاقه مندان به شعر تبدیل شود.