ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دعــــــای روز شانزدهم
اللَّهُمَّ وَفِّقْنِی فِیهِ لِمُوَافَقَه الْأَبْرَارِ وَ جَنِّبْنِی فِیهِ مُرَافَقَه الْأَشْرَارِ وَ آوِنِی فِیهِ بِرَحْمَتِک إِلَی [فِی ] دَارِ الْقَرَارِ بِإِلَهِیتِک یا إِلَهَ الْعَالَمِینَ
خدایا مرا در این ماه به همراهی و همسویی با نیکان توفیق ده، و از همنشینی با بدان دور بدار و به حق رحمتت به خانه آرامش جایم ده، و به پرستیدگی ات ای معبود جهانیان.
برکت بندگی با بخشش به بینوایان
منصور پهلوان
استاد دانشگاه
گرچه روزهداری دارای حکمتهای بسیاری است اما بیشک یکی از مهمترین این حکمتها کمک رسانیدن به فقرا و نیازمندان است. در قرآن کریم به انفاق و رسیدگی به بینوایان و محرومان تأکید فراوانی شده است. بهعنوان مثال در وصف مؤمنان میفرماید: «و فی اموالهم حق معلوم للسائل و المحروم» یعنی در اموال خود سهمی معین برای سائل و بینوا قرار دادهاند و در ابتدای قرآن در وصف متقیان میخوانیم: «و مما رزقناهم ینفقون» یعنی از رزق و روزی خود که ما به ایشان عطا کردهایم انفاق میکنند.
اما به انفاق در ماه مبارک رمضان تأکید بیشتری شده است. پیامبر اکرم(ص) در خطبه شعبانیه که در استقبال ازماه مبارک رمضان و روزهداری ایراد گردیده است، میفرماید: «وتَصَدَّقوا عَلی فُقَرائِکم ومَساکینِکم» یعنی در این ماه به بینوایان و مساکین خودتان انفاق کنید.همچنین دراین خطبه میخوانیم: «ثواب افطاری دادن به یک فرد مؤمن در این ماه برابر ثواب آزاد کردن یک برده است و تمام گناهان گذشته کسی که افطاری دهد بخشیده خواهد شد.» البته وقتی این افطاری دادنها ثواب کامل تری دارد که فقرا را اطعام کرده باشیم و آنان را از رزق و روزی خود که خدا به ما ارزانی داشته، بهرهمند کنیم، اغنیا که خود برخوردار و متنعم از نعمات الهی هستند.
علی(ع) دراولویت اطعام کردن فقرا به یکی از کارگزاران خود مینویسد: «و من گمان نمیکردم که تو به میهمانی قومی بروی که به اغنیا وفا میکنند و به فقرا جفا» یعنی تا در جامعه فقیر وجود دارد، اطعام آنان در اولویت قرار دارد و چه خوب است که ما به این دستورات حیاتبخش الهی که موجب رستگاری فرد و تحقق عدالت و کمتر شدن اختلاف و شکاف طبقاتی در جامعه است عمل کنیم. در احکام مربوط به روزهداری نیز میبینیم که به اطعام فقرا توجه جدی شده است. بهعنوان مثال اگر کسی توانایی روزه گرفتن نداشته باشد باید به میزان یک مدّ طعام که برابر یک وعده غذا میباشد فقرا را اطعام کند. از این حکم میتوان استنباط کرد که در نظر شارع وعده ناهار روزه داران به فقرا اختصاص دارد، زیرا کسی که توان روزه گرفتن را ندارد، لااقل باید معادل ناهار خود را که همان مدّ طعام است به فقرا برساند.
همچنین اگر کسی به عمد روزه خواری کند باید بهعنوان کفاره به شصت نفر از فقرا طعام دهد. در پایان ماه مبارک رمضان نیز هر روزه دار موظف است بهعنوان فطریه لااقل سه مدّ طعام یا سه وعده غذای معمول خود را به فقرا برساند.
اینها همه نشان از آن دارد که وقتی گفته میشود ماه رمضان ماه برکت است، یعنی اغنیا با روزه گرفتن و افطاری دادن از برکت ثواب الهی بهرهمند شده، فقرا و بینوایان نیز، هم از برکت روزهداری و هم از برکت سفرههای اطعام بهرهمند میشوند.
آری در قرآن کریم به حکمت و نتایج برخی از احکام اشاراتی شده است چنانکه میگوید: «با اقامه نماز، بایستی فحشا و منکر از جامعه رخت بربندد و با روزه داری، فقر و تنگدستی در جامعه کاهش یابد و اینها فقط برخی از فواید نماز و روزه است.»
شب میرزا حسن رشدیه در باغ موقوفات دکتر محمود افشار برگزار شد
سلوک در مسیر تجدد با چراغ آموزش
مهسا رمضانی
خبرنگار
میرزا حسن تبریزی (۱۳ تیر ۱۲۳۰ تبریز - ۱۸ آذر ۱۳۲۳ قم) مشهور به رُشدیه از پیشقدمان نهضت فرهنگی ایران در یک قرن پیش بود و نخستین مؤسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران (بعد از دارالفنون). به رشدیه لقب پدر فرهنگ جدید ایران را داده و از او به عنوان پیشگام اصلاح نظام تعلیم و تربیت در ایران یاد می کنند که بنیان نهادن دبستان به شیوه جدید از مهمترین یادگارهای او برای فرزندان امروز و دیروز ایران است. کتابهایی که رشدیه برای تدریس در دبستانهای خود تألیف کرده، گنجینهای باارزش از اطلاعات و مهارتهای آموزشی در قلمرو «کتاب درسینویسی» را پیش روی پژوهشگران قرار میدهد که بیشک در فرایند توسعه پایدار آموزش و پرورش ایران، بسیار مفید خواهد بود. عصر دیروز و به بهانه تجلیل، بزرگداشت و مرور فعالیتهای بنیادین این چهره فرهنگی نشست «شب رشدیه» در کانون زبان پارسی باغ موقوفات دکتر محمود افشار برگزار شد و چهرههایی چون مقصود فراستخواه، ناصر تکمیل همایون، محمد بقایی شیره جینی، بهدخت رشدیه، رحیم روحبخش و احمد عزتیپرور درباره نقش و جایگاه میرزا حسن رشدیه سخنرانی کردند.
در این مراسم سید مصطفی محقق داماد در ابتدای سخنرانی خود درباره میرزاحسن خان رشدیه گفت: مردم ایران باستان به پیروی از پیامبر خود زرتشت، اخلاق و مهارتهای سودمند را به فرزندان خود در آتشکدهها آموزش میدادند و موبدان به عنوان معلم، علوم دینی را به آنها تدریس میکردند اما گرایش به آموزش در ایران، با ورود اسلام شکوفا شد. چرا که پیامبر اکرم به آموزش، تأکید بسیاری داشتند. محقق داماد تأکید کرد پیامبر اکرم در جنگ بدر، آندسته از اسیران جنگی را که از سواد برخوردار بودند برای آموزش مسلمانان به کار گرفتند که در واقع این کار مزد آزادیشان بود. اواخر قرن پنجم یک مدرسه در بغداد تأسیس شد و همزمان در نیشابور نیز مدرسهای به نام نظامیه توسط خواجه نظام الملک تأسیس میشود که غزالی، خیام، انوری، عطار در آن تدریس میکردند. آنچه در این مراکز آموزش داده میشد آموزش عالی بود و نه ابتدایی و آموزش ابتدایی به همان مکتبخانههای قدیم واگذار شده بود. در واقع تا دوره قاجار مدرسه جدید وجود نداشت. محقق داماد در ادامه افزود: در دوره قاجار دو شخصیت بزرگ در آموزش و پرورش حق بسیاری بر گردن ایرانها داشتند. یکی امیرکبیر بود که بسیار دغدغه تعلیم و تربیت داشت و دردمند جهل مردم بود و دیگری میرزا حسن خان رشدیه بود. اولین کسی که بچهها را از مکتبخانه بیرون آورد میرزاحسن خان رشدیه بود که سال 1254 هجری در ارومیه نخستین مدرسه را تأسیس و سال بعد در تبریز هم مدرسه دیگری را بنیان نهاد اما جریان جهل مقدس علیه او قیام کرد و باعث شد تمام این مدارس ویران شوند. او به قم میآید و آیت الله عبدالکریم حایری یزدی پذیرای او میشود و مدرسهای در این شهر تأسیس میکند. امروز همچنان شاهد هستیم که در کشور ما، که دانشگاههای بسیاری را در خود جای داده و فارغالتحصیلهای بسیاری دارد، همچنان به نظام آموزش عالی اهمیت داده میشود تا آموزش و پرورش.
در بخش دیگری از این مراسم بهدخت رشدیه، نوه حسن رشدیه، که خود از پژوهشگران تاریخ اجتماعی ایران است، گفت: دغدغه من نه فقط رشدیه، که رشدیهها هستند. کسانی که ریشهها را ساختند اما ما از آنها غافل هستیم و عملاً آنها را نمیشناسیم. قصد من در این حوزه الگوسازی است. او در ادامه سخنرانی خود افزود: بسیاری از اسناد در خانهها نگهداری میشوند و پژوهشگران ما، معمولاً در پژوهشهای خود به کتابخانهها مراجعه میکنند و این در حالی است که کتابخانههای ما از بسیاری اسناد بیبهرهاند و همین باعث تکرار در پژوهشها میشوند. از این رو در تلاشی پانزده ساله کوشیدهام تا اسناد مربوط به میرزا حسن خان رشدیه را از خانهها و از میان مردم جمعآوری کنم و در این راستا به نکات شایان توجهی برخوردهام. نخست آنکه رشدیه علاوه بر آموزش، در آموزش دختران نیز تأکید داشت تا آنجا که دو دختر خود مهینبانو و شهناز را با لباس پسرانه، به مدرسه میفرستاد. به این دلیل که در آن دوران آموزش به دختران مرسوم نبود. همچنین اسنادی موجود است که نشان میدهد کسانی که نخستین مدارس دخترانه را تأسیس کردهاند با رشدیه رابطه نزدیکی داشتهاند و به نظر میرسد به تشویق او به این کار همت گماردهاند. او میکوشید تا آموزش را در سطح جامعه ایجاد کند و در این راستا، در مدارس مهارتها را آموزش میداد.
ناصر تکمیل همایون که به تازگی کتاب «مکتبخانهها در ایران» را منتشر کرده طی سخنرانی خود کوشید تا بر نقش رشدیه در تأسیس مدارس نوین در ایران، متمرکز شود. او گفت: در درس تاریخ فرهنگ ایران با رشدیه آشنا شدم. بعد از سقوط صفویه، و پس از درگذشت شاه عباس، نهاد آموزش و پرورش در ایران به زوال رفت و ما چیزی حدود صد سال نهادی به این نام نداشتیم. در دوره قاجاریه نیز به هیچ عنوان مدرنیزاسیون و مدرنیته در ایران نجوشید و تلاشها بیشتر بر ظواهر تأکید داشت. به همین دلیل علیرغم تلاشهای بسیاری همچون امیرکبیر که دارالفنون را تأسیس کرد عمیقاً به شکلگیری مدرنیته در آن دوران منجر نشد. وقتی رشدیه در ایروان مدرسه تأسیس کرده بود و توسط ناصرالدین شاه به ایران دعوت شد هم وقتی به ایران رسید پشت دروازه شهرها ماند. چرا که جهل مقدس پیوسته ناصرالدین شاه را نسبت به آگاهی مردم و آموزش به آنها بدبین کرده بود و همین باعث میشد رشدیه علیرغم تلاشهایش با ممانعتهای بسیار روبهرو شود.
اهدای استوارنامه به نرگس آبیار و بازیگران «شبی که ماه کامل شد»
نرگس آبیار کارگردان، هوتن شکیبا، الناز شاکردوست و فرشته صدرعرفایی بازیگران فیلم «شبی که ماه کامل شد»، استوارنامه سفیر آرشیو هنر کتابخانه ملی را دریافت کردند. طبق اعلام روابط عمومی فیلم «شبی که ماه کامل شد»، عصر روز دوشنبه 30 اردیبهشت ماه فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» با حضور نرگس آبیار کارگردان و محمد حسین قاسمی تهیهکننده و عوامل فیلم برای جمعی از چهرههای فرهنگی، ادبی و هنری در کتابخانه ملی ایران نمایش داده شد. پس از نمایش فیلم اشرف بروجردی رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران استوارنامه سفیر آرشیو هنر را به نرگس آبیار کارگردان، هوتن شکیبا، الناز شاکردوست و فرشته صدرعرفایی بازیگران این فیلم تقدیم کرد. با اهدای این استوارنامه آبیار و عوامل فیلم «شبی که ماه کامل شد» اولین هنرمندانی بودند که عنوان سفیر ملی آرشیو هنر کتابخانه ملی را از آن خود کردند. در این مراسم برخی از اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس، حجتالله ایوبی دبیر کل کمیسیون ملی یونسکو و جمعی از چهرههای فرهنگی حضور داشتند.
آرشیو هنری ملی عنوان طرحی است که از سوی سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به منظور ثبت حافظه ملی ایران در عرصه هنر در حوزههای تئاتر، موسیقی، شعر و سینما اجرایی شده است و نرگس آبیار نخستین کارگردانی است که عنوان سفیر هنر ایران را از آن خود کرده است.
فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» در سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر در 13 بخش کاندیدای دریافت سیمرغ شد و توانست سیمرغ «بهترین فیلم»، «بهترین کارگردانی»، «بهترین بازیگر نقش اول مرد»، «بهترین بازیگر نقش اول زن»، «بهترین بازیگر نقش مکمل زن» و «بهترین چهره پردازی» را از آن خود کند.
پایان عابر بانک
یگانه خدامی
اعلام حکم حسین هدایتی. این تیتر کافی بود تا توییت پشت توییت دربارهاش زده شود. 20 سال حبس، رد مال معادل ۴۸۸ میلیارد و ۷۴ ضربه شلاق بازتاب زیادی داشت و با توجه به اینکه هدایتی در فوتبال و حتی سینما هم نقشهایی داشته کاربران زیاد به آن پرداختند که البته رابطهاش با تیم پرسپولیس بیشتر از هر نکتهای مورد توجه قرار گرفت.
این واکنشها به خبر اعلام حکم هدایتی را بخوانید: مهرداد صادقی: «20 سال حبس، حدود 500 میلیارد تومن رد مال و 74 ضربه شلاق مجازاتی است که دادگاه برای حسین هدایتی تعیین کرده ـ این فقط یک طرف ماجرا است ـ طرف دیگر، فساد پیچیده و لابیرنت واری است که سیستم اداری- مالی کشور را احاطه کرده است»، بهادر نظری فرد: «از شادامادا که بگذریم، حسین هدایتی به بیشتر از ٤٨٨ میلیارد رد مال، ٢٠ سال حبس و ٧٤ شلاق محکوم شده. به عبارتی میشود هر ٢ میلیارد تومن، ١ ماه حبس و هر 5/6 میلیارد ١ شلاق. ضرر نکنن بیچاره ها»، یک او منفی: «تکلیف پولهایی که خرج پرسپولیس کرد چی میشه؟ پولهایی که از جیب مردم محتاج ایران زد برای پرداخت مالیات». توشیشان: «وقتش رسیده پولهایی که بازیکنان پرسپولیس بهعنوان هبه از حسین هدایتی گرفتند به صاحبان اصلیش یعنی بازنشستگان و کارگران برگردونن.»، پژمان: «بابا حسین هدایتی 20 سال رفت زندان.»، کاسب: «هواداران تیم قهرمان بیان نفری هزار تومن بدن به حسین هدایتی بدهیش رو بده، اون تعصبیها و دو آتیشهها هم برن نفری یه شلاق به جاش بخورن بگن فدای عابر بانک تیم مون».
اعلام حکم حسین هدایتی. این تیتر کافی بود تا توییت پشت توییت دربارهاش زده شود. 20 سال حبس، رد مال معادل ۴۸۸ میلیارد و ۷۴ ضربه شلاق بازتاب زیادی داشت و با توجه به اینکه هدایتی در فوتبال و حتی سینما هم نقشهایی داشته کاربران زیاد به آن پرداختند که البته رابطهاش با تیم پرسپولیس بیشتر از هر نکتهای مورد توجه قرار گرفت.
این واکنشها به خبر اعلام حکم هدایتی را بخوانید: مهرداد صادقی: «20 سال حبس، حدود 500 میلیارد تومن رد مال و 74 ضربه شلاق مجازاتی است که دادگاه برای حسین هدایتی تعیین کرده ـ این فقط یک طرف ماجرا است ـ طرف دیگر، فساد پیچیده و لابیرنت واری است که سیستم اداری- مالی کشور را احاطه کرده است»، بهادر نظری فرد: «از شادامادا که بگذریم، حسین هدایتی به بیشتر از ٤٨٨ میلیارد رد مال، ٢٠ سال حبس و ٧٤ شلاق محکوم شده. به عبارتی میشود هر ٢ میلیارد تومن، ١ ماه حبس و هر 5/6 میلیارد ١ شلاق. ضرر نکنن بیچاره ها»، یک او منفی: «تکلیف پولهایی که خرج پرسپولیس کرد چی میشه؟ پولهایی که از جیب مردم محتاج ایران زد برای پرداخت مالیات». توشیشان: «وقتش رسیده پولهایی که بازیکنان پرسپولیس بهعنوان هبه از حسین هدایتی گرفتند به صاحبان اصلیش یعنی بازنشستگان و کارگران برگردونن.»، پژمان: «بابا حسین هدایتی 20 سال رفت زندان.»، کاسب: «هواداران تیم قهرمان بیان نفری هزار تومن بدن به حسین هدایتی بدهیش رو بده، اون تعصبیها و دو آتیشهها هم برن نفری یه شلاق به جاش بخورن بگن فدای عابر بانک تیم مون».
بد تمام شد یا خوب؟
پس از نزدیک به 10 سال انتظار بالاخره قسمت آخر سریال محبوب گیم آو ترونز پخش شد و به پایان رسید. اما این قسمت آخر چنگی به دل هوادارانش نزد و خیلیها از آن ناراضی بودند. در شبکههای اجتماعی معمولاً تا هر قسمت سریال میآمد حرفها دربارهاش شروع میشد و این بار دیگر این مسأله به اوج رسید. نظرات کاربران را درباره قسمت آخر بخوانید. البته خیال تان راحت. خبری از اسپویل نیست. بدون استرس بخوانید: صدف فاطمی: «قسمت آخر گات رو واقعاً از این بدتر نمیتونستن بسازن... حیفِ ۸سال انتظار برای این پایان!»، مهدی یزدی: «خب خداروشکر فهمیدیم گند زدن و سر هم کردن داستان تو قسمت آخر سریالها فقط مختص ایران نیست و یک معضل جهانیه»، Nses: «غیر از ۲ اپیزود اول، تقریباً در مورد تمام اپیزودهای بعدی گات اینجا غر زدم، ولی با توجه به روند فصل آخر به نظرم اپیزود آخر پایان خوبی بر سریال بود! واقعاً توقع داشتید تو یه اپیزود ضعف کل قسمتهای قبلی برطرف بشه و اوکی بشه داستان؟»، پورکا: «باورکنید آخرش معلوم می شه که گیم آو ترونز یه نسخه با پایان خفن داشته که فقط اونور آب پخش شده»، آری سارا: «اپیزود پایانی گیم آو ترونز چیزی جز توهین به شعور و زمان و احساسات مخاطب نیست.»، رمزی: «بشدت از قسمت آخر گات راضی بودم! خوب و منطقی تموم شد.»، نوری: «پایان سریال فضیلت خانم و دخترانش از قسمت آخر گات دیدنیتر بود»، الی: «به نظر این حقیر گات پایان قابل قبولی داشت.این به معنی انکار ایرادها و سوتیهای فاحش نیست.ولی خب شما چی میخواستید مگه؟»، آهو: «گیم آو ترونز خیلی به سبک سریالای ماه رمضونی تموم شد».
به بهانه اول خرداد زادروز جلیل شهناز، نوازنده فقید تار
قدر آن جلیل ردیف
جلیل شهناز (۱ خرداد ۱۳۰۰ اصفهان - ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ تهران) یکی از سرشناسترین نوازندگان تار در یک قرن سال ۱۳۰۰ در اصفهان به دنیا آمد. تقریباً همه اعضای خانواده او با موسیقی آشنایی داشتند و در رشتههای مختلف هنر از جمله تار، سهتار، سنتور و کمانچه به مقام استادی رسیدند. پدرش «شعبانخان» علاقه وافری به موسیقی اصیل ایرانی داشت و علاوه بر تار که ساز اختصاصی او بود، سهتار و سنتور هم مینواخت. شهناز، نوازندگی در رادیو اصفهان را از سال ۱۳۲۸ آغاز کرد و در سال ۱۳۳۶ به دعوت سازمان رادیو به تهران آمد و در برنامههای گوناگونی مثل برنامه گلها، ارکستر حسین یاحقی و… بهعنوان تکنواز و همنواز به فعالیت پرداخت. او همچنین در گروه «یاران ثلاث» (همراه با تاج اصفهانی و حسن کسایی) و گروه استادان موسیقی ایران کنسرتهای بسیاری را در داخل و خارج از ایران اجرا کرد. محمدرضا شجریان استاد آواز ایرانی درباره جلیل شهناز میگوید: «من تنها خوانندهای هستم که خودم را شاگرد جلیل شهناز میدانم. ساز این نوازنده بیبدیل، یک ساز آوازی است؛ برخلاف دیگر نوازندهها که ۸۰ درصد سازی میزنند و فقط ۲۰ درصد آوازی. جلیل شهناز به بیان واقعی در نوازندگی تار رسیدهاست؛ چرا که در گیرودار ردیف و تقلید از دیگران نماند و ساز او مانند آبشاری خروشان در جریان است.» با محمد سریر، آهنگساز و موسیقیدان ایرانی درباره جلیل شهناز و دیدار با او در خانه موسیقی گپی کوتاه زدهایم که ماحصل آن در ادامه میآید.
محمد سریر
آهنگساز و موسیقیدان
مکتوبات، نواختهها و آموزههایی که استادان بزرگ موسیقی برای نسل خود و نسلهای بعدی به یادگار گذاشتهاند در واقع بخشی از میراث فرهنگی موسیقی ایرانی است که نقطه اتکای موسیقی برای نسلهای آینده محسوب میشود و گنجینهای است بسیار بزرگ و باارزش. این آموزهها و یادگارها تنها به حوزه موسیقی مختص نمیشوند بلکه در آن بخش بزرگی از سرنوشت ملت بزرگ ایران نهفته که سینهبهسینه به آیندگان منتقل خواهد شد و برای این مهم بزرگانی چون استاد جلیل شهناز نقشی یگانه و بیهمتا ایفا کردهاند تا خطوط اصلی این ردیفهای موسیقی اصیل ایرانی انعکاس داده شود و مهجور و میرا نماند. گنجینه ردیفهای موسیقی ایرانی میراث شفاهی و ملی ماست که کسی مثل شهناز نیز بیشک میراث دار آن لقب خواهد گرفت. این ردیفهای موسیقی یک سرچشمه و ماده اولیه هستند که وقتی در اختیار استادان قرار میگیرند ملودیها و نغمههایی از آنها استخراج میشود که باعث بارورتر شدن آن میشود و در نهایت این نغمهها و نواختهها به گوش و جان زمان و زبان مینشیند. جلیل شهناز در این حوزه، بخشهای بسیار مهم و ارزشمندی را به موسیقی اصیل ایرانی اضافه کرد و با توانمندی مثالزدنی اش خلاقیتهای خود را به این ردیفها افزود که باعث شد این ردیفهای اصیل در دل گذار و گذر زمان رنگ جمود به خود نگیرد. چند نام دیگر هم در این زمینه تلاشهای وافر کردند اما شهناز نگاه دیگری به ردیف داشت و نگاه وسیع و سرانگشتهای هنرمندانه و خلاقش کار او را یگانه و ممتاز مینمود. استاد شهناز در چارچوب گوشهها و دستگاههای موسیقی ایرانی توانست پایههایی تازه برای نوآوری در اجرا و نواخت ردیفهای آوازی به کار گیرد و حق است که این دستاوردهای عظیم و باشکوه همگی مکتوب شوند و این همت و دلسوزی هنرمندان امروزی را میطلبد تا این میراث گرانمایه که ایشان از خود به جا گذاشته تقویت شود و به گوش نسلهای بعدی هم برسد. میراثی که اگر نبود کسی مثل شهناز بیشک یا فراموش میشد یا در مهجوری، سینه میسوزاند. نواختههای شهناز علاوه بر کیفیت و ریشه در موسیقی اصیل ایرانی، دارای تکنیکی قوی در نوازندگی است و من فکر میکنم هرگز کسی مانند ایشان در این حد متبحر و هنرمند نخواهد آمد. پیش از درگذشت ایشان، قرار بود بنای جدیدی در خانه موسیقی افتتاح شود و از ایشان دعوت کردیم تا به مراسم افتتاح بیایند. ایشان هم خوشبختانه با وجود کسالت تشریف آوردند و مدتی طولانی کنار ما ماندند و صحبتهای ارزشمندی کردند که فیلم آن موجود است و همین فیلم میتواند یادگاری برای نسلهای آینده باشد که جویای سرنوشت و سرگذشت موسیقی ایرانی هستند.
محمد سریر
آهنگساز و موسیقیدان
مکتوبات، نواختهها و آموزههایی که استادان بزرگ موسیقی برای نسل خود و نسلهای بعدی به یادگار گذاشتهاند در واقع بخشی از میراث فرهنگی موسیقی ایرانی است که نقطه اتکای موسیقی برای نسلهای آینده محسوب میشود و گنجینهای است بسیار بزرگ و باارزش. این آموزهها و یادگارها تنها به حوزه موسیقی مختص نمیشوند بلکه در آن بخش بزرگی از سرنوشت ملت بزرگ ایران نهفته که سینهبهسینه به آیندگان منتقل خواهد شد و برای این مهم بزرگانی چون استاد جلیل شهناز نقشی یگانه و بیهمتا ایفا کردهاند تا خطوط اصلی این ردیفهای موسیقی اصیل ایرانی انعکاس داده شود و مهجور و میرا نماند. گنجینه ردیفهای موسیقی ایرانی میراث شفاهی و ملی ماست که کسی مثل شهناز نیز بیشک میراث دار آن لقب خواهد گرفت. این ردیفهای موسیقی یک سرچشمه و ماده اولیه هستند که وقتی در اختیار استادان قرار میگیرند ملودیها و نغمههایی از آنها استخراج میشود که باعث بارورتر شدن آن میشود و در نهایت این نغمهها و نواختهها به گوش و جان زمان و زبان مینشیند. جلیل شهناز در این حوزه، بخشهای بسیار مهم و ارزشمندی را به موسیقی اصیل ایرانی اضافه کرد و با توانمندی مثالزدنی اش خلاقیتهای خود را به این ردیفها افزود که باعث شد این ردیفهای اصیل در دل گذار و گذر زمان رنگ جمود به خود نگیرد. چند نام دیگر هم در این زمینه تلاشهای وافر کردند اما شهناز نگاه دیگری به ردیف داشت و نگاه وسیع و سرانگشتهای هنرمندانه و خلاقش کار او را یگانه و ممتاز مینمود. استاد شهناز در چارچوب گوشهها و دستگاههای موسیقی ایرانی توانست پایههایی تازه برای نوآوری در اجرا و نواخت ردیفهای آوازی به کار گیرد و حق است که این دستاوردهای عظیم و باشکوه همگی مکتوب شوند و این همت و دلسوزی هنرمندان امروزی را میطلبد تا این میراث گرانمایه که ایشان از خود به جا گذاشته تقویت شود و به گوش نسلهای بعدی هم برسد. میراثی که اگر نبود کسی مثل شهناز بیشک یا فراموش میشد یا در مهجوری، سینه میسوزاند. نواختههای شهناز علاوه بر کیفیت و ریشه در موسیقی اصیل ایرانی، دارای تکنیکی قوی در نوازندگی است و من فکر میکنم هرگز کسی مانند ایشان در این حد متبحر و هنرمند نخواهد آمد. پیش از درگذشت ایشان، قرار بود بنای جدیدی در خانه موسیقی افتتاح شود و از ایشان دعوت کردیم تا به مراسم افتتاح بیایند. ایشان هم خوشبختانه با وجود کسالت تشریف آوردند و مدتی طولانی کنار ما ماندند و صحبتهای ارزشمندی کردند که فیلم آن موجود است و همین فیلم میتواند یادگاری برای نسلهای آینده باشد که جویای سرنوشت و سرگذشت موسیقی ایرانی هستند.
«پایتخت ۶» برای نوروز ۹۹ نهایی شد
تهیه کننده مجموعههای «پایتخت» از توافق نهایی و انعقاد قرار داد یک ساله برای ساخت «پایتخت ۶» خبر داد و گفت نگارش سری جدید سریال را که قرار است برای نوروز ۹۹ آماده شود، محسن تنابنده بر عهده گرفته است. الهام غفوری ضمن اعلام این خبر به ایسنا گفت: این قرارداد بسته شد تا هم آقای تنابنده تمرکز بیشتری روی متن داشته باشند و هم اینکه بتوانیم تمامی بازیگران را در اختیار داشته باشیم. چون امسال این قرارداد از اول سال بسته شده است و ما زمان یک ساله برای این قرارداد در نظر گرفتیم توانستیم با کلیه عوامل «پایتخت» هم قرارداد ببندیم. این تهیهکننده تأکید کرد: انعقاد این قرارداد در آغاز سال کمک کرد که بتوانیم تیم سریال را جمع کرده و با بازیگران قرارداد ببندیم. خیالم از این جهت که بتوانم عوامل اصلی کار را داشته باشم راحت شده است چون اعتقاد دارم اگر تلویزیون بخواهد کار «پایتخت» را برای نوروز تولید کند با توجه به اینکه بازیگرانش پر کار هستند و در پروژههای دیگر حضور دارند باید از ابتدای سال این قرارداد بسته شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دعــــــای روز شانزدهم
-
برکت بندگی با بخشش به بینوایان
-
سلوک در مسیر تجدد با چراغ آموزش
-
اهدای استوارنامه به نرگس آبیار و بازیگران «شبی که ماه کامل شد»
-
پایان عابر بانک
-
بد تمام شد یا خوب؟
-
قدر آن جلیل ردیف
-
«پایتخت ۶» برای نوروز ۹۹ نهایی شد
اخبارایران آنلاین