حسینی زاد و ترجمهای از برشت
محمود حسینی زاد از جمله مترجمانی است که آثار متعددی از ادبیات آلمانی و افرادی همچون برتولت برشت به فارسی ترجمه کرده. «توران دخت» یکی از تازهترین ترجمههای او از نمایشنامهای به همین نام از برشت است که بهگفته حسینی زاد، آخرین اثر این نویسنده نامدار به شمار میآید و در آن به توجیه گران قدرت و روشنفکرانی که خود را به قدرت حاکمان خودکامه میفروشند، تاخته است. دربخشی از گفتوگویی که این مترجم ادبیات آلمانی با مهر داشته تأکید کرده است که با خواندن این نمایشنامه -که از جهاتی به رمان هم شباهت دارد- میتوان بن مایههای تفکر برشت را به وضوح مشاهده کرد. البته حسینی زاد از نظر ادبی هم جایگاه قابل قبولی برای این نمایشنامه قائل است:«برشت در عنوان این نمایشنامه و زبان اثر، از زبان آلمانی بهره برده و بازیهای کلامی داشته است.» او که از حدود چهار دهه قبل کار ترجمه آثار برشت را آغاز کرده معتقد است یکی از تکنیکهایی که برشت در این اثر همچون دیگر نوشتههایش از آن بهره گرفته تکنیک فاصلهگذاری است، آنچنان که در این نمایشنامه هم برای انتقاد به دستگاه خودکامه سیاسی از بستر مکانی چین، کشوری بسیار دورتر از آلمان استفاده کرده. به عقیده حسینی زاد آثار برشت سه جنبه دارند، نخست جنبه شاعری اش که گاه از مباحث سیاسی فاصله بسیار میگیرد و رنگ و بویی کاملاً عاشقانه پیدا میکند، بعد از آن هم جنبههای نمایشنامهنویسی و نظریهپردازی او. اما نکتهای که در خصوص این نوشته برشت شاید برای مخاطب ایرانی جالب توجه باشد این است که گویا ریشه نمایشنامه «توران دخت» به ایران بازمی گردد، حسینی زاد در همین رابطه هم گفته:«توراندخت افسانهای است که از ایران به چین رفته است. نمیدانم آن افسانه چهچیزی داشته است. شاید توراندخت آن افسانه، زنی قدرتمند بوده است. جاکومو پوچینی و فردریش شیلر هم دربارهاش اپرا ساختهاند. برشت هم به نوع دیگری رویش کار کرده است.»
اشعار و ترانههای سخیف پخش شده از رسانه ملی به نقطه ضعف جدی این سازمان بدل شده است
صدای تخریب زبان فارسی از «سیما» شنیده می شود
ندا سیجانی
خبرنگار
پخش آثار سخیف موسیقایی و ترانههایی که اشعارشان-عمدتاً- معنا و مفهوم چندانی ندارند، یکی از عمده نقدهای کارشناسان و ناظران فرهنگی به عملکرد صدا و سیما در این بخش است؛ صدا و سیمایی که بهعنوان رسانه ملی، میبایست بیانگر فکر، اندیشه، فرهنگ و هنر متعالی جامعه ایرانی باشد. نابسامانی در تهیه ترانه و سرود در صدا و سیما تا آنجا پیش رفت که حتی انتقاد رهبر معظم انقلاب را نیز دراین باره در پی داشته است. اینکه «ترانههای تولید شده در صدا وسیما از چه خصوصیاتی باید برخوردار باشند و چه موانعی پیش روی تولیدات فاخر در این زمینه وجود دارد؟» موضوع گزارش پیش روست که با برخی شاعران و ترانه سرایان در میان گذاشتهایم.
انتقادات رهبری کاملا بجا و درست است
محمد علی بهمنی شاعر و غزلسرای مطرح در این باره به «ایران» گفت: «بیتردید صداوسیما علاقهمند به پخش این نوع ترانهها نیست بلکه شرایط کار به گونهای شده است که متأسفانه اکثر تهیهکنندهها حاکم بلامنازع کارهای تولیدی هستند و عملاً میبینیم که این نوع کارها هم پخش میشود. ناگفته نماند اغلب این موسیقیها و ترانهها تولیدات صداوسیما نیست، چرا که مدتهاست رسانه ملی بودجهای برای پرداختن به این بخشها و موضوعات ندارد. البته این به معنای سلب مسئولیت رسانه ملی نیست اما درهرحال شرایط مالی در صدا و سیما سبب کاهش تولید آثار فاخر و ترانههای با محتوا شده است.»
به گفته بهمنی اغلب کارهایی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تأیید و تصویب می شود در شورای نظارت و ارزشیابی صدا و سیما هم بازبینی میشود و حتی شاید بعضی از آنها قابل پخش در صداوسیما نباشد اما در نهایت آنچه پخش میشود و به گوش مردم میرسد، کارهای رد شده است. او میگوید، امیدوارم با تغییراتی که در مدیریت جدید دفتر موسیقی و سرود سازمان صداوسیما انجام گرفته شاهد اتفاقات خوبی در این زمینه باشیم. این غزلسرا در ادامه بیان کرد: «متأسفانه واژههایی خلق و در ترانهها بهکار گرفته میشود که حتی شنیدن آن واژهها در کنار خانواده هم صحیح نیست.» بهمنی تأکید میکند: صداوسیما تولید محتوا ندارد و اگر هم باشد تنها به موضوعات خاصی میپردازد که آنها هم برای مردم اندک شمار است. مردم هم علاقهمند هستند مانند گذشته به موسیقیهایی گوش بدهند که نشاطآور باشد. صحبتها و انتقادات رهبری کاملاً بجا بوده است.
کار روحوضی برای جذب مخاطب
عبدالجبار کاکایی، شاعر و ترانهسرا نیز دراین باره گفت: «به نظرمن صداوسیما افت مخاطب پیدا کرده و برای آنکه بتواند از ریزش مداوم مخاطب خود جلوگیری کند، دست به هر کاری میزند، جزکارهای اساسی و اصولی. کار درست این است که فرهنگ و هنر اصیل مردم را ترویج و تبلیغ کند اما متأسفانه به ترانههای کافهای، لالهزاری و روحوضی روی آورده است؛ آن هم در حدی که صرفاً توان جذب عوام را دارد. البته این فقط سیاست صداوسیما نیست و متأسفانه سیاست فرهنگی ما نیز این گونه شده است.»
کاکایی افزود: وقتی از نخبگان ناامید میشویم، رو به عوام میآوریم و برای جذب آنان مجبور میشویم خوش رقصی کنیم و هرکاری انجام بدهیم تا دست کم عامه مردم همراه ما باشند. اما وقتی نخبگان خانه نشین و گوشهگیر شدند و از مراکز فرهنگی فاصله گرفتند ناگزیریم با حجم جمعیت عامه برنامههای خود را پر کنیم و اقتدار خود را نشان بدهیم.این اقتدار در خیابانها به یک شکل خود را نشان میدهد و در تلویزیون به شکلی دیگر. در واقع جمعیتها جایگزین حرف حق و اصالتها میشوند. به گفته کاکایی، ایرادی نیست ربنای آقای شجریان پخش نشود یا موسیقی اصیل ایرانی به گوش مردم نرسد یا هنرمندان اصیل موسیقی ایرانی در صدا و سیما حضور نداشته باشند همین که چندین اپلیکیشن راهاندازی کنند و مردم تماس بگیرند و اسم بدهند برایشان کفایت میکند و این رونق کار صدا و سیما است.
این شاعر در ادامه افزود: «متأسفانه شرایط امروز ما مانند دهه 50 شده یعنی جذب مخاطب، سرگرم کردن مردم و انتشار آثار تصنعی و سرگرمی به بهانه اینکه مردم میخواهند شاد باشند. این وضعیت شامل سیاستهای فرهنگی کلان ما هم میشود که بخشی از آن در صدا و سیما نمود پیدا کرده است؛ حالا چون صدا و سیما رسانهای تحت مراقبت است به آن هشدار داده میشود اما بحث این است که غالباً نظام فرهنگی ما با موضوع فرهنگ و هنر بدرستی برخورد نمیکند و در فکر توسعه هنرعوامانه هستند. البته ناگفته نماند هنر جدی میتواند مسائل اجتماعی را به چالش بکشد اما اجازه بروز و ظهور ندارد. وقتی مانع از ظهور هنر خوب شوند زمینه رشد فیلمفارسیهای دهه پنجاه فراهم میشود. امروز بسیاری از ترانهسرایان ما این ترانههای سخیف را میگویند و با آن ارتزاق میکنند چرا که مارکت آن ایجاد شده است و باید دید چرا به این سمت گرایش پیدا کردهاند.»
رهبر معظم انقلاب: حقیقتاً نگران زبان فارسی هستم
در شب ولادت باسعادت کریم اهلبیت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام جمعی از استادان زبان و ادب پارسی و شاعران جوان و پیشکسوت با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند. ایشان در بخشی از سخنان خود درخصوص زبان فارسی ابراز نگرانی کردند و گفتند: «من راجع به زبان فارسی حقیقتاً نگرانم زیرا در جریان عمومی، زبان فارسی در حال فرسایش است.» رهبر انقلاب اسلامی افزودند: من از صداوسیما گلهمندم، بهدلیل اینکه بهجای ترویج زبان صحیح و معیار و زبان صیقلخورده و درست، گاهی زبان بیهویت و تعابیر غلط و بدتر از همه تعابیر خارجی را ترویج میکند. انتشار فلان لغت فرنگی یک مترجم یا نویسنده از تلویزیون، موجب عمومی شدن آن لغت و آلوده شدن زبان به زوائد مضر میشود. ایشان با تقبیح استفاده فراوان از لغات بیگانه در رسانهها، خطاب به مسئولان تأکید کردند: «نگذارید زبان فارسی دچار فرسودگی و ویرانی شود.» حضرت آیتالله خامنهای همچنین از ولنگاری زبانی و ساخت لفظی بسیار نازل برخی ترانهها و پخش آنها از صداوسیما در سریالها نیز انتقاد کردند و گفتند: «زبان فارسی قرنهای متمادی است که عمدتاً بهوسیله شاعران بزرگ حفظ شده و اینگونه سالم و فصیح به دست ما رسیده است، بنابراین ما باید حرمت زبان را حفظ کنیم و اجازه نداریم با بیمبالاتی آن را به دست فلان ترانهسرای بیهنر بدهیم که الفاظ را خراب کند و بعد نیز با پول بیتالمال در صداوسیما و دستگاههای دولتی و غیردولتی پخش شود.»
از پزشک آشفته حال فرانسوی تا موزیسین ناآرام انگلیسی
وصال روحانی
خبرنگار
هشتمین روز از هفتادودومین دوره جشنواره بینالمللی فیلم کن فرانسه، تحتالشعاع دو فیلم خاص قرار گرفت. «سیبل»، کاری ساخته ژوستین تریت فرانسوی و «مرد موشکی»، فیلمی که به قسمت خارج از مسابقه تعلق دارد اما چون مرتبط با التون جان، موزیسین مشهور و دیرپای بریتانیایی است، از اهمیت ویژهای برخوردار است. «سیبل» که براساس سناریویی از ژوستین تریت و آرتور هراری ساخته شده و دو هنرپیشه اصلی آن ویرجینی افیرا و ارل اکزار چوپولوس هستند، یک کار دراماتیک است که بهرغم آمیخته بودن برخی قسمتهای آن با طنز تلخ، تمی روان شناسانه دارد. هرچند تجربه نشان داده است که معمولاً «تریلر»ها (فیلمهای پردلهره و جنایی) جوایز برتر سه جشنواره بزرگ سینمای جهان (کن، ونیز و برلین) را تصاحب نمیکنند، اما اگر امسال هیأت ژوری جشنواره این سنت را بشکند و به کاری از این دست بها بدهد، شاید یکی از نخلهای 2019 سهم سازندگان «سیبل» شود.
یک بیمار ویژه
سیبل یک پزشک روانکاو زن است که تصمیم میگیرد به عشق نخست و حرفه اصلی مورد نظرش که نویسندگی است، رجعت کند و تجربیات متعددش در زمینه درمان بیماران روحی را بهصورت سلسله داستانهایی جنایی به روی کاغذ بیاورد. در همین حال جدیدترین مریض وی که زنی به نام مارگوت و حرفهاش بازیگری سینماست، با تشریح ناآرامیهای روانی و شرح مشکلاتش، او را نسبت به خود کنجکاو و به آرامی جایی بزرگتر را در ذهن و زندگی این پزشک زن برای خود باز میکند. این فیلم 100 دقیقهای که در پسزمینهای از ناکامیهای متعدد فرانسه در جشنواره نخست خانگیاش (کن) به نمایش درآمده، به لطف تصویربرداری هنرمندانه سایمون بوفیلز و تدوین حساب شده لوران سنهچال به کاری قابل اعتنا و یکی از شش هفت فیلم برتر جشنواره امسال کن تبدیل شده است.
فیلمی برای التون جان
فرجام کار «مرد موشکی» فیلمی که دکستر فلهچر امریکایی درباره التون جان(موزیسین و خواننده معروف و بسیار پرسابقه و ناآرام بریتانیایی) ساخته، از همین حالا تا حدودی مشخص است! این فیلم به سبب اکران شدن در قسمت خارج از مسابقه عملاً سهمی از جوایز متعدد و مختلف جشنواره برنمیگیرد ولی فلهچر با کار تازهای که رو کرده بیگمان افتخارات و جوایز بسیاری را از حالا نشانه گرفته است.
تغییر و تحول در دفتر موسیقی
«ایران»: علی ترابی مدیرکل دفترموسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از سمت خود استعفا کرد و محمد اللهیاری فومنی بهعنوان مدیرکل جدید منصوب شد. گویا دلیل اعتراض و استعفای علی ترابی به قانون جدید اختصاص 10 درصد از درآمد کنسرت در تهران و کلانشهرها و وصول و واریز به حساب خزانه دولت بوده است. قانونی که تا به امروز با واکنشهای بسیاری از سوی اهالی موسیقی مواجه شده و بیتردید این اتفاق به ضرر موسیقی نواحی و موسیقی سنتی خواهد بود.اما اعتراض به این موضوع و استعفای آقای ترابی تا بدانجا پیش رفت که شهرام صارمی مدیر اجرایی جشنواره موسیقی فجر هم روز گذشته استعفای خود را اعلام کرد. حالا باید دید با انتخاب محمد اللهیاری فومنی به مدیریت دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی چه تدبیر واندیشه ای برای این قانون خواهند داشت.
توضیح معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
درباره 10 درصد درآمد کنسرت ها
سید مجتبی حسینی معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در گفتوگو با «ایران» بیان کرد: اختصاص 10درصد از درآمد کنسرتها برای زیرساختهای فرهنگی و هنری استانها که در قانون بودجه سال 1398 آمده است وجوه مختلفی دارد. یکی از جنبههای این قانون موقتی(یکساله) بودن آن است، این مورد فقط در قانون بودجه سال 98 آمده است و این نشان میدهد، قانونگذار نگاه مثبت یا منفی مطلق به این قانون نداشته است و احتمال نقصها و کاستیهای این قانون در نظر قانونگذار هم وجود دارد. در این مدت نقدهایی از سوی هنرمندان و فعالان موسیقی به این قانون طرح شد که جای تأمل و توجه دارد و معاونت امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دفتر موسیقی هم تلاش و مذاکره کرد تا نظر و خواسته هنرمندان موسیقی دنبال شود، معاونت هنری هرچند کوچکترین نقشی در طراحی و پیگیری این مصوبه نداشته اما به عنوان دستگاه اجرایی در این مورد وظیفه و تکلیف دارد و از هنرمندان و فعالان موسیقی انتظار میرود برای پیگیری خواسته خود از مسیر قانونی اقدام کنند.
او افزود: درباره این قانون و امکان تغییر آن بارها مذاکره شده اما قطعاً در اجرای قانون، شیوههایی برای ارزیابی محاسن و معایب و بررسی کارشناسی آن تمام همت و دقت معاونت مبذول خواهد شد. همچنین گزارش جامعی از پیامدها و عواقب این قانون برای هنرمندان، جامعه و هنر موسیقی تدوین خواهد شد تا در بازنگری مدنظر قوه محترم مقننه قرار گیرد.
معاون امور هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در خصوص استعفای مدیرکل دفتر موسیقی بیان کرد: علی ترابی در یک سال و دو ماه گذشته صادقانه و جدی برای ایجاد فضای مناسب موسیقی به عنوان مدیرکل دفتر موسیقی تلاش کرد، اواخر سال گذشته قصد خداحافظی با این مسئولیت را داشت که پس از مذاکره لطف کرد و همچنان به فعالیت ادامه داد اما در هفته گذشته در گفتوگویی که داشتیم اعلام کرد تصمیم قطعی گرفته است که به دلیل شرایط شخصی و خستگی از امور کاری دفتر موسیقی با این مسئولیت خداحافظی کند و مقرر شد تا زمان انتخاب مدیر جدید همراهی کند که در نهایت این جابهجایی اتفاق افتاد. صمیمانه از خدمات صادقانه و تلاش آقای ترابی سپاسگزارم و در حوزههای دیگر که دشواری کمتری دارد از تجربه و توان ایشان بهره میبریم.